از مرگ حذر كردن دو روز روا نیست
روزى كه قضا هست روزى كه قضا نیستروزى كه قضا هست كوشش ندهد سود
روزى كه قضا نیست در آن مرگ روا نیستهر شجاعى كه در جنگ بدست آنحضرت كشته میشد موجب افتخار قبیله خود میگشت و افراد قبیله از تقابل مقتول با آن شیر بیشه شجاعت مباهات مینمودند چنانكه در غزوه خندق عمرو بن عبدود كه بدست وى كشته شد خواهرش گفت اگر جز على كه حقا لیاقت آنرا دارد كه قاتل برادرم باشد دیگرى عمرو را كشته بود تمام عمر میگریستم لكن على را در شجاعت در تمام جهان نظیرى نیست و كشته شدن بدست او عین افتخار و اعتبار است .
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد روزى معاویه خفته بود پس از بیدار شدن عبد الله بن زبیر را (كه هر دو از شجاعان بودند) در پایین پایش دید كه بر تخت او نشسته بود،عبد الله از روى شوخى بمعاویه گفت اگر میخواستم ترا (در خواب كه بودى) غفلتا میكشتم.معاویه گفت بعد از ما اظهار شجاعت كن!عبد الله گفت براى چه شجاعت مرا انكار میكنى با اینكه من در جنگ برابر على بن ابیطالب بایستادم!معاویه گفت اگر چنین جرأت میكردى یقینا على تو و پدرت را با دست چپ میكشت و دست راستش بیكار میماند و دنبال دیگرى میگشت كه بقتل رساند (12) .بارى على علیه السلام ضیغم الغزوات و اسد الله الغالب بود كه وقتى پا بمیدان محاربه مىگذاشت نفسهاى دلیران و شجاعان در سینهها تنگ میشد و بهر فرقه حمله میكرد عفریت مرگ با صورت هولناكى بر آنگروه نمایان میگشت.رباعى زیر منسوب بآنحضرت است:
صید الملوك ارانب و ثعالب
و اذا ركبت فصیدى الابطالصیدى الفوارس فى اللقاء و اننى
عند الوغاء لغضنفر قتال (13)
سفیان ثورى گوید كه على علیه السلام در میان مسلمین كوه آهنینى بود و براى كفار و منافقین حریفى نیرومند،خداوند عزت و احترام مسلمین و ذلت و خوارى مشركین را بدست او قرار داده بود.
ثمره شجاعت و مجاهدت على علیه السلام رواج دین حنیف اسلام و پیشرفت احكام الهى و محو كفر و بت پرستى گردید.
پی نوشتها:
(1) تمام مردان شمشیركش هنگام برخورد با او شمشیر خود را غلاف میكردند.
(2) قیل له:باى شىء غلبت الاقران؟فقال علیه السلام:ما لقیت احدا الا اعاننى على نفسه .یؤمى بذلك الى تمكن هیبته فى القلوب.
نهج البلاغهـكلمات قصار.
(3) بحار الانوار جلد 45 ص 138
(4)ارشاد مفید جلد 1 باب 3 فصل .56
(5) خود حضرت امیر علیه السلام نیز در نامهاى كه بعثمان بن حنیف نوشته میفرماید:و الله لو تظاهرت العرب على قتالى لما ولیت عنهاـبخدا سوگند اگر تمام عرب به پشتیبانى یكدیگر بجنگ من برخیزند من از آنها رو گردان نمیشومـنهج البلاغه نامه 45
(6) افكار امم
(7) امالى صدوق مجلس 32 حدیث 4
(8) كشف الغمه ص 73
(9) منتهى الامال جلد 1 ص 44 نقل بمعنى
(10) نهج البلاغه كلام .5
(11) بحار الانوار جلد 41 ص 2 نقل از مناقب آل ابیطالب.
(12) بحار الانوار جلد 41 ص 143
(13) شكار پادشاهان خرگوشها و روباهها است ولى هنگامیكه من سوار میشوم شكار من شجاعان عرب است.شكار من در موقع جنگ سواران و دلیران است و من هنگام جنگ شیرى بسیار كشنده ام .