او مظهر توانایی، شکوه، سیطره و قدرت خداست. در جهانِ غیر مادی و در عالم بالا او فرمانروایی بهشتی است و در زمین نماینده آن سلطتنی است که با کمک کردن به فقرا و ضعفا و با چیرگی بر همه بدیها، اراده خدا را در آن مستقر میکند.
شهریور که نام او در اوستا به صورت "خشثره وئیریه" آمده، در اندیشه ایرانیان قدیم، نماد نیرویی است که هر فرد در زندگی خود برای نیکوکاری باید به کار میبرد.
عنصری که در طبیعت توسط خشثره وئیریه پشتیبانی می شد، فلزات بودند؛ زیرا او در اسطورههای مربوط به پایان جهان، وظیفهاش آزمودن مردمان از طریق جاری کردن فلز گداخته است. یعنی به این ترتیب خداوند از طریق او پاداش و مکافات اخروی انسان ها را تعیین میکند.
شهریور، فرشته موکل آسمان نیز بود و از آنجا که در دورههای بسیار دور مردم فکر می کردند جنس آسمان از فلز است (البته پس از آن که فرضیه سنگی بودن آسمان فراموش و یا دگرگون شد)، این اندیشه هم دلیل دیگری بود که شهریور را با فلزات مرتبط بدانند.
ایرانیان باستان علاوه بر آن که نام شهریور را به یکی از ماههای سال اختصاص داده بودند، روز چهارم از هر ماه را نیز به نام شهریور نامگذاری کردند و جشن شهریورگان را در روز چهارم شهریور که تلاقی روز و ماه صورت می گرفت، برگزار میکردند. قطعا این جشن با ستایشهای وِیژه شهریورِ امشاسپند همراه بوده است.
برخی از پژوهشگران، بر اساس کتابهای تاریخ قدیمی مانند برهان قاطع، احتمال میدهند که زادروز کورش، بنیادگذار سلسله هخامنشی، در روز شهریورگان بوده است.
اگر این نظریه واقعیت تاریخی هم نداشته باشد میتوان به خوبی دلیل این انتساب را درک کرد؛ زیرا همانطور که میدانیم همواره از دوره پادشاهی کورش به عنوان یکی از بهترین و منصفانهترین دورههای پادشاهی، نه تنها در ایران بلکه در جهان یاد میشود و چون شهریاری شهریور نیز آرمانیترین و بهترین نوع فرمانروایی است بنابراین انطباق روز شهریورگان با زادروز کورش از سوی ایرانیان باستان، دور از ذهن نیست.
اما در روز شهریورگان یک رخداد دیگر نیز ثبت شده که شاید بتوان گفت صحت تاریخی بیشتری دارد و آن، مرگ مانی پیامبر هنرمندِ ایرانی است. از آنجا که مانویان، برخلاف پیروان بسیاری دیگر از ادیان و کیشهای هم دوره خود، به سنتهای شفاهی بسنده نمیکردند و همانند خودِ مانی تا آنجا که میشد از طریق نوشتار و نقاشی دینشان را گسترش میدادند، تاریخ مرگ مانی را نیز نسل به نسل در نوشتههایشان گنجاندهاند.
در این متن به جا مانده از مانویان آمده است: " (مانی) همچون شهریاری که زین و جامه رزم را به در آورد و نیز دیگر بار جامه شاهوار در پوشد، بدان گونه، پیامبر روشنی، جامه رزمگاهی از تن به در کرد و به ناوِ روشنی در نشست. ... به چهار روز گذشته از شهریورماه، شهریورروز، روز دوشنبه و ساعت یازده در استان خوزستان و شهرستان بیلاباد (گندی شاپور) بود که پرواز کرد آن پدر روشنی (مانی)، به کردگاری، به خانه روشن خود."