تحمل اسارت از امداد الهی بود
علی نژاد امداد خداوندی و توجهات ائمه اطهار (ع) را یکی از مهمترین عوامل تحمل سختی های اسارت می داند و اضافه می کند: در تمام لحظات، امداد خداوند متعال و توجه ائمه اطهار (ع) همراه ما بود. آن بزرگواران در تمام لحظات به فکر ما و در تمام مشکلات یار و مددکار ما بودند و این در حل شدن بسیاری از مسائلی که در طول اسارت پیش می آمد به وضوح دیده شد.
امید سر منشاء آزادی مان بود.
وی امید بازگشت به کشور را از دیگر عوامل تسهیل کننده تحمل سختی های اسارت می داند و می افزاید: هر کس این امید را در وجودش بارور می کرد اسارت را قبول کرده و با مشکلات آن به مبارزه بر می خاست و تحملش می کرد، روزگار چه خوب و چه بد می گذشت و تقدیر الهی محقق می گردید، این تفکر باعث استقامتم در طول اسارت بود.
علی نژاد با بیان اینکه در تمام لحظات اسارت حضور خدا را احساس می کردم یادآور می شود: از وقتی خود را شناخته ام هر چیزی که خدا نصیبم کرده را صلاح دانسته و عمل کرده ام. معتقدم خدا همه ما را خلق کرده، روزی داده و بجز خدا کسی را نداریم که یاریگرمان باشد. تا خدا را داریم همه چیز داریم.
وی از لحظات آزادی اش چنین می گوید: خبر آزادی اسرا گهگاهی از طرف عراقی ها اعلام می شد اما محقق نمی شد تا اینکه یک دفعه گفتند تبادل اسرا آغاز شده است. اتوبوس ها آمدند و تا به خود بیاییم سوارش شدیم و راه مرز ایران را پیش گرفتیم. بالاخره از قفس درآمدیم و در مرز خسروی تبادل انجام شد و ما وارد ایران اسلامی شدیم.
این آزاده سرافراز از خاطرات بعد از ورود به میهن می گوید: بعد از ورود به میهن و پشت سر گذاشتن سه روز قرنطینه در تهران راهی تبریز شدیم. شب به آنجا رسیدیم. جمعیت زیادی آمده بودند. فرودگاه تبریز جای سوزن انداختن نبود. به دوستانم گفتم: « در بین این همه جمعیت زیر پا می مانیم بیایید یک طرف بایستیم تا آزادگان تبریزی بروند و بعد ما راهی شویم». چنین هم کردیم. در سراب ماشین برای لحظه ای توقف کرد پسرم که بدلیل امتحاناتش نتوانسته بود به استقبال بیاید را در آنجا دیدم. از قضا ماشین آنها هم نگه داشته بود. بطور اتفاقی همدیگر را دیدیم و در آغوش کشیدیم. هر دو گریه می کردیم. تن پسرم می لرزید. دخترانم اطراف مان حلقه زده بودند و داشتند اشک شوق می ریختند.
در حالی خانه سرشار از صمیمیت و مهربانی آزاده علی نژاد را ترک کردیم که در گوشه گوشه شهرمان این چنین انسان های آزاده و موفقی در حال سپری کردن زندگی خود هستند و نیاز جامعه ما، معرفی آنان است تا زندگی شان سرمشق باشد و پایداری شان درس زندگی.