پس آزادی فطری انسان در طول اراده و مشیت حقتعالی است و بر همین اساس خواست انسان جز خواست خدا نمیباشد و چنین ارادهای طبعاً مستقل از اراده الهی نیست. از طرفی به دلیل اینكه ارادهاش در عرض ارادة خدا قرار ندارد، مجبور و مقهور نیز نیست. همچنین در نگاه حضرت امام عواملی چون تفاوت انسانها در تشكیل خانواده، محیط اجتماعی و طبیعی، وراثت، پاكی و ناپاكی رحم، محیط خانوادگی و تربیتی و غیره نمیتوانند مانع آزادی فطری و خدادادی انسان گردند. پس انسان مقهور این عوامل نیز نیست. به همین دلیل به طور فطری انسان را موجودی آزاد میداند: «انسان واقعی ملت مسلمان، فطرتاً یك انسان آزاد شده است...»28
و یا در بیانی دیگر از آزادی به عنوان بزرگترین موهبت الهی یاد میكند: «آزادی، بزرگترین موهبت الهی كه الآن ملت ما از آن برخوردار است.»29
و یا «آزادی، بهترین نعمتی است كه خدا برای بشر قرار داده.»30
همچنین حق بودن آزادی برای انسان بیانكننده یك اصل اساسی است و آن اینكه، آزادی مسألهای است فطری و طبیعی؛ بدین معنا كه انسان به طور ذاتی آزاد آفریده شده است و حق دارد كه آزاد باشد و آزادانه زندگی نماید. امام به صراحت این موضوع را متذكر میشود: «یكی از بنیادهای اسلام، آزادی است... فطرتاً یك انسان آزاد شده است.»31