نظر شما درباره از بین بردن تفکیک نقش ها در خانواده چیست؟
مشارکتی که فمینیست ها در پی آن هستند، در واقع، اختلاط نقش است. «اشتغال مادران و تأثیر آن بر فرزند»، نام فصلی از کتاب خانم ناوه هرتز، روان شناس آلمانی است. وی این فصل را با نقل قولی از پشت اشتاین، شروع می کند و می گوید: «بچه ای رشد سالم عاطفی دارد که سه سال، در دامان مادرش باشد». معنای این جمله، این است که مادر نباید کار کند و باید تمام وقت، در کنار فرزندش حضور داشته باشد. برخی در جواب این گفته که یکی از وظایف زن، مادری است، می گویند: «فرزند نمی خواهند» و در واقع، صورت مسئله را پاک می کنند؛ اما آیا خانواده بدون فرزند، معنا دارد. در این صورت، تکلیف بقای نسل و ارائه حیات بشر چیست؟
رشد و سلامت عاطفی و روانی نوزاد، زمانی تضمین می شود که دست کم، در سه سال اول، کودک حتماً تحت مراقبت مادر باشد. این درست ترجمه بخشی از تحقیقی است که در سال 1990 میلادی صورت گرفته است. در مقاله دیگری، نوشته شده است: «رشد سالم عاطفی فرزند، معلول رابطه عاطفی مادر و فرزند است»؛ یعنی اگر رابطه عاطفی مادر و فرزند قطع شود، رشد و سلامت عاطفی او خدشه دار می شود. در تحقیقی که در سال 1994 صورت گرفته است، رشد عقلی فرزند را منوط به رابطه عاطفی مادر و فرزند دانسته اند؛ یعنی اگر بین مادر و کودک، رابطه عاطفی سالم وجود نداشته باشد، رشد فکری او مختل می شود. اما در برابر این همه استدلال علمی، عده ای با یک استدلال بچه گانه و ساده لوحانه، می گویند: اگر این گونه است که شما می گویید، پس چرا غربی ها آن قدر پیش رفت کرده اند؟
باید بدانیم که پیش رفت های علمی، مربوط به نخبگان می شود که کم تر از 1% جامعه را تشکیل می دهند و اینان کسانی نیستند که مادرانشان از صبح بیرون از خانه کار کنند. متأسفانه مردم باور نمی کنند که نخبگان در شرایط عادی، پرورش نیافته اند. مادران آنان به این گفته واوک عمل کرد اند که می گوید:«در دسترس بودن مادر برای فرزند، مسئله بسیار مهمی است». تحقیق دیگری هم صورت گرفته است که می گوید: «بچه ها از این که به خانه بروند و ببینند مادرشان در خانه نیست، دچار اضطراب می شوند. حتی مردها نیز این گونه اند». فرزند به این امید وارد خانه می شود که مادر، در را برایش باز کند. نبودن مادر در خانه، بچه ها، به ویژه آنانی را که کم تر از سیزده سال دارند، نگران و مضطرب می کند. وقتی در این باره از بچه ها سؤال شد، گفتند که مهم ترین مسئله برایشان، وقتی به خانه می روند، این است که مادرشان در خانه باشد. مسئله بسیار مهم دیگری که به حضور پدر بستگی دارد، پیدا کردن هویت جنسی است. بچه ها، چه پسر و چه دختر، با بودن پدر، هویت جنسی خود را در می یابند و می فهمند که جنسشان با دیگری متفاوت است. این شناخت، برای بچه، بسیار لازم است. تحقیقی نشان می دهد که وقتی مادر، بیرون از خانه کار می کند، ساعت های حضور پدر هم کم تر می شود؛ چون وقتی مادر در خانه است، پدر دوست دارد زودتر به خانه برسد و بیش تر در خانه بماند. پس اشتغال زن، ارتباط بین پدر و فرزند را هم دست خوش تغییر می کند.