• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعلیم و تربیت (بازدید: 2421)
دوشنبه 20/6/1391 - 22:2 -0 تشکر 558149
تربیت پسرها

در روزگاری نه چندان دور،دخترها نسبت به پسران از ارزش کمتری برخوردار بودند،چرا که تصور می شد آنها به اندازه ی پسران توانایی انجام کارهای مختلف را ندارند .
خانواده ها تمام سرمایه ی خود را در راه آموزش پسرانشان خرج می کردند وبر این باور بودند که آموزش برای دختران بیهوده است.بهترین لباس وغذا از آن پسر خانواده بود،زیرا او در آینده به فردی مهم در خانواده تبدیل می شد. تولذ نوزاد پسر موهبتی به شمار می آمد وتولد نوزاد دختر حادثه ای ناگوار محسوب می شد.
حتی امروزه نیز در برخی از کشورها (به عنوان مثال در تایلند ونپال) دختران را خرید وفروش میکنندو در بخشهایی از چین نوزادان دختر رابه حال خود رها می کنند تا بمیرند .این رفتارها رقت انگیزند وبه همین دلیل تلاشهای زیادی صورت گرفت تا به دختران وزنان ارزشی برابر با پسران ومردان داده شود وآنها بتوانند استعدادهایشان را شکوفا نمایند.این تلاشها همچنان ادمه دارد.

دوشنبه 20/6/1391 - 22:11 - 0 تشکر 558185

ین امر اهمیت زیادی دارد. توجه کنید ،این جمله در کل کتاب برای پدران بسیار مهم است:اگر همواره هفته ای پنجاه یا شصت ساعت کار می کنید، به عنوان یک پدر،کار درستی نمی کنید.پسرتان در زندگی مشکل خواهد داشت وشما مقصر هستید.پدران باید به موقع به خانه بیایند تا با بچه هایشان بازی کنند ،بخندند،به آنها آموزش بدهندوآنهارا قلقلک بدهند. زندگی شرکتی ومشاغل کوچک دشمنان خانواده هستد .اغلب پدران متوجه می شوند که راه حل این مسئله ،یعنی در آمد کمتر وحضور بیشتر در خانواده . دفعه ی بعد که ترفیعی به شما پیشنهاد شد ودر ازای آن باید ساعتهای بیشتری را کار کنید وزمان کمتری را کنار خانواده بگذرانید خیلی جدی به رئیس خود بگویید متأسفم بچه هایم اولویت بیشتری دارند

دوشنبه 20/6/1391 - 22:13 - 0 تشکر 558187


احساسات خود را نشان دهید .


تا زمان بزرگسالی فرزندتان می توانید او را در آغوش بگیرید،قلقلک بدهید وبا هم کشتی بگیرید یا کارهای ملایم تری را انجام دهید(بچه ها داستان خواندن ،در کنار هم نشستن ، آواز خواندن یا نواختن آلات موسیقی را دوست دارند .) به کودکتان بگویید که چقدر عالی،زیبا،خلاق وبا هوش هستند .(این عبارت را زیاد وبا احساس بکار ببرید). اگر والدین شما احساسات بروز نمی دادند شما مجبورید آن را بیاموزید .

برخی مردان می ترسند اگر پسرشان را در آغوش بگیرند، آنها در آینده هم جنس باز یا دختر وار شوند . این طور نیست . در واقع عکس این مسئله صادق است . بسیار از مردان هم جنس باز یا دو جنس گرا یی کع با آنها صحبت کرده ایم می گویند که کمبود محبت پدرانه از دلایلی بود که باعث شد عشق جنس مذکر برایش اهمیت بیشتری بیابد.


دوشنبه 20/6/1391 - 22:14 - 0 تشکر 558189

4)سخت نگیرید


از بودن در کنار بچه هایتان لذت ببرید. اگردر کنار آنها هستید تا مرتکب اشتباهی نشوند، یا به آنها تحکم کنید، بدانید که این ((بودن ))از کیفیت بالایی برخوردار نیست، چون کیفیت یا به عبارت دیگر چگونگی حضور بسیار با ارزش است .فعالیتهای را تجربه کنید که هر دو از آن لذت می برید.((فشار برای موفق شدن))را از روی دوش کودکانتان بردارید اما تأکید کنید که در اموری در خانه مشارکت داشته باشد . به آنها اجازه بدهید که در یک یا حداکثر دو ورزش یا فعالیت شرکت کنند ،به صورتی که زمانی را داشته باشند تا فقط باشند. اوقات ((با عجله به اطراف دویدن ))را رها کنید و وقتی را به پیاده روی ،بازی یا گفتگو اختصاص دهید .هیچ فعالیتی را بیش اندازه ای که یک سرگرمی باشد رقابتی نسازید ب به طور مستمر هر آنچه را میدانید به بچه ها بیاموزید.


دوشنبه 20/6/1391 - 22:15 - 0 تشکر 558194

5)مسئولیت پذیر باشید

برخی از پدران امروز پدران آسان گیر ((اوقات خوش))هستند که همه ی مشکلات را بر دوش شریک زندگیشان می گذارند. در تصمیم گیری ها شرکت کنید ،برتکالیف مدرسه وتکالیف خانه ی بچه ها نظارت کنید . روشهای انظباطی ملایم اما مشخصی را در پیش بگیرید. کتک نزنید-گرچه شاید مجبور باشید برای بچه های کوچک محدودیتهای قائل شوید .بر احترام گذاشتن به دیگران پافشاری کنیدوخودتان مانند یکی از بچه ها رفتار نکنید .به حرف آنها گوش کنید وبه احساسا تشان اهمیت دهید. در مورد طرح کلی تربیت با همسرتان صحبت کنید :((در مجموع چگونه پیش برویم؟چه تغییراتی باید ایجاد کنیم؟)) تربیت کردن به صورت یک کار گروهی می تواند رشته ی پیوند جدیدی را بین شما وهمسرتان ایجاد کند .

دوشنبه 20/6/1391 - 22:17 - 0 تشکر 558197


چهارده سالگی به بعد مرد شدن



در حدود چهارده سالگی ،مرحله ی جدیدی آغاز می شود .معمولأدر این سن،پسر رشد سریعی دارد واتفاق مهمی در درون او می افتد-سطح تستوسترون در بدن او تا حدود8 برابرافزایش پیدا می کند.گر چه هر پسری ویژگی های خاص خود را دارد ،اما پسرها معمولأ کمی اهل بحث وجدل ،نا آرام ودمدمی مزاج هستند. این بدان معنا نیست که آنها دارند بد می شوند-بلکه تنها به صورت یک خودِ جدید متولد می شوند وکشمکش همیشه مستلزم تولد است .آنها نیاز دارند تا پاسخ سوالات بزرگی را بیابند ،ماجراها وچالشهای جدیدی را آغاز کنند ومهارتهایی را برای زندگی بیاموزند (وساعت بدنشان آنها را پیش می برد).



به عقیده ی من ما دراین سن بیشترین اشتباهات را در مورد بچه ها انجام می دهیم . ما تنها چیزی را که در اختیار نوجوانان پانزده –شانزده ساله می گذاریم ((مقداری بیشتر از همان چیز قبلی ست)) ساعت درسی بیشتر وبرنامه های روزمره ی بیشتر در خانه .او از نظر هورمونی وفیزیکی آماده است تا نقش یک بزرگسال را در خانواده به عهده بگیرد،اما ما می خواهیم او پنج یا شش سال دیگر صبر کند. به این ترتیب مشکلاتی به وجود می آید.

دوشنبه 20/6/1391 - 22:18 - 0 تشکر 558202


کمک های عملی



غلبه بر گرایش پسران به تکبر



گاهی پسران به طور طبیعی مستعد قدری تکبرو نخوت هستند .درگذشته اغلب پسران را طوری تربیت می کردند که توقع داشتند مورد توجه زنان قرار بگیرند.در برخی فرهنگ ها هنوز با پسران مانند خدایان کوچک بر خورد می کنند .نتیجه ی چنین امری در دنیایی کنونی ممکن است به تربیت پسر خطر ناکی بینجامد که هیچ کس دوست ندارد در کنار او باشد .



پس این نکته بسیار مهم است که از طریق تجربیاتی چون مجبور شدن به عذر خواهی ،اجبار به کمک کردن واحترام گذاشتن به دیگران ،تواضع را فرا بگیرند.بچه ها باید جایگاه خود را در جهان بشناسند که در غیر این صورت دنیا درس سختی به آنها خواهد داد.هر بار که جوانی با شما بد رفتاری می کند با پسری موجه شده اید که تواضع را نیاموخته است .نوجوانان به طور طبیعی مستعد هستند که مجذوب خود شوند تا مسائل اخلاقی خود را براساس علائق شخصیشان هماهنگ کنند وبه دیگران فکر نکنند . وظیفه ی ما والدین است که آنها را فعالانه در بحثهایی در مورد اطاعت از دیگران ،منصف بودن ودرستی ونادرستی مشارکت دهیم . باید برخی از اصول اولیه را به آنها القا کنیم :مثلأ((مسئولیت پذیر باش،در مورد مسائل عمیقأ فکرکن؛دیگران را در نظر بگیر ؛در مورد عواقب آن فکر کن.))تنها دوست داشتن بچه ها کافی نیست ،قدری جدیت ضروری است . مادراین کار را شروع می کنند،پدران آن را تقویت می کنند واگر کافی نبود بزرگترهای فامیل برآن تأکید می ورزند.یک روش خوب آن است که پسران رادر ارائه ی خدمات به دیگران (افراد مسن،معلول یا بچه های کوچکتر ی که به آنها آموزش می دهند) مشارکت دهیم .به این ترتیب این پسران رضایت ناشی از کمک به دیگران را می آموزندودر عین حال ارزش خود را می شناسند.

دوشنبه 20/6/1391 - 22:19 - 0 تشکر 558203


در دنیای امروزی


امروزه آموزش بیشتر،اما بدون برنامه ریزی وبه صورت پراکنده انجام می شود وبیشتر مردان جوان هیچ گونه آموزشی نمی بینند .آنهایی که چنین کاری انجام می دهند (مربیان ورزش،عمو،دایی، آموزگاران و رؤسا)به ندرت نقش خود را درک می کنند واغلب این کار رابه درستی انجام نمی دهند. در گذشته آموزش در محل کار وبه ویژه تحت سیستم استاد وشاگردی ارائه می شد ویک مرد جوان طبق آموزش ها ی که در مورد کار خود می دید فچیزهای زیادی نیز درباره ی نگرش ها و مسئولیتها ی زندگی می آموخت . اما امروزه دیگر چنین وضعیتی وجود ندارد. امروزه آخر هفته ها به ندرت بچه هایی را می بینیم که در مغازه های محل مشغول کاروآموزش باشند

دوشنبه 20/6/1391 - 22:20 - 0 تشکر 558207














کمک گرفتن از دیگران


سالهای بین چهار دهه سالگی تا اوایل بیست سالگی ،سالهی ورود به دنیایی بزرگسالان وجدا شدن از والدین است. والدین به دقت وبا مراقبت از دور شاهد بچه ها هستند .در این هنگام یک پسر زندگی کاملأ مستقلی را از خانواده شروع می کند.(مسئله ی استقلال فرزندان درسنین خاص ،در کشور ما با اروپا تفاوت های دارد.)


او معلمانی دارد که به ندرت آنها را می شناسید،تجربیاتی دارد که چیزی در موردشان نشنیده اید و با چالشهایی روبه رو می شود که برای مقابله با آنها ،نمی توانید به آنها کمک کنید .افرادی کاملأ ترسناک.

یک پسر چهارده یا شانزده ساله به ندرت آمادگی دارد تا به حرفهای شما توجه کند.باید کسانی وجود داشته باشند تا به عنوان پلی بین شما واو قرار بگیرند واین کاری است که مشاور ومربی می توانند انجام دهند . در این سن نباید نوجوان را بین گروه همسا لان ،بدون نظارت یک بزرگسال رها کنیم. اما مشاور چیزی بیش از معلم یا مربی است. مشاور برای او اهمیت خاصی دارد او نیزاهمیت خاصی برای مشاور دارد.شانزده ساله ها همیشه به حرفهای والدینشان گوش نمیهند وچنین گرایشی ندارند .این زمان ،هنگامی است که نوجوان اشتباهات بزرگی انجام می دهد وبخشی از وظیفه ی مشاور این است که مراقب باشد این اشتباهات فاجعه آمیز نباشد.


والدین باید مراقب باشند که پسرشان چنین مشاوری داشته باشد(وآنها باید در انتخاب این شخص نقش مؤثری داشته باشند).این امر به او کمک می کند تا به یک گروه اجتماعی قوی مانند یک کلیسای فعال ،یک گروه ورزشی مناسب،انجمنهای مدرسه یا گروه دوستانی که واقعأ به یک دیگر اهمیت می دهند بپیوندد.باید چنین دوستانی را داشته باشید تا آنچه را در گذشته عمو ،دایی،خاله وعمه پیشنهاد یا توصیه می کردند ،ارائه کنند؛یعنی فردی که به بچه هایتان اهمیت دهد واز بودن با آنها لذت ببرد.این دوستان می توانند به نوجوانان علاقه نشان دهندودرباره ی نظراتشان از آنها سوال کنند. تلنگری به آنها بزنند ودر مواقعی که شرایط خانه کمی سخت می شود ،گوش شنوایی برای آنها باشند.(در بسیاری از موارد مادران دعوای جدی را با دخترانشان تجربه کرده اند که پس از آن دختر به سرعت به سراغ بهترین دوست مادرشان رفته وبا او درد ودل کرده است.دوست خوب به همین کار می آید!) همین کار را نیز شما می توانید برای فرزندان آنها انجام دهیدونوجوانان ،وقتی بچه های خود شما نباشند،بسیار لذت بخش هستند.




کودکان تنها در معرض خطر اند


نوجوانانی که والدینشان از مردم فاصله می گیرند،بسیار رنج می برند.من در این مورد تجربه ی شخصی دارم .والدین من افرادی خجالتی بودند و وقتی به استرالیا مهاجرت کردند، در آنجا خجالتی تر شدند. آنها هیچ گاه جمع دوستان وگروه همسالانی پیدا نکردند که ما بچه ها بتوانیم به تدریج وارد گروهای دیگر بشویم.در نتیجه وقتی من وخواهرم به اواسط دوره ی نوجوانی رسیدیم ،به روشهای بسیار خطرناکی وارد دنیای بزرگ شدیم.برخی از جوانان در این حالت دچار غم عظیمی می شوند(از نظر روحی بیمار می شوند ،خود کشی میکنند یا بی اشتها می گردند.)برخی دیگر به شدت طغیان می کنند وبه گروههای هم سالانی می پیوندند که آنها را به سوی مواد مخدر،جنایات یا مسائل جنسی می کشانند.اگر فرزند نوجوانی دارید باید خود را وارد اجتماع کنید وبخشی از جامعه باشید ویک شبکه ی اجتماعی برای فرزندتان ایجاد کنید. نمی توانید یک تارک دنیا باشید وفرزندان خوبی پرورش دهید.


اگرمشاور مناسبی وجود نداشت چه کنیم؟


اگر مشاور مناسبی در دسترس نباشد،یک پسر جوان در مسیر رسیدن به بزرگسالی با مشکلات بسیاری مواجه می شود.ممکن است برای به دست آوردن استقلال خود بی دلیل با والدینش بجنگد وممکن است تنها عقب نشینی کندوافسرده شود.بچه ها در این سن با انوع سر گردانی ها وتصمیم گیریها در مورد مسائل جنسی، انتخاب های شغلی یا چگونه برخورد کردن با مواد مخدر والکل مواجهند. اگر مادر وپدر به اندازه ی کافی در کنار آنها قرار بگیرندوبا دنیای آنها در تماس باشند،بچه ها نیز در این مورد با والدین خود صحبت خواهند کرد.اما گاهی آنها نیاز دارند که با بزرگسالان دیگر نیز صحبت کنند.نتیجه ی یکی از تحقیقات روشن کرد که یک دوست بزرگسال خوب در خارج از خانواده ،تأثیر بازدارنده ی بسیار مهمی در جلو گیری از بزهکاری نوجوانان دارد.(البته تا جایی که خود آن دوست بزهکار نباشد.)


مردان جوان نهایت سعی خودرا خواهند کرد تا ساختار وجهتی در زندگیشان پیدا کنند.ممکن است بخواهند از این به بعد فردی مذهبی یا عضو یکی از فرقه های مذهبی باشند ،خود را در اینترنت غرق کنند ،موسیقی وورزش را دنبال کنند یا به عضویت گروهی شرور در آیند. اگر گروهی را پیدا نکنیم تا بچه ها وارد آن شوند،آنها خود چنین کاری می کنند.اما گروهی که تنها متشکل از گروه همسالان باشد ،کافی نیست.چنین گروهی ممکن است تنها جمعی از اوراح سر گردان باشد که فاقد مهارت ودانش کافی برای کمک به اعضایش است . بسیاری از جمع های دوستانه ی پسران واقعأ مجموعه ای پراکنده هستند که چیزی ندارند تا با هم در میان بگذارند یا نمی توانند از یک دیگر حمایت عاطفی نمایند.

بدترین کار در مورد نوجوانان این است که آنها را تنها رها کنیم . به همین دلیل است که به مشارکت معلمان مدرسه ،مربیان ورزشی وفعالان جوان وبسیار منابع بر جسته ی بزرگسال دیگر در این سن نیاز مندیم . چنین افرادی به تعداد کودکان ما مورد نیاز است. امروزه بیشتر حق مادری دریافت می کنیم وحق پدری کردن به صورت قابل توجهی در حال احیا شدن است.پیدا کردن مشاوران خوب برای بچه ها در جامعه ی ما ،مانع بزرگ بعدی است.



دوشنبه 20/6/1391 - 22:22 - 0 تشکر 558214



پسرها به نظم احتیاج دارند



در داستانی به نام ((تربیت یک پسر))،نویسندگان داستان مردی را توصیف میکنند که به شهری می آید وناامیدانه سعی میکند یک گروه پیش آهنگ درشهر ایجاد کند.اما این گروه خوب پیش نمی رود .پسرهر دائمأ در حال دعوا وخراب کردن سالن هستند ،آنها چیزی نمی آموزندوپسرهای آرام تر گروه را ترک می کنند .وقت پاک سازی رسیده است .مسئول گروه در اولین شبی که با گروه می گذراند ،قوانینی را وضع میکند ،از دو پسر گروه می خواهد رفتار مناسبی داشته باشند یا گروه را ترک کنند.او ساختار مشخصی را تعیین میکند وشروع به آموزش مهارتهایی به شکلی منسجم می نماید.او با موفقیت گروه را اصلاح میکند.طی دو ماه آنها به پیشرفت خوبی نائل می شوند.



او توضیح داد که بر اساس تجربیاتش ،پسرها باید سه چیز را بدانند :



1-چه کسی مسئول است ؟



2-چه قوانینی وجود دارد ؟



3-آیا قوانین منصفانه اجرا می شوند؟



مسئله مهم ساختار است



اگر ساختار مناسبی وجود نداشته باشد ،پسرها احساس فقدان امنیت وخطر می نمایند.اگر کسی مسئول نباشد،آنها برای نشان دادن سلسله مراتب وارشدیت با هم نزاع می کنند .سرشت آنها که تحت تأثیر تستوسترون قرار گرفته است باعث میشود سعی کنند سلسله مراتبی ایجاد نمایند.اما از آنجا که همگی همسن هستند ،همیشه نمی توانند این کار را انجام دهند .اگر ما ساختار مشخصی را ایجاد کنیم آنها آرام می گیرند .برای دخترها این مسئله چندان مشکل ساز نیست .



سالها پیش مدتی را در محله ی فقیرنشین کلکته گذراندم تا در مورد خانواده های آنجا بررسی کنم .کلکته در نگاه اول به نظر پر هرج ومرج وترسناک می آمد .اما در واقع در آنجا سر دسته وسلسله مراتب همسایگی وجود داشت واین امر خوب یا بد ،باعث شده بود که مردم در زندگیشان ساختاری داشته باشند .وقتی ساختار وسازماندهی مشخصی وجود دارد (حتی اگر ساختار مافیایی باشد)امنیت بیشتری احساس می شود،تا آنکه هیچ ساختاری وجود نداشته باشد.از آنجا که رهبران مذهبی یا اجتماعی قابل اعتماد ولایق ،ساختار بهتری را ارائه می کردند ،زندگی بهتر نیز میشد.هرگاه گروهی از پسران را می بینیم که افرادی سر کش به نظر می آیند،متوجه می شویم که گروه فاقد رهبری یک بزرگسال می باشد .پسرها برای حفظ خود گروهایی را تشکیل می دهند وبه این ترتیب حس تعلق،نظم وامنیت می یابند.



پسرها برای غلبه بر ترس خود رفتاری خشن دارند .اگر شخصی به صورت بارزی رئیس باشد ،آنها آرام می گیرند .اما رئیس نباید خودسر واهل تنبیه شدید باشد .اگر فردمسئول،قلدر باشد ،میزان استرس پسران افزایش می یابد وبه قانون جنگل باز می گردند.اگر معلم،رهبر گروه یا پدر ومادر مهربان ومنصف (ودر عین حال جدی )باشد ،پسرهر رفتار اغراق آمیز مردانه خود را کنار می گذارند ودر امر آموزش پیشرفت می کنند .ظاهرأاین امر یک تفاوت جنسیتی درونی است .اگر دخترهای عضو یک گروه مضطرب شوند بیشتر گرایش دارند که خود را جمع وجور کنند وآرام باشند،در حالی که پسران با دویدن به اطراف وایجاد سر وصدای زیاد واکنش نشان می دهند .این مسئله اشتباهأبه عنوان غلبه پسران بر فضا در مهد کودک وغیره به کار می آید ،در حالیکه واکنش نشان دادن به نگرانی است .در مدارسی که امکان مشارکت پسران در فعالیتهای جالب ومنسجم وجود دارد وپسران می توانند با انواع مکعب ها، شکلهاوغیره بازی کنند ،این اختلاف جنسیتی در بچه ها دیده نمی شود .



تأثیر هورمونها بر رفتار پسران برای همه پذیرفته شده نیست .برخی از زیست شناسان فمینیست معتقدند که مردان به دلیل عملکردها وشرایط زیستی تستوسترون دارند(یعنی تستوسترون به خاطر روش تربیت آنها ایجاد می شود )در واقع این نظریه چندان صحت ندارد .نتیجه ی یک تحقیق نشان داد که بدن پسرها در محیط های خشن وترسناک یک مدرسه ،تستوسترون بیشتری تولید می کرد.وقتی محیط مدرسه آرامتر بود (یعنی معلمان بچه ها را تهدید یا از آنها سؤاستفاده نمی کردندوبرنامه های خاصی برای برخورد با قلدر مآبی وجود داشت)میزان تستوسترون پسرها تا حد قابل توجهی کاهش می یافت .پس محیط وبیولوژی هردو در این مورد نقش دارند.



اما محیط تنها بر هورمونها تأثیر دارد .طبیعت(وتقویم دورنی پسران) آن را ایجاد می کند .موفقیت در برخورد با پسرها به معنی پذیرفتن طبیعت آنها ودر عین حال هدایت آن در مسیری مناسب است .تلاش در جهت تبدیل پسران به دختران محکوم به شکست است.


دوشنبه 20/6/1391 - 22:23 - 0 تشکر 558216


تفاوت های جنس مذکر ومؤنث چگونه پدید آمد؟



تکامل،پیوسته شکل موجودات را تغییر می دهد.به عنوان مثال،انسانهای اولیه فک ودندانهایبزرگی داشتند تا بتوانند غذای خام را بجوند.اما وقتی آتش کشف شد وانسانها یاد گرفتند که غذای خود را بپزند ،طی نسلها فک ودندانهای ما کوچکتر شدند،زیرا غذای ما نرمتر شد وجویدن آن راحت تر گشت.بنابراین رفتار ما شکل فیزیکی ما را تغییر داده است.اگر چند هزار سال ساندویچ وغذای آماده بخوریم ،شاید کلأ بدون چانه شویم !



برخی تفاوتهای جنسیتی در انسانها بارز هستند:مانند اندازه،بی مویی وغیره .اما تفاوتهای اصلی ،تفاوتهای نهان هستند.این تفاوتها بر اساس پذیرفتن نقش های بسیار متفاوت در طول تاریخ رخ داده اند .جوامع شکارچی کارها رابین دو جنس کاملأتقسیم می کردند. طی 99درصد از تاریخ بشر،زنان بیشتر به جمع آوری میوه ها و مردان بیشتر به شکار می پرداختند.شکار یک فعالیت اختصاصی بود ونیاز به حرکت گروهی سریع وفعالیت عضلانی یکباره وقوی در مدت زمانی کوتاه داشت وبرای اینکار افراد باید روی یک کار خاص متمرکز میشدند.وقتی شکار در دسترس بود فرصتی برای بحث وجود نداشت .شخصی مسئول کار بود وبقیه طبق گفته ی او عمل می کردند.



کار جمع آوری دانه ها ،ریشه ها وحشرات توسط زنان ،کتری متفاوت بود .این کار امکان صحبت کردن را به آنها می داد ونیاز به مهارت وحساسیت انگشتان دست داشت ودر عین حال زنان به طور هم زمان باید از بچه ها ونوزادان نیز مراقبت می کردند .در نتیجه حساسیت انگشتان همه ی انسانهای جنث مؤنث چندین برابر انگشتان جنس مذکر است .کار زنان نیاز به احتیاط ،مداومت ودقت وبه جزئیات داشت ،در حالی که شکار نیاز به قدری بی پروایی یا حتی فداکاری داشت.بدن زنان به مرور کوچک تر شد اما به صورتی شد که آنها بتوانند بهتر تحمل کنند وبه زندگی ادامه بدهند.بدن مردان با رشد سریع قدرت بهتر شد ،اما احتمال بیشتری داشت که با بیماری هایی چون آنفلوآنزا یا ناخن پا(در گوشت فرو رفته )مواجه شوند!این تفاوتها مهم نبودند ،اما احتمالأ قدری انعطاف پذیری درنقش آنها پدید آمد .در نتیجه به گونه هایی رسیدیم که تفاوتهای جزئی اما مهمی بین اندامهاومغز جنس مذکر ومؤنث آن وجود دارد .سنت جوامع شکارچی میراث مشکل زایی شد. در کشورهای جهان سوم مردان اغلب به اندازه ی زنان کار نمی کنند .فرض بر این است که آنها منتظرند با کسی بجنگند یا چیزی را شکار کنند!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.