• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 1274)
سه شنبه 14/6/1391 - 20:23 -0 تشکر 543457
محمد تقی جعفری

سلام دوستان در این قسمت سعی بر مطالبی کامل از این عالم داشته باشیم همراه باشید

جمعه 17/6/1391 - 12:46 - 0 تشکر 547178


منزل معرفت


علامه محمدتقی جعفری پس از یازده سال اقامت در نجف و شرکت در حوزه های درسی آن دیار، به سال 1336 یا 1337 ش به ایران مراجعت نمود و در واقع فصل آن رسیده بود که این درخت تناور که در باغ معرفت به شکوفایی و رشد رسیده بود، به شاخه گستری بپردازد و از محصولاتش شیفتگان اندیشه های ناب اسلامی استفاده کنند و مردمان در سایه اش روان خویش را تسکین دهند. جالب آنکه این حکیم فروتن، منزل و محل زندگی خود و خانواده را محل تدریس و فیض رساندن به طلاب و دانشجویان قرار داد؛ چنانچه خود می گوید: تصمیم گرفتم جهت عمق بخشیدن به فعالیتها کارم را به منزل انتقال دهم. از این رو دیگر به مدرسه مروی (واقع در تهران) نرفتم و جلسات مستمر و مکرری با بعضی از دانشجویان و همچنین برخی از اساتید که انسانهای فاضل و دانشمندی بودند، داشتم.


از کشورهای اروپایی نیز شخصیتهای برجسته به این خانه می آمدند و سؤالات علمی، فلسفی و کلامی خویش را در حضور ایشان مطرح می کردند. نخستین کسی که از غرب به ایران آمد و با علامه جعفری در منزلش مصاحبه ای انجام داد، پروفسور «روزنتال» آلمانی بود که در محافل اروپایی در حقوق و فلسفه به عنوان دانشوری صاحب نظر محسوب می گشت. در آن موقع ایشان در محله پامنار تهران در منزلی محقر به اتفاق خانواده روزگار می گذرانید. یکی از جلوه های ساده زیستی و بی رغبتی به دنیا منزل کوچکش بود که بسیاری از فعالیتهای علمی و تحقیقی را در آن انجمن داد و گویا مکان زندگیش محل پژوهش و خانه حکمتش جایی برای سکونت او و عائله اش بود و می خواست به همگان ثابت کند بین عمیق ترین و پیچیده ترین تلاشهای علمی و فلسفی و لطیف ترین روابط عاطفی خانوادگی نه تنها هیچ گونه تضادی وجود ندارد، بلکه این دو حالت می توانند بدون غفلت از دیگری رعایت شوند. محل سکونت در نشریه ای چنین وصف شده است: از کوچه های نزدیک میدان خراسان در جنوب تهران که می گذریم، به منزل قدیمی و فرسوده استاد می رسیم. برای زیارتش باید از پله های آجری ساییده و شکسته ای بالا رفت


قانع گشتن و خرسند بودن مردم به زیبایی ظاهری یکی از قویترین عوامل بازدارنده آنان از تقویت عقل، وجدان، اندیشه و ایمان می باشد. آنچه که برای مردان و زنان رشدیافته شایسته می باشد جمال معنا است.


که آشکارا تنها برای سهولت رفت و آمد مراجعین ساخته شده است. اتاقی ساده و بزرگ که همه دیوارهایش به جز درب و پنجره پوشیده از کتاب است که کتابخانه شخصی و مفصل استاد را در خود جای داده است و محل اقامت ایشان با مراجعینی است که گروه گروه برای درس یا سؤال یا تقاضای سخنرانی یا زیارت بی وقفه حضور می یابند. مراجعه کننده خود در شگفت می آید که علامه جعفری با این همه مراجعات در چنین فضایی محدود آثار پر ارج خود را کی می نگارد، و گویا خود زود پاسخ می دهد: حتما در سحرگاهان، آنگاه که حافظ از آن این گونه یاد کرده است:


مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول


ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید


در همان ایام انتقال ایشان به منزل کنونی برخی نزدیکان و اطرافیان نظر به مراجعاتی که آن متفکر ارجمند از سوی محققان خارجی داشت، به آن فقید سعید پیشنهاد کردند حداقل فرشی برای اتاق پذیرایی تهیه شود، که ایشان با همان روحیه و منش زاهدانه خود نپذیرفته و تا زمانی که در قید حیات بود، همچنان اتاق پذیرایی اش فاقد فرش بود.


شاید کمتر کسی از مردم و حتی خواص، مبارزان و نزدیکان آن فرزانه عالیقدر تصور می کرد علامه جعفری در همین خانه کوچک و در کنار همسر و فرزندانش در زمره اولین یاران امام خمینی در شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی عالمانه و از سر تدبیر سهم ارزشمند و وافری در پی ریزی ساختمان فکری و عقیدتی انقلاب اسلامی داشته است. در کتاب «چراغ فروزان» که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات انتشار یافته، بیش از یکصد و هشتاد سند از پرونده استاد جعفری در ساواک درج شده است که در برخی از آنها نکات قابل توجهی در مورد ادعای مورد اشاره به چشم می خورد. در بخشی از سند شماره 121 می خوانیم: «... به نظر می رسد اکثر دانشجویان و استادانی که سازنده زیربنای فکری دانشجویان منحرف [!] هستند، در این جلسه شرکت دارند ... در صورتی که اشخاصی که به این منزل تردد می نمایند، کنترل گردند و هویت آنها مشخص شود، امکان دارد یک کانون سازنده فکری در جهت مخالفت با اساس حکومت کشف و فعالیتهایی از طرف این عده روشن گردد و احتمالاً چند نفر از متواریان دستگیر شوند ...».


با وجود مراقبتهای مستمر ساواک از سال 1344ش و بازداشت استاد و سرانجام حمله به منزلش در سال 1352 به ناکامی رژیم شاه در خصوص ارتباط و فعالیتهای استاد جعفری افزوده گشت. فرزندش خاطره خود را از هجوم به منزل توسط ساواک چنین نقل می کند: ساعت دو بامداد یکی از شبهای تابستان که همه در حیاط خوابیده بودیم، صدای کوبیدن درب منزل به شدت بلند شد. یکی از خواهران که زودتر به سوی درب رفت، بعد از گشودن نیمه اش، متوجه چند نفر گشت که می خواهند به زور وارد منزل شوند و چون وی می کوشد درب را ببندد، یکی از آنها که بعدا روشن شد مأموران ساواکند، پای خود را بین درب گذاشت و با فشار به طرف داخل هجوم می آورد. مأمورین با چنین حالتی داخل شدند و تا ساعتی کتابخانه را بازرسی کردند، اما چیزی نیافتند.



جمعه 17/6/1391 - 12:47 - 0 تشکر 547179


عاطفه معقول


استاد علامه محمدتقی جعفری به موازات تلاشهای ژرف و گسترده علمی، نسبت به مسایل خانواده توجهی ویژه داشت و این حالت در اندیشه، اخلاق و کردارش هویدا بود و می کوشید نسبت به همسر و فرزندان با مهربانی و فروتنی برخورد کند و در برخورد با هر کدامشان علاقه قلبی خویش را بروز دهد. او عقیده داشت: به طور مسلم اهمیت تشکل خانواده شؤون و اصول مربوط به آن، در دین مقدس اسلام واضحتر از آن است که نیازی به اثبات داشته باشد. همین ویژگی سبب شده که خداوند جلّ شأنه در قرآن، و پیشوایان معصوم در سنت، و حکما و مفسران صاحب نظر وارسته، در این مقوله مضامین سازنده و مطالبی آموزنده و ارزنده را مطرح نمایند.


به عقیده وی، امروزه اختلال در نظام مقدس خانواده و بی اعتنایی به اصول ضروری و ارزشهای آن است که پایه های اصلی خود زندگی را به تباهی کشیده و دوران معاصر را به نام بیگانگی انسان از انسان که به بیماری غیر قابل علاج بیگانگی انسان از خویشتن منتهی گشته، سزاوار نموده است. توقع یک جامعه صالح و مجتمع قابل تفسیر با حیات اجتماعی معقول بدون اصلاح نظام خانواده کاملاً بیجا و خلاف حقیقت می باشد.


او محیط خانواده را نخستین و بادوامترین عامل در شکل گیری شخصیت فرزندان و زمینه ساز رشد آنان در زمینه های جسمی،


اخلاقی، فکری و عاطفی می دانست و اعتقاد داشت والدین می توانند این محیط را باصفا کنند و با بروز محبت بموقع و ایجاد ارتباط با اعضای آن بر حسب نیازهای گوناگون، فرزندان را از نگرانی و محرومیت برهانند و موجبات هماهنگی و سازگاری اعضای این محیط را فراهم سازند و جنبه های معنوی و رفتاری بین افراد را قوت ببخشند.


علامه جعفری با آن تراکم کاری و کاوشهای علمی که داشت، تحکیم روابط خانوادگی را جدی می گرفت و همسرش را بسیار تکریم می نمود و اعتقاد داشت که موفقیت وی در مسیر تحقیق و تألیف تا حد چشمگیری مرهون محیط آرام و بی توقعی است که آن بانو در منزل فراهم آورده بود. همسری که سختیهای دوران اقامت در نجف را تحمل کرد و با مصایب و مشکلات ساخت و رفت و آمدهای مداوم به منزل را که از سوی دانشوران و علاقه مندان به معرفت انجام می گرفت، نه تنها عامل مزاحمی برای زندگی خود ندید، بلکه در فراهم آمدن این وضع که در تقویت بنیانهای فکری و عقیدتی نسل جوان مؤثر بود، کوشید. تعبیر این متفکر خطاب به فرزندش چنین است: والده شما مانع کارم نشد و اجازه داد در تلاش و فعالیت علمی آزاد باشم و با تمامی مشکلات دوران زندگی من خصوصا مقطع نخست یازده سال اقامت در نجف دست و پنجه نرم کرد.


فرزند آن فیلسوف فقید ـ علیرضا جعفری ـ به خاطره ای از دوران کودکی (حدود شش سالگی) خود اشاره دارد و می گوید: به یاد دارم روزی در منزل سوء تفاهم جزئی بین استاد و والده ام پیش آمد و عباراتی نسبتا تند و یا تلخ بینشان رد و بدل شد. پس از گذشت مدت زمانی، وقتی استاد عازم رفتن به بیرون از منزل بود، با نهایت فروتنی جلو آمد و دست مادرم را بوسید و عذرخواهی نمود.


اساسا علامه جعفری در مواجهه با همسر جایگاه علمی و اجتماعی خویش را فراموش می کرد. هیچ گاه سختیها و مشکلات مربوط به کارهای خویش را با خود به خانه نمی آورد و اگر هم خسته بود، به سخنان همسرش نیکو گوش می داد و اظهارات معقول و منطقی را می پذیرفت. از کوششهای همسرش مدام و در مناسبتهای مقتضی قدردانی می کرد و محیط خانه را آن چنان آکنده از صفا و صمیمیت می کرد که منزل برای اعضای آن از هر جایی بهتر و لذت بخش تر بود. به رشد معنوی و اخلاقی افراد خانه بسیار اهمیت می داد و در این راه برای همسر و فرزندانش مشوّق و الگویی خوب و سازنده بود. یکی از بستگان استاد جعفری گفته بود: آن علامه ژرف اندیش دختربچه ها را بسیار دوست می داشت و همواره دختران و زنان فامیل را به خواندن نماز اول وقت، حفظ حجاب و برخورد مناسب با همسر تشویق می کرد و بسیار به روابط خانوادگی اهمیت می داد.


خواهرزاده اش خاطرنشان ساخته است: استاد همیشه برای رفع مشکلات دختران و زنان فامیل جلسات خانوادگی منعقد می نمود و با حضور ایشان هیچ مشکلی در خانواده های خویشاوند پدید نمی آمد و یا اگر هم دشواریهایی دیده می شد، وی گره گشایی می نمود. استاد همیشه اهل خانه و خصوصا زنان را به صله ارحام سفارش می کرد و در مراسم و اعیاد به خانه بستگان می رفت و از آنان احوالپرسی می نمود.


مشغله فراوانی که این متفکر بر اثر کثرت مراجعان و دانش پژوهان داخل و خارج داشت، به هیچ روی مانع از توجه دقیق به نیازهای روحی و عاطفی خانواده و ارتقای سطح تربیتی آنان نبود. فرزندش گفته است: خاطرم هست در حدود سالهای 1347 ـ 1348 ش که پدرم تراکم کاری بسیار شدیدی داشت و طبیعتا بسیار خسته به نظر می رسید و نیاز مبرمی به استراحت داشت، با این وجود پس از پایان نسبی مطالعه و تحقیق، ساعاتی از کتابخانه خود بیرون آمده و به فرزندان و شنیدن سخنان آنان اختصاص می داد و حتی الامکان در برآوردن خواسته های آنان می کوشید. در القای یک پیام تربیتی معمولاً دو شیوه را برمی گزید؛ گاهی اوقات با توجه به اهمیت آن مقوله به شکل صریح مطلبی را تذکر می داد و گاهی اوقات عملاً با رفتار خویش یک پیام تربیتی را منتقل می نمود.


منزل این شخصیت علمی محل رفت و آمد جوانانی بود که همواره با روی گشاده و استقبال توأم با فروتنی و صمیمانه استاد مواجه می شدند. رابطه ایشان با نیروهای جوانی که بعضا با انبوه سؤالات و مشکلات فکری نزدش می آمدند، بسیار دوستانه، عاطفی و عاری از هر گونه تکلف بود. بسیار بشاش و گشاده رو رفتار می نمود و در دیدار با نوجوانان و جوانان مزاح می نمود و بر خلاف القای مطالب علمی و پاسخ به دشواریهای فکری این افراد، روحیه مفرّح و نشاطشان حفظ می گردید. حتی برای کودکان دبستانی و نوجوانان دوره راهنمایی وقت می گذاشت و به شیوه ای صمیمی آنان را می پذیرفت و سؤالاتشان را با بیانی ساده اما استوار و منطقی پاسخ می گفت. روزی فرزندش به ایشان گفت: چرا در حالی که بسیاری از شخصیتهای علمی از داخل و خارج کشور نیز برخی نهادها، گروهها و محافل علمی و فرهنگی از شما وقت ملاقات می خواهند و بعضا به دلیل تراکم برنامه ها نمی توانید به آنان وقت بدهید، اوقاتی را صرف کودکان می کنید؟ جواب داده بود: امکان دارد چون آنان در این فضای ملاقات و گفتگو قرار می گیرند، با توجه به فطرت پاک و استعدادی که دارند، اثری مثبت و سازنده داشته باشد



جمعه 17/6/1391 - 12:48 - 0 تشکر 547180


طراوت باطن


علامه جعفری در بروز حالات عاطفی و روشهای اخلاقی، به گونه ای رفتار می نمود که در حالت تزاحم این دو، بر حسب مقتضیات پیش آمده مثلاً گاهی وفای به عهد را بر شدیدترین روابط عاطفی ترجیح می داد. به عنوان نمونه یکی از دخترانش که بتول نام داشت و در تلاشهای علمی و فکری پدر نقش مؤثری به عهده گرفت و از مسایل خصوصی و خانوادگی گرفته تا تشکیل درس و مباحثه و کنفرانسهای پدر مشاور ایشان بود، در حدود چهل سالگی دار فانی را وداع گفت و پدر را در سوگ خویش نشانید. ایشان به هنگام درگذشت وی گفت: من وزیرم را از دست داده ام. اما با وجود آنکه این متفکر والامقام به دخترش علاقه ای وافر داشت و در برنامه های علمی آموزشی یارش بود، هنگامی که در اندوه سنگین و جانکاه فقدان وی به سر می برد و هنوز جنازه اش را به آغوش خاک نسپرده بودند، در جمع دانشجویان و محققان حضور یافت و برای اجابت دعوت و وفای عهد در وقت مقرر، به ایراد سخن پرداخت. این شیوه شگفت، شکوه و عظمت روح وی را به اثبات می رساند، زیرا در تلاقی وفای به عهد و حضور در یک محفل علمی با رخداد چنین واقعه تأثرانگیز و ضربه عاطفی ناشی از آن ترجیح می دهد افراد را در انتظار نگذارد و به سخنرانی بپردازد.


یکی از دست اندرکاران خاطره درس آموز وقار و بزرگواری روح این اندیشه گر را چنین وصف می کند: شما می توانستید جلوه ای از عظمت را در چهره اندیشمند و غمگین استاد جعفری مشاهده نمایید. تا آن لحظه کسی نمی دانست چه رخ داده است. منتظر بودند تا استاد در جلسه حضور یابد و مشتاقان را به فیض دیدار و گفتار بلند خویش برساند. قرار بود در بین جمعی از اساتید، دانشجویان، دانشمندان و محققان در تالار کتابخانه دانشگاه امام صادق(ع) در باره «انسان و جایگاه علوم انسانی» سخن بگوید و مقاله ای ارایه فرماید. استاد به هنگام، در جلسه حضور یافت و مورد استقبال قرار گرفت. به سؤالاتی در مورد انسان پاسخ گفت و به مسایل دیگر پرداخت. آن علامه محقق در هاله ای از غم در جایگاه خطابه قرار گرفت. سخن را با نام و یاد خدا و سپاس و ستایش پروردگار متعال آغاز نمود و در بین سخن با صبوری و وقار تمام از مرگ فرزندش خبر داد. درگذشت دخترش که ارتباطی بسیار نزدیک عاطفی و علمی با وی داشت، حادثه ای غمبار و سنگین است، اما طوفان سخت این مصیبت جانگداز نتوانسته بود وجودش را به تلاطم و اضطراب افکند و عهد و عزمش را بشکند و او را از حضور به هنگام در آن جلسه باز دارد و همه با تأثر و شگفتی دانستند که استاد در مرگ دختر محبوبش سوگوار است و پیکر او هنوز به خاک سپرده نشده است. بلکه جنازه فرزند دلبند خویش را پیش چشم اشکبار همسر و اعضای خانواده و دیگر بستگانش رها کرده و به دانشگاه آمده، تا به قرار خویش وفا کند و مقاله بلند و ارزشمند خود را همراه با این وفای کریمانه ارایه نماید و به شاگردان مشتاق خویش درس تازه ای از صبر جمیل و وفای متین بیاموزد.


نکته دیگر آنکه علامه جعفری اجازه نمی داد برای بروز حالات عاطفی خصوصیت روحیه همدردی و برابر با سایر افراد جامعه را به فراموشی بسپارد. فرزند آن مرحوم ـ علیرضا جعفری ـ یادآور شده است: در سال 1364ش که عازم سربازی بودم، با آنکه این امکان وجود داشت که در تهران به خدمت بپردازم، ولی با تأکید ایشان برای خدمت، به جبهه رفتم. در خاطرم هست هنگام عزیمت به مناطق جنگی والده ام بسیار نگران و بی تاب بود و با زاری از استاد تقاضا می کرد که ترتیبی دهد تا من به جبهه اعزام نشوم. ایشان در پاسخ به اصرار مادرم با جدیت خاصی ضمن نام بردن از چند شهید محل اظهار داشت: مگر خون فرزند من از خون این افراد رنگین تر است؟ مرگ و زندگی همه ما با خدا است و هرچه او مقدر فرموده، خیر می باشد.


این اندیشه گر والاگهر در برخورد با تمامی افراد اعم از شخصیتهای فکری و اشخاص معمولی فروتن بود و این ویژگی از خصال و فضایل روحی وی در ارتباط با آشنایان و همسایگان نمود بارزتری داشت. یکی از فرزندانش می گوید: چون والد ماجدم رخت از سرای فانی بربست و به دار بقا شتافت، بانویی با منزل ما تماس گرفت و در حالی که به شدت می گریست، گفت: من از همسایگان شما هستم که در خیابان آیت اللّه کاشانی سکونت دارم. سال گذشته خواهرم با عده ای از دانش آموزان مقطع راهنمایی خدمت استاد رسیدند که در آن دیدار قریب به نیم ساعت برایشان صحبت نمود؛ گویا خواهرم در ضمن سخنرانی آقا یا بعد از آن و در حین پرسش و پاسخ احساس می کند که علامه جعفری نسبت به وی کم توجهی و کم لطفی دارد و از این بابت مکدّر می شود. استاد پس از این دیدار متوجه ناراحتی خواهرم می شود. سریعا مطلبی را نوشته و از اطرافیان می خواهد که آن را به دست این بانو برسانند. ایشان در آن نامه مختصر اظهار داشته بود: کم توجهی من بدین علت بود که در آن لحظات در یک مسأله فکری خاص تمرکز داشتم و از شما به خاطر این مسأله بسیار عذرخواهی می کنم. دعا کنید دیگر چنین کاری از من سر نزند.


آری این مرد در عرصه عمل نیز ناشر بزرگ کرامت بود و صفایش با یک برخورد ساده و عاری از تکلف روح پرشور انسانها را به زیبایی صیقل می داد. فقط آرا و افکار این مرد بزرگ به آدمی بهجت و طراوت روحی نمی بخشید، بلکه سلامت نفس و فروتنی وی به رغم مقام والایی که در علم و اندیشه داشت، مثال زدنی و کم نظیر بود. آلایش، ریب و ریا در او راهی نداشت و کینه کسی را به دل نمی گرفت و به تعبیر یکی از شاگردان فاضلش شاهکار زندگی این متفکر نحوه زندگیش بود و در زمانه ای که تفرعن و غرور، عده ای از اهل علم را فرا گرفته است؛ آن بزرگوار ساده زیست و شاخص و نماد یک عالم دینی بود که دیدارش اطمینان قلبی خاصی به افراد می داد



جمعه 17/6/1391 - 12:50 - 0 تشکر 547181


امتیازات بانوان


مرحوم آیت اللّه علامه محمدتقی جعفری بر این باور بود که زن و مرد در انسانیت هیچ تفاوتی ندارند و اسلام با صراحت تکامل و قاطعانه هویت انسانی زن و مرد را متحد می داند و نصوص قرآن در بیان وحدت هویت انسانی این دو قابل خدشه نمی باشد. کلام وحی زن و مرد را در اوصاف عالی انسانی مشترک می داند. شخصیت زن از دیدگاه اسلام در قلمرو ارزشها هیچ گونه تفاوتی با مردان ندارد و در استعداد پذیرش فضایل عالی انسانی با همدیگر مساویند و می توان گفت: آیه ای که صریحا ارزش را بر مبنای ایمان و عمل صالح و اندوخته های ارزشی کردارها معرفی می کند، در این حقیقت صریح است که در هر دو صنف (زن و مرد) ملاک حقیقی (فضایل اخلاقی و معنوی) وجود دارد، که با آزادی و تلاش به دست آورده اند. وی می افزاید: آنچه که صنف مرد به آن می بالد و مغرور می شود، عقل نظری است که فی نفسه دارای ارزش نیست و اعتباری بیش از شکل دادن به واحدها و قضایایی که آنها را صحیح تلقی کرده است، ندارد. عقل نظری است که صدها مکتب و عقیده را ساخته و پرداخته و در طول تاریخ انسانها را رویاروی هم قرار داده، کره خاکی را به شکل گشتارگاه درآورده است. در صورتی که عقل عملی هر یک از نیروهای فعال درون بشری از جمله عقل نظری، وجدان و اندیشه را هماهنگ می سازد که همه آنها را در وصول به واقعیات و بایستگیها و شایستگیها بسیج نماید و این قوه برتر و شریف از عقل نظری است و چنانچه زنان از تعلیم و تربیت کامل برخوردار شوند، به جهت داشتن نقش اساسی در خلقت و چشیدن طعم واقعی حیات و برخوردار بودن از احساسات عالی یا امکان تصعید احساسات خام به عالی که در آنان قوی تر است، می توانند زمینه رشد شخصیت انسانی را فراهم کنند و به عقل عملی دست یابند.


علامه جعفری در جای دیگر خاطرنشان می سازد: زن علم حضوری به حیات دیگران دارد، در حالی که علم مرد به حیات افراد حصولی است؛ یعنی زن واقعیت حیات را در ذات خود در می یابد، در صورتی که مرد به وسیله حواس و تعقل نظری محض عکسی از حیات را در ذهن خود منعکس می نماید. البته باید این نکته را در نظر گرفت که مقصود از درک حیات از دیدگاه زن و مرد، حیات و جان خود آدمی نیست، زیرا درک و علم هر کسی در باره آن حضوری است و دریافت و چشیدن آن بین مرد و زن تفاوتی ندارد، بلکه مقصود حیات کلی است که در همه انسانها وجود دارد؛ یعنی زن می تواند حیات دیگری را چون جای خود با علم حضوری دریابد. به همین دلیل در سراسر تاریخ در برابر صدها هزار اشقیای خونخوارِ مرد نمی توان پنج نفر زن با داشتن مختصات طبیعی خود یافت که قساوت و خونخواری یک صدم یکی از اشقیای مرد را داشته باشد. این امتیاز فوق العاده ای است که زن در آن هنگام که با هوشیاری و اختیار کامل به مردی علاقه مند می شود، جان و حیات خود را در طبق اخلاص به آن مرد عرضه می کند؛ در حالی که مرد هر اندازه هم که به زنی عشق بورزد، به این مقام والا نمی رسد. مردان در شدیدترین شیفتگیها هرگز یکسره خود را وانمی گذارند و وقتی در برابر معشوق زانو زده اند، آنچه می خواهند تصرف کردن اوست؛ بر عکس، زن، وقتی به همسر خویش علاقه پیدا می کند، می خواهد شخصیت خود را در این مسیر فراموش کند و این حالت یک نوع فداکاری جان و تن بی هیچ دریغ و فروگذاری است. به راستی این هم از امتیازات زن می باشد که حتی به طور ناخودآگاه کنار کشیدن خود را از فعالیت در کارگاه خلقت، مساوی نابودی خود تلقی می کند.


یازده نفر از بانوان خارجی از کشورهای فرانسه، سیرالئون، آلمان، لبنان، پاکستان، مجارستان، فیلیپین و شوروی سابق در خصوص زن از دیدگاه اسلام با علامه جعفری مصاحبه ای انجام دادند. آن دانشمند فقید در مورد موقعیت حقوقی و ارزشی زن در این آیین محمدی گفت: اسلام در مورد مرد و زن عدالت را مراعات می کند و اختلاف و تنوع در خلقت طبیعی زن و مرد را مبنای نقص یکی و کمال دیگری نمی داند و چون این تفاوت در آنان دیده می شود، پس به جای مساوات باید عدالت را مطرح کرد؛ به عنوان مثال نمی توان گفت میوه گلابی در مقابل سیب نقصی دارد یا بر عکس، بلکه این دو برای خود جوهر و عینیتی دارند. آنچه ممکن است اختلافات ظاهری این دو را نشان دهد، واقعیاتی است که قابل مشاهده می باشد؛ مانند اینکه مرد نیروی بیشتری در پیچیدن در لابلای تولیدات سخت اقتصادی و دفاع از کشور، تحمل مشقتها و خشونتهای زندگی دارد و نیز بار سنگینی که زن در جریان توالد و تناسل به دوش می کشد. همچنین عواطف در زنان قوی تر است و به همین دلیل قانون الهی چنین اقتضا کرده که ارتباط مادر با کودک تا دوران رشد احساسات و عواطف آنها تداوم یابد. البته لطافت و ظرافت زن مانع از این است بتواند مانند مرد وارد گود حوادث شکننده و ناگوار بشود، اما در حوزه ارزشی شخصیت زن تنها مربوط به تقوا و پارسایی او است؛ همان گونه که مرد چنین است.


در پاسخ به سؤالات خانم «گیوم» در خصوص تفاوتهای حقوق بشر از دیدگاه غرب با حقوق اسلامی در مورد زن و خانواده، ایشان اظهار داشت: حقوق بشر غربی در این باره بر مبنای آزادیهایی استوار شده که منطقی و طبیعی نمی باشند، زیرا اگر چنین بود، نمی بایست نظام خانوادگی جوامع غربی و حتی مشرق زمین و مسلمانان که از آنان تقلید می کنند، به وضع اسفباری در آید. همچنین این نظام حقوقی متأسفانه تفاوتی بین مساوات و عدالت قایل نیست. زن در اسلام کرامت ذاتی دارد و همچون مرد حق زندگی با شخصیت انسانی را دارد و باید از تمامی وسایل زندگی به طور آبرومندانه برخوردار شود و نیز در تعهدات و جریانات مالی خود استقلال دارد.


«روژه گارودی» اندیشه گر معروف فرانسوی از علامه جعفری پرسید: آیا زنان در تمدن اسلامی نقشی هم داشته اند، وی جواب داد: این نقش هم به طور مستقیم و نیز غیر مستقیم جدی بوده و تلاش و فداکاریهای آنان در آماده کردن امکانات و زمینه های خانوادگی و تعلیم و تربیت فرزندان به انگیزگی معتقدات اسلام بسیار فراوان بوده است. اما نقش زنان به طور مستقیم در شکل گیری تمدن اسلامی از مسیر علم، ادب و فرهنگ به معنای عام می باشد. در کتاب «اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام» تألیف «عمر رضا کحّاله» در حدود سه هزار شخصیت زن را می بینم که از طرق مختلف از عناصر فرهنگ اسلامی در این تمدن شرکت کرده اند و نیز آثاری چون «بلاغات النساء» و «سیر السالکات المؤمنات الخیرات» تألیف «ابوبکر الحضی» و غیره روشنگر این مطلبند. شیخ «ابوعبدالرحمن سلمی» صاحب کتاب «طبقات المشایخ» در باره احوال زنان عابد و عارف کتابی مستقل نوشته و شرح حال بسیاری از ایشان را آورده است.زن می تواند به مرتبه رابعه عدویه که از بزرگان معرفت و عرفان است، برسد و اگر زن علاوه بر وظایف مقرر در به دست آوردن رشد و کمال شخصیت بکوشد و به مقامات عالی برسد، در صورتی که شوهرش یا فرزندش


از افراد عادی باشند، می تواند آنها را راهنمایی کند و موجبات سعادت شوی و پسر خود را فراهم نماید و کم نداریم زنانی را در طول تاریخ که مردآفرین جوامع بوده اند.(44) البته تکلیف حیاتی مدیریت آشیانه خانواده که عمدتا به عهده زنها بوده، مانع آن گشته است که نتایج تلاشهای علمی و فرهنگی آنان نظرها را به خود جلب کند و رسما در منابع نقل شود.


در جلساتِ علمی علامه جعفری بانوانی حضور داشتند که اشتیاق زایدالوصفی در فراگیری حکمت و عرفان در بین آنان مشاهده می گردید و اصولاً ایشان در پذیرش بانوان اعم از مسلمان و غیر مسلمان هیچ حساسیتی نداشت و قبول می کرد با وی مصاحبه ترتیب دهند. برخی از آنان عبارتند از:


1ـ خانم دکتر اس الیزابت از انگلیس، موضوع مصاحبه: بعضی شرایط قضا در اسلام؛


2ـ خانم دکتر وان وایک از هلند، موضوع مصاحبه: فلسفه سیاسی و عرفان؛


3ـ خانم نجمه زهره (فرزند شیخ محمد ابوزهره از شیوخ دانشمند مصر)، «ارزیابی شهادت امام حسین(ع)؛


4ـ خانم دکتر کورودا از ژاپن، مبانی اسلام و وحدت امت اسلامی؛


5ـ خانم الیزابت گاملین از انگلستان، کیفر قتل عمدی، مصاحبه دوم: منابع حقوق جهانی بشر در اسلام؛


6ـ خانم گیوم از فرانسه، زن از دیدگاه اسلام و غرب؛


استاد جعفری: زن واقعیت حیات را در ذات خود در می یابد، در صورتی که مرد به وسیله حواس و تعقل نظری محض عکسی از حیات را در ذهن خود منعکس می نماید.


7ـ خانم کریستی کاریو از سوئیس، فلسفه زیبایی؛


8ـ خانم دکتر گله از ترکیه، سؤالاتی در باره تفکرات اسلام و غرب؛


9ـ خانم رابین رایت (خبرنگار روزنامه لوس آنجلس تایمز)، از آمریکا، مکتب تشیع در رویارویی با مدرنیته و دموکراسی؛


10ـ خانم پری وگت از نروژ، عرفان از دیدگاه اسلام؛



جمعه 17/6/1391 - 12:51 - 0 تشکر 547184


کششها و کوششها


استاد علامه جعفری می گوید: اینکه ما مسایل زن و مرد را به طور منفرد و مستقل از یکدیگر مورد بررسی قرار دهیم، درست نمی باشد و باید برای به دست آوردن یک شناخت همه جانبه در باره مردی که دارای همسر است، بدون تردید شناخت خصوصیات آن زن که به عنوان همسر در حیات وی مؤثر است، ضروری و حتمی می باشد. و عکس این واقعیت نیز صادق می باشد. اگر مبنای زناشویی مرد و زن بر همان هویت طبیعی استوار گردد و با نظر به مختصات معمولی یکدیگر در جاذبه هم قرار گیرند، اگر اوصاف والای فرشته خویی در آن دو انسان کاملاً بارور نگردد، حداقل از یک زندگی سعادتمندانه ای برخوردار می شوند و اگر هر کدام با مسایل و ذهنیتهای پیش ساخته ای زندگی مشترک را آغاز کنند، حیات واقعی آنان همواره در زمینه های تصنعی و ثانوی به جریان خواهد افتاد و با تعلیم و تربیت صحیح و جدی در باره طرفین می توان این برداشتهای ذهنی را منتفی ساخت.


او خاطرنشان نموده است: محبت و مودتی که خداوند میان زن و مرد قرار داده، مربوط به ضروری بودن تحقق بقای نسل آدمی است و این کشش و جذبه شگفت انگیز را خداوند سبحان در قرآن (سوره روم آیه 21) معرفی نموده است. این محبت از حوزه ارزشها بیرون می باشد و مودت عالی و تصعید یافته این دو نسبت به هم از زمانی آغاز می شود که از این مسیر ارتقا یابد و به عنوان یک انسان دارای مزایای اخلاقی و فرهنگی والا پذیرفته شود. مهر و عطوفت حاصل از زیبایی اگرچه می تواند منشأ ارزشها باشد، ولی خود یک ارزش تکامل یافته نمی باشد. در آن هنگام که زن یا مرد از مشاهده زیبایی محسوس به درک زیبایی معقول نایل گردند، در این هنگام می توانند به انگیزگی زیباییِ معقول، مهر و محبت ارزشی به سوی خود داشته باشند و این نهایت آرمان انسانی است و اگر شهوت پرستان و خودکامگان امان بدهند بشر حداکثر استفاده سازنده را از آن خواهد داشت، ولی متأسفانه محبت ناب و اصیل و زیبایی محسوس و معقول و ارتباط آن دو با یکدیگر در جوامع به اصطلاح پیشرفته جای خود را به مفاهیمی مبتذل و آرایش کالا داده اند.


ایشان یادآور می شود: حیاتی ترین مسأله انسانی که دو صنف زن و مرد همواره از آن غفلت می ورزند، منزلگاه تعیین کننده اجزای اجتماع یعنی خانواده است. نطفه شخصیت آدمیان در این جایگاه منعقد می گردد و سپس اجتماع آن را آبیاری می کند. البته باید دانست که در این مورد نه مبالغه گوییهای «امیل دورکیم» در خصوص اصالت جامعه ارزش دارد و نه گزافه گویی آنان که اصالت را به خانواده می دهند و اجتماع را بی تأثیر می پندارند.علامه جعفری برای اداره خانواده نظام شورایی با سرپرستی و مأموریت اجرایی مرد را قابل قبول می داند، به شرط آنکه حتی در خانواده هایی که فرزندان آنان نیز رشد یافته و از معلومات و تجارب مفید برخوردار شده اند، اعضای شورا با کمال تقوا و عدالت و بی طرفی در اداره خانواده دست به کار شوند. این عامل اجرا در اسلام مردِ معتدل است که با کلمه سرپرستِ مسؤول که معنای قوّام می باشد از او در قرآن تعبیر گردیده است. اینکه عده ای به دلیل محدودیت اطلاعات می گویند: اسلام مرد را قیم زن و زن را اسیر و برده مرد نموده است، ادعایی منطقی نمی باشد و اگر برخی مردان در رفتار با زنان استبداد و سلطه از خود بروز می دهند، نباید به منابع دینی مستند نمود، و این مسأله همچون برخی دیگر از مسایل اسلامی است که عده ای در عمل به تحریف آنها مبادرت ورزیده اند. مرد به هیچ وجه قیمومیتی بر زن ندارد و زن در تمام شؤون زندگی اقتصادی، اخلاقی و مذهبی و اجتماعی از آزادی و اختیار کامل برخوردار است و تنها در شؤون اجتماعی نباید مزاحم حق مرد باشد و این وظایف برای طرفین به علت لزوم حفظ تشکیل خانواده لازم است. اینکه مرد در اسلام اجراکننده مصالح خانوادگی است، نه قیم به اصطلاح فقهی و حقوقی، نه آنکه امتیاز خاصی برایش باشد و چون مردان در برابر رویدادهای خشن زندگی و رویارویی با عوامل مزاحم مقاومند و آمادگی مرد در گردانیدن گردونه اقتصادی فراهم است، بار مسؤولیت اداره خانواده به دوش وی گذاشته می شود. از سوی دیگر به دلیل محدودیت زن در دوران قاعدگی، ماههای حمل و وضع حمل و دوران شیردهی چنین وظیفه ای به مرد محول می گردد و این برنامه به طور قطع نه ارزش انسانی مرد را از زن بالاتر می برد و نه قیم بودن مرد را بر زن مطرح می کند، و ملاک ارزشها در قرآن کار و کوشش با هدف گیریهای انسانی است، البته در اداره خانواده با زنی که کمالات عقلانی و تجربیات ارزنده دارد مشورت می شود، اما اهمیت زن در این است که شخصیت مرد را جریحه دار نکند؛ نگهبان فرمان الهی در غیاب شوهرش باشد و ناموس و اموال آشیانه انسانی خود را مختل نسازد، زیرا این آشیانه جایگاهی است که موجودیت مادی و معنوی مرد و زن و فرزندان در آن پی ریزی می شود. این یک اصل تجربه شده ای است که اگر در یک خانواده زن انسانی کامل، خردمند و باتقوا باشد، تقربیا همه اعضای آن خانواده سعادتمند خواهند بود و بر این اساس رکن اصلی و عامل رشد طبیعت خانواده، زن می باشد.


در پاسخ به خانم دکتر گله (از کشور ترکیه) در مورد حقوق خانواده در اسلام علامه جعفری خاطرنشان ساخت: اسلام برای متلاشی نشدن خانواده کوشش می نماید که بانوان در بقا و نگهداری آن بیشتر دخالت کنند، چون در این آیین کانون مزبور عنصری بنیادی به شمار می رود و اگر برای تشکیل خانواده ضوابط خاصی حاکم نباشد، نه مرد مسؤولیت می پذیرد و نه زن، و در این زمان بچه های بیرون آمده از چنین خانواده ای از رشد عاطفی و تربیتی محرومند. از این جهت اسلام به ارزشها در این خصوص اهمیت می دهد



پدید آورنده : غلامرضا گلی زواره


مجله حوزه



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.