هنر دوره قاجار را میتوان آخرین بازمانده از دوران طلایی هنرهای اسلامی بر شمرد و از این رو بسیار درخور توجهاست. هنر این دوره به دلیل نزدیکی به دوره معاصر نیز دارای اهمیت است و بسیاری از کارهای هنری که هماکنون صورت میگیرد دارای ریشههایی در هنر دوره قاجار است. تاثیر شدید هنرهای غربی که آشکارا در هنرهای اسلامی معاصر دیده میشود از این دوران رخ نمود.
در دورانهای افشار، زند و قاجار نابسامانیهای اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پس از فروپاشی امپراتوری صفوی، تضعیف پشتوانه فرهنگی و نبود حامیان گشادهدست برای هنرمندان، فقدان جهتگیری و مدیریت مشخص در عرصه فرهنگی و هنری و دلایل دیگری از این دست راه تقلید آگاهانه و یا ناآگاهانه از هنر اروپایی را گشود.
به طور کلی هنرها در زمان قاجار تلفیقی است از ادامهٔ هنرهای دورههای قبل از خود و هنرهای وارداتی اروپایی آنهم در سطحی نازل. هرچه به اواخر این دوران نزدیکتر میشویم غلظت تاثیرپذیری از غرب بر هنرهای سنتی ایران میچربد.
هرچند جامعهٔ قاجاری، جامعهای سنتی بود اما نوعی گرایش و نگاه مثبت به هنر غرب پدید آمد و به تدریج فراگیر شد. در این دوران از عهد عباس میرزا پسر فتحعلی شاه و پس از جنگهای ایران و روس و شکستهای پیاپی ایران و سپس تلاشهای قائم مقام فراهانی و امیرکبیر، تحولاتی در روند نوآوری انجام گرفت که حاصل آن نوسازی قشون، ورود صنعت چاپ و رواج مطبوعات، ورود برخی کارخانجات، تأسیس مدارس به سبک جدید و فرستادن دانشجو به خارج از کشور برای کسب علم و هنر بود.
در زمان فتحعلیشاه دومین شاه قاجار، هرچند هنر تا حدی تحت تأثیر هنر غرب قرار داشت اما به شدت متأثر از هنر دورهٔ صفوی بود و نوعی علاقه به بازگشت به سنت وجود داشت. در معماری علاوه بر بناهای کم اهمیت، ساخت بناهای عامالمنفعه مثل ساختن پل و قنات و مرمت آرامگاههای ملی نیز بهانجام رسید.[۵۵] خوشنویسی پس از یک دوره فطرت که با فروپاشی صفوی و مهاجرت خوشنویسان به هند و عثمانی شکل گرفته ود دوباره رجعتی نو یافت. از دوره فتحعلیشاه که شیفته ایرانباستان بود چند نقش برجسته بهسبک ساسانی به یادگار ماندهاست. دورهٔ سلطنت محمدشاه از نظر هنری دورهٔ تحکیم بهشمار میرفت و نه تکامل.
دوره طولانی و با ثبات سلطنت ناصرالدینشاه فصل نوینی در هنرهای قاجاری گشود. در این دوره امکان پرداختن به امور هنری و تجملگرایی برای درباریان، شاهزادگان و اشراف و ثروتمندان تاحدی به وجود آمد؛ خود شاه هم از ذوق بیبهره نبود. از این رو و با حمایت آنان هنر و صنایع ظریف رونق پیدا کرد و جانی تازه یافت. دراین زمان صنعت چاپ که پیشتر وارد ایران شده بود، رواج یافت. درباریان و اعیان و اشراف ایران به پیروی از سرمشقهای اروپائی خود و از روی خودنمائی و چشم و هم چشمی به نقاشی علاقه نشان میدادند. ایشان به نوعی تجمل هنری احتیاج پیدا کرده بودند که نتیجه عملی آن رونق کار تصویرگران و معماران بود. در چنین محیط فرهنگی و اجتماعی و با رقابت شاهزادگان و طبقات ممتاز شهرهائی چون تهران، اصفهان، تبریز یا شیراز در جلب هنرمندان مختلف رونقی بیش از گذشته گرفت. در زمینه معماری اگر چه در این دوران هنوز در گوشه و کنار کشور نشانههایی از ادامهٔ شیوهٔ پیشین معماری موسوم به شیوهٔ اصفهانی بهچشم میخورد و بناهای درخشانی ساخته میشد اما شروع انحطاط شیوهٔ اصفهانی در معماری از دوران محمد شاه قاجار رقم خورد هرچند این سستی و افول، پیشتر در دورهٔ افشار و زند آغاز شده بود در این مرحله کیفیت رنگها و غنا و شفافیت کاشیها رنگ باخت و مصالح به کار رفته در بنا و شیوهٔ ساخت و ارئه تزیینات افت چشمگیری کرد. با این وجود در این دوره به تزیینات توجه فراوانی شد که آن را در کاخها و منازل مسکونی مهم این دوره میتوان مشاهده کرد. آیینهکاری و گچکاری به سرعت رایج شد و سقفهای چوبی خانهها نقاشی شدند. در این دوره نوآوریهای اساسی در معماری مذهبی و سنتی بازارها، حمامها و کاروانسراها صورت گرفت.