اولین آزمون هوش که در مقیاس بسیار وسیع مورد استفاده قرار میگیرد، آزمون استنفورد- بینه است .
آلفرد بینه و ویلیام هانریدر سال ١٨٩٦ مقالهای در مجله ی روانشناسی منتشر کردند و در آن اکثر آزمونهای موجود را که به نظر آنها فقط اعمال بسیار ساده و پایین ذهن را اندازه میگرفتند، مورد انتقاد قرار دادند. آنها برای اندازهگیری استعدادهای واقعی ذهن، آزمونهایی را پیشنهاد کردند که به رفتار زندگی واقعی نزدیکتر بود. به نظر آنها چون در زمینه ی کنش های عالی ذهن، تفاوتها آشکارتر از کنشهای پایین است؛ بنابراین آزمونهایی که کنش های عالی را اندازه میگیرند، نیازی ندارند که از دقت و صراحت خارقالعادهای برخوردار شوند. همچنین آنها کسانی را که خواسته بودند هوش را با روشهای کاملا غیرمنتظره اندازه بگیرند، به باد انتقاد گرفتند. اندازهگیری هوش از طریق تجلیات خارجی و رایج آن مهمترین هدف مقیاس اندازه گیری هوش بینه است که در واقع اولین سری آزمونهای روانی به معنای امروزی کلمه را تشکیل میدهد. این مقیاس که برای اولین بار در سال ١٩٠٥ در فرانسه و برای شناسایی کودکان دیرآموز و عقب مانده ی ذهنی تدوین شده بود، منتشر شد و به رغم نقایصی که دارد، تاریخ شروع واقعی آزمونهای روانی را نشان میدهد.
آزمون استنفورد – بینه بر مبنای آزمون هوشی آلفرد بینه و تئودور سیموندر سال ١٩٠٥ ساخته شد. آزمون هوشی بینه – سیمون بر مبنای دو اصل "تعریف سن" و "مفهوم توانایی های کلی ذهنی" تدوین گردید. براساس اصل اول، بینه معتقد بود که تواناییهای کلی ذهنی کودکان با افزایش سن رشد میکند. بنابراین، سوالهای آزمون هر سن را طوری ساخته بود که با سطح توانایی افراد آن سن هماهنگ باشد. برای این کار، سوالهایی را که بین ٦٧ تا ٧٥ درصد افراد گروه سنی خاص از عهدهی پاسخ دادن به آنها برمیآمدند، اما کودکان خردسالتر کمتر از ٦٧ درصد و کودکان مسنتر بیشتر از ٧٥ درصد به آنها پاسخ درست میدادند، برای گروه سنی مورد نظر انتخاب میکرد. بینه براساس اصل دوم، توجه خود را به اندازه گیری هوش یا تواناییهای کلی ذهنی معطوف داشت و به تعریف و اندازهگیری عوامل تشکیل دهنده ی هوش نپرداخت. بنابراین، هر سوالی که با کل توانایی مورد اندازهگیری همبستگی داشت، در محتوای آزمون قرار میگرفت و هر سوالی که با تواناییهای کلی همبستگی نداشت، کنار گذاشته میشد. آزمونی که براساس دو اصل بالا ساخته شد، شامل ٣٠ سوال بود که برحسب مقیاس سنی درجه بندی شده بود. آنگاه با مقایسه ی سن عقلی و سن زمانی کودک، دربارهی سطح هوش و میزان آمادگی وی برای استفاده از امکانات آموزشی قضاوت میشد. ترمنروانشناس امریکایی در ١٩١٦ آزمون بینه را به انگلیسی ترجمه کرد و سپس به کمک دانشگاه استنفورد کالیفرنیا آن را در مورد کودکان آمریکایی استاندارد کرد. ترمن در این پژوهش اصول مورد نظر بینه را در ساختن آزمون حفظ کرد، اما محتوای آزمون را از نظر تعداد سوالها و دامنه ی سنی گسترش داد. ترمن برای نخستین بار مفهوم هوشبهر را براساس فرمول "هوشهبر = سن عقلی تقسیم بر سن زمانی × ١٠٠" مطرح کرد. این آزمون که ترمن آن را آزمون استفورد – بینه نامید، یکبار در سال ١٩٣٧، بار دیگر در ١٩٦٠ و جدیدترین فرم آن در سال ١٩٨٦ تجدیدنظر شد و انتشار یافت.