و در بعضی منابع آمده است که وقتی اصحاب رسول خدا حزن شدید آن حضرت را نسبت به عمویش مشاهده کردند، گفتند: «به خدا سوگند اگر روزی بر قریش پیروز شویم از آنان چنان مثله خواهیم کرد که در تاریخ عرب سابقه نداشته باشد؛ «لَئِنْ اَظْفَرَنا اللّه ُ بِهِم یَوما مِنَ الدّهر نمثّلنّ بهم مُثلة لم یُمثّلها أحد مِنَ العرب»(35) و این نقل نیز مؤید عمومی بودن آیه شریفه است که آیه در واقع پاسخی است بر این نوع افکار قومی و تعصب قبیله ای.
مطلب دوم اینست که: نقل می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله با مشاهده بدن مثله شده عمویش فرمود:
«لَولا اَنْ تَحْزَنَ صَفیّة وَ یَکُون سُنَّة مِن بَعدیلَتَرَکْتُهُ حَتّی یَکون فی بطون السباع و حواصل الطیر» و به نقل دیگر: «لَتَرَکْتُهُ حَتّی یُحشَر مِن بطون الطیر و السباع» .(36)
«اگر نبود حزن و اندوه صفیه و اگر نبود این که در میان مسلمانان سنت عملی باشد، پیکر حمزه را دفن نمی کردم تا در شکم وحوش و طیور قرار گیرد یا از شکم وحوش و طیور محشور شود.»
و این گفتار رسول خدا نیز جای تردید است و صحّت آن مورد بحث قرار گرفته؛ زیرا:
اولاً: گذاشتن پیکر شهیدی در روی خاک های گرم و در مقابل آفتاب سوزان و قرار دادن آن در معرض هجوم طیور و درندگان، با تدبیر و حکمت رسول خدا سازگار نیست؛ زیرا این عمل نه تنها انتقام گرفتن از دشمن و ادای حق آن شهید بزرگوار نیست بلکه با توجه به این که طبق دستور اسلام و سنت رسول خدا، تجلیل و تکریم میت هر مسلمان و پیکر هر شهید در دفن او است، این عمل نسبت به حمزه علیه السلام نوعی وهن و تحقیر هم تلقی می گردد.
وثانیا: اخلاق کریمه رسول خدا در جنگ بدر، اجازه نداد اجساد مشرکین در بیابان رها شود و لذا دستور داد همه آنها را در چاه بریزند و مستور نمایند، پس چگونه متصوّر است که شهید بزرگواری مانند حمزه سید الشهدا در مقابل وحوش و روی خاک های سوزان بیابان احد بماند؟!