تبیان، دستیار زندگی

یکی از روشهای جدید دوست‌یابی، بازاریابی و به‌طور خلاصه ایجاد ارتباط با سایرین، استفاده از اینترنت است. و اتاق‌های گفتگو که به چت روم ها معروف هستند ، بیشترین نقش را ایفا می‌کنند. سایت‌های قدرتمندی نظیر یاهو،گوگل،اکسایت و....(پیام رسان!!) مرتباً در حال ارتقاء و افزایش قدرت مانور در چت روم ها و سایت‌های زیرمجموعه دوست‌یابی و همسریابی خود هستند.

او با بیان این‌كه قریب به 99 درصد این ازدواج‌ها منجر به طلاق می‌شود، اضافه می‌كند: وقتی طلاق ایجاد می‌شود جرایم احتمالی دیگر به همراه می‌آورد. به دنبال آن روسپیگری، اعتیاد و هزار‌و‌یك‌جرم دیگر اتفاق می‌افتد. ازدواج‌هایی از این دست فرزندانی را به وجود می‌آورد كه بی‌سرپرست یا بد سرپرست هستند و در آینده دچار مشكل می‌شوند. این قضیه در واقع جامعه را مریض می‌كند و به افزایش آسیب‌های اجتماعی كمك می‌كند. این‌گونه ازدواج‌ها از نظر فرهنگی به جامعه آسیب می‌زند و از لحاظ روحی و روانی نیز جوانان بویژه دختران را مورد آسیب قرار می‌دهند.


او در مورد علت استقبال شدید از دوستی‌های اینترنتی و سایت‌های دوست‌یابی می‌گوید: در جامعه ما دوستی دختر و پسر نادرست شمرده می‌شود. به همین دلیل جوانان به سراغ راههای مجازی دوستی می‌روند. وقتی پدری به دخترش می‌گوید حق نداری با هیچ پسری صحبت كنی او هم به دور از چشم پدر به سراغ اینترنت و دوست‌یابی در اینترنت می‌رود. گاهی ما برای این‌كه از خطر جلوگیری كنیم راهی را بر جوانان می‌بندیم و آنها هم راه پرخطرتری را پیش می‌گیرند‌.

این جامعه‌شناس عقیده دارد كه دلایل گرایش شدید جوانان به دوستی‌های اینترنتی را باید در ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی جستجو كرد: دختر و پسر از دوران كودكی از هم جدا هستند و شناخت كافی نسبت به یكدیگر ندارند. نداشتن شناخت نسبت به جنس مخالف یكی از دلایل این گرایش است. ما دختران و پسران را از دوران دبستان از یكدیگر جدا می‌كنیم و وقتی به دوره دانشگاه می‌رسند دوباره كنار یكدیگر قرار می‌دهیم. در این فرآیند باید‌ تجدید نظر شود.

قرایی‌مقدم با تاكید بر محاسن و معایب اینترنت توضیح می‌دهد: از اینترنت می‌توان بهره برد و می‌توان از آن سوءاستفاده نیز كرد. عواملی چون سطح تحصیلات پدر و مادر و میزان اعتقادات دینی برچگونگی استفاده از اینترنت تاثیر دارد. نوع خاصی از چت كردن، تحریكات جنسی را به همراه دارد و در نتیجه آن جرایمی چون تجاوز به عنف و آدم ربایی واقع می‌شوند. گاهی اوقات فضای اینترنت باعث می‌شود كه حجب و حیای جوانان و میزان معنویات در آنها كمتر شود.

او به خانواده‌ها توصیه می‌كند: والدین باید بر فرزندان خود به ویژه بعد از سنین بلوغ نظارت داشته باشند. اما این نظارت نباید به صورت كنترلی باشد. پدر و مادر باید دوست فرزندان خود باشند. باید آنها را از معایب و خطرات اینترنت آگاه كنند. به هیچ وجه نباید آنها را از استفاده از كامپیوتر و اینترنت منع كنند. چرا كه تحقیقات نشان داده هر نوع سختگیری استبدادگونه، منجر به ایجاد روحیه شورشی در فرزندان می‌شود. هر چه بیشتر فرزندان را محدود كنند، آنها بیشتر به سمت مخالف هدایت می‌شوند. نظارت بر فرزندان نباید به گونه‌ای باشد كه آنها احساس محدودیت كنند.

مریم زنی 30 ساله است كه به تازگی از همسرش جدا شده است. او 4 سال پیش با كوله باری از امید راهی انگلستان شد تا همسر رویاهایش را آنجا پیدا كند. مریم با شوهر سابقش از طریق چت كردن در اینترنت آشنا شده بود و چون او یك ایرانی مقیم انگلستان بود و مریم دوست داشت در خارج از كشور زندگی كند، راهی آن سوی آب‌ها شد. با او ازدواج كرد و 2 سال نیز در كنار همسرش زندگی كرد.

اما در سفری كه به ایران داشتند مریم نهایتا متوجه شد كه شوهرش یك همسر دیگر و دو فرزند نیز دارد كه از او پنهان كرده و درباره وضعیت خانوادگی و مالی خود دروغ گفته است. اختلافاتی كه پس از روشن شدن حقیقت پیش آمد، باعث شد كه مریم از همسرش جدا شود و از ماجرایی كه پشت سر گذاشته به عنوان بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌اش یاد كند.

مینا دختر 14 ساله‌ای است كه در پی دوستی اینترنتی با یك پسر جوان از خانه شان گریخته بود. این دختر نوجوان كه اهل شیراز است پس از دستگیری در جریان بازجویی‌ها به بازپرس دادسرای اطفال گفته: من از طریق چت‌كردن در اینترنت با رضا كه پسری 25 ساله و اهل تبریز بود آشنا شدم. رابطه اینترنتی‌مان ادامه یافت تا این‌كه احساس كردم عاشق رضا شده‌ام. من در شیراز زندگی می‌كردم و رضا در تبریز برای همین هرگز همدیگر را ندیده بودیم با این وجود تصور می‌كردم رضا می‌تواند مرا خوشبخت كند. دختر 14 ساله در اعترافات خود گفته است: مدتی از دوستی اینترنتی ما گذشته بود كه رضا به شیراز آمد و ما همدیگر را ملاقات كردیم. با دیدن رضا مطمئن شدم او همان مرد مورد علاقه من است، برای همین در همان راه بازگشت از مدرسه همراه او فرار كردم و دیگر به خانه‌مان بازنگشتم. ما با هم به تهران آمدیم و رضا مرا مورد آزار قرار داد. برای مدتی سرگردان و آواره بودیم تا این‌كه ماموران ما را دستگیر كردند.