• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 1523)
شنبه 4/6/1391 - 0:24 -0 تشکر 527627
بحران خشونت در خانواده

خشونت ، رفتاری است که در آن ، یک نفر با عمل یا کلام به فرد دیگری حمله می کند و او را مورد آزار و اذیت جسمانی یا روانی قرار می دهد . آنچه درانجام خشونت بسیارآزار دهنده می باشد ، تحقیری است که نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد .

شنبه 4/6/1391 - 0:30 - 0 تشکر 527656

خشونت علیه زنان

یكی از بارزترین خشونتها در جامعه امروزی، خشونت علیه زنان است به طوری كه یافته های مطالعاتی حاكی از آن است كه در ایران نیز مانند سایر جوامع جهان خشونت علیه زنان مشكل آفرین شده است. زنانی كه در معرض خشونت قرار می گیرند انواع شكلهای سوء رفتار را در زندگی فردی و اجتماعی خود تحمل می كنند.
بارداری، تحصیلات عالیه و دسترسی به منابع مالی و استقلال اقتصادی و كسب درآمد، زنان را در مقابل سوء رفتار و خشونت حفاظت نمی كند. حتی در مواردی، زنان تحصیل كرده و دارای استقلال اقتصادی بهای بیشتری بابت خشونت می پردازند كه از نظرها پنهان است. با وجود این یافته های مطالعاتی، هنوز تعریف مانع و جامعی از خشونت علیه زنان به دست نیامده است. آیا خشونت در كتك خوردن خلاصه می شود؟ و یا زن آزاری از موارد شناخته شده خشونت در خانواده محسوب می شود. پزشكی قانونی از جمله مراجع مهمی است كه روزانه با شكایت زنانی كه از ایراد ضرب و جرح توسط شوهرانشان شاكی هستند مواجه می باشد. در شرح حالی كه پزشكان قانونی در بدو معاینه از قربانیان زن آزاری می گیرند این نتیجه به دست آمده است كه مردهای همسر آزار غالباً افرادی با شخصیت پرخاشگر هستند در حالی كه تعدادی از آنها به هنگام ابتلا به بیماری روانی معمولاً از نوع افسردگی اقدام به كتك زدن همسر خود می كنند و سایر خصوصیات چنین مردانی عبارت است از حسادت بیمارگونه و افراط در میگساری ،همچنین این افراد در كودكی، خشونت های خانوادگی را تجربه كرده اند.

شنبه 4/6/1391 - 0:31 - 0 تشکر 527659

خشونت علیه كودكان

خشونت متقابل والدین نسبت به یكدیگر گاهی اوقات به رفتار با فرزندان نیز تعمیم داده می شود و آنها قربانی روابط خشونت و فضای خشونت آمیز در محیط خانواده می شوند. به هر حال خشونت، خشونت می آفریند و در یك رابطه متقابل، ابعاد و اشكال پیچیده تری می یابد. كودكانی كه در چنین محیط خانوادگی رشد می كنند و شخصیتشان شكل می گیرد، خشونت را می آموزند. آنها یاد می گیرند كه هر گاه با رفتار و گفتار كسی مخالف باشند، او را مورد تهدید قرار دهند، یا او را به زور وادار به انجام عملی كنند و یا حتی با او برخوردی فیزیكی صورت دهند. ناراحتی و نارضایتی از دیگری معمولاً با این نمادها ابراز می شود. كودكی كه رفتار خشونت آمیز را در چنین خانواده ای كه مدارا و تحمل دیگری در آن معنایی ندارد، می آموزد و در مراحل بعدی زندگی خود آن را به كوچه می كشاند. خشونت در نظام ذهنی و شخصیتی او تبدیل به امری مشروع می شود. او می آموزد كه هرگاه حق را به جانب او ندهند، به دیگران پرخاش و حمله كند و اگر نظر او را نپذیرند حتی دیگران را مورد ضرب و شتم قرار دهد. در دومین مرحله، كودك وارد مدرسه می شود. در این محیط، اشكال دیگری از خشونت را مشاهده و تجربه می كند كه انجام ندادن تكالیف منجر به تنبیه او می شود و شخصیت او در هنگام تنبیه آسیب می بیند و در یك رابطه متقابل مترصد فرصت می ماند تا خشونتی را كه نسبت به او روا داشته شده را علیه دیگری به كار گیرد.

شنبه 4/6/1391 - 0:32 - 0 تشکر 527661

خشونت در تقسیم بندی اجتماعی

هر گاه در جامعه یك گروه از گروه دیگر متمایز و تفكیك شود فاصله اجتماعی رخ می دهد و این امر عواقب دیگری با خود به همراه می آورد. افرادی كه خود را در گروه خودی قرار می دهند اعمال خشونت را در مورد گروه بیرونی امری مشروع و طبیعی تلقی می نمایند و نسبت به سایرین، خود را محق می دانند همانند تماشاگران تیم فوتبال كه هر كدام گروه خود را خودی و گروه دیگری را بیرونی می خوانند. عواقب چنین تقسیم بندی را بارها بین تماشاگران شاهد بوده ایم. برخوردهای خشونت آمیز حتی در بیرون از زمین فوتبال، خرد كردن شیشه اتومبیل ها، پاره كردن روكش صندلی ها به طوری كه درگیری دو گروه فوتبال، كشته نیز بر جای نهاده است.
به طور كلی در جوامع توسعه نیافته از لحاظ سیاسی این معضل خود را بیشتر نشان می دهد. در جوامعی كه فرهنگ گفت و شنود و بحث دو طرفه و تبادل نظر دموكراتیك وجود نداشته و یا قوت ندارد، روابط نابرابر قدرت نیز عامل اعمال خشونت از جانب اشخاص دارای قدرت بیشتر نسبت به اشخاص دارای قدرت كمتر روا می شود و نارضایتی گروه مقابل نیز از طریق رفتار خشونت آمیز ابراز می گردد.

شنبه 4/6/1391 - 0:32 - 0 تشکر 527664

پیشنهاد

پیشنهادهای ذیل راهكارهایی عملی را ارائه می دهند كه می توان در مورد آنها برنامه ریزی كرد:
- به پزشكان، پرستاران، نیروی انتظامی و مدیران مدارس اختیار داده شود كه در موارد مشاهده كودكان تحت خشونت واقع شده گزارش بدهند و نیروی كافی نیز برای پیگیری وجود داشته باشد.
- فرهنگ سازی از طریق رسانه های گروهی، بالا بردن سطح آگاهی مردم از حقوق جزایی و آشنا كردن آنان از عواقب عملشان می تواند راه حلی برای جلوگیری از ارتكاب جرم باشد.
- كنترل بر رسانه های اجتماعی تا آنجا كه به كارگیری خشونت را به حداقل برسانند.
- برای محو خشونت در همه نهادهای رسمی و غیررسمی تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد.
- تبدیل فرهنگ خشونت به مدارای اجتماعی.
- آگاه سازی جامعه از عواقب رفتار خشونت آمیز.
- عاری سازی جامعه از كینه و نفرت و جایگزینی عطوفت و مهربانی.
سخن آخر
اگر خیلی زود فكری به حال خشونت نكنیم، با معضل وحشتناكی روبه رو خواهیم شد. اگر می خواهیم كاری بكنیم باید سرمایه گذاری و برنامه ریزی كنیم. اگر امروز شروع كنیم شاید ۱۰ سال آینده اولین نمودهای آن را ببینیم. امروز خانواده ها به جای این كه محل امن باشند محل خشونت گردیده و این معضل به طور جدی وجود دارد. ساده ترین راه این است كه فرد فرد اعضای جامعه خود را در مقابل این كه كسی تحت خشونت است مسئول بدانند.

شنبه 4/6/1391 - 0:34 - 0 تشکر 527673

ریشه یابی خشونت خانوادگی



مردانی که در خانواده دست به خشونت می‌زنند، در محیط‌های فرهنگی- اجتماعی خاصی زندگی می‌کنند که حاکمیت مردان بر زنان طبیعی در نظر گرفته می‌شود و...
خشونت خانوادگی در ایران تا همین چند سال پیش به منزله پدیده‌ای اجتماعی مد نظر نبود و هرچند برخی موارد در مطبوعات انعکاس می‌یافت اما به صورت معمول به عنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته می‌شد.بحثی هم اگر در این زمینه صورت می گرفت برای روشن کردن علل فردی رفتار خشن بود و نه ریشه یابی دقیق.


بچه‌ها از طریق‌ تلویزیون‌ و سینما شاهد خشونت‌ هستند، برای‌ بعضی‌ از بچه‌ها خصومت‌ و دشمنی‌ حتی‌ ممکن‌ است‌ اساس‌ زندگی‌ روزمره‌ را در برگیرد، مثلاً دعوای‌ بین‌ خواهرها و برادرها. دعوا با همشاگردی‌ها در مدرسه‌، یا غریبه‌ها در خیابان‌ پشت‌ فرمان‌ یا همسایگان‌ و دعوای‌ میان‌ پدر و مادر و... زندگی‌ در محیطی‌ خصومت‌آمیز بچه‌ها را آسیب‌پذیر می‌کند. بعضی‌ از آنان‌ به‌ این‌ ترتیب‌ واکنش‌ نشان‌ می‌دهند که‌ سرسخت‌ می‌شوند و با حالتی‌ مبارزه‌جویانه‌ همیشه‌ آمادگی‌ دارند پس‌ از هر ناملایمی‌ حمله‌ور شوند یا به‌ دنبال‌ دردسر بگردند.
بچه‌ها دیگر از جنگ‌ و دعوا به‌ قدری‌ می‌ترسند که‌ سعی‌ می‌کنند از هر نوع‌ ناسازگاری‌ بپرهیزند. حتی‌ از یک‌ رویارویی‌ معمولی‌. این‌ نقش‌ها هر روز در حیاط‌ مدارس‌ ابتدایی‌ بازی‌ می‌شود. الگوی‌ پرخاشگری‌ در خانواده‌ به‌ بچه‌ها می‌آموزد که‌ دعوا و مرافعه‌ به‌ عنوان‌ راه‌حل‌ بعضی‌ از مسائلی‌ ضروری‌ است‌. بچه‌ها ممکن‌ است‌ با این‌ توقع‌ بزرگ‌ شوند که‌ زندگی‌ میدان‌ نبردی‌ است‌ که‌ در آن‌ بدون‌ جنگ‌ و دعوا با آنان‌ برخورد منصفانه‌ نخواهد شد و باید برای‌ بقا بجنگند. این‌ چیزی‌ نیست‌ که‌ ما برای‌ فرزندانمان‌ می‌خواهیم‌. ما به‌ عنوان‌ پدر یا مادر باید بدانیم‌ چگونه‌ این‌ اختلافات‌ را حل‌ و فصل‌ کنیم‌ و از عهده‌ بحران‌های‌ خانوادگی‌ برآییم‌ و بچه‌ها باید یاد بگیرند چگونه‌ با ناسازگاری‌ها و حتی‌ با دشمنی‌های‌ ویرانگر و درگیری‌ها یا مکالمات‌ سازنده‌ و راه‌حل‌ها مواجه‌ شوند. معمولاص مسائل‌ جزیی‌ روزمره‌ است‌ که‌ ما را عصبانی‌ می‌کند ما درمانده‌ می‌شویم‌ و از کوره‌ در می‌رویم‌، اما نه‌ بابت‌ رویدادی‌ مهم‌، بلکه‌ برسر مساله‌یی‌ بسیار بسیار جزیی‌ متانت‌ خود را از دست‌ می‌دهیم‌ و بی‌جهت‌ عصبانی‌ می‌شویم‌ و بیشتر اوقات‌ این‌ اتفاق‌ آخر روز رخ‌ می‌دهد که‌ افراد خانواده‌ خسته‌ و گرسنه‌ به‌ خانه‌ برمی‌گردند.
چقدر خوب‌ است‌ که‌ وقتی‌ احساس‌ درماندگی‌ می‌کنیم‌ حتی‌ اگر مساله‌ به‌ خودمان‌ مربوط‌ است‌، خود دار باشیم‌، چگونه‌ بچه‌ها با مشاهده‌ طرز برخورد ما یاد می‌گیرند چطور احساسات‌ ناشی‌ از بی‌حوصلگی‌، خصومت‌آمیز می‌شوند و کار را به‌ دعوا و مرافعه‌ می‌کشانند. ما به‌ عنوان‌ پدر و مادر باید به‌ فرزندانمان‌ کمک‌ کنیم‌ تا یاد بگیرند احساسات‌ خود را در قالب‌ کلمات‌ و عمل‌ ابراز کنند نه‌ خشم‌ و خشونت‌ و در عین‌ حال‌ رعایت‌ حد و حدود و قوانین‌ رفتاری‌ را از آنان‌ بخواهیم‌ و برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ توازنی‌ استوار مبارزه‌ کرده‌، برای‌ ما پدر و مادرها بیشتر احساسات‌ مانند ابرهای‌ بهاری‌ می‌آید و می‌رود این‌ خیلی‌ آسان‌ است‌ که‌ درباره‌ اتفاقی‌ که‌ برایمان‌ افتاده‌ و ما نمی‌توانیم‌ برآن‌ مسلط‌ شویم‌ فکر کنیم‌، وقتی‌ ما به‌ واکنش‌ خود پی‌ ببریم‌، می‌توانیم‌ بفهمیم‌ که‌ چگونه‌ به‌ خودمان‌ کمک‌ کنیم‌ زیرا هر دعوایی‌، دعواهای‌ دیگر به‌ دنبال‌ دارد. بنابراین‌ اگر ما بتوانیم‌ به‌ اشتباهات‌ خود پی‌ ببریم‌ و آنها را ارزیابی‌ کنیم‌ و از رفتارمان‌ معذرت‌ بخواهیم‌، بچه‌های‌ ما درس‌ مهمی‌ را یاد خواهند گرفت؛ اینکه‌ پدر و مادر هم‌ دایم‌ در حال‌ یادگیری‌ راه‌های‌ بهتری‌ برای‌ مواجه‌ شدن‌ با احساسات‌ خود هستند. مهم‌ است‌ که‌ به‌ بچه‌ها ثابت‌ کنیم‌: عصبانیت‌ به‌ این‌ معنا نیست‌ که‌ دشمنی‌ در برابر خود داریم‌ و باید با او مقابله‌ کنیم‌، بلکه‌ این‌ فقط‌ نیرویی‌ است‌ که‌ ابتکار و خلاقیت‌ را از انسان‌ می‌گیرد. برای‌ سلامت‌ و آسایش‌ خانواده‌ خیلی‌ مهم‌ است‌ که‌ بچه‌ها بدانند که‌ با این‌ انرژی‌ چه‌ کنند و چگونه‌ آن‌ را هدایت‌ کنند. از این‌ گذشته‌، رفتار روزمره‌ ماست‌ که‌ الگوهای‌ خانوادگی‌ را می‌سازد و بچه‌ها آن‌ را می‌گیرند و به‌ نسل‌ بعد منتقل‌ می‌کنند.



یک کارشناس ارشد جامعه‌شناسی می گوید : از چند سال پیش به این سو ، سرانجام خشونت خانوادگی مورد توجه سازمان‌ها و محافل علمی قرار گرفت و گردهمایی‌های تخصصی با هدف بررسی و مقابله با این پدیده شوم برگزار شد.توجه به خشونت و تلاش در راستای مقابله با آن، ضرورت انجام بررسی‌هایی را در مورد خشونت ایجاب می‌کند.
بررسی در زمینه خشونت با مشکلات متعددی رو‌به‌روست و در ایران به علت نبود اطلاعات آماری، نامشخص بودن جمعیت، مشکل دستیابی به افراد و همچنین فقدان یافته‌های دیگر در این زمینه، این مشکلات از شدت بیشتری برخوردارند و این امر ضرورت انجام چنین بررسی‌هایی را تشدید می‌کند.
«فریبا موقوفه‌ای» اضافه می کند : بررسی خشونت از ساده‌ترین و آشکارترین شکل آن؛ یعنی خشونت جسمانی (بدنی) نسبت به کودکان آغاز و در این بررسی‌ها مشخص شد که باید میان ۲ نوع خشونت بدنی تفاوت گذاشت؛ خشونت بدنی سنگین (سخت) که منجر به ورود جراحات و صدمات جدی به قربانی می‌شود و به صورت معمول از طرف افکار عمومی نفی می‌گردد و خشونت سبک (ملایم) مانند سیلی و پشت دستی که به صـورت مـعـمـول در افکار عمومی زیر عنوان «تربیت» رده‌بندی می‌شود و نگرش منفی نسبت به آن وجود ندارد.
انواع دیگر خشونت نیز به‌تدریج مشخص شدند؛ انواعی که هرچند جراحات بدنی را به دنبال ندارند؛ اما تأثیر آنها بر قربانی حتی می‌تواند بیشتر از خشونت بدنی هم باشد. از جمله این خشونت‌ها، خشونت روانی (تحقیر، دشنام، از میان بردن اعتماد به نفس)، خشونت اقتصادی (در مضیقه مالی قرار دادن قربانی) و خشونت اجتماعی (انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) بودند.
محققان با توجه به وابستگی کودکان به خانواده، از بدرفتاری و بی‌توجهی نسبت به آنها؛ یعنی عدم ارائه امکانات مناسب برای زندگی کودکان هم به عنوان نوعی از خشونت نام می‌برند."گلز" و "استراوس"، ۲ پژوهشگری که سال‌ها در زمینه خشونت خانوادگی فعالیت کرده‌اند، تعریفی از این پدیده ارائه داده‌اند. آنها خشونت را رفتاری با قصد آشکار (یا رفتاری با قصد پوشیده؛ اما قابل درک) برای وارد کردن آسـیـب بـدنـی به فردی دیگر تعریف کرده‌اند. (گلز و استراوس، ۱۹۷۹، ۵۳۴)
در این تعریف، خشونت بدنی مدنظر بوده است.
‌ «مگارژی» محقق دیگری که در زمینه خشونت کار می‌کند، مـعـتـقـد اسـت کـه تـعریف او دربرگیرنده انواع دیگر خشونت، به‌خصوص خشونت‌های روانی نیز می‌باشد. او از خشونت به عنوان شکل افراطی رفتار پرخاشگرانه نام می‌برد که احتمالاً باعث ورود آسیبی مشخص به فرد قربانی می‌شود. (مگارژی، ۱۹۸۱، ۸۵)در نخستین بررسی‌ها، نگاه پژوهشگران بیشتر متوجه عـوامـل فـردی مـؤثـر بـر خـشـونـت بـود؛ عـوامـلی مانند پرخاشگری عمومی یا حالات نابهنجار روانی افراد.بـا توجه به این که معمولاً بررسی‌های خشونت پـس‌رویـدادی اسـت، تعیین رابطه‌ای میان ویژگی‌های شخصیتی و رفتار خشن بسیار دشوار است و نمی‌توان مشخص کرد که عوامل شخصیتی علت ظهور خشونت هستند یا به‌عکس رفتار خشن بر شخصیت فرد تأثیر گذاشته و ویژگی شخصیتی او را شکل داده است.
«فریبا موقوفه‌ای» ادامه می دهد : بررسی‌های دیگر بیانگر این بود که خشونت خانوادگی در جوامع، گستردگی زیاد دارد، در میان تمامی طبقات اجتماعی و خرده‌فرهنگ‌های مختلف دیده می‌شود و عواملی مانند فشارها و تنش‌های اجتماعی یا بحران‌های خانوادگی در بروز آن دخالت نـدارنـد؛ زیـرا خـشـونت تنها در خانواده‌های مسئله‌دار مشاهده نمی‌شود؛ بلکه حتی در میان خانواده‌های طبقات میانی و بالا با شرایط اقتصادی و روابط خانوادگی به ظاهر مطلوب و بدون هر نوع مشکل اجتماعی یا خانوادگی نیز وجود دارد. ‌نتیجه این بررسی‌ها باعث شد که پژوهشگران به دنبال یافتن علل دیگری غیر از عوامل فردی و اجتماعی بـاشـنـد و بـه‌تـدریج نگاه‌ها مـتـوجه رابطه موجود میان ساختار جامعه و خشونت خـــانـــوادگـــی شــد. اگــر در جامعه‌ای نهادهای اجتماعی دارای سلسله مراتب اقتداری خـاصـی بـاشـنـد، رفـتـارهای اجـتـمـاعـی بـه نـوعـی شکل می‌گیرند که جامعه از تکامل افراد؛ یعنی امکان به واقعیت درآمـدن قابلیت‌های فردی آنها جلوگیری خواهد کرد. رفتارهای اجتماعی در این جوامع به نوعی هستند که به صورت‌های گوناگون باعث محرومیت افراد از حقوق برابر و مشابه می‌شوند.سلسله مراتب اقتدار موجود در ساختار جامعه و سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی آن باعث تشدید رفتار خشن در جامعه و خانواده می شود.در خشونت فردی، به طور معمول فرد عامل خشونت شناخته می‌شود و رفتار خشن معطوف به قربانی است که به صورت آشکار اعمال می‌گردد و باعث وارد شدن صدمات بدنی یا انواع دیگر صدمات به وی می‌‌شود.در صورتی که خـشونت‌های ساختاری معمولا به صورت پنهان رخ می‌دهند و نمی‌توان فرد خاصی را به عنوان عامل خشونت در نظر گرفت و اعمال خشونت بر خلاف خشونت فردی به صورت غیرمستقیم است.تظاهر خارجی خشونت ساختاری را تنها می‌توان به شکل تقسیم نابرابر شانس‌های زندگی مشاهده کرد ، نه به صورت صدمات بدنی.هر دو نوع خشونت (ساختاری و فردی) بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و همدیگر را تقویت می‌کنند. هدف هر دو نوع خشونت نیز تأثیرگذاری بر افراد به منظور کاستن از امکان تحقق توانایی‌های بالقوه فرد است.
بـیـشـتـر نظریه‌های مطرح در جامعه‌شناسی بر رابطه میان خشونت خانوادگی و ساختار اجتماعی تأکید دارند.به عنوان مثال، نظریه «یادگیری اجتماعی» که سعی در توضیح فراگیری رفتار خشن در خانواده از طریق مشاهده یا تجربه خشونت دارد، از یــک ســو بـر تـجـربـه فـرزنـدان خانواده و مشاهده رفتار خشن تاکید داشته و از سوی دیگر مـطـرح مـی‌کـنـد کـه در خــانــواده‌هــا تــفــاوت‌هــایـی درخـصوص جـامـعه‌پذیری جنسیتی وجود دارد که باعث می‌شود دختران و پسران با هنجارهای اجتماعی متفاوتی جامعه‌پذیر شوند و هریک نقش جنسیتی خاص خود را فراگیرند؛ نقشی که برای دختران با فرودستی، وابسته بودن به دیگری و تحمل خشونت همراه است.
پسران نیز نقش جنسیتی خاص خود را با فرادستی، اسـتـقـلال و مـجـاز بـودن بـه انـجـام دادن رفـتار خشن، فرامی‌گیرند. (استراوس، ۱۹۸۰) دیدگاه نظارت اجتماعی نیز بر رابطه جامعه- خانواده تأکید دارد و علت رفتار خشن را چنین بیان می‌کند: "نه تنها جامعه خشونت را مجاز درنظرمی‌گیرد؛ بلکه از آنجا که در جامعه، خانواده به عنوان محدوده‌ای خصوصی مطرح است، برای دولت امـکـان نظارت بر رفتار افراد در این محدوده خصوصی نیز وجود ندارد.("گلز و استراوس، ۱۹۸۸)
دیـدگـاه‌هـای دیـگـری نـیـز دربـاره هـمـاهـنگی میان ارزش‌هـای اسـاسی جامعه و خشونت بحث می‌کنند. مردانی که در خانواده دست به خشونت می‌زنند، در محیط‌های فرهنگی- اجتماعی خاصی زندگی می‌کنند که حاکمیت مردان بر زنان طبیعی در نظر گرفته می‌شود و پرخاشگری و خشونت به عنوان یک ویژگی مردانه و فرمان‌برداری به عنوان یک ویژگی زنانه مطرح است.در چنین جامعه‌ای اگر نظم اجتماعی به خطر افتاده باشد، استفاده از پرخاشگری و خشونت برای برقراری مجدد نظم و ترتیب هم در سطح کلان (جامعه) و هم در سطح خرد (خانواده) به عنوان راه‌حلی مشروع و مجاز در نظر گرفته می‌شود.
یـکـی از نتایج مهمی که از بررسی‌های خشونت خانوادگی به دست آمده، این است که روابط خشن در خانواده تنها بر فرد تأثیر نمی‌گذارد؛ بلکه جامعه را نیز دربرمی‌گیرد؛ بدین معنا که قربانیان خشونت در روابط اجتماعی خود دارای مشکلاتی هستند. این افراد معمولاً در مـحـیـط‌هـای کـاری کـارآیـی پـایـیـنـی دارند و رفتارهای پرخاشگری یا حالات افسردگی در آنان مشاهده می‌شود.تمایل به رفتارهای بزهکارانه، مصرف مواد مخدر و حتی تمایل به خودکشی در میان قربانیان خشونت بیش از دیگران است و در زندگی خانوادگی نیز رفتار اجتماعی مناسبی ندارند.
بررسی‌های متعدد ثابت کرده‌ است که افراد خشن در دوران کودکی قربانی یا شاهد خشونت بوده‌اند. به این ترتیب، خشونت خانوادگی به یک فرد منتهی نمی‌شود و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده، همان رفتار فراگرفته را برای حل تعارض‌ها و تنش‌های خانوادگی به کار می‌گیرد؛ پدیده‌ای که در جامعه‌شناسی از آن به عنوان "گردش خشونت" نام می‌برند.

شنبه 4/6/1391 - 0:35 - 0 تشکر 527679

خشونت خانوادگی در ایران

خانواده در ایران دارای ویژگی‌های خصوصی خاصی است. در اثر این ویژگی‌ها، رابطه میان مرد و زن و کودکان رابطه‌ای تلقی می‌شود که دیگران اجازه دخالت در آن را ندارند. محدوده خصوصی خانواده و روابط میان افراد تنها به محیط خانه ختم نمی‌شود؛ بلکه خصلت خصوصی بودن رفتار خانوادگی مهم‌تر از مکان رخ دادن آن است، به طوری که حتی اگر رفتار خانوادگی در اماکن عمومی نیز صورت گیرد دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری کرده و احیاناً به نصیحت یا سرزنش اکتفا می‌کنند.وجـود سـازمـان‌هـای نـظارتی مانند کلانتری و دادگاه‌هایی که بر چگونگی رفتار افراد در خانواده نـظـارت دارنـد، مـی‌تـوانـد کـمک مؤثری در جـلـوگـیری از بروز خشونت خانوادگی باشد. در یک بررسی که به صورت مصاحبه‌های عمقی با زنانی که به مـراکـز مـشـاوره بـهزیستی در تهران مراجعه می‌کردند، صورت گرفت، مشخص شـد هـیـچ یـک حـاضـر به طلاق و جدایی و پایان بخشیدن بــه شـرایـط دشـوار زنـدگـی خـود نیستند. ‌زنان برای بهبود یافتن شرایط زندگی خود به هر کاری از جمله مراجعه به مراکز مشاوره، کلانتری و دادگاه دست می‌زنند؛ اما مردان به‌ندرت تمایلی به حضور در جلسات مشاوره دارند. در نتیجه مشاور و مددکار تنها با زنی روبه‌روست که در زندگی مشکلاتی دارد.با توجه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی که در صورت جدایی برای زنان به وجود می‌آید، معمولاً این مراکز سعی در منصرف کردن زن از جدایی، آرام کردن او، دادن پیشنهاد گفت‌وگو با شوهر و در بسیاری از موارد، درخواست تحمل از طرف زن و تغییر رفتار او متناسب با درخواست‌های شوهر دارند.

● نتیجه‌گیری
یکی از ویژگی‌های خشونت خانوادگی در ایران آن است که خشونت رفتاری مجاز تلقی می‌شود؛ زیرا نهی اجتماعی خاصی در مورد رفتار خشن اعضای خانواده نسبت به یکدیگر وجود ندارد و بیشتر در مقوله تربیت جای می‌گیرد.گزارش ایسکانیوز می افزاید،خـشــونـت خـانـوادگـی را نمی‌توان به صورت مجزا مورد بررسی قرار داد. تا زمانی که ساختار جامعه بر نابرابری اجتماعی استوار باشد و ارزش‌ها و نگرش‌های خشونت در جـامعه وجــود داشـتــه باشد ، تــا زمــانــی کــه دگرگونی‌های اساسی در قوانین جامعه ایجاد نشود و تسهیلات لازم در اختیار افراد قربانی قرار نگیرد و تا زمانی که انجام هر نوع عمل خشن در جامعه مورد تقبیح قرار نگیرد امکان برخورد اساسی با این پدیده وجود ندارد.
در سـطــح فــردی، اجـتـمــاعـی و قـانـونـی مـی‌تـوان مجموعه‌ای از پیشنهادها را ارائه داد که در آنها مسئولیت اصلی برعهده رسانه‌های جمعی، مدارس و افراد مسئول در سازمان‌های مختلف است و احتیاج به زمان طولانی و مهم‌تر از آن صرف هزینه‌های فراوان دارد. از طریق اقدامی همه‌جانبه تام با افزایش هزینه می‌توان سعی در از میان بردن خشونت کرد.

شنبه 4/6/1391 - 0:37 - 0 تشکر 527687

۴۵ نوع خشونت خانگی در ایران

پژوهشگران یک طرح ملی برای اندازه‌گیری شاخص کلی خشونت خانگی علیه زنان در ایران از ۴۵ مقیاس یا به قول خودشان گویه استفاده کرده‌اند که تعدادی از آنها عبارتند از : به کاربردن کلمات رکیک، بهانه‌گیری های پی در پی، داد وفریاد و بد اخلاقی، ایجاد فشارهای روحی با رفتار تحکم آمیز، تهدید به کشتن، محروم کردن از غذا، کتک‌ کاری، مجبور کردن به کارهای خلاف عرف و شرع و قانون، جلوگیری از استقلال مالی و مجبور کردن به دیدن عکس و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته.
در گزارش‌های نهایی طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی، هر یک از گویه‌ها در سه مرحله مورد اندازه‌گیری قرار گرفتند: در مرحله اول، میزان وقوع خشونت خانگی از اول زندگی مشترک تا کنون و در مرحله دیگر طرز تلقی پاسخگویان از وقوع خشونت مورد نظر. هر کدام از این آمارها به تفکیک کل افراد مورد مطالعه و افراد آسیب دیده (در گیر خشونت)، ارائه شده است.
بر اساس یافته‌های این پژوهش ملی، در مجموع تمامی افرد مورد مطالعه در سطح ملی به طور متوسط ۷/۴ مورد از گونه‌های متفاوت (۴۵ مورد) خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند. این میانگین برای افراد درگیر در خشونت خانگی ۱/۷ است
معنای این آمار این است که هر زنی که در طول زندگی مشترک خود تاکنون با خشونت خانگی درگیر بوده، به طور متوسط هفت مورد از انواع این خشونت‌ها را تجربه کرده است .
قاضی طباطبایی و همکارانش میزان وقوع خشونت خانگی علیه زنان رادر هشت جنبه (نوع) دسته بندی و بررسی کرده‌اند. یکی از انواع این خشونت‌ها استفاده از تهدیدهای متفاوت و ایجاد مخاطره است . ۵/۲۳ درصد از زنان مورد مطالعه در این پژوهش اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تاکنون درگیر این نوع از خشونت بوده‌اند که مفهوم آن تهدید و شکایت به پلیس و دادگاه ، ایجاد محدویت در تماس‌های تلفنی و رفت و آمدهای روزانه، تهدید به آزار و اذیت، تهدید به ترک کردن خانه ... و حتی اقدام به خودکشی است .

● خشونت روانی و کلامی، رتبه نخست :
زنان ایران در میان انواع ۹ گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند.
۷/۵۲ درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت که شامل به کاربردن کلمات رکیک، دشنام ، داد و فریاد، بهانه‌گیری‌های پی در پی و ... است ، بوده‌اند.
میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند ، ۱۰ بار است.
رتبه بعدی از آن خشونت فیزیکی از نوع دوم است که ۸/۳۷ درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده‌اند. این نوع خشونت شامل سیلی زدن ، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و ... است .
متوسط میزان تجربه این نوع خشونت‌ها برای زنان درگیر در خشونت خانگی ، برابر با ۴۶/۲ بار است . رتبه سوم با رقم ۷/۲۷ درصد متعلق به خشونت‌های ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی است که شامل ایجاد محدویت در ارتباط‌های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود نبوده‌اند .

● خشونت ج نس  ی، رتبه آخر :
خشونت‌های ج ن سی و ناموسی که شامل مجبور کردن به دیدن عکس‌ و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیرمتعارف می‌شود، با رقم ۲/۱۰ درصد رتبه پائینی را به خود اختصاص داده است. آمارهایی که ابعاد میزان وقوع خشونت خانگی را در سطح ملی نشان می‌دهد، حاکی است که ۸/۸۹ درصد از زنان ایرانی گفته‌اند در طول زندگی مشترک خود هرگز قربانی خشونت‌های ج ن س ی و ناموسی نبوده‌اند.
همچنین اکثر افراد درگیر در خشونت‌های ج ن س ی  و ناموسی اعلام کرده‌اند که در حد پائین و خیلی پائین، در معرض این نوع خشونت ‌ها بوده‌اند .
بنابراین، نتایج پژوهش بررسی خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان نشان می‌دهد که وقوع خشونت‌های ج ن س ی و ناموسی در سطح ملی در مقایسه با خشونت‌های دیگر ، کمتر گزارش شده است
البته دکتر قاضی طباطبایی پس از ذکر آمار پائین خشونت‌های ج ن س ی، اضافه کرد که با توجه به وجود نوعی الزام، جبر هنجاری، عرفی و حتی شرعی در باره اظهار چنین خشونت‌هایی در جامعه و فرهنگ ایران، به طور تلویحی می‌توان میزان کم این نوع خشونت ها را ناشی از خود سانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست .
یافته‌های تحقیق قاضی طباطبایی و همکارانش در ارتباط با عوامل موثر بر خشونت خانگی نشان می‌دهد که وضعیت تحصیلی نیز بر میزان همسرآزاری تاثیر دارد.
زنان بی‌سواد بیشترین و زنان دارای فوق دیپلم و لیسانس کمترین خشونت را از اول زندگی مشترک خود تجربه کرده‌اند.
یافته‌های همین تحقیق نشان می‌دهد که میزان تاثیر سن و همچنین شاغل و یا غیر شاغل بودن زن بر خشونت خانگی علیه زنان از تنوع و تفاوت‌های قابل توجهی برخوردار است.
زنان ۵۵ تا ۵۹ ساله بالاترین و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله پائین‌ترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترک خود داشته‌اند. زنان غیر شاغل نیز بیشتر و زنان شاغل کمتر خشونت را تجربه کرده‌اند .
یافته‌های یک پژوهش دیگر که در تهران انجام شده است، برخی از نتایج پژوهش ملی را در این باره تائید می‌کند:;ویژگی‌های فردی قربانیان همسرآزاری در مراجعه به مراکز سازمان پزشکی قانونی; عنوان پژوهشی است که توسط حسن افتخار، حسن کاکویی، آمنه ستاره فروزان و منیر برادران انجام شده است. نتایج این مطالعه توصیفی نشان می‌دهد که ۲۸ درصد از قزبانیان خشونت خانگی شاغل و ۷۱ درصد غیرشاغل بوده‌اند. از طرفی اشتغال زنان ارتباط تنگاتنگی با میزان تحصیلات آنان داشته است.
در این پژوهش همچنین روشن شد که هر چه مدت زناشویی افزایش می‌یابد دفعات ضرب و شتم شوهر و میزان مدارا با خشونت خانگی افزایش می‌یابد.
این پژوهش نشان می‌دهد که تعداد دفعه‌های ضرب و شتم شوهر با تعداد فرزندان ارتباط مستقیم دارد و هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد، خشونت جسمی علیه زنان هم بیشتر شده است. ضمن اینکه بین دفعات ضرب و شتم شوهر و گرایش قربانیان به طلاق و جدایی ارتباطی دیده نشده است.
پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی میزان تاثیر شغل، درآمد ماهیانه خانوار، زبان مادری و محل بزرگ شدن را بر خشونت خانگی مورد ارزیابی قرار داده است که روشن شد ارتباط معناداری بین آنها وجود دارد.
به این ترتیب که کارگران کشاورزی از اول زندگی مشترک تا کنون بیشترین و کارمندان و متخصصان عالی رتبه کمترین خشونت را درباره همسران خود انجام داده‌اند .
خانواده‌هایی که میزان هزینه ماهانه آنها زیر ۷۵ هزار تومان بوده بالاترین میزان خشونت را تجربه کرده‌اند و آنها که بین ۲۲۶ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه داشته‌اند، کمترین خشونت را.

شنبه 4/6/1391 - 0:37 - 0 تشکر 527691

تاثیر نوع محل سکونت بر خشونت خانگی :

همچنین خانواده‌هایی که در خانه‌های ویلایی زندگی می‌کنند، بیشترین خشونت و خانواده‌هایی که در آپارتمان سکونت دارند، کمترین خشونت را تجربه کرده‌اند .


مردانی که تا ۱۸ سالگی در روستا بزرگ شده‌اند، بالاترین خشونت را علیه زنان روا داشته‌اند و مردان بزرگ شده شهر، کمترین خشونت را.
زنانی که با همسرشان همشهری نیستند، بیشتر تحت خشونت واقع شده‌اند و البته آنها که همشهری بوده‌اند کمترین خشونت را تحمل کرده‌اند.
در این پژوهش ارتباط زبان مادری نیز با خشونت در خانواده‌ مورد سنجش قرار داده شد و نتایجش خبر از آن می‌دهد که مردان بلوچ و لر زبان، بالاترین خشونت و مردان مازنی و گیلک زبان، کمترین خشونت را از ابتدای زندگی مشترک تا کنون نسبت به زنان خود روا داشته‌اند.

شنبه 4/6/1391 - 0:38 - 0 تشکر 527699

پرخشونت‌ترین دوره‌ها :

میانگین مرتب شده دوره‌های زندگی، در بین پاسخگویان در سطح ملی بر حسب میزان وقوع خشونت خانگی نشان می‌دهد که دوره‌های زیر به ترتیب پرخشونت ‌ترین دوره‌ها برای زنان ایران محسوب می‌شوند :
۱) یک سال اول ازدواج
۲) دوران تنگناهای مالی
۳) پس از تولد فرزندان
۴) حداقل یکبار در ماه
۵) دوران میانسالی
۶) دوران بارداری .
خلاصه یافته‌های بر‌آورد گستره خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان کشور ۱۲ مورد از کم شایع‌ترین انواع خشونت را در باره زنان چنین نشان می‌دهد:
۱) مجبور کردن به انجام کارهای خلاف عرف و شرع و قانون (۱/۱ درصد)
۲) کتک‌ کاری منجر به سقط جنین (۲/۱ درصد)
۳) زدن تا حد نقص عضو ( ۳/۱ درصد )
۴) زدن تا حدی که پرده گوش پاره شده است ( ۵/۱درصد)
۵) زدن تا حدی که دست یا پا شکسته است ( ۲درصد)
۶) از دست دادن دندان ( ۶/۱ درصد)
۷) زدن تا حدی که فک یا بینی شکسته است ( ۵/۱ درصد)
۸) جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن در زمان متارکه ( ۲ درصد)
۹) ازدواج مجدد شوهر بدون رضایت همسر اول ( ۲ درصد)
۱۰) مجبور کردن به سقط جنین ( ۵/۲درصد)
۱۱) زدن تا حدی که دندان‌ها لق شده است ( ۵/۲ بدرصد)
۱۲) عدم مراعات بهداشت زناشویی ( ۶/۲ درصد)

شنبه 4/6/1391 - 0:39 - 0 تشکر 527705

خشونت مالی پدیده‌ای پنهان در خانه‌ها

خشونت مالی یکی از انواع خشونت‌هایی است که می‌تواند علیه زنان اعمال شود اما تعریف آن هنوز برای بسیاری از زنان تعریفی تازه است که تا به حال به گوش آن‌ها نخورده و با آن بیگانه‌اند. بی‌شک برای زینب هم که قصد دارم با او در این باره صحبت کنم، خشونت مالی عبارتی تازه به نظر می‌آید. نگران است و مضطرب. این را می‌شود از جویدن ناخن و نگاه کردن مدامش به ساعت فهمید. خودش هم نمی‌داند که اضطراب دارد چون وقتی از او سوال می‌کنم که چرا مضطرب هستی می‌گوید که نه مضطرب نیستم. اما می‌توانی خوب درکش کنی اگر بدانی که در ۲۵ سال زندگی مشترکش، که تنها یک زن خانه‌دار بوده، لحظه ای نبوده که مجبور نباشد برای چند تومانی که بیش‌تر خرج کرده، یک هفته به سوال‌های شوهرش فکر کند و جواب‌های از پیش ساخته‌ای را تحویل او دهد تا مبادا آرامش خود و خانواده‌اش از هم بپاشد.
روایت زینب حکایت نگفته پنهان در دل بسیاری از زنان است. او ۵۲ سال دارد، ۲۵ سال است ازدواج کرده و دو فرزند پسر و یک فرزند دختر حاصل ۲۵ سال زندگی مشترک او و شوهرش است. از او دربارهء خشونت مالی می‌پرسم و این‌که منظورم از خشونت مالی چیست و او می‌گوید: «برای گرداندن خرج و مخارج خانه در این ۲۵ سال خیلی عذاب کشیدم اما شوهرم اوایل ازدواج این‌طور نبود. یک مغازه با یکی از دوستانش داشت و هیچ ملالی در زندگی‌مان نبود اما دوستش درست در سال سوم ازدواجمان سر شوهرم را کلاه می‌گذارد و او هم مجبور می‌شود با هزار جان کندن ماشینی بخرد و مسافرکشی کند. درست از همان سال‌ها بود که دست ما تنگ‌تر شد و شوهرم بد خلق‌تر. دیگر حتی از یک ۲۰‌تومانی اضافه هم که خرج می‌شد چشم‌پوشی نمی‌کرد و مدام برای پول دادن به من و بچه‌ها بد خلقی می‌کرد. من هم که کاری بلد نبودم که بروم دنبال کار اما به هر حال مجبور بودم با همان مقدار خرجی که به من می‌دهد هم زندگی را بچرخانم و هم پول تو جیبی در حد نیاز به بچه‌ها بدهم که مبادا جلوی دوستانشان سرافکنده باشند و از طرف دیگر هم مراقب باشم که پول اضافه‌ای در این میان خرج نشود.»
او این‌گونه به صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: «مدام هم باید در ذهنم پاسخ‌هایی به پرسش‌های احتمالی او می‌ساختم تا مبادا آشوبی در خانه به پا کند. از یک طرف هم وقتی پدرم فوت کرد، با وجود چهار برادر، از خانه نقلی پدرم چیز چندانی به من نمی‌رسید تا بتوانیم با پول آن کمی ‌خودمان را جمع و جور کنیم و همین بهانهء بیش‌تری برای بدخلقی به دست شوهرم داد. نمی‌توانست بفهمد که من در تقسیم این ارث تقصیری ندارم و مدام سرکوفت می‌زد که به فکر زندگی نیستی. با گذشت هر سال و بالا رفتن تورم وسواس او هم بیش‌تر شد. من هم دلم برایش می‌سوزد. چرخاندن چهار سر عائله ‌کار سختی است.»
فروغ هم ۷۴ سالش است و به قول خودش دیگر نای بحث کردن با شوهرش را ندارد اما هنوز هم گاهی برسر کوچک‌ترین مسایل مالی با یکدیگر جروبحث دارند. او که دیگر غبار ۵۰ سال زندگی مشترک بر چروک‌های صورتش نمایان شده می‌گوید: «وقتی جوان بودم نمی‌فهمیدم که زندگی چه طور می‌گذرد گاهی که از لحاظ مالی در تنگنا قرار داشتم بچه‌ها را می‌فرستادم تا از قصابی آشنا مرغ و گوشت بخرند. هرطور بود زندگی می‌گذشت. نمی‌فهمیدم که دلهره‌ام برای گرداندن زندگی چه طور اعصابم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به تدریج وسواس پیدا کردم و با هر پیله شوهرم به پول‌هایی که کم و زیاد می‌شد من هم به نظافتش پیله می‌کردم و وسواس شدیدی به تمیزی پیدا کردم. حالا هم که در سنین پیری هستم فشار خون بالا و استرس و اضطراب گاهی از پا می‌اندازدم اما دیگر بچه‌ها رفته‌اند و من هم مجبورم با حقوق ۱۲۰ هزار تومانی یک بازنشسته کنار بیایم و با غرغر‌های همیشگی‌اش بسازم.» از او می‌پرسم که آیا شوهرتان هنوز هم مثل گذشته برای خرج خانه از شما سوال و جواب می‌کند؟ و او نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: «دیگر ۸۶ سالش شده. حوصله آن‌طوری برایش نماده است. شاید این روزها دیگر من بدخلق شده‌ام. گاهی فکر می‌کنم باید انتقام روزهای جوانی را از او بگیرم اما بعد دلم برایش می‌سوزد.»
اما گویا خشونت مالی تنها در میان زنان نسل گذشته پدیدهء آزاردهنده بوده که با لباس سفیدی که با آن به خانهء شوهر آمده بودند باید این نوع خشونت را هم مثل بقیه انواع آن تاب می‌آوردند. چرا که مریم ۲۶ ساله که هنوز هم مجرد است، می‌گوید: «اولا که من معتقدم زن باید کار کند تا از هر‌گونه وابستگی مالی رها باشد. دوما مگر آدم ازدواج می‌کند که زیردست یک نفر شود؟ زندگی باید بر مبنای همکاری و درک متقابل باشد. من به هیچ وجه نمی‌توانم چنین خشونتی را تحمل کنم. نازنین ۲۳ ساله نیز عقیده‌ای مشابه عقیدهء مریم دارد و می‌گوید که چنین خشونتی را تحمل نمی‌کند و چنین اضافه می‌کند: «البته شرایط زندگی خیلی سخت‌تر شده و زنان اگر می‌دانند که می‌خواهند ازدواج کنند باید آمادگی هر نوع سختی احتمالی را داشته باشند و در کنار شوهرانشان به حل مشکلات فکر کنند.»

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.