• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 2283)
شنبه 28/5/1391 - 5:50 -0 تشکر 517349
خانه فیروزه ای

با هم بودن کنار سفره افطار 

 


در خانواده شما دور هم بودن چقدر مهم است؟ تعامل در خانواده شما چه تعریفی دارد؟ وقتی دور هم هستید بیشتر درخصوص چه مسائلی صحبت می‌كنید؟ در خانواده شما زمان‌های دور هم بودن معمولا چه وقت‌هایی است؟ چقدر به گفت‌وگو در خانواده شما اهمیت داده می‌شود؟

با هم بودن کنار سفره افطار

آمارهای رسمی و غیررسمی زیادی در مورد متوسط میزان ساعتی كه خانواده‌های ایرانی با هم می‌گذرانند اعلام می‌شود. مثلا گفته می‌شود پدرهای ایرانی فقط 20 دقیقه فرزندانشان را می‌بینند یا حتی گفته می‌شود خانواده‌ها تنها 15دقیقه از شبانه‌روز را كنار هم می‌گذرانند، اما از این عدد و رقم‌ها كه بگذریم هر خانواده‌ای می‌تواند به شاخص درستی از این مساله دست پیدا كند.

ممكن است در خانواده‌ای زمان‌های دور هم بودن آنها كمتر از یك ساعت باشد و ممكن است در خانواده دیگری این میزان به چند ساعت هم برسد، اما مساله این است كه به گفته جامعه‌شناسان و كارشناسان امور خانواده هر چقدر تعامل بین اعضای خانواده بیشتر باشد به همان میزان كانون خانواده بر پایه‌های محكم‌تری بنا می‌شود.

در خانواده‌ای كه فرزندشان بیشتر وقتش را پای رایانه می‌گذراند یا والدین حداقل زمان را صرف گفت‌وگو می‌كنند مسلما تعامل مثبت و لازم انجام نمی‌شود.

در حالی كه در خانواده‌هایی كه حتما زمانی را برای صحبت‌كردن و تعامل صرف می‌كنند، مسائل كمتر پنهان و پیچیده می‌ماند. تعامل شاید به شكل‌های مختلفی تعریف شود، اما مفهوم اصلی آن ارتباط موثر و مفید داشتن است. ارتباطی كه منجر می‌شود مساله‌ای پنهان نماند، در صورت مطرح شدن بدون قضاوت یا سرزنش حل شود و در نهایت روابط در خانواده بر پایه دوستی و محبت واقعی باشد.

احساس خانواده داشتن یكی از نیاز‌های اساسی برای انسان تلقی می‌شود. در واقع احساس تعلق به جایی، از طریق خانواده برطرف می‌شود. از سوی دیگر احساس تكیه‌گاه داشتن، محبت، رابطه، اعتماد به‌نفس، شایستگی و... نیازهایی است كه باید در خانواده ارضا شود و فضای گرم خانواده بستری مناسب برای ارضای این نیازهاست.

مفاهیمی چون مهر، محبت، عشق، صمیمیت، صفا و اعتماد به نفس در یك خانواده زمانی نهادینه می‌شود كه ارتباط اعضای آن بر اساس همین مفاهیم شكل گرفته باشد.

در واقع بحث سعه صدر، احترام به یكدیگر، روابط صمیمی و نزدیك، توجه به ارزش‌ها و عشق باید در فرهنگ خانوادگی با تعامل و گفت‌وگوی خانوادگی شكل بگیرد.

همه زندگی كار نیست

هدف از تعریف اوقات فراغت در جوامع صنعتی این بود كه خانواده‌ها در زمان فارغ‌شدن از كار، فرصت تفریح، گردش و پرداختن به امور زندگی بهتر را داشته باشند.

در واقع در جوامع صنعتی به خانواده‌ها آموزش داده می‌شود كه چگونه برنامه‌ریزی كنند تا بعد از انجام كار طاقت‌فرسا و خستگی، فرصت داشته باشند تا در كنار خانواده خود به امور زندگی بهتر بپردازند.

طبیعی است كه اگر برنامه‌ریزی درستی از سوی خانواده‌ها ایجاد نشود به دلیل مشغله‌های زندگی مدرن فرصت گفت‌وگو در خانواده‌ها كم می‌شود

متاسفانه برخی از خانواده‌ها قدر لحظاتی را كه كنار هم هستند ندانسته و ارتباط مفید را برقرار نمی‌كنند در حالی جزئیات رابطه بسیار مهم است

به اعتقاد كارشناسان امور خانواده هرچه این فرصت گفت وگو و با هم بودن از خانواده‌ها بیشتر گرفته شود به همان میزان ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی در جامعه افزایش خواهد یافت.

کیفیت را فدای كمیت نكنیم

هر كمیتی حاوی كیفیت نیست، بر همین اساس نمی‌توان هر گفت‌وگو و ارتباطی را در خانواده مثبت ارزیابی كرد.

به گفته مریم‌السادات بقایی، روان‌شناس و مشاور خانواده، هر چند كه ارتباط بیشتر و رابطه با محور صحبت و گفت‌وگو شاخص خوبی برای داشتن خانواده‌ای مثبت ارزیابی می‌شود، اما همیشه نمی‌توان به چنین شاخصی اعتماد كرد.

او معتقد است: ممكن است در خانواده‌ای ساعت‌های با هم بودن به خاطر مشغله‌كاری والدین كم به نظر برسد، اما خانواده‌های فهیم سعی می‌كنند كیفیت رابطه را هم در نظر داشته باشند.

این مشاور خانواده به زندگی شهری و صنعتی اشاره می کند و می‌گوید: كم‌شدن حضور افراد خانواده در زندگی شهری اجتناب‌ناپذیر است. با این وجود خانواده باید بیاموزد كه چگونه از حضور خود حداكثر استفاده را ببرد.

او به تعامل اولیای مدرسه و والدین اشاره می‌كند و می‌گوید: خانواده‌ها با پیگری روابط فرزندانشان در روابط دوستان و مدارس می‌توانند كیفیت رابطه‌شان را بررسی و تحلیل كنند.

بقایی ادامه می‌دهد: متاسفانه برخی از خانواده‌ها قدر لحظاتی را كه كنار هم هستند ندانسته و ارتباط مفید را برقرار نمی‌كنند در حالی جزئیات رابطه بسیار مهم است.

پدر یا مادر، مساله این است؟

ایجاد تعامل مثبت در خانواده بر عهده چه كسی است؟ این سوالی است كه اغلب خانواده در مواقع چالش به آن پاسخ می‌دهند یا به دنبال جواب آن هستند. در واقع زمانی كه به هر دلیلی نبود تعامل در خانواده سبب ایجاد مشكلی شده است، همه به دنبال این پاسخ و متهم‌كردن یكدیگر هستند.

اما حقیقت این است كه ایجاد تعامل در خانواده به همه اعضای آن بستگی دارد و هیچ‌كس به‌تنهایی مسئول ایجاد بهتر‌كردن روابط در خانواده نیست.

با هم بودن کنار سفره افطار

پدر، مادر و فرزندان هر یك وظایف مشخص خود را دارند و هیچ‌كدام به تنهایی و بدون كمك بقیه، امكان برقراری تعامل مثبت را ندارند. متاسفانه در برخی از خانواده‌ها وظیفه گرم‌كردن كانون خانواده را تنها بر عهده مادران می‌دانند در حالی كه مادران تنها بخشی از این وظیفه را بر عهده دارند. در برخی از خانواده‌ها نیز اگر تعامل درستی وجود ندارد مقصر اصلی پدر و خصوصا نبود او به دلایل مشغله كاری عنوان می‌شود در حالی كه برقراری تعامل درست تنها با حضور فیزیكی به دست نمی‌آید.

بنابراین نمی‌توان نبود تعامل مثبت در خانواده را به گردن تنها یكی از اعضای خانواده گذاشت ضمن این‌كه تعامل زمانی مثبت تعریف می‌شود كه همه اعضای خانواده نقش و جایگاه درست خود را شناخته و به آن عمل كند.

در واقع سبك زندگی امروز باعث شده اعضای خانواده به سادگی كنار هم قرار نگیرند. اشتغال پدر و چندشغله بودن او باعث شده كه پدرها كمتر در كنار فرزندان خود قرار بگیرند، در بسیاری از موارد فاصله فیزیكی باعث فاصله عاطفی با فرزندان می‌شود و اثرات مخرب تربیتی به همراه دارد.

از سوی دیگر اشتغال و فشار كار مادر در بسیاری از موارد باعث می‌شود فرزندان توجه لازم را از مادر خود دریافت نكنند. مشغول بودن با اسباب بازی یا مهد كودك و امثال اینها بخشی از نیاز كودكان را برطرف می‌كند، اما آنها نیاز دارند از طرف پدر و مادر خود مورد توجه و محبت قرار گیرند.

غذا به صرف دور هم بودن

در خانواده‌های سنتی رسم بر این بود كه باید وعده‌های غذایی بخصوص افطار و سحر حتما با حضور همه اعضای خانواده صرف می شد. بر همین اساس والدین و فرزندان موظف بودند به این مساله توجه كنند، اما در زندگی شهرنشینی كه همه چیز بر اساس سرعت و كمبود وقت می‌گذرد امكان این كار فراهم نیست. با این حال نمی‌توان از اهمیت این موضوع دور ماند.

كارشناسان امور خانواده معتقدند والدین باید بر این اساس برنامه‌ریزی كنند تا به بهانه صرف غذا در یك وعده هم كه شده كنار هم بوده و زمانی مشخصی را با هم بگذرانند.

وعده شام از جمله وعده‌های غذایی‌ای محسوب می‌شود كه بیشتر از هر زمان دیگری اعضای خانواده كنار هم هستند. بر همین اساس توصیه می‌شود اعضای خانواده در زمان صرف شام یا ساعتی پس از آن به بهانه نوشیدن چای یا خوردن تنقلات كنار هم باشند و از مسائل روزانه خود صحبت كنند تا به این ترتیب دغدغه‌ها و مسائل هر كدام از اعضای خانواده مشخص شود و مسائل و مشكلات پنهان نماند.

خانواده در میان غذاخوردن تبادل اطلاعات می‌كنند، از وضع هم باخبر می‌شوند، در مورد مشكلات صحبت، مشورت و نظرخواهی می‌كنند، به یكدیگر توجه و محبت می‌كنند و به طور كلی لحظاتی در كنار هم خانواده بودن را تجربه می‌كنند.

در واقع غذاخوردن خانوادگی زمینه‌ای برای برقراری ارتباطی عاطفی و صحیح بین اعضای خانواده برقرار می‌كند.

وقتی تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌ها كاهش می‌یابد، فاصله بین اعضای خانواده‌ها بیشتر خواهد شد و كم‌كم وضع به شكلی پیش خواهد رفت كه اعضای خانواده بخصوص والدین احساس می‌كنند حرف یكدیگر را متوجه نمی‌شوند؛ چون تعامل مناسبی بین آنها وجود ندارد

وقتی فاصله‌ها زیاد می‌شود

وقتی تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌ها كاهش می‌یابد، فاصله بین اعضای خانواده‌ها بیشتر خواهد شد و كم‌كم وضع به شكلی پیش خواهد رفت كه اعضای خانواده بخصوص والدین احساس می‌كنند حرف یكدیگر را متوجه نمی‌شوند؛ چون تعامل مناسبی بین آنها وجود ندارد.

در واقع وقتی تعامل در زندگی كم می‌شود، زندگی‌ها شكل انزواگونه‌ای به خود می‌گیرد و خانواده‌ها فرصت خوب دیدن نكات مثبت را ندارند و نكات منفی زندگی را هم بدون دلیل برجسته می‌كنند. در خانواده‌هایی كه گفت‌وگو و تعامل‌ كم است، مادران به مرور دچار افسردگی می‌شوند و پدران به سمت پرخاشگری پیش می‌روند و فرزندان نیز با مسائل متفرقه و كاذب پناه می‌آورند. در چنین خانواده‌ای مشكلات بیشتر می‌شود و خانواده كاركرد خود را از دست می‌دهد.

پدر، مادر، شما مسئول هستید

از آنجا كه الگوی فرزندان، والدین محسوب می‌شوند بنابراین نقش آنها در ایجاد فضای مثبت و دوستانه بسیار مهم است. اگر والدین تمایل دارند كه فرزندانشان با آنها دوست بوده و مسائلشان را با آنها در میان بگذارند باید در این زمینه الگو باشند و خودشان در عمل به گفت‌وگو و دوستانه برخوردكردن، اعتقاد داشته باشند.

والدینی كه خود نسبت به تعامل و روابط مثبت بی‌تفاوت هستند نمی‌توانند توقع داشته باشند كه فرزندان آنها الگویی غیر از این را برگزینند. زندگی سالم زمانی ممكن است كه فرهنگ گفت‌وگو و دوستی در خانواده‌ها شكل بگیرد. خانواده سالم نیز خانواده‌ای است كه اعضای آن از نظر عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و جمعی رشد می‌كنند و با كمك یكدیگر به سوی اهداف اساسی گام برمی‌دارند.

در چنین خانواده‌ای پدر و مادر در كنار فرزندان خود مسائل و مشكلات زندگی را بررسی می‌كنند. نقاط قوت یكدیگر را می‌شناسند و برای برطرف‌كردن نقاط ضعف برنامه‌ریزی می‌كنند تا بهبود كیفیت در زندگی آنان ایجاد شود.

 

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:13 - 0 تشکر 517411


‌آغوش مطمئن پدر





آن روز نه خیلی سرد بود و نه خیلی گرم. دلم می ‌خواست جایی بروم؛ اما نمی ‌دانستم كجا! تعجب نكنید؛ مگر نشده دلتان بخواهد چیزی بخورید اما ندانید چه چیزی؟ خوب من هم بعضی وقت‌ ها نمی ‌دانم آنجا كه دلم می ‌خواهد بروم دقیقا كجاست؛ تا به حال برایتان پیش نیامده؟




پدر

قدری این پا و آن پا كردم و از خانه بیرون زدم، تا به خیابان اصلی و به ایستگاه اتوبوس برسم و تا سر و كله اتوبوسی (در یك روز تعطیل) از دور دست‌ها پیدا شود با خودم فكر كردم و تصمیم گرفتم به پارك جمشیدیه بروم.


بالاخره رفتم و رسیدم؛ در راه هم به خودم می ‌گفتم: ایول به خودم كه تكانی به این بدن دادم و از خانه زدم بیرون. آخر ما كمتر از خانه بیرون می‌ آییم؛ حتی برای چند دقیقه‌ ای پیاده ‌روی.



در پارك جمشیدیه كه قدم می ‌زدم، نگاهی هم به اطراف داشتم، به درخت ‌ها، گل ‌ها، خانواده ‌هایی كه می ‌آمدند، آنها كه برمی ‌گشتند تا به كارهای دیگر برسند، به آنها كه می ‌خندیدند، به چهره ‌های جدی، به گفت‌و گوها و خلاصه به تكه‌ های زندگی كه در گوشه و كنار می‌ شد دید و شنید.



در میان این همه، چشم‌ هایم روی چهره آرام كودكی 2 یا 3 ساله ایستاد. چنان سر برشانه پدر گذاشته بود كه می ‌پنداشتی امن‌ ترین پناهگاه جهان از آن اوست. می‌ توانستی آرامش را با تمام معنایش در صورتش ببینی. اگر نقاشی چیره دست آن صحنه را به تصویر می ‌كشید شاید بهترین نام برای تابلویش «آرامش» بود.


شاید این جلب توجه از آنجا ناشی می‌ شد كه ما یاد گرفته ‌ایم همیشه نقش جدی ‌تر در حمایت از كودكان و محبت به آنها را از سوی مادر بدانیم.



شعرها و قصه ‌های ما پر است از چنین مضامینی؛ فیلم ‌ها هم این‌ گونه هستند. اما آن روز با دیدن آن آرامش در چشمان بسته و صورت معصوم آن كودك، فكر كردم پدر هم می ‌تواند (و یا شاید بهتر است بگوییم باید) نقشی جدی در آسایش روحی بچه‌ ها داشته باشد.



این فكرها و مرورشان در ذهنم، خیال مرا به روزهای كودكی خود برد؛ آن روزهای دور در خاطرم زنده شد؛ از پارك جمشیدیه رفتم به خیابانی در شرق تهران و آن روزها كه در اغلب خانه‌ ها حمام‌ نبود و روزهای تعطیل، صندلی حمام ‌های محله‌ ها پر بود از كسانی كه در نوبت حمام نمره بودند (آن روزها حمام 2 بخش داشت؛ عمومی و نمره.) پدر دستانم را می ‌گرفت و همین محكم نگه ‌داشته شدن دست‌ های كوچك در آن دست‌ های بزرگ چه آرامش خاطری بود.



یادم می ‌آید پس از خارج شدن از حمام، به جگركی‌ ای كه در سر راه خانه بود، می ‌رفتیم و دو سه سیخی هم جگر می‌ خوردیم؛ جگرهایی آبدار، درون لقمه ‌ای از نان سنگك كه لیف‌ و كیسه حمام و شستن سر و بدن و سوختن چشم را قابل تحمل می كرد.



هرگاه گذرم به آن محل می‌ افتد، سراغ آن جگركی می ‌روم؛ با آن‌ كه می ‌دانم حالا دیگر آنجا نیست. اما چشمان مهربان پدر و دست‌ های گرمش را می ‌بینم و لمس می ‌كنم؛ همان‌ گونه كه آن وقت‌ ها به من نگاه می کرد و در چشمانم می ‌خندید؛ پدری كه حالا سال هاست آرزوی دیدنش را دارم.



سر و صدای دو كودك كه می‌ دویدند و فریاد می ‌كشیدند، مرا از آن سال ها ی دور به پارك جمشیدیه برگرداند.عجب چیزی است این فكر و خیال آدم؟ ‌ با سرعت نور تو را می ‌برد به هر جا كه بخواهی ‌ برمی ‌گرداندت!


نمی ‌دانستم چه مدت در دوران كودكی سیر كرده ‌ام؛ چشم گرداندم به دنبال آن پسرك كه آرامشش مرا برد به آن سال های دور.




پسرك در آغوش پدر می‌ رفت و باز هم مرا می ‌برد. مرا می ‌برد تا روزهای دور تا رسیدن به آن آرامش، آرامشی كه كاش می‌ شد ذخیره ‌اش كرد؛ در قلب و روح.




دیدمش؛ همچنان در همان پناهگاه امنش؛ اما حالا چشم باز كرده بود. نفهمیدم كه او را هم صدای پسرك‌ های بازیگوش از خواب ناز بیدار كرده یا از خواب راحت در آغوش پدر سیر شده بود و حالا خمیازه‌ ای، چهره و چشمان سیاهش را زیباتر می کرد. پدر بر سرعت گام‌هایش افزوده بود؛ چند قدمی پشت سرشان رفتم و باز هم در چهره پسرك نگریستم؛ صورتی آرام كه خنده ‌ای شیرین بر آن نشسته بود.آهسته ‌تر قدم برداشتم؛ پسرك در آغوش پدر می‌ رفت و باز هم مرا می ‌برد. مرا می ‌برد تا روزهای دور تا رسیدن به آن آرامش، آرامشی كه كاش می‌ شد ذخیره ‌اش كرد؛ در قلب و روح.



آرامشی كه بعدها به دنبال ذره ‌ای از آن می‌ گردی و نمی‌ یابی ‌اش.چقدر دلم برای آن روزها تنگ شده بود؛ چقدر خواستنی بودند آن روزها، آن یادها.


بر سرعت گام‌ هایم افزودم؛ خود را به در پارك رساندم. آنجا تاكسی‌ هایی كه دربست سوار می کردند منتظر مسافر بودند.سوار شدم و گفتم: بهشت ‌زهرا.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:14 - 0 تشکر 517413


تقسیم‌ كار ‌در ‌خانه





در گذشته‌های دور وظایف زن و مرد با مرزی بسیار دقیق‌تر از امروز تعیین شده بود. مردها بیرون از خانه كار می‌كردند و زنان داخل خانه. اما امروز درصد بالایی از زنان در جامعه فعالیت دارند و شاغل‌ هستند. از طرفی امروز دیگر كار خانه برای مردها غریب نیست و این تفكر كه كار خانه فقط وظیفه زن است از بین رفته است، اما هنوز بسیاری از مردها فكر می‌كنند كه كار خانه وظیفه زن است.


تقسیم‌ كار ‌در ‌خانه

همه ما فارغ از شغلی كه داریم همراه همسرمان در یك خانه زندگی می‌كنیم كه به نسبت ساعاتی كه در آنجا هستیم، كارهایی باید انجام دهیم. اما راجع به این كه كارهای خانه وظیفه كیست، سوالات زیادی وجود دارد مثل این‌كه آیا كارهای خانه وظیفه زن خانه است؟ آیا اگر مردی در خانه كار می‌كند به همسرش لطف كرده است؟ آیا یك زن خانه‌دار حق ندارد در مورد سختی كار در خانه گله كند و از كسی كمك بخواهد؟ آیا وظیفه یك زن خانه‌دار انجام دادن همه امور خانه است و باید كارهای شخصی دیگر اعضای خانواده را هم انجام دهد؟ اگر این سوالات بدرستی پاسخ داده شود، شاید بسیاری از مشكلات بین زن و شوهرها بر سر تقسیم كارهای خانه حل شود، چون طرز فكر ما راجع به هر موضوعی در رفتارمان نسبت به آن تاثیر می‌گذارد.


در گذشته‌های دور وظایف زن و مرد با مرزی بسیار دقیق‌تر از امروز تعیین شده بود. مردها بیرون از خانه كار می‌كردند و زنان داخل خانه. اما امروز درصد بالایی از زنان در جامعه فعالیت دارند و شاغل‌ هستند. از طرفی امروز دیگر كار خانه برای مردها غریب نیست و این تفكر كه كار خانه فقط وظیفه زن است از بین رفته است، اما هنوز بسیاری از مردها فكر می‌كنند كه كار خانه وظیفه زن است، در حالی كه وقتی مردی زنی را به همسری خود بر می‌گزیند، وظیفه دارد مایحتاج زندگی او را تامین كند، پس كار بیرون وظیفه مرد است. با این حال باز هم گاهی زن و شوهرها نمی‌توانند در امر تقسیم كار به توافق عادلانه‌ای برسند.





چگونه تقسیم كار كنیم؟



بعد از این‌كه مرد قانع شد‌كار خانه وظیفه زن نیست و باید به او كمك كند و زن هم باور كرد كه همه كارها را نباید به تنهایی انجام دهد، حال نوبت به تقسیم كار می‌رسد. قبل از هر چیز فهرستی از كارهایی كه در خانه هست تهیه كنید و هر كدام از زن و مرد كارهایی كه تمایل به انجام آن را دارند علامت بزنند، مثلا بیشتر مردها آشپزی را دوست ندارند و زن‌ها هم از پس كارهای تعمیراتی و سنگین بر نمی‌آیند، قبل از هر چیز این كارهای خاص را در فهرست‌های جداگانه‌ای بنویسید تا وظایف ثابت هر كدام مشخص شود. البته باید دقت كنید كه این فهرست‌ها پایاپای هم پیش بروند.


طبیعی است وقتی تمام كارهای خانه روی دوش یك نفر باشد، این احساس به او دست می‌دهد كه در خدمت بقیه اعضای خانواده است و از او سوء استفاده می‌شود. اما اگر روحیه همكاری و تقسیم كار در خانه باشد، هیچ‌كس خسته نخواهد شد و همه از این‌كه به هم كمك می‌كنند، لذت می‌برند




گام بعدی تصمیم‌گیری راجع به كارهای باقیمانده است كه با توافق هر‌دوی شما تقسیم می‌شوند. شما می‌توانید بسته به خلاقیت و خواست خود تقسیم كار كنید. مثلا زنانی كه خانه‌دارند، می‌توانند از همسرشان بخواهند كه جمعه‌ها به آنها در كار خانه استراحت دهند. گاهی نیز می‌توانید به صورت مقطعی كارها را با هم تعویض كنید تا تنوع ایجاد شود.



چند نكته :


پس از این‌كه تقسیم كار كردید و به توافق رسیدید كه در كارهای خانه با هم همكاری داشته باشید، برای این‌كه در این امر موفق شوید به چند نكته دقت كنید:


 اول : این كه هر كدام از شما به قول و قرار خود عمل كنید و در انجام آن كوتاهی نكنید و آن را به تعویق نیندازید. كارها را سرسری هم انجام ندهید تا دیگری مجبور به تكمیل آنها شود.


دوم : این‌كه از كار هم ایراد نگیرید بخصوص زن‌ها از عملكرد شوهرانشان ایراد نگیرند تا آنها نیز نسبت به كار دلسرد نشوند.


سوم : این كه هیچ‌وقت از جمله بلد نیستم،  استفاده نكنید، چرا كه كارهای خانه آنقدر پیچیده نیستند كه نتوانید آنها را به نحو مطلوب انجام دهید، بویژه مردها به بهانه این‌كه كارهای خانه را بلد نیستند، تن به این كارها نمی‌دهند در حالی كه در مردهای زیادی هستند كه تبحری بیش از زن‌ها برای انجام امور خانه دارند مانند آشپزی و همچنین هیچ كس حتی زن‌ها هم ذاتا كار خانه بلد نبوده‌اند و با تمرین آنها را آموخته‌اند.



تقسیم‌ كار ‌در ‌خانه

چهارم :


این‌كه یكی از بهترین راه‌ها برای همكاری در خانه این است كه هر كس كارهای خود را انجام دهد، اعم از زن و شوهر و فرزندان. اگر این فرهنگ در خانواده جا بیفتد كه هر كس وسایلش را جابه‌جا كند، هر كس ظرف غذای خود را به آشپزخانه ببرد و هر كس ریخت و پاش خودش را جمع كند، نصف مشكل حل می‌شود و البته در این امر پدر خانواده مهم‌ترین الگو برای فرزندان است، چرا كه بچه‌ها به پدر خود نگاه می‌كنند و به همان میزان كه او كارهای خود را انجام می‌دهد، بچه‌ها نیز نسبت به كارهای خود احساس مسوولیت می‌كنند، مثلا اگرپدر بعد از اتمام غذا بلند شود و برود بچه‌ها هم همین كار را می‌كنند، اما اگر پدر ظرف غذایش را به آشپزخانه ببرد و در جمع كردن ظروف كمك كند، بچه‌ها نیز یاد می‌گیرند.



نكته آخر :  داشتن روحیه قدردانی است، اگر مردان بدانند كه قدردان بودنشان چقدر به زن‌ها انرژی می‌دهد، هیچ‌وقت فراموش نمی‌كنند كه از همسرشان تشكر كنند.


بیشتر مردها وقتی همه چیز در خانه مرتب است هیچ عكس العملی ندارند ولی اگر كمی خانه به هم ریخته شود یا در موردی كوتاهی شود، بسرعت اعتراض می‌كنند در حالی كه هر كس در ازای كاری كه انجام می‌دهد انتظار قدردانی دارد و زنان نیز لایق این قدردانی هستند پس از آنها قدردانی كنید، چرا كه كار خانه كاری سخت اما بدون مزد و تعطیلی است.




تربیت فرزندان



وقتی پای فرزندان به میان می‌آید همه مادر را مسوول تربیت او می‌دانند پس علاوه بر كارهای خانه پس از تولد فرزند وظیفه نگهداری و تربیت او نیز به عهده زنان انگاشته می‌ شود. فرزندان از همان ابتدا خصوصیاتی را از پدر خود و خصوصیاتی را نیز از مادر خود به صورت ژنتیكی به ارث می‌برند.

به همین میزان هم در مسائل تربیتی هم از مادر و هم از پدر الگوبرداری می‌كنند، اما به خاطر مجاورت بیشتر فرزندان با مادر، او كمی بیشتر از پدر بر فرزندان تاثیرگذار است، اما این به معنی آن نیست كه پدر هیچ مسوولیتی ندارد.


هریك از ما توانایی‌های روحی و شخصیتی داریم كه همسرمان ندارد و بعكس، پس باید هر كدام این توانایی‌های مثبت را به فرزندان خود یاد دهیم و مكمل یكدیگر باشیم.


مسلما تربیت فرزندان توسط پدر و مادر بسیار بهتر از این است كه آن را فقط به مادر سپرد

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:14 - 0 تشکر 517414


پدر انقلاب در خانواده





امروز سالگرد ولادت امام راحل است . خیلی از نسل سومی ها و چهارمی ها ایشان را از خاطرات دیگران می شناسند.در این مقاله از کناب امام خمینی در خانواده مطالبی را در خصوص نحوه ی ارتباط ایشان با اعضای خانواده شان آورده ایم:




امام خمینی

در مورد صفا و صمیمیت و عطوفت و مهربانی امام نسبت به خانواده و همسر و دختران خودشان شاید بتوانم ادّعا کنم که کسی را در آن حد ندیده‌ام. اما هیچ‌گاه وقتی خانم در منزل بود، تنها غذا نمی‌خوردند. یعنی اگر سفره را پهن می‌کردند و غذا در سفره آماده بود و خانم از اتاق بیرون رفته بودند، اما دست به غذا نمی‌زدند تا خانم تشریف بیاورند و بنشینند و با یکدیگر غذا بخوردند.


محتشمی پور،علی اکبر،پا به پای آفتاب ،ج 3



کمک در امور منزل



یک روز مادرم مهمان داشتند، مهمان‌ها حالا سرزده آمده بودند و یا بالاخره کارها درست و آماده نبود. یادم هست خانم می‌خواستند با دستپاچگی شیرینی و میوه جور کنند؛ آقا گفتند: نه، شما بروید پیش مهمان‌ها. و به طرف سماور رفتند و چایی جور کردند و تشریفات چیدند و نگذاشتند خانم مهمان‌ها را تنها بگذارند و بیایند در اتاق کار کنند.


حدیده چی،مرضیه،سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی





دامن مادر بهترین مکتبی‌ست از برای اولاد، مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان و شما می‌توانید بچه‌هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند.





رضایت همسر


من از ایشان خیلی راضی هستم، همیشه احترام مرا داشته‌اند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی‌کنند؛ حتی اگر لباس و چای بخواهند می‌گویند: «ممکن است بگویید به من فلان لباس را بدهند.»


همسر امام ،نورعلم،دوره 3



احترام همسر در مقابل فرزندان


... مادر ما اگر سر سفره نمی‌نشستند، امام غذا نمی‌خوردند. منتظر می‌ماندند ولو اینکه همه سرسفره حاضر باشند. و وقتی که والده‌مان می‌آمدند، آقا شروع به خوردن غذا می‌کردند.



امام خمینی

تربیت فرزندان


امام همیشه به مادرم توصیه می‌کردند که بهترین عبادت برای مادر، نگهداری از فرزندان و تربیت آنان است. چنان که مادرم می‌خواستند در کارهای اجتماعی شرکت کنند، ولی به دلیل کوچک بودن بچّه‌ها، امام از ایشان خواستند که به تربیت فرزندان خود بپردازند.


نوی حضرت امام ،برداشت هایی از سیره امام خمینی ،ج 1





احترام زن و فرزند


امام علاقه و محبّت وافری به همسرشان داشتند، به طوری که از نظر امام همسرشان در یک طرف قرار داشت و بچه‌هایشان در طرف دیگر، و این دوست داشتن با احترام خاصّی همراه بود. یادم هست یک بار خانم مسافرت رفته بودند! آقا خیلی دلتنگی می‌کردند و ایشان اخم کرده بودند. ما به شوخی گفتیم: اگر خانم باشند، آقا می‌خندند! وقتی نباشند، آقا ناراحت هستند و خلاصه هر چه ما سربه سر آقا گذاشتیم اخم ایشان باز نشد. بالاخره من گفتم: خوش به حال خانم که آقا اینقدر دوستشان دارند! امام گفتند: «خوش به حال من که چنین همسری دارم، فداکاری‌یی که خانم در زندگی کردند، هیچ کس نکرده است!»


اشراقی ،زهرا ،برگرفته از سیره امام خمینی ،ج 1،ص 67




با توجه به شروع هفته ی زن خالی از لطف نیست که بخشی از فرمایشات امام راحل را برای بانوان با هم بخوانیم :


مسئولیت در خانواده


بانوان محترم! مسئولید همه، مسئولیم همه شما مسئول تربیت اولاد هستید. شما مسئولید که در دامن‌های خودتان اولاد متّقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم. لکن در دامن شما بهتر تربیت می‌شوند. دامن مادر بهترین مکتبی‌ست از برای اولاد، مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان و شما می‌توانید بچه‌هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما می‌توانید بچه‌هایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند، حفاظت از آمال انبیا بکنند، شما هم خود حافظ باید باشید و هم نگهبان درست کنید، نگهبان اولاد شما هستند، آنها را تربیت کنید، خانه‌های شما باید خانه‌ی تربیت اولاد باشد.


صحیفه ی امام ،ج7

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:14 - 0 تشکر 517415


منبع قدرت ،منشا مهر





پدر منبع قدرت و مادر منبع مهر تلقی می‌شود. مخدوش شدن چهره هر كدام در پی بدگویی و غیبت، كودكان را دچار بلا تكلیفی كرده و باعث می‌شود تا آنها به دنبال الگوی دیگری در جامعه باشند بدگویی هر یك از دو والد از شریك زندگی شخصیت پدر را تخریب كرده و مانع از به رسمیت شناخته شدن مادر می‌شود .




دعوا

كودكان و نوجوانان مسئول اجرایی عملكردهای والدین خود نیستند بنابراین نباید با بیان تمام جزئیات و خطاهای یكدیگر، چهره فرد مقابل را خراب كنند


حفظ ارزش‌های خانوادگی و برقراری تعاملات مثبت درون خانوادگی میان همسران، پایه گذار شكل گیری شخصیت فرزندان خواهد بود و الگوهای غلط تربیتی مانند نزاع والدین در حضور فرزندان، بی احترامی والدین به یكدیگر یا بدگویی كردن یكی از والدین از دیگر شریك زندگی در خصوص فرزندان یا بستگان نه تنها آرامش روحی را از كودك سلب خواهد كرد بلكه رشد ذهنی و شخصیتی فرزندان را به مخاطره می‌اندازد.



حریم‌های شكسته


دوران كودكی و نوجوانی زیربنای شكوفایی شخصیت افراد است. در این سنین، فرزندان خانواده علاوه بر پیمودن مسیر رشد و تكامل، به دنبال تكیه گاهی در خانواده هستند تا به واسطه آن، پلكان ترقی را در زندگی شان بپیمایند.


در این میان تضادها و تعارضات پیش روی آنان، عمده ترین مسائلی است كه كودكان و نوجوانان را در معرض ناامنی قرار داده و متحمل اضطراب زیادی می‌كند.


بدگویی والدین از یكدیگر پیش روی فرزندان و بخصوص در غیاب همدیگر نوعی یاركشی محسوب می‌شود كه روانشناسان عواقب زیانباری را برای آن برشمرده‌اند.


دكتر حسین ارشی، روانشناس، غیبت و بدگویی والدین از یكدیگر را مغایر با ارزش‌های خانوادگی شمرده و می‌گوید: بدگویی والدین ارزش و اعتبار زن و شوهر را زیر سوال می‌برد. از آنجا كه زن و شوهر، هر یك ابتدا به ساكن باید در ذهن و باور خود برای دیگری ارزش قائل باشد بدگویی باعث تغییر ذهنیت و باور فرزندان از والد خود می‌شود. این در حالی است كه روابط عاطفی زن و شوهر نیز به دنبال این موضوع دچار مشكل شده و محبت در میان آنان از بین می‌رود. وی معتقد است، از نظر علم روانشناسی زن و شوهر باید مشكلات را حل و فصل كنند و نباید آن را بخصوص برای بستگان مطرح كنند زیرا پدر یا مادر و یا فرزندان مشاورین خوبی برای خاتمه دادن به مشاجرات همسران نیستند. در غیر این صورت عملاً حصارها و حریم‌ها را شكسته و اجازه ورود دیگران به محیط امن خانواده و اظهارنظر غلط را می‌دهند. به گفته دكتر ارشی، غیبت جنبه دیگر این موضوع است كه علاوه بر اینكه از نظر شرعی و اسلامی گناهی بزرگ محسوب می‌شود، سلامت و آرامش نظام خانوادگی را نیز تهدید می‌كند.




روبه رو كردن فرزندان خانواده با مشكلات و واقعیات باعث تطبیق بیشتر آنان با زندگی می‌شود. اما برعكس، چنانچه والدین، هر كدام تضادهای موجود در خانواده را بزرگ جلوه دهند و دائم مشغول ایرادگیری از یكدیگر باشند، فرزندان به عنوان قربانیان اختلاف نظرها دچار مشكلات روحی شدیدی می‌شوند.




تهدید امنیت روانی كودكان


پژوهش‌های گسترده در حوزه شناخت روابط همسری خانواده حاكی از آن است كه بدگویی و ایرادگیری‌های والدین از یكدیگر در حضور دیگر اعضای خانواده حریم‌ها را از بین برده و باعث شكل گیری رقابت‌های منفی میان والدین می‌شود. دكتر اسماعیلی در این رابطه می‌افزاید: اختلاف نظر و مشاجرات لفظی در هر خانواده‌ای كما بیش وجود دارد و برخی والدین هرگونه مشاجره یا اختلاف نظر را از فرزندان كتمان می‌كنند. این مسئله باعث قرار گرفتن فرزندان خانواده در هاله‌ای از سرگردانی می‌شود بنابراین روبه رو كردن فرزندان خانواده با مشكلات و واقعیات باعث تطبیق بیشتر آنان با زندگی می‌شود. اما برعكس، چنانچه والدین، هر كدام تضادهای موجود در خانواده را بزرگ جلوه دهند و دائم مشغول ایرادگیری از یكدیگر باشند، فرزندان به عنوان قربانیان اختلاف نظرها دچار مشكلات روحی شدیدی می‌شوند. غم زدگی، گوشه گیری، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری از آثار برهم خوردن امنیت روانی كودكان در خانواده بوده كه در نهایت موجب بدرفتاری كودكان می‌شود.


این در حالی است كه احساس دوری از والدین، موجب گرایش فرزندان به انزواطلبی و تنهایی می‌شود و زمینه سرپیچی از والدین را فراهم می‌كند. از آنجا كه روابط حسنه پدر و مادر و همدلی بیشتر آنان سبب آرامش بیشتر خانواده و احساس شادمانی و رضایت از زندگی فرزندان خانواده می‌شود گله و شكایت پدر از مادر و یا برعكس و بخصوص استفاده از تنبیه‌های لفظی، بیان نامناسب، موجب مشغولیت ذهن كودكان و نوجوانان شده و مانع از تمركز بیشتر و انگیزه‌ای قوی برای تلاش و دستیابی به اهداف می‌شود.



هنر ارتباط با فرزندان


بی احترامی و همانندسازی اشتباه


زن و شوهر، همواره بجز نقش همسری خود، هویت پدر و مادری نیز داشته و فرزندان خانواده نیز بیشترین شناخت را از این هویت داشته و به رسمیت می‌شناسند.


دكتر اسماعیلی معتقد است، والدین مرجع اصلی فرزندان خانواده برای الگوپذیری از شیوه‌های رفتاری هستند. اغلب كودكان در نخستین سال‌های زندگی تصور می‌كنند والدین شان بی نقص ترین راهكارها را در مدیریت خانواده انتخاب كرده و به عنوان منبع قدرت مطلق هیچگونه اشتباهی ندارند. همانگونه كه دنبال كردن هدفی یكسان و فقدان تضاد در روش‌های اداره زندگی، والدین را به دو فرد بالغ مناسب برای همانندسازی فرزندان تبدیل می‌كند، بگومگو و كشمكش بین والدین، چهره مثبت الگوهای خانواده را درهم شكسته و موجب سرگردانی و نگرانی فرزندان خانواده می‌شود.


به گفته دكتر ارشی، بدگویی هر یك از دو والد از شریك زندگی شخصیت پدر را تخریب كرده و مانع از به رسمیت شناخته شدن مادر در خانواده می‌شود. علاوه بر این تخریب شخصیت و عیب جویی زن و شوهر از یكدیگر در حضور فرزندان، حصار و دژ مستحكم خانواده را شكسته و موجب تمرد، سرپیچی از دستورات و بدرفتاری دیگر اعضای خانواده شده كه در نهایت استحكام خانواده را به هم می‌زند. این در حالی است كه تصمیم گیری جداگانه زن و شوهر در رابطه با امورات خانواده و تربیت فرزندان و یكسان نبودن دستورات آنها موجب سرباززدن فرزندان از قوانین لازم الاجرا می‌شود و زمینه اهمال كاری را فراهم می‌كند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:14 - 0 تشکر 517416


وقتی آرامش، حرف اول را می زند





اولین نهاد عامل مؤثر در تربیت انسان‌ها خانواده است و شخصیت افراد در نخستین مرحله از مراحل شکل‌گیری رشد در كنار اعضای خانواده شكل می‌گیرد. مهم‌ترین عامل اجتماعی مؤثر در رشد کودک ارتباطی است که میان او و والدینش برقرار می‌شود.




خانواده


از مطالعه آثار علمای تربیتی چنین بدست می‌آید که خانواده در امور تربیت فرزندان نقش بسزایی داشته و مؤثر است، پرورش كودك در خانواده‌هایی كه از الگوهای غیراخلاقی پیروی می‌كنند، شالوده نسل آینده را در معرض خطر قرار داده و جامعه را در خطر انحراف قرار می‌دهد.





باید توجه داشت، هر یك از اعضای خانواده، بر تفكر و شكل‌گیری شخصیت دیگر اعضا، جمع دوستان و سایر افراد جامعه آثاری باقی می‌گذارد و به این ترتیب نسل آینده از شیوه تفكرات او ارث می‌برد. از این‌رو شادابی محیط خانواده و یا اختلافات میان اعضای خانواده، یا خصوصیات اخلاقی و رفتاری هر یك از اعضا در شكل‌گیری خصایص فردی و اجتماعی فرزندان اثر خواهد گذاشت.



همچنین تأثیر ژنتیك، صفات طبیعی و خصوصیات ذاتی پدر و مادر در پرورش فرزندان قابل انکار نیست. از طرف دیگر محیط سالم خانواده باید با گرمی و تفاهم و صمیمیت توأم باشد، اگر بین پدر و مادر اختلاف و ناهماهنگی رفتاری وجود داشته باشد در نتیجه محیط خانواده خسته‌کننده و کسالت بخش خواهد بود و خود این فاكتورها کافی است که عوامل مؤثر تربیتی را خنثی كند زیرا فرزند هم از نظر ذاتی و فطری و هم از نظر شرایط زیستی به پدر و مادر علاقه و وابستگی دارد و وقتی درگیری و اختلاف آن دو را مشاهده می‌کند در تصمیم‌گیری دچار اشتباه می‌شود.




محیط سالم خانواده باید با گرمی و تفاهم و صمیمیت توأم باشد، اگر بین پدر و مادر اختلاف و ناهماهنگی رفتاری وجود داشته باشد در نتیجه محیط خانواده خسته‌کننده و کسالت بخش خواهد بود




زمانی كه پدر و مادر هر دو مقصر هستند و اشتباه می‌کنند یا حق از آن یکی است و دیگری گناهکار است چون فرزند از یک طرف علاقه ذاتی و وابستگی طبیعی را نمی‌تواند از بین ببرد و از طرف دیگر با رفتارهای نادرست والدین مواجه می‌شود، در نتیجه از آنها مأیوس شده و احساس تنهایی  می‌كند.



احســاس تنهـــایی و بی‌پناه‌بودن برای فرزندان خطرناک اســـت و در ذهن آنها پدیدآورنده نابســامانی و افســــــردگی خواهد شد. كــــــــودكان هنگــــــام درگیری‌های میان والدین، افراد مورد علاقه خود را در حال اختلاف می بینند، از این‌رو منزوی شده و احساس افسردگی می‌كنند.


طلاق

اگر ناهماهنگی پدر و مادر به مشاجره و بگومگوی آنها منجر شود و فرزندان شاهد این امور باشند شكل‌گیری شخصیت آنها در مسیری صحیح هدایت نمی‌شود.


بسیار مشاهده شده شخصیت فرزندانی شاداب و پرتحرک در اثر اختلافات خانوادگی در مسیری دیگر شكل گرفته و دچار افسردگی و انزوا شده‌اند. اختلاف پدر و مادر ممکن است زودگذر تلقی شود ولی در ذهن حساس کودکان اثر سوء خود را آنچنان باقی خواهد گذاشت که به آسانی نمی توان آن را محو کرد. از این‌رو وظیفه هر پدر و مادری است که در صدد ایجاد محیط گرم و صمیمی باشند و از شكل‌گیری اختلاف و درگیری جلوگیری كنند. بنابراین محیط خانواده باید دارای شرایط لازم برای رشد و پرورش فرزندان باشد و برای این کار باید از شكل‌گیری هرگونه اختلاف جلوگیری کرد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:15 - 0 تشکر 517417


جایی برای با هم بودن 





برای جامعه امروز و فردا نیاز به افراد باثبات و مطمئن به خود داریم کسانی که  از پس مسائل و مشکلات زندگی خود برآیند . بنابراین لازم است اساسی ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده را برای پرورش چنین افرادی آماده  ساخت.


خانواده

برای بهبود وضع اجتماع ، تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن مهمترین موضوع است . اجتماعی سالم است که از خانواده هائی سالم و بالنده تشکیل شده باشد . خانواده به عنوان جائی است که در آن می توان به عشق ، تفاهم و پشتیبانی و درک متقابل دست یافت حتی اگر همه چیزهای دیگر از میان رفته باشد . خانه جایی است که در آن می توان نفس تازه کرد و نیروئی تازه برای مقابله با دنیای بیرون گرفت . دریک خانواده سالم و بالنده افراد به سخنان یکدیگر با علاقمندی گوش میدهند . اشتباهات افراد ، نشانه ای از رشد کردن تلقی می شود و افراد یکدیگر را سرزنش نمی کنند طبیعی است که در زندگی هر فرد حتما اشتباهاتی رخ خواهند نمود . افراد با آهنگی روشن ، پرمایه با هم حرف می زنند . در روابطشان با هم هماهنگی وجود دارد . گشاده رو و مهربان هستند و برای راحتی و لذت خود برنامه طرح می کنند ، نه به عنوان نمایشگاهی برای سایرین .افراد خانواده سالم و بالنده ، آزادانه با هم درد دل می کنند . درباره هر موضوعی می توان حرف زد  ناکامی ، ترس ، صدمه ، خشم و انتقاد یا خوشی و کامیابی . در چنین خانواده ای صرفنظر از سن وسال ، افراد در تماس با یکدیگر و ابراز علاقه ، احساس آرامش و راحتی می کنند . نشانه محبت و علاقه فقط پختن غذا ، خالی کردن سطل آشغال ، آوردن پول به خانه و خرید وسائل خانه نیست . افراد با صادقانه صحبت کردن و علاقه مندانه گوش دادن با صداقت و روراست بودن و به سادگی با یکدیگر بودن این علاقه را نشان می دهند .


خانواده به عنوان جائی است که در آن می توان به عشق ، تفاهم و پشتیبانی و درک متقابل دست یافت حتی اگر همه چیزهای دیگر از میان رفته باشد .



برنامه ریزی


خانواده بالنده و سالم ، بر اساس امکانات و وضع موجود و نیازهای افراد برنامه ریزی می کنند اما اگر چیزی مزاحم برنامه شان شد ، می توانند به آسانی خود را با آن تطبیق دهند . پدر ومادر در خانواده سالم و بالنده خود را رهبر و هدایتگر جریان رشد فرزند می دانند و نه ارباب و حاکم . در این خانواده ، والدین وظیفه خود می دانند که چگونه در هر موقعیتی انسان واقعی بودن را به فرزندانشان بیاموزند . رفتار آنان به فرزندانشان با آنچه که به او می گویند مطابقت کامل دارد .




پدر و مادر سرزنده و بالنده میدانند که باید رهبری را آموخت و چنین نیست که از همان روزی که اولین فرزندشان چشم به جهان گشود خود به خود این مسئولیت را یادگرفته باشند




پدر و مادر سرزنده و بالنده میدانند که باید رهبری را آموخت و چنین نیست که از همان روزی که اولین فرزندشان چشم به جهان گشود خود به خود این مسئولیت را یادگرفته باشند . آنان مانند همه رهبران خوب ، مراقب زمان هستند و می کوشند تا در هر فرصتی که فرزندشان آمادگی گوش کردن داشته باشد با او صحبت کنند. وقتی فرزند مرتکب اشتباهی شد، پدر ومادر در کنار او قرارمی گیرند تا از او حمایت کنند و این موجب خواهد شد که فرزند اشتباه خود را از طریق غلبه بر ترس یا احساس گناهش جبران نماید و از راهنمائی و آموزشی که پدر و مادر به او می دهند به او می دهند ، بیشترین بهره را ببرد .


پدران و مادران بالنده و سالم می دانند هر آدمی هنگامی آمادگی یادگیری دارد که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران برای او ارزش قائلند . می دانند که هرچند می توان با شرمنده کردن و تنبیه تغییر رفتار ایجاد کرد اما اثر زخم و جراحتی که بر روان و شخصیت فرد باقی می ماند به زودی شفا نمی یابد . بنابراین بنای کار را بر گوش کردن به معنای واقعی ، حس کردن ، فهمیدن و در نظر گرفتن زمان با اجتناب و دوری از شتابزدگی می گذارند . می دانند تغییر اجتناب و دوری از شتابزدگی می گذارند .


می دانند تغییر اجتناب ناپذیر است . بچه ها به سرعت و شتاب از مرحله ای به مرحله دیگر تغییر می کنند و تغییر را به عنوان جزء غیرقابل اجتناب زندگی انسانی می پذیرند و سعی می کنند خلاقانه آن را به کار بگیرند . در چنین خانواده ای ، اعتماد به نفس افراد بالاست و احساس ارزشمندی دارند . اعتماد به نفس بالا دفاع فرد در مبارزه و رویاروئی با مسائل و مشکلات زندگی است . افراد با اعتماد به نفس سالم زمان کوتاه تری را برای کنار آمدن و حل و فصل تعارضات و فشارهای زندگی صرف می کنند . از زندگی لذت می برند و شادابی طبیعی دارند . واقعیتها را دیده و به طور کلی خوش بینی واقع گرا دارند .


خانواده



والدین بالنده برای تقویت و تحکیم اعتماد به نفس و افزایش عزت نفس فرزندان خود روشهای زیر را به کار می گیرند:




* به فرزند توجه کرده به صحبت های او گوش میدهند و از نصیحت کردن پرهیز می کنند .

* محبت خود را به فرزند در هر سنی متناسب با مرحله رشد نشان می دهند و به او می گویند که او را دوست دارند .


* جرات ورزی و مهارت ابراز وجود را به او در جریان رفتار و اعمال خود یاد می دهند و به او اجازه می دهند تا با شهامت و ادب ، عقاید و نظرات خود را بیان کرده و از ضمیر « من » استفاده نماید .


* فرزند خود را تحت فشار ، ترس و خشم قرار نمی دهند و از بکن و نکن ها و بایدها و نباید های بی مورد پرهیز می کنند .


* بیشتر رفتارهای مثبت او را مورد توجه قرار می دهند و او را تکریم می نمایند.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:15 - 0 تشکر 517418


سالم‌ترین تفریح خانوادگی






وقتی ما با فامیل یا حتی دوستان و كسانی رفت و آمد داریم و تبادل عاطفی می‌كنیم این نیاز بزرگ طبیعی انسان كه در تمام دنیا برای همه افراد بشر وجود دارد، یعنی نیاز تعلق گروهی، تامین می‌شود.



روزگاری كوكب خانم زن پاكیزه و با سلیقه‌ای بود. او مهمان را دوست داشت و از این كه عده‌ای سرزده به خانه‌اش بیایند ناراحت و دستپاچه نمی‌شد. نیازی نبود در ذهنش چرتكه بیندازد و حساب خرجی تا آخر برج را بكند و ببیند چه نوع پیتزا یا ساندویچی می‌تواند برای مهمانان وقت نشناس و بی‌ملاحظه خود سفارش دهد. نمی‌ترسید كه مهمانان به ‌این خاطر كه اتفاقا آن روز مواد لازم برای سفره‌ای پر رنگ و لعاب و یا میوه‌های رنگارنگ فصل را در منزل نداشته است پشت سرش صفحه بگذارند. كوكب خانم آن روزگار مهمان را بركت خانه می‌دانست و با خوشرویی از آنها پذیرایی می‌كرد. چند تخم مرغ برای نیمرو كردن و كمی‌پنیر و ماست كافی بود تا آنها از كنار هم بودن لذت ببرند.


کدبانو

كوكب خانم را امروز اگر بتوانید پیدا كنید، دیگر چندان او را باسلیقه و كدبانو نمی‌یابید. این روزها او دیگر حال و حوصله مهمان ندارد. كوكب خانم یا شاغل است و آنقدر خسته كه تاب و توان پذیرایی از مهمان، آن هم از نوع سرزده‌اش را ندارد، یا نمی‌تواند در مسابقه مهمانی‌های پر زرق و برق با فامیل رقابت كند و به‌این دلیل خود را كنار كشیده است، و یا این كه به قول خودش از مهمانی‌های خاله زنكی خوشش نمی‌آید و ترجیح می‌دهد وقت خود را با دوستانش در كافی شاپ و سینما بگذراند و خوش باشد.




سالم‌ترین تفریح خانوادگی



در آیین ما مهمان هدیه‌ای از جانب خداوند است كه با خود بركت و روزی به خانه میزبان می‌آورد. مهمان نوازی نشانه گشاده دستی و گشاده رویی صاحب خانه است و كسانی كه به اصطلاح در خانه‌شان بسته است و از مهمان گریزانند مذمت می‌شوند. لذا مهمان نوازی از دیر باز ویژگی بارز مردم سرزمین ما بوده است. جمع شدن اقوام و خویشان در منزل یكدیگر یكی از تفریحات سالمی ‌است كه می‌تواند بسیاری از افسردگی‌ها و مشكلات روحی و روانی عصر حاضر را برطرف نماید.


روابط خانوادگی

هیچ انسانی نمی‌تواند بدون آب و غذا مدت زیادی زنده بماند؛ گرما و سرما او را اذیت می‌كند و بدون احساس امنیت نمی‌تواند زندگی آرام و سالمی‌داشته باشد. اینها نیازهای دسته اول و دوم انسانی هستند. اما پس از آن یك نیاز دیگر در بین ما مشترك است، نیاز به تعلق داشتن به گروه. هر یك از ما اگر از نظر مادی در بهترین شرایط زندگی كنیم و اگر از هر لحاظ احساس امنیت داشته باشیم، از تنهایی رنج خواهیم برد. ما نیاز داریم كه كسی منتظر ما باشد، گاهی احوالی از ما بپرسد، و زمانی رازهای ناگفته خود را با او در میان گذاریم. ما موجودی اجتماعی هستیم كه اگر نتوانیم با همنوعان خود ارتباط خوب و سالمی‌داشته باشیم روان شاد و سالمی‌ نخواهیم داشت.




یكی از تكنیك‌های خانواده درمانی تجویز آیین‌ها و مراسم است كه شامل همین دید و بازدید‌ها و مهمانی‌ها می‌شود. بنابراین نفس عمل بسیار سودمند و مفید و از لحاظ روانی لازم است




معاشرت با دوستان و خویشاوندان به قدری در ایجاد روح و روان سالم نقش دارد كه گاه از آن به عنوان یك شیوه درمانی استفاده می‌شود. دکتر تبریزی ، عضو هیات علمی‌دانشگاه علامه طباطبایی در این زمینه می‌گوید: در خانواده درمانی ما تكنیكی داریم كه به خانواده‌هایی كه مشكل دارند تكلیف می‌كنیم برای بچه‌هایتان جشن تولد بگیرید، یا با همكاری یكدیگر یك پیك نیك یا مهمانی ترتیب دهید. هدف ما این است كه اگر اینها با هم تعاملاتی مشكل ساز داشته اند، نوعی تعامل شیرین و مثبت در آنها ایجاد كنیم. در این نوع همكاری حس می‌كنند این مبادلات عاطفی آنها را به هم نزدیك می‌كند. لذا یكی از تكنیك‌های خانواده درمانی تجویز آیین‌ها و مراسم است كه شامل همین دید و بازدید‌ها و مهمانی‌ها می‌شود. بنابراین نفس عمل بسیار سودمند و مفید و از لحاظ روانی لازم است.




پررنگ شدن روابط فامیل و بیشتر شدن رفت و آمدها می‌تواند گرایش فرزندان ما را به همسالان خود در بین اقوام و دوستانی كه آنها را می‌شناسیم و به آنان اطمینان داریم و با فرهنگ و آداب ما همخوانی دارند، بیشتر ساخته و به‌این ترتیب یكی از نگرانی‌های مهم والدین را برطرف سازد





یك تیغ دو لبه


روابط خانوادگی


آنچه كه مهمانی را در ردیف تفریحات سالم قرار می‌دهد، جمع شدن فامیل و اقوام در كنار یكدیگر و تازه كردن دیدارها است. در این گردهمایی‌ها برای مدتی مشكلات روزمره زندگی فراموش می‌شود، گاهی گره از كار كسی گشوده می‌شود و گاه پایه‌های اولیه یك وصلت شكل می‌گیرد. می‌بینید كه برگزاری و یا شركت در مهمانی‌ها می‌تواند دختران و پسران را از ثبت نام در بنگاه‌های ازدواج برای یافتن زوج مناسب و افراد فامیل را از مراجعه به بانك‌ها برای گرفتن وام با بهره‌های آنچنانی بی‌نیاز كند. در این مهمانی‌ها گاه ممكن است كدورت‌های چندین ساله برطرف شود. اما از همه مهم‌تر شادی است كه در چشمان كودكان موج می‌زند.


بسیاری از خانواده‌ها نگران دوستانی هستند كه كودكان و نوجوانانشان را به بیراهه می‌كشند. پررنگ شدن روابط فامیل و بیشتر شدن رفت و آمدها می‌تواند گرایش فرزندان ما را به همسالان خود در بین اقوام و دوستانی كه آنها را می‌شناسیم و به آنان اطمینان داریم و با فرهنگ و آداب ما همخوانی دارند، بیشتر ساخته و به‌این ترتیب یكی از نگرانی‌های مهم والدین را برطرف سازد.


اما همه‌ اینها در صورتی امكان پذیر خواهد بود كه آفات و آسیب‌های امروزی گریبانگیر جمع خانوادگی ما نشده باشد؛ در گرداب چشم و هم چشمی‌گرفتار نشده باشیم و نخواهیم موفقیت‌های مادی و معنوی خود را به رخ اطرافیان بكشیم. اینجا یك اما وجود دارد و آن این كه زمانی این رفت و آمد‌ها و معاشرت‌ها و مهمانی دادن و رفتن‌ها و هدیه دادن و گرفتن‌ها شامل آن تعریفات می‌شود كه واقعا جنبه عاطفی در آن وجود داشته باشد.


اگر قصد ما از مهمانی دادن و رفتن خودنمایی و پز دادن باشد، كار به قدری سخت می‌شود كه ترجیح می‌دهیم كمتر مهمانی بگیریم. بنابراین ما مهمانی هایی را كه روح و محتوای عاطفی نداشته باشد مفید نمی‌دانیم، به‌این دلیل كه چنین مراسمی ‌صرفا ابزاری است برای حل یك سری نیازهای خودخواهانه و به نمایش گذاشتن امكانات. اما اگر اینها را منها كنید و روابط عاطفی را در مهمانی‌ها در نظر داشته باشید البته و صد البته كه به لحاظ روانشناختی مفید هستند.


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:15 - 0 تشکر 517419


آموزش قبل از ازدواج مخصوص والدین





وَ أَنكِحُواْ الْأَیَامَى‏ مِنكمُ‏ْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِكمُ‏ْ وَ إِمَائكُمْ  إِن یَكُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ  وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ .

مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است! (نور،32)




آموزش قبل از ازدواج مخصوص والدین

در بهداشت خانواده،آموزش قبل از از ازواج اهمیت فراوانی دارد زیرا موجب پیش گیری از آسیب های زیادی خواهد شد. هرگاه صحبت از آموزش قبل از ازدواج می شود ،در اذهان آموزش ِجوانان، خطور می کند ،هرچند که آموزش جوانان ضرورت داردو این امر موجب پیشگیری از آسیب های فراوانی خواهد شد،ولی کمتر افراد به آموزش والدین توجه می کنند ، وبرای این قشرازجامعه، برنامه خاصی  پیش بینی نشده است ؛در حالیکه اگر تحقیقی عالمانه در جامعه صورت پذیرد ،به مشکلاتی که ناشی از عدم اطلاع درست والدینی که درامر ازدواج فرزندشان دارند، مشاهده می شود. که بسیاری از این آسیب ها با آموزش برنامه ریزی شده کاهش می یابد . در این مقاله به چگونگی آموزش والدین پرداخته شده تا انشاالله در آینده آموزش والدین را جدی گرفته وبا توجه به فرهنگ اسلامی وآسیب های جامعه ایرانی در این مقوله ،برنامه ریزی آموزشی مناسب تدوین ودر مکان های آموزشی عمومی مانند رادیو وتلویزیون ومساجد ،سطح اطلاعات والدین را پیرامون ازدواج فرزندانشان  ارتقاءداده وآسیب هایی که نسل جوان از این ناحیه می بینند ، به حداقل رساند.


به این نکته اساسی  نیزباید توجه داشت که والدین به خوشبختی فرزند شان  فکر می کنند ؛ هرچند که گاهی بر اثر عدم آگاهی به اصطلاح «دوستی خاله خرسه » می کنند وناخواسته موجب مشکلاتی برای فرزندشان را فراهم می کنند،ولی آنها به تصورآن که دارند به سود فرزندشان عمل می نمایند، تصمیم می گیرند .




با قدری آموزش و آگاه کردن والدین ، تعداد زیادی از والدین، روش و رویه نادرست خود را کنار نهاده وآنچه به طور واقع برای خوشبختی فرزندشان لازم است عمل می کنند






مسایل پیرامون خانواده و ازدواج جوانان را می توان به سه مقوله کلی تقسیم نمود :



* قبل از ازدواج فرزندان

* حین ازدواج فرزندان (خواستگاری )


* بعد از ازدواج فرزندان





قبل از ازدواج



 کودک ، با گذشت زمان بزرگ شده و رشداو  و نیاز هایش نیز تفاوت پیدا کند ؛پس از گذراندن نوجوانی ورسیدن به سنین «جوانی » ، یک نیاز مهم وبزرگ در اوپدید می آید ، نیاز به جنس مخالف که در این دوران به شدت  بروز می کند ،ندیده گرفتن این نیاز جوانان موجب فساد می شود به روایت پیامبر اسلام صلی الله علیه واله دقت کنید:
آموزش قبل از ازدواج مخصوص والدین

«پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: ای مردم جبرییل از جانب لطیف وخبیر آمده ومی گوید : دختر مانند میوه روی درخت است ،وقتی رسید وچیده نشود، خورشید وباد آن را فاسد می کند ، دختران هم نیز زمانی که آنها آماده ازدواج شدند، هیچ دارویی به جز ازدواج کردن برای آنها  نیست. اگر ازدواج نکنند برآنها ایمن از فسادنباشید، زیرا آنها بشر هستند (كافی ج : 5 ص : 337).


خدای متعال نیز در سوره نور پس آیه حجاب همه مسلمین را امر می کند که زنان بی شوهر (باکره وبیوه ) ومردان بی زن را ازدواج دهید(وَ أَنكِحُواْ الْأَیَامَى‏ مِنكمُ‏ْ)« مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهید»




اولین وظیفه والدین تسریع در امر ازدواج فرزندشان است . بخصوص تسریع در ازدواج فرزند دختر ، که جز حقوق فرزند بر پدر است:


قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ .........وَ إِذَا كَانَتْ أُنْثَى ........وَ یُعَجِّلَ سَرَاحَهَا إِلَى بَیْتِ زَوْجِهَا « پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند : حق فرزند بر پدر ش زمانی دختر می باشد، آن است که ......ودر ازدواج او ورفتن به خانه شوهر ،تعجیل نماید  (وسائل‏الشیعة ج 21 ص 481 ).  



عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ إِذَا وُلِدَ وَ أَنْ یُعَلِّمَهُ الْكِتَابَةَ إِذَا كَبِرَ وَ أَنْ یُعِفَّ فَرْجَهُ إِذَا أَدْرَك « پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: حق فرزند بر پدر آن است که نام نیکو برای اوانتخاب نماید وبه اونوشتن بیاموزد وزمانی بزرگ شده است عفت اورا حفظ نماید (ازدواج دهد )( مستدرك‏الوسائل ج  15، ص 170).



قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغَ (پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: حق فرزند بر پدر سه چیز است : نام نیکو انتخاب کند ونوشتن رابه  اوبیاموزد وزمانی که بالغ شده اورا همسر دهد )  (مستدرك‏الوسائل ج  15 ص  166). 




فرد در آستانه ازدواج ، در اثر نیازهای جنسی به نوعی دچار ناآرامی واضطراب است ودوستی های دوره ی جوانی نمی تواند آرامش مطلوب را فراهم کند نیاز به مهر ومحبت و داشتنِ شریک وهمراه در زندگی از مهم ترین انگیزه های ازدواج است




چنانچه والدین در امر ازدواج فرزندشان کوتاهی کنند و آنها به گناه بیفتند ، والدین در این گناه شریک هستند :


قال رسول الله (ص): مَن بَلَغَ وَلَدُهُ النِّکاحَ وَعِندَهُ ما یُنکِحُهُ ثُمَّ أُحدَثَ حَدَثاً فَالإِثمُ عَلَیهِ «پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: هر کسی فرزندش به سن ّ ازدواج برسد وتوان ازدواج دادن ِاورا داشته باشد ،(ولی این کار را نکند ) واز فرزندش لغزشی سر زند ، گناهش به گردن اوست » (تحکیم خانواده ص 32).



در شرایط کنونی عموماً فرزندان پس تحصیلات دانشگاهی به استقلال اقتصادی می رسند ؛ در حالی که به شدت نیاز به ازدواج وجنس مخالف می باشد ؛وغریزه جنسی آنها در  اوج خود است. کنترل کردن غریزه جنسی در حالی که اختلال زن ومرد فراوان است، کار بسیار مشکلی است ؛ شیطان وعوانش به شدت برای  به انحراف کشدن جوانان فعالیت می نماید. دشمنان وطاغوتیان نیز دوست دارند که جوانان ما به گناه وکارهایی که آنها را از ایمان واسلام جدا می کند ،سرگرم باشند . آیا ازدواج جوانان را به تأخیر بیندازیم تا آنها به ارتباط های نامشروع به عنوان « عشق » مبتلا شوند ؟ آیا فقط با نصیحت وموعظه جوانان ما از گناه ومعصیت محفوظ می مانند؟


به بیان پیامبر صلی الله واله دوباره توجه نمایید ، حضرت می فرمایند : « اگر ازدواج نکنند برآنها(دختران) ایمن از فسادنباشید» وهم چنین والدین را مسؤل انحراف فرزندشان می دانند !! چه باید کرد ؟



قبل از آن که به چاره جویی بپردازیم مناسب است که به دونکته توجه کنیم ودر مورد آنها بیندیشم .وبا توجه با ین دونکته


 درباره ازدواج فرزندمان تصمیم بگیریم .





ازدواج وسلامت روحی و روانی جوانان




آموزش قبل از ازدواج مخصوص والدین

از اهداف مهم ازدواج ، تحصیل آرامش روانی وسکون قلبی است وقرآن نیز به این امر تصریح دارد:


* هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهَْا زَوْجَهَا لِیَسْكُنَ إِلَیهَْا  او خدایى است كه (همه) شما را از یك فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در كنار اوسکون وآرامش بگیرید(اعراف ،189).


بررسی وضیعت روانی دختر وپسر پیش از ازدواج،چگونگی تأثیر گذاری ازدواج در آرامش روانی را آشکار می کند . فرد در آستانه ازدواج ، در اثر نیازهای جنسی به نوعی دچار ناآرامی واضطراب است ودوستی های دوره ی جوانی نمی تواند آرامش مطلوب را فراهم کند نیاز به مهر ومحبت و داشتنِ شریک وهمراه در زندگی از مهم ترین انگیزه های ازدواج است ؛ گویا محبت به هم ، احساسی لازم برای زندگی وغمخواری وپذیرش هم در تجربه های زندگی امری ضروری است . کشش های احساسات متعارض ودر عین حال قوی جوانی را چیزی مانند ازدواج حل کننده وآرامش دهنده نیست (خانواده در نگرش اسلام وروانشناسی ص54).


قرآن دوچیز را به لباس تشبیه کرده است، شب (وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً ) وهمسر (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) .لباس موجب زینت وآرامش آدمی است .





ازدواج و سلامت دینی واخروی جوانان



والدین باید با تعجیل کردن در ازدواج فرزندشان ،اورا از شروسوسه های شیطان حفظ نمایند والا امکان آن است که شیطان بر آنها غالب شود وبه گناه مبتلا کند .

عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ مَا مِنْ شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَةِ سِنِّهِ إِلَّا عَجَّ شَیْطَانُهُ یَا وَیْلَهُ یَا وَیْلَهُ عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَیْ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی « پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: هیج جوانی در ابتدای جوانی ازدواج نمی کند مگر آن که شیطان فریاد می زند که ای وای از او وای او ،دو سوم دینش را از دست من حفظ کرده است ، پس باید در ثلث دیگر آن تقوای خدا را نمایید »( بحارالأنوار ج 100ص  221 ).




پیامبر صلی الله علیه واله ردکردن خواستگاری که دین واخلاقش خوب است ولی شرایط مادی ویامعیار های بی موردی که از طرف والدین مطرح می شود،ندارد؛ این کار موجب تأخیر در ازدواج دختر شده ودر نتیجه در زمین فتنه فسادبزرگی به وقوع می پیوندد




رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِیرٌ 


« پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: اگر خواستگارى آمد كه اخلاقش مورد رضایت است با او ازدواج كنید «و اگر نكنید فتنه و فسادى در زمین شده است»(الكافی ج : 5 ص : 347)


توجه به دونکته فوق ، انگیزه تعجیل در ازدواج فرزندان را در والدین افزایش می دهد ، زیرا آنها برای خوشبختی وسعادت فرزندشان از کاری دریغ نخواهند کرد .


شاید سؤالی مطرح شود که در زندگی ماشینی وعصری که کسب تحصیل امتیاز به شمار می آید،  والدین با ازدواج فرزندانی که هنوز به استقلال مادی نرسیده اند چه کار کنند؟!!! انشا الله در مقاله بعدی به این پرسش پاسخ داده خواهد شد.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 14:28 - 0 تشکر 518024

سلام
ممنون از حضورتون مطلبتون خیلی مفیده
ولی کاش کم کم میزدین این مطلب و تا کاربران براشون سخت نباشه که یک جا همش و بخونن.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.