• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مدیریت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مدیریت (بازدید: 946)
يکشنبه 12/6/1391 - 10:6 -0 تشکر 540325
برگهایی از یک تجربه مدیریتی در گفت وگو با حجة الاسلام والمسلمین استاد حاج سیدمحمد موسوی نژاد

تجربه ها, دستاوردِ راه های پیموده شده, کارگشاند, روشنایی آفرین اند, راه می نمایانند, افقها را روشن می دارند, از راه های پرسنگلاخ, دُرشتناک, بی راهه ها, کژرویها و بیهوده کاریها پرهیز می دهند.

تجربه ها, ردِ گامهای مردانی که راه, ساحَت و یا سرزمینی را گشوده و یا دلِ شبی را شکافته, نقبی به سپیده زده اند, مشعلهای فرا راه اند, سنگ نشان, رایَتِ همیشه افراشته که انسان و کاروان انسانی را از ره گم کردکی, زمین گیری و گرفتاری در گردابهای نفس گیر زندگی می رهانند.

کاروانهایی که به سلامت و با کم ترین آسیب, بیابانهای قفر و دهشت انگیز را درنوردیده و از گردنه های دشوار گذر گذشته اند, و یا ملتها و امتهایی که به قلّه های سعادت و بهروزی و تعالی فرا رفته اند, بی گمان از تجربه های ناب, زلال و درخشان, بیش ترین و دقیق ترین بهره ها را برده و دقیقه های آنها را در مرحله به مرحله حرکتِ خود به کار بسته اند وگرنه از آنها نشانی در دست نبود.

تمدنها, بر تجربه های بشری استوارند. جامعه هایی که از اُفق آنها تمدن بردَمیده, در درازای حیات خود, هیچ چیز از تجربه های بشری را در عرصه ها و حوزه های گوناگون فروگذار نکرده اند. همه جا را رصد کرده و هر حرکت بنیادین, اندیشه آزمون شده, تجربه راهگشا, کانونِ گرم و شعله ای فروزان در دلِ تاریکی را به رصدگاه خود آورده و در کارگاه فکری خویش, همه زوایای آن را وارسیده و حرکت نویِ خود را بر آن شالوده بنیان گذارده اند.

حوزه های علمیه, که پشتوانه استوار برای حرکت اسلام ناب در تمامی دوره ها و روزگاران بوده و زلالی و رخشانی آن را همیشه و همه گاه تضمین کرده اند, از این قاعده مستثنی نیستند و بر این مدار می چرخند, یعنی همیشه و در همه روزگاران و آنات باید برای نو شدن و به اندیشه های روز آراسته گردیدن, از تجربه ها بهره برند, از برگ برگِ کارنامه درخشان کسانی که جویندگان دانش دین را دقیق آموزش داده, تربیت کرده و منزل به منزل آنان را سیر داده, تا به کمال رسانده اند.

آگاهی دقیق و همه سویه از چگونگی اداره مدرسه هایی که بر لَبِ برکه حوزه های بزرگ رویده, بالیده و به بار نشسته اند, برای دگرگونیهای بزرگ, کارساز و نقش آفرین خواهد بود.

حوزه های بزرگ شیعه, اگر بخواهند همچنان بر تارَک جامعه شیعی بدرخشند و اسلام ناب را که در مکتب اهل بیت جلوه گر است, به سینه ها جاری سازند و به کامهای تشنه بچشانند و همیشه طلایه دار و رائد امت اسلامی باشند, باید کسانی را که از هوش, دقت, همه سونگری, اندیشه روشن و پاک از رسوبات ارتجاعی و لبالب از آموزه های اسلام ناب اند, به کار گیرند, تا هرگونه تلاشی که از گذشته های دور تا امروز در راه اصلاح حوزه ها انجام گرفته و هرگونه اندیشه و طرحی که در میدان عمل, زیبا درخشیده و کارآمدی خود را نمایانده, رَصد کنند و پس از بررسیهای دقیق, در راستای تحول بزرگ از آنها بهره گیرند. و در این راستا, آنی از تلاش شبان و روزانِ کسانی که نقبی به روشنایی زده و دگرگونی در ساختارِ تعلیم و تربیت حوزه و مدرسه ای پدیده آورده و گروه هایی از طلاب جوان را درپرتو اندیشه, طرح و برنامه و سلوک اسلامی انسانی خود پرورش داده و شکوفانده اند, غافل نمانند.

مجله حوزه, که همیشه, از اوان شکل گیری تاکنون, تلاش ورزیده در جهت و راستای تحول بزرگ, گامهایی بردارد, در این شماره برگهایی از یک مدیریت موفق را ورق می زند و فرازهای زیبای آن را می نمایاند و در بخش پایانی, دانش آموختگان مدرسه موسوی نژاد, و پرورش یافتگان در حوزه اخلاقی و فکری مدیر این مدرسه, از بهره های علمی و معنوی که از مدرسه برده اند سخن می گویند و اوجها و زیباییهای آن را ترسیم می کنند.

يکشنبه 12/6/1391 - 10:16 - 0 تشکر 540341


حوزه: آیا مدیرانی که مدیریت مدرسه ای را بر عهده دارند, به نپذیرفتن کارهای دیگر سفارش می کنید.


استاد: یکی از شاگردان خوب و ارتقاء یافته و فاضل این جا بنا شد یکی از مدارس را مدیریت کند. بعد از آن که مدیریت آن مدرسه را پذیرفت من به ایشان گفتم: مدیر هر مقدار که در مدرسه حضور داشته باشد می تواند مؤثر باشد. شما می آیید این جا درس می دهید به همین مقدار که برای تدریس در این جا وقت صرف می کنید, از حضور در آن جا باز می مانید و حضورتان در آن مدرسه کم می شود و این تأثیر منفی دارد. لذا ایشان تدریس این جا را رها کرد. تا این حدّ مصرّ بودم که وقتی کسی مدیر یک مدرسه است, حضور بیش تر و کامل داشته باشد.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:16 - 0 تشکر 540342


حوزه: به نظر حضرت عالی, مدیر موفق چه ویژگیهایی باید داشته باشد.


استاد: علاوه بر علاقه و پای بندی به انجام وظیفه و اخلاص در کار و نیز حضور تمام وقت که قبلاً اشاره شد, یک مدیر خوب کسی است که بر مجموعه کارهایی که زیر نظر او انجام می شود, مسلّط و توان مند باشد و هرچه آشنایی و احاطه اش بر کارها بیش تر باشد, موفقیت اش بیش تر خواهد بود.


مثلاً اگر در مدرسه تا حدّ لُمعَتین شاگرد می پذیرد, هرچه استادی اش بر صرف و نحو و… بیش تر باشد در پرورش شاگرد موفق تر است.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:17 - 0 تشکر 540343


حوزه: علاوه بر مدیریت اجرایی, صلاحیت علمی و خبرویّت تدریس نیز باید داشته باشد.


استاد: بلی, یکی از عوامل موفقیت مدیر تسلط بر درسهایی است که در آن جا تدریس می شود; زیرا بعضی وقتها برای استاد عذری پیش می آید و نمی تواند به کلاس بیاید, خوب درس که نمی شود تعطیل شود; مدیر, یا خودش یا از شاگردان خوب مدرسه یکی باید برود با آمادگی کامل کلاس را اداره کند و درس را بگوید. بدون آن که شاگردان احساس ضعفی در تدریس مشاهده کنند.


بعضی از شاگردان این چنین داشته ایم که آن قدر اشرافِ بر درسها داشته اند که در چنین مواقعی می رفتم سراغ شان می دیدم دارند مباحثه می کنند, می گفتم فعلاً مباحثه را کنار بگذارید و برای تدریس فلان کلاس بروید و اگر کسی نبود, خود من برای تدریس می رفتم. بدون آن که شاگردان احساس ضعف و کمبودی در درس ببینند. بلکه چه بسا با قوت بیش تر درس جلو می رفته است.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:18 - 0 تشکر 540346

حوزه: به نظر حضرت عالی, بویژه با تجربه ای که دارید در مدرسه ارتباط مدیر با شاگردان چگونه باید باشد.


استاد: من همیشه در جمع شاگردان و در دسترس آنان بوده ام. هرگاه سوالی به لحاظ درسی, خانوادگی و… داشته اند می آمدند و من هم در حدّ توانم پاسخ می داده ام. خودم را در یک اتاق و محل خاصی محصور نمی کردم که اگر شاگردی بخواهد چیزی از من بپرسد یا کاری داشته باشد, با مشکلی روبه رو شود. من هم به هر گونه ممکن پذیرای سؤالها و کارهای آنان بودم

يکشنبه 12/6/1391 - 10:18 - 0 تشکر 540347

حوزه: آیا مدیر برای حفظ احترام و ابهّت لازم نیست در مدرسه حریمی برای خود داشته باشد.


استاد: خیر, حریم لازم نیست. حفظ ابهت و وقار بدون حریم هم می شود. انبیاء در عین این که با افراد مأنوس بوده اند و حریم نداشته اند, ابهت و وقارشان محفوظ بوده است.


در روایات داریم که چند صفت است که به جز به مومن واقعی داده نمی شود, یکی تفقّه در دین که بصیرت در تمام ابعاد دین است و دیگر حفظ سَمت است. یعنی همه جای زندگی اش همخوان باشد; ظاهرش با باطنش دو جور نباشد, در سخن یک جور و در عمل جور دیگر نباشد. اگر کسی این صفت نصیب اش شود در عین محشور بودن با افراد, ابهت و وقارش نیز حفظ خواهد شد.

يکشنبه 12/6/1391 - 10:25 - 0 تشکر 540349


حوزه: با توجه به مطالب حضرت عالی که ویژگیهای مدیر موفق را این گونه بیان کردید و از سوی دیگر گستردگی و بسیاری مدارس در مراکز و شهرستانها را شاهد هستیم, آیا حوزه می تواند پاسخ گوی نیاز مدارس با چنین مدیرانی باشد؟


استاد: خیر. یک دهم نیاز هم برآورده نمی شود; چرا که حوزه ها به فکر این نیستند که اول نیازهای داخلی خودشان به مدیر, استاد و… را تامین کنند, تا بتوانند طلاب مدارس را اشباع کنند, راضی نگه دارند, درست پرورش دهند, به درس شان و به تربیت شان برسند, بعداً به فکر تأمین نیازهای جامعه باشند.


اولویت نخست برای حوزه ها پرورش چنین نیروهایی برای خودش هست, تا آموزشها و تربیت صحیح طلاب استمرار پیدا کند. اساس حوزه آن است که اول خودش را حفظ کند. الان برای بعضی مدرسه ها هزینه می شود, ولی حاصل قابل قبولی ندارد چون مدیریت علمی و درسی و تربیتی درستی نیست. الان نوع مدارسی که بویژه در شهرستانها هست, مدیر و مدرّس خبره و صلاحیتدار ندارند.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:25 - 0 تشکر 540350

حوزه: برای پرورش چنین مدیرانی چه برنامه ای پیشنهاد می کنید.


استاد: باید افرادی درس خوانده و متعهد را گزینش کنیم بفرستیم شیوه یک مدیر خوب و موفق را در یک مدرسه تجربه کند و از نزدیک کارآموزی ببیند.


یادم هست در مشهد قبل از این که شورای مدیریت تشکیل شود, مدیران پنج شش مدرسه, هرچند وقت یک بار, جلسه می گذاشتند. من هم گاهی می رفتم. مطالبی گفته می شد. از جمله گفته می شد: افرادی مدرسه ای را تأسیس می کنند و شاگرد می پذیرند; اما خودشان سررشته ای از طلبگی ندارند و یا مدیریت برای این کار ندارند, بعد از چند سال می آید اعتراف می کند که ما پنج شش سال زحمت کشیدیم, هزینه کردیم, ولی حاصلی نداشت. هرسال مدیر را عوض می کردند تا شاید بهتر شود, ولی ثمری نداشت. سخن این بود که چه عیب دارد پیش از این که این گونه هزینه ها بشود و افرادی در آن مدارس سرگردان و سرخورده شوند, فردی که می خواهد مدیر مدرسه بشود, به یکی از مدرسه های سابقه دار و موفق برود بگوید می خواهم یکی دو سال کمک شما باشم و در حقیقت کارآموز باشد.


خوب این از دو جهت فایده دارد, هم آن مدیر مدرسه کار بیش تری می تواند انجام دهد و شاگردان بیش تری بپذیرد, چون کمک کار دارد و دیگر آن که این فرد اداره موفق آمیز مدرسه را یاد می گیرد. آن وقت برود و مدرسه تأسیس کند. اما بدون آشنایی با مدیریت صحیح مدرسه و حتی گاه بدون آشنایی درست با درسهای مدرسه, روشن است که نتیجه ای از مدیریت او گرفته نمی شود

يکشنبه 12/6/1391 - 10:26 - 0 تشکر 540351


حوزه: از اموری که بر ارتقا و رشد درسی طلاب اثر منفی دارد تعطیلات حوزه است. بر این مطلب همه اتفاق نظر دارند و در پی راه حل هستند, حضرت عالی تعطیلات را چگونه مدیریت کردید.


استاد: قوی و محکم در تعطیلات می ایستادم. اولاً مراسم شادمانی و عزاداری را ما تعطیل نمی کردیم, خودمان مراسم را برگذار می کردیم. در همین جلسه صبحگاهی, مدح می خواندیم و شیرینی پخش می کردیم. البته در این مناسبتها وقت صبحگاهی را از نیم ساعت به 40 45 دقیقه افزایش می دادیم و در مناسبتهای سوگواری همین گونه, اما ایام تاسوعا و عاشورا و صَفر و رمضان, مراسم طولانی تر می شد و حتی سینه زنی هم در همین جا داشتیم. می گفتیم کجا می خواهید بروید هر جا بروید همین روضه و عزاداری است. همان کار را این جا انجام می دادیم. بعد به درس و بحث می پرداختیم.


شعار ما در تعطیلات این بود که: (مدرسه تعطیل است, اما درس تعطیل نیست). لذا ایام تعطیلی عمومی هم می گفتیم مدرسه بیایند, وقتی می آمدند می گفتیم مباحثه کنند و اگر اشکالی دارند از استاد بپرسند بعد هم بیکار که درست نیست باشند, از استاد خواهش کنند یک درس برای آنان بگوید. و این شیوه برکات زیادی داشت. حتی افرادی در همین تعطیلات از بیرون مدرسه مثلاً از دانشگاه این جا می آمدند و برای شان درس و بحث داشتیم. خیلی از آنان علاقه مند شدند و در حوزه ادامه تحصیل دادند. بعضی هم الان دکتر و مهندس هستند و با ما مرتبط اند.


حوزه: مدرسه پنج شنبه و جمعه تعطیل بود؟


استاد: پنج شنبه ها تعطیل نبود, فقط جمعه ها تعطیل می کردیم.


حوزه: تعطیلات تابستان چطور؟


استاد: تابستان به طور رسمی تعطیل است; اما مدرسه باز است و افراد, درسها و کارهای متفرقه ای دارند. من هم تا اندازه ای نظارت می کنم. برنامه ای از طرف مدرسه نیست, ولی افراد بیکار نمی مانند.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:27 - 0 تشکر 540352

حوزه: حضرت استاد! در این جا به موضوع دیگری می پردازیم که از پیش تر بحثی جدّی و موضوعی پر گفت و گوی میان حوزویان بوده است; تغییر متون درسی, در این باره نظر شما چیست؟


استاد: ما در مدرسه سالیانی است که بعضی کتابها را تغییر داده ایم. درس صرف از کتاب جامع المقدمات گفته نمی شود. بلکه یک روش خاصی در صرف داشته ایم که الان هم در مدرسه متداول است.


حوزه: متن خاصی است؟


استاد: خیر. همان روشی که ابتدا در مدرسه تدریس شده است الان هم اساتید این جا به همان روش تدریس می کنند.


حوزه: کتابهای نحو در جامع المقدمات چطور؟ مناسب می دانید یا خیر؟


استاد: (عوامل فی النحو) و (عوامل ملامحسن) مناسب نیست و در مدرسه تدریس نمی شود. اصلاً کتاب (عوامل فی النحو) برای آشنایی طلبه با نحو برای اولین کتاب نحوی که می خواهد بخواند هیچ مناسب نیست, بلکه مضحکه است. طلبه ای که هنوز با نصب, جرّ, فاعل, مفعول, مبتدا, خبر آشنا نیست, چطور می تواند عوامل آنها و احکام آنها را بفهمد.


جلد دوم کتاب عربی آسان بسیار کتاب خوبی است. این جا نحو را با این کتاب شروع می کنیم و بعد کتاب هدایه و صمدیّه خوانده می شود. کتاب مبادی العربیه هم برای کمک درسی و اطلاعات بیش تر خوب است; اما به عنوان متن درسی خیر. هرچند که شاگرد ممکن است این کتاب را با استاد کار کند

حوزه: درباره کتاب سیوطی چه نظری دارید؟

استاد: کتاب سیوطی عبارتهایش سنگین است; زیرا در مقام شعر, عبارتهایی را گنجانده است که برای درست کردن مفادش زحمت لازم است. دیگر این که نقل اقوال مانند: کما قال فی الکافیه و کما قال فی… , اینها برای کسی که تازه وارد ادبیات شده است, معنی ندارد, بلکه باید بر مطالب و قواعد نحوی که مورد اتفاق است متمرکز شود. در این سطح طلبه اقوال مختلف را لازم ندارد مثلاً اختلاف ابن مالک با ابن هشام به چه درد طلبه ابتدایی می خورد. چرا طلبه وقتش را تلف کند تا این عبارتهای مغلق به خاطر ضرورتهای شعری را درست کند و اقوال را بفهمد. به جای آن بهتر است متنی که با عبارت ساده, اصل مطلب را آورده و بویژه همراه با تمرین باشد, بخواند. به نظر من این مفیدتر است. به همین جهت در مدرسه به جای سیوطی, کتاب قواعد الاساسیّه قرار داده شد. قواعد الاساسیّه کتابی است که قبلاً تدریس نشده است, کتابی که تدریس شده باشد طبعاً اساتید اشکالش را بیان می کنند, اغلاطش را اصلاح می کنند و… این کتاب ابتدایی است یک بنده خدایی نوشته و طبعاً اشتباهاتی دارد, ولی در اصل کتابی است که مطالب نحوی را با عبارتهای ساده در دسترس می گذارد و تمرین هم دارد که طلبه با انجام آنها ورزیده می شود.

حوزه: برای ادبیات چه کتاب دیگری تدریس می شود.

استاد: باب اول کتاب مغنی, از این مختصرها به نام مهذب مغنی, یا مغنی الأریب و سپس باب رابع, از متن مغنی ابن هشام تدریس می شود, تا طلبه هم با عبارتهای مشکل آشنا بشود و هم اگر با چنین عبارتهایی در بعضی کتابها روبه رو شد از عهده برآید.

حوزه: با خواندن این کتابها دوره ادبیات عربی تمام می شود؟

استاد: وقتی این کتابها تمام شد برای آن که طلبه بر ادبیات خوب مسلط شود, درس تجزیه و ترکیب می گذاریم; یعنی وقتی که کتاب مغنی رو به اتمام است, پیش از آن که بخواهد معانی و بیان را شروع کند, چند ماه درس تجزیه و ترکیب کار می کند.

البته تجزیه و ترکیب مقداری در درسهای پایین تر هم هست. مثلاً استاد از شاگرد می خواهد که یک جمله از صمدیه را تجزیه و ترکیب کند. یا در امتحان جمله ای برای تجزیه و ترکیب داده می شود.

اما در درس تجزیه و ترکیب متنی از قرآن, حدیث یا خطبه نهج البلاغه کار می شود. و با این درس, دوره ادبیات عربی کامل می شود.

حوزه: برای درس معانی و بیان چه کتابهایی را مناسب می دانید.

استاد: ما چند سالی کتاب جواهر البلاغه را, که مثل قواعد الاساسیّه, انگیزه ما را یک مقدار تأمین می کند, یعنی عبارتها آسان است و تمرین هم دارد, جایگزین مختصرالمعانی کردیم. اما چون تمرینهای این کتاب زیاد است و لغت هم زیاد دارد, استادی که مسلّط باشد و بتواند آن را درست تدریس کند کم داشتیم, لذا کنار گذاشته شد و همان کتاب مختصر تدریس شد. البته افراد در کنار آن جواهر البلاغه را هم می خوانند.

حوزه: برای درس اصول چه برنامه ای دارید؟

استاد: در گذشته طلبه ها ابتدا کتاب معالم بعد کتاب قوانین را می خواندند, البته یک بخش کمی از آن, یعنی دو سه باب از مباحث الفاظش را, تا اول عام و خاص, می خواندند. مباحث عقلیه, که در جلد دوم است, اصلاً خوانده نمی شد. معالم نیز مباحث عقلیه ندارد, عمدتاً مباحث الفاظ است و مختصری اجماع و خبر واحد را بحث می کند.

در دوران طلبگی اتفاقی برایم پیش آمد که متوجه شدم معالم کتاب کامل و کافی برای آشنا شدن طلبه با مباحث اصولی نیست:

من درسها را خوب می خواندم خوب هم می فهمیدم; لذا از همان ابتدا هر کتابی خوانده ام تدریس هم کرده ام. یادم هست ابتدا که می خواستم درس رسائل شرکت کنم, درسی رفتم که وسط بحث اشتغال بود, ولی دیدم چیزی نمی فهمم, با خودم گفتم ابتدای بحث که برسد شاید بفهمم, ولی باز هم دیدم نمی فهمم. علت این بود که دیدم این حرفها هیچ جا بگوش من نخورده است و فقط در کتاب رسائل دارم می شنوم. رسائل بحر موّاج شیخ انصاری, با ذهن ضعیف طلبه, قبل از رسائل, جور در نمی آید.

به هر حال, متوجه شدم کتاب اصولی قبل از رسائل باید کتابی باشد که ولو به طور اجمال و فشرده, متناسب با مطالب و مباحث کتابهای بعدی باشد.38 آن جا بود که دیدم کتاب (اصول استنباط) برای درس اصول قبل از رسائل مناسب است.

این کتاب اگرچه چند تا بحث سنگین هم دارد, که استاد باید زحمت بکشد, تا بتواند به شاگرد تفهیم کند, ولی کتابی تقریباً هم افق و موازی با کتابهای بعدی است. جلد اول آن تقریباً مباحث را به مانند کفایه جلو برده است و جلد دوم آن, مانند رسائل است; اما مختصر و موجز. لذا در مدرسه به جای کتاب معالم, کتاب اصول استنباط را متن قرار دادیم.

اگر چه که قبل از تأسیس مدرسه هم, من این کتاب را برای شاگردانم تدریس کرده بودم. همین طور کتاب اصول مظفر را کتاب درسی کردیم که تا مدتها ایراد و اشکال می کردند, ولی بعد دیگران هم پسندیدند و معمول شد.

کتاب حلقات مرحوم شهید صدر همان اول که چاپ شد, من گرفتم و بنا داشتم که مطالعه کنم و ببینم می توانم جایگزین کنم, ولی موفق به مطالعه کامل نشدم. البته در مجموع دیدم اطلاعات خوبی به شاگرد می دهد, ولی جای کتابهای اصولی را نمی تواند بگیرد.

حوزه: یکی از نیازهای جدّی در حوزه تدوین کتابهای درسی است در این موضوع چه پیشنهادی دارید.

استاد: پیشنهاد بنده آن است که یک گروهی بنشینند کتاب لمعه را به گونه عالمانه, تمام مباحثی که مربوط به إماء و عبید است, حذف کنند. این کار باید از اول طهارت تا آخر دیات صورت گیرد. چون وقت زیادی صرف خواندن همین مباحث می شود و الان هیچ موضوعیت ندارد. البته نمی گویم آنها را معدوم کنند, آن مباحث در کتابهای کتابخانه ای باشد, ولی در کتابهای درسی نباشد. اگر کسی این کار را بتواند انجام دهد خیلی کار بزرگی است.

من معتقدم کسی که می خواهد لمعه را تدریس کند, باید اطلاعاتی از کل فقه داشته باشد و تا اندازه ای از اجتهاد هم بهره ای داشته باشد والاّ نمی تواند خوب تدریس کند. بویژه مباحث وقت و قبله از کتاب صلاة و مبحث ارث.

حوزه: پیشنهاد دیگری در تدریس فقه دارید؟

استاد: متأسفانه الان معمول درسهای خارج بر آن است که استاد همان مباحث گذشته و پیشین را به صورت بیان مسأله, که از قبل معمول بوده است, بیان می کند. ولی کار استاد در درس خارج نباید این باشد که برای شاگرد مسأله واضح کند, بلکه باید شیوه و روش فقاهت و استنباط حکم را به شاگرد یاد بدهد. آن هم روی مسائلی بحث شود که جدید است. تا هم روش و سبک استنباط آموزش داده شود و هم مسائل جدید که نیاز به پاسخ گویی فقهی دارد, پاسخ گفته شود.

حوزه: درباره دیگر کتابهای درسی فقه, مانند کتاب مکاسب چه نظری دارید.

استاد: کتابهای دیگر نیز به بازنگری و تهذیب نیاز دارند. اما معتقدم تا متن درست و کامل و بهتری آماده نشده است و در اختیار قرار نگرفته و به تجربه درنیامده است, انتقاد کردن از کتابهای درسی موجود سودی ندارد, بلکه ضرر دارد.

يکشنبه 12/6/1391 - 10:33 - 0 تشکر 540354


حوزه: در حوزه بحث تخصصی شدن مطرح است نظر شما چیست.


استاد: به نظر بنده طلبه باید درسهایش را تا پایان سطح خوب و قوی بخواند, بعد به گونه کارشناسانه رشته ای را انتخاب کند. یعنی اولاً ببیند استعدادش چیست و ثانیاً در کدام رشته نیاز بیش تر است و افراد به اندازه نیاز به آن نپرداخته اند.


پیش تر گفتم که الان تأمین نیازهای داخلی حوزه زیاد احساس می شود. تربیت استادهای قوی و پخته که بتوانند طلبه ها را جذب کنند و آنان را در حوزه نگه دارند. همین طور مسأله مرجعیت آینده باید تأمین بشود که قوام تشیع به مرجعیت است. و الان کم تر در این زمینه کار می شود. البته در همه زمینه ها خلأ هست و نیاز شدید است. همه جا به دین شناس و دین آگاهی که در تعلیم و تربیت دینی توان مند باشد, نیاز هست.


حوزه: به موضوع مرجعیت اشاره فرمودید و این که باید این مهم همچنان با اقتدار و شکوه مند جلو برود. اما الان تعدّد مراجع شاید یک معضل محسوب شود.


استاد: این اشکال دیگری است و خطرناک هم هست. در گذشته معمولاً این گونه بوده است که یک مرجع شاخص می شده و در رأس قرار می گرفته است و علمای دیگر, اگر چه به لحاظ علمی شاید مبرّز بوده اند, ولی همین که یک نفر جلو می آمده, بقیّه بی حرکت محض بوده اند, ادعایی نداشته اند و به خود دعوت نمی کرده اند. اصلاً ما در تاریخ حوزه نداریم که کسانی برای مرجعیت کسی تبلیغ بکنند, یا کسی برای مرجعیت خودش تبلیغ بکند. همواره از پذیرفتن این مسؤولیت واهمه داشته اند, وقتی بار روی دوش شان می افتاده, به ناچار قبول می کردند. مثلاً معروف است که مرحوم بروجردی وقتی بار روی دوش شان افتاد, این مسؤولیت را به عهده گرفتند. بعد از این مرحله اگر کسی مخالفتی می کرد, یک جوری به او می رساندند که مخالفت نکند.



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.