ب) تأثیر دین در فرهنگ تخصصی
از آنجاكه بررسی ارتباط بین دین با تكتك این علوم بحثی گسترده و خارج از حوصله ی این نوشتار است، مانند برخی دیگر از صاحبنظران، بدون وارد شدن به عرصه خاصی از علم، ارتباط بین دین و علم را یكجا موردتوجه قرار داده و به اجمال این ارتباط را تجلیل میكنیم. در ارتباط بین علم و دین سخن، فراوان گفته شده و میتوان مجموعه ی توجه های انجام پذیرفته را در سه گرایش خلاصه نمود:
اول؛ گرایشی كه قایل به جدایی ارتباط بین علم و دین است و با پیشنهادهای مختلف سعی در حفظ این جدایی دارد.
دوم؛ گرایشی كه قایل به تعارض بین علم و دین میباشد
سوم؛ گرایشی كه قایل به ارتباط تكاملی بین علم و دین میباشد.
اگر فرض جدایی بین علم و دین را بپذیریم، به طور طبیعی باید پرونده این بحث كه فرهنگ تخصصی، تأثیرپذیر از فرهنگ دینی است و یا برعكس، بسته می شود و در صورت تعارض باید به گونه دیگری اعلام بنبست نمود و آن اینكه جمع بین فرهنگ دینی و فرهنگِ علمی، فرهنگ ساز نیست، بلكه فرهنگ سوز است. چه بسا كه این موضوع مبدأ ایجاد كشاكش بین فرهنگ سازان جامعه شود. بالاخره نیز اگر بتوان تعامل مثبت بین علم و دین را پذیرفت، آنگاه میتوان سخن از فرهنگ تخصصی دین پذیر و نه دین گریز به میان آورد. رویكردی كه در تعامل بین علم و دین قابل دفاع است, تعامل مثبت بین علم و دین است كه خود به چند شكل و در چند سطح قابل ارایه و بررسی است. دستهای معتقدند كه تأثیر دین در علم, از طریق ترغیب به علماندوزی و توصیه بر كسب و نشر علم به وجود میآید. اسلام برای فراگیرنده علم, هیچگونه محدودیت زمانی و مكانی قایل نیست و انسان مسلمان باید از گهواره تا گور در طلب علم و كسب دانش باشد. اسلام حكمت و دانش را گمشده مؤمن, كسب دانش را فریضه, مجلس علمی را بهترین عبادت و مداد دانشمندان را برتر از خون شهدا میداند.
شكل عمیقترِ ارتباط بین علم و دین را میتوان, در تأثیر مفهومی متقابل, بین علم و به ویژه الهیات با دین جستجو نمود؛ اما برخی در ارتباط مفهومی بین علم و دین آنها را همسنگ با یكدیگر قرار داده, و همانند تأثیر و تأثر سایر علوم بر یكدیگر, تأثیر و تأثّر الهیات, بر علم جدید را نیز مورد پذیرش قرار دادهاند.
طبیعی است كه براساس این دیدگاه، ارتباط بین علم و دین ارتباطی تنگاتنگتر و علمیتر خواهد بود؛ اما نكته قابل تأمل در این اندیشه, مشابه قرار دادن تأثیر و تأثر علم و دین با تأثیر و تأثر رشتههای مختلف علمی بر یكدیگر میباشد. در نظریه متكاملتر در ارتباط دین و علم تأثیرگذاری دین بر علم را حداقل از دو زاویه میتوان مورد توجه قرار داد؛
1ـ از زاویه جامعهشناسی علم
2ـ از زاویه روششناسی علم.
از زاویه جامعهشناسی علم دین از طریق تصرف در اهداف, انگیزهها و مقاصدی كه عالمان دینی در پژوهشهای خود دنبال مینمایند, میتواند در تعیین سرنوشت علم اثر بگذارد. تولید علم از انگیزهها و نیازهایی پیروی میكند كه اگر آنها را با یكدیگر پیوند بزنیم, نظام انگیزهها و نیازمندیها مقابل ما قرار خواهند گرفت و با نگرشی جامعهشناسانه, میتوانیم نظام نیازمندیهای اجتماعی, كه در جهت تحقق آرمانها و اهداف اسلامی هستند را مولّد علم دینی بدانیم. از منظر روششناسی علم: باتوجه به این نكته كه معادلات علمی براساس فرضیهها پدید میآیند و فرضیهها دارای اصول موضوعهای هستند كه در خود آن فرضیه ثابت نمیشوند, میتوان با پیگیری طبقهبندی علوم و زنجیره اصول موضوعه به این نتیجه رسید, كه اصول موضوعه ی مرجع و اساسی در علوم, باید مبتنی بر نگرشی كه انسان نسبت به هستی خدا و مبدأ و معاد دارد, شكل بگیرد. به این ترتیب با تأثیرگذاری دین در پیشفرضهای نظریههای علمی میتوان انتظار تغییر محتوایی نظریات علمی را داشت. چهبسا كه به همین ترتیب, معیار صحت معادلات علمی نیز به تناسب كارآمدی آنها با آرمانها و اهداف تعیینشده از جانب دین میباشد.