در همه انقلاب ها و نهضت ها جوانان جایگاه ویژه ای دارند . و ارتباطی دو سویه بین قیام ها و جوانان است. یعنی هم رهبران قیام ها مشتاقند اطرافیان و پیروان جوان داشته باشند و هم جوانان خواستار قیام و انقلابند. بنا به فرمایش مقام معظم رهبری:
جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابی و قیام سیاسی باشند، جوانان جلوتر از دیگران در صحنه اند. اگر حرکت سازندگی یا حرکت فرهنگی باشد، باز جوانان جلوتر از دیگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست دیگران است. حتی در حرکت انبیای الهی هم - از جمله حرکت صدر اسلام- محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند. (1)
از این رو ردپای جوانان در شکل گیری همه جریانات دیده می شود. بی شک در انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هم نقش جوانان بسیار پررنگ است؛ همان طوی که در ادوار انبیا و اوصیای گذشته این نقش قابل دقت و بررسی است و تاریخ شاهد و گواه مناسبی بر این حقیقت است . از این جهت دو جریان مهم تاریخ اسلام«بعثت و عاشورا» را که زمینه ساز و مقدمه ظهور آخرین حجت الهی است، از این زاویه مورد بررسی قرار می دهیم.
الف. عصر بعثت
در طول تاریخ جوانان ، لبیک گوی دعوت ها بوده اند. و بهترین یاران و انصار بوده اند .
با سرزدن سپیده اسلام نیز طیف گسترده ای از جوانان پرشور، گرداگرد شمع وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حلقه زدند . این استقبال در کلام آخرین فرستاده ی برحق این گونه منعکس شده است:
خداوند مرا به پیامبری برانگیخت ، پس جوانان با من هم پیمان شدند و یاریم کردند؛ ولی بزرگسالان با من مخالفت کردند. (2)
سپس پیامبر اعظم علیه السلام این آیه شریفه را قرائت فرمود:
(فطال علیهم الأمد فقست قلوبهم) (3)
عمرشان طولانی گشت در نتیجه قلب هایشان سخت شده و قساوت یافت.
گسترش روز افزون جمعیت جوان به دور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سبب اختلافات شدیدی در خانواده ها بین جوانان و سالمندان گردید. (4) جوانان با الهام از فطرت پاک خود، آن چنان شیفته آموزه های زیبای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند که ابوجهل ضمن سخنرانی آتشین خود، مسلمان شدن جوانان را فساد و گمراهی دانست و تعالیم رسول خدا را سبب انحراف و فساد جوانان خواند. (5) در مدینه «مصعب»، فرستاده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با استقبال خوب جوانان روبرو شد. و آنان دعوت او را پذیرفتند. (6)
آن روی دیگر سکه یعنی استفاده از نیروی جوان برای پیش برد اهداف رسالت نیز جزو سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است .جوانان لایق بسیار مورد توجه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کارهای حساس و خطیر از جوانان بهره می برد؛ تا جایی که مورد اعتراض برخی از افراد قرار گرفت؛ از این رو به آنان فرمود: «کسی به جهت جوانی و کم سالی ( عتاب بن اسید) با او مخالفت نکند؛ چرا که بزرگ، برتر نیست بلکه برتر، بزرگ است.» (7)
عصر بعثت، که عصر همه ی فضیلت هاست، زمان رویکرد جدید به جوانان نیز می باشد. (8) جوان مظهر طراوت و کوشش و آیت پیروزی است. نور توانایی در پیشانی او می درخشد و در تمام عرصه ها حضوری کارآمد دارد . پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم بسیار به جوانان اهمیت می داد، از نیروی آنان بهره می جست و با آنان مشورت می کرد.
در سال سوم هجرت که قریش با سه هزار مرد جنگی به سمت مدینه رهسپار بود . اصحاب و بزرگان معتقد بودند که باید در خارج شهر با آنان جنگید؛ پس با این رأی مخالفت کردند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! ما را بر سر دشمن ببر، تا گمان نکنند که ترسیده ایم و از ناتوانی و زبونی در شهر مانده ایم».(9)
در نتیجه اصرار جوانان ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نظر آنان را مقدم داشت و تصمیم گرفتند در خارج از شهر به جنگ آنها بروند . این جلوه ای از توجه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نظر و روحیه جوانان است . آن حضرت حتی از قدرت و قوت جوانان برای تبلیغ اسلام نیز استفاده می نمودند.
مصعب بن عمیر دل های جوانان را به سوی اسلام کشاند. معاذ بن جبل مأمور تعلیم قرآن و بیان احکام در شهر مکه منصوب شد. (10) عمرو بن حزم به نجران اعزام شد، تا اسلام را انتشار دهد. (11) همه ی این موارد گویای این واقعیت است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به رشد و تربیت نیروی جوان بسیار اهتمام داشت. سپردن فرماندهی سپاه، برای رشد آنان و شکستن نظام های جاهلی، نمونه ای از این مسئله است.
جلال الدین رومی، اعتراض جمعی از یاران رسول خدا در فرمانده ساختن جوانی از طایفه هزیل و پاسخ آن حضرت را به شکلی مبسوط به نظم آورده است، که گزیده ای از آن تقدیم می شود.
گفت نه نه یا رسول الله مکن
سرور لشگر مگر شیخ کهن
یا رسول الله جوان ارشیرزاد
غیر مرد پیر سرلشکر مباد
هم تو گفتی و گفت تو گوا
پیر باید، پیر باید پیشوا
یا رسول الله درین لشکر نگر
هست چندین پیرو از وی پیشتر
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ معترضان فرمود:
گفت پیغمبر که ای ظاهر نگر
تو مبین او را جوان و بی هنر
ای بسا ریش سیاه و مرد پیر
ای بسا ریش سپید و دل چو قیر
عقل او را آزمودم بارها
کرد پیری آن جوان در کارها
پیر پیر عقل باشد ای پسر
نه سپیدی موی اندر ریش و سر
ما که باطن بین جمله ی کشوریم
دل ببینیم و به ظاهر ننگریم (12)
سپردن علم و بیرق سپاه به جوانان جلوه ای دیگر از این مسئله است . (13) انتخاب جوانان برای مأموریت های ویژه ؛ مانند ابلاغ احکام، سوره ها و نامه ها ، قضاوت، مدیریت های سیاسی، از بین بردن بت ها و ... به خوبی گواه تربیت نیرو و تکیه بر جوانان است.
بارزترین نمونه برای این مسئله فراگیری زبان خارجه برخی جوانان به دستور پیامبر است. به سفارش و توصیه رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم جوان پرشور مسلمان، زید بن ثابت، به فراگیری خط و زبان یهودیان (عبری ) پرداخت؛ تا به خواندن مکاتبات یهودیان شبه جزیره عربستان تسلط یابد. همچنین وی زبان سریانی - که گویش رایج مسیحیان بود- را در مدت هفده روز فراگرفت. (14)
سیره اشرف مخلوقات، تکیه و توجه به بهار عمر و بهترین دوره زندگانی انسان است . جوانان زیادی در عصر نبوی درخشیدند. نمایندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و رسولان نامه های او معمولا جوانان بودند . نمونه های زیر، گویای این واقعیت است:
1. جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام اولین مرد مسلمان در سن 13 یا 15 سالگی، شخصیتی که جان پیامبر محسوب می شود (15) و بارها جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در شعب ابی طالب، لیله المبیت و جنگ ها نجات داد؛ تا جایی که جبرئیل ندا داد: « غیر از علی جوانمردی و جز ذوالفقار شمشیری نیست» (16) بارها پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم براساس لیاقتش به او مسئولیت های سنگین و مهمی واگذار نمود . مانند قرائت و رساندن پیام سوره ی برائت و اعزام به یمن و با وجود افراد کهنسال، رهبری مسلمان بعد از خودش را به او سپرد.
2. نماینده پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم
جعفر بن ابی طالب ده سال از برادر خود حضرت علی علیه السلام بزرگ تر بود. او در آغاز اسلام بیست سال سن داشت و دومین مرد مسلمان شناخته شده است. (17) وی دوران جوانی بسیار پاکی داشت. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: آن چهار خصلت تو که موجب خشنودی خداوند شده، چیست؟ جعفر گفت: یا رسول الله ! اگر به این خاطر نبود که خدا به شما خبر داده است، هرگز آن ها را آشکار نمی ساختم: هرگز میگساری نکردم؛ زیرا دانستم عقل را تباه می کند. هیچ گاه دروغ نگفتم؛ زیرا فهمیدم دروغ ارزش آدمی را می کاهد. ابدا قصد زنا نکردم؛ چرا که بیم داشتم، آنچه درباره ی دیگران روا دارم، درباره ام انجام پذیرد. بت نپرستیدم؛ زیرا موجودی بی سود و زیان است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به نشانه ی تحسین دست بر شانه ی جعفر زد و فرمود: به راستی سزاوار است خداوند به تو دو بال ارزانی دارد تا با فرشتگان در بهشت پروا کنی. (18)
این جوان رهبری گروهی از مسلمانان که به حبشه هجرت کرده بودند را برعهده داشت . اقدام وی در محفل بزرگ نجاشی و معرفی زیبای دین اسلام و قرائت آیاتی از سوره مریم، جلوه ای باشکوه از تکیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر جوانان است . آن جوانمرد پس از بازگشت، در حالی که فرماندهی سپاه اسلام را برعهده داشت، در جنگ موته به شهادت رسید.
3. همسفر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
زید بن حارثه سومین مرد جوانی است که مسلمان شد. (19) و تنها صحابی است که نامش در قرآن کریم آمده است . (20) وی در سفر طایف همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و در برابر هجوم و سنگباران خودش را سپر پیامبرنمود و چندین جای بدنش جراحت برداشت . زید جوان، در بیش تر غزوات و جنگ های عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرکت داشت و هشت سریه را امیری کرد؛(21) تا آن که در سال هشتم، در نبرد موته پس از شهادت جعفر بن ابی طالب مسئولیت فرماندهی را بنا به توصیه و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عهده گرفت و در نبردی سخت، پیاده جنگید و در میان نیزه داران دشمن به شهادت رسید. (22)
4. شاگردان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
عبدالله بن مسعود، جوان بیست ساله ی مکه، بیست و سومین نفری بود که به دین اسلام گروید.(23) شور و نشاط، جدیت و قوت ایمان وی سبب می شد که همواره نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و شد کند و حدود هفتاد سوره ی قرآن را از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنید و بقیه را از محضر امیرالمؤمنین علیه السلام فراگرفت. (24) وی پیرو واقعی ثقلین بود. عشق او به قرآن و اهل بیت علیهم السلام ستودنی است و در این زمینه الگوی مناسبی برای نسل امروز است.
5. زائر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
جابر بن عبدالله انصاری یکی از جوانان تلاشگر و پرشور مدینه بود که در تمامی صحنه های حماسی، حضوری نمایان داشت - او نخستین بار در دوران نوجوانی - به همراه پدر و برخی از یثربان در سال سیزدهم بعثت در قصبه ی منی پیامبر را زیارت کرد. (25) وی در نوزده غزوه از بیست ویک غزوه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضوری جانانه داشت. (26) از ویژگی های او، عشق و ارادتش به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است. جابر در روز تولد امام حسین علیه السلام برای عرض تبریک به منزل حضرت زهرا علیهاالسلام رفت و در دستان حضرت فاطمه علیها السلام لوح سبزی که اسامی ائمه علیهم السلام بر آن نوشته شده بود، مشاهده کرد و از آن یادداشت برداشت. (27) وی اولین زائر قبر امام حسین علیه السلام است و سلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز به امام باقر علیه السلام رسانده است. (28)
6.همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
سعد بن مالک بن سنان، معروف به ابوسعید خدری، از جوانان صدر اسلام بود که در دانش و علم سرآمد هم سالان خود به شمار می آمد. (29) و در دوازده غزوه هم پای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میدان های جنگ حضور حماسی داشت. (30)
7. دل داده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
معاذ بن جبل که در سن هیجده سالگی مسلمان شده بود، در نخستین نبرد ( جنگ بدر) در حالی که بیست بهار از عمرش می گذشت، شرکت کرد . او همواره درکنار پیامبر حضوری چشم گیر داشت . معاذ در هنگام تصدی ترویج دین در شهر مکه حدود بیست و شش ساله بود. (31)
8. مبلغ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
مصعب بن عمیر اولین نماینده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه برای تبلیغ احکام اسلام، جوان وارسته ای بود که لیاقتش سبب شد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او توجه ای ویژه داشته باشد. (32) وی از خانواده های ثروتمند و جوانی خوش سیما بود که پس از آگاهی از حضور جوانان مکه در خانه ی زید بن ارقم به آن جا آمد و اسلام را اختیار نمود. والدین او از این کارش بسیار ناراحت شدند و او را در خانه زندانی کردند. ولی او از دینش دست برنداشت. وی اولین کسی بود که در مدینه نماز جمعه برپا کرد و عاقبت در جنگ احد به فیض شهادت رسید. (33)
9. فرماندار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
عتاب بن اسید جوان بیست و یک ساله ای است که پس از فتح مکه به عنوان امیر از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزیده شد. وی اولین امیری بود که نماز جماعت را در مکه برگزار نمود. (34)
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم پس از صدور فرمان حکومت مکه برای عتاب، درباره اهمیت این مسئولیت خطاب به او فرمود:
ای عتاب! می دانی تو را بر چه کسانی گماشتم؟ تو را بر مردمان شهر خدای متعال گماشتم . و اگر برای آنان بهتر از تو سراغ داشتم، او را بر ایشان می گماشتم . (35)
روشن است که انتخاب یک جوان به فرمانداری مکه بسیار حساس بوده و از سویی موجب ناراحتی و رنجش آنان می شد؛ از این رو برای پیشگیری از اعتراض آنان در نامه ی مفصلی خطاب به مردم مکه نوشت:
کسی در نافرمانی از او به کمی سنش استدلال نکند؛ زیرا مسن تر، شایسته تر نیست؛ بلکه شایسته تر، بزرگ تر است. (36)
وی تا آخر عمر نیز فرماندار مکه بود و رفتار شایسته او برگ زرینی بر افتخارات جوانانی است که به نحو احسن از مسئولیت ها پیروز و سربلند بیرون می آیند.
10. فرماندار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
اسامه بن زید جوان هیجده ساله ای است که به عنوان فرمانده نظامی لشکر اسلام از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انتخاب و معرفی می شود. (37) . حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخالفین از فرمان او را نفرین کرد. انتخاب او در روزهای آخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و با حضور بسیاری از اصحاب بزرگ، حکایت از این دارد که جوانان از بهترین نیروهایی هستند که در شرایط مهم سیاسی و بحران ها قابل تکیه و اعتماد هستند؛ به همین دلیل هیچ گاه به جهت کم بودن سن افراد، بهانه جویی نسبت به مسئولیت آنان روا نیست . به خاطر کم بودن سن امیرمؤمنان علیه السلام نباید به دنبال خلیفه اول بود. شایسته سالاری، از دستورات اسلام است.
11. مرید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
حنظله، فرزند ابوعامر، جوانی از قبیله ی خزرج بود که در شب جنگ احد با دختر عبدالله بن ابی سلول ازدواج کرد. او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای ماندن در شهر و رفتن نزد همسرش اجازه خواست . پیک وحی نازل شد و آیه ای برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای اجازه دادن آورد. (38) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز اجازه داد . صبح زود حنظله برای اینکه فرصت جهاد را از دست ندهد با حالت جنابت در نبرد حاضر شد و هنگامی که قصد کشتن ابوسفیان داشت، یکی از مشرکان به سویش آمد و با نیزه او را به شهادت رساند. بعد از جنگ بدن او را شسته دیدند . از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جویا شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « دیدم فرشتگان در میان زمین و آسمان، حنظله را با آب باران در برگ هایی از طلا غسل می دادند. »
بدین جهت وی «غسیل الملائکه» یعنی غسل داده شده توسط فرشتگان نام گرفت.(39)
12. یار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
عمار بن یاسر که مادرش سمیه، نخستین شهید راه خدا بود، از جوانان پیشتاز در ایمان و هجرت است. در آغازین روزهای جلوه ی اسلام، همراه پدر و مادرش شکنجه های مشرکان را تحمل نمود و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همراه با حضرت علی علیه السلام بود و در جنگ صفین شهد شهادت نوشید. بدین سان پیشگویی شگفت انگیز پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به واقعیت پیوست که فرموده بود:
تو را گروه متجاوز می کشند. (40)
و شهادتش نیز گواهی بر حقانیت امیرمؤمنان علیه السلام و ستمگری معاویه شد.
بنابراین تکیه بر جوانان سیره ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و جانشینان برحق پیامبر صلی الله و آله و سلم نیز همین روش را داشتند. ما به جهت اختصار، این مسئله را فقط در رخداد مهم عاشورا، که زمینه ساز ظهور است، بررسی می کنیم.
پی نوشت ها :
1- کودک، نوجوان و جوان از دیدگاه مقام معظم رهبری، ج 2، ص 234.
2- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 248؛ به نقل از شباب قریش، ص 1؛ «ان الله بعثنی بشیرا و نذیرا ، فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ».
3- سوره حدید، آیه 16.
4- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، ص 344.
5- بحارالانوار، ج 6، ص 415.
6- اعلام الوری، ص 68.
7- بحارالانوار، ج 21، ص 123.
8- برای اطلاع بیشتر ر.ک. علی دوانی . سیمای جوان در قرآن و تاریخ اسلام، ص 193-191 و محمدی ری شهری، حکمت نامه جوان، ص 375- 301.
9- الصحیح فی السیره النبی الاعظم، ج 6، ص 87.
10- السیره النبویه ، ج 4، ص 143.
11- الاستیعاب، ج 2، ص 275؛ همچنین ر.ک: سارا رضایی، سیره تبلیغی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم .
12- دفتر چهارم مثنوی معنوی، ابیات 2174-2047.
13- چندین نمونه در کتاب جوان در چشم و دل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ص 85-68 برای هر کدام ذکر گردیده است.
14- سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 74.
15- سوره آل عمران، آیه 61 (آیه مباهله)؛ (فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین ) .
16- کافی، ج 8، ص 110، ح 90؛ «لا فتی الا علی و لا سیف الا ذوالفقار».
17- جوان در چشم و دل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ص 40؛ به نقل از اعیان الشیعه، ج 4، ص 119.
18- بحارالانوار، ج 22، ص 272.
19- اسد الغابه، ج 2، ص 239.
20- سوره احزاب، آیه 37؛ (.. فلما قضی زید منها وطرا زوجناکها ... )
21- طبقات الکبری، ج 3، ص 45؛ سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 142.
22- اعلام الوری، ج 1، ص 212.
23- تاریخ مدینه دمشق، ج 33، ص 69 و ص 194.
24- سفینه البحار، ج 2، ص 127.
25- سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 337.
26- رجال طوسی، ص 31.
27- کمال الدین ، ص 269؛ بحارالانوار، ج 6، ص 195.
28- بحارالانوار، ج 36، ص 251و ج 46، ص 236.
29- الاستیعاب، ج 2، ص 167.
30- سیر اعلام النبلا، ج 4، ص 220.
31- سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 378.
32- بحارالانوار، ج 6، ص 405.
33- اسد الغابه، ج 4، ص 369.
34- اسد الغابه، ج 4 ص 369.
35- اسد الغابه، ج 3، ص 549.
36- بحارالانوار، ج 21، ص 123.
37- مغازی واقدی، ج 2، ص 1117؛ طبقات الکبری، ج 4، ص 66.
38- سوره نور، آیه 62.
39- تفسیر قمی، ج 1، ص 118.
40- اسد الغابه، ج 4، ص 203؛ «تقتلک الفئه الباغیه».
منبع:کتاب قرآن، حضرت مهدی و جوانان