13 مشکل بازار اسلامی و راهکارهای آن
مشکل از آنجایی شروع میشود که ما در پرداخت این بدهی تاخیر کنیم و این اولین مشکل از مشکلات بازار اسلامی است. در کتاب "الفقه المعاصر" که جلد دوم آن به زودی منتشر میشود مشکلات بازار اسلامی را ذکر کرده ایم. مشکلات بازار اسلامی 13 مشکل است که معاملات را با مشکل مواجه میکند، دستگاه قضایی را با مشکل مواجه میکند و موجب مشاجره میان فروشنده و خریدار میشود.
در این جلسه اولین مشکل از این مشکلات را ذکر میکنیم؛
*تاخیر در پرداخت بدهی
هنگامی که کالایی را به صورت نسیه میفروشیم و کالایی را به سفارش خریدار تهیه میکنیم و به او میفروشیم بانک هنگامی که خودرویی را با 60 میلیون از ژاپن خریداری میکند و به ما با قیمت 90 میلیون و سه ساله میفروشد زمان را در این قیمت لحاظ کرده چون زمان قیمت دارد و این قیمت هم در قیمت کل کالا ادغام شده و مستقل نیست. بانک چه زمانی سود میکند؟ تاجر چه زمانی سود میکند؟ پس از سه سال که شما قرار است 90 میلیون به او بدهی.
*ترفند مشتریان در عدم پرداخت بدهی
اما اولین مشکل بانک ها و تجّاری که چنین معاملاتی را انجام میدهند مشکل تاخیر در پرداخت بدهی است. سه سال میگذرد اما مشتری و سفارش دهنده بدهی خود را نمیپردازد. برایش پیام میدهند اخطار میدهند، کسی را سراغش میفرستند که با مشکل مواجه شده ایم و او میگوید ندارم اما دارد. در اینجا اگر قانون با فروشنده باشد و حکومت غیر اسلامی باشد میترسد و تسویه میکند و ربا را پرداخت میکند اما چون خریدار میداند حکومت اسلامی است و قانون از او حمایت میکند سهل انگاری میکند و پرداخت قرض خود را به تاخیر می اندازد و میگوید دوماه دیگر می دهم بعد از آن هم میگوید دو ماه دیگر و همین طور به تاخیر می اندازد و میگوید ندارم درحالی که دارد. اگر واقعا نداشته باشد به او مهلت داده میشود اما دارد و چون میداند قانون با او است نمیدهد چون میداند نمیتوانند از او ربا بگیرند و لذا سهل انگاری میکند.
*چه باید کرد؟!
سوالی که مطرح می شود این است که اگر به تاخیر بیندازد چه میشود؟ یک سال هم غیر از آن سه سال میگذرد نمیدهد و قانون با او است. بانک میرود شکایت میکند که البته اول کار شکایت نمیکند بلکه تلاش میکند این پول را با مدارا و نرمی بگیرد. بعد از شکایت چه میشود؟ یک سال و نیم از موعد پرداخت میگذرد تا پول را بدهد یا اموال او را توقیف کنند و بفروشند. این یک سال و نیم سرمایه بانک خوابیده و سود هم دیگر معنایی ندارد و سود او از دست رفته چون در صورتی سود میکرد که سر موعد مقرر یعنی سه سال پس از تحویل کالا پول را دریافت کند اما حالا بانک ضرر کرده. این بانک که خودش خرید و فروش خودرو نمیکند او این خودرو را برای مشتری خریده بود و آن را نسیه به او فروخته بود و در صورتی سود میکند که من سر موقع پول را بدهم و اگر ندهم این بانک بی پول میشود و اگر این اتفاق برای یک بانک تکرار شود شایعه میشود که فلان بانک پول ندارد و سپرده گذاران پول های خود را از این بانک خارج میکنند و بانک ورشکست میشود.
*عدم پرداخت بدهی؛ مشکل جدی فراروی بانک ها
بانک با پول مردم خرید و فروش میکند و با پول آنها مضاربه میکند و در صورتی سود میکند که پول خود را سر وقت دریافت کند. مثلا بانک یک کشتی خریده و به مشتری فروخته اگر مشتری پول را در موعد مقرر پرداخت نکند بین مردم پخش میشود که بانک پول فلان کشتی را دریافت نکرده. بعد برای مشتری دیگر خودرو میخرد و به او میفروشد و این مشتری هم در موعد مقرر پول را پرداخت نمیکند و بین مردم پخش میشود که بانک پول خودرو را هم دریافت نکرده و چند بار که این اتفاق رخ داد و بین مردم پخش شد، سپرده گذاران می آیند و سپرده خود را از این بانک خارج میکنند و بانک ورشکسته میشود. این یک مشکل واقعی است.
مسلمان اگر به یک بانک ربوی بدهکار باشد تاخیر نمیکند چون میداند اگر تاخیر کند جریمه تاخیر را هم از او میگیرند و هرچقدر هم که تاخیر بدهد بانک سود ربوی بیشتری کسب میکند اما اگر از بانک اسلامی یا تاجر مسلمان قرض بگیرد تاخیر میکند و این موجب ورشکستگی بانک و تاجر میشود.
*ضمانت هایی که گاهی فایده ای ندارد!
ممکن است کسی بگوید راه حل این مشکل این است که بانک از مشتری ضمانت بگیرد یعنی چک بگیرد یا ضامن بگیرد یا یک خانه را به عنوان رهن بگیرد. البته درست است که بانک بدون این ضمانت ها به من 90 میلیون نمیدهد و چک میگیرد ضامن می خواهد و هنگام تاخیر مشتری، بانک یا تاجر به سراغ ضامن میرود. ابتدا سراغ چک میرود میبیند چیزی در حساب نیست. به سراغ ضامن میرود میگوید من پرداخت میکنم به شرط آنکه ثابت کنید شخص بدهکار خودش پول ندارد. بانک چطور ثابت کند و کار به دادگاه میکشد و این نیاز به زمان و هزینه دارد.
همچنین خانه ای که به صورت رهن در اختیار بانک است نمیتواند آن را بفروشد مگر اینکه ثابت کند من دارا و سرمایه دار هستم و اگر ندار باشم نمیتواند آن را بفروشد. پس این ضمانت ها فایده ندارد و اجرای آنها وقت زیادی میگیرد و تا آن زمان دیگر سود بانک و تاجر از دست رفته حتی اگر پول را بگیرد؛ چون سود در زمانی معنا دارد که آن را در وقت خودش بگیرد.
پس تاجر و بانک هنگام تاخیر بدهکار به سراغ دادگاه نمیروند و تلاش میکنند به روش بهتری بدهی خود را بگیرند. شش ماه مدارا میکنند ولی پول را نمیدهد. به دادگاه رفته و شکایت میکنند دادگاه میگوید باید ثابت کنی که او پول دارد و نمیدهد تا بتوانی منزل او را بفروشی و تا بانک بخواهد این مراحل را پشت شر بگذارد سود از دست رفته پس این هم راه حل این مشکل نیست.
*ظلمی که دارا با تاخیر در پرداخت بدهی مرتکب می شود
ممکن است کسی راه حل دومی برای این مشکل پیشنهاد بدهد به جز اجرای ضمانت ها. دین اسلام میگوید تاخیر دارا در پرداخت بدهی ظلم است. و همچنین داریم که تاخیر دارا در پرداخت بدهی موجب جواز ریختن آبرو و مجازات او میشود یعنی اینکه اگر کسی داشته باشد و بدهی خود را ندهد میتوانی آبروی او را ببری اما نه اینکه مزاحم همسر و دخترش بشوی بلکه به این صورت که در محافل تجاری پخش کنی که فلانی بدهی خود را نمیدهد و اعتبار او را در بازار خدشه دار کنی. همچنین مجازات او هم جایز است یعنی زندانی کردن او یا تعزیر او. یعنی مجازات معنوی به وسیله خدشه دار کردن اعتبار او در بازار و مجازات بدنی با زندان و تعزیر.
*ترس مردم از مجازات معنوی
واقعیت این است که بعضی از مردم از این مجازات میترسند اما بیشتر مردم از آن هراسی ندارند و میگویند برو بگو. اما مجازات بدنی ممکن نیست مگر با حکم حاکم و حاکم میگوید باید ثابت کنی که دارد و نمیدهد و این امر همان طور که گفتیم وقت میگیرد و موجب خسارت و ضرر بانک می شود و دیگر به سود دست نمی یابد چون سود زمانی معنا دارد که بانک در وقت معین شده به پول خود برسد. پس این دستور اسلام هم که گفته تاخیر دارا در پرداخت بدهی ظلم است یا اینکه تاخیر دارا در پرداخت بدهی موجب جواز مجازات او میشود نمیتواند گره این مشکل را حل کند و فقط در برخی موارد مفید است که آن شخص در بازار دارای نام نیک و شهرت باشد و بترسد که اعتبار خود را از دست بدهد اما برای اکثر مردم مهم نیست. ماشین را گرفته و مشغول زندگی خود شده و میگوید ندارم و برایش اهمیتی ندارد که اعتبارش خدشه دار شود که فلانی بدمعامله است. این مشکل باعث شده مشکلات دیگری هم از آن ناشی شود.
*چرا بانک های اسلامی ضمانت های زیادی می گیرند؟!
همین مسایل باعث شده که در بازار اسلامی و بانکداری اسلامی ضمانت های زیادی از مشتری بگیرند در حالی که در بانکداری ربوی و بازار ربوی این ضمانت ها حداقل است و مردم هم که نمیتوانند ضمانت های فراوان برای خود تهیه کنند جذب معاملات ربوی و بازار غیر اسلامی میشوند زیرا به دنبال ضمانت کم هستند. اما در بازار اسلامی بانک مجبور است به خاطر ترس از تاخیر مشتری ضمانت بیشتری بگیرد. مثلا بانک برای قرض و وام 20 میلیون تومان میخواهد ضمانت بگیرد میگوید باید چهار ضامن بیاوری که هرکس 20 میلیون ضمانت کند یعنی ضمانت هشتاد میلیونی، تازه بعد میگوید چهار سفته هم باید بیاوری هر سفته به مبلغ 20 میلیون تومان یعنی هشتاد میلیون هم سفته میگیرد یعنی تا حالا 160 میلیون ضمانت گرفته در حالیکه مبلغ وام 20 میلیون است. بعد میگوید باید خانه خودت و دوستت را هم به رهن بانک بگذاری اما اگر به سراغ بانک های ربوی بروی میگویند یک ضامن بیاوری کافی است.
*چرایی گرایش برخی مردم به بانک های ربوی
پس اگر بانک های اسلامی ضمانت های زیاد بگیرند مردم به معاملات ربوی و بانک های ربوی گرایش پیدا میکنند که ضمانت کمی می خواهند و این هم یک مشکل است. یعنی از پیامدهای این تاخیر ها در پرداخت بدهی این میشود که فرصت های معامله در بانک های اسلامی کم میشود و در بانک های ربوی زیاد میشود.
مشکل دیگر این است که بانک اسلامی که میداند مشتری در پرداخت بدهی تاخیر میکند این تاخیر را از ابتدا در قیمت کل لحاظ میکند و در قیمت زمان که در کالا لحاظ کرده پنج ماه اضافه هم در نظر میگیرد و نتیجه این میشود که قیمت این کالا در بازار اسلامی گرانتر از بازار ربوی میباشد. با این وضع دیگر چه کسی می آید با بانک اسلامی معامله کند؟ اینها مشکلاتی است که در اثر تاخیر در پرداخت بدهی ایجاد میشود.
پس چگونه این مشکل را حل کنیم؟ نه میتوانیم ضمانت ها را به اجرا بگذاریم چون نیاز به وقت و هزینه دارد، نه میتوانیم اعتبار او را در بازار خدشه دار کنیم چون فایده ای ندارد و همچنین نمی توانیم او را به زندان ببریم چون باید در دادگاه ثابت کنیم که دارد و نمیدهد و این هم وقت و هزینه بر است.
*یک راه حل درفقه اهل سنت
یک راه حل دیگر هم برای مشکل پیشنهاد شده اما در فقه اهل سنت. آنها میگویند اگر در پرداخت بدهی تاخیر کردی از تو جریمه میگیریم و به صندوق های خیریه واریز میکنیم و به وام دهنده نمیدهیم و این دیگر ربا نیست. اگر در تسویه 90 میلیون در وقت معین تاخیر کنی هر ماه از تو ده میلیون میگیریم و به صندوق های خیریه می اندازیم و به وام دهنده نمیدهیم چون ربا و حرام است. این راه حل هم مشکل دارد چه در صورتی که شرط معامله باشد و چه در صورتی که حکم دادگاه باشد. این در صورتی است که ثابت کنیم دارد و نمیدهد تا بتوانیم از او پول بگیریم و در صندوق خیریه بریزیم. حال وام دهنده باید بیاید و اثبات کند او دارد و نمیدهد و شش ماه وقت صرف کند و هزینه کند و بعد هم جریمه ای که از او میگیرند به صندوق خیریه بدهند. بانک نمی آید وقت و هزینه خود را صرف کند تا ثابت کند بدهکار، دارا و ثروتمند است و بعد جریمه ای که از او میگیرند به صندوق خیریه برود.
*یک اهرم فشار بر بدهکار
اگر بگوییم که دارا بودن بدهکار اصل است و نیاز به اثبات ندارد و به محض تاخیر، هرماه جریمه از او گرفته شده و به صندوق خیریه ریخته میشود تا زمانی که ثابت شود معسور است و ندارد. این کار موجب فشار بر بدهکار میشود تا بدهی خود را پرداخت کند و تاخیر نکند تا زمانی که بانک برود و دارا بودن بدهکار را اثبات کند و هرگاه ثابت شد که دارد سراغش میروند. این اهرم فشاری است بر بدهکار برای اینکه در پرداخت تاخیر نکند.
اما این کار هم مشکل ما را حل نمیکند چون این ربا است. چگونه؟ جریمه که از او میگیرند و به صندوق خیریه میریزند ثواب دارد یا ندارد؟ اگر این ثواب برای صاحبان صندوق باشد، این افراد که خارج معامله هستند و اگر برای بدهکار باشد، او هم که این پول را به قصد قربت نداده بلکه به زور از او گرفته اند پس ثواب این پول ها میرود برای وام دهنده و در این صورت به پاداشی غیر از پاداش قرض رسیده و قرضی داده که سود به همراه داشته و این ربا است زیرا قرار نیست که ربا حتما پول باشد و افزایش و زیادی حکمی هم ربا است. مثل اینکه من هزار دلار به شما قرض بدهم و بگویم یک ماه دیگر آن را پس بده به شرط آنکه حضرت معصومه (س) را به نیابت از پدرم زیارت کنی. این ربا است چون زیادت حکمی دارد نه مالی. زیرا این زیارت ثواب دارد که متوجه قرض دهنده میشود و نفع هم همیشه مادی نیست و گاهی حکمی است. پس این پولی که به عنوان جریمه از بدهکار میگیریم ثواب آن برای قرض دهنده است و این ربا است به موجب زیادت حکمی. پس این اهرم فشار بر بدهکار نیز فایده ای نداشت.
*یک راهکار قابل قبول برای حل مشکل
اهرم فشار دیگری هم بر بدهکار وجود دارد که راه حل چهارم پیشنهادی برای این مشکل است و مورد قبول ما نیز میباشد:
هنگامی که خودرو را 60 میلیون میخریم و 90 میلیون سه ساله میفروشیم به او میگوییم شرط میکنیم اگر در موقع پرداخت بدهی پول نداشتی خانه خود یا قسمتی از آن را به ما بفروشی و ما به تو پول آن را میدهیم که بتوانی بدهی خود را با آن تسویه کنی و اگر به این شرط هم عمل نکردی مورد مجازات جزایی قرار بگیری که هر روز یک میلیون تومان جریمه بدهی. هنگامی که سر سه سال شد و پول نداشت بدهی خود را بدهد یا باید هر روز یک میلیون جریمه بدهد یا خانه خود را به ما بفروشد و هنگامی که خانه را به ما فروخت خانه ملک ما میشود و ما پول خانه را به او میدهیم تا بدهی خود را بپردازد و شرط میکنیم که اگر پول به دستش آمد میتواند خانه را به قیمت روز یا به همان قیمتی که از او خریده ایم از ما بخرد و این دیگر ربا نیست و بر بدهکار(دارا) اعمال فشار می شود و اگر سر سه سال تسویه نکند شرط جزایی علیه او اعمال میشود و هر روز باید یک میلیون بدهد و اگر تسویه نکند خانه از آن ما میشود و باید اجاره آن را بپردازد گویی خانه مال بانک شده و با پول آن بدهی خود را پرداخته و اکنون مستاجر بانک است و دیگر بانک ضرر نمیکند.
از معامله اول که فروش خودرو بود سود کرد و بعد خانه بدهکار را خرید و به او اجاره داد و این هم سوداست و هروقت پولدار شد می آید و دوباره خانه را از بانک میخرد. این شرط ضمن معامله است که منجر به ربا نمیشود و اشکال ندارد.
این مشکل تاخیر در پرداخت بدهی بود که با این روش چهارم آن را حل کردیم و راه حل خوبی است.
منبع: سایت خبرگزاری حوزه