• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 415)
چهارشنبه 15/6/1391 - 10:13 -0 تشکر 544032
کرامت انسانی از منظر دین و قانون

این کلمه که مفهومی گسترده دارد به دو بخش کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی تقسیم شده است. کرامت ذاتی در آموزه های دینی ما از طرف خداوند به انسان اعطاء شده است انسان به ما هو انسان بودنش، بدون توجه به رنگ، جنس، نژاد و مذهب و بدون هیچ پیش شرطی دارای این ویژگی است و بشر بدون این خصوصیت  دیگر بشر شناخته نخواهد شد.

خداوند در قرآن می فرماید: "لقد کرمنا بنی آدم... و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا" خداوند انسان را بما انه انسان را اعلم از مسلم و غیر مسلم با هر عقیده ای که باشد را چون انسان شانیت دارد، و چون تکامل در انسان وجود دارد این امر سبب حرمت شده است لذا انسان ذاتا نزد خداوند احترام دارد. خداوند می فرماید: "خلقنا الانسان من سلاله من طین … تم انشاناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین"

خداوند در این آیه انسان را قابل احترام می داند و خود را بخاطر این خلقت ستایش می کند و این ستایش صرفنظر از این است که این انسان چه عقیده و مسلکی دارد که این انسان امکان دارد شمر شود یا یکی از اولیای خدا. خداوند در این آیه انسان را احسن مخلوقات می داند صرفنظر از این اینکه چه عقیده ای داشته باشند.

چهارشنبه 15/6/1391 - 10:44 - 0 تشکر 544046

اصل چهارم


انسان به حكم اینكه از فطرتى سلیم برخوردار است، و داراى قوه عقل است كه مى‏تواند خوب را از بد تمیز دهد و نیز از اختیار و انتخابگرى برخوردار است - روى این جهات - موجودى است تربیت پذیر، كه راه رشد و تعالى و بازگشت‏به سوى خدا به روى او در همه زمانها گشوده است، مگر در لحظه‏اى (لحظه مشاهده مرگ) كه دیگر توبه او پذیرفته نیست. از این جهت، دعوت پیامبران شامل همه افراد بشر بوده است، حتى افرادى مانند فرعون، چنانكه مى‏فرماید:


‹‹فقل هل لك الى ان تزكى× و اهدیك الى ربك فتخشى›› (نازعات/18-19):اى موسى به فرعون بگو آیا مى‏خواهى تزكیه شوى و ترا به سوى پروردگارت هدایت كنم، تا خشیت‏یابى.


بر این اساس انسان نباید هیچگاه از رحمت و مغفرت الهى مایوس گردد. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا›› (زمر/53): از رحمت‏خدا مایوس نشوید، كه او همه گناهان را مى‏آمرزد.

چهارشنبه 15/6/1391 - 10:50 - 0 تشکر 544047

اصل پنجم


انسان به حكم اینكه از نور خرد و موهبت اختیار برخوردار است، موجودى مسئول است: مسئول در برابر خدا، در برابر پیامبران و رهبران الهى، در برابر گوهر انسانى خویش و انسانهاى دیگر و در برابر جهان. قرآن به مسئولیت‏بشر در آیات بسیارى تصریح دارد.


مى‏فرماید: ‹‹اوفوا بالعهد ان العهد كان مسؤولا›› (اسراء/34): به پیمان وفادار باشید كه از پیمان سؤال مى‏شود.


نیز مى‏فرماید: ‹‹ان السمع والبصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولا›› (اسراء36): از گوش و چشم و دل سؤال مى‏شود.


باز مى‏فرماید:‹‹ایحسب الانسان ان یترك سدى›› (قیامت/36): آیا انسان گمان مى‏كند كه به حال خود رها شده است.


و پیامبر گرامى اسلامصلى الله علیه و آله و سلم فرموده است:«الا كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته‏».

چهارشنبه 15/6/1391 - 10:57 - 0 تشکر 544051

اصل ششم


هیچ انسانى بر دیگرى مزیت و برترى ندارد مگر از طریق كمالات معنوى كه از آن برخوردار است. بارزترین ملاك مزیت و برترى نیز تقوا و پرهیزگارى در همه شئون زندگى است. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى وجعلناكم شعوبا و قبائل‏لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقاكم›› (حجرات/13):اى انسانها ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم، و شما را دسته‏ها و قبیله‏هاى گوناگون قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است.


بنابر این خصوصیات نژادى وجغرافیایى ونظایر آن از دیدگاه اسلام مایه برترى طلبى و تفاخر و تبختر نیست.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:0 - 0 تشکر 544052

اصل هفتم


ارزشهاى اخلاقى، كه در حقیقت اصول انسانیت‏بوده و ریشه فطرى دارند، اصولى ثابت و جاودانه اند، و گذشت زمان و تحولات اجتماعى سبب تغییر و دگرگونى آنها نمى‏شود. مثلا زیبایى وفا به عهد و پیمان، یا نیكى را با نیكى پاسخ گفتن، امرى جاودانه است و تا بشر بوده و خواهد بود، این قانون اخلاقى دگرگون نخواهد شد. همچنین است‏حكم به زشتى خیانت و خلف وعده. بنابراین، از دیدگاه عقل، در زندگى اجتماعى بشر یك رشته اصول وجود دارد كه با طبیعت و سرشت انسان درهم آمیخته و ثابت و پایدار مى‏باشد.


آرى در كنار این اصول اخلاقى یك رشته آداب و رسوم نیز یافت مى‏شود كه از شرایط زمانى و مكانى تاثیر پذیرفته و دستخوش تغییر و دگرگونى قرار مى‏گیرد، كه ربطى به مبادى و اصول ثابت اخلاقى ندارد.


قرآن كریم به برخى از اصول عقلى و ثابت اخلاقى اشاره دارد، چنانكه مى‏فرماید:


‹‹هل‏جزاء الاحسان الاالاحسان›› (الرحمن/60): آیا پاداش احسان، چیزى جز احسان است؟


‹‹ما على المحسنین‏من سبیل›› (توبه/91): برنیكوكاران نكوهشى نیست.


‹‹فان الله لا یضیع اجر المحسنین›› (یوسف/90): خدا پاداش نیكوكاران را تباه نمى‏سازد.


‹‹ان الله یامر بالعدل والاحسان و ایتاء ذی القربى و ینهى عن الفحشاء والمنكر و البغی›› (نحل/90): خدا به دادگرى و نیكوكارى و كمك به خویشاوندان فرمان مى‏دهد و از پلیدى و زشتى و ستم نهى مى‏كند.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:1 - 0 تشکر 544053

اصل هشتم


اعمال انسان، گذشته از اینكه در سراى دیگر پاداش یا كیفر دارد، در این جهان نیز خالى از پیامدهاى خوب و بد نیست.در حقیقت پاره‏اى از حوادث جهان عكس‏العمل فعل او مى‏باشد، و این حقیقتى است كه وحى از آن پرده برداشته و علم بشر نیز تا حدى بدان پى برده است. قرآن كریم در این باره آیات بسیارى دارد كه دو نمونه را یادآور مى‏شویم:


‹‹و لو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماءو الارض ولكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون›› (اعراف/96): هرگاه اهل آبادیها ایمان آورند و پرهیزگار باشند، درهاى بركات آسمان و زمین را به روى آنان مى‏گشاییم، ولى آنان (آیات الهى را) تكذیب كردند، پس ما نیز آنها را به كیفر اعمالشان رساندیم.


حضرت نوح به امت‏خود یادآور مى‏شود كه میان پاكى از گناه و گشوده شدن درهاى رحمت الهى و فزونى نعمت‏خداوند رابطه‏اى برقرار است. چنانكه مى‏فرماید:‹‹وقلت استغفروا ربكم انه غفارا× یرسل السماء علیكم مدرارا× ویمددكم باموال وبنین ویجعل لكم انهارا›› (نوح‏10-12):(به قوم خود) گفتم از خدا طلب آمرزش كنید، او آمرزنده گناهاست، در این صورت از آسمان بر شما باران فراوان فرود مى‏فرستد. و با مال و فرزند شما را كمك مى‏كند. و براى شما باغها وچشمه‏سارهایى پدید مى‏آورد.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:1 - 0 تشکر 544054

اصل نهم


پیشرفت و عقبگرد امتها ناشى از عللى است كه صرفنظر از برخى عوامل بیرونى، عمدتا ریشه در عقاید و اخلاق و رفتار خود آنان دارد.این اصل با قضا و قدر الهى نیز منافات ندارد، زیرا این قاعده خود از مظاهر تقدیر كلى الهى است. یعنى مشیت كلى الهى بر این تعلق گرفته است كه امتها از طریق عقاید و رفتار خود سرنوشت‏خود را رقم زنند. مثلا جامعه‏اى كه روابط اجتماعى خود را بر اصل عدالت و دادگرى استوار سازد، زندگى نیك و آرامى خواهد داشت، و امتى كه روابط اجتماعى خود را بر خلاف آن قرار دهد، سرنوشتى ناگوار در كمین او خواهد بود. این اصل همان است كه در اصطلاح قرآن «سنتهاى الهى‏» نامیده شده است. چنانكه قرآن مجید مى‏فرماید:


‹‹فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا× استكبارا فی الارض ومكر السى‏ء ولا یحیق المكرالسیئ الا باهله فهل ینظرون الا سنة الاولین فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا››. (فاطر/42-43): آنگاه كه بیم دهنده‏اى نزدشان آمد، جز دورى از بیم‏دهنده آنها را سودى نبخشید، به علت استكبار در زمین و نیرنگهاى زشت،(باید دانست كه) نیرنگهاى بد جز نیرنگبازان را در بر نمى‏گیرد. آیا آنان جز سنتى كه بر گذشتگان حاكم بود، منتظر چیز دیگرى هستند؟! در سنت‏خدا هیچ تحول و دگرگونى نمى‏یابى.


‹‹...و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنین...و تلك الایام نداولها بین الناس...›› (آل عمران/139-140): شماها برترید اگر مؤمن باشید... و این روزها (پیروزى و شكست) را بین مردم دست‏به دست مى‏گردانیم.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:2 - 0 تشکر 544055

اصل دهم


تاریخ بشر آینده روشنى دارد. درست است كه زندگى بشر غالبا با نابرابریها و نابسامانیها همراه بوده است، ولى این وضع تا آخر ادامه نخواهد داشت، بلكه تاریخ بشر به سوى آینده‏اى روشن درحركت است كه در آن عدل فراگیر حاكم شده. و به تعبیر قرآن كریم صالحان، حاكمان زمین خواهند بود. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹و لقدكتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض یرثها عبادی الصالحون›› (انبیاء/105): ما در زبور پس از «ذكر» (شاید مقصود تورات باشد) نوشتیم كه صالحان حاكمان زمین خواهند شد.


و نیز مى‏فرماید:


‹‹وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم›› (نور/55): خداوند به افرادى از شما كه ایمان آورده و كارهاى نیك انجام دهند وعده داده است كه آنان را در زمین خلافت‏بخشد، همان گونه كه پیشینیان را خلافت‏بخشیده است.


بنابراین در آینده تاریخ و در گردونه مبارزه مستمر حق و باطل، پیروزى نهایى از آن حق است، هرچند به طول انجامد. چنانكه مى‏فرماید:


‹ل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه‏فاذا هو زاهق›› (الانبیاء/18): حق را بر سر باطل مى‏زنیم تا آن را درهم كوبد، پس ناگهان نابود گردد.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:3 - 0 تشکر 544056

اصل یازدهم


انسان از دیدگاه قرآن كریم از كرامتى ویژه برخوردار است، تا آنجا كه مسجود فرشتگان قرار گرفته است. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹و لقدكرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم على كثیر ممن خلقنا تفضیلا›› (اسراء/70): همانا بنى آدم را كرامت‏بخشیدیم و آنان را در خشكى و دریا جاى داده و از طیبات روزى دادیم و بربسیارى از آفریده‏هاى خود برترى بخشیدیم.


با توجه به اینكه اساس زندگى انسان را حفظ كرامت وعزت نفس تشكیل مى‏دهد، انجام هرگونه كارى كه این موهبت الهى را خدشه‏دار سازد از نظر اسلام ممنوع است. به تعبیرى روشنتر، هر نوع سلطه‏گرى و سلطه پذیرى ناروا، اكیدا ممنوع مى‏باشد. امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید: «ولا تكن عبد غیرك وقد جعلك الله حرا» (4) : بنده دیگرى مباش، خدا ترا آزاد آفریده است.


نیز مى‏فرماید: «ان الله تبارك و تعالى فوض الى المؤمن كل‏شی‏ء الا اذلال نفسه‏»: خدا كارهاى فرد با ایمان را به دست‏خود او سپرده (و او را در انجام و ترك آنها آزاد گذارده) جز خوار ساختن خویش را. (5)


روشن است كه حكومتهاى مشروع الهى با این قانون منافات ندارد، چنانكه توضیح آن در بحث آینده خواهد آمد.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:4 - 0 تشکر 544057

اصل یازدهم


انسان از دیدگاه قرآن كریم از كرامتى ویژه برخوردار است، تا آنجا كه مسجود فرشتگان قرار گرفته است. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹و لقدكرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم على كثیر ممن خلقنا تفضیلا›› (اسراء/70): همانا بنى آدم را كرامت‏بخشیدیم و آنان را در خشكى و دریا جاى داده و از طیبات روزى دادیم و بربسیارى از آفریده‏هاى خود برترى بخشیدیم.


با توجه به اینكه اساس زندگى انسان را حفظ كرامت وعزت نفس تشكیل مى‏دهد، انجام هرگونه كارى كه این موهبت الهى را خدشه‏دار سازد از نظر اسلام ممنوع است. به تعبیرى روشنتر، هر نوع سلطه‏گرى و سلطه پذیرى ناروا، اكیدا ممنوع مى‏باشد. امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید: «ولا تكن عبد غیرك وقد جعلك الله حرا» (4) : بنده دیگرى مباش، خدا ترا آزاد آفریده است.


نیز مى‏فرماید: «ان الله تبارك و تعالى فوض الى المؤمن كل‏شی‏ء الا اذلال نفسه‏»: خدا كارهاى فرد با ایمان را به دست‏خود او سپرده (و او را در انجام و ترك آنها آزاد گذارده) جز خوار ساختن خویش را. (5)


روشن است كه حكومتهاى مشروع الهى با این قانون منافات ندارد، چنانكه توضیح آن در بحث آینده خواهد آمد.

چهارشنبه 15/6/1391 - 11:8 - 0 تشکر 544058

اصل دوازدهم


حیات عقلانى انسان از دیدگاه اسلام جایگاه ویژه‏اى دارد، زیرا برترى و ملاك امتیاز انسان از سایر حیوانات به قوه تفكر و نیروى خرد او است. از این روى در آیات بسیارى از قرآن كریم، بشر به تفكر و اندیشه ورزى دعوت شده است تا آنجا كه پرورش فكر و تفكر در مظاهر خلقت را از ویژگى‏هاى خردمندان دانسته است. چنانكه مى‏فرماید:


‹‹الذین یذكرون الله قیاما وقعودا وعلى جنوبهم ویتفكرون‏فی خلق‏السموات‏والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا›› (آل عمران/192): آنان كسانى هستند كه خدا را، ایستاده و نشسته و در حالیكه به پهلو خوابیده‏اند، یاد مى‏كنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏اندیشند و مى‏گویند: پروردگارا این جهان را بیهوده نیافریده‏اى(آیات مربوط به لزوم تفكر و مطالعه در مظاهر خلقت و آیات الهى بیش از آن است كه در اینجا نقل شود).


بر اساس چنین دیدگاهى است كه قرآن، انسانها را از پیرویهاى نسنجیده و كوركورانه از گذشتگان منع مى‏كند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.