• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 5985)
چهارشنبه 8/6/1391 - 17:55 -0 تشکر 534160
زندگی‌نامه روان‌شناسان برتر جهان

سلام دوستان  شناخت انسانهایی که توانسته اند  در شناخت و کمک به درمان دیگران باید جالب باشد

 

به همین دلیل این مبحث نوشته میشود

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:31 - 0 تشکر 546004



ملانی کلاین (1882-1960)





«یکی از تجربیات جالب و غیرمنتظره برای تازه‌کاران در زمینه
تجزیه و تحلیل رفتار کودکان، کشف این نکته است که ظرفیت
بینش و درک بچه‌، حتی بچه‌های خیلی کم سن و سال، غالباً
بسیار فراتر از افراد بالغ است.»



ملانی کلاین



ملانی کلاین در 30 مارچ 1882 در وین به دنیا آمد و در 22 سپتامبر 1960 در لندن درگذشت. نام اصلی خود او ملانی رایزز بود که پس از ازدواج با آرتور کلاین در 19 سالگی به ملانی کلاین تغییر یافت. او در سال‌های 1904 و 1907 صاحب دو فرزند به نام‌های ملیتا و هانس شد. خانواده آن‌ها به دلیل شغل شوهرش مرتب در مسافرت بودند تا آن که بالاخره در سال 1910 در بوداپست مستقر شدند. او بعداً در سال 1914 فرزند دیگری نیز به نام اریک پیدا کرد.

او از ابتدا به رشته پزشکی علاقه‌مند بود و دوران کوتاهی را در دانشگاه وین به تحصیل پرداخت. هنگامی که در بوداپست بود شروع به مطالعه روانکاوی زیر نظر ساندور فرنزی کرد و استادش او را تشویق کرد که به روانکاوی کودکان خود بپردازد. در نتیجه کارهای ملانی کلاین بود که روشی به نام « بازی درمانی» شکل گرفت و هنوز هم به طور وسیعی در روان درمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

او برای نخستین بار در سال 1918 در خلال کنگره بین‌المللی روانکاوی با زیگموند فروید ملاقات کرد. این ملاقات الهام‌بخش او برای نوشتن نخستین مقاله علمی‌اش در زمینه روانکاوی با نام «رشد کودک» شد. این ملاقات همچنین باعث تقویت علاقه‌مندیش به روانکاوی گردید و پس از جدایی از شوهرش در سال 1922، به برلین رفت و به همکاری با کارل آبراهام، روانکاو برجسته، پرداخت.

روش «بازی درمانی» کلاین بر خلاف عقیده آنا فروید مبنی بر عدم امکان روانکاوی کودکان بود. اختلاف این دو، بحث‌های زیادی را بین روانکاوان برانگیخت و هر یک طرفداران پر و پاقرصی یافتند. آنا فروید به طور علنی به انتقاد از نظریه‌های کلاین می‌پرداخت و او را به دلیل نداشتن مدرک رسمی دانشگاهی تخطئه می‌کرد.

کلاین در طول زندگیش دچار افسردگی بود و به شدّت تحت تأثیر مرگ زودهنگام خواهر و برادرش و نیز مرگ پسر بزرگش در سال 1933 قرار داشت. او تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر روان‌شناسی رشد داشته است و تکنیک «بازی درمانی» او امروزه به طور وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. او بر نقش مادر- فرزند و روابط بین فردی در فرایند رشد تأکید داشت.
از ملانی کلاین 4 کتاب و تعدادی مقاله در زمینه روانکاوی بجا مانده است.




پنج شنبه 16/6/1391 - 18:32 - 0 تشکر 546005

کارل گوستاو یونگ

(۱۸۷۵ – ۱۹۶۱) روانکاو شهیر سوییسی. خالق نظریه کهن الگوها (یا کهن نمونه ها). روان‌شناس و متفکری که به خاطر فعالیت‌هایش در روانشناسی و ارائهٔ نظریاتش تحت عنوان روان‌شناسی تحلیلی معروف است.یونگ را در کنار زیگموند فروید از پایه‌گذاران دانشِ نوین روانکاوی قلمداد می‌کنند به تعبیر فریدا فوردهام پژوهشگر آثار یونگ:
«هرچه فروید ناگفته گذاشته یونگ تکمیل کرده است.»
کارل گوستاو یونگ در ابتدای جوانی مدتی دستیار زیگموند فروید بود، اما خیلی زود راهش را از استاد خود جدا کرد. تأکید فراوان فروید بر اهمیت جنسیت یونگ را چندان خوش نمی‌آمد. او در سال‌های جوانی سخت تحت‌تأثیر عرفان شرق دور خصوصاً آیین بودایی ذن و حکمت کنفوسیوس واقع شده بود به زعم منتقدان تا پایان عمر بینشِ عرفانی خود را حفظ کرد.
بسیاری از عقاید یونگ مانند طرح نظریه آنیما و آنیموس سایه، کهن الگو و... هرچند با انتقاداتی از طرف نکته‌بینانِ اهل علم واقع گردید اما در نزد عموم مردم موردقبول واقع شد.
آنتونیو مورنو در کتاب: (یونگ، خدایان و انسان مدرن) اهمیت این دانشمند بزرگ را در بصیرت و عمق نگاه او می‌داند نگاهی که لایه‌های پنهان و زوایای نهان روح آدمی را کشف می‌کند.در سال ۱۹۰۹ یونگ غرق در مطالعه افسانه‌ها بود که تمایل به آنها او را سرگشته و در عین حال سودایی کرده بود. او پس از جدایی از فروید سفر پرآسیب گذر از بحران میان‌سالی را آغاز کرد. او در ۳۹ سالگی به بن‌بست رسیده بود. دوستان و همکارانش رهایش کرده بودند از کتاب‌های علمی بیزار شده بود و سمت خود را در دانشگاه از دست داده بود. بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ از جهان کناره گرفت تا ناخودآگاه خویشتن را بکاود.
او غرقه در اعماق تاریک وجود خویش شد. در این هنگام با شخصیت‌های کتاب مقدس و ایلیاد و اودیسه سخن گفت. اما مهم‌ترین شخصیتی که دیدار کرد فیله‌مون بود. آنها با هم در باغ قدم می‌زدند و بحث‌های فلسفی می‌نمودند. (از نظر روان‌پزشکی یونگ با خودش حرف می‌زد و فیله‌مون یک خیال و نشانه‌ای از جنون بود. اما در چارچوب آثار یونگ در روان‌شناسی تحلیلی فیله‌مون صورت مثالی روح است که برگرفته از گنجینه تصورات ناخودآگاه است.)
یونگ در بقیه ایام زندگی کوشید تا بینش‌های حاصل از اکتشاف ناخودآگاه خویش را بیان کند. او در سال ۱۹۱۳ روش خویش را روان‌شناسی تحلیلی نامید تا آن را از روانکاوی متمایز سازد و ادعا کرد که این روش شیوه‌ای‌است که می‌تواند تمام کوشش‌های روانشناسی همچون روانکاوی فروید و روانشناسی فردی آدلر را دربرگیرد.[۲] او در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار کلمه صورت مثالی را به کار برد.یونگ در اوایل سال ۱۹۴۴ در ۶۹ سالگی بر اثر سانحه‌ای زمین خورد و پایش شکست. پس از آن دچار یک حملهٔ قلبی شد و تحت تأثیر دارو و در حال مرگ به هذیانی دچار شد و پدیدهٔ خروج روح از بدن را تجربه کرد. پس از این بیماری بود که آثار اصلی یونگ نوشته شد.او اولین کسی بود که در قرن بیستم، کیمیاگری را از لحاظ روان‌شناسی قابل دسترسی ساخت و نشان داد که چگونه رازهای کیمیاگری شبیه صور‌ت‌های مثالی رویا هستند.

آثار مهم
روانکاوی و کیمیاگری
انسان و سمبولهایش
انسان در جستجوی روان
خاطرات، رویاها، رازها
روانشناسی ضمیر ناخودآگاه
(برای مطالعة بیشتر)
ـ مقدمه‌ای بر روانکاوی یونگ/ فریدا فوردهام/ رضا منصوری
یونگ، خدایان، انسان مدرن/ آنتونیو مورنو، داریوش مهرجویی/ مرکز

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:32 - 0 تشکر 546007

«هیچ چیز عملی‌تر از یک نظریه خوب نیست»

کرت لوین


کرت لِوین در سپتامبر 1890 در آلمان به دنیا آمد و در 11 فوریه 1947 در سن 57 سالگی بر اثر حمله قلبی در گذشت. او در خانواده‌ای یهودی زاده شد. در سال 1909 در دانشکده پزشکی دانشگاه فرایبرگ ثبت نام کرد امّا سپس رشته تحصیلی خود را عوض کرد و برای آموختن زیست‌شناسی به دانشگاه مونیخ رفت. او سرانجام مدرک دکتری خود را از دانشگاه برلین اخذ کرد.

لوین در سال 1921 تدریس فلسفه و روان‌شناسی را در دانشگاه برلین آغاز کرد. محبوبیت او در بین دانشجویان از یکسو و نوشته‌های متعدد او از سوی دیگر، توجه دانشگاه استنفورد را جلب کرد و در سال 1930 به عنوان استاد میهمان به آن دانشگاه دعوت شد. لوین سرانجام به تابعیت آمریکا درآمد و به تدریس در دانشگاه آیوا پرداخت. او تا سال 1944 به همکاری خود با این دانشگاه ادامه داد.

با وجودی که لوین همواره بر اهمیت نظریه‌ها تأکید می‌نمود امّا همچنین اعتقاد داشت که نظریه‌ها باید کاربرد عملی داشته باشند. او پویش گروهی را در دانشگاه ام‌آی‌تی و آزمایشگاه‌های آموزش ملّی ( NTL ) بنیاد نهاد. او همچنین تحت تاثیر روان‌شناسی هیأت‌نگر (یا روان‌شناسی گشتالت)، نظریه معروف خود به نام نظریه میدانی را ارا ئه کرد. این نظریه بر اهمیت شخصیت افراد، تعارضات بین فردی و متغیرهای موقعیتی تأکید دارد. بر طبق نظریه میدانی لوین، رفتار فرد، نتیجه تعامل او با محیط است. این نظریه تأثیر عمده‌ای بر روان‌شناسی اجتماعی داشت.

از دیگر کارهای لوین می‌توان به پژوهش‌های او در زمینه شیوه‌های رهبری اشاره کرد. او در مطالعه خود، دانش‌آموزان را در سه گروه جداگانه که به شیوه‌های قدرت طلبانه، دموکراتیک (مشارکت جویانه) و آزادمنشانه رهبری می‌شدند قرار داد. مطالعه لوین نشان داد که رهبری دموکراتیک بر دو روش دیگر برتری دارد. این یافته‌ها بر غنای پژوهش‌های مربوط به سبک‌های رهبری افزود.

لوین یکی از نخستین روان‌شناسانی بود که به طور سیستماتیک به آزمایش رفتار انسان می‌پرداخت. کارهای او تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر روان‌شناسی تجربی، روان‌شناسی اجتماعی و روان‌شناسی شخصیت داشته است. او نویسنده توانا و بسیار فعّالی بود و در دوران حیاتش بیش از 80 مقاله و 8 کتاب در موضوعات مختلف روان‌شناسی منتشر کرد.
کرت لوین به دلیل کارهای پیشتازانه‌اش در به کارگیری آزمایش‌ها و روش‌های علمی برای بررسی رفتارهای اجتماعی به عنوان پدر روان‌شناسی اجتماعی مدرن شناخته می‌شود. لوین نظریه‌پردازی بود که تأثیر ماندگارش بر روان‌شناسی، او را یکی از روان‌شناسان برجسته قرن بیستم ساخته است.

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:32 - 0 تشکر 546008

ویلهلم ووندت (1832 - 1920)



ویلهلم ووندت در 16 آگوست 1832 در آلمان به دنیا آمد و در 31 آگوست 1920 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:



  • ساختارگرایی

  • درون‌نگری

  • بنا کردن نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی



ویلهلم ووندت از دانشکده پزشکی دانشگاه هایدلبرگ فارغ‌التحصیل شد. او سپس مدّت کوتاهی را به مطالعه زیر نظر یوهان مولر و هرمان هلم‌هولتز (فیزیکدان) پرداخت. تصوّر می‌شود که کارهای او با این دو نفر در کارهای بعدی ووندت در زمینه روان‌شناسی تجربی نقش داشته است. ووندت بعداً کتاب اصول روان‌شناسی فیزیولوژیک را نوشت (1874) که به پایه‌گذاری رویه‌های تجربی در پژوهش‌های روان‌شناسی کمک شایانی کرد. او پس از استخدام در دانشگاه لایپزیک، نخستین آزمایشگاه از دو آزمایشگاه روان‌شناسی موجود در آن زمان را تأسیس کرد. (استنلی هال نخستین آزمایشگاه روان‌شناسی آمریکا را در دانشگاه جان هاپکینز به وجود آورد.)
ووندت به دیگاه نظری موسوم به ساختارگرایی وابسته است. در این نظریه، ساختارهایی که تشکیل دهنده ذهن انسان هستند تشریح می‌گردند. ووندت عقیده داشت که روان‌شناسی، علم تجربیات آگاهانه است و یک مشاهده‌گر آموزش دیده می‌تواند به طور دقیق از طریق فرایندی به نام درون‌نگری، به تشریح افکار، احساسات و هیجانات بپردازد. البته چون این فرایند وابسته به تعبیر شخص است، بسیار ذهنی می‌باشد. ووندت عقیده داشت که با تغییر سیستماتیک شرایط آزمایش، عمومیت مشاهدات افزایش می‌یابد.
ایجاد آزمایشگاه روان‌شناسی توسط ووندت معمولاً به عنوان آغاز رسمی روان‌شناسی به عنوان یک علم، جدا از فلسفه و فیزیولوژی، در نظر گرفته می‌شود. پشتیبانی او از روان‌شناسی تجربی، راه را برای رفتارگرایی باز کرد. بسیاری از روش‌های تجربی او هنوز هم مورد استفاده است.
ووندت دانشجویان بسیاری داشت که هر کدام بعداً روان‌شناسان برجسته‌ای شدند. از آن میان می‌توان به ادوارد تیچنر، چارلز اسپیرمن، استنلی هال، چارلز جود، جیمز کتل و هوگو مانستربرگ اشاره کرد.
ویلهلم ووندت علاوه بر دستاوردهای فوق، مجله روان‌شناسی «مطالعات فلسفی» را نیز بنیاد نهاد.

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:33 - 0 تشکر 546010



کارن هورنای (1885-1952)


کارن هورنای در 16 سپتامبر 1885 در آلمان به دنیا آمد و در 4 دسامبر 1952 درگذشت. او از سال‌های نخستین زندگی گرفتار افسردگی بود. پدرش آدم بسیار سخت‌گیری بود و کارن با برادر بزرگترش برندت رابطه بسیار نزدیکی داشت. هنگامی که برادرش از او دور شد، به افسردگی مبتلا گشت و این مشکل در سراسر زندگی همراهش بود.
کارن در سال 1906 وارد دانشکده پزشکی شد و در سال 1909 با یک دانشجوی رشته حقوق به نام اسکار هورنای ازدواج کرد. مرگ مادر در سال 1911 و سپس برادرش در سال 1923 برای او بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود. کارن در سال 1926 همسرش را ترک کرد و با سه دخترش به آمریکا رفت. در این جا بود که او با دانشمندان برجسته‌ای آشنا شد و نظریه‌های خود در زمینه روان‌شناسی را ارائه کرد.
کارن هورنای نظریه‌ای در زمینه روان‌رنجوری ارائه کرد که تا کنون هنوز بسیار معتبر است. هورنای بر خلاف نظریه‌ پردازان پیشین، این روان رنجوری‌ها را به عنوان نوعی سازوکار انطباق می‌داند که بخش بزرگی از زندگی عادی است. او 10 روان رنجوری را تعیین نموده که از آن میان می‌توان به نیاز به قدرت، نیاز به عاطفه، نیاز به حیثیت اجتماعی و نیاز به استقلال اشاره کرد.
با وجودی که کارن هورنای از بیشتر نظریه‌های فروید پیروی کرده است امّا با نظرات او درباره روان‌شناسی زنان مخالف بود و آن را نادقیق و توهین‌آمیز می‌دانست. او در مقابل، مفهوم غبطه زایندگی را مطرح نمود و ادعا کرد که مردان به دلیل آن که نمی‌توانند موجود دیگری را به دنیا آورند احساس نقص و کمبود می‌کنند. او قدرت فوق‌العاده مردان در کارهای خلاقانه در رشته‌ها و زمینه‌های مختلف را به دلیل این احساس کمبود در آنان می‌داند.
کارن هورنای سهم مهمی در انسان‌گرایی، خود-روان‌شناسی، خودکاوی و روان‌شناسی زنان داشته است. مخالفت او با نظریه‌های فروید در مورد زنان، علاقه بیشتری را نسبت به روان‌شناسی زنان به وجود آورد. کارن هورنای عقیده داشت که مردم می‌توانند به صورت روان درمانگر خود عمل کنند. او بر نقش شخصی هر فرد در سلامت ذهنی خود تأکید داشت و مشوق خودکاوی و خودیاری بود.
از جمله معروف‌ترین آثار کارن هورنای می‌توان به کتاب «خودکاوی» که در سال 1942 انتشار یافت اشاره کرد.


پنج شنبه 16/6/1391 - 18:33 - 0 تشکر 546011

جان واتسون




«یک دوجین بچه سالم و دنیایی با مشخصاتی که من می‌گویم را به من بدهید، تضمین می‌کنم هر کدام از آن‌ها را که انتخاب کنید، صرفنظر از استعداد، علاقه، گرایش، توانایی و نژادش، هر جور متخصصی که بخواهید، پزشک، حقوقدان، هنرمند، بازرگان و حتی گدا و دزد، بار آورم.»

جان واتسون 1930

جان‌بی‌واتسون در کارولینای جنوبی بزرگ شد. در 16 سالگی وارد دانشگاه فورمن شد و پنج سال بعد، پس از خاتمه دوره کارشناسی ارشد، به ادامه تحصیل در رشته روان‌شناسی در دانشگاه شیکاگو پرداخت. او در سال 1903 موفق به اخذ دکتری روان‌شناسی شد.
واتسون درسال 1908 تدریس روان‌شناسی را در دانشگاه جان هاپکینز آغاز کرد. او در سال 1913 طی یک سخنرانی در دانشگاه کلمبیا با عنوان «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی»، به تفصیل به بیان این دیدگاه پرداخت. به نظر واتسون، روان‌شناسی علم رفتارهای قابل مشاهده است. «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی، یک شاخه کاملاً تجربی و عینی از علوم طبیعی است. هدف نظری این رشته، پیش‌بینی و کنترل رفتار است و در روش‌های آن، درون‌نگری و تفسیر فعالیت‌های ناخودآگاه، جایگاه چندانی ندارند.» (واتسون، 1913)


آزمایش «آلبرت کوچولو»

واتسون به همراه یکی از دانشجویانش به نام روزالی راینر، در یک آزمایش بحث‌انگیز و بسیار معروف، یک کودک خردسال را نسبت به ترسیدن از یک موش سفید، شرطی کردند. آن‌ها این کار را با همراه ساختن مکرّر موش سفید با یک صدای بسیار بلند و ترسناک، انجام دادند. آن‌ها توانستند نشان دهند که این ترس، می‌تواند به سایر اشیاء سفید پشمالو هم تعمیم یابد. امروزه این آزمایش از نظر اخلاقی مورد انتقاد قرار می‌گیرد زیرا ترس کودک هرگز از بین نرفت و غیرشرطی نشد.


ترک دانشگاه

واتسون تا سال 1920 در جان هاپکینز ماند. او با راینر روابط عاشقانه پیدا کرد و همسر اولش را طلاق داد. بدین خاطر، دانشگاه او را مجبور به استعفا کرد. واتسون بعداً با راینر ازدواج کرد و تا پایان عمر او یعنی سال 1935 با او زندگی کرد. واتسون پس از ترک دانشگاه، برای یک بنگاه تبلیغاتی به کار پرداخت و تا سال 1945 که بازنشسته شد به کارش ادامه داد.
واتسون در سال‌های پایانی زندگیش، روابط بسیار بدی با فرزندانش داشت و در حالت انزوا در مزرعه‌ای در کانتیکات به سر می‌برد. او کوته زمانی قبل از مرگش، بسیاری از کاغذها و نامه‌های شخصی منتشر نشده‌اش را سوزاند.


سهم واتسون در روان‌شناسی

واتسون، صحنه را برای رفتارگرایی آماده کرد و این شاخه به سرعت به صورت شاخه غالب در روان‌شناسی در آمد. با وجودی که پس از 1950، از اهمیت رفتارگرایی به تدریج کاسته شد امّا بسیاری از مفاهیم و اصول آن امروز نیز به نحو گسترده‌ای مورد استفاده قرار دارد. شرطی‌سازی و اصلاح رفتار هنوز در درمان و آموزش رفتاری بیماران برای تغییر رفتارهای مشکل‌زا و فراگیری مهارت‌های جدید، به طور گسترده‌ای به کار گرفته می‌شود.


دستاوردها و جوایز

جان بی‌واتسون که از او به عنوان «پدر رفتارگرایی» نام برده می‌شود در دوران زندگیش، دستاوردهای علمی و حرفه‌ای زیادی کسب کرد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:




  • 1915- انتخاب به عنوان رئیس انجمن روان‌شناسی آمریکا

  • 1919- انتشار کتاب «روان‌شناسی از دیدگاه رفتارگرایی»

  • 1925- انتشار کتاب «رفتارگرایی»

  • 1928- انتشار کتاب «مراقبت روان‌شناسانه از کودک»

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:34 - 0 تشکر 546013

زندگی نامه ی روژه باستید

تولد: اول آوریل 1898، نیم (Nîmes)، فرانسه

مرگ: 1974، پاریس، فرانسه

باستید در جوانی شعر می سرودو این علاقمندی را در تمام طول حیاتش حفظ کرد. نقطه ی عطف زندگی حرفه ای او قطعاً انتصابش در کرسی استادی جامعه شناسی در دانشگاه سائوپائولوی برزیل در سال 1938 بود و همانجا بود که تا سال 1953 به تدریس مشغول بود. در طول این دوره 16 ساله، باستید توانست به صورتی عمیق در فرهنگ برزیل مطالعه کند. او با مطالعه دین کاندومبوله (Candomble) باهیا (Bahia) در منطقه شمال شرقی برزیل(Nordeste) و پذیرفته شدن به عنوان یک رمز آموز جدید در کاندمبوله ناگوها ( یوروباها) (Nagô,Yoruba)، به مطالعه کاملی بر ادیان آفریقایی – برزیلی دست زد. باستید در سال 1954 به فرانسه بازگشت و در مدرسه عملی مطالعات عالی (Ecole Pratique des Hautes Etudes) و در دانشگاه سوربن پاریس به تدریس مشغول شد. وی رساله دکترای خود را در سال 1957 در رابطه با کاندومبوله تالیف کرد. باستید در ابتدای ورودش به برزیل، قصد داشت ادیان آفریقایی-برزیلی را به عنوان موارد درهم آمیزی (Syncretism)و بقایای دین آفریقایی که توسط نیاکان بردگان باستان به برزیل وارد شده اند مطالعه کند، به سرعت از این موضع غالب در آن دوران کناره گرفت. او دریافت که این کیش ها باید در متن ارتباطات نژادی درک شوند.وی قصد داشت منطق آفریقایی زیربنای ادیان آفریقایی- برزیلی را بر پایه دیدگاه بومی و با توجه به روابط متقابل میان ابعاد مذهبی و اجتماعی این عملکردهای مناسکی تحلیل کند.
امر قدسی مفهومی محوری در جامعه شناسی دین باستید به شمار می رود. [به نظر او]امر قدسی، تجربه ای ازلی و استعلایی است که برون از افراد و برتر از آنهاست. باستید عمیقاً به محدودیت های تحمیل شده بر مردم شناسی تحت تاثیر قوم مداری (Ethnocentrism) غربی و دکارت گرایی (Cartesianism) آگاه بود. وی از اهمیت توجه به نمادگرایی، ارزش ها و تاریخ جوامع غیر غربی دفاع می کرد. جامعه شناسی(یا انسان شناسی) دین او، بیشتر از گروه بر فرد متمرکز بود و قصد داشت که افراد را در چارچوب برساخت نمادین و تجربه دینی جای دهد. باستید مفهوم « شکستگی» ( در فرانسه coupure و در انگلیسی Fracture) را تبیین کرد تا تداوم کیش های آفریقایی در برزیل، که در آن زمان، جامعه ای عمدتا کاتولیک، سفیدپوست و سرکوب گر بود، را توضیح دهد. در این زمینه، خلسه، تطهیر و تزکیه ای را برای افراد سرکوب شده فراهم می آورد، افرادی که از ابراز تضادهای ضمنی با فرهنگ موجود [ در جامعه برزیل ] ابا داشتند. مطالعه تداخل تمدن ها و فرهنگ ها، جنبه بسیار مهمی از کار باستید را شامل می شود. وی بر خلاف بسیاری از معاصرانش، به مطالعه فرهنگ پذیری با رویکردی پویا پرداخت. به نظر باستید، تغییر اجتماعی در ذات هر زمینه جامعه شناختی قرار داشته و برقراری ارتباط میان حوزه مطالعات فرهنگ پذیری و قلمرو ارزش ها، هنجارها، نمادها و بازنمود های جمعی و به همان میزان حیطه ساختار ها، نهادها و سازمان های اجتماعی امری ضروری به حساب می آید. به همین ترتیب، باستید میان علیت بیرونی، عاملیت محیط اجتماعی، و علیت درونی، [ یعنی] ارزش ها و بازنمودهای جمعی در کنار بازنمودهای فردی،تمایز قائل می شد. وی معتقد بود علیت دوگانه دو بعد فرآیند دیالکتیکی را تشکیل می دهد که اساس تبیین جامعه شناختی دگرگونی های فرهنگی یا تغییر اجتماعی است. در این چشم انداز، موضوع مهم نه اقتباس ویژگی های فرهنگی، بلکه شیوه ای است که این خصایص توسط یک زمینه درونی [ در آن فرهنگ] تعریف شده اند. باستید معتقد است که با علیت دوگانه، انسان شناسان نه ناچار به اقتباس گونه ای به شدت کارکردی از تبیین هستند و نه ناچار به آن که همه چیز را به حد روان شناسی یا استراتژی های فردی تقلیل دهند. بحث باستید پیرامون شرایط استعماری همواره موشکافانه و بر مبنای تمایز فراگیر میان استعمار داخلی و خارجی بوده است.
باستید همچنین در رابطه با روانکاوی و روان پزشکی اجتماعی در چارچوب چگونگی سازگاری افراد با سنت فرهنگی و جایگاه اجتماعی آثاری دارد.آخرین مطالعات او در جهت بررسی آفریقایی ها، اهالی هاییتی و اهالی هندغربی (West Indians) که ساکن فرانسه بودند، انجام گرفت. کار باستید بعد از مرگش در سال 1974 به فراموشی سپرده شد. با وجود این، در طول چند سال اخیر، به ویژه در فرانسه و برزیل، جمعی از محققین کار باستید را اشاعه داده اند. آنها همایش هایی را با موضوع خدمات وی به جامعه شناسی و انسان شناسی برگزار کرده اند و گاهنامه جدیدی با نام باستیدیانا ((bastidiana از سال 1993 در فرانسه منتشر می شود. خواننده امروز [آثار باستید] با واقع گرایی مباحث او در رابطه با تغییر اجتماعی، جستجوی هویت، علیت، نژادپرستی، استعمار، قوم مداری غربی و محدودیت های مردم شناسی دکارتی،در میان بسیاری موضوعات دیگر که وی در دوران حرفه ای پربارش بدانها پرداخته است مواجه می شود.

تحصیلات :
لیسانس فلسفه، سوربن، پاریس 1924
دکترای ادبیات، سوربن، پاریس 1957

کار میدانی :
برزیل 1938 – 1953

تالیفات مهم:
(1971) تمدنهای آفریقایی در دنیای جدید
َAfrican Civilisations in the New World (Les Amériques noires: Les civilisations africaines dans le nouveau monde,1967), trans. Peter Green, New York : Harper & Row Publishers.
(1972) جامعه شناسی اختلال روانی
The Sociology of Mental Disorder (Sociologie des maladies mentales, 1967), , trans. Jean Mcneil, New York : D. McKay Co.
(1973) انسان شناسی کاربردی
Appleid Anthropology(Anthropologie appliquée, 1971), trans. Alice L. Morton, London : Croom Helm.
(1978) ادیان آفریقایی برزیل:به سوی جامعه شناسی تداخل تمدن ها
The African Religions of Brazil : Toward a Sociology of the Interpenetration of Civilisations (Les religions africaines du Brésil.Vers une sociologie des interpénétrations de civilizations, 1960), trans. Helen Sebba, Baltimore :John Hopkins University Press.
نویسنده: Robert Crepeau

پنج شنبه 16/6/1391 - 18:34 - 0 تشکر 546015

ادواردال. ثرندایك (1949ـ1874)


ادواردال. ثرندایك، یكی از مهمترین پژوهشگران در تدوین روانشناسی حیوانی بود. او نظریه عینی و ماشینی (مكانیستی) یادگیری را تدوین كرد كه بر رفتار آشكار تأكید می‌ورزید. او بر این باور بود كه روانشناسی باید رفتار را مطالعه كند نه عناصر ذهنی یا تجربه هشیار را و بدین‌ترتیب، او روندی را كه توسط كاركردگرایان به سوی عینیت شروع شده بود بیشتر تقویت كرد.

او یادگیری را نه برحسب اندیشه‌های ذهنی بلكه برحسب پیوندهای عینی بین محرك و پاسخ تفسیر می‌كرد؛ با وجود این، مقداری اشاره به هشیاری و فرآیندهای ذهنی در نظام او وجود داشت.

كار ثرندایك و پاولف نمونه‌ای از كشف مستقل همزمان است. قانون اثر ثرندایك در 1898 و قانون تقویت پاولف كه مشابه آن است در 1902 تدوین شدند، هرچند كه چندین سال بعد، تشابه بین آنها شناخته شد.

زندگی ثرندایك


ثرندایك یكی از اولین روانشناسان آمریكایی بود كه تمام تحصیلاتش را در ایالت متحد گذراند. اشاره به این مطلب مهم است كه او مجبور نبود برای تحصیلات دكتری به آلمان برود و این كار تنها دو دهه پس از برپایی روانشناسی علمی میسر شد. علاقه ثرندایك به روانشناسی (مثل خیلی كسان دیگر) با خواندن كتاب اصول روانشناسی ویلیام جیمز، زمانی كه دانشجوی دوره لیسانس در دانشگاه وسلیان در میدل تاون، كانكتیكات بود بیدار شد. بعداً او تحصیلات خود را زیر نظر جیمز در هاروارد ادامه داد و در آنجا پژوهش در مورد یادگیری را آغاز كرد.


او تصمیم گرفته بود كه برای انجام پژوهش‌هایش از كودكان به عنوان آزمودنی استفاده كند، اما مدیریت دانشگاه به سبب حساسیتی كه به تازگی بر اثر یك رسوایی به وجود آمده بود، او را از این كار منع كرد. توضیح آنكه یك مردم‌شناس برای اندازه‌گیری قسمت‌های مختلف بدن دانش‌آموزان لباس‌های آنان را «شل كرده بود». وقتی كه ثرندایك فهمید نمی‌تواند كودكان را مطالعه كند، تصمیم گرفت به مطالعه جوجه مرغ‌ها بپردازد. این فكرها ظاهراً بر اثر سخنرانی‌های مورگان كه پژوهش‌های خود درباره جوجه مرغ‌ها را توصیف می‌كرد به وی الهام شده بود.


ثرندایك به جوجه‌ها یاد می‌داد در مازهایی كه با كتاب ساخته بود بدوند. درباره مشكل ثرندایك برای یافتن جایی برای جوجه‌هایش داستانی نقل شده است. چون خانم صاحبخانه ثرندایك موافقت نكرد كه او جوجه‌ها را در اتاق‌خوابش نگهداری كند، لذا ثرندایك از جیمز كمك خواست. جیمز كوشید تا برای او جایی در آزمایشگاه یا موزه پیدا كند، اما موفق نشد و بنابراین ثرندایك و جوجه‌هایش را به زیرزمین خانه خود منتقل كرد و این موجب خوشحالی كودكان جیمز شد.

ثرندایك تحصیلات خود را در هاروارد به پایان نرساند. با این باور كه زن جوانی به محبت‌های او بی‌اعتنایی كرده است، به كتل در دانشگاه كلمبیا متوسل شد تا از منطقه بوستن به دور بماند. با دریافت هزینه تحصیلی تحقیقی كه از جانب كتل به او پیشنهاد شد، ثرندایك به نیویورك رفت و دو تا از آموزش‌دیده‌ترین جوجه مرغ‌هایش را با خود به آنجا برد. او در كلمبیا پژوهشی در مورد حیوانات را با كار با گربه‌ها و سگ‌ها و با استفاده از جعبه معماهایی كه خود طراحی كرده بود ادامه داد. در 1898 درجه دكتری خود را دریافت داشت.

رساله او «هوش حیوانی: مطالعه آزمایشی درباره فرآیندهای تداعی در حیوان‌ها» همراه با سایر تحقیقات انجام شده درباره یادگیری تداعی در جوجه‌ها، ماهی‌ها و میمون‌ها، منتشر شد.

ثرندایك بسیار جاه‌طلب و رقابت‌جو بود. او نامه‌ای به نامزدش نوشت، «تصمیم گرفته‌ام در عرض پنج سال در رأس گروه روانشناسان قرار گیرم، ده سال دیگر تدریس كنم و سپس كنار بروم» (نقل در بوكز، 1984، ص. 72). او مدت زیادی به عنوان روانشناس حیوانی باقی نماند و اعتراف كرد كه به آن علاقه واقعی نداشته است. او فقط برای اینكه درجه دكتری خود را ریافت كند و به شهرت برسد به این كار چسبیده بود.

روانشناسی حیوانی برای كسی كه از چنین كشش نیرومندی برای موفقیت برخوردار است رشته مناسبی نبود.

ثرندایك در 1899 مدرس روانشناسی كالج معلمان در دانشگاه كلمبیا شد. او در آنجا پژوهش روی حیوانات را در مورد كودكان و افراد كم سن و سال به كار برد. ثرندایك بقیه زمان اشتغالش را عمدتاً در مسائل یادگیری انسانی و زمینه‌های كاربردی روانشناسی تربیتی و آزمون روانی صرف كرد. او همچنین چندین كتاب درسی بسیار موفق نوشت و بدین‌ترتیب به رأس گروه روانشناسان كه آرزویش بود ارتقاء یافت. در 1912 به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریكا برگزیده شد. او از درآمد حاصل از حق‌التألیف كتاب‌های درسی و آزمون‌های روانی شخص ثروتمندی شد و با فرا رسیدن سال 1924 از درآمدی حدود 000/70 دلار در سال كه در آن زمان مبلغ هنگفتی محسوب می‌شد، برخوردار بود (بوكز، 1984).

پنجاه سال اقامت ثرندایك در كلمبیا از بارورترین سال‌هایی بود كه تاكنون ثبت شده است. فهرست آثار او بر 507 مورد بالغ می‌شود كه بسیاری از آنها كتاب‌های مفصل هستند. او در 1939 بازنشسته شد اما تا زمان فوتش در ده سال بعد به‌طور فعال به كار ادامه داد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.