• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 1027)
شنبه 18/6/1391 - 10:43 -0 تشکر 550077
نقش دین در مهندسی فرهنگی كشور

برگرفته از  http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8605150670
علیرضا پیروزمند عضو هیئت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم

مهندسی فرهنگی كشور، طراحی راهبردی كشور بر محور فرهنگ را هدف گرفته است. دستیابی به این مهم محتاج یافتن پاسخ سؤالاتی بنیادی از این قبیل است: فرهنگ چیست؟
مهندسی كردن فرهنگ به چه معنا و منظور است؟
 با تفكر و تلقی سوسیالیستی یا لیبرالیستی از مسأله چه تفاوتی دارد؟ اصول و مبانی مهندسی فرهنگی چیست و چگونه قابل اثباب است؟
روش الگوپردازی و نیز الگوی قابل اتكاء در مهندسی فرهنگی كدام است؟
نقشه مهندسی فرهنگی ـ كه طی آن فعالیت‏های لازم و نیز جایگاه‏ها و نقش‏ها تعریف شده باشد ـ چیست؟
 این نقشه چگونه ضمانت اجرا پیدا می‏كند؟

شنبه 18/6/1391 - 11:10 - 0 تشکر 550143

اسلام ظرفیت این معنا را دارد، اسلام قابلیت حیات و تكامل دارد چون كتاب آسمانی ‏اش هست، سنت پیغمبرش هست و این‏ها به صورت زنده ‏ای هستند. یعنی دنیا نتوانسته بهتر از آن‏ها بیاورد. خود اسلام زنده است، با تكیه‏ گاه و مبنای زنده. پس نقص كار در تفكر مسلمین است. یعنی فكر مسلمین، طرز تلقی مسلمین از اسلام به صورت زنده ‏ای نیست. به دلیل اینكه تعالیم اسلام، نسبت به نحوه برخورد با دیگران، رعایت نظم و انضباط، رعایت حقوق دیگران، داد و ستد، آداب و معاشرت ازدواج و طلاق، هم‏نوع‏ گرایی، سیاست، حكومت، مدیریت، تدبیر منزل، نظافت، بهداشت، تمدّن و صنعت و… مطالب جدیدی را در خود گنجانیده است.
اسلام در تمام زمینه‏ های حدود، دیات، قصاص، تعزیرات، شهادت، وصیّت، ارث، قرض، دین، تعاون، احسان، اتفاق و تمامی احكام و مسائل امور زندگی و شیوه و برخوردهای اجتماعی، دستورات آسمانی خاص خود را داراست. بنابراین، پذیرفتن اسلام، چاره‏ای جز نقض نسبی فرهنگ پیشین و التزام به دستورات اسلام نمی‏ باشد. امّا نكته ‏ای كه مانع از پذیرش این نظریه گشته و هم‏ عرض‏ بودن دین و فرهنگ را متذكر می‏شود، این است كه برخی از عوامل و مظاهر فرهنگی دور از دسترس دین قلمداد می ‏شوند. برخی عواملِ جغرافیایی، نژادی و یا قومی می‏تواند جزء این مقوله قرار گیرند.

شنبه 18/6/1391 - 11:12 - 0 تشکر 550147

در رفع موانع فوق باید به دو نكته توجه داشت:
یكی اینكه, نمی‌توان ادعا كرد كه مواردی از این نوع به هیچ‌وجه دین در شكل‌گیری خُلقیات, روحیات, افكار و در نهایت در فرهنگ جامعه تأثیرگذار نیست, هم‌چنین اثربخشی آن‏ها را در سعادت و كمال انسان نادیده گرفت.
دوّم این‏كه، تأثیرگذاری دین، همواره به معنیِ تغییر در فرهنگ گذشته و یا تأسیس امر جدیدی نیست، بلكه در این جا به خدمت گرفتن فرهنگ گذشته مورد توجه است.
 در هر صورت فرهنگ، محصول اراده و تعامل انسان‏ها با یكدیگر است و اسلام با تعالیم حیات‏بخش خود در ابعاد مختلف زندگی مادی و معنوی و از طریق پرورش انسانِ كمال‏ خواه می‏ تواند در مراتب مختلف فرهنگ‏ سازی، تصرف نماید.

شنبه 18/6/1391 - 11:13 - 0 تشکر 550153

2ـ تأثیرگذاری دین در سطوح فرهنگ
 به پشتوانه ‏ی نظریه برگزیده در نسبت دین و فرهنگ، امكان آن فراهم آمده است كه چگونگی تأثیرگذاری دین در مهندسی فرهنگی كشور به شكلی صریح ‏تر و ملموس‏ تر بیان شود. برای این منظور لازم است تا سطوح فرهنگ از یكدیگر متمایز شود تا بستر مهندسی شناخته شود. تقسیم‏ بندی پیشنهادی، تفكیك سطوح یا انواع فرهنگ به سه بخش زیر است:
 1ـ فرهنگ عمومی
 2ـ فرهنگ تخصصی
 3ـ فرهنگ بنیادی.
 قبل از بیان ارتباط بین سه سطح فرهنگی یاد شده، لازم است نسبت به هر یك از آن‏ها توضیحات لازم ارایه شود.

شنبه 18/6/1391 - 11:17 - 0 تشکر 550166

1/2ـ فرهنگ عمومی
 الف) تعریف فرهنگ عمومی

فرهنگ عمومی در ادبیات جامعه‏ شناسی و فرهنگ‏ شناسی می‏ تواند از معانی مختلفی برخوردار باشد. گاهی فرهنگ عمومی در مقابل خرده فرهنگ استعمال می‏شود. فرهنگ عمومی به معنای فرهنگی است كه آحاد جامعه آن را پذیرفته‏ اند. خرده فرهنگ به معنای ارتكازات پذیرفته شده‏ ای است كه محدود به قشر خاص گروه یا قوم و اقلیت مذهبی خاصی می‏ شود. برخی دیگر نیز فرهنگ عمومی را در مقابل فرهنگ رسمی معنا كرده‏اند. فرهنگ رسمی را فرهنگی تعریف نموده ‏اند كه نظام حاكمیت و دولت، با استفاده از اجبار فیزیكی از آن حمایت می‏ كند و در صورت عدم‏ پای‏بندی به آن، مجازات‏ هایی را در نظر می‏گیرد، اما فرهنگ عمومی فرهنگی است كه به صورت درونی، خودجوش و بدون اعمال حاكمیت قانونی شكل گرفته و استمرار می‏یابد. اما اصطلاح موردنظر در مجموعه حاضر، نه فرهنگ عمومی در مقابل خرده فرهنگ و نه فرهنگ عمومی در مقابل فرهنگ رسمی است. این اصطلاح، در مقابل فرهنگ تخصصی به كار می‌رود. فرهنگ عمومی به معنای مجموعه نیازهای فرهنگی است كه عموم آحاد جامعه با آن روبه رو بوده و مبتلا به آن می ‏باشند. فرهنگ عمومی عرصه‏ ای از فرهنگ است كه تولیدكننده و نیز مصرف‌كننده آن، عموم آحاد جامعه هستند و این صرف‌نظر از وابستگی آن‏ها به طبقه اجتماعی خاصی و یا سطح تحصیلات و یا حرفه آن‏ها است. آداب و معاشرت, مراعات حقوق دیگران, نظم, وجدان كاری, انظباط اجتماعی و مسایلی از این قبیل، در این مجموعه می‌گنجد.
ب) تأثیر معارف اسلامی در فرهنگ عمومی مروری بر عناوین روایات وارد شده در این موارد, تأثیر و تعیین‌كنندگیِ بی‌بدیل معارف اسلامی بر عرصه‏ی فرهنگ عمومی را قطعی می‌سازد. این معارف چه به صورت غیرمستقیم از طریق تقویت ایمان, تقوا و یقین بر فرد و چه به صورت مستقیم از طریق تعیین رویه معاشرت و برخورد با دیگران یا مسایل و حوادثِ پیرامون زندگی, توان ساختن فرهنگ عمومی جامع و نورانی را فراهم نموده است.

شنبه 18/6/1391 - 11:22 - 0 تشکر 550178

2/2ـ فرهنگ تخصصی
 الف) تعریف فرهنگ تخصصی پس از فرهنگ عمومی، سطح دوم فرهنگ را، فرهنگ تخصصی جامعه تشكیل می‏ دهد.

فرهنگ تخصصی عبارت است از آن دسته ارتكازات و پذیرش های اجتماعی كه تولیدكنندگان و مصرف‏كنندگان آن، افراد محدودی از جامعه هستند، كه دارای سطح تحصیلات و سواد بالاتری می‏ باشند. اطلاعات تخصصی اطلاعاتی است كه هم افراد كمتری به آن محتاجند و هم افراد محدودتری به آن امكان دسترسی دارند. مجموعه ی اطلاعات تخصصی بر روی هم، فرهنگ تخصصی جامعه را تشكیل می‏دهد و در مجموع امكان پاسخ‏گویی به مشكلات و معضلات و ناهنجاری‏های پیچیده تر جامعه را امكان‏ پذیر می‏ سازد.
  توجه به ارتباط بین علم و فرهنگ در جامعه و تأثیرگذاری علوم تخصصی، در شكل ‏دهی به لایه‏ ی مهمی از فرهنگ نمایان می ‏شود.
علم، فرهنگ‏ ساز است، زیرا ارتكاز می‏ آفریند و معیار ارزش‏ گذاری و تعیین هنجار و ناهنجار در جامعه قرار می‏گیرد.

شنبه 18/6/1391 - 11:27 - 0 تشکر 550193


 ب) تأثیر دین در فرهنگ تخصصی

از آن‏جاكه بررسی ارتباط بین دین با تك‏تك این علوم بحثی گسترده و خارج از حوصله‏ ی این نوشتار است، مانند برخی دیگر از صاحب‏نظران، بدون وارد شدن به عرصه خاصی از علم، ارتباط بین دین و علم را یك‏جا موردتوجه قرار داده و به اجمال این ارتباط را تجلیل می‏كنیم. در ارتباط بین علم و دین سخن، فراوان گفته شده و می‏توان مجموعه‏ ی توجه های انجام پذیرفته را در سه گرایش خلاصه نمود:
اول؛ گرایشی كه قایل به جدایی ارتباط بین علم و دین است و با پیشنهادهای مختلف سعی در حفظ این جدایی دارد.
دوم؛ گرایشی كه قایل به تعارض بین علم و دین می‏باشد
 سوم؛ گرایشی كه قایل به ارتباط تكاملی بین علم و دین می‏باشد.
 اگر فرض جدایی بین علم و دین را بپذیریم، به‏ طور طبیعی باید پرونده این بحث كه فرهنگ تخصصی، تأثیرپذیر از فرهنگ دینی است و یا برعكس، بسته می‏ شود و در صورت تعارض باید به گونه دیگری اعلام بن‏بست نمود و آن این‏كه جمع بین فرهنگ دینی و فرهنگِ علمی، فرهنگ‏ ساز نیست، بلكه فرهنگ‏ سوز است. چه بسا كه این موضوع مبدأ ایجاد كشاكش بین فرهنگ‏ سازان جامعه شود. بالاخره نیز اگر بتوان تعامل مثبت بین علم و دین را پذیرفت، آن‏گاه می‏توان سخن از فرهنگ تخصصی دین‏ پذیر و نه دین‏ گریز به میان آورد. رویكردی كه در تعامل بین علم و دین قابل دفاع است, تعامل مثبت بین علم و دین است كه خود به چند شكل و در چند سطح قابل ارایه و بررسی است. دسته‌ای معتقدند كه تأثیر دین در علم, از طریق ترغیب به علم‌اندوزی و توصیه بر كسب و نشر علم به وجود می‌آید. اسلام برای فراگیرنده علم, هیچ‌گونه محدودیت زمانی و مكانی قایل نیست و انسان مسلمان باید از گهواره تا گور در طلب علم و كسب دانش باشد. اسلام حكمت و دانش را گم‌شده مؤمن, كسب دانش را فریضه, مجلس علمی را بهترین عبادت و مداد دانشمندان را برتر از خون شهدا می‌داند.
 شكل عمیق‌ترِ ارتباط بین علم و دین را می‌توان, در تأثیر مفهومی متقابل, بین علم و به ویژه الهیات با دین جستجو نمود؛ اما برخی در ارتباط مفهومی بین علم و دین آن‏ها را هم‌سنگ با یكدیگر قرار داده, و همانند تأثیر و تأثر سایر علوم بر یكدیگر, تأثیر و تأثّر الهیات, بر علم جدید را نیز مورد پذیرش قرار داده‌اند.
طبیعی است كه براساس این دیدگاه، ارتباط بین علم و دین ارتباطی تنگاتنگ‌تر و علمی‌تر خواهد بود؛ اما نكته قابل تأمل در این اندیشه, مشابه قرار دادن تأثیر و تأثر علم و دین با تأثیر و تأثر رشته‌های مختلف علمی بر یكدیگر‏ می‌باشد. در نظریه متكامل‌تر در ارتباط دین و علم تأثیرگذاری دین بر علم را حداقل از دو زاویه می‌توان مورد توجه قرار داد؛
 1ـ از زاویه جامعه‌شناسی علم
2ـ از زاویه روش‌شناسی علم.
از زاویه جامعه‌شناسی علم دین از طریق تصرف در اهداف, انگیزه‌ها و مقاصدی كه عالمان دینی در پژوهش‌های خود دنبال می‌نمایند, می‌تواند در تعیین سرنوشت علم اثر بگذارد. تولید علم از انگیزه‌ها و نیازهایی پیروی می‌كند كه اگر آن‏ها را با یكدیگر پیوند بزنیم, نظام انگیزه‌ها و نیازمندی‌ها مقابل ما قرار خواهند گرفت و با نگرشی جامعه‌شناسانه, می‌توانیم نظام نیازمندی‌های اجتماعی, كه در جهت تحقق آرمان‌ها و اهداف اسلامی هستند را مولّد علم دینی بدانیم. از منظر روش‌شناسی علم: باتوجه به این نكته كه معادلات علمی براساس فرضیه‌ها پدید می‌آیند و فرضیه‌ها دارای اصول موضوعه‌ای هستند كه در خود آن فرضیه ثابت نمی‌شوند, می‌توان با پی‌گیری طبقه‌بندی علوم و زنجیره اصول موضوعه به این نتیجه رسید, كه اصول موضوعه‏ ی مرجع و اساسی در علوم, باید مبتنی بر نگرشی كه انسان نسبت به هستی خدا و مبدأ و معاد دارد, شكل بگیرد. به این ترتیب با تأثیرگذاری دین در پیش‌فرض‌های نظریه‌های علمی می‌توان انتظار تغییر محتوایی نظریات علمی را داشت. چه‌بسا كه به همین ترتیب, معیار صحت معادلات علمی نیز به تناسب كارآمدی آن‏ها با آرمان‌ها و اهداف تعیین‌شده از جانب دین می‌باشد.

شنبه 18/6/1391 - 11:30 - 0 تشکر 550202

3/2ـ فرهنگ بنیادی
 الف) معنای فرهنگ بنیادی سومین و عمیق‏ ترین لایه‏ ی فرهنگ، براساس دسته‏ بندی پیشنهادی، "فرهنگ بنیادی" است.
 در اصطلاح موردنظر ما "فرهنگ بنیادی" عبارت از مفاهیم و ارتكازاتی است، كه نسبت به فرهنگ عمومی و به ویژه فرهنگ تخصصی، از عمق بیشتری برخوردار بوده و پایه و مبنای فرهنگ تخصصی و بنیادی محسوب می ‏شود؛ به عبارت دیگر، در پاسخ به این پرسش كه فرهنگ تخصصی چگونه بارور شده و جهت تحولات خود را پیدا می ‏كند؟ می‏توان به ضرورت فرهنگ بنیادی پی برد. "فرهنگ بنیادی" مجموعه اموری است كه امكان تحول و بالندگی در فرهنگ تخصصی جامعه را فراهم می‏ نماید. باتوجه به معیار ارائه شده در تفكیك فرهنگ عمومی از فرهنگ تخصصی، می‏توان مصادیق مهم و بارز فرهنگ بنیادی را به حوزه ‏ی فلسفه ها و روش‏ها معطوف نمود. در سال‏های اخیر در كنار فلسفه‏ ی عام، "فلسفه های مضاف" نیز به لحاظ اهمیت‏ شان در علوم پایین دستی مورد توجه ویژه قرار گرفتند. لذا با عناوینی همچون فلسفه‏ی اخلاق، فلسفه‏ی فقه، فلسفه‏ی دین، فلسفه‏ی فیزیك، فلسفه‏ی زیست، فلسفه‏ ی ریاضیات، فلسفه‏ ی هنر، فلسفه‏ ی حقوق، فلسفه‏ ی تعلیم و تربیت و یا فلسفه‏ ی طب و امثال آن رو به‏ رو می‏ شویم. 

شنبه 18/6/1391 - 11:31 - 0 تشکر 550207



جدا شدن مجموعه مباحثی تحت این عنوان، از بدنه علوم یاد شده و علوم مشابه آن، به طور دقیق به این دلیل است، كه در این قبیل علوم به نظریه‏ ها و مفاهیم پایه‏ ی علم اشاره می ‏شود. در حوزه روش‏ها نیز مسأله به همین ترتیب است. برای اثبات بنیادی بودن بحث از روش‏ها، توضیح این نكته ضروری است، كه تولید علوم، به ویژه در دنیای معاصر، روشمند صورت می‏پذیرد. عصری كه در آن علوم به صورت تصادفی، اتفاقی و با تجربه‏های شخصی و ساده به دست می‏آمدند، پشت سر نهاده شده است. به همین دلیل یكی از مباحث مهمِ فلسفه‏ی علم در دنیای معاصر، بحث از روش تولیدِ معرفت، می‏باشد.

شنبه 18/6/1391 - 11:35 - 0 تشکر 550217

ب) تأثیر دین در فرهنگ بنیادی مسئله ‏ی بعد، ارتباط بین دین و فرهنگ بنیادی جامعه است؛ در بررسی ارتباط دین با تمام موضوع‏ های بنیادی كه سازنده‏ی فرهنگ بنیادی جامعه هستند، بحث گسترده و طولانی است كه هر یك از آن‏ها تخصص و علاقه‏ ی ویژه‏ ی خود را نیاز دارند. لذا به اشاره، به برخی موارد، توجه می‏ نماییم؛
ـ دین و فلسفه: درخصوص ارتباط بین دین و فلسفه، همانند بسیاری از موضوع‏ هایی از این دست، تفكرهای مختلف با یكدیگر رقابت می‏ نمایند. برخی از نظریه ‏پردازان از بی ‏ارتباطی دین و فلسفه دفاع می‏نمایند. در مقابل عده ‏ای نیز تعامل و وابستگی متقابل بین فلسفه و دین را مورد تأكید قرار می‏ دهند.
فلسفه بدون دین در وادی صوری‏ سازی مطلقِ خود غوطه ‏ور است و دین بدون فلسفه از شرّ جزم ‏انگاری و تاریك‏ اندیشی، محفوظ نخواهد ماند. در حوزه ‏ی فلسفه اسلامی این مسأله با بالندگی بیشتری مورد توجه بوده است.

شنبه 18/6/1391 - 11:38 - 0 تشکر 550225

در یكی از بررسی‏ های انجام گرفته امكان و تحقق فلسفه ‏ی اسلامی این گونه توضیح داده شده كه فلسفه‏ ی اسلام، می‏تواند از چهار جنبه در فلسفه، تأثیر مثبت بر جای گذارد:
1ـ تأثیر در جهت‏دهی؛
 2ـ تأثیر در طرح مسأله یا تأثیر در مقام گردآوری؛
 3ـ تأثیر در ابداعِ استدلال؛
 4ـ تأثیر در رفع اشتباه.
اگر جوهر و گوهر فلسفه، معقولیت آرایش یافته و سازمان‏ یافته جاری در قواعد فلسف ای باشد، و از سوی دیگر پیوند بین عقل و ایمان مورد بررسی و تأكید قرار گیرد، در این صورت می ‏توان نتیجه گرفت كه عقلانیت مبتنی بر ایمان، می‏تواند معقولیت اسلامی را بر احكام فلسفی جاری بنماید. البته این امر لزوماً به معنای این نیست كه معارف وحیانی در مقام داوری قضایای فلسفی حاكمیت پیدا می‏ كنند، بلكه به معنای این است كه عقلانیت حاكم در فلسفه با آموزه ‏های اسلامی متناسب می ‏باشد. 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.