افزایش آگاهی هر دو جنس
دکتر شکوفه گلخو
دکتر شکوفه گلخو فارغ التحصیل رشته بیوشیمی از دانشگاه تهران در مقطع دکتری است و در حال حاضر رئیس پژوهشکده زنان دانشگاه الزهراء و عضو گروه بیومدیکال پژوهشکده زنان است. تحقیقات او درباره زنان از جمله بیوشیمی و تنظیم خانواده بوده است.
در مورد مسایل زنان ابتدا باید یک دسته بندی انجام دهیم. مثلاً ما با زنان خانه دار و زنان شاغل مواجه هستیم، در میان زنان شاغل نیز، هم زنان شاغل اداری وجود دارد و هم زنانی وجود دارند که با داشتن سطح بالای علمی در جامعه مشغول خدمت هستند و حتی در بین این گروه ها افرادی هستند که هر دو کار را انجام می دهند. در نتیجه هر کدام مسایل مخصوص خودشان را دارند. زنان خانه دار هم به گروه های مختلفی تقسیم می شوند. مثلاً زنانی که فقط در خانه هستند و کسی آن ها را در صحنه اجتماع نمی بیند یا در بین آنان عده خیلی زیادی محجوب به حیا هستند و اعتقادات مذهبی دارند که به خاطر آن اعتقادات، برای حضور در اجتماع با محدودیت هایی مواجه هستند و از آن طرف هم افرادی وجود دارند که برای حضور خودشان در اجتماع هیچ محدودیتی قایل نیستند و فراتر از حد معمول و عرف جامعه در اجتماع حضور دارند که ممکن است مزاحمت هایی را برای دسته دیگر ایجاد کنند. هر کدام از این دسته ها نیازها و مسایل خودشان را دارند و باید به آنها توجه شود البته اینکه چطور می شود بین همه این دسته ها تعادلی ایجاد کرد، نکته مهمی است یعنی یک زن، از آنجایی که شرایط خاصی دارد باید چطور رفتار کند که نه فقط در خانه باشد و هیچ فعالیت اجتماعی نداشته باشد و نه آن قدر در اجتماع باشد که خانواده از عدم حضور او متضرر شود. نکته مهم دیگر، آگاهی دادن به زنان در مورد حقوق آن هاست که باید همراه با آگاهی دادن به مردان در مورد حقوق زنان باشد؛ چون در غیر این صورت نتیجه ای نخواهد داشت. مثلاً ما زنان را نسبت به حقوقشان در مورد مهریه، نفقه و ... آگاه کرده ایم که این یک حق عام است و تفاوتی میان قشر تحصیل کرده و تحصیل نکرده وجود ندارد ولی از آن طرف مردان را که در واقع دهنده این حقوق هستند با حقوق زنان آشنا نکرده ایم که این به زنان آسیب می رساند. آسیب هایی مثل افسردگی، خودکشی و ... چون مثلاً زن ها نتوانسته اند مردان را متوجه کنند که اگر ازدواج دختر عمو و پسرعمو در آنجا رایج است این کار از نظر علمی منسوخ است یا در مورد مهریه وقتی آگاهی دهی به مردان به عنوان دهنده این حقوق کم است، تعادل به هم می خورد و مشکلات هم بیشتر می شود.
ما باید شعور و آگاهی زن را همراه با آشنایی او با حقوقش بالا ببریم. چون آشنایی آن ها با حقوقشان به تنهایی ضامن خوشبختی نیست. من فکر می کنم ما باید دو کار فرهنگی انجام بدهیم اول اینکه باید مردان را به حقوقی که باید به زن ها بدهند آگاه کنیم که در این صورت مشکلات جانبی مثل بالا رفتن مهریه کم می شود. چون یکی از علل بالا رفتن مهریه، این است که زن ها نگران از بین رفتن و در واقع از هم پاشیده شدن زندگی شان هستند و فکر می کنند با افزایش مهریه از طلاق جلوگیری می کنند در حالیکه می بینیم زنانی وجود دارند که با داشتن مهریه های سنگین طلاق می گیرند.
در مورد اینکه عده ای معتقدند وقتی زنان سطح سواد و آگاهی شان نسبت به حقوقشان بالا می رود، پایبندی آنها به زندگی کم تر می شود.
از جهتی با این عقیده موافق هستم و از جهتی مخالف. چون دیده می شوند افراد تحصیل کرده ای که علی رغم داشتن تحصیلات بالا با توجه به آگاهی که از بطن زندگی زناشویی دارند ساده زیستی را برای زندگی انتخاب می کنند و از طرف دیگر اقشار پولداری هم وجود دارند که سطح آگاهی شان پایین است و به ازدواج به چشم یک معامله نگاه می کنند.
ما باید یک رویکرد فرهنگی به این مسئله داشته باشیم و به زن ها استفاده صحیح از حقوقشان را آموزش بدهیم تا بدانند که استفاده نادرست از حقوقشان حتی می تواند آن ها را متضرر کند و در عین حال ما باید فرهنگ مردها را بالا ببریم و به آن ها آگاهی بدهیم که شما به عنوان مرد باید یاد بگیرید که حقوق زن را شناخته و آن را پرداخت کنید و در واقع هدیه کنید. نه اینکه زن ها مجبور شوند با توسل به زور این کار را انجام بدهند.
مجله حوزه