• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 667)
پنج شنبه 9/6/1391 - 14:26 -0 تشکر 535144
شجاعت و هیبت على علیه السلام

صفت شجاعت یكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطیره و هولناك،و مظهر تام و مصداق حقیقى آن وجود على علیه السلام بود.

اگر چه در فصول پیشین ضمن شرح خدمات نظامى آنجناب چه در غزوات رسول اكرم صلى الله علیه و آله و چه در جنگهاى دوران خلافتش (جنگهاى جمل و صفین و نهروان) شمه‏اى از هیبت و شجاعت او نگارش گردید لیكن هر چه در اینمورد گفته و نوشته شود اندكى از بسیار و یكى از هزار بیشتر نخواهد بود.

بنا بنقل مورخین رنگ على (ع) گندمگون،چشمان مباركش درشت و جذاب،ابروانش پیوسته و پر پشت،دندانهایش محكم و سفید و چون مروارید بود.دست و بازو و ساعد بى نهایت قوى و گوشت آن پیچیده و محكم و در تمام عرب بسطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه گوئى گوشت و پوست و استخوان آنرا كوبیده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته‏اند.

على علیه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزیده و محكم و چون آهن صلب بنظر میآمد و بطور كلى آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهایت نیرومندى بود.مورخین عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على علیه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود،پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بكشتى وا میداشت و آنحضرت با اینكه از جهت سن خیلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجیبى آنها را بر زمین میزد.از زبیر بن عوام نقل كرده‏اند كه قسم یاد كرد و گفت در هیچیك از جنگها از هیچ شجاعى نترسیدم مگر در مقابل على علیه السلام كه از شدت وحشت خود را گم میكردم.و این تنها زبیر نبود كه از مقابله با او وحشت مینمود بلكه تمام قهرمانان نیرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نمیكردند چه خوب گفته شاعر:

اغمد السیف متى قابله‏
كل من جرد سیفا و شهر (1)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

جمعه 20/5/1391 - 22:32 - 0 تشکر 502780

خوارمایگی مردم کوفه

من شبان و روزان، آشكارا و نهان، شما را به رزم این مردم تیره روان خواندم و گفتم: با آنان بستیزید، پیش از آن كه بر شما حمله برند، و بگریزند.
 به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانه شان نكوشیدند، جز كه جامه خوارى بر آنان پوشیدند.
 اما هیچ یك از شما خود را براى جهاد آماده نساخت و از خوارمایگى، هر كس كار را به گردن دیگرى انداخت، تا آن كه از هر سو بر شما تاخت آوردند و شهرها را یكى پس از دیگرى از دستتان برون كردند.

اكنون سربازان این مرد غامدى به انبار درآمده و حسان پسر حسان بكرى را كشته و مرزبانان را از جایگاههاى خویش رانده اند. شنیده ام مهاجم به خانه هاى مسلمانان، و كسانى كه در پناه اسلامند درآمده، گردنبند و دستبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاى زنان به در مى كرده است، حالى كه آن ستمدیدگان برابر آن متجاوزان، جز زارى و رحمت خواستن سلاحى نداشته اند.

 سپس غارتگران، پشتواره ها از مال مسلمانان بسته، نه كشته اى بر جاى نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر از این پس مرد مسلمانى از غم چنین حادثه بمیرد، چه جاى ملامت است، كه در دیده من شایسته چنین كرامت است.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 20/5/1391 - 22:34 - 0 تشکر 502789

اگر برای دوستداران حضرت چنین مراتبی باشد ، باید دید برای "شیعیان و رهروان" ایشان چه عظمتی درنظر گرفته شده ....
ان شا الله جزو دوستداران امیرالمومنین هستیم. خداوند ما را جزو شیعیان ایشان هم قرار دهد

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

جمعه 20/5/1391 - 23:35 - 0 تشکر 502872

اى كم خردان ناز پرورد! كاش شما را ندیده بودم و نمى شناختم

شگفتا! به خدا كه هماهنگى این مردم در باطل خویش، و پراكندگى شما در حق خود، دل را مى میراند، و اندوه را تازه مى گرداند. زشت بادید و از اندوه برون نیایید! كه آماج تیر بلایید، بر شما غارت مى برند و ننگى ندارید. با شما پیكار مى كنند و به جنگى دست نمى گشایید. خدا را نافرمانى مى كنند و خشنودى مى نمایید.

اگر در تابستان شما را بخوانم، گویید هوا سخت گرم است، مهلتى ده تا گرما كمتر شود. اگر در زمستان فرمان دهم، گویید سخت سرد است، فرصتى ده تا سرما از بلاد ما به در شود. شما كه از گرما و سرما چنین مى گریزید، با شمشیر آخته كجا مى ستیزید؟ اى نه مردان به صورت مرد، اى كم خردان ناز پرورد! كاش شما را ندیده بودم و نمى شناختم كه به خدا، پایان این آشنایى ندامت بود و دستاورد آن اندوه و حسرت.

خدایتان بمیراناد! كه دلم از دست شما پر خون است و سینه ام مالامال خشم شما مردم دون، كه پیاپى جرعه اندوه به كامم مى ریزید، و با نا فرمانى و فروگذارى جانبم، كار را به هم در مى آمیزید، تا آنجا كه قریش مى گوید پسر ابوطالب دلیر است اما علم جنگ نمى داند. خدا پدرانشان را دهاد! كدام یك از آنان پیشتر از من در میدان جنگ بوده و بیشتر از من نبرد دلیران را آزموده؟ هنوز بیست سال نداشتم كه پا در معركه گذاشتم، و اكنون سالیان عمرم از شصت فزون است. اما، آن را كه فرمان نبرند سر رشته كار از دستش برون است.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
جمعه 20/5/1391 - 23:36 - 0 تشکر 502874

به خدا سوگند، فریفته كسى است كه فریب شما را خورد

امام علی در خطبه ای دیگر خطاب به مردم کوفه فرمود : اى مردمى كه به تن فراهمید و در خواهشها مخالف همید، سخنانتان تیز، چنان كه سنگ خاره را گدازد، و كردارتان كند، چنان كه دشمن را درباره شما به طمع اندازد.
در بزم، جوینده مرد ستیزند و در رزم، پوینده راه گریز. آن كه از شما یارى خواهد خوار است، و دل تیمار خوارتان از آسایش به كنار. بهانه هاى نا بخردانه مى آورید، و چون وامدارى كه پى در پى مهلت خواهد امروز و فردا مى كنید.

آن كه تن به خوارى داده، دفع ستم را چگونه شاید؟ كه حق جز با كوشش بدست نیاید. حال كه خانه شما را گرفتند براى كدام خانه پیكار مى كنید؟ و پس از من در كنار كدام امام كار زار مى كنید؟ به خدا سوگند، فریفته كسى است كه فریب شما را خورد، و بى نصیب كسى است كه انتظار پیروزى از شما برد. تیر بى پیكان را مانید، كه آسیبى به دشمن نمى رساند، به خدا سوگند، نه گفته شما را باور، و نه سوداى یاریتان را در سر، و نه دشمن را از شما برحذر مى دارم. دردتان چیست؟ و دارویتان كدام است؟ و شما را چه عادت و مرام است؟ آخر شامیان هم، چون شمایند. این همه گفتار بى كردار؟ بى پروا و نا پرهیزگار و در غیر حق طمع كار؟

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 21/5/1391 - 5:43 - 0 تشکر 503373

این  جمله " دشمن را درباره شما به طمع اندازد" باید درسی باشد برای همه ملتهای میلمان كه بی غیرتی و صلح و كنارآمدن با دشمن نه تنها باعث نشستن و آرامش دشمن نمی شود بلكه موجب گستاخی و طمع بیشتر وی نیز می گردد.
خدایا ما راا چون اهل كوفه قرار نده تا علی تنها نماند

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

شنبه 21/5/1391 - 22:41 - 0 تشکر 504769

nayyeri1982 گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;502789]اگر برای دوستداران حضرت چنین مراتبی باشد ، باید دید برای "شیعیان و رهروان" ایشان چه عظمتی درنظر گرفته شده ....
ان شا الله جزو دوستداران امیرالمومنین هستیم. خداوند ما را جزو شیعیان ایشان هم قرار دهد


سلام
آنچه که من متوجه شدم از روایت منظور همان پیروان (شیعیان) می باشد نه دوستدار به معنی آنکه فقط ادعا می کند

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 21/5/1391 - 22:43 - 0 تشکر 504787

nayyeri1982 گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;503373]این  جمله " دشمن را درباره شما به طمع اندازد" باید درسی باشد برای همه ملتهای مسلمان كه بی غیرتی و صلح و كنارآمدن با دشمن نه تنها باعث نشستن و آرامش دشمن نمی شود بلكه موجب گستاخی و طمع بیشتر وی نیز می گردد.
خدایا ما راا چون اهل كوفه قرار نده تا علی تنها نماند


دقیقا همین اتفاق در خیلی از کشورها افتاده
انقد راحت سالیان نشستن... بدون ایجاد هیچ دفاعی و... در حکومت های کفر و ظالم... حالا هم...

این از مسلمانان است
غیر مسلمین هم همینطور 

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
پنج شنبه 9/6/1391 - 14:27 - 0 تشکر 535146

هیبت على علیه السلام بحدى بود كه چون چشم مبارزى باو میافتد رعب و وحشت سراسر وجودش را فرا میگرفت و در اثر هیبت آنحضرت نیروى هر گونه مقاومت و تهاجم از وى سلب شده و با كمال درماندگى طعمه شمشیر او میگشت چنانكه خود آنجناب در پاسخ این سؤال كه بچه چیزى بر مبارزان غلبه كردى فرمود كسى را ملاقات نكردم جز اینكه او مرا علیه جان خود كمك نمود (سید رضى علیه الرحمة دنبال كلام امام فرماید مقصود حضرت تمكن هیبت او در دلها است) (2) رشادتها و جانفشانیهاى او در غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله همه را متحیر و متعجب نمود و خوابیدن وى در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله در فراش آنحضرت از یك قلب قوى و روح بزرگ حكایت میكند،ثبات و پایدارى على علیه السلام در صحنه‏هاى كارزار در برابر حملات عمومى دشمن براى مردم دیگر محال و غیر ممكن است.معاویه براى اینكه لشگر آرائى خود را بگوش على علیه السلام برساند در یكى از نامه‏هاى خود به آنحضرت نوشت كه سپاهى عظیم براى جنگ او آماده نموده است،طرماح بمعاویه گفت ترسانیدن تو على را از زیادى و انبوهى سپاه مثل ترسانیدن مرغابى است بزیادى آب!


حضرت سجاد علیه السلام در مجلس یزید ضمن ایراد خطبه‏اى كه خود را معرفى میكرد بپاره‏اى از اوصاف و فضائل على علیه السلام اشاره نمود و فرمود:من پسر كسى هستم كه از همه قوى‏تر و شجاع‏تر و در عزم و اراده از همه استوارتر و چون شیر دلیرى بود كه در هنگام جنگ و كشیده شدن نیزه‏ها و نزدیك شدن سواران آنها را مانند آسیاب نرم میكرد و مانند تند بادى كه در گیاه خشگیده بوزد آنها را پراكنده میساخت (3) .


این توصیفى كه امام چهارم درباره شجاعت جد بزرگوارش نموده از نظر علاقه و رابطه خانوادگى نبوده است بلكه یك حقیقت غیر قابل انكارى است كه یك امام از امام دیگر كه مقام و منزلت او بهتر از همه آشنائى داشت آنرا بیان نموده است.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 9/6/1391 - 14:31 - 0 تشکر 535148

شیخ مفید شجاعت آنحضرت را نوعى اعجاز دانسته و مینویسد:هیچ جنگجوى كار آزموده‏اى دیده نشده است كه همیشه در جنگ پیروز شود بلكه گاهى بر دشمنش غلبه كرده و گاهى نیز شكست خورده است و همچنین ضربت شمشیر هیچ دلاورى همیشه چنان نبوده است كه دشمن در اثر زخم آن جان سپرد بلكه گاهى فوت كرده و گاهى هم بهبودى یافته است و چنین امرى در طول تاریخ سابقه ندارد مگر امیر المؤمنین علیه السلام كه با هر هماوردى بمبارزه برخاست بر او چیره گشت و بهر رزمجوئى ضربتى زد او را بهلاكت رسانید و این هم از موجباتى است كه او را از همگان ممتاز میكند و خداوند جریان عادى امور را در هر جا و زمان بوسیله او بهم زده و وجود وى یكى از نشانه‏هاى روشن خداى تعالى میباشد (4) .


قوت قلب على علیه السلام كه از ایمان و یقین وى سر چشمه مى‏گرفت در هیچ‏بشرى دیده نشده است،روزى در جنگ صفین بچهره خود نقاب زده و بصورت یك فرد ناشناس در جلو صفوف شامیان مبارز میطلبید پس از آنكه گروهى از مبارزان شام را بخاك هلاكت افكند معاویه بعمرو عاص گفت:این شجاع قویدل كیست؟


عمرو گفت یا عبد الله ابن عباس است!و یا خود على است معاویه گفت چگونه میتوان تشخیص داد؟


عمرو گفت:ابن عباس مرد شجاعى است ولى در مقابل حمله عمومى سپاه باین انبوهى نمیتواند مقاومت كند تمام سپاهیان را فرمان حمله بده.كه از جاى بجنبند و باین جنگجو حمله كنند اگر رو گردانید ابن عباس است و اگر ثابت و پا بر جا ماند على است زیرا على از تمام عرب اگر بمقابله‏اش برخیزند رو نمیگرداند چه رسد بسپاه تو (5) .


معاویه براى آزمایش فرمان حمله عمومى داد و تمام سپاه او بحركت در آمد اما آن مبارز چون كوه آهنین در جاى خود ثابت و بر قرار بود آنگاه فهمیدند كه على علیه السلام است پیكار میكند لذا فرمان عقب نشینى دادند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

پنج شنبه 9/6/1391 - 14:32 - 0 تشکر 535149

وقتى صداى على علیه السلام در میدانهاى جنگ بلند میشد دل و زهره قهرمانان آب میگردید و لرزه بر اركان وجود آنها میافتاد.در جنگهاى جمل و صفین غالب اوقات یك تنه خود را بر سپاهیان مخالف میزد و صفوف آنها را متلاشى كرده و پراكنده میساخت.

بتصدیق دوست و دشمن على علیه السلام كرار غیر فرار و اسد الله الغالب و غالب كل غالب بود،زره آنحضرت كه بمنزله لباس جنگ او بود مانند پیشبندى فقط با چند حلقه در شانه‏هاى او بهم وصل میشد و بكلى فاقد قسمت پشت بود علت این امر را از وى سؤال كردند فرمود:من هرگز پشت بدشمن نخواهم نمود در اینصورت احتیاجى به پشت بند زره ندارم.سعدى گوید:مردى كه در مصاف زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان نكند پشت بر غزادر یكى از جنگها فرماندهان على علیه السلام از آنحضرت پرسیدند كه اگر جنگ مغلوبه شد و صفوف ما از هم پاشیده شد ما بعدا شما را كجا پیدا كنیم خوبست قبلا نقطه الحاقى تعیین شود تا همه بآن نقطه گرد آیند.على علیه السلام فرمود شما مرا در هر كجا رها كنید من در همانجا خواهم بود و از جاى خود تكان نخواهم خورد (6) .

یكى از اصحاب على علیه السلام خدمت آنحضرت عرض كرد كه براى میدانهاى جنگ اسبى تندرو و چالاك ابتیاع كنید كه چنین اسبى صاحب خود را در مهلكه‏ها نجات میدهد على علیه السلام فرمود من هرگز از جلو دشمن فرار نخواهم كرد تا با اسب تند رو از ورطه خطر دور شوم و دشمن فرارى را نیز تعقیب نخواهم نمود تا بخواهم زودتر باو برسم بنا بر این مركب من هر چه باشد اهمیتى ندارد (7) .

ابن ابى الحدید گوید:على علیه السلام شجاعى بود كه نام گذشتگان را محو كرد و محلى براى آیندگان باقى نگذاشت،در قوت ساعد و نیروى بازو نظیرى نداشت و یكضربت او براى قوى‏ترین شجاعان مرگ و هلاكت را پیش میآورد چنانكه هیچ مبارزى از دست او جان سالم بدر نبرد و شمشیرى نزد كه احتیاج بدومى داشته باشد و هر رزمجوى دلاورى را كه میكشت تكبیر میگفت و در لیلة الهریر شماره تكبیراتش به 523 رسید و معلوم گردید كه 523 نفر از ابطال نامى را در آنشب بدیار عدم فرستاده است (8) .در جنگ احد پس از آنكه مردان رزمى قبیله بنى عبد الدار بدست آنحضرت كشته شدند غلامى از آن قبیله كه حبشى بود و صواب نام داشت در حالیكه بسیار خشمگین و دهانش كف زده بود سوگند یاد كرد كه بجاى كشته شدگان قبیله خود شخص محمد صلى الله علیه و آله را خواهم كشت!این غلام ضمن اینكه شجاع بود جثه بزرگى هم داشت لذا مسلمین از او ترسیدند و جرأت مبارزه با او را نداشتند،على علیه السلام چنان ضربتى بر او زد كه او را از كمردو نیم نمود بطوریكه بالا تنه‏اش بزمین افتاد و نیم پائین در حال ایستاده ماند هر دو لشگر متعجب و مبهوت شده و مسلمین میخندیدند (9) !

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.