خشونت خانوادگی در ایران:
در سالهای اخیر توجه مسئولان به پدیده خشونت خانوادگی جلب شده و سعی در کاهش آن , کمک رسانی و حمایت قربانیان دارند. با وجود این بررسیهای معدودی در این زمینه انجام شده , خانم شهلا اعزازی نتایج بررسی خود را در مورد زنانی که از شوهران خود کتک خورده بودند, اینطور بیان می کند:
" خشونت مردان نسبت به زنان که از اوایل ازدواج شروع شده بود, خشونت بدنی و انواع دیگر آن بود, با وجود اینکه برای بسیاری از زنان این شرایط سالها وجود داشت, زنان نظر خاصی نسبت به رفتار خشن مردان نداشتند و شرایط زندگی خود را طبیعی در نظر می گرفتند و جر و بحث و اختلاف را جزء طبیعی زندگی زناشویی در نظر می گرفتند و در همه خانواده ها وجود دارد, اگر چه در مواردی که خشونت ها شدید بود و صدمات بدنی به آنها وارد کرده بود احساس ناراحتی می کردند, رفتارهای غیر قابل تحمل مردان را به نوعی توجیه می کردند و توجیه زنان به نوعی نشانگر ویژگیهای خاص در مردان بود که امکان تغییر آنها وجود ندارد. در واقع زنان از طریق جامعه پذیری در خانواده پدر سالار با شرایط خشن زندگی آشنا شده و در اطراف خود نیز شاهد همین نوع زندگی هستند و از طریق نگرشهای اجتماعی موجود نیز این باور تشدید می شود که مردان برتر از آنها هستند و پرخاشگری نیز سنتی است که در مردوان وجود دارد. زنان باید از طریق تحمل رفتار مردان با تغییر رفتار خود در زندگی خانوادگی سایر شوهر را بر سر فرزندان و خود حفظ کنند, که این مسأله بعد عاطفی خانواده را بسیار تحت تأثیر قرار می دهد. این زنان در طول زندگی زناشویی خود تقریبا در اماکن عمومی کتک خورده بودند, به عبارت بهتر آنها نه فقط در خانه و به دور از چشم دیگران, بلکه در خانه اقوام مرد, اقوام زن و سایر آشنایان و همچنین در خیابان , پارک و.. و دیگران در این زمینه هیچگونه دخالتی نکرده اند. خانم اعزازی معتقد است خانواده در ایران دارای ویژگیهای خصوصی خاصی است که در اثر آن رابطه میان زن و مرد و کودکان رابطه ای تلقی می شود که دیگران اجازه دخالت در آن را ندارند. محدوده خصوصی خانواده و روابط میان افراد, تنها به محیط خانه ختم نمی شود, بلکه خصلت خصوصی بودن مهم تر از مکان رخ دادن آن است به طوریکه حتی اگر رفتارهای خانوادگی در مکان عمومی نیز صورت گیرد دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری کرده و به طور غیر مستقیم این رفتار غلط حمایت می شود. نکته دیگر اینکه زنان مورد بررسی هیچ یک حاضر به طلاق و جدایی و پایان بخشیدن به شرایط دشوار زندگی خود نبودند, بلکه مراجعه آنان به مرکز مشاوره به علت تمایل به دخالت فرد قدرتمندی بود که شوهران آنها را وادار به رفتار مناسب در زندگی کنند. چرا که زنان از تجسم آینده خود به عنوان زن مطلقه وحشت داشتند, همچنین از دلایل دیگر عدم تمایل به طلاق , جدا شدن فرزندان از مادر و مشکلات اقتصادی که بعد از طلاق برای آنها به وجود می آید می توان نام برد.
براساس یافتههای پژوهش ملی، كه به سرپرستی دكتر قاضی طباطبایی استاد دانشكده علوم اجتماعی تهران در 28 استان صورت گرفته، در مجموع تمامی افراد مورد مطالعه در سطح ملی به طور متوسط 7/4 مورد از گونههای متفاوت (45 مورد) خشونت خانگی را تجربه كردهاند. این میانگین برای افراد درگیر در خشونت خانگی 1/7 است. معنای این آمار این است كه هر زنی كه در طول زندگی مشترك خود تاكنون با خشونت خانگی درگیر بوده، به طور متوسط هفت مورد از انواع این خشونتها را تجربه كرده است.
زنان ایران در میان انواع خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونتهای روانی و كلامی قرار دارند. 7/52 درصد از كل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام كرده اند كه از اول زندگی مشترك تاكنون قربانی این نوع خشونت كه شامل به كاربردن كلمات ركیك، دشنام، دادوفریاد، بهانهگیریهای پیدرپی و ... است، بودهاند. رتبه بعدی از آن خشونت فیزیكی از نوع دوم است كه 8/37 درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترك خود، آن را تجربه كردهاند كه شامل سیلیزدن، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و... است. متوسط میزان تجربه این نوع خشونتها برای زنان درگیر در خشونت خانگی، برابر با 46/2 بار است. رتبه سوم با رقم 7/27 درصد متعلق به خشونتهای <ممانعت از رشد اجتماعی و فكری و آموزشی> است كه شامل ایجاد محدودیت در ارتباطهای فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از كاریابی و اشتغال و ایجاد محدودیت در ادامه تحصیل و مشاركت در انجمنهای اجتماعی است كه 3/72 درصد از زنان اظهار كردهاند كه از اول زندگی مشترك تاكنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود نبودهاند.
نتایج پژوهش بررسی خشونت خانگی در 28 مركز استان نشان میدهد كه وقوع خشونتهای جنسی و ناموسی در سطح ملی در مقایسه با خشونتهای دیگر، كمتر گزارش شده است.
یافتههای تحقیق قاضی طباطبایی و همكارانش در ارتباط با عوامل موثر بر خشونت خانگی نشان میدهد كه وضعیت تحصیلی نیز بر میزان همسرآزاری تأثیر دارد. زنان بیسواد بیشترین و زنان دارای فوق دیپلم و لیسانس كمترین خشونت را از اول زندگی مشترك خود تجربه كردهاند.
یافتههای همین تحقیق نشان میدهد كه میزان تأثیر سن و همچنین شاغل و یا غیرشاغل بودن زن بر خشونت خانگی علیه زنان از تنوع و تفاوتهای قابلتوجهی برخوردار است. زنان 55 تا 59 ساله بالاترین و زنان 20 تا 24 ساله پایینترین مورد وقوع خشونت را در زندگی مشترك خود داشتهاند. زنان غیرشاغل نیز بیشتر و زنان شاغل كمتر خشونت را تجربه كردهاند.