• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 445)
يکشنبه 19/6/1391 - 17:55 -0 تشکر 553779
شهدای جنگ احد

تعداد شهدای احد

 

مشهور در میان مورّخان آن است که مجموع شهدای احد هفتاد نفر بوده است و اقوال غیر مشهوری هم وجود دارد که تعداد آنان را بیشتر و یا کمتر دانسته اند. به هر حال، چهار نفر آنان؛ یعنی حضرت حمزه، عبداللّه بن جحش، معصب بن عمیر و شماس مخزومی از مهاجرین و بقیه از انصار بودند.

به حقیقت، شهدای احد و باز ماندگانشان، صبر و استقامت و وفاداری و اخلاص را به حدّ اعلا رساندند و درس وفاداری و شهامت را به همه مسلمانان در پهنه گیتی، آموختند.

يکشنبه 19/6/1391 - 17:58 - 0 تشکر 553805

پیکر حمزه پس از شهادت



پس از شهادت حضرت حمزه تا دفن آن حضرت، چند حادثه نسبت به پیکر پاکش رخ داد که به نقل آنها می پردازیم:



1 ـ هند و پیکر حمزه علیه السلام



اولین حادثه پس از شهادت حضرت حمزه، مثله شدن پیکر آن حضرت به وسیله هند بود.


طبری در این باره می گوید: پس از شهادت حمزة بن عبدالمطّلب و خاموش شدن شعله جنگ، هند همراه دیگر زنان قریش، به سوی میدان جنگ هجوم بردند و به مُثله کردن اعضای یاران پیامبر پرداختند؛ یکی از آنها هند بود که خود را به پیکر حمزه رسانید و آن را قطعه قطعه کرد. و گوش و بینی و سایر اعضایش را برید و از آنها برای خود خلخال و گردن بند ساخت و زیور آلات خود را به وحشی بخشید و هم او سینه حمزه را شکافت و کبدش را درآورد و خواست آن را ببلعد که نتوانست(19).

يکشنبه 19/6/1391 - 17:58 - 0 تشکر 553806

در تفسیر قمی آمده است: «فَجائَتْ اِلَیهِ هِند فَقَطَعَتْ مَذاکِیره! وَ قَطَعَتْ اُذُنَیه وَ قَطَعَت یَدیه وَ رِجْلَیه»(20)؛ «هند آنگاه که در کنار پیکر حمزه قرار گرفت، تمام اعضای او! و دست و پایش را قطع کرد.»


طبری می نویسد: هند پس از انجام این جنایت بر بالای سنگ بزرگی رفت و آنان را مورد خطاب قرار داد و اشعار معروف خود را با صدای بلند خواند.


اشعار هند، که بیشتر مورّخان آن را نقل کرده اند چنین است:





















نَحنُ جَزیناکُم بِیَوم بَدرٍوَالحَربُ بَعدَ الحَرب ذات سعْرٍ
ما کان عَن عُتْبَـةَ لی مِن صَبرٍوَلا اخی وَ عَمِّهِ وَبَکْری
شَفَیتُ نَفْسی وَقَضَیتُ نَذْریشَفیت وَحشی غَلیل صَدری
فَشُکر وَحشیّ عَلَیَّ عُمریحتّی تَرم اَعْظمی فی قبری(21)

«این کشتار، پاداش ما بود بر شما از جنگ بدر؛ زیرا جنگ پس از جنگ است که ارزش دارد.» «در مصیبت عتبه و برادرم و عمویم و بکر صبرم به آخر رسیده بود.»

يکشنبه 19/6/1391 - 17:58 - 0 تشکر 553808

«واینک شفا یافتم و نذرم را ادا کردم؛ وحشی! تو بودی که بر عهد خود با من وفا کردی و غم را از سینه ام زدودی.»


«بر من است که تا زنده ام شکرگزار او باشم بلکه تا پوسیدن استخوان هایم در درون قبرم سپاسگزارش گردم.»


ابن اسحاق می گوید: از جمله اشعاری که هند پس از مثله کردن پیکر حمزه می خواند، این بود:













شَفَیتُ مِنْ حَمْزَةَ نَفسی بأُحُدحَتّی بَصَرتُ بَطْنَهُ عَنْ الکَبِد
اَذْهَبَ عَنّی ذاکَ ماکنتُ اَجِدُمِن لَذعة الْحُزْنِ الشَّدِید الْمُعْتَمد

«من از کینه ای که از حمزه در دل داشتم، در احد تشفی یافتم، آنگاه که شکم او را تا کبد شکافتم.»


«این عمل ناراحتی مرا از میان برد که مدام به صورت اندوه شدید بر من فرود می آمد.»(22).

يکشنبه 19/6/1391 - 17:59 - 0 تشکر 553810

2 ـ ابوسفیان و پیکر حمزه علیه السلام



ابن اسحاق می نویسد: پس از مثله شدن حمزه «حُلَیس بن زبان»، از سران سپاه شرک، که دید که ابوسفیان با نوک نیزه به گونه آن حضرت فشار می دهد و می گوید: «ذق یا عقق(23)»؛ «بچش ای کسی که بر بت های عماق شدی!» حُلیس گفت: عجب کار شرم آوری! کسی که خود را رییس قومش می داند، با پسر عمویش که تکه گوشتی بیش نیست، با چه خشونت و تحقیر برخورد می کند!


ابوسفیان گفت: «وَیحَک اکتمها عَنّی فَاِنَّها کانَتْ زلّةً»؛ «لغزشی بود روی داد، فاش نکن!»(24)

يکشنبه 19/6/1391 - 17:59 - 0 تشکر 553811

3 ـ رسول خدا و پیکر حمزه



بنا به نقل بعضی از مورّخان، رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که مجروح بود و حالی به شدت آزرده داشت، در جستجوی پیکر حضرت حمزه برآمد.


ابن اسحاق می گوید: «وَخَرَجَ رَسولُ اللّه فیما بَلَغَنی یَلْتَمِسُ حمزة بن عبدالمطّلب فَوَجَدَهُ ببطن الوادی قَدْ یقرّ بطنه»(25).


در تفسیر قمی آمده است: پس از فروکش کردن شعله جنگ، رسول خدا به یارانش فرمود: آیا در میان شما کسی هست که از عمویم حمزه خبری بیاورد؟! «حدث بن امیه» عرض کرد: من محلی را که او افتاده است می شناسم و خود را به کنار پیکر حمزه علیه السلام رسانید اما چون او را با وضع فجیع و دلخراش دید، نتوانست خبر را به رسول خدا برساند و چون دیر کرد پیامبر صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «یا عَلِی اُطْلُب عَمّک»؛ «ای علی، به سراغ عمویت برو» آن حضرت نیز چون وضع حمزه علیه السلام را مشاهده کرد، به خود اجازه نداد که رسول خدا را آگاه سازد و لذا خود پیامبر با چند تن از صحابه حرکت کرد و چون پیکر پاره پاره و مثله شده عمویش را دید گریه کرد و فرمود:


«لَنْ أصابَ بِمِثْلِکَ أبدا»؛ «برای من مصیبتی بالاتر از مصیبت تو نیست.»


و نیز فرمود: «وَ اللّه ما وَقفتُ مَوقِفا أغیَظ عَلَیَّ مِن هذا الْمَکان»؛(26) «به خدا سوگند تا کنون چنین مصیبت سختی بر من روی نداده بود.»


در آن حال بود که فرمود: هم اینک جبرئیل نازل شد و این مژده را به من داد: «اِنَّ حَمزة مَکْتُوب فی السَّماوات السَّبْع حَمْزَةَ بْن عَبْدالمُطَّلب اَسَد اللّه وَ اَسَدُ رَسُولِه»؛(27) «در آسمان های هفتگانه نوشته شده است که حمزه شیر خدا و شیر رسول خدا است.»

يکشنبه 19/6/1391 - 17:59 - 0 تشکر 553813

و در روایت دیگر از جابر بن عبداللّه انصاری نقل شده است که چون رسول خدا صلی الله علیه و آله جسد عمویش را دید گریه کرد و چون دید او را مثله کرده اند، «شَهِق»، با صدای بلند گریست.(28)


باز روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله چون بدن مثله شده حمزه علیه السلام را دید، فرمود: «رَحِمَکَ اللّه یا عَمّ فَقَد کُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِم فَعُولاً بِالْخَیْرات»؛(29) «ای عموی من، خدای رحمت کند که در زندگیت نسبت به ارحام خود ایفای وظیفه کردی و آنچه نیکی بود انجام دادی.»


ظاهرا منظور آن حضرت از این جمله، این است که تو در زندگی و تا آخرین نفس وظیفه خود را نسبت به رحم، که من هستم انجام دادی؛ «وَصُولاً لِلرَّحِم» و آنچه خیر و نیکی و فداکاری برای حفظ اسلام در مقابل کفر و الحاد بود از خود نشان دادی؛ «فَعُولاً بِالْخَیرات».


آنگاه عبای خویش را به روی پیکر حمزه انداخت و چون عبا کوتاه بود و تمام پیکر را پوشش نمی داد، روی پاهای او را با علف های بیابان پوشانید.

يکشنبه 19/6/1391 - 18:0 - 0 تشکر 553814

دو مطلب قابل بحث:



در منابع حدیثی و تاریخی از رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام مشاهده پیکر عمویش حضرت حمزه، دو مطلب نقل شده است که هر دو جای بحث و بررسی و در نهایت جای شک و تردید است.


مطلب اول این که: چون آن حضرت پیکر عمویش را با آن وضع فجیع و دلخراش دید عرض کرد: «اَلّلهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ اِلَیکَ الْمُشْتَکی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعان عَلی ما أَری». سپس فرمود: «لَئِنْ ظَفَرتُ لأمثلنّ و لأمثلنّ»؛ «اگر بر قریش دست یابم از آنان مثله ها خواهم کرد !»


در بعضی نقل ها آمده است: «لَئِنْ ظَفَرتُ بِقُرَیش لأمثلنّ مِنْهُم بِسَبْعِین رَجُلاً»(30)؛ «اگر به قریش پیروز شوم، هفتصد نفر از آنان را مثله خواهم کرد.»


اینجا بود که این آیه شریف نازل گردید: وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ؛(31) «اگر مجازات کردید. به همان اندازه که بر شما ضربه وارد شده است مجازات کنید و اگر صبر کنید بهتر است برای صبر کنندگان.»

يکشنبه 19/6/1391 - 18:0 - 0 تشکر 553816

بخش دوم این نقل «لَئِنْ ظَفَرتُ لأمثلنّ...» و نزول آیه وَإِنْ عَاقَبْتُمْ ... از جهاتی مورد سؤال است؛ زیرا اولاً: گفتار آن بزرگوار، با عمل آن حضرت منافات دارد، بدین جهت که در همان حال که پیامبر در کنار پیکر عمویش قرار گرفته بود و می فرمود «لئن ظفرت ...» تعداد بیست و هشت نفر از اجساد مشرکین را می دید که به روی خاک افتاده اند و اگر بنا بود از قریش کسی را مثله کند، دستور می داد همان اجساد را مثله می کردند.


و ثانیا: نزول آیه شریفه در جنگ احد و درباره شخص رسول خدا از نظر محققان پذیرفته نیست؛ مثلاً مرحوم قمی از قدمای مفسران می گوید: این آیه شریفه وَإِنْ عَاقَبْتُمْ ...، از آیات سوره نحل است و این سوره مکّی است و اگر آیه به جنگ احد و به موضوع مثله مربوط می شد علی القاعده باید در سوره آل عمران که بیشتر آیات مربوط به جنگ احد در این سوره آمده است، قرار می گرفت؛ «فَهذِهِ الآیة فی سُورة النّحْل وَ کانَ یَجِبُ أنْ یَکُونَ فِی هذِهِ السّورَة».(32)


علاّمه طباطبایی از آیه شریفه یک مفهوم عام استفاده کرده و مخاطبان را همه مسلمانان دانسته است. این مفسّر بزرگ آیه را به طور اجمال چنین معنی می کند و می گوید: سیاق آیه شریفه، نشان گر آن است که مخاطب آن، همه مسلمانان است و مفهوم آیه این است که شما مسلمانان اگر در مقابل ایذاء و اذیت مشرکین خواستید مجازاتشان کنید، چون ایذاء آنها نسبت به شما، در جهت ایمان شما و در جهت مخالفت شما با خدایان آنها بود، پس مجازات شما هم باید در همین جهت و فقط بر اساس شرک و الحاد آنها باشد.


و عمل شما خالص برای خدا انجام گیرد. و هیچ شائبه دیگری بر آن راه نیابد.(33) بطوری که ملاحظه می کنید از نظر مرحوم علامه، آیه شریفه دارای جنبه عمومی است و به موضوع مثله ارتباطی ندارد و اگر مربوط به مثله هم باشد، باز هم جنبه عمومی دارد و مخاطب آن، همه مسلمانان حاضر در جنگ است نه شخص رسول خدا. و بعضی شواهد تاریخی هم آن را تأیید می کند؛ از جمله در سیره حلبیه آمده است که «ابوقتاده» یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده مثله شدن حضرت حمزه تصمیم گرفت اجساد مشرکان را مثله نماید و رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا از این عمل نهی کرد.(34)

يکشنبه 19/6/1391 - 18:0 - 0 تشکر 553817

و در بعضی منابع آمده است که وقتی اصحاب رسول خدا حزن شدید آن حضرت را نسبت به عمویش مشاهده کردند، گفتند: «به خدا سوگند اگر روزی بر قریش پیروز شویم از آنان چنان مثله خواهیم کرد که در تاریخ عرب سابقه نداشته باشد؛ «لَئِنْ اَظْفَرَنا اللّه ُ بِهِم یَوما مِنَ الدّهر نمثّلنّ بهم مُثلة لم یُمثّلها أحد مِنَ العرب»(35) و این نقل نیز مؤید عمومی بودن آیه شریفه است که آیه در واقع پاسخی است بر این نوع افکار قومی و تعصب قبیله ای.


مطلب دوم اینست که: نقل می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله با مشاهده بدن مثله شده عمویش فرمود:


«لَولا اَنْ تَحْزَنَ صَفیّة وَ یَکُون سُنَّة مِن بَعدیلَتَرَکْتُهُ حَتّی یَکون فی بطون السباع و حواصل الطیر» و به نقل دیگر: «لَتَرَکْتُهُ حَتّی یُحشَر مِن بطون الطیر و السباع» .(36)


«اگر نبود حزن و اندوه صفیه و اگر نبود این که در میان مسلمانان سنت عملی باشد، پیکر حمزه را دفن نمی کردم تا در شکم وحوش و طیور قرار گیرد یا از شکم وحوش و طیور محشور شود.»


و این گفتار رسول خدا نیز جای تردید است و صحّت آن مورد بحث قرار گرفته؛ زیرا:


اولاً: گذاشتن پیکر شهیدی در روی خاک های گرم و در مقابل آفتاب سوزان و قرار دادن آن در معرض هجوم طیور و درندگان، با تدبیر و حکمت رسول خدا سازگار نیست؛ زیرا این عمل نه تنها انتقام گرفتن از دشمن و ادای حق آن شهید بزرگوار نیست بلکه با توجه به این که طبق دستور اسلام و سنت رسول خدا، تجلیل و تکریم میت هر مسلمان و پیکر هر شهید در دفن او است، این عمل نسبت به حمزه علیه السلام نوعی وهن و تحقیر هم تلقی می گردد.


وثانیا: اخلاق کریمه رسول خدا در جنگ بدر، اجازه نداد اجساد مشرکین در بیابان رها شود و لذا دستور داد همه آنها را در چاه بریزند و مستور نمایند، پس چگونه متصوّر است که شهید بزرگواری مانند حمزه سید الشهدا در مقابل وحوش و روی خاک های سوزان بیابان احد بماند؟!

يکشنبه 19/6/1391 - 18:0 - 0 تشکر 553819

4 ـ صفیه و پیکر حضرت حمزه علیه السلام



ابن اسحاق می نویسد: خواهرش صفیه خود را به احد رسانید تا پیکر برادرش را ببیند، چون خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، به زبیر دستور داد که «أَلْقِها فأرجعها، لا تَری ما بِأَخیها»؛ «برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با این وضع نبیند.» زبیر به استقبال مادرش شتافت و گفت مادر! رسول خدا دستور می دهد که بر گردی، صفیه گفت: چرا برگردم؟ من شنیده ام که برادرم را مثله کرده اند و می خواهم با پیکر مثله شده اش دیدار کنم ولی بدان تحمل همه این مصائب در راه خدا سهل است و به هر چه در این راه پیش آید راضی ام و از خدا پاداش و صبر می خواهم.


زبیر چون گفتار صفیه را به رسول خدا عرض کرد، حضرت فرمود: «خَلِّ سَبیلَها»؛ «پس او را آزاد بگذار!» چون چشم صفیه به بدن قطعه قطعه شده برادرش افتاد، گفت: اِنّا للّه ِِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُون آنگاه درباره او دعا و استغفار کرد.(37)


ابن ابی الحدید از واقدی نقل می کند که چون صفیه به احد آمد، انصار مانع شدند که نزد رسول خدا بیاید ولی آن حضرت فرمود «دَعُوها»؛ «مانعش نشوید.» آنگاه در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست و شروع به گریه کرد. او که گریه می کرد، رسول خدا هم می گریست و چون صدایش به گریه بلند می شد رسول خدا بلند می گریست؛ «فجعلتها اذا بکیت یبکی رسول اللّه و اذا نشجت ینشج رسول اللّه » فاطمه زهرا علیهاالسلام در کنار آنان بود و گریه می کرد و رسول خدا هم به هرماه او گریه می کرد. آنگاه فرمود:


گریه می کرد. آنگاه فرمود: «لَنْ اَصاب بمثل حمزة أبدا»، سپس خطاب به صفیه و فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: بشارت می دهم بر شما که جبرئیل، نازل گردید و به من خبر داد:


«إِنَّ حمزة مکتوبٌ فی أَهْلِ السّماواتِ السَّبْع حَمزة بْن عبدالمطلّب اَسَدُاللّه وَ اَسَدُ رَسُولِهِ»(38)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.