• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 1816)
شنبه 28/5/1391 - 4:59 -0 تشکر 517225
فرهنگ انتظار

دنیا گلستان می شود

امام زمان

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

 «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

زمین در زمان ظهور

یکی از عواملی که سبب می شود مردم از حضرت ولی عصر(عج) غافل باشند و از دعا کردن برای فرج آن حضرت غفلت ورزند، عدم آگاهی به زندگی سعادت بخش و معنویِ در زمان ظهور آن بزرگ وار است. امام صادق علیه السلام تحوّل جهان را در پرتو قرآن و در زمان ظهور حضرت امام زمان(عج) چنین توصیف می کند: «هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین با نور پروردگار روشن می شود، تاریکی از بین می رود و مردم از نور خورشید بی نیاز می گردند، عمر انسان طولانی می شود، گنج های نهفته زمین بر مردم ظاهر شده و در برابر دیدگان آنان قرار می گیرد. در آن زمان، مردم به فضل پروردگارشان بی نیاز می شوند تا جایی که به دنبال مستحقّان زکات و صدقات می گردند، ولی آن ها را نمی یابند».

 

خدمت به حضرت صاحب الامر(عج)

از حضرت امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا قائم به دنیا آمده است؟ فرمود: «نه، ولی اگر او را درک می کردم، تمام روزهای عمرم را به خدمت او می پرداختم». آیت اللّه سید محمد تقی موسوی اصفهانی گوید: این حدیث اشاره به این دارد که خدمت کردن به آن حضرت، برترین عبادت ها و محبوب ترین طاعت هاست؛ زیرا امام صادق علیه السلام که عمر شریفش را جز در انواع طاعت و عبادت الهی صرف نکرده، این عبادت را ترجیح می دهد و می فرماید که اگر قائم را درک می کردم، روزگار را در خدمت او می گذراندم.

قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید

طاووس اهل بهشت

در روایات آمده که حضرت مهدی (عج) شبیه ترینِ مردم به حضرت رسول صلی الله علیه و آله در شمایل و رفتار است. آن حضرت گندم گون است، پیشانی اش فراخ، رویش تابان، ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک است. نیکو صورت بوده و نور رخسارش چنان درخشان است که بر سیاهی محاسن شریفش چیرگی دارد. برگونه راستش خالی زیبا است.

هم چنین گفته شده که مهدی، طاووس اهل بهشت است و قدّش چنان رشید و بلندْبالاست که هیچ چشمی، آدمی ای به آن اعتدال و تناسب ندیده است.

ظهور
نبودن زمینه مناسب و آمادگی در مردم برای ظهور

شکی نیست که رهبری پیشوایان الهی، به منظور هدایت مردم و رساندن آن ها به سرمنزل مقصود و کمال مطلوب است و این امر در صورت میسّر می شود که مردمْ آمادگی بهره برداری از این هدایت الهی را داشته باشند. اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد.

 

ذخیره بزرگ الهی

این که در پاره ای از تعبیرات نام «بقیة اللّه » بر مهدی موعود گذاشته شده، به این دلیل است که او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهی است که برای برچیدن بساط ظلم و بیدادگری در جهان و برافراشتن پرچم عدل و داد نگه داری شده است.

اگر زمینه مساعدی در مردم وجود نداشته باشد، حضور پیشوایان آسمانی در آن ها اثری ندارد. متأسفانه فشارهایی که به ویژه از زمان امام جواد علیه السلام به بعد بر ائمه معصوم علیهم السلام وارد شد و محدودیت های فوق العاده ای که برقرار گردید، نشان داد که زمینه مساعدی برای بهره مندی از هدایت ها و راهبری های ائمه علیهم السلام در جامعه وجود ندارد؛ از این رو، حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم غیبت اختیار کند تا جامعه، آمادگی لازم را به دست آورد

سیره جهادی و مبارزاتی حضرت مهدی(عج)

امام مهدی(عج) با انقلاب خود، بساط کفر و شرک را از گستره زمین بر می چیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت می کند. ایشان در راه و روش خویش، سازش ناپذیر است و در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد. چشم پوشی و مسامحه ای در روش او نیست و از سرزنش کنندگان نمی ترسد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای، تبهکاران را کیفر می دهد. قاطعیت، ویژگی همه رهبران راستین الهی است که در وجود امام در اوج و کمال است و همین معیار پاک سازی جوامع به شمار می آید. حضرت مهدی(عج) برای تحقق اهداف پیامبران الهی و برقراری عدالت جهانی قیام می کند. طبیعی است در چنین شرایطی که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه می شود، تنها کسانی در جبهه باطل باقی می مانند که به کلی هویت الهی و انسانی خود را از دست داده اند و جز به فساد و ظلم نمی پردازند. شمشیر برنده مهدوی در مورد این گونه افراد از نیام بیرون می آید.

 

سیره قضایی امام زمان(عج)

حضرت مهدی (عج) برای برقراری عدالت قیام می کند و برای اجرای این عدالت، به نظام قضایی استواری نیاز دارد؛ از این رو، حضرت از افرادی استفاده می کند که افزون بر تسلط کامل بر مبنای اسلامی و فقهی، از نظر پیشینه نیز کم ترین ایراد و اشکالی بر آنان وارد نباشد. امام مهدی(عج) در برقراری عدالت به شیوه جد بزرگوارش امام علی علیه السلام عمل می کند و با جدیت و قدرت، به دنبال به دست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است. ایشان حق را هر جا که باشد به صاحب آن بر می گرداند و چنان به عدالت رفتار می کند که مطابق روایات، زندگان آرزو می کنند مردگان برگردند و از برکت عدل او بهره مند شوند.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «وقتی مهدی قیام کند، مانند داوود و سلیمان داوری می کند؛ یعنی شاهد و گواه نمی طلبد.» به یقین این داوری، به سبب اعتماد بر علم الهی است و موجب بر پاشدن عدالت حقیقی در جامعه می شود.

مـــــه مـــن نقاب بگشا ز جمال کبریایی   ...   که بتــــان فرو گذارند اســـاس خــودنمایی

شده انتظارم از حد چه شود زدر درآیـی   ...   زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:9 - 0 تشکر 517258

جایگاه مهدویت در رسانه های ما کجاست؟


مهدویت

به هر دلیل و حكمت عادت كرده‌ایم كه سهم امام را تنها از خمس اموال منقول و غیرمنقول محاسبه كنیم، در حالی كه با صد تدبیر و حیله هم از ادای آن حدّاقل می‌گریزیم، در حالی كه در نزد آبرو، اعتبار، قلم، وقت ما و برنامه‌های رسانه‌ای رسمی و غیررسمی ما سهم بزرگی از حقّ امام باقی است كه الزاماً باید پرداخته شود.


امروز هم طبق معمول و سابقة قریب به دویست برنامة رادیویی كه طیّ آنها همواره از دشمنان اسلام، شیعه و ایران و عملكرد آنها گفته‌ام و آخرین خبرها و حوادث جاری را با رویكرد مهدوی تحلیل كرده‌ام، در پی كشف خبری و روایتی بودم؛


گویا عادت كرده‌ایم هر كجا كم آوردیم، از سهم این برنامه‌های كوتاه كه یك میلیونیوم ساعت از جمع كلّیة برنامه‌های فرهنگی رسانه‌های رسمی و غیررسمی هم نمی‌شود، كم كنیم.


این عمل از دو حال خارج نیست، یا شأن موضوع و مطلب (مهدویّت) را اسفل و كم اهمّیت‌تر از سایر موضوعات، همچون تاسوعا و عید نوروز و... فرض كرده‌ایم یا آنكه مجموع ایّام و آنات و حوادث و رخدادهای ماضی و مستقبل را منفك و مستقل از آنچه كه در دایرة گفت‌وگوهای ولایی مهدوی قابل شناسایی است، فرض كرده‌ایم. وگرنه دلیل روشن و قابل دفاعی برای این كم گذاشتن‌ها نمی‌شناسم.


از همین جا بود كه خواستم خودم و دوستانم را متذكّر این معنی شوم و از زبان حضرات معصومان(علیهم السلام) عرض كنم كه:


«دنیا و هر چه در آن است، متعلّق به خدا، رسولش و ما اهل بیت است.»


این كلام حضرت اباعبدالله، امام صادق(علیه السلام) است كه خلق مسلمان را متذكّر می‌شوند:


«هر كه چیزی از مال دنیا به دست آورد، باید تقوا پیشه كند و حقّ خدا، رسول خدا و اهل بیت(علیهم السلام) را بدهد، مباد كه مستوجب و مستحقّ بیزاری آنان شود.» (اصول كافی، كتاب حجّت، ج 2)


به هر دلیل و حكمت عادت كرده‌ایم كه سهم امام را تنها از خمس اموال منقول و غیرمنقول محاسبه كنیم، در حالی كه با صد تدبیر و حیله هم از ادای آن حدّاقل می‌گریزیم، در حالی كه در نزد آبرو، اعتبار، قلم، وقت ما و برنامه‌های رسانه‌ای رسمی و غیررسمی ما سهم بزرگی از حقّ امام باقی است كه الزاماً باید پرداخته شود.




امام علی علیه السلام خطاب به «رمیله» فرمودند: هیچ مۆمنی بیمار نمی‌شود، مگر اینكه ما هم به خاطر او بیمار می‌شویم و هیچ مۆمنی غمگین نمی‌شود، مگر اینكه ما هم در غم او غمگین می‌شویم و هیچ دعایی نمی‌كند، مگر آنكه ما به دعای او آمین می‌گوییم و سكوت نمی‌كند، مگر آنكه ما برایش دعا می‌كنیم




مگر نخوانده و نشنیده‌ایم این فراز دعای «عدیله» را كه می‌فرماید:


امام، آن كسی است كه «بِبقائِهِ بَقیتُ الدُّنیا، بِیمنِه رزق الوری، و بوجودِهِ ثَبتّتِ الأرضِ و السَماء» به حضور اوست كه دنیا باقی است و به وجود او و بركت اوست كه رزق و روزیِ آفریده‌ها می‌رسد و به وجود اوست كه زمین و آسمان ثابت مانده است.


به قول شاعری:



می‌تراود از تو بوی زندگی            هست لبریزت سبوی زندگی


روح آبیِ تو سرشار خدا            خندة زیبا به روی زندگی




امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند:


«ما اهل بیت(علیهم السلام) آن نعمتی هستیم كه خدا به سبب ما بندگان را نعمت داده است و این نعمتی است كه منقطع نمی‌شود و خداوند از حقّ این نعمتی كه به ایشان ارزانی داشته، سۆال خواهد كرد.» (نورالثّقلین، ج 5، ص 663)


هر آنچه كه خیر و بركت و توفیق و روزی است از مسیر امام، به واسطة امام و به اذن امام عصر(عج) به ما رسیده است. صاحب نعمتی كه می‌بایست در صدر و ذیل تمامی سخنان، برنامه‌ها، بزرگداشت‌ها، اعیاد و ایّام از ایشان یاد شود و به واسطه‌اش خداوند را شكر گوییم. مباد كه ناسپاسی نعمت را بدل به نقمت كنیم در حالی كه مهربان‌ترین مهربان عالم است.


امام علی

امام علی(علیه السلام) خطاب به «رمیله» فرمودند:


«هیچ مۆمنی بیمار نمی‌شود، مگر اینكه ما هم به خاطر او بیمار می‌شویم و هیچ مۆمنی غمگین نمی‌شود، مگر اینكه ما هم در غم او غمگین می‌شویم و هیچ دعایی نمی‌كند، مگر آنكه ما به دعای او آمین می‌گوییم و سكوت نمی‌كند، مگر آنكه ما برایش دعا می‌كنیم.» (بحارالأنوار، ج 26، باب 9، ص 140)


در تندباد حوادث و فتنه‌های آخرالزّمانی كه هر دم رو به فزونی است و در میان حملات جنود ابلیسی كه از فراز و فرودمان هر لحظه چون طوفان حمله می‌آورند، چه كسی است كه پناه امن و حصن حصین باشد؟ گویا خود را ایمن شناخته‌ایم یا پناهگاهی امن‌تر یافته‌ایم وگرنه چرا چنین؟




خداوندا! شیعیان ما از پرتو انوار ما خلق شده‌اند و از زیادی گِل ما سرشته گردیده‌اند، آنها گناهان زیادی به اتّكای محبّت ما و ولایت ما مرتكب شده‌اند، اگر گناهان آنها در ارتباط با توست، از آنها درگذر كه ما نسبت به حقّ خود اظهار رضایت كرده‌ایم و آنچه از گناهان در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آنها اصلاح كن و از خمس كه حقّ من است به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش نجات بده و با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما




این سخن جز آن است كه امروزه روز، تنها با رویكرد مهدوی می‌توان به تفسیر و رمزگشایی از همة حوادث و رخدادهای سیاسی، طبیعی، اجتماعی و حتّی فرهنگی در سطح كلان و خرد پرداخت.


امام باقر(علیه السلام) فرمودند:


«مهدی از همة شما بیشتر مردمان را پناه می‌دهد و از همة شما علمش افزون‌تر است و از همه رحمت و لطفش فراگیرتر.»


اگر چنین نبود، در آن سحرگاه و در سرداب مقدّس این مناجات، چنان كه «سیّد بن طاووس» نقل كرده است، از ایشان شنیده نمی‌شد:


«خداوندا! شیعیان ما از پرتو انوار ما خلق شده‌اند و از زیادی گِل ما سرشته گردیده‌اند، آنها گناهان زیادی به اتّكای محبّت ما و ولایت ما مرتكب شده‌اند، اگر گناهان آنها در ارتباط با توست، از آنها درگذر كه ما نسبت به حقّ خود اظهار رضایت كرده‌ایم و آنچه از گناهان در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آنها اصلاح كن و از خمس كه حقّ من است به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش نجات بده و با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.»


هیهات! به ندانستیم كه به قول امام حسن عسكری(علیه السلام)، یتیم‌تر از این یتیم آن كسی است كه از امامش دور افتاده و قادر نیست او را بیابد و نمی‌داند احكام دینش را چه سازد و از كجا حاصل كند.


خودم و شما را متذكّر این همه غفلت می‌شوم و دعوت می‌كنم به ادای حقّ امام و تجدید عهد با امام، چنان كه در نامه‌ای به «شیخ مفید(ره)» فرمودند:


«اگر شیعیان ما كه خداوند توفیق طاعتشان دهد، به عهدی كه با ما داشتند وفا می‌كردند، همانا فیض دیدار ما از آنان سلب نمی‌شد.» والسّلام

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:10 - 0 تشکر 517261

احتمال بداء در نشانه های ظهور


ظهور

یکی از باورهای شیعه امامیه که به غلط مورد اعتراض دیگر فرقه‌ها قرار می‌گیرد، بداء است؛ زیرا تصوّر می‌شود، مقصود از آن (ظهور بعد الخفاء) است، در حالی که شیعه بداء را به معنی (ابداء) می‌داند؛ نه آشکار شدن امری بر خداوند،(1) به این معنا که خداوند مقصود حقیقی خود را آشکار می‌كند؛ ولی مردم تصوّر دیگری دارند، مانند تغییر قبله، ذبح اسماعیل(علیه السلام) و رفع عذاب از قوم یونس(ع) که خداوند متعال ابتدا از موضوع تغییر قبله، امتحانی بودن ذبح و رفع عذاب به دلیل توبه قوم یونس(علیه السلام) را خبر نداد؛ بلکه به جهت برخی مصلحت‌ها، پس از مدّتی حقیقت را آشکار کرد. بنابراین (بداء) نزد غیر شیعه نیز مورد قبول است و سوء استفاده برخی غلات از آن، باعث شده است که شیعه نیز متّهم شود.(2)


بر اساس برخی روایت‌ها، در موضوع علائم ظهور نیز احتمال بداء وجود دارد. کلینی در باب «البداء» از امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کند:


«خداوند دو گونه علم دارد؛ یکی علم پنهان و مخزون که غیر او کسی نمی‌داند و از آن بداء به وجود می‌آید و دوم علمی که به فرشتگان و پیامبران خود داده و ما از آن آگاهیم».(3)


آیا ممکن است که دانش امامان درباره نشانه‌های ظهور، از این نوع باشد؟ یعنی از نوعی که بداء در آن روشن نشده است. در تفسیر آیه «قضی اجلاً و اجلٌ مسمّی عنده»(4) به نقل از امام باقر(علیه السلام) آمده است که «مراد اجل حتمی و اجل موقوف است.»(5) در روایت‌های علائم ظهور نیز به این دو گونه اشاره شده و از آنها استفاده می‌شود که نشانه‌های حتمی، چنان که از نامش پیداست  به طور حتم، رخ خواهد داد؛ ولی علائم موقوفه ممکن است تغییر کند.(6) چنان که امام باقر(علیه السلام) در ادامه همان حدیث «کافی» که نعمانی آورده است، درباره موقوف فرمودند:




ممکن است به مشیّت خداوند تغییر کند. باید توجّه داشت، بیشتر علامت‌های ظهور که در روایت‌ها از جمله نمونه‌های حتمی، شمرده نشده‌اند، به قرینه مقابله، جزو موقوفاتند و در آنها احتمال بداء وجود دارد




«آن چیزی است که در آن، خواست الهی دخالت دارد».(7)


یعنی ممکن است به مشیّت خداوند تغییر کند. باید توجّه داشت، بیشتر علامت‌های ظهور که در روایت‌ها از جمله نمونه‌های حتمی، شمرده نشده‌اند، به قرینه مقابله، جزو موقوفاتند و در آنها احتمال بداء وجود دارد.


با این همه، در روایتی از امام نهم(علیه السلام)، در نشانه‌های حتمی نیز، وجود بداء احتمال داده شده است. نعمانی به نقل از ابو‌هاشم جعفری می‌گوید:


در حضور ابوجعفر الجواد(علیه السلام) از سفیانی و حتمی بودن آن در روایت‌ها، سخن به میان آمد. پرسیدم: آیا در امر حتمی هم بداء پیش می‌آید؟ فرمود: «آری»، گفتم که می‌ترسم درباره قائم(علیه السلام) هم بداء پیش می‌آید. فرمود: «قائم وعده الهی است و در آن تخلّف نمی‌شود».(8)



پی‌نوشت‌ها:


1. درباره جایگاه و اهمّیت بداء و اینکه بداء با علم الهی منافاتی ندارد، نک: الکافی، ج 1، صص 146 ـ 149.


2. برای اطّلاع بیشتر نک: غالیان، ص 277.


3. الکافی، ج 1، ص 147.


4. سوره انعام (6)، آیه 2.


5. الکافی، ج 1، ص 147.


6. درباره این روایت‌ها، نک: بحارالأنوار، ج 52، ص 249.


7. الغیبـهï¼» نعمانی، ح 5، باب 18، ص 312.


8. همان، ح 10، باب 18، ص 315.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:11 - 0 تشکر 517263

مولا؛ زمین گیر شده ایم!



امام زمان




در دوران غیبت کبرای امام عصر (عج) مهمترین وظیفه و تکلیف یک شیعه ی حقیقی چیست؟ چه باید کرد تا مطمئن باشیم به حداقل وظیفه ی خود عمل نموده ایم؟ آیا به راستی شیعه امام عصر (عج) بودن بار مسئولیتی به همراه ندارد؟!






ما و وظیفه های زمین مانده مان!


در قبال هر حقی یک تکلیفی بر دوش ماست. اگر ما حق داریم که از هدایت و رحمت بی کران خداوندی هادی و راهنمایی چون انسان کامل داشته باشیم، پس تکلیف و وظیفه ای هم در قبال این راهنمای سعادت بر عهده داریم. مهمترین تکلیف و وظیفه ما در قبال هدایت او گردن نهادن به راه سعادت است و چه معامله ی نیکویی که هر دو جانبه آن سود برای ماست! برای سعادتمند شدن و هدایت مولا را پذیرا گشتن، اما شرط و شروطی وجود دارد که بایستی در جهت انجام آنها و فراهم نمودن شرایط آن بکوشیم!


قدم اول:


برای آنکه هدایت امام عصر (عج) بر دلهایمان بنشیند و بتواند از نور پشت ابر او در غیبت بهره مند گردیم، شرط نخستین آن است که گناه و معصیت را ترک نماییم. گناه مانع دیدن امام عصر (عج) و بهره مندی از وجود پرفیض اوست. آن حضرت فرمودند: «فما یحسبا عنهم إلاّ ما یتصّل بنا مما نکرهه؛ پس چیزی که ما را از آنها (شیعیان) دور نگه می دارد کارهای ناشایست آنهاست که به ما می رسد.»


توجه به بیان نورانی حضرت ولی عصر (عج) چند مطلب را روشن می کند:


اول آنکه گناه و آلودگی هاست که مانع بهره مندی ما از وجود حضرت (عج) می شود و همچون حجابی ما را از ایشان دور نگه می دارد.


دوم آنکه فقط گناه و معصیت حرام چنین اثری ندارد بلکه برای  درک وجود پر نور حضرت (عج) باید از هر ناشایستی و او مکروهات تا حد توان دوری نمود. زیرا ناشایستگی ها با وجود منوّر و مقدس رو ناسازگاری دارند.




اما لطف و کرم این خاندان بیش از اینهاست که حتی در منجلاب کرده هایمان ما را ها کنند، گرچه ما کوتاهی کنیم دست لطف و عنایت آنها همواره بر سر شیعیان مستدام است و جز این نیست که یک راه حل ساده برای جبران از دست رفته ها و به تاراج برده های معصیت در اختیارمان نهاده اند




اطلاع از معاصی!


سوم آنکه بر اساس این روایت شریف، اوضاع و احوال ما مرتباً به نزد حضرت (عج) می رسد و او از حال و روزگار ما غافل نیست ولی چه می شود شیعیان بی وفا را که از همچون اویی غفلت می ورزند؟!


و آخرین نکته ای که شاید بتوان از این حدیث نورانی و انذار مولا دریافت آن است که علت تأخیر در ظهور و طولانی شدن غیبت مولا نیست جز گناهان و آلودگی های شیعیان حضرت (عج)!



عزم جدّی برای شروع دوباره!


شاید همین حدیث کوتاه برای اشارتی کافی باشد که باید از نو تصمیم گرفت و او دوباره شروع کرد. شروعی بی گناه و آغازی بدون ناشایستگی ها!


 راز موفقیت سرمایه گذاران بازار سهام

تنها در اینصورت است که می توان تبعات اعمال ناثواب گذشته را شاید تا حدی جبران نمود و مسئولیت خطیر خود را حداقل در این حد به انجام رسانید! پس باید اراده ای قوی با توکل بر خدا در مسیر تکلیف الهی گام نهاد و اولین قدم یعنی دوری از معاصی را انجام داد.



موتور جت!


اما لطف و کرم این خاندان بیش از اینهاست که حتی در منجلاب کرده هایمان ما را ها کنند، گرچه ما کوتاهی کنیم دست لطف و عنایت آنها همواره بر سر شیعیان مستدام است و جز این نیست که یک راه حل ساده برای جبران از دست رفته ها و به تاراج برده های معصیت در اختیارمان نهاده اند. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: "من لم یقدر علی ما یکفّر به ذنوبه فلیکثر من الصّلوات علی محمد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛ هر کس نتواند کاری کند که به سبب آن گناهانش از بین برود پس باید بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آل او (علیه السلام) بسیار درود بفرستد. زیرا که آن، گناهان را ریشه کن می کند.» صلوات بر پیامبر عظیم الشأن و خاندان پاک او همچون سوخت موتور جتی است که می تواند آلودگی های معصیت را از وجود انسان پاک نماید. در واقع این مطلب از یک حقیقت پرده برمی دارد که توسل به اهل بیت و خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و تمسک به ایشان سبب می شود انسان توان مقابله با گناهان را بیابد!




مهمترین تکلیف و وظیفه ما در قبال هدایت او گردن نهادن به راه سعادت است و چه معامله ی نیکویی که هر دو جانبه آن سود برای ماست! برای سعادتمند شدن و هدایت مولا را پذیرا گشتن، اما شرط و شروطی وجود دارد که بایستی در جهت انجام آنها و فراهم نمودن شرایط آن بکوشیم!




توسل به امام عصر (عج)!


بر این اساس توسل و تمسک به دامن پرمهر امام عصر (عج) و صلوات بسیار بر او و پدران پاکش سبب می شود انسان بتواند برای رهایی از معاصی و گناهان عزم راسخی پیدا نماید. زیرا در هر حال کرم این خاندان بسیار است و برای انجام دین و وظیفه مان در قبال خودشان که همانا ترک گناه است، خودشان پیش قدم یاری و کمکند و تنها کافی است اراده ای باشد تا دستهای یاریگر امام و پشتیبانی خود خداوند متعال به سوی مان گشوده شوند!



سخن پایانی!


چه معامله ای است پرسود معامله با خدا و اولیای الهی. هنگامی که حرف وظیفه و مسئولیت هم پیش می آید خودشان تضمین کننده و یاری گرند. چه رسد به حق و حقوق ما که البته حقّی نیست جز تکلیف های به جا مانده مان! سعادت عاقبت شیرین امام شناسی و رهرو امام بودن، به کامتان باد!

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:11 - 0 تشکر 517266

دور، چون با عشاق افتد تسلسل بایدش!


امام زمان

چه خورشیدهایی که خود، در نهایت شیفتگی، به دور خورشیدهای بزرگتر و نورانی‌تر می‌چرخند. مدار و منظومه‌های مختلف، همه، یک پیام دارند و آن این که در راه دلدادگی، آنچه مهم است گردش به دور محور و مرکز نور است و اگر ذره‌ای از این مسیر و مدار فاصله بگیریم، از مدار نور خارج شده‌ایم.


هنگامی که پیامبر اعظم به رسالت رسیدند، کسانی پیدا می‌شدند که ایشان را برای خود و رفع مشکلاتشان می‌خواستند. همراهی آنها در این بود که فقر و بی‌عدالتی رفع شود و وضعیت اقتصادی و بهداشتی و امور روزمره آنها پس از سال‌ها عقب ماندگی و جاهلیت، رو به اصلاح رود. حتی کسانی بودند که آمدن او را امیدی برای انتقال قدرت به خودشان می‌دانستند و می‌خواستند از دیوار این دین جدید، نردبانی بسازند تا به مطامع خودشان برسند؛ هرچند اینها، همه، توهّمات این جماعت بود و هدف اسلام و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، غلبه و جهانی شدن دین اسلام بود.(1)


در این میان، معدود افرادی نیز بودند که خود را برای پیامبر اسلام می‌خواستند و همه جا به دور او می‌گشتند؛ چه در کوران جنگ احد ـ زمانی که عده‌ای گریختند(2) ـ آنها یک تنه به جای یک لشکر، مدافع پیامبر و اسلام نوپا بودند و چه در تهدیدها، توطئه‌ها و فتنه‌ها که تنها یک قسم آن، معامله جان با خدا و خوابیدن در بستر پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.(3) از این بزرگواران ـ که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به امامت رسیدند ـ در دوران حیات پیامبر یک اظهار نظر و مطلب شخصی دیده نمی‌شود؛ چرا که آنها فقط و فقط به دور خورشید وجود پیامبر، طواف می‌کردند و درس ولایت پذیری را عملاً به نمایش گذاشته بودند.


و اینگونه شد که خورشید ولایت ـ که خود، همواره در مسیر و مدار ولیّ خود بود ـ به محور تبدیل شد و جمله «علیّ مع الحق و الحق مع علیّ» بر صفحه زرین تاریخ، نقش بست؛ جالب آنکه پیروان مدار و منظومه او هم، خود و تمام اطرافیان خود را برای علی(علیه السلام) می‌خواستند و در زمانی که امواج خود خواهی‌ها و طلبکاری‌ها از دین و اولیای الهی، خروشانتر بود، آنها همه را فدای محبت و ولایت می‌کردند.




ای علی! هر آینه در آخرالزمان گروهی هستند که به جرم دوست داشتن تو، مورد سرزنش مردمان قرار می‌گیرند و اگر مردم، آنها را دوست می‌داشتند، برایشان بهتر بود. اگر (مقامات تو را) می‌دانستند، تو و فرزندان تو را بر پدران، مادران، برادران، خواهران و برعشیره و نزدیکان خود ترجیح می‌دادند؛ پس بهترین صلوات‌های خداوند بر آنان باد. آنها فردای قیامت زیر لوای حمد، محشور خواهند شد؛ از خطاهایشان چشم پوشی می‌شود و درجاتشان رفیع می‌گردد. این پاداش کارهایی است که انجام دادند




در آستانه ظهور موعود(عجل الله تعالی الفرجه الشریف) و فرزند امیر‌المۆمنین(علیه السلام) نیز برای نجات جهان به انسان‌هایی نیاز است که ولیّ خدا را برای خدا بخواهند و از انحرافات مکاتب سیاسی و اقتصادی ـ که در نهایت به خود رأیی، استبداد، منفعت طلبی و انسان محوری می‌انجامد ـ دور باشند؛ بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «و لیکوننّ فی آخر الزمان قوم یتولونک یا علی یثناهم الناس و لو احبهم لکان خیراً لهم لوکانوا یعلمون یۆثرونک ولدک علی الاباء و الأمهات و الاخوة و الأخوات و علی عشائرهم و القربات صلوات الله علیهم افضل الصلوات اولئک یحشرون تحت لواء الحمد یتجاوز عن سیئاتهم و یرفع درجاتهم جزاءً بما کانوا یعملون؛ (3) ای علی! هر آینه در آخرالزمان گروهی هستند که به جرم دوست داشتن تو، مورد سرزنش مردمان قرار می‌گیرند و اگر مردم، آنها را دوست می‌داشتند، برایشان بهتر بود. اگر (مقامات تو را) می‌دانستند، تو و فرزندان تو را بر پدران، مادران، برادران، خواهران و برعشیره و نزدیکان خود ترجیح می‌دادند؛ پس بهترین صلوات‌های خداوند بر آنان باد. آنها فردای قیامت زیر لوای حمد، محشور خواهند شد؛ از خطاهایشان چشم پوشی می‌شود و درجاتشان رفیع می‌گردد. این پاداش کارهایی است که انجام دادند».



امام علی


همین روحیه ایثار و معامله با خدا است که در بالاترین درجه در خود حضرت امیر‌المۆمنین(علیه السلام) دیده می‌شد که جان خود را با خدا معامله می‌کرد(4) و سلامت دین خود را در برابر این معامله طلب می‌نمود؛ نه باج خواهی و سهم و امتیاز و... .



این نیاز جدی امروز و هر زمان ما است. کسانی که دور محور ولایت می‌چرخند، همانند یاران امام زمان(عجل الله تعالی الفرجه الشریف)، بر زین مرکب امام دست می‌کشند و از این کار، برکت، طلب می‌کنند؛ در جنگ‌ها جان خود را سپر او می‌کنند و هر چه بخواهد، برایش انجام می‌دهند.(5)


انقلاب برخاسته از آموزه‌های ولایی نیز همیشه بر این استوانه‌ها استوار بوده و خواهد بود. کسانی که این مسیر نورانی را مایة تبرک بدانند، به جای طلبکاری در مشکلات و فراز و نشیب‌ها، خود را مدافع و سرباز آن می‌دانند و در مسیر انقلاب، به دنبال رسیدن به ثروت و رفاه و امنیت ظاهری و موقعیت اجتماعی خود نیستند.




در آستانه ظهور موعود(عجل الله تعالی الفرجه الشریف) و فرزند امیر‌المۆمنین(علیه السلام) نیز برای نجات جهان به انسان‌هایی نیاز است که ولیّ خدا را برای خدا بخواهند و از انحرافات مکاتب سیاسی و اقتصادی ـ که در نهایت به خود رأیی، استبداد، منفعت طلبی و انسان محوری می‌انجامد ـ دور باشند




نباید در ادامه مسیر فراموش شود که هدف، اسلام و جهانی شدن دین حق و ارزش‌ها بوده است. در این میان، کاستی‌ها، خسارت‌ها، شماتت‌ها، تهدیدها و فتنه‌ها کم نخواهد بود؛ چه بسا می‌باید که یک تنه زخم شمشیرها را به جان خرید، در حالی که گروه زیادی در میدان غفلت به دنبال جمع آوری غنائم اسلام باشند! یا مجبور بود که رشد علم و معرفت و فناوری را با چنگ و دندان دنبال کرد آن طور که امام صادق(علیه السلام) و یاران ایشان، در قالب خرما فروش، تاجر و کاسب و در نهایتِ محاصرة اقتصادی و تحریم های سیاسی و اقتصادی، به رواج علوم می‌پرداختند و یا لازم شود که سالهای سال در پرده ناشناسی و غیبت طی کرد و به کار زیر بنایی و پنهان ادامه داد تا آنکه ملت‌های جهان به یأس برسند(6) و خود، با آغوش باز به آموزه‌های وحیانی و سوغات بی‌بدیل موعود، روی آورند. این کارها در قالب‌ و رنگ‌های مختلف است؛ اما همگی، فقط و فقط یک ندا بیشتر ندارند و آن‌هم اینکه: همه فدایی دین و اسلام هستیم و پیامبر، ابتدا بندگی کرد که شایسته رسالت شد که: «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله».


مشکل جبهه داخلی حق و باطل از صدر اسلام تا کنون همین بوده و هست: چه کسانی جان خود را برای حق فدا می‌کنند و چه کسانی به دنبال حق می‌افتند تا خود را نجات دهند؟ کدام یک از مدعیان ایمان و ولایت، به دنبال ادای دَین خود به ولیّ خدا هستند و کدامشان برای مطالبه طلب خیالی خود، به دنبال ولیّ خدا می‌روند؟ کدام افراد می‌گویند، می‌نویسند و فریاد می‌زنند تا صدای حق، به گوش غافلان و جاهلان برسد و چه کسانی از غفلت و جهالت مردم، سواری می‌گیرند تا به نام حق، از گفته‌ها و نوشته‌ها و فریادهایشان به کام برسند.



پی نوشت ها :


1. اشاره به آیه «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله»(سوره توبه/ 33، سوره صف/9، سوره فتح/28).


2. اشاره به آیه « إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوكُمْ فِی أُخْرَاكُمْ ...»(سوره آل عمران/153).


3. کتاب الغیبة، ص136، ح100.


4. اشاره به آیه « وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَۆُوفٌ بِالْعِبَادِ »(سوره بقره/207).


5. فرهنگ‌نامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص444.


6. اشاره به روایاتی که واقع شدن ظهور را پس از یأس مردم بیان کرده‌اند.





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:12 - 0 تشکر 517268

هدف در عرصه مهدویت وسیله را توجیه نمی کند


حضرت محمد

حیات نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) مملوء از حوادث است و به مثابه کارگاهی آموزشی برای جامعه اسلامی است تا با تحلیل و بررسی حوادث آن، الگوهای رهبر اسلامی را سر لوحه کارهای خود قرارا داده و از بی راهه و کژ راهه رهایی یابد. نبی اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) با اخلاقی نیکو و بی بدلیل در راه گسترش اسلام به مقابله با جاهلیت عرب پرداخت و در موارد متعدد عقاید ناب اسلام را در برابر خرافات اعراب و جاهلیت و ادیان رایج در جزیرت العرب عرضه داشت. حتی ازدواج پیامبر با زینب ، همسر زید پسرخوانده نبی اکرم از مصادیق مقابله با خرافات و عقاید غیر صحیح اعراب بوده است. چناچه در قران می خوانیم:


وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُۆْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (سوره احزاب، آیه 37)


(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [به فرزند خوانده‌ات "زید"] می‌گفتی: "همسرت را نگاه‌دار و از خدا بپرهیز!" (و پیوسته این امر را تکرار می‌کردی)؛ و در دل چیزی را پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌کند؛ و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مۆمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود).


از عقاید خرافی اعراب آن بود که پسرخوانده را در حکم پسر دیده و احکام ازدواج و ارث را در آندو یکسان می شمردند. پیامبر بعد از طلاق زید با زینب ازدواج کرد و عملا به مقابله با خرافات پرداخت. در این باب در قرآن میخوانیم :


... وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَٰلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ غ– وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ (سوره احزاب، آیه 4)


...و (نیز) فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنی باطل و بی‌پایه)؛ امّا خداوند حقّ را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند.


ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (سوره احزاب، آیه 5)




یکی ازحوادث حیات نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) که مقابله عملی با خرافات در ان مشهود است وفات ابراهیم و هم زمانی ان با افتاب گرفتی است. یکی از فرزندان حضرت نبی ابراهیم بود . ماریه مادر ابراهیم افتخار همسری رسول خدا را بدست اورد. پیامبر فرزندانی از دست داده بود ؛ قاسم ، طاهر، طیب، زینب، رقیه ، ام کلثوم . پر واضح بود ابراهیم نور امیدی در دل حضرت بعد از فراق فرزندان جان باخته بود. اما براهیم نیز به دیار باقی شتافت و 18 ماه از تولد او نگذشته بود که که پیامبر شاهد جان باختن این فرزند بود




آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند؛ امّا گناهی بر شما نیست در خطاهایی که از شما سرمی‌زند (و بی‌توجّه آنها را به نام دیگران صدا می‌زنید)، ولی آنچه را از روی عمد می‌گویید (مورد حساب قرار خواهد داد)؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.


 رسول الله(صلی الله علیه و آله) نیز تبلیغ و ترویج را در کنار مقابله با خرافات بیان می کردند و به نظر می رسد این روشی بی بدیل در عرصه تبلیغ و ترویج و انتشار و آموزش عقاید صحیح است. لوح سفید نفس خواهان پذیرش عقاید صحیح است تا بهتر زندگی خود را سامان دهد. تمایل بشر برای وصول به معرفت صحیح را میتوان فطری دانست. اما به عللی مجموعه عقایدی غیر صحیح در ذهن رسوخ می کند. حتی در مواردی در بدیهیات اولیه و گزاره های روشن نیز انسان به واسطه رسوخ عقاید غیر صحیح دچار شک و تردید می شود. برخی از عوامل رسوخ عقاید غیر صحیح را روانشناسانه میتوان تحلیل کرد . در برابر این حالت غیرهنجاری ذهن ابتدا باید عقاید غیر صحیح و عوامل روانی که مانع پذیرش عقاید صحیح میشود ، زدوده شود سپس به لوح زدوده شده از زنگار خرافات و موهومات، حقیقت عرضه شود. در این صورت است که تبلیغ و امر آموزش به سر منزل مقصود رسیده و عقاید ناب و معارف صادق را ترویج کرده ایم.


یکی ازحوادث حیات نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) که مقابله عملی با خرافات در آن مشهود است وفات ابراهیم و هم زمانی ان با افتاب گرفتی است. یکی از فرزندان حضرت نبی ابراهیم بود . ماریه مادر ابراهیم افتخار همسری رسول خدا را بدست اورد. پیامبر فرزندانی از دست داده بود ؛ قاسم ، طاهر، طیب، زینب، رقیه ، ام کلثوم . پر واضح بود ابراهیم نور امیدی در دل حضرت بعد از فراق فرزندان جان باخته بود. اما براهیم نیز به دیار باقی شتافت و 18 ماه از تولد او نگذشته بود که که پیامبر شاهد جان باختن این فرزند بود و در زمان مرگ او چنین فرمود :


حضرت محمد

ابراهیم عزیز! کاری از ما برای تو ساخته نیست تقدیر الهی نیز بر نمیگردد چشم پدرت در مرگ تو گریان و دل او محزون و اندوهبار است ولی هرگز سخنی را که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمیسازم اگر وعده صادق و محقق الهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد در فراق و جدایی تو بیش از این گریه میکردم و غمگین میشدم ( ر.ک : فروغ ابدیت جلد 2 جعفر سبحانی ص 800).


سخنان پیامبر نشان از احساسات انسانی همراه با ایمان و رضا به تقدیر الهی است. آورده اند عبدالرحمن بن عوف به پیامبر اعتراض کرد که چگونه شما در فراق فرزند خود گریه می کنید اما دیگران را از گریه بر مردگان نهی میکنید؟  پیامبر در جواب به عبد الرحمن فرمودند : من گفته ام که در مرگ عزیزان داد و فریاد نکنید و سخنان کفرآمیز و یا یا سخنانی که بوی اعتراض میدهد نگویید و از شدت اندوه لباسهای خود را پاره نکنید.( همان ص 802).


کسی که رحم نمی کند، چگونه انتظار رحمت خداوند متعال را دارد. گریه کردن بر مردگان و بالاتر از آن یاد مظلومیت مسلمین نه کفر بلکه سنت بوده است و متاسفانه هم اکنون شاهدیم برخی بر اساس عقایدی غیر انسانی شیعیان را به واسطه عزاداری و بزگداشت فضایل پیامبرو ائمه اطهار به کفر نسبت میدهند. حال آنکه در سیره نبی اکرم و ائمه اطهار خلاف گفته های آنرا شاهدیم. گویی برخی تلاش دارند با قرائتی خشن و غیر انسانی از اسلام تیشه به ریشه اسلام زنند و اسلام را دینی تهی از اصول اخلاقی عاطفی و انسانی معرفی کنند.


تقى‏الدین احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابن‏تیمیه»، کسى است که افکار وهابیان از او سرچشمه گرفته و در حقیقت وى را مۆسس مذهب خود مى‏دانند. وی بر اساس مبانی غیر اسلامی تلاش داشت قرائتی خشن از اسلام عرضه کند.


وی بعد از وفات پدر بر کرسى تدریس در مسجد جامع دمشق نشست و به خاطر کج سلیقگى و انحرافى که داشت؛ به مخالفت با عقاید رایج مسلمین و مذاهب رایج آن زمان برخاست. فتواها و نظرات اعتقادى و فقهى‏اش از قبیل تجسیم، حرام بودن زیارت قبور اولیا، استغاثه به ارواح اولیاى خدا، شفاعت، توسل و ... براى او مشکل ساز شد.علماى عصرش به مخالفت با افکار و عقایدش برخاستند و از نشر آن ممانعت کردند.



وهابیت

برخی از اراء منحرفه و فتاوای ابن تیمیه عبارتند از :


1- نماز خواندن در کنار قبور مشروع نیست. همچنین رفتن به مشاهد مشرّفه جهت عبادت در کنار آنها، از قبیل نماز، اعتکاف، استغاثه، ابتهال و قرائت قرآن مشروع نیست بلکه باطل است. « مجموعة الرسائل والمسائل، ج 1، ص 60»


2- تمام احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر ضعیف بلکه دروغ است. « التوسل والوسیله، ص 156»


3- اگر کسى به شخصى که از دنیا رفته بگوید، مرا دریاب، کمکم کن، شفاعتم کن، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال این درخواست‏ها که تنها خدا بر آن قدرت دارد؛ از اقسام شرک است. اگر چنین گوید باید توبه کند وگرنه کشتنش واجب است. « زیارة القبور، ص 17 و 18»


4- اعیاد، شریعتى از شرایع است که در آن باید از دستورها متابعت نمود نه آنکه بدعت‏گذارى کرد. این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث مربوط به حضرت عیسى را عید مى‏گیرند. « اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293 و 295»


چنانچه دیده شد خرافات و عقاید انحرافی این تیمیه در تضاد اشکار با سیره نبی اکرم است. گویی ابن تیمیه در دوران جاهلیت عرب زندگی میکند که دختران و فرزندان خود را به زیر تلی از خاک برده و حتی قطره اشکی از چشم را نیز در فراق کودکان زنده به گور شده خود جایز نمی دانند.


امیر المومنین به دستور پیامبر ابراهیم را غسل داد و کفن نمود و به همراه جمعی از اصحاب در قبرستان بقیع به خاک سپرد. آورده انهد روز وفات ابراهیم مصادف بود با آفتاب گرفتگی. جمعی بی خبر از قوانین طبیعی و قوانین علی حاکم بر جهان، اعلام کردند افتاب در فراق ابراهیم چنین شده است. در ظاهر به نظر میرسد انتشار این خبر میان مسلمین و غیر مسلمانان به نفع اسلام تمام میشد و اعراب بر اساس خرافات و باورهای غلط خود انرا معجزه و یا کرامتی از کرامات حضرت می شمارند.




در عرصه مهدویت باید بیش از گذشته با عقاید خرافی مبارزه کرد چرا که ایده مهدویت به زندگی فردی و اجتماعی معنا می بخشد و جهت زندگی مردم را در ابعاد مختلف مشخص میسازد. انتشار و اشاعه اخبار کذب و خرافی و موهوم در عرصه مهدویت صدماتی جبران ناپذیر در بعد فردی و بدتر از آن در بعد اجتماعی دارد و باید تلاش داشت از نفوذ عقاید خرافی در بعد سیاسی با شدت و حدت تمام مقابله کرد خاصه آنکه سیاست بعدی ملی و فراملی دارد و جهان کنونی که تشنه حقیقت است و از خلاء عقاید صحیح رنج میبرد را با عقاید خرافی ملاء نکنیم




اما پیامبر به سرعت با این عقیده خرافگونه و موهم مقاله کرد و ضمن بیان اسلام حقیقی کرامتی بس بالاتر را به اثبات رساند. پیامبر بر منبر رفت و فرمود:


هان ای مردم بدانید افتاب و ماه از نشانه های قدرت خدا هستند انها بر طبق سنن طبیعی که خدا بر انها مقرر داشته است در مسیر خاصی میگردند هرگز برای مرگ کسی و یا تولد کسی نمیگیرند وظیفه شما در موقع کسوف اینست که نماز بگزارید . (همان ص 803).


یکی از اصول مهم در سیره بزرگان ان بوده که : هدف وسیله را توجیه نمیکند. پیامبر به راحتی میتوانست از ایده خرافی مردم به نفع خود بهره برد اما باید دانست هدف پیامبر ترویج عقاید صحیح بوده است و نمیتوان تنها به نیت و هدفی واهی دست به هر وسیله و متدی زد. مشاده شده برخی تنها با این ادعا که هدف ما گرایش مردم به اسلام و ائمه اطهار است و یا هدف ما گرم کردن مجلس عزا داری است دست به هر وسیله زده و حتی با جعل و تاکید بر خرافات، عوام را به بیراهه میکشانند. غافل از انکه هدف وسیله را توجیه نمیکند.


در عرصه مهدویت باید بیش از گذشته با عقاید خرافی مبارزه کرد چرا که ایده مهدویت به زندگی فردی و اجتماعی معنا می بخشد و جهت زندگی مردم را در ابعاد مختلف مشخص میسازد. انتشار و اشاعه اخبار کذب و خرافی و موهوم در عرصه مهدویت صدماتی جبران ناپذیر در بعد فردی و بدتر از آن در بعد اجتماعی دارد و باید تلاش داشت از نفوذ عقاید خرافی در بعد سیاسی با شدت و حدت تمام مقابله کرد خاصه آنکه سیاست بعدی ملی و فراملی دارد و جهان کنونی که تشنه حقیقت است و از خلاء عقاید صحیح رنج میبرد را با عقاید خرافی ملاء نکنیم.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:13 - 0 تشکر 517269

صلوات و دعا برای فرج آل محمد علیهم السلام



صلوات


صلوات به عنوان یك دعا، نوعی عرض ارادت و اظهار محبت به پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت مكرم ایشان می‌باشد كه رفته رفته به شعار مسلمانان تبدیل شده است.


تأكید قرآن بر صلوات فرستادن بر حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درآیه: إِنَّ اللهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا(1) سبب اهمیت بیشتر آن شده است.


خداوند متعال، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برای صلوات و درود خویش لایق دانسته و به ملائكه و مۆمنین نیز امر فرموده‌است تا بر آن حضرت به صورت پی در پی، درود و صلوات بفرستند.



فلسفه صلوات


صلوات فرستادن مسلمانان بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به گونه‌‌ای تشكر از زحمات طاقت فرسای ایشان و اهل‌بیت علیهم السلام و نیز قدردانی آنها از نعمت  هدایت ـ كه از بزرگترین نعمت‌های خداوند است ـ می‌باشد.


از نظر روانشناسی، صلوات فرستادن برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم موجب ریشه‌دار شدن محبت به آن حضرت و اهل بیتش می‌شود و این زمینه‌سازی روحی، تبعیت بیشتر شخص را از رهنمودهای آن بزرگواران فراهم ‌می‌كند.


علاوه بر این، صلوات، یك دعا است و موجب نزول رحمت الهی می‌شود؛ چون مسلمانان هنگام صلوات فرستادن دعا می‌كنند و از خداوند متعال می‌خواهند كه رحمت بیشتری بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌بیت علیهم السلام و آنان را به درجات بالاتر قرب الهی برساند.(2)


همچنین صلوات موجب شناخت ائمه علیهم السلام و مأنوس شدن با آنها و در پی آن، درس گرفتن از مكتب آن بزرگواران می‌شود؛ لذا صلوات فرستادن بسیار سفارش شده است و یكی از توشه‌های ارزشمندی است كه در آخرت، موجب سنگینی وزنة کارهای  نیك ما در میزان اعمال می‌شود.




امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «هر كس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید: الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم، نمی‌میرد تا اینكه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را درك کند.»گفتنی است که در اسناد و منابع معتبر، صلوات همراه با « وعجِّل فَرَجَهُم » نقل شده است




ائمه علیهم السلام به عنوان الگوهای عملی ما همواره بعد از ذكر نام شریف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم صلوات را ذكر فرموده‌اند كه نمونه‌های بارز آن را می‌توان در نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و سایر ادعیه مشاهده كرد.



برخی از آثار و بركات صلوات


امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: «كسی كه توانایی بر چیزی كه موجب محو گناهانش می‌شود ندارد، پس بسیار بر محمد و آلش صلوات بفرستد؛ چرا كه صلوات گناهان را نابود و ریشه كن می‌كند.»(3)


امام صادق علیه السلام نیز فرموده‌اند: «پیوسته میان دعا و استجابتش پرده‌ای فاصله می‌اندازد تا این که بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آلش صلوات فرستاد‌ه شود.» (4)


ایشان درحدیثی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده‌اند: «هر كه بر من صلوات فرستد، خدا و فرشتگان بر او صلوات می‌فرستند؛ چه كم صلوات بفرستد، چه بسیار.»(5)


هم‌چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «صلوات بر من و اهل‌بیت من، نفاق را از بین می‌برد.»(6)


صلوات

امام باقر یا امام صادق علیه السلام فرمودند: «در ترازوی اعمال، چیزی سنگین‌تر از صلوات بر محمّد وآل محمّد نیست و چه بسا مردی باشد كه اعمالش را در میزان گذارند و سبك باشد، پس ثواب صلوات او را بیاورند و در میزان نهند، پس به سبب آن سنگین ‌گردد و بر كفه دیگر بچربد.» (7)


امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «هر كس به درگاه خدای عزوجل حاجتی دارد، باید در بیان آن، با صلوات بر محمّد و آلش شروع كند و سپس حاجت خود را بخواهد و در آخر هم به صلوات بر محمّد و آل محمّد پایان دهد؛ زیرا كه خدای عزّوجل، كریم‌تر از آن است كه دو طرف دعا را بپذیرد و وسط دعا را واگذارد [و به اجابت نرساند]؛ زیرا صلوات بر محمّد محجوب نیست [و بدون برخورد به حجاب و مانعی بالا می رود.] »(8)



صلوات كامل و ناقص


در منابع شیعی و اهل سنت، چگونگی صلوات فرستادن آمده و تأكید شده است كه صلوات، كامل فرستاده شود.


روایت شده است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «بر من صلوات ناقص و ابتر نفرستید». اصحاب پرسیدند: «یا رسول‌الله! صلوات ناقص چیست؟» حضرت فرمودند: «این كه بگویید: الَّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد؛ و تا همین جا اكتفا كنید؛ بلكه باید بگویید: الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد.» (9)


هم‌چنین ایشان فرموده‌اند: «هركس نماز بخواند و در آن نماز، بر من و آل من صلوات نفرستد نماز وی قبول نمی‌شود.»(10)


به همین خاطر بسیاری از علمای شیعه و جمعی از فقهای بزرگ اهل سنت، ذکر« آلِ مُحَمَّد » را در صلوات تشهد نماز واجب می‌شمارند.




از نظر روانشناسی، صلوات فرستادن برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم موجب ریشه‌دار شدن محبت به آن حضرت و اهل بیتش می‌شود و این زمینه‌سازی روحی، تبعیت بیشتر شخص را از رهنمودهای آن بزرگواران فراهم ‌می‌كند




مثلاً شافعی ( امام مذهب شافعی ) و احمد بن حنبل ( امام مذهب حنبلی ) صلوات كامل را در تشهد دوم نماز، واجب می‌دانند. (11) جالب اینكه شافعی، فتوای خود را در قالب شعر معروفی صریحاً ذكر كرده است:


یا أهلَ بَیتِ رسولِ الله حُبُّكُم فَرضٌ مِنَ اللهِ فی القُرآنِ أنزَلَه


كَفاكُم مِن عَظیمِ القَدرِ أنَّكُم مَن لَّم یُصَلِّ عَلَیكُم لاصَلاةَلَه


«ای اهل‌بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! محبت شما در قرآن واجب شده است و در عظمت و مقام شما همین بس كه هر كس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است



صلوات و فرج آل محمد علیهم السلام


روایات زیادی وجود دارد كه به طور کلی، امر به دعا برای تعجیل در فرج کرده‌اند، كه توقیع شریف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یكی از این روایات شریف می‌باشد: «وَ اكثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَج فإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم؛(12) برای تعجیل در فرج من، بسیار دعا كنید، زیرا كه گشایش كارهای شما در آن است


اما روایات متعددی نیز وجود دارد كه امر کرده‌اند همراه با ذكر شریف صلوات، برای تعجیل در فرج، دعا شود كه در دو دسته كلی گنجانده می‌شوند.


أدعیة لتعجیل فرج الإمام المهدی ( علیه السلام )

الف) روایاتی كه مختص به زمان یا مكان خاصی هستند؛ مثلاً اعمال شب و روز جمعه ادعیه شب قدر و...


برای مثال روایت شده است: «هر كس بعد از نماز ظهر در روز جمعه سه مرتبه بگوید: الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَج آلِ محمَّد، از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود.» (13)


یا در شب قدر، نمازی ده ركعتی وارد شده كه بعد از ركعت چهارم آن، در ضمن دعایی آمده است: «یا كَریمُ، یا كَریمُ، یا كَریم، صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهم و اغفِر لی ذُنوبی و بارِك لی فی كَسبی».


ب) روایاتی كه اختصاص به زمان یا مكان خاصی ندارد و به طور مطلق می‌باشد؛ مثلاً بعد از هر نماز صبح می‌توان آن را به جا آورد.


 امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «هر كس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید: الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم، نمی‌میرد تا اینكه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را درك کند.» (14) گفتنی است که در اسناد و منابع معتبر، صلوات همراه با « وعجِّل فَرَجَهُم » نقل شده است.



زبان دعا


دعا به هر شكل و زبانی كه باشد مورد قبول است و لازم نیست با كیفیت یا آداب خاصی باشد گفته شود؛ اگر با رعایت آداب خاص و با استفاده از كلمات و عبارات پر محتوا باشد، قطعاً بهتر خواهد بود.




روایات زیادی وجود دارد كه به طور کلی، امر به دعا برای تعجیل در فرج کرده‌اند، كه توقیع شریف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یكی از این روایات شریف می‌باشد: «وَ اكثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَج فإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم؛ برای تعجیل در فرج من، بسیار دعا كنید، زیرا كه گشایش كارهای شما در آن است




ادعیه وارده از حضرات معصومین علیهم السلام بهترین شیوه برای دعا کردن هستند و شیعه با بهره‌مندی از این گنج‌های ارزشمند معنوی، به زیباترین شكل به درگاه حضرت حق التجا می‌كند و با این جملات زیبا خواسته‌های خود را از خداوند می‌خواهد.


صلوات دعایی است كه ائمه اطهار علیهم السلام ما را از كیفیت مطلوب آن آگاه ساخته‌اند.



تولی و تبری


یكی از واجبات مذهب ما تولّی و تبرّی است؛ به این معنا که  باید از دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام دوری جست (تبری) و با دوستانشان الفت داشت (تولی). صلوات، بهترین راه برای نشان دادن تولی است و یقیناً دعا برای تعجیل در امر فرج، به تولایمان خواهد افزود و بهترین شعار برای بیان اعتقاد قلبی ما خواهد بود.


البته در برخی روایات که به تبری توصیه شده است، همراه با صلوات و دعا برای تعجیل در فرج، سفارش شده که نابودی دشمنان اهل‌بیت علیهم السلام نیز خواسته شود. مثلاً در صلواتی كه در کتاب جمالُ الأُسبوع نقل شده، این چنین آمده است: «الّلهُمَّ عجِّل فَرَج آلِ مُحمَّد و أهلِك أعدائَهُم مِنَ الجِنِّ و الإنس».(15)


یا در دعایی در اعمال شب جمعه آمده است، می‌خوانیم: « الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِك عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین».(16)


آری؛ صلوات، بهترین نماد تولی و تبری است. خداوند، ما را با محمّد و آل محمّد زنده بدارد و با محبت آنها بمیراند و در قیامت، با آنان محشور گرداند و توفیق حضور در عصر فرج آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم و یاری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را نصیبمان بگرداند.



پی نوشت ها:


1. سوره احزاب /56.


2. فصلنامه طلوع، شماره 6 ( تابستان 82 )، مقاله «كیفیت صلوات از نگاه فریقین»، محمد حسن زمانی.


3. سفینه البحار، ج2، ص50.


4. اصول كافی، ج 2، باب الصلاه علی النبی محمد و اهل بیته علیهم السلام ، ح اول.


5. همان، ح7.


6. همان، ح 8.


7. همان، ح 15و16.


8. همان، ح15و16.


9. الصواعق المحرقه، ابن حجرهیتمی مكی، ص 87، به نقل از مجله طلوع، شماره 6، ص 42و43 .


10. شرح و فضائل صلوات، احمد بن محمد الحسینی اردكانی، ص 21-20. به نقل از الغدیر، ج 2.


11. همان.


12. غیبت شیخ طوسی، فصل چهارم، ص 515.


13. مستدرك وسائل الشیعه، ج 6، ص 94و 98.


14. مستدرك وسائل الشیعه، ج 5، ص 97.


15. جمال الاسبوع، ص 479 .


16. بحار، ج 86، ص 289.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:13 - 0 تشکر 517270

توقیع چیست؟



نامه


توقیع در لغت، به معنای «نامه را نشان کردن» و نوشتن عبارتی در ذیل نامه و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏های نوشته‌ شده بزرگان و دولتمردان به پرسش‌ها و درخواست‏های نوشتاری كه از ایشان می‏شود (1) را توقیع می‌گویند.



از بررسی نوشته‌های تاریخی به دست می‌آید که از زمان‏های دور، بین حاكمان و فرمانروایان، توقیع نویسی رواج داشته و موارد فراوانی از توقیعات آن‌ها در متن‌های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در منابع روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز سخن از توقیع به چشم می‌خورد. توقیع در این کتاب‌ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏های پیشوایان دینی علیهم السلام گفته شده است که برای پیروان خود نوشته‌اند.


امروزه بـه سبــب کــاربرد بیشتر توقیعات در منابع مهدویّت، هنگامی كه سخن از «توقیع» به میان می‏آید، ذهن به توقیعات آخرین پیشوای معصوم، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، متوجه می‌شود؛ اما باید دانست که از امامان دیگر علیهم السلام نیز نوشته‏هایی با عنوان توقیع صادر شده است.(2)




افــزون بــر کــرامت‌های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در صادر شدن توقیعات، در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از کرامت به چشم می‏خورد كه بیشتر به صورت آگاهی‌بخشی غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‏باشد




دربــاره چگــونگی صــادر شـدن توقیعات از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آگاهی روشنی در دست نیست؛ اما بدون شك، بسیاری از این توقیعات، به ‌گونه‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به نحوی كه می‏توان گفت: صدور آن‌ها به طور عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است.


افــزون بــر کــرامت‌های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در صادر شدن توقیعات، در متن توقیعات نیز موارد فراوانی از کرامت به چشم می‏خورد كه بیشتر به صورت آگاهی‌بخشی غیبی از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‏باشد.


همچنین موضوعات مندرج در توقیعات، گسترة وسیعی را در بر می‏گیرد؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‏های زندگی فردی و اجتماعی و... .(3)



پی نوشتها:


1. لغت‏نامه علی اكبر دهخدا، ج5، ص7145.


2. محمد بن یعقوب كلینی، الكافی، ج1، ص145، ح4؛ كشف الغمة، اربلی، ج3، ص36.


3 . خدامراد سلیمیان، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص143-148، با تلخیص.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:14 - 0 تشکر 517272

معجزه اراده‌ها در تحقق ظهور


ظهور

تکامل تاریخ اجتماعی بشر را با رویکرد‌های مختلف تاریخی، به صورتی متفاوت تحلیل کرده‌اند. بعضی از تحلیل‌ها، کاملاً جبری است و این جبر هم، گاهی مادی و گاهی جبر الهی است.


الف) جبر مادی


مثلاً ماتریالیسم تاریخی مارکسیست‌ها، نظریه‌ای بود که تکامل تاریخ را به جبر مادی بر می‌گرداند. در این نظریه، تکامل اجتماعی انسان، ظهور تکامل ماده است که در یک فرایند جبر تاریخی اتفاق می‌افتد. در این جبر تاریخی، اراده‌های انسانی، تابع تحولات تاریخی ماده هستند؛ آنها اراده‌های انسانی را می‌سازند. در این نظریه، تحولات جامعه مبتنی بر تحولات مادی رفتار، اراده و مطالبات انسان است. به عنوان نمونه، فرض کنید در دوره‌ای که ابزار وجود ندارد و انسان‌ها به صورت مشترک با هم زندگی می‌کنند، وقتی که ابزار تولید شود، روابط اجتماعی هم تغییر می‌کند، به این نحو که ابزار تولید، نوع دیگری از رفتار را در انسان شکل می‌دهند و به تعبیر شهید مطهری، انسان، بازیچه ابزار تولید می‌شود و این ابزار تولید هستند که طبقات اجتماعی را شکل می‌دهند، تضاد طبقاتی را در جامعه به وجود می‌آورند، تاریخ را پیش می‌برند و در یک فرآیند جبری به دوره‌ای می‌رسند که از آن به عنوان جامعه موعود یا «کمون ثانویه» یاد می‌کنند. در این نظریه، حتی کسانی که نابغه هستند نیز همه ظرفیت‌هایشان تابع تکامل ماده و روابط اجتماعی است، یعنی روابط اجتماعی است که در نوابغ و فیلسوفان و هنرمندان انعکاس پیدا می‌کند.


ب) جبر الهی


یک نگاه دیگر، این است که ما عالم ماده را ظهور و تجلی عالم غیب بدانیم و بگوییم عالمی که ما در آن زندگی می‌کنیم تجلی عالم الهی است و یک نوع جبر الهی بر عالم حاکم است و ما هیچ اختیاری نداریم. این جریان اراده الهی است که بر عالم حکومت می‌کند و تکامل تاریخ و نقش اراده‌های انسانی در تحولات تاریخی نادیده گرفته شده است.




بنابر این براساس معارف اهل‌بیت علیهم السلام ، اراده‌های انسانی در تاریخ نقش بازی می‌کنند و جریان تاریخی حق و باطل را شکل می‌دهند و سرانجام، طبق وعده حتمی خداوند، اراده‌های اجتماعی جبهه حق، با امداد الهی بر جبهه باطل غلبه پیدا می‌کند و بعد از این پیروزی، عصر ظهور و رجعت و قیامت و پس از آن مراحل بعدی عالم اتفاق می‌افتد. پس نقش اراده‌های انسانی در عالم، یک نقش قطعی است




ج) اراده الهی و اراده بشری، با هم


اما نگاه درست به تکامل تاریخ اجتماعی انسان ـ که بر اساس معارف قرآن و اهل‌بیت علیهم السلام می‌باشد ـ این است که تکامل اجتماعی انسان در عین این که مستند به اراده خداوند است، به گونه‌ای نیست که اراده‌های انسانی در آن مجبور باشند و در یک مسیر جبری به سمت تکامل تاریخ حرکت کنند. به تعبیر دیگر، اصل آفرینش، از کارهای خدای متعال است و تکامل آفرینش هم از کارهای خدای متعال می‌باشد: (رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)(1) لذا تکامل انسان و تکامل تاریخ اجتماعی انسان و هدایت انسان به سمت کمال با ربوبیت الهی واقع می‌شود.


یعنی این جور نیست که یک تکاملی باشد که مستند به خود دستگاه آفرینش باشد، بلکه تکاملی است که از بیرون برای دستگاه آفرینش رقم خورده است. به تعبیر دیگر، آن اراده‌ای که اراده محوری در تکامل عالم است، اراده حضرت حق و ربوبیت اوست و هیچ چیزی هم در برابر آن اراده نمی‌تواند مقاومت کند و مسیر کلی عالم را تغییر بدهد. اما معنای این حرف، این نیست که در درون حرکت عالم به سمت کمال، برای اراده مخلوقات و به ویژه برای اراده‌های انسانی، نقشی در نظر گرفته نشده باشد. سهم اراده انسانی در تغییر مسیر عالم، نه اراده صد در صدی می‌باشد ـ به طوری که بتواند در مسیر حرکت انسان‌ها انحراف اساسی ایجاد کند ـ و نه مجبور مطلق هستند که جبر پیش بیاید. بلکه اراده‌های انسانی حضور دارند و این اراده‌ها علاوه بر این‌که در قالب اراده‌های فردی اعمال می‌شوند، شکل اراده‌های اجتماعی هم به خودشان می‌گیرند و اراده‌ها با هم، هم‌سویی پیدا می‌کنند و از همراهی آنها، همدلی، هم‌فکری و همکاری پیدا می‌شود و در نتیجه، جوامع شکل می‌گیرند و اراده‌های اجتماعی تحقق پیدا می‌کنند.



دعا کردن


اراده‌های انسانی وقتی هم‌سو و هم‌جهت شوند، رفتار اجتماعی را شکل می‌دهند و جامعه را ایجاد می‌کنند و در حرکت تاریخ نقش بازی می‌کنند. به همین خاطر است که اراده‌های انسانی می‌توانند صورت حق یا باطل پیدا کنند. یعنی جوامعی را شکل بدهند که مسیرشان مسیر حق یا باطل باشد. به عبارت دیگر، اراده‌های انسانی می‌توانند در مسیر پرستش و بندگی قرار بگیرند و یا در مسیر پرستش و بندگی انحراف ایجاد کنند و جریان استکبار را به یک جریان تاریخی و اجتماعی تبدیل کنند و این معنای نقش اراده انسان در حرکت تاریخ است. اما این اراده‌های انسانی که ما برای آنها در تاریخ نقش قائل می‌‌شویم، اراده‌های هم سطح و هم عرض نیستند، بلکه اراده‌ها دارای سطوحی متفاوت هستند و به واسطه نقشی که بر عهده دارند در جبهه حق یا در جبهه باطل، نظام خاصی را ایجاد می‌کنند.


نکته دیگری که باید در اینجا به آن اشاره کرد، این است که در عالم، اراده‌هایی وجود داد که در تحولات تاریخی نقش محوری دارند. مثلاً برخی اراده‌ها از جمله اراده‌های معصومین علیهم السلام در جبهه حق، محور پرستش و توحید است: «بنا عُبِدَ الله بنا عُرِفَ الله، لولانا ما عُبِد الله؛(2) به واسطه ما خداوند پرستش می‌شود، به واسطه ما خداوند شناخته می‌شود، اگر ما نباشیم خداوند پرستش نمی‌شود»، اراده اولیای الهی بر محور اراده نبی‌اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌بیت علیهم السلام محور اصلی اراده‌های انسانی است و اراده‌های انسانی را در مسیر پرستش خداوند مدیریت و رهبری می‌کند. همان‌طور که در دستگاه باطل نیز اراده‌هایی که خوی استکباری دارند، با هم، هم‌جهت می‌شوند و جامعه تاریخی باطل را مدیریت می‌کنند.


بنابراین براساس معارف اهل‌بیت علیهم السلام ، اراده‌های انسانی در تاریخ نقش بازی می‌کنند و جریان تاریخی حق و باطل را شکل می‌دهند و سرانجام، طبق وعده حتمی خداوند، اراده‌های اجتماعی جبهه حق، با امداد الهی بر جبهه باطل غلبه پیدا می‌کند و بعد از این پیروزی، عصر ظهور و رجعت و قیامت و پس از آن مراحل بعدی عالم اتفاق می‌افتد. پس نقش اراده‌های انسانی در عالم، یک نقش قطعی است.


طبق این نظریه، این طور نیست که یک جبر الهی بر عالم حاکم باشد؛ بلکه اراده الهی، محور اصلی حرکت عالم هست و بعد از آن، اراده‌های انسانی در حرکت عالم دخالت دارند.


البته این اراده‌ها همگی نسبت به سرپرستی خداوند نقش طبعی دارند ولی نسبت به حوزه‌ای که حوزه تصرف خودشان هست، واقعاً می‌توانند دخالت کنند. مثلاً وجود مقدس نبی‌اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در درجه بالایی از مقام بندگی هستند، و در این مقام‌ از روی اختیار عمل می‌کنند نه از روی جبر.




همان طور که نظریه پردازان جامعه شناسی در فرایند اصلاحات و ایجاد توسعه مادی گفته‌اند که برنامه‌ریزی‌ها باید در لایه‌های عمیق اجتماعی اتفاق بیفتد، عصر ظهور هم همین طور است. یعنی اصلاحات از لایه‌های عمیق اراده‌های انسانی شروع می‌شود و همه اراده‌ها به نقطه عدل ـ که اراده ولی خداست ـ روی می‌کنند و همه کرامت‌های انسانی حول محور بندگی و توحید شکل می‌گیرد




بر اساس این نگاه، ما باید ببینیم این اراده‌ها چه سطحی از مأموریت را بر عهده دارند. در این جا باید دقت کنیم تا به انحرافی که برخی افراد به آن دچار شده‌اند گرفتار نشویم، چون برخی مدعی هستند که جریان عصر ظهور، جریان تکامل اراده‌های انسانی است. یعنی بشریت با تجربیات و رشد عقلانیت خودش کم‌کم به کمال می‌رسد و آنچه به عنوان دوره ظهور و وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از آن یاد می‌شود، نماد دوره کمال اختیارات انسانی است؛ نقطه اوج انحراف این افراد این است که برای اراده ولی خدا در این زمینه هیچ نقشی قائل نیستند.


همان طور که نظریه پردازان جامعه شناسی در فرایند اصلاحات و ایجاد توسعه مادی گفته‌اند که برنامه‌ریزی‌ها باید در لایه‌های عمیق اجتماعی اتفاق بیفتد، عصر ظهور هم همین طور است. یعنی اصلاحات از لایه‌های عمیق اراده‌های انسانی شروع می‌شود و همه اراده‌ها به نقطه عدل ـ که اراده ولی خداست ـ روی می‌کنند و همه کرامت‌های انسانی حول محور بندگی و توحید شکل می‌گیرد.


پس اگر ما عصر ظهور را عصری بدانیم که تحولات عظیمی در آن اتفاق می‌افتد و در آن زمان، حقیقت توحید در عالم محقق می‌شود، این حقیقت از عالم بالا اتفاق می‌افتد و این ظهور که از عالم بالا اتفاق می‌افتد ناشی از نزدیک شدن اراده‌ها، با عالم الهی است و محور نزدیک شدن اراده‌های انسانی با عالم الهی به واسطه وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد.


بنابراین نکته‌ای که قابل تأمل است این است که اگر گفته می‌شود اراده‌های انسانی در ظهور نقش دارند به این معنا نیست که اراده‌های ما محور ظهور باشند، بلکه نظام اراده‌های انسانی با محوریت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بستر ظهور را فراهم می‌کنند. به عبارت دیگر، درخواست و طلب دسته جمعی و دعای دسته جمعی اراده‌ها با محوریت درخواست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، مبدأ تکامل اجتماعی است و دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، تکمیل‌کننده بقیه دعاها می‌باشد. پس طلب جمعی مبدأ تحقق ظهور است.



پی نوشت:


1 . سوره طه/ 50.


2 .التوحید، ص152.

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:14 - 0 تشکر 517273

موضع ما در ارتباط با امام زمان چه باشد؟


امام زمان

باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقاء بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می‌شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت. . .


سخن مردان خدا و عارفان الهی همواره پر از درّ و گوهرهایی است که شناخت آنها می‌تواند در زندگانی دنیا و آخرت ما کارساز و راه گشا باشد. دقت در کلام این بزرگان می‌تواند راه را برای ما کوتاه‌تر کرده و یک شبه ما را به اندازه‌ی سال های سال تجربه‌ و کوشش، به پیش ببرد.


آیت الله بهجت، اسوه‌ی عارفان و مرد یگانه‌ی دوران در کلام گهربار خویش بسیار از این نکته‌های ناب را به یادگار گذاشتند و بر ماست که با مطالعه‌ی آن به روح و جان خویش سر و سامانی ببخشیم. ایشان دین شناس و فقیه و عارفی یگانه بودند و در عین حال می‌توانیم ایشان را امام زمان شناسی یگانه نیز بدانیم. لذا در این مختصر به بررسی کلامی چند از ایشان پیرامون اتخاذ موضع در قبال امام عصر(عج) می‌پردازیم.


تفکر آیت الله بهجت درمورد وظایف ما در قبال امام زمان(عج) تفکری جالب و درخور توجه است. ایشان به ارتباط ما با امام زمان(عج) به عنوان یک فعالیت پویا و مستمر و جدی می‌نگرند. به طور کلی می‌توانیم نگرش به موضوعات مذهبی را به دو بخش تقسیم کنیم. بخش اول نگرش ایستا و ثابت است. در این نگرش ما هرساله مراسم های مذهبی تقویمی داریم که مطابق با آنها به وظایفی عمل می‌کنیم. این رفتار ما سوای از امور خارجی و حقایق و واقعیات به صورت یک امر متداول و عادی مطرح می‌باشد و همه به آن عادت داریم. رفتار دیگر رفتار فعال و پویا است. در این نگرش، امور دینی اموری جدی و پویا تلقی می‌شوند و در زمره مهمترین افکار و برنامه های ما تبدیل می‌شوند. خود به خود نقل محافلمان می‌شود و مدام در پی یافتن راهی برای حل پیچیدگی ها و مشکلات آن می‌شویم.




هر فیضی که به ما می‌رسد چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و چه خارجی و چه جسمانی و چه روحانی فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به ائمه(علیهم السلام) نیز به او راجع می‌شود




نگاه آیت الله بهجت به مسئله‌ی امام زمان(عج) را می‌توان از دسته ی دوم شمرد. آیت الله بهجت معتقد بودند: "یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر(عج) داشته اند و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیرخودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند."(1)


ایشان تفکر ارتباط را نه به عنوان امری دست نیافتنی و غیرواقعی و دور از دسترس بلکه به عنوان مهمترین چالش فکری ما مطرح می‌کنند. توصیه ایشان این است که همواره به فکر باشیم که چگونه با حضرت ارتباط برقرار کنیم و چگونه بتوانیم امور متداول و مشکلات دینی خود را مستقیما از طریق ایشان حل کنیم. این پویایی، امید و اعتماد به نفس حقیقتا نگاهی متفاوت به امام زمان(عج) است. این نگرش، امام زمان(عج) را از موضوعی برای نشستن و گریه کردن و در نهایت طلب حاجات و آرزوها به موضوعی پویا تبدیل می‌کند که باید تلاشی مستمر برای رسیدن به آن داشته باشیم. ممکن است این تلاش ما به کندی و سردی بگراید. بند بعدی فرمایش ایشان راه را بر این مشکلات می‌بندد. "باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقاء بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می‌شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت."(2)




تفکر آیت الله بهجت درمورد وظایف ما در قبال امام زمان(عج) تفکری جالب و درخور توجه است. ایشان به ارتباط ما با امام زمان(عج) به عنوان یک فعالیت پویا و مستمر و جدی می‌نگرند




آنچه از این عبارت می‌توان فهمید این است که باید امام زمان و ارتباط با او چالش اصلی ما باشد. آنچنان که نقل مباحث مجالس ما به جای مسائل سیاسی و دیگر مسائل به تفکر و تبادل نظر پیرامون چگونگی ارتباط با حضرت تعلق بگیرد.


علت این امر، این است که حقیقت عالم و تمام امورات زندگی ما از جانب ایشان اداره می‌شود. "هر فیضی که به ما می‌رسد چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و چه خارجی و چه جسمانی و چه روحانی فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به ائمه(علیهم السلام) نیز به او راجع می‌شود."(3)


لذا باید منبع فیض و یگانه سبب متصل بین زمین و آسمان و یگانه حقیقت عالم خلقت، موضوع اصلی تفکرات و کوشش‌های ما باشد، باشد که از یاران و دوست داران ایشان شناخته شویم.



پی نوشت:


1- در محضربهجت، ج3، ص 18


2- همان


3- همان





what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 5:15 - 0 تشکر 517274

مهدویت به یک راز می‌ماند


امام زمان

تمام انسان‌ها در زندگی رنج‌ها و ناکامی‌هایی داشته‌اند و همواره در انتظار آمدن منجی و فریادرسی هستند که گره از کارشان بگشاید.


این انتظار بسیاری از افراد سودجو را در طول تاریخ اسلام برآن داشته که ادعای مهدویت کنند. در سایر فرهنگ‌ها نیز کسانی بوده‌اند که ادعای منجی‌گری داشته و خود را مسیح نامیده‌اند. در فرهنگ یهودیان این مسئله بسیار به چشم می‌خورد چراکه آنها در انتظار بازگشت مسیحا هستند. همچنین مسیحیان در انتظار بازگشت حضرت عیسی مسیح(علیه السلام) هستند و از قرن‌ها پیش، افرادی ادعای منجی‌گری را در این دین مطرح کرده‌اند. بی‌شک سخت شدن شرایط زندگی انسان‌ها به افزایش مدعیان دروغین دامن می‌زند. امروزه بشر بیش از هر زمان دیگری ناگزیر به تحمل رنج حاصل از بی‌دینی، دنیاگرایی، هوس‌محوری، لذت‌جویی و مصرف‌گرایی است.در شرایط بحران زده کنونی که مشکلات اجتماعی، روانی، سیاسی و... از هر سو به انسان فشار می‌آورند ما بیش از گذشته شاهد ظهور مدعیان نجات بشریت در سراسر جهان هستیم. فرقه‌های شبه دینی و شبه معنوی در ایران مانند سایر نقاط جهان گسترش پیدا کرده‌اند و از آنجا که مردم جامعه ما نیز با مشکلات دنیای امروز که در دهه‌های اخیر به اوج خود رسیده است، دست به گریبانند، به این جنبش‌ها روی آورده‌اند.


مهدویت و هرآنچه به حضرت ولیعصر(عج) مربوط می‌شود، به یک راز می‌ماند. در فرهنگ شیعی حتی به زبان آوردن نام اصلی حضرت که همنام پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه و آله) است را ممنوع کرده‌اند. از این‌رو پس از تقوا و ایمان راسخ، نخستین ویژگی کسانی که توفیق ملاقات با امام زمان‌(عج) را پیدا می‌کنند، رازداری است. اگر شخصی از این ویژگی بهره‌ای نداشته باشد و مسائل پیش‌آمده را برای دیگران بیان کند، صلاحیت دیدار با حضرت را ندارد و چنین توفیقی هرگز نصیبش نمی‌شود. براساس همین اصل می‌توان نتیجه گرفت که کسانی که تشرفاتشان را برای عموم بازگو می‌کنند، ادعایشان قابل‌قبول نیست، حتی اگر دیگران به تقوای آنها شهادت دهند. مواردی بوده که فردی به ملاقات با شخص حضرت حجت(عج) نایل شده اما این موضوع را به تعداد انگشت شماری از نزدیکانش گفته و از آنها قول گرفته که پیش از مرگش این راز را برملا نکنند.




اسلام قطعی‌ترین نظرات را پیرامون آخر‌الزمان دارد، از این‌رو می‌توان به یقین گفت منجی موعود همانی است که اسلام نوید آمدنش را داده است. اسلام دارای جدیدترین منابع درباره منجی موعود است که قدمت آنها به 1400سال پیش یا کمتر از آن می‌رسد اما منابع دیگر ادیان و فرهنگ‌ها به دوهزار سال و گاهی چهار هزار سال پیش بر می‌گردد




البته در میان مدعیان هستند کسانی که قصد دروغگویی ندارند و احتمالا دچار اشتباه شده‌اند. این افراد یا در‌ رۆیا چنین چیزی دیده‌اند یا در اثر داشتن اشتیاق و تمنای دیدار امام‌زمان(عج)، دچار توهم شده‌اند. گاه نیز برخی یکی دیگر از اولیای خدا را می‌بینند و گمان می‌کنند به دیدار حضرت مهدی(عج) نایل شده‌اند، چراکه حضرت تنها نیستند و یاران و انصاری همراهی‌شان می‌کنند. البته درباره اینکه این یاران چه‌ کسانی هستند و چه نسبتی با امام دارند نمی‌توان به‌طور قطعی صحبت کرد اما به یقین می‌دانیم که گاهی حضرت برای کمک به شیعیان، اطرافیان و نزدیکانشان را نزد آنها می‌فرستند. از این‌رو با توجه به آیات و روایات و آنچه در فرهنگ شیعی از اهل‌بیت(علیهم السلام) آموخته‌ایم، باید بگوییم که مدعیان تشرف، خود شخص حضرت حجت‌(عج) را ندیده‌اند و در بهترین حالت ممکن است فرستاده‌ای از سوی ایشان را ملاقات کرده باشند. این موضوع معیاری است که برای تشخیص صحت گفتار مدعیان تشرف به محضر حضرت ولیعصر(عج) می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.


در فضای کنونی ایران نیز مدعیان ملاقات با حضرت، بر فرض اینکه نمی‌خواهند دروغ بگویند و قصد فریب مردم را ندارند، نخست اینکه رازداری را که شرط اول تشرف است رعایت نکرده‌اند. دوم اینکه بسیاری از این افراد اساسا باتقوا نیستند و چه بسا آنان که معرکه‌گیری‌هایی را در سطح جامعه به راه انداخته‌اند، در ظاهر هم برخلاف خواست خدا، سنت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و احکام الهی عمل می‌کنند و به‌عبارت دیگر آشکارا اوامر الهی را نادیده می‌گیرند. برخی که به ظاهر متقی هستند نیز پس از یک بررسی ساده مشخص می‌شود از ایمان و تقوای باطنی بی‌بهره‌اند. همچنین در تحقیقات میدانی صورت گرفته پیرامون مدعیان دیدار با امام زمان‌(عج)، شاهد وجود مشکلات روانی در این افراد هستیم. بیشتر آنها پس از گذراندن یک دوره بحرانی و برای رهایی از مشکلات روحی وارد دنیایی موهوم شده‌اند. به‌عبارت دیگر این اقدام یک مکانیزم دفاعی روانی در مقابل برخی بحران‌های روحی است. به این ترتیب قوه ذهنی و تخیلی فرد به‌منظور جلوگیری از فروپاشی روانی، احساس خوشایندی را ایجاد می‌کند. در فضای کنونی جامعه ما به‌دلیل فقدان آگاهی لازم پیرامون موضوع مهدویت، گاهی ممکن است مردم فریب مدعیان دروغینی را بخورند که چنین ادعاهایی را به شیوه‌ای جذاب و هیجان انگیز مطرح می‌کنند.


امام زمان

بی‌شک سخن گفتن و ادعا کردن از بزرگ‌ترین شخصیت روی زمین و رمزآمیزترین موجود عالم هستی، شخصی که تمام ادیان مژده آمدنش را داده‌اند و تمام جهانیان منتظر آمدنش هستند، بسیار جذاب است و نه‌تنها افراد متدین بلکه توجه دیگران را هم از باب ماجراجویی و کنجکاوی به‌خود جلب می‌کند. استقبال قابل توجه مردم، سبب می‌شود برخی شبکه‌ها در پی سازماندهی به اقدامات مدعیان دروغین برآیند. سه حالت در اینجا وجود دارد؛ عده‌ای از سر شیادی یا به‌دلیل بحران‌های روانی مدعی ارتباط با امام زمان(عج) می‌شوند که این افراد تشکیلات و عقبه طولانی ندارند. بیشتر کسانی که ادعای ارتباط با ایشان را مطرح می‌کنند در این دسته قرار می‌گیرند. گروه دوم هوشمندانه پیش می‌روند و موفق می‌شوند مریدان بسیاری گرد خود جمع کنند. بعدها کسانی که به‌دنبال تفرقه انگیزی بین مسلمانان و القای باورها و ارزش‌های خود به آنها هستند، به‌جای استفاده از افراد جدید، به اینان روی می‌آورند که توانایی خود را در فرقه‌سازی‌ نشان داده‌اند و بخشی از راه را رفته‌اند. عرفان حلقه یکی از این موارد است که می‌توان به آن اشاره کرد.


از حدود پانزده- شانزده سال پیش، عرفان حلقه فعالیت خود را به‌صورت زیرزمینی آغاز کرد. پس از اندکی رشد و پیشروی، مورد حمایت قرار گرفت و با تبلیغات وسیع رسانه‌های بیگانه گسترش یافت. حتی در حال حاضر که شکایت‌هایی از این گروه صورت گرفته است، رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای همچنان به حمایت از آن می‌پردازند.


دسته سوم کسانی هستند که از ابتدا به‌صورت سازمان یافته فعالیت می‌کنند. این گروه معمولا ادعای امام زمانی ندارند، بیشتر به‌صورت جنبش‌های نوین معنوی نمود پیدا می‌کنند و خاستگاه خارجی دارند. البته در آموزه‌های آنها نکاتی پیرامون نجات جهان و وجود منجی به چشم می‌خورد ولی صبغه اسلامی ندارند و درعوض ارتباط نزدیکی با کشورهای دیگر داشته‌اند و از سوی سازمان‌های خارجی پشتیبانی می‌شدند. اینان از ابتدا به‌صورت سازمان یافته فعالیت می‌کردند و شبکه فرهنگی وسیعی از نهادها، انتشاراتی‌ها و برخی گروه‌ها با آنها به همکاری می‌پرداختند.


البته در آموزه‌های دین مبین اسلام به‌منظور جلوگیری از فریب افکار عمومی توسط مدعیان دروغین مهدویت، بالغ بر صد نشانه برای ظهور حضرت ولیعصر(عج) ذکر شده است. جنگ، ویرانی برخی شهرها، تغییرات غیرطبیعی آب و هوایی، بلایای طبیعی و غیرطبیعی ازجمله نشانه‌های مطرح شده هستند که تاکنون شاهد رخ دادن آنها بوده‌ایم ولی نمی‌توان الزاما وقوع این حوادث را دلیلی بر نزدیکی ظهور دانست. امید ظهور همواره در بین شیعیان وجود دارد اما نتیجه‌گیری قطعی درباره زمان رخ دادن این حادثه عظیم و اعلام عمومی آن، ادعای کذبی است که هیچ پایه و اساسی ندارد. همچنیناسلام قطعی‌ترین نظرات را پیرامون آخر‌الزمان دارد، از این‌رو می‌توان به یقین گفت منجی موعود همانی است که اسلام نوید آمدنش را داده است. اسلام دارای جدیدترین منابع درباره منجی موعود است که قدمت آنها به 1400سال پیش یا کمتر از آن می‌رسد اما منابع دیگر ادیان و فرهنگ‌ها به دوهزار سال و گاهی چهار هزار سال پیش بر می‌گردد.




بی‌شک سخن گفتن و ادعا کردن از بزرگ‌ترین شخصیت روی زمین و رمزآمیزترین موجود عالم هستی، شخصی که تمام ادیان مژده آمدنش را داده‌اند و تمام جهانیان منتظر آمدنش هستند، بسیار جذاب است و نه‌تنها افراد متدین بلکه توجه دیگران را هم از باب ماجراجویی و کنجکاوی به‌خود جلب می‌کند. استقبال قابل توجه مردم، سبب می‌شود برخی شبکه‌ها در پی سازماندهی به اقدامات مدعیان دروغین برآیند




از سوی دیگر سایر ادیان مطالب بسیار اندکی دارند، درحالی‌که ما کتاب‌های بسیاری می‌توانیم در این‌باره بنویسیم که تمام آنها عین عبارات استخراج شده از منابع دینی هستند. این در حالی است که اگر تمام مطالب موجود در انجیل را پیرامون آخرالزمان گردآوری کنیم، به بیش از چند ده صفحه نمی‌رسد که بسیاری از این مطالب نیز تحریف شده‌اند و در حد اسطوره‌سازی‌ و افسانه بافی هستند. علاوه بر این منابع اسلامی بسیار شفاف و روشن بیان شده‌اند، درصورتی که منابع سایر ادیان بسیار استعاری هستند و می‌توان تفاسیر گوناگونی از آنها ارائه داد. در اسلام حتی مکان ظهور، ویژگی‌های ظاهری منجی و کلماتی که در زمان ظهور بیان می‌کند نیز عنوان شده است تا مسلمانان دچار ابهام و سردرگمی نشوند. نکته قابل توجه دیگر مستند بودن منابع اسلامی است که در آنها سلسله سند مطالب مطرح شده کاملا مشخص است. ما می‌دانیم عده‌ای از افراد راستگو، درستکار و امین که نسب آنها در علم رجال مورد بررسی قرار گرفته، این سخنان را بیان کرده‌اند. گفته‌هایشان نیز به نقل از معصومین(علیهم السلام) است که هیچ‌گونه خطا و اشتباهی در آن راه ندارد، از این‌رو می‌توان با قاطعیت به آنها استناد کرد. به‌عبارت دیگر منابع غیراسلامی پیرامون منجی موعود با مشکل اعتبار، قلت و ابهام دست به گریبانند و تنها منابع اسلامی هستند که تصویر روشنی از آینده بشر ارائه داده‌اند.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.