آیا این روند، به رواج تفکر فمینیسم در ایران برنمی گردد؟
همه زنان در نهادشان دوست دارند، تابع شوهر باشند و این واقعیت را تجربه بشری اثبات می کند. من خودم یک زن کاملاً استقلال طلب هستم و فکر می کنم کمتر دارای صفات روحی زنانه باشم، حال با چنین ویژگی هایی، این را در وجود خود می یابم که زن دوست دارد به دیگری تکیه کند و تابع او باشد، به تعبیر دیگر باید گفت سعادت زن در سعادت خانوادگی او معنی می شود، در حالی که مردان سعادت خود را این گونه توصیف نمی کنند و سعادت خانوادگی، تنها جزئی از سعادت آنها است.
حالا هرچقدر دنیا فریاد بزند و با شعارهای مختلف با این میل طبیعی مخالفت کند، اما این چیزی است که آرزوها که خیلی خوب شخصیت درونی هر انسانی را نشان می دهند، بیان می کند.
فکر می کنم اگر زن ها دستوراتی که در آیه 33 و 34 احزاب آمده بپذیرند و براساس آیه 35 احزاب که خداوند برای زنان خواسته است (صالحات قانتات ...) باشند یعنی تساوی معنوی و دینی با مردان داشته باشند ولی در فضای خانه براساس آیه 34 سوره نساء نگهبانی او را بپذیرند. یک خانواده الهی تشکیل می شود. مگر اینکه زشتی ها و ستم های این سرپرست آنقدر زیاد باشد که براثر بی عدالتی های او، زن مجبور به شورش گردد. ضمن اینکه اگر زن هم سرپرست خانواده بود، هیچ فرقی نمی کرد، باز همین سؤال پیش می آمد که چرا مرد سرپرست نباشد. اما به نظر من اگر خداوند زن را سرپرست و نگهبان خانواده قرار می داد، با سیستمی که خودش آفریده، جور در نمی آمد. شما ببینید در طول تاریخ هیچ زن پغمبری نبوده، نه برای اینکه زن ها عرضه ارتباط با خالق را ندارند. کتابی داریم که آقای مرتضی فهیم کرمانی نوشته به نام «زن پیامبر» که نام تمام زنانی که در طول تاریخ از زمان حضرت آدم تا حضرت خاتم، پیامبر بوده اند آورده، بر همه این زنان فرشته وحی نازل می شده و همچنین در قرآن آیه ای درباره حضرت مریم (س) داریم که به خوبی نشان می دهد که ایشان با فرشته وحی ارتباط داشته اند؛ به ویژه حضرت زهرا(س)، اما ارتباط با فرشته وحی داشتن و محدث بودن یک طرف و پیام آوری به معنی مسئولیت اطلاع رسانی و خبرآوری برای مردم داشتن و برقراری شریعت، یک چیز دیگر است، و این کار جز در مواقع بسیار ضروری که می باید زنی حلقه اتصال می بوده مانند حضرت زینب(س) که حد فاصل امام حسین(ع) به امام سجاد (ع) بوده، صورت نگرفته است، چرا؟ نه به این دلیل که زنان در این زمینه ناتوانند، بلکه برای اینکه با یک دست نمی توان دو هندوانه را بلند کرد و هندوانه ای که قرار است زن بلند کند، همان چیزی است که خدا به او استعدادش را داده است. در واقع خدا به زنان محبت و دقت را عطا کرده، تا بتوانند به وسیله آنها هندوانه تربیت را بلند کند و ستون تربیت را برافراشته سازد. حالا اگر قرار باشد در مفهوم واقعی کلمه برای شوهر، فرزند، و همه اطرافیان «مهرورزی و مادری» کند، دیگر نمی تواند، کار بیرون به معنای درگیر شدن دائمی با مردم را داشته باشد، در واقع گاهی می گویم چرا زن پیغمبر نشد؟ چون او پیغمبرساز بود. یعنی یا انسان باید حضرت مریم باشد یا خود حضرت مسیح؛ باین معنی که نمی تواند در عین مسیح پروری، خود مسیح هم باشد.