• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 820)
دوشنبه 13/6/1391 - 0:43 -0 تشکر 541600
شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ

نویسنده: حافظ عزیزی نقش ( محقق و حافظ پژوه)    http://www.daneshsara.net/adabi/----l--r-.html

تحقیقاتی كه در بارۀ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح دیوان ، ایهامات ، تشبیهات ، تمثیل ، و استعارات و مختصری درباره مكتب و مَشرب و جهان بینی خاص او فراتر نمیرود . در مقایسه با مكتب و فلسفه و غزلیّات عارفانه او كه به حد ایجاز رسیده است و او را برای همیشۀ تاریخ جاودانه ساخته است -اینهمه ، جز مقدّمه و الفبای حافظ شناسی چیز دیگری نمی تواند باشد بی گمان بحث و صحبت درباره حافظ بسیار سخت است بخصوص اگر قرار باشد پا را فراتر گذ ارد و هر آنچه را كه از حافظ و مكتب حافظ مایه میگیرد مورد مداقّه قرار داد. درباره ماهیّت فلسفی، علمی، اخلاقی و اجتماعی حافظ –تصوّف خاصّ و عرفان عاشقانه و مشرب ملامتی و قلندری او – اصول مكتب رندی – اصطلاحات و رموز دیوان او – آنچه تا كنون موضوع بحث اندیشمندان بوده است بقدری ناكافی و به اختصار بوده است كه این باور را بوجود میاورد كه حافظ و مكتب او بخوبی و به اندازه كافی شناسانده نشده است و رسالت عظیمی را كه ادبا و محققان كوشا بر عهده دارند آنطور كه باید و شاید به انجام نرسانیده اند .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:48 - 0 تشکر 541614

ابوالعلاء عفیفی نیز در کتاب « تعلیقات» خود آورده است: « حبّ ظهور حق در صور وجود، و حبّ خداوند به اینکه در آینۀ ممکنات خود را بنمایاند؛ کارساز آفرینش شد. این حبّ علت خلق عالم است و اساس حقیقی ایست که هستی بر آن استوار است و همین حبّی که مبداء وجود و اصل کل موجود است،همان است که از نظر صوفیه( و عرفا )، تنها راه معرفت به خداوند و تحقق وحدت ذاتی با اوست».
مراد از تجلّی، تجلیّات ازلی است که جنبۀ ذاتی و حبّی دارد وهمان « فیض اقدس» است و مرتبۀ «عماء». ]عماء اصطلاحی است به معنی ساحت یا شأن یا مرتبه ای که در آن نه مکانی است، نه زمانی، نه جهتی، و نه هیچ چیز – جز صرف ذات خداوند ؛ و خداوند پیش از آفرینش خلق یا تجلیّات خود در آن بوده است [ * * *
{از مَنظر « عفیفی» : فیض اقدس ، عبارتست از تجلّی ذات احدیّت بر خود در صُور جمیع ممکناتی که وجود آنها به صورت بالقوّه در ذات یا علم الهی ثبوت دارد و این نخستین درجه از تعیّنات وجود مطلق است. این تعیِّنات معقول اند و در عالم اعیان حسی وجود ندارند. بلکه صرفاً قوابل ( پذیرندگان ) وجودند؛ و این حقایق معقوله یا صُور معقولۀ ممکنات همان است که ابن عربی به آنها « اعیان ثابته » می گوید و شبیه به صُور یا مُثُل افلاطونی است } نقل از حافظ نامه، اثر بهاء الدین خرمشاهی
خداوند خواست تا عشق بی پایان خود را منتشر سازد ؛ از پر تو حسن الهی عشق زاده شد و به همراهش ماده و زمان و دایره امكان ( فضا ) و آتشگوی آغازین زاییده گشت ( آتش به همه عالم زد ) .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:49 - 0 تشکر 541615

« فخر الدین عراقی » در یک توصیف بسیار زیبا ، نگاشته است: [حق كه بنیاد ذاتی جهان است خیر محض و جمال مطلق است و لازمه این زیبائی ، جلوه گری است : « سلطان عشق خواست كه خیمه به صحرا زند ، در خزاین بگشود ، گنج بر عالم پاشید ، ورنه عالم با بود و نابود خود آرامیده بودو در خلوت خان شهود آسوده . نا گاه عشق بی قرار از بهر اظهار كمال ، پرده از روی كار بگشود، صبح ظهور نفس زد ، آفتاب عنایت طلوع كرد ، نسیم هدایت بوزید ، دریای وجود در جنبش آمد ، سحاب فیض چندان باران « ثُمَّ رَشَّ عَلَیهم من نوره » بر زمین استعدادات بارانید كه « وَ اَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ رَبِّها » . عاشق سیراب آب حیات شد ، از خواب عدم بر خاست ، قبای وجود در پوشید ، كلاه شهود بر سر نهاد ، كمر شوق بر میان بست، قدم در راه طلب نهاد]
عالم هستی، از تجلّی پرتو حسن الهی در زمان ازل ؛ طی« آتشگوی آغازین» پدیدار گشت.
عدم بود ، ظلمت بود ،سكوت و جمود بود ، اراده خدا تجلّی كرد ، ماده پدیدارگشت عشق خداوند بدان تابیدن گرفت انرژی یافت ، روح یافت . انفجار و انتشار یافت و كائنات را ، كهكشان ها و ستارگان و ...... را پدید آورد. هستی قدم به عرصۀ وجود گذاشت؛ جهان گسترش یافت .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:49 - 0 تشکر 541617

(بدین ترتیب حافظ « نظریۀ آفرینش مداوم یا پیوسته» را رد میكند و به پیدایش و آغاز زمان در روزی معیّن، اشاره دارد) .
چه انفجار ها ، چه طو فانها ، چه سیلابها ، چه غوغاها كه اساس حركت خلقت شده بود و با گسترش و انبساط جهان، سیارات ، خورشید ، زمین ، كوهها ، دریاها آفریده شد و زندگی با شور و هیجان زاید الوصفش به هر سو میتاخت . اقیانوس ها ، دریاها ، حیوانات و گیاهان به حركت درآمدند . جلال بر عالم وجود خیمه زد و جمال صورت زیبایش را نمایان ساخت و كمال ، اداره این نام عجیب را بر عهده گرفت . حیوانات به جنب و جوش و پرندگان به آواز درآمدند و وجود ، نغمه شادی آغازكرد و فرشتگان سرود پرستش سر دادند.

دوشنبه 13/6/1391 - 0:49 - 0 تشکر 541618

جلوه ای كرد رخت دید ملك عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
وقتی آفرینش كائنات و انتشار وگسترش آن صورت پذیرفت و موجودات مختلف پا به عرصۀ وجود نهادند (مخلو قات بسیار و گوناگون آفریده شدند) پروردگار بر مخلوقاتش و بر فرشتگان نظاره كرد، در وجود همۀ موجودات عالم حیات بود ولی عشق نبود برترین موجودات فرشتگان بودند كه از علم خداوندی و دانش او (محدوداّ ) برخوردار بودند ولی فرشتگان نیز ذی عشق نبودند و خداوند اراده كرد موجودی بیافریند كه سرشار از عشق باشد و لذا انسان را آفرید و در وجودش از عشق لایزال الهی تابیدن گرفت . این بیت گویای این مطلب است كه در بین مخلو قات هستی تنها انسانها ( آدم ) هستند كه از عشق خداوندی برخوردارند و در وجود شان این موهبت و عطیۀ الهی نهاده شده است . انسان تنها موجودی است كه زیبایی را درك میكند، جمال و جلال وكمال خداوند را جذب میكند تنها موجودی است كه قدرت و خلاقیت و جلال وجبروت خدا را با بلندی طبع و صاحب نظری خود در می یابد . تنها انسان است كه قادر است فاصله بین خاك و خدا را بپیماید و ثابت كند كه افضل مخلو قات است تنها انسان است كه زیبایی غروب او را مست میكند و از شوق میسوزد و اشك میریزد . خلقت در او به كمال رسید و كلمه تجسّد یافت و زیبایی با دیدگانش ظهور كرد و عشق با وجودش مفهوم و معنی یافت خداوند از صفات خود در وجود انسان نیز متجلّی ساخت و فرمود ای انسان ، تو مرا دوست میداری و من نیز تورا دوست میدارم تو از منی و به من باز میگردی .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:50 - 0 تشکر 541619

عقل میخواست كزان شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
اجازه دهید قبل از تشریح این بیت اشاره ای داشته باشم به دو مكتب عقلیّون و روحیّون یا ماتریالیسم و ایده آلیسم ؟
نخست باید بدانیم بین ایده آلیسم اخلاقی و فلسفی تفاوت باید گذاشت . ایده آلیسم اخلاقی یعنی در راه عقیده و آرمانی فداكاری كردن .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:50 - 0 تشکر 541620

ایده آلیسم فلسفی : آن نظریه ای است كه مبنای آن عبارت است از توضیح ماده بوسیله روح . ایده آلیسم در مقابل سؤال اساسی فلسفه پاسخ می دهد :« روح اصلی ترین ، مهم ترین ، و مقدم ترین عنصر است » یعنی روح است كه ماده را بوجود می آورد و جهان از ازل وجود نداشته و آنرا خدایی آفریده است . روح مقدّم و ماده مؤخر است .
ماتریالیسم فلسفی در مقابل سؤال اساسی فلسفه پاسخ می دهد : « ماده اصلی ترین ، مهم ترین و مقدم ترین عنصر است » . یعنی این ماده است كه فكر (روح) را آفریده و جهان از ازل وجود داشته است ( و بدین ترتیب منكر وجود خداوند هستند ) . به نظر آنها ماده مقدم و فكر مؤ خر است . ماتریالیست ها به بقای روح اعتقادی ندارند و می گویند كسی مشاهده نكرده است كه روح و فكری بدون جسم وجود داشته باشد . آنها تأیید می كنند كه بین وجود و فكر ، ماده و روح رابط معینی وجود دارد برای آنها وجود و ماده عنصر مقدم و اولی ، و روح عنصر مؤخر و ثانوی است و به ماده بستگی دارد . در نظر ماتریالیسم این روح نیست كه خالق ماده و طبیعت است بلكه این ماده ، طبیعت و جهان است كه خالق روح است . فویر باخ می گوید : « روح خود چیزی جز محصول عالی ماده نیست » . ماتریالیسم معتقد است كه بشر، خدا را آفریده است ( یعنی خداوند زاییدۀ ذهن انسان است ) .البته بررسی آرا و اندیشه های دو مکتب ایده آلیسم و ماتریالیسم، در این مجال نمی گنجد و مستلزم فرصت دیگری است همین قدر بگویم که هیچ جهان بینی به مانند « انفجار بزرگ» ، مؤ ید وجود خداوند نبوده است . روزی كه« تلسكوپ هابل »با مشاهدات خویش به جهان بینی انفجار بزرگ صحّه گذاشت به فلسفه ماتریالیسم، كه قرنها چون سایه ای بر دنیا سنگینی می كرد خط بطلان كشید. «جهان بینی انفجار بزرگ » پایان افكار ماتریالیستی و ماده گرایی در جهان امروزی بود.

دوشنبه 13/6/1391 - 0:51 - 0 تشکر 541621

با این مقدمه و با عنایت به آنچه گذشت ، اینك به شرح غزل حافظ می پردازم كه بی ارتباط با بحث فوق نیست .
عقلیّون (دهریون ، مادیّون) میخواستند از آن شعله ( پدیدۀ آتشگوی آغازین) تعبیر و تبیین خاص خود را داشته باشند (چراغ افروزند ) و بر اساس یافته های عقلی خود جهان را تبیین كنند در حالیكه توجیه و استنباط صرفاً عقلی كه بر اساس علوم طبیعی است برای ادراك و كشف جهان هستی كافی نیست . عقلیّون ( ماده گرایان ) قصد دارند حدوث و حركت جهان را براساس « نوامیس قوانین طبیعی» توضیح دهند ، بدون حضور خداوند . كه بطور تصادفی و خود بخودی بوجود آمده و گسترش می یابد در حالیكه حركت جهان هستی صرفاً بر اساس« نوامیس قوانین طبیعی» نیست و بدون «عالم ارواح » و وجودی ذی شعور كه از درك عقلی ما پنهان است ، امكان پذیر نمی باشد . از این اندیشۀ نا درست ، خداوند خشمگین گشت ( برق غیرت بدرخشید ) و جهان را چنان پیچیده و اسرار آمیز ساخت ( جهان بر هم زد ) كه كشف اسرار آن به آسانی میّسر نباشد .در اندیشۀ حافظ ، عقل مكانیسمی است كه بر پایۀ طبیعت قرار گرفته ، لذا استنباط عقلی، از درك ماوراء الطبیعه و در نتیجه تبیین جهان عاجز خواهد بود . منظور این است كه عقل بشری به تنهایی قادر نیست اسرار جهان و كائنات را در یابد و استدراكات عقلی وذهنی بدین منظور كافی نیست لذا باید از ادراك شهودی ، عرفان ، الوهیّت باطن و … استمداد طلبید
.

دوشنبه 13/6/1391 - 0:51 - 0 تشکر 541622

بعبارتی دیگر: انسانِ « عقل گرا » میخواست كزان شعله ( آفرینش ) چراغ افروزد (تفسیر صرفاً عقلی بدست دهد ) كه بر آن پایه جهان را چنان تبیین كند كه گویی طبق مكانیسم عقل و با توسّل بر درك عقلی و ذهنی قابل توضیح خواهد بود كه بر اساس طبیعت و قوانین خاص خویش بدون نیاز به وجود ذی شعوری كه ماهیّت خارجی و ماوراء طبیعی داشته باشد ، قابل تبیین است . این بود كه خداوند با آنكه تنها انسان را موجود عاقل و ذی شعور آفریده بود ولی تاب گستاخی و گمراهی عقلیون را نیاورد و جهان را چنان پیچیده ساخت كه از تفسیر وتبیین عقل خارج است .
حافظ در تمام دیوان اش به عقل و عقل گرایان(دهریون) تاخته است و عاقلان راسرگردانان وادی عشق نامیده است .
عاقلان نقطۀ پرگار وجودند ولی عشق داند كه در این دایره سرگردانند
قیاس كردم و تدبیر،عقل در ره عشق چو شبنمی است كه بر بحر میكشد رقمی
نهادم عقل را ره توشه از می ز شهر هستی اش كردم روانه
ایكه از دفتر عقل آیت عشق آموزی ترسم این نكته به تحقیق ندانی دانست
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است كسی آن آستان بوسد كه جان در آستین دارد
عقل اگر داند كه دل در بند زلفش چون خوشست عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
بهای باد چون لعل چیست جوهر عقل بیا كه سود كسی برد كاین تجارت كرد
اگر نه عقل بمستی فروكشد لنگر چگونه كشتی ازین ورطه، بلا ببرد
كرشمۀ تو شرابی به عاشقان پیمود كه علم بیخبر افتاد و عقل بیحسّ شد
گرد دیوانگان عشق مگرد كه به عقل عقیله مشهوری
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست در سر كلاه بشكن در بر قبا بگردان
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش این داغ كه ما بر دل دیوانه نهادیم
هر نقش كه دست عقل بندد جز نقش نگار خوش نباشد

دوشنبه 13/6/1391 - 0:52 - 0 تشکر 541624

در نهایت منظور حافظ این است كه خداوند را به عشق میتوان در یافت نه به عقل ( رجحان درك شهودی بر درك عقلی) .
[ و براستی هم این نه عقل و تفکّر ، بلکه کشف و شهود است که انسانیت را به پیش می راند. مکاشفه است که مقصد آدمی را در زندگی معیّن می کند ] اینشتین
مدّعی خواست كه آید به تماشا گه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نا محرم زد
مدّعیان ( طرفداران تبیین جهان براساس مبانی عقلی و مادی ، دهریون ) غافل از عشق و منكران خدا ، خواستند كه به مشاهده و درك و دریافت جهان زیبا و شگفت انگیز و اسرار آمیز آن برآیند یعنی به تماشا گه راز آیند و قدم به حریم عشق گذارند و اسرار الهی را در یابند . بعبارتی خواستند به مشاهده وكشف عالم وجود و عالم امكان كه سراسر از اسرار الهی است و در نهایت كمال و زیبایی است ، بپردازند ولی از آنجاكه جهان عِلوی (تماشا گه راز) و مشاهده و درك اسرار خلقت و حریم قدس الهی ، تماشاگه نامحرمان و ناآشنایان وادی عشق نیست ، خداوند آنها را از حریم خود راند (بر سینۀ نامحرم زد) و چنان عقل شان را ضایع ساخت (از آنجا كه ایمان و باور قلبی نداشتند) كه توانایی درك اسرار الهی و رموز تماشاگه هستی و آفرینش زیبای جهان را از دست دادند ( تلمیحی دارد به آیۀ صمّ بكم و هم لایعقلون = كرانند و كورانند و در اسرار خدا اندیشه نمی كنند ) .
بعبارتی دیگر: مدّعیان بی ایمان برای درك و مشاهدۀ جهان علوی و میعاد گاه عشق ( تماشا گه راز ) كوشیدند ولی چون در وجودشان عشق وایمان نبود ، خداوند آنان را به كشف و مشاهدۀ اسرار آفرینش و لقاء الله اجازت نداد و از خود راند تا غرق در خود پرستی و اتكاء به عقل ناقص خود باشند لذا از مشاهده و رؤیت اسرار خلقت ( تماشا گه راز ) بی نصیب ماندند .

دوشنبه 13/6/1391 - 0:52 - 0 تشکر 541625

خداوند نعمات بیشمار و زیباییهای فراوان آفرید و به طبیعت وانسانها هستی و روح بخشید و به همه چیز حیات داد و در نهایت زیبایی وكمال آفرید. مدّعی (مدعیان كور دل) آمد تا به تماشا و مشاهدۀ این همه زیبایی و رموز الهی بنشیند كه حیرت او را برانگیخته بود ولی چون ایمان و باور قلبی نداشت و منكر وجود خداوند بود ، خداوند اجازۀ رؤیت و درك تماشاگه راز را به وی نداد و او را به كناری زد تا در جهل خود و سیاهی و ظلمت خویش سرگردان باشد چرا که استحقاق و شایستگی حضور در میعاد گاه را نداشت .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.