• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3031)
دوشنبه 20/6/1391 - 1:0 -0 تشکر 554732
هوشنگ ابتهاج شاعر و موسیقی پژوه

امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶، در رشت، استان گیلان)، متخلص به «ه‍. الف سایه»، شاعر و موسیقی‌پژوه ایرانی است.

او در
۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالی شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود

دوشنبه 20/6/1391 - 3:27 - 0 تشکر 555025

رنج دیرینه



حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه ازین درد که جز مرگ منش درمان نیست
 این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
 که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست
 آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست
به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
 آن خطا را به حقیقت کم ازین تاوان نیست
 این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست
 گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
 رنج دیرینه ی انسان به مداوا نرسید
 علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
 صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
 لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این توفان نیست
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
 ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست



دوشنبه 20/6/1391 - 3:28 - 0 تشکر 555026

نیاز



موج رقص انگیز پیراهن چو لغزد بر تنش
 چنان به رقص اید مرا از لغزش پیراهنش
 حلقه ی گیسو به گرد گردنش حسرت نماست
 ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش
 هر دمم پیش اید و با صد زبان خواند به چشم
 وین چنین بگریزد و پرهیز باشد از منش
می تراود بوی جان امروز از طرف چمن
 بوسه ای دادی مگر ای باد گل بو بر تنش
 همره دل در پی اش افتان و خیزان می روم
 وه که گر روزی به چنگ من در افتد دامنش
 در سراپای وجودش هیچ نقصانی نبود
 گر نبودی این همه نامهربانی کردنش
سایه که باشد شبی کان رشک ماه و آفتاب
 در شبستان تو تابد شمع روی روشنش



دوشنبه 20/6/1391 - 3:29 - 0 تشکر 555027

رحیل



فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
 دیدیم کزین جمع پرکنده کسی رفت
 شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت
 آن طفل که چو پیر ازین قافله درماند
 وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت
از پیش و پس قافله ی عمر میدنیش
گه پیشروی پی شد و گه باز پسی رفت
 ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
 دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت
 رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
 چون ناله ی مرغی که ز یاد قفسی رفت
رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
 بیدادگری آمد و فریادرسی رفت
 این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهی ست
 دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت



دوشنبه 20/6/1391 - 3:29 - 0 تشکر 555028

با نی کسایی



دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن
 من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
 به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
 دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن
 دلی چو اینه دارم نهاده بر سر دست
 ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن
ز روزگار میاموز بی وفایی را
 خدای را که دگر ترک بی وفایی کن
 بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست
 تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن
 شکایت شب هجران که می تواند گت
 حکایت دل ما با نی کسایی کن
بگو به حضرت استاد ما به یاد توایم
تو نیز یادی از آن عهد آشنایی کن
 نوای مجلس عشاق نغمه ی دل ماست
 بیا و با غزل سایه همنوایی کن






دوشنبه 20/6/1391 - 3:29 - 0 تشکر 555029

خون در جگر



دلا حلاوت آن دل ستان اگر دانیم
به جان او که دل از آن او نگردانیم
 اگر به ماه بر اید و گر به چاه شود
 چراغ راه همان شمع شعله ور دانیم
 حدیث غارت دی از درخت پرسیدند
جواب داد که ما وقت بار و بر دانیم
به آب و رنگ خوشت مژده می دهیم ای گل
که نقش بندی این خون در جگر دانیم
 خمار این شب ساغر شکسته چند کشی ؟
 بیا که ما ره میخانه ی سحر دانیم
 زمانه فرصت پروازم از قفس ندهد
 وگرنه ما هنر رقص بال و پر دانیم
 خدای را که دگر جرعه ای از آن می لعل
 به ما ببخش که ما قدر این گوهر دانیم
 طریق سایه اگر عاشقی ست عیب مکن
 ز کارهای جهان ما همین هنر دانیم



دوشنبه 20/6/1391 - 3:30 - 0 تشکر 555030

پاییز



شب های ملال آور پاییز است
 هنگام غزل های غم انگیز است
 گویی همه غم های جهان امشب
 در زاری این بارش یکریز است
ای مرغ سحر ناله به دل بشکن
 هنگامه ی آواز شباویز است
 دورست ازین باغ خزان خورده
 آن باد فرح بخش که گلبیز است
 ساقی سبک آن رطل گران پیش آر
 کاین عمر گران مایه سبک خیز است
خکستر خاموش مبین ما را
 باز آ که هنوز آتش ما تیز است
 این دست که در گردن ما کردند
 هش دار که با دشنه ی خونریز است
 برخیز و بزن بر دف رسوایی
 فسقی که در این پرده ی پرهیز است
 سهل است که با سایه نیامیزند
ماییم و همین غم که خوش آمیز است



دوشنبه 20/6/1391 - 3:30 - 0 تشکر 555031

هنر گام زمان



امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
 ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
 گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
 دانی که رسیدن هنر گام زمان است
 تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
 بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
 آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
 دریا شود آن رود که پیوسته روان است
 باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
 بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
 از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
 این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
 بازیچه ی ایام دل آدمیان است
 دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
 این دشت که پامال سواران خزان است
 روزی که بجنبد نفس باد بهاری
 بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
 ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
 دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
 از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
 یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
 این صبر که من می کنم افشردن جان است
 از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است



دوشنبه 20/6/1391 - 3:30 - 0 تشکر 555032

بر آستان وفا



کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است
 چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است
 به سکنان سلامت خبر که خواهد برد
 که باز کشتی ما در میان غرقاب است
 ز چشم خویش گرفتم قیاس کار جهان
 که نقش مردم حق بین همیشه بر آب است
 به سینه سر محبت نهان کنید که باز
 هزار تیر بلا در کمین احباب است
ببین در اینه داری ثبات سینهی ما
 اگر چه با دل لرزان به سان سیماب است
 بر آستان وفا سر نهاده ایم و هنوز
 اگر امید گشایش بود ازین باب است
 قدح ز هر که گرفتم به جز خمار نداشت
 مرید ساقی خویشم که باده اش ناب است
 مدار چشم امید از چراغدار سپهر
 سیاه گوشه ی زندان چه جای مهتاب است
 زمانه کیفر بیداد سخت خواهد داد
 سزای رستم بد روز مرگ سهراب است
 عقاب ها به هوا پر گشاده اند و دریغ
که این نمایش پرواز نقش در قاب است
 در آرزوی تو آخر به باد خواهد رفت
 چنین که جان پریشان سایه بی تاب است



دوشنبه 20/6/1391 - 3:31 - 0 تشکر 555033

عشق هزار ساله



کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند
 اینه ی دل مرا همدم آه می کند
 شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من
 عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند
 ای مه و مهر روز و شب اینه دار حسن تو
 حسن ، جمال خویش را در تو نگاه می کند
 دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد
 ناله به کوه می برد شکوه به ماه می کند
 باد خوشی که می وزد از سر موج باده ات
 کوه گران غصه را چون پر کاه می کند
 آن که به رسم کجروان سر ز خط تو می کشد
 هر رقمی که می زند نامه سیاه می کند
 مایه ی عیش و خوش دلی در غم اوست سایه جان
 آن که غمش نمی خورد عمر تباه می کند



دوشنبه 20/6/1391 - 3:31 - 0 تشکر 555034

صبر و ظفر



ای مرغ آشیان وفا خوش خبر بیا
 با ارمغان قول و غزل از سفر بیا
 پیک امید باش و پیام آور بهار
 همراه بوی گل چو نسیم سحر بیا
 زان خرمن شکفته ی جان های آتشین
 برگیز خوشه ای و چو گل شعله ور بیا
دوشت به خواب دیدم و گفتم آمدی
 ای خوش ترین خوش آمده بار دگر بیا
 چون شب به سایه های پریشان گریختی
 چون آفتاب از همه سو جلوه گر بیا
 در خک و خون تپیدن این پهلوان ببین
 سیمرغ را خبر کن و چون زال زر بیا
ما هر دو دوستان قدیمیم ای عزیز
این صبر تا نرفته ز کف چون ظفر بیا
 بشتاب ناگزیر که دیرست وقت پیر
 ای مژده بخش بخت جوان زودتر بیا
 این روزگار تلخ تر از زهر گو برو
 یعنی به کام سایه شبی چون شکر بیا



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.