از مشکلات اجتماعی رو به افزایش جوامع بشری امروز، تزلزل و فروپاشیدن کانون خانواده است؛ بحرانی که دیگر حوزه های اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و جامعه اسلامی ما نیز از آفت های خانمان سوز آن در امان نمانده است.
گذری به دادگاه های مدنی و خانواده، پرده ای غم بار از این فاجعه انسانی را برایمان به تصویر می کشد. پرخاشگری ها و بگومگوهای تند زنان و شوهران در راهروهای محکمه ها، برون افتادن اسرار درونی، چهره های دژم و درهم، کودکان بیم زده و نگران، چشم های اشک بار پدران و مادران، آه و ناله و نفرین ها و در نهایت فراق و ... حکایت از عمق و برون افتادن آن سوی فاجعه دارد. ازدواج و تشکیل خانواده در اسلام مقدس و محترم و طلاق کاری زشت و منفور است و رابطه زوجیت وثیق ترین و اصیل ترین و گسترده ترین رابطه هاست. همین گستردگی و مشارکت در امور زناشویی، امور مالی، تربیت فرزندان و دیگر عوامل پیرامونی، گاه اصطکاک هایی را بین زن و شوهر به وجود می آورد و اختلافات فرهنگی و اجتماعی بدان دامن می زند.جامعه اسلامی موظف است زمینه های بیزاری و جدایی همسران از یکدیگر را از بین ببرد.
قرآن کریم، برای فراهم آوردن آرامش در کانون زندگی و تحکیم رشته های موّدت بین زن و شوهر، افزون بر رهنمودهای راه گشا به همسران، بستگان، حکومت و دیگر مردم را، به وظایفی مأمور کرده است که در صورت عمل درست به آن، بسترهای پیدایش کشمکش در میان خانواده از میان رفته و شادمانی و صفا را به محیط غم افزا و اندوه بار زندگی های درگیر و پر اختلاف، بر می گرداند. از جمله: