• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 1028)
شنبه 18/6/1391 - 10:43 -0 تشکر 550077
نقش دین در مهندسی فرهنگی كشور

برگرفته از  http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8605150670
علیرضا پیروزمند عضو هیئت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم

مهندسی فرهنگی كشور، طراحی راهبردی كشور بر محور فرهنگ را هدف گرفته است. دستیابی به این مهم محتاج یافتن پاسخ سؤالاتی بنیادی از این قبیل است: فرهنگ چیست؟
مهندسی كردن فرهنگ به چه معنا و منظور است؟
 با تفكر و تلقی سوسیالیستی یا لیبرالیستی از مسأله چه تفاوتی دارد؟ اصول و مبانی مهندسی فرهنگی چیست و چگونه قابل اثباب است؟
روش الگوپردازی و نیز الگوی قابل اتكاء در مهندسی فرهنگی كدام است؟
نقشه مهندسی فرهنگی ـ كه طی آن فعالیت‏های لازم و نیز جایگاه‏ها و نقش‏ها تعریف شده باشد ـ چیست؟
 این نقشه چگونه ضمانت اجرا پیدا می‏كند؟

شنبه 18/6/1391 - 11:39 - 0 تشکر 550228

دین و فلسفه اخلاق:
ازجمله فلسفه‏ های مضاف، فلسفه اخلاق است، كه ریشه ی اعتبارِ آن‏چه را كه به عنوان اخلاق از آن‏ها یاد می‏ كنیم را فراهم می‏ كند. اینكه منشأ خوب و بد، زشت و زیبا در جوامع از كجا ناشی می‏شود؟
آیا می‏توان دین را مبدأ اخلاق دانست یا دین نیز خود مقهور قوانین و اصول اخلاقی است؟
 آیا دین معارض با تعهدات اخلاقی است؟
 آیا می‏توان دو حوزه برای دین و اخلاق بیان نموده و آنها را از یكدیگر تفكیك نمود؟
 …پاسخ‏های متفاوتی به سؤالات فوق داده شده است. ـ

شنبه 18/6/1391 - 11:43 - 0 تشکر 550229

دین و روش‏ سازی:
رابطه اسلام با "روش‏ سازی" در عرصه ‏های مختلف نیز از مسائل دشوار و تأثیرگذار در علومی است كه مبتنی بر روش‏های یاد شده پایه‏ ریزی می ‏شود؛ ازجمله تأثیر اسلام در روش استنباط دینی، از دشواری‏های مشابهِ تأثیر اسلام بر فلسفه، برخوردار می‏ باشد. در روش علوم دانشگاهی اعم از علوم تجربی و انسانی نیز، این مسأله قابل بررسی است كه در جای خود با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار داده شده است.
باتوجه به تعریف و مصادیقی كه برای فرهنگ عمومی، تخصصی و بنیادی بیان شد، ارتباط بین این سه فرع فرهنگ نیز روشن می ‏شود. طبیعی است كه فرهنگ بنیادی نسبت به فرهنگ تخصصی و فرهنگ تخصصی نسبت به فرهنگ عمومی از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است. هرچند از نظر كمّی و شیوع گستردگی كمّی، حوزه‏ ی فرهنگ عمومی از گستردگی بیشتری نسبت به فرهنگ تخصصی و فرهنگ تخصصی نسبت به فرهنگ بنیادی برخوردار است. به همین دلیل در تحولات فرهنگی نیز باید در حد قابل توجهی تغییرات در فرهنگ عمومی را در تحولات فرهنگ تخصصی و تحولات فرهنگ تخصصی را مبتنی بر تغییرات رخ داده در فرهنگ بنیادی جستجو نمود. مهندسی فرهنگی تنها در صورتی انجام یافته است كه لایه ‏های فرهنگ در یك نظم هماهنگ و بر محوریت تعالیم اسلامی به سر برند. این امر محتاج ارتقاء پژوهش‏ های دینی از یك سو و یافتن ابزار جریان دین در سطوح سه‏گانه فرهنگ از سوی دیگر است. 3ـ آثار محوریت دین در فرهنگ مبتنی بر نظریه برگزیده در نسبت دین و فرهنگ و نیز تبیین سطوح یا انواع فرهنگ و ضرورت جریان دین در همه مراتب، می‏توان نتایج كاربردی‏تری از بررسی انجام شده به دست آورد. در گذشته پس از انقلاب، مباحث چالش برانگیزی در این حوزه، مطرح شده  اند از جمله نسبت دین و توسعه فرهنگی؛ دین و تمدن؛ دین و جهان ی‏سازی؛ دین و علم و مسایلی از این دست.

شنبه 18/6/1391 - 11:44 - 0 تشکر 550230

به پشتوانه مطالب پیش گفته هم زمان دو نتیجه مهم به دست می‏آید:
 اولاً؛ صرف‏نظر از تفاصیل هر یك از مباحث فوق، رویكرد اصلی قابل تعقیب در هر یك مشخص می‏شود.
ثانیاً؛ چشم‏انداز مهندسی فرهنگی كشور نیز معلوم می‏گردد.

شنبه 18/6/1391 - 11:47 - 0 تشکر 550231


 1/3ـ دین و توسعه فرهنگی
 توسعه فرهنگی چیست؟
  چه ضرورتی دارد؟

توسعه فرهنگی را باتوجه به معنای یاد شده از فرهنگ می ‏توان معنی نمود. فرهنگ، پذیرش‏ های هنجاریافته اجتماعی است كه در گستره باورها، عقاید و ارزش‏ها، رفتارها و در نهایت در نمادها تجلی می‏یابد بنابراین، توسعه فرهنگی به توسعه نمادها و ارتكازات در سه بخش اندیشه، اخلاق و عمل، اطلاق می‏ شود. مهندسی فرهنگی نیز باید به چنین توسعه‏ ای در فرهنگ منجر شود. توسعه فرهنگی از دیدگاه اسلام زمانی تحقق می ‏یابد كه تنوّع و تكثّر در مسایل یاد شده همراه با انسجام، بر محور تكامل پرستش اتفاق افتد.
 بینش صحیح در توسعه فرهنگی این است كه بشر براساس جهت‏ گیری صحیح یا فاسد در زندگی، می‏ تواند بنیان‏گذار فرهنگی مطلوب یا فرهنگی پوسیده و رو به افول در جامعه باشد. به همین دلیل مسأله مدیریت توسعه فرهنگی از اهمیت ویژه‏ ای برخوردار است.
از سوی دیگر دو امر، مانع تحولات فرهنگی در جامعه می‏شود:
اول: ثبات دین یا آموزه ‏های دینی؛

 دوم: اهمیت و ارزش ماندگاری فرهنگی؛ 

شنبه 18/6/1391 - 11:52 - 0 تشکر 550232



تغییرات فرهنگی ـ از نظر حجم و كیفیت ـ نباید به گسست فرهنگی منجر شود و ارتباط بین جامعه را با فرهنگ گذشته و مورد قبول خود، قطع نماید. ثبات دین نیز مانعی برای توسعه فرهنگی محسوب نمی‏شود. مگر آن كه با دو امر ضمیمه شود:
1ـ ناقص بودن و فَرازمانی نبودن آموزه‏های دینی
 2ـ عدم بالندگی در معرفت دینی.
پس از بیان ضرورت توسعه فرهنگی، ذكر پاره ‏ای از موانع و در مقابل ـ در صورت رفع آن ـ عوامل توسعه فرهنگی نیز در روشن شدن بحث مفید به نظر می‏ رسد.
 مهم‏ترین موانع توسعه فرهنگی عبارتند از:
مانع اول، جمود و تحجّر؛
مانع دوم، خرافه‏ گرایی در فرهنگ؛
مانع سوم، روحیه تقلیدی و مصرف‏گرایی در فرهنگ
؛ چهارمین مانع، اضمحلال سرمایه‏ های فرهنگی در جامعه؛
 مانع پنجم، نبود زیرساخت‏ های فرهنگی مناسب؛
موانع یاد شده ما را به عوامل توسعه فرهنگی نیز رهنمون می‏ سازد. چه اینكه غلبه بر رفع هر یك از موانع فوق در حقیقت كشور را یك گام به توسعه فرهنگی نزدیك نموده است، اما جان كلام این است: جامعه ای به توسعه فرهنگی نائل می‏ شود كه كمال‏خواه و خدامحور باشد. البته در مقام تحقق، آنچه توسعه فرهنگی را ضمانت می‏ بخشد، "سیاست‏ گذاری"، "برنامه‏ ریزی" و "مدیریت فرهنگی" است.

شنبه 18/6/1391 - 11:55 - 0 تشکر 550233

2/3ـ دین و تمدن‏سازی
 از پیامدهای دیگر محوریت دین در فرهنگ‏ سازی، توجه به ارتباط بین دین و تمدن‏ سازی است. بین فرهنگ و تمدن ارتباط نزدیكی وجود دارد، و حتی برخی آنها را یكسان دانسته ‏اند. از آنچه به "هگل" نسبت داده شده است، می‏ توان تفاوت در حیطه تمدن و فرهنگ را استفاده نمود. اما بعضی دیگر در نقطه مقابل این تفكر، فرهنگ و تمدن را به معنایی یكسان به كار بردند. بیشتر آن‏ها از تعریف "تایلر" استفاده كرده ‏اند. از منفصل یا یكسان دانستن فرهنگ و تمدن كه بگذریم، عمده نظریات، معطوف به پذیرش دوئیّت بین فرهنگ و تمدن است. اما نه دوئیّتی كه به انفصال بیانجامد، یا ارتباطی كه به یكسانی منجر شود. هرچند در درون این تحلیل نیز تفاوت دیدگاه كم نیست. بالاخره دسته ‏ای از اظهارنظرها وجود دارد، كه در عین تفاوت قائل شدن بین فرهنگ و تمدن، به گونه‏ ای آنها را مكمل یكدیگر دانسته است. به هر صورت مبتنی بر تعریف بیان شده برای فرهنگ، تعریفی كه از تمدن می‏توان ارائه داد، محیط زیست انسانی است.
محیط زیست انسانی مجموعه عوامل و شرایط و ساختارها و نهادها و سازمان ‏هایی است، كه انسان در بستر آن و به وسیله آن به ارضاء نیازهای خود می‏ پردازد. تمدن جنبه عینی و تجسمی فرهنگ است. تا فرهنگ در قالب تمدن ظهور نیابد، امكان تحقق عینی نخواهد یافت، و بستر لازم برای تحقق آرمان‏ها، الگوها و ارزش‏هایی كه در آن فرهنگ مطلوب شناخته شده است فراهم نمی‏آید. در نتیجه مشابه ارتباطی كه بین دین و فرهنگ پذیرفته شد، بین دین و تمدن نیز پذیرفته می ‏شود. به همان میزان كه می‏توان از فرهنگ اسلامی و غیراسلامی سخن گفت، می‏ توان از تمدن اسلامی و غیر اسلامی نیز سخن به میان آورد. به همین دلیل مهندسی فرهنگی كشور لزوماً باید به ساختن تمدن اسلامی منجر شود. تنها در این حالت است كه فرهنگ اسلام از حرف و كاغذ به تصمیم، عمل و نماد و در یك كلمه الگوی واقعی زندگی تبدیل شده است.

شنبه 18/6/1391 - 12:5 - 0 تشکر 550247

3/3ـ دین و جهانی‏ سازی
 مهندسی فرهنگی كشور حتماً باید با در نظر داشتن روند جهانی ‏سازی طراحی شود. از سوی دیگر مبتنی بر نظریه برگزیده در نسبت دین و فرهنگ از دیگر مسایلی كه ـ به دنبال محوریت یافتن دین در فرهنگ‏ سازی ـ اهمیت پیدا می‏كند، موضعی است كه از نگاه دین‏داری به مقوله جهانی‏ سازی باید داشت. قدر مشتركی كه در موج جهانی‏ سازی مشاهده می‏ شود، كم‏رنگ شدن مرزهای جغرافیایی، نژادی و مرزهای مذهبی در ارتباط بین فرهنگ‏ ها و تمدن‏ها با یكدیگر است. جهانی‏ سازی با ماهیتی دوگانه به شكل پیچیده ‏ای ظاهر گردیده است، از یك‏سو با پذیرش خرده فرهنگ‏ ها و توانایی‏ های محلی، جهان را به سوی كثرت‏ گرایی سوق می ‏دهد و از سویی دیگر با برجسته كردن یك فرهنگ خاص، فرهنگ‏ ها و هویت ‏های بخشی و محلّی را تحت تسخیر و تأثیر خود قرار می‏ دهد. جهانی ‏سازی دارای ابعاد متنوع و جامعِ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. برخی از اندیشمندان غرب ازجمله "توین بی"، با صراحت بیشتری، ماهیت فرهنگ جهانی غالب را بیان نموده ‏اند. "آرنولد توین بی" تاریخ‏ نویس انگلیسی در كتاب "مطالعه تاریخ" چنین آورده است: "ما فرزندان تمدن غربی امروزه تنها به پیش می‏ رویم و هیچ چیز جز تمدن‏ های فرو ریخته در اطراف مان نیست… تا آنجا كه ما می‏ دانیم شانزده تمدن تاكنون نابود شده‏ اند و نُه تمدن دیگر در حال احتضارند". دائرةالمعارف امریكانا نیز روند موجود را به سمت محو شدن تنوع فرهنگ ‏ها پیش ‏بینی می‏كند: "به هر حال تنوع مطلق فرهنگ ‏ها در روی زمین ظاهراً محو می‏ گردد. 

شنبه 18/6/1391 - 12:6 - 0 تشکر 550249

گسترش روش‏ های جوامع صنعتی غرب در سطح جهان بسیاری از تفاوت‏ه ای كم‏ نظیر را به بهای جایگزینی اشكال شهرهای صنعتی تحت تأثیر خود قرار داده است". مهم این است كه پس از شناخت اجمالی این پدیده، بتوان موضع كلان خود را نسبت به چگونگی مواجهه با آن مشخص كرد.
 چند احتمال در این رابطه قابل تصور است؛
1ـ انقطاع از وضعیت جهانی موجود.
 2ـ پیوند و همراهی كامل با شرایط موجود.
 3ـ تلاش برای یافتن جایگاهی حاشیه‏ای در منظومه‏ ی جهانی موجود.
 4ـ تلاش برای یافتن موقعیتی هم‏سنگ با فرهنگ‏های رقیب.
 5ـ تلاش برای جهانی‏ سازی فرهنگ اسلام و به حاشیه راندن فرهنگ مادی غالب موجود. مبتنی بر مبانی اندیشه دینی فرهنگ اسلام، فرهنگی جهان شمول است كه قدرت پاسخ‏گویی به نیازهای بشر را در همه‏ ی زمان‏ ها دارد.

شنبه 18/6/1391 - 12:8 - 0 تشکر 550252



 فرهنگ اسلام، فرهنگی است كه غایتی روشن برای جوامع بشری ترسیم نموده و آن چیزی جز ظهور دولت جهانی و عدل مهدوی نیست و وضعیت موجود و آینده بشریت نیز گسسته از آن هدف غایی كه به سمت آن حركت می ‏نماید، نیست. فرهنگ اسلامی، فرهنگی است كه با فرهنگ منحط مادی سرآشتی ‏پذیری ندارد و درصدد است تا بساط كفر و نفاق را از جهان برچیند. در مقابل نیز فرهنگ مادی، تحمل پذیرشِ هم‏زیستیِ مسالمت‏ آمیز با فرهنگ ناب اسلامی را ندارد و این امر، هم از منابع اسلامی و اعتقادی و هم از تجربیات گذشته‏ ی رویارویی تاریخی این دو فرهنگ قابل استناد است. بر این اساس با نگاهی به آینده باید گام‏ های فعلی را واقع‏ بینانه و استوار برداشت. نگاه به آینده این است، كه توان اسلام در ایجاد فرهنگ و تمدنی نوین و نجات‏ بخش برای بشریت به مراتب بیش از فرهنگ غربی است، فرهنگ غرب صرفاً با تكیه بر عقل و تجربه ناقص بشر توانسته است به دستاوردهای كنونی نایل شود؛ امّا تحقق این آرمان تدریجی و متكی بر توانمندی‏ های فعلی است. این مسأله امری نیست كه به صورت دفعی و به سرعت اتفاق افتد، لذا نظریاتی هم‏چون تفكّر پیش‏ گفته، می‏ تواند به‏ عنوان اقدامی برای دوران‏ گذار، مورد تأكید و پذیرش باشد؛ اما توقف در چنین رویكردی و آن را به ‏عنوان نقطه مطلوب برشمردن به نظر خطا می‏ رسد! البته تقویت این اندیشه به آن معنا نیست كه باب تبادل فرهنگی و فرهن گ‏پذیری را به طور مطلق بسته یا غلط فرض نمائیم. بسته به كدامیك از مؤلفه‏ های فرهنگی در چه صورتی و در چه شرایطی مورد پذیرش قرار گیرد. مواضع مختلفی قابل اتخاذ است. قطعاً هیچ فرهنگی را نمی‏توان كاملاً سیاه و تاریك و فرهنگ دیگری را كاملاً روشن و بی‏ نقص دید. اما آنچه مسلم است اینكه نمی‏ توان مهندسی فرهنگی كشور را بدون شناخت هوشمندانه و آینده‏ نگر تحولات فرهنگی در عرصه جهانی به انجام رساند.

شنبه 18/6/1391 - 12:10 - 0 تشکر 550253

در انتها باید تذكر داد آنچه گفته شد وضعیت ایده‏ آل و آرمانی تأثیرگذاری دین در فرهن گ‏سازی است اما واقعیت جامعه همواره با این ایده ‏آل فاصله دارد.
 با این وصف نظریه مطرح شده این خاصیت را دارد كه جهت‏ گیری صحیحی در مهندسی فرهنگی كشور ایجاد نماید تا روز به روز فرهنگ‏ سازان و جامعه ‏سازان خود را به آن نزدیك نمایند.
اگر این مقاله توانسته باشد شاقول حركت در مهندسی فرهنگی را در مقیاس كلان ارایه نماید، رسالت خود را به انجام رسانده است. قهراً هم قطعات مورد اشاره در متن مقاله و هم معیار ارایه شده، به پهنای فرهنگ و مهندسی فرهنگی قابل تفصیل است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.