• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 1330)
جمعه 27/5/1391 - 6:22 -0 تشکر 516025
موفقیت

۵ موردی که نباید به بچه ها گفت

یک جمله ساده ناامیدکننده از سوی والدین می تواند ذهن کودک را مدت ها درگیر کرده و او را سرخورده کند. این نکته را در ذهن داشته باشید که واژگانی که آزاردهنده هستند هرگز از ذهن پاک نمی شوند و جبران آن سخت است.


به گزارش موفقیت، والدین باید به نحوه رفتار و ارتباط خود با فرزندانشان توجه بیشتری نشان بدهند. آنها باید در انتخاب کلمات و نحوه بیان آنها دقت کنند و بدانند حرف هایشان مستقیم روی فرزندان تاثیر می گذارد.

یک جمله ساده ناامیدکننده از سوی والدین می تواند ذهن کودک را مدت ها درگیر کرده و او را سرخورده کند. این نکته را در ذهن داشته باشید که واژگانی که آزاردهنده هستند هرگز از ذهن پاک نمی شوند و جبران آن سخت است.

درست است که گاهی مشکلات زندگی باعث می شود کنترل اعصاب خود را از دست بدهید و به رفتار و کلماتی که بر زبان می آورید توجه نداشته باشید اما سعی کنید هوشیارانه و با شکیبایی با فرزندان خود رفتار کنید.

گاهی ساکت ماندن بهتر از گفتن یک کلمه یا واژه آزاردهنده است. در واقع با این نحوه عملکرد به فرزند خود یاد می دهید چگونه در موقعیت مشابه با شما رفتار کند. سعی کنید الگوی مناسبی باشید به خصوص در لحظات سخت و پرچالش زندگی. والدین با نگفتن این جملات می توانند موقعیت های ناامیدکننده و نامطلوب را به یک وضعیت مناسب تبدیل کنند.

 

من اهمیت نمی دهم

بچه های کوچک دوست دارند جزییات مکالمات و گفت و گوهایی را که حین بازی با دوستان خود داشته اند، مو به مو بازگو کنند اما گاهی خارج از حوصله والدین است و آنها نمی خواهند جزییات را بشوند اما مواظب باشید که نگویید «برای من مهم نیست» یا «به من چه مربوط؟» چون با گفتن این جمله صحبت کودک خودرا قطع کرده اید و ناخودآگاه به او گفته اید به چیزهایی که برای او مهم است اهمیت نمی دهید. اکثر پدر و مادرهایی که بچه های بالغ دارند گله مند هستند که چرا فرزندشان با آنها صحبت نمی کند، علت این رفتار برمی گردد به نحوه برخورد و ارتباط والدین که در کودکی با آنها داشته اند. آیا در دوران کودکی به حرف های آنها خوب گوش کرده و شنونده خوبی بوده اید.

زمانی که وقت کافی برای شنیدن حرف هایشان ندارید به آنها بگویید الان نمی توانید روی حرف هایش تمرکز کنید. می توانید زمانی را تعیین کنید که حرف هایش را با شما در میان بگذارد. بچه ها نیاز دارند با والدینشان صحبت کنند پس سعی کنید این فرصت را برای آنها ایجاد کنید و حتی یک روز را هم از آنها نگیرید.

مطابق سن خودت رفتار کن

دختر شما هفت سال سن دارد اما فکر می کنید مثل یک دختر سه ساله رفتار می کند. روانشناسان کودک می گویند در واقع این عکس العمل والدین به رفتار بچه برنمی گردد بلکه والدین سعی دارند وضعیت ناامیدکننده خود را کنترل کنند.

 

بچه ممکن است مطابق سنش رفتار کند ولی ما با گفتن این جمله می خواهیم خودمان احساس بهتری داشته باشیم. بچه هایی که انتقاد والدین را می شنوند سعی می کنند با کارهای غیرمعمول توجه آنها را جلب کنند.

وقتی احساس می کنید عصبی شده اید سعی کنید فقط آرام و بی حرکت بایستید و کاری نکنید. این کار باعث می شود آدرنالین شما پایین بیاید و به جای اینکه قسمت هیجانی مغز عمل کند قسمت منطقی و عقلانی آن به کار بیفتد.

عذرخواهی کن

بچه پیش دبستانی شما اسباب بازی یکی از همبازی هایش را برداشته و باعث شده او گریه کند. به جای این که از او بخواهید عذرخواهی کند به او یاد دهید با محبت و دلسوز باشد، کاری که بسیار ستودنی است.

با اجبار کردن کودک برای عذرخواهی کاری پیش نمی رود، مهارت اجتماعی بودن و با محبت بودن چیزی است که او نیاز دارد یاد بگیرد. شاید مفهوم عذرخواهی برای خیلی از بچه ها هنوز گنگ باشد پس چه بهتر است خودتان به جای او عذرخواهی کنید چون شما الگوی او هستید و او ناخودآگاه یاد می گیرد که در چنین موقعیت هایی چه کار کند.

 

نفهمیدی؟

شما چند بار سعی کرده اید که به کودک خود جدول ضرب یا پرتاب کردن توپ را یاد دهید اما وقتی می بینید هنوز یاد نگرفته فورا نگویید «نفهمیدی؟» چون کودک اگر چیزی را یاد بگیرد خودش دوست دارد با انجام آن والدینش را خوشحال کند.

گفتن این کلمه یک نوع قضاوت عجولانه است و پرسیدن اینکه چرا نفهمیدی یک نوع احساس سرخوردگی به کودک دست می دهد پس با گفتن این کله پیغام ناخوشایندی را منتقل نکنید. به جای آن می توانید کمی استراحت کرده و دوباره قدم به قدم آموزش را شروع کنید، شاید تغییر نحوه آموزش بیشتر به یادگیری او کمک کند.

 

می روم و تنهایت می گذارم

تصور کنید به یک محوطه بازی یا پارک رفته اید و بعد از یک ساعت مجبورید آنجا را به خاطر یک قرار کاری ترک کنید اما کودک شما نمی آید؛ نباید بگویید: «من رفتم تو اینجا تنها بمان». بچه این حرف شما را جدی می گیرد و می ترسد او را رها کنید اما چه اتفاقی می افتد وقتی ببیند شما هنوز آنجا هستید و تهدید شما دروغ بوده؟ ما می خواهیم او حرف ما را باور کند پس چیزی را که حقیقت ندارد به او نگویید.

شاید برخی والدین بگویند خوب مجبوریم در آن لحظه آنها را تهدید کنیم، اما تهدید شما نباید توخالی و غیرواقعی باشد. به جای اینکه بگویید تنهایت می گذارم، راه خود بگیرید و بروید و نیازی به تهدید نیست، مطمئن باشید خودش دنبال شما راه می افتد.

منبع : موفقیت

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:26 - 0 تشکر 516038

قوانین جدید مقابله با استرس را بدانید



به گزارش ایران ویج ، اگر نفس عمیق، کلاس‌های هفتگی حرکات کششی ذهن و جسم (یوگا) و معاشرت با دوستان کمکی به آرامش شما نمی‌کند، اشکال از شما نیست. مطالعات جدید نشان داده، این روش‌های مقابله با استرس و اضطراب که قاعدتا باید در کاهش این مشکلات کارساز باشند در واقع فایده زیادی ندارند. تحقیقات جدید دانشمندان حقایق جدیدی را درباره استرس و راه‌های کاهش آن مشخص کرده است. پس اگر شما هم برای کاهش استرس و اضطراب خود با مشکل روبه‌رو هستید این مقاله را از دست ندهید.





  • قبلا می‌گفتند…

  • موقع عصبانیت به تختخواب نروید

  • امروز معتقدند…

  • همان موقع بگیر بخواب!


وقتی عصبانی و ناراحت هستیم و دل‌مان می‌خواهد به هر ترتیبی کمی اعصاب‌مان آرام شود یکی از راه‌هایی که معمولا امتحان نمی‌کنیم خوابیدن است. اغلب مردم از ترس این‌که خواب‌شان به هم بریزد یا صبح با اعصاب خراب از خواب بیدار شوند موقع عصبانیت یا استرس از خوابیدن پرهیز می‌کنند. گرچه در بسیاری موارد استرس یا اضطراب جلوی خواب را می‌گیرد اما تحقیقات جدید نشان داده اگر خواب‌تان می‌آید و دچار استرس هم هستید خوابیدن گزینه بسیار مناسبی است.وقتی ناراحت هستید بخشی از مغز که به آن «آمیگدالا» می‌گویند حالت برانگیختگی و آمادگی برای جنگ و گریز در بدن ایجاد می‌کند.


در چنین شرایطی توانایی شما برای تصمیم‌گیری منطقی و صحیح به‌شدت کاهش می‌یابد. بنابراین خاموش کردن مغز تا زمان آرامش و سپس تصمیم‌گیری در زمان آرامش کار درستی است. مشکل اینجاست که شما نمی‌توانید به همین راحتی از سیستم عصبی خود بخواهید آرام شود تا بتوانید درست تصمیم بگیرید. بنابراین در چنین شرایطی چند ساعت خواب خود به‌خود برافروختگی شما را کاهش می‌دهد.خواب یک پادزهر بسیار قدرتمند برای استرس است و پس از یک خواب عمیق مغز آمادگی بسیار بیشتری برای دقت و تصمیم‌گیری خواهد داشت.


www.iranvij.ir| گروه اینترنتی ایران ویج‌



  • قبلا می‌گفتند…

  • موقع استرس یک جا بنشین و ریلکس کن

  • امروزه معتقدند…

  • هر کاری که دوست داری انجام بده


برای برخی از افراد مدیتیشن کاری پر رمز و راز برای رسیدن به آرامش و سکوت است ولی برای بسیاری دیگر این کار صرفا باعث تشدید عصبانیت و اضطراب می‌شود. شاید باورکردنش مشکل باشد ولی نتایج مطالعه‌ای که به‌تازگی در ژورنال روان‌شناسی بالینی به چاپ رسیده نشان می‌دهد ۵۴ درصد شرکت‌کنندگان در تحقیق گزارش کرده‌اند که موقع مدیتیشن مضطرب می‌شوند. برخی متخصصان معتقدند هیچ مدرک علمی مستندی وجود ندارد که نشان دهد مدیتیشن واکنش‌های توام با استرس بدن را بهتر از روش‌های دیگر کاهش می‌دهد.


در چنین شرایطی هر کاری که باعث شود شما از افکار خود رها شوید می‌تواند به ایجاد آرامش کمک کند. تحقیقات دانشمندان دانشگاه بوستون نشان داده یکی از این راه‌ها شکستن زنجیره افکار و کارهایی است که شما هر روز به‌طور معمول انجام می‌دهید چون بسیاری از استرس‌های روزمره از همین افکار و برنامه‌های روتین و عادی به ما منتقل می شود. در حالی که برای برخی از مردم مدیتیشن واقعا باعث ایجاد آرامش و کاهش استرس می‌شود. برای برخی دیگر فعالیت‌هایی که توجه شما را از وضعیت فعلی منحرف کند مفید خواهد بود از جمله آرام دویدن، شنا، نقاشی، راه رفتن، بافتنی بافتن یا دعا کردن؛ همه این کارها می‌تواند در نهایت باعث آرامش ذهنی و کاهش استرس شود.


www.iranvij.ir| گروه اینترنتی ایران ویج‌



  • قبلا می‌گفتند…

  • خودت را کنترل کن

  • امروزه معتقدند…

  • خودت را بروز بده


به یک خانم از زمان کودکی آموزش می‌دهند که خودش را کنترل کند و وقتی به مرحله بزرگسالی می‌رسد پیش خودش فکر می‌کند نشان دادن عصبانیت و ناراحتی کاری نادرست است و به قول معروف از یک خانم بعید است اما مطالعات جدید چیزی خلاف آن را می‌گوید. نتایج یک تحقیق منتشر شده در ژورنال روان‌پزشکی بیولوژیکی نشان می‌دهد، بروز احساسات در چهره مثل ترس و خشم ممکن است باعث شود مغز هورمون کورتیزول کمتری آزاد کند.کورتیزول که از آن با عنوان هورمون استرس یاد می‌شود می‌تواند باعث بروز چاقی، تحلیل استخوان و بیماری قلبی شود. متخصصان متفق‌القول هستند که خشم و عصبانیت مزمن می‌تواند باعث افزایش فشار خون و بیماری عروق کرونری قلب شود اما نتایج تحقیقات اخیر نشان داده، بروز دادن آزردگی در اثر عصبانیت‌های کوچک و کم اهمیت مثل گیر افتادن در ترافیک می‌تواند فشار و تاثیر مخرب استرس را کاهش دهد. علت این است که خشم به نوعی باعث بروز حسی از کنترل و تسلط روی شرایطی ناخوشایند می‌شود که باعث آزار و ناتوانی ما شده است. بنابراین بروز منطقی خشم و عصبانیت در مجموع می‌تواند به نفع ساختار فیزیولوژیک بدن باشد.


www.iranvij.ir| گروه اینترنتی ایران ویج‌



  • قبلا می گفتند….

  • هیچ وقت با غذا خودت را تسکین نده

  • امروزه معتقدند…

  • اگر ناراحتی شکلات بخور!


همه با این هشدار مهم آشنا هستند که خوردن تنقلات شیرین و بستنی یکی از بدترین راه‌ها برای برطرف کردن ناراحتی و اضطراب ذهنی است و می‌تواند به اضطراب بیشتر منتهی شود اما برای این قانون یک تبصره شیرین وجود دارد: خوردن یک تکه کوچک شکلات واقعا می‌تواند به شما کمک کند. نتایج جدیدترین تحقیقات منتشر شده در ژورنال تحقیقات تغذیه نشان می‌دهد زمانی که احساس ناامیدی و نگرانی دارید خوردن چند تکه شکلات تلخ می‌تواند باعث آرامش سیستم عصبی شود. خبر بد برای آن‌هایی که عاشق شکلات شیرین هستند این است که محققان معتقدند فلاوینوئیدهای موجود درشکلات تلخ عامل ایجاد این حالت آرامش بخش است. در این مطالعه شرکت‌کنندگان تحت استرس که به‌مدت ۲ هفته روزانه ۴۲ گرم شکلات تلخ خورده بودند با کاهش سطح هورمون‌های استرس روبه‌رو شدند. چه راهی بهتر از خوردن یک دسر شکلاتی برای کاهش استرس سراغ دارید؟!


www.iranvij.ir| گروه اینترنتی ایران ویج‌



  • قبلا می‌گفتند…

  • درباره احساست حرف بزن

  • امروزه معتقدند…

  • توی خودت بریز


در شرایطی که همه در برنامه‌های پربیننده تلویزیونی شرکت می‌کنند و با صدای بلند همه اسرار و احساسات خود را با همه دنیا در میان می‌گذارند تصور بر این است که تنها راه مقابله با ناملایمات دنیا شریک کردن همه مردم در عواطف و احساسات است. ولی در این مورد حقیقت دقیقا برعکس است. سالیان سال است همه ما فکر می‌کردیم صحبت کردن درباره مشکلات همیشه بهتر است ولی در عین حال مدارک علمی مستندی هست که نشان می‌دهد این روش در مورد همه افراد کارایی ندارد. در این زمینه محققان دانشگاه «کنت» وضعیت خانم‌هایی را مورد بررسی قرار دادند که به تازگی شوهر یا فرزند خود را از دست داده بودند. هدف این بود که ببینند این خانم‌ها چطور با این مشکل روحی کنار می‌آیند. آن‌ها متوجه شدند، افرادی که از حرف زدن یا فکر کردن درباره ناراحتی خود خودداری می کردند(روان‌شناسان به این کار کنار آمدن سرکوب شده می گویند) کمتر به مشکلات مربوط به سلامت عمومی مبتلا شدند، مثل گلودرد، اسهال و تنگی نفس.


این مسئله هم در کوتاه مدت و هم بلندمدت صادق بود. از سوی دیگر، این افراد بسیار سریع‌تر از افرادی که ناراحتی خود را با هم شریک شدند به کار و زندگی روزمره بازگشتند.متخصصان روان‌شناسی معتقدند، صحبت‌های یک نفر مسیر زندگی او را تعیین می‌کند. تحقیقات به وضوح نشان داده افرادی که به‌طور مدام در حال صحبت و شکایت از مشکلات خود هستند بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. نتیجه تحقیقات دانشمندان دانشگاه «میسوری» نشان داده، کسانی که به‌طور مداوم ناراحتی و ناامیدی خود را بروز می‌دهند بسیار بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی و اضطراب مداوم هستند. البته این به این معنی نیست که شما باید هر اتفاق منفی و بدی را در خود نگه داشته و درباره آن صحبت نکنید. هیچ کس موافق انکار لحظات غم‌انگیز و اندوه بار زندگی نیست اما باید یاد گرفت توجه را از عوامل استرس‌زا منحرف کرد. این روش یک مکانیسم بسیار قدرتمند برای کنار آمدن با ناملایمات است.


در واقع نباید گذاشت یک اتفاق غم‌انگیز زندگی ما را فلج کند. بنابراین بعد از سوگواری و گریستن‌های اولیه کم‌کم سعی کنید مثبت باشید، با دوستان خود معاشرت کنید و تغییرات کوچک در محل زندگی یا عادت‌های خود بدهید مثلا دیوارها را رنگ کنید یا ساعت خواب و بلند شدن را تغییر بدهید. اگر بتوانید این مهارت حیاتی را بکار ببندید بدون شک مرحله دشوار سوگواری را پشت سر خواهید گذاشت وگرنه تا مدتی نامعلوم در چنبره یاس و ناامیدی باقی خواهید ماند. ( تپش )

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:26 - 0 تشکر 516039

۹ روش برای تصمیم‌گیری درست



چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست.


به گزارش ایران ویج ، ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان—حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه—را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم “ایدآل” را در خود ندارد.


از اینجا داستان بدتر می‌شود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم می‌گیریم.


وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیم‌گیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً ۱۰ ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفته‌اند، تصمیم می‌گیرند.


چطور می‌توانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفته‌ایم؟


در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان می‌گیریم. دنیا تغییر می‌کند و احساس می‌کنیم که کنترل آن را به دست داریم.


خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعف‌ها، می‌توانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.


۹ راه برای تصمیم‌گیری درست


۱٫ به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند. 

ما به یک دلیل غرایزمان را رشد داده‌ایم—آنها واقعاً خوب عمل می‌کنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما می‌توانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد. اما اخیراً با چند ببر روبه‌رو شده‌اید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمی‌توانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید “چرا این فکر را کردم؟” یا “چرا چنین احساسی داشتم؟”


۲٫ گزینه‌هایتان را لیست کنید. 


مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از ۷ فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفن‌همراه صحبت میکنیم، تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمی‌کنیم این است که می‌توانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم—اما خیلی کندتر و بی‌دقت‌تر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که می‌خواهیم بگیرید، همه انتخاب‌ها و گزینه‌های موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.


۳٫ سوالات را بازنویسی کنید. 

می‌دانید برای اینکه یک دانشمند تمام‌عیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث می‌توانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.


۴٫ تاریخ را پیش‌بینی کنید. 

حافظه ما آنقدرها که تصور می‌کنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمی‌ماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظه‌های انتخابی است که باعث می‌شود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید. استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطره‌تان را خوب بررسی کنید—نباید فقط پیروزی‌هایتان را به خاطر سپرده باشید و شکست‌ها را فراموش کرده باشید.


۵٫ به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست. 

سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که می‌خواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.


۶٫ این را یک آزمایش ببینید. 

مغز انسان جداشده نیست—برای عمل کردن در موقعیت‌های اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف می‌کنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که می‌گیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیک‌وار توجه بیشتری به آن می‌کنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: “این یک امتحان است. من از پس آن برمی‌آیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند”. اینکار باعث می‌شود بیشتر به چرای تصمیمی که می‌گیرید فکر کنید و برنامه‌ها و دیدگاه‌های ضعیف را کنار بگذارید.


۷٫ دانش عمومی نیست. 

زمان‌های “فراموش‌شده” را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه می‌دانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق می‌کند یا خیر.


۸٫ تصمیم را بگیرید. 

آیا می‌خواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم ۱ تا ۹ را دنبال کنید.


۹٫ تصمیم را عملی کنید.


می‌توانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفته‌اید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینه‌های مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی می‌رود.


یادتان باشد چشم‌انداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم ۱ تا ۹ کنید. بهترین تصمیمی که می‌توانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که می‌کنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید.


” مردمان “

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:26 - 0 تشکر 516040

۱۰ قانون موفقیت تجارت


برای موفق شدن در کار و بیزینس چطور باید شروع کرد؟ امروز این سوال خیلی هاست؛‌ خیلی از شمایی که تازه می خواهید وارد بازار کار شوید و خیلی از شمایی که هنوز به رویاهای کاری تان نرسیده اید. با این که هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد که برای همه رشته های کاری و بیزینس ها عمل کند، ‌اما بیزینس چند نکته و اصول کلی دارد که همه تاجران موفق تا به حال رعایت کرده اند. مهم نیست که چه می فروشید و تجارت تان در چه مورد است. اگر این ۱۰ قانون را دنبال کنید، موفقیت شما حتمی است.




مهم نیست که دیگران چقدر پول در می آورند، اگر از کارتان لذت نبرید، ‌هیچ وقت از کارتان احساس غرور نخواهید کرد. اگر کاری را دنبال کنید که علاقه ای یا اعتقادی به آن نداشته باشید، با این که ممکن است به یک موفقیت موقتی برسید، اما مطمئن باشید که دیر یا زود شما را کله پا می کند.


۲- یک نیاز پیدا کنید تا برآورده اش نمایید


شاید میلیون ها بار این را شنیده باشید‌، اما هنوز هم این قانون عمل می کند. ساده ترین بیزینس این استکه محصولات یا خدماتی را تولید یا ارائه کنید که نیاز مردم باشد. نیازی نیست که زمان و پول زیادی را برای متقاعد کردن مشتریان صرف کنید چون آنها به چیزی که شما عرضه می کنید نیاز دارند. می توانید توضیح دهید که چرا بهترین مرجع آنها برای نیازشان شما هستید. فقط باید اطمینان یابید که این همان نیازی است که مردم حاضرند برای آن پول خرج کنند.


۳- محصولات یا خدماتی را انتخاب کنید که بتوانید آن را خیلی بیشتر از آنچه برای خودتان هزینه دارد بفروشید


اگر تفاوت بین هزینه ای که برای خودتان درمی آید و قیمت فروش کم باشد، برای پیشرفت کار به مشکل می خورید. وقتی حاشیه سود کم باشد‌، پول کافی برای استخدام کارمند، پرداخت اجاره ها، تبلیغات بیشتر و سایر مسائل نخواهید داشت.


۴- برآوردهای واقع بینانه از هزینه ها داشته باشید


اکثر بیزینس های جدید معمولاً‌ بازاریابی، ‌هزینه های اضافی و حاشیه ای، ‌مالیات، ‌و هزینه خود اشتغالی را نادیده می گیرند.


۵- با مشتریان خود صادق باشید 


قول چیزی که نمی توانید عرضه کنید را ندهید. در مورد فواید و مزایای چیزی که می فروشید، اغراق نکنید یا دروغ نگویید و همیشه محصول یا خدماتی با کیفیت عرضه کنید.


۶ – از بازاریابی و طریقه موثر انجام کار غافل نشوید


برای پیدا کردن مشتری باید برای محصول یا خدمات تان بازاریابی کنید آن هم به طور موثر و مداوم.


۷- با فروشنده ها، تولیدکننده ها و کارمندان تان با احترام برخورد کنید و به آنها نشان دهید که قدردان شان هستید


آنها بخش مهمی از تیم شما و موفقیت تان هستند. اگر با آنها بد حرف بزنید یا با سوالاتی که خودتان قادر به پاسخگویی آن هستید، خسته شان کیند یا ادعا کنید که کارشان را خوب انجام نمی دهند و امثال این‌، هیچ موقع برای کمک به شما تلاش شان را نمی کنند.


۸- اینترنت را فراموش نکنید


مهم نیست که بیزینس تان چه باشد. همیشه این احتمال وجود دارد که مشتریان شما برای خرید به اینترنت هم سری بزنند. اگر نتوانند شما را در سایت های خرید و فروش موجود در اینترنت پیدا کنند، مطمئن باشید که از یکی از رقیبان تان خرید خواهند کرد.


۹- انتظار معجزه نداشته باشید.


بله، خیلی ها هستند که در خواب هم پول درمی آورند یا حتی وقتی برای تعطیلات به مسافرت رفته اند.اینترنت این امر را ممکن کرده است. ولی فقط زمانی بیزینس شما رو به رشد خواهد رفت که پول‌، تلاش، و زمان زیادی برای ساخت آن بیزینس سرمایه گذاری کرده باشید.


۱۰- به خودتان یادآوری کنید که یک تنهاترین عدد در بیزینس است


یک محصول، یک خدمت، یک مشتری، و تمام ثبت های شما فقط در یک کامپیوتر، دستورالعمل شکست است. اگر فقط یک محصول یا سرویس داشته باشید، شانس سود بردن با فروش بیشتر به کسانی که به شما اعتماد کرده اند را از دست می دهید. اگر فقط یک مشتری خاص داشته باشید، ‌ورشکستگی شما حتمی است چون ممکن است آن مشتری خاص بخواهد فروشنده خود را تغییر دهد و اگر همه ثبت های تان فقط در یک کامپیوتر ضبط شود و نسخه کپی هم از آنها نداشته باشید، صدمه دیدن حافظه کامپیوتر، بیزینس شما را نابود خواهد کرد.
منبع: راه موفقیت – شماره ۲۵

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:27 - 0 تشکر 516041

۸ عادت بد ما که حتماً باید فکری بحال آنها کرد



هر جامعه ای در هر جایگاه و شرایطی که باشد متاثر و برآیند مجموعه ای از قوانین، خصایص، رفتارها، فرهنگها و الگوهای شخصیتی افراد آن جامعه است. میزان رشد و پیشرفت هر کشوری ارتباط مستقیم با سلامت فکری، روحی و جسمانی مردم دارد که گاهی این موضوع کم اهمیت جلوه داده می شود. در این مقاله به ۸ خصلت مهمی که برای داشتن دنیایی بهتر باید اصلاح شوند آشنا میشوید.



۱- از خود تعریف کردن
از قدیم گفته اند “درخت هرچقدر بارش بیشتر باشد افتاده تر است.” مثلی که در شرایط فعلی عکس آن مصداق پیدا کرده است. برخی مردم بطور مداوم در حال  منم منم کردن، لاف زدن و بالا بردن شأن و شخصیت خود هستند و اینگونه میخواهند وجاهتی، ولو کاذب، در میان دیگران کسب کنند. مرتب از کلمه “من” استفاده میکنند: “من از همه بیشتر میفهمم”، “من خیلی زیبا هستم”، “من فقط میتوانم”،”من فلان جا آشنا دارم بیچاره ات میکنم!”، “من درست میگویم.” خود شیفتگی و اعتماد بنفس بیش از حد در این افراد توهم خودبرتر بینی را در آنها تقویت میکند و باعث بروز چنین رفتارهایی میگردد.


۲- دو صد گفته چو نیم کردار نیست
موضوع مهم دیگر این است که اغلب مردم عمل گرا نیستند و بیشتر ترجیح میدهند حرف بزنند. حرفهایی که به ظاهر زیبا و دلربا هستند اما عملی کردن آنها قدری مشکل می نماید. اکثر ما عادت کرده ایم دیگران را نصیحت کنیم، نظرات سازنده خود را ابراز کنیم، از دیگران انتقاد کنیم، ولی هیچ گاه حاظر نیستم اصلاح را از خود شروع کنیم و به اعتقاداتمان از جنبه عملی بنگریم. کوچکترین قدمی برنمی داریم و فقط شعار می دهیم و انتظار داریم دنیا با کلمات ما بهتر شود. آیا تا به حال فکر کرده اید که از این همه حرف بدون عمل چه چیزی نصیبمان شده و یا خواهد شد؟ آیا قدمی هرچند کوچک برای رسیدن به اهدافتان برداشته اید؟ اهدافی که خودتان منتفع شوید و نه حتی دیگران؟


۳- زودباوری
ساده لوحی و سطحی نگری یکی از دلایل اصلی عقب ماندن در زندگی و صدمات فرهنگی، مالی و اعتقادی بشمار میرود. در دنیایی که همگان در پی انتفاع شخصی خود هستند نباید هر چیزی را که شنید، خواند و یا حتی دید، بسادگی باور کرد. کمی اندیشه و تعقل برای باور هر موضوعی لازم است. در واقع کسانی که کلاه برداری میکنند نه بخاطر زرنگیشان، بلکه بدلیل ساده لوحی افرادی که کلاه سرشان میرود، به اهداف خود میرسند. خرد ورزی در ایجاد باورها و تثبیت آنها یکی از خصایص مهم انسانها است.


۴- شخصیت پرستی
بالا بردن افراد در زمینه های مختلف از قبیل ورزشی، سینمایی، موسیقی و غیره در حد بت و پرستش شخصیت آنها باعث میگردد بسیاری از گرفتاری های جامعه شکل بگیرد و کاستی ها و نواقص افراد در پس این شخصیت کاذب و ساختگی مخفی بماند. تعصب گرایی در میان افراد شخصیت پرست شکل میگیرد و فردی که بت شده، دیگر لزومی به نقد شدن و جواب پس دادن در خود نمی بیند و همه بی هیچ چون و چرا خود را ملزم به پیروی از او میکنند. باید بدانیم که همه انسانیم نه کمتر و نه بیشتر و با هر انسانی باید در حد اعتدال رفتار شود و احترام کسب کند.


۵- بی تفاوتی
بی توجهی و بی تفاوتی به محیط اطراف و نزدیکان به شدت در حال باب شدن است. اغلب سر در کار خود دارند و توجهی به آنچه که در پیرامونشان می گذرد ندارند و یا اگر اندک التفاتی است با بی تفاوتی از آن رد می شوند: در گوشه ای دو نفر در حال نزاع خونین می باشند ولی افراد حاظر در محل تنها به تماشای ماجرا اکتفا میکنند، شخصی خود را بدون نوبت در جلوی صف جا میکند ولی تنها عده معدودی به این عمل او معترض میشوند، فروشنده ای بابت اجناس خود مبالغ خارج از عرف از مشتریانش دریافت میکند اما کمتر کسی اعتراض میکند، همسایه ای از فرط فقر شبها گرسنه می خوابد ولی همسایه اش با بی تفاوتی از او میگذرد، فرد سالخورده ای در اتوبوس بدون صندلی مانده و هیچکس حاظر نیست جایش را به او بدهد، در نهایت باید دانست: بنی آدم اعضای یک پیکرند… راستی شما همسایه طبقه بالا یا پایین خود را می شناسید؟! در برابر آنچه که در اطرافتان میگذرد هوشمندانه و با چشمانی تیزبین نظاره گر باشید!


۶- بی هویتی
بحران هویت در میان جوانان معضلی است که باید بطور جد مورد بررسی و حل و فصل قرار گیرد. بسیاری از هویت اصلی خود فرسنگها جدا افتاده اند و آنرا در افراد دیگری می جویند تا بلکه از این بحران خود را خلاص کنند. الگو برداری از شخصیتهای غیر متعارف و غربی و قدم گذاردن در مسیر آنها برای کسب هویت از خطرناکترین اختلالات شخصیتی بشمار میرود. فقر فرهنگی و نداشتن اصول و معیارهای ایجاد و حفظ هویت از جمله مسائلی هستند که باید بیش از بیش برای بهبود آنها اقدام شود.


۷- رفتار احساسی
خداوند جهان آفرینش را بر اساس عقل و خرد بنا کرده است بنابراین انسانها نیز به عنوان وارث می باید امور خود را بر اساس این موهبت الهی سازماندهی کنند. در دنیای کنونی بروز رفتارها و معیارهای احساسی برای تصمیم گیری در امور زندگی و جنبه های مختلف آن مانند ازدواج، و شغل، مشکلات عدیده ای را برای افراد بوجود آورده و سبب ناکامی ها و شکستهای بسیاری گشته است. مقدم داشتن عقل نسبت به احساس میتواند مقدمه ای برای رسیدن به اهداف و آرزوها باشد و انسان را از پسرفت بازدارد. از جمله نمودهای ناهنجار رفتارهای احساسی در جامعه میتوان به خودکشی، سرخوردگی بعد از شکستهای عشقی، پشتکار نداشتن در امور شغلی، تعارفات بیش از حد، محبتهای بی جا و مضر، وسواس فکری و مشکلات خانوادگی اشاره کرد.


۸- ندیدن تصویر بزرگ
ندیدن تصویر بزرگ و غرق شدن در امور روزانه زندگی که همیشه در حال تکرار شدن هستند و مشغولیات کم اهمیت، مانعی جدی در برابر افق دید انسان برای مشاهده دوردستها و آرزوهای بزرگ ایجاد میکند. افرادی که در لاک روزمرگی خود فرو میروند و یک زندگی بی حرکت و روتین برای خود ایجاد میکنند همیشه در موقعیت فعلیشان باقی می مانند و هیچ پیشرفتی در زندگی آنها دیده نمی شود.


“”خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم، خود حاشان را تغییر دهند”"

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:27 - 0 تشکر 516042

۵ راهکار عالی برای گفتن ایده ‌ها و نظرات بصورت شفاف


آیا همیشه برای بیان افکار و نظراتتان مشکل دارید؟ این روزها همه دوست دارند فقط حرف بزنند و گوش نمی‌دهند. در عصر امروز هیچکس دوست ندارد مثل سایه‌ای در اجتماع زندگی کند و بیان افکار و عقاید برای هرکس یک اولویت است.


اینکه بتوانید حرف‌هایتان را بزنید و مهمتر اینکه کسی باشد که به حرف‌هایتان گوش دهد حس عالی است. اما چطور می‌توانید به روشنی نظراتتان را بیان کنید و مطمئن باشید که به شما گوش می‌دهند؟


در زیر به چند عامل مهم برای کمک به شنیده شدن افکار و ایده‌هایتان اشاره می‌کنیم:


۱٫ بدانید چه هدفی در سر دارید


مطمئن شوید که قبل از اینکه دهانتان باز شود و کلمات از آن بیرون بیایند،  ایده‌هایتان به طور کامل و ۱۰۰% برای خودتان روشن شده باشد. اینکه بدانید از آن مکالمه چه هدفی دارید و می‌خواهید به کجا برسید به شما اعتمادبه‌نفس بیشتری خواهد داد.


وقتی شنونده‌هایتان ببینند که از خودتان مطمئن هستید، هوشیارتر به حرف‌هایتان گوش خواهند داد.


۲٫ تعریف کمال را نادیده بگیرید


بنشینید و از خودتان سوال کنید، چه چیزی واقعاً کامل است؟ آیا کسی هست که ۱۰۰% کامل باشد؟ واقعیت این است که ما انسان هستیم و هیچ انسانی بدون اشتباه نیست. یک اشتباه و خطای کوچک قابل قبول است اما نیازی نیست که اینقدر تند و دقیق باشید که برای بیان نظراتتان وارد مشاجره شوید. تازمانیکه اهمیت موضوع موردبحث را می‌دانید، یک خطای کوچک را می‌توان نادیده گرفت.


۳٫ ساده و مستقیم بگویید


به این فکر کنید که چرا وقتی یکی نظرش را می‌گوید شما حرف او را قطع می‌کنید؛ روزهای مدرسه و دانشگاه را به یاد بیاورید که معلم‌ها جلوی کلاس درس می‌دادند. اینکه یک نفر بخواهد برایتان سخنرانی کند واقعاٌ خسته‌کننده است.


واقعاً نیازی به استفاده از کلمات سنگین نیست. گفتن واقعیت‌‌ها با زبانی ساده و هیجان‌انگیز بهتر می‌تواند شنونده را هوشیار نگه دارد. واقعاً آزاردهنده است که یک نفر بخواهد ۳۰ دقیقه تمام برایتان سخنرانی کند درحالیکه همان حرف‌ها را می‌توانست در کمتر از نصف آن زمان بیان کند.


پس حرفتان را راست و مستقیم بگویید و به آن شاخ و برگ اضافی ندهید. کاری نکنید که شنونده‌هایتان خوابشان ببرد!


۴٫ وانمود کنید تنهایید


یکی از بزرگترین ترس‌ها برای بیان نظرات برای یک عده این است که آنها چطور حرف‌هایتان را بپذیرند. نباید بگذارید بدبینی فکرتان را مشغول کند.


تصور کنید که تنهایید و می‌خواهید برای خودتان حرف بزنید و نظراتتان را بگویید! با این روش اعصابتان آرام می‌ماند و تمرکزتان را روی موضوع از دست نمی‌دهید.


۵٫ قبل از حرف زدن فکر کنید


قبل از اینکه کلمات را بر زبان بیاورید، آنها را مرور کنید تا روی آنها تسلط پیدا کنید. اینکه بدانید درمورد چه حرف می‌زنید، اعتمادبه‌نفستان را بالا می‌برد.


وقتی افرادی که برای آنها حرف می‌زنید بدانند که به حرف‌های خود مطمئن هستید، آنها هم به شما ایمان پیدا می‌کنند. به سوالات احتمالی که ممکن است از شما بپرسند هم فکر کنید و از قبل پاسخ آماده برای آنها داشته باشید.


یاد گرفتن بیان نظرات و اعتقاداتتان کاری ساده است، همه ما انسانیم و نگرانی‌ها و ترس‌هایی داریم. حرف زدن باید کاری مفرح باشد نه آزاردهنده؛ باید به خودتان اطمینان داشته باشید. اگر می‌دانید که موضوعی که درمورد آن حرف می‌زنید مرتبط است دیگر نباید بترسید! بگذارید کلمات راه خود را پیدا کرده و از دهانتان بیرون بریزند.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:27 - 0 تشکر 516044

۱۰ راه عالی برای شاد بودن در محل‌کار




10 راه عالی برای شاد بودن در محل‌کار




بااینکه ممکن است در شرکتی بزرگ کار کنید و کارفرمایی عالی داشته باشید، اما باز هم بهترین کارفرماها هم برای همه بهترین نیستند. در زیر به فاکتورهایی که به شما برای شاد بودن در محل‌کار کمک می‌کند، اشاره می‌کنیم.


انتخاب کنید که در محل‌کار شاد باشید.


شادی یک انتخاب است. ممکن است خیلی از شما باور داشته باشید که اینطور نیست اما حقیقت دارد. این شمایید که انتخاب می‌کنید در محل‌کار شاد باشید. ساده به نظر می‌رسد؟ بله، اما خیلی اوقات اجرا کردن کارهای ساده سخت است. آرزوی ما این است که همه شما بهترین کارفرماهای دنیا را داشته باشید اما واقعبین باشید، همیشه اینطور نیست. بنابراین، باید درمورد کارتان مثبت فکر کنید. سعی کنید به جنبه‌هایی از کارتان که دوست دارید فکر کنید. از افراد منفی‌باف و غیبت دور بمانید. با همکارانی هم‌صحبت شوید که دوست دارید. انتخاب‌های شما در محل‌کار است که تا حد زیادی تجربیات شما را رقم می‌زند. می‌توانید انتخاب کنید که در محل‌کار شاد باشید.


هر روز کاری انجام دهید که دوست دارید.


ممکن است کارتان را دوست داشته باشید یا نداشته باشید و ممکن است باور داشته باشید یا نداشته باشید که می‌توانید چیزی را در کار کنونیتان پیدا کنید که دوستش داشته باشید، اما باید اینکار را بکنید. به ما اعتماد کنید. نگاهی به خودتان بیندازید، به استعدادها و علایقتان، و چیزی را پیدا کنید که از انجام آن لذت می‌برید. اگر هر روز کاری انجام دهید که از آن لذت می‌برید، دیگر کار کنونیتان آنقدرها بد به نظر نخواهد رسید. البته، همیشه برای عوض کردن کارتان می‌توانید تصمیم بگیرید.


مسئولیت رشد و پیشرفت کاری و فردی خودتان را قبول کنید.


یک از دوستانم که کارمند شرکتی است چند وقت پیش گلایه می‌کرد که می‌خواهد کارش را عوض کند چون کارفرمای او به پیشرفت کاری او کمک نمی‌کند. من از او پرسیدم به نظرش چه کسی بیشتر از هرکسی به پیشرفت او علاقه دارد؟ البته پاسخ او این بود که خودش! این شما هستید که از پیشرفت خودتان بیشتری فایده را می‌برید. پس مسئولیت پیشرفتخودتان را به گردن بگیرید. از رئیستان هم کمک‌های مشخص و معنادار بگیرید، کمکی که با اهداف و برنامه‌های خودتان تطابق داشته باشد.


مسئولیت فهمیدن اینکه چه اتفاقی در محل کار می‌افتد را گردن بگیرید.


همه هر روز گلایه می‌کنند که نمی‌دانند در شرکتی که کار می‌کنند چه اتفاقاتی می‌افتد و از روند پروژه‌های شرکت و کار همکارانشان بی‌اطلاعند. این افراد انسان‌های منفعلی هستند که منتظرند رئیسشان آنها را در جریان همه مسائل بگذارد و به ندرت پیش می‌آید که این اتفاق بیفتد. چرا؟ چون رئیس سرش شلوغ کار خودش است و نمی‌داند که شما چه چیزهایی را نمی‌دانید. برای اینکه با بازده بیشتری کار کنید، خودتان اطلاعات موردنظرتان را پیدا کنید. یک شبکه اطلاعاتی درست کرده و از آن استفاده کنید. از رئیستان بخواهید که به صورت هفتگی با او جلسه داشته باشید و سوالات خودتان را از او بپرسید. خودتان مسئول اطلاعاتی هستید که دریافت می‌کنید.


هرازگاهی تقاضای بازخورد کنید.


شما هم این جمله را مرتب به زبان می‌آورید، “رئیسم هیچوقت به من بازخورد نمی‌دهد به همین خاطر نمی‌دانم عملکردم در شرکت چگونه است. واقعبین باشید، خودتان می‌دانید واقعاً چه عملکردی دارید؛ مخصوصاً اگر احساس مثبتی نسبت به فعالیت‌ها و عملکردتان داشته باشید. فقط می‌خواهید آن را از زبان رئیس بشنوید. اگر حس مثبتی به کارتان ندارید، سعی کنید کمی عملکردتان را ارتقاء دهید و بعد از رئیس بازخورد بخواهید. به او بگویید که واقعاً دوست دارید کارتان را ارزیابی کند. با مشتریانتان هم صحبت کنید؛ اگر خدمات خوبی به آنها ارائه می‌کنید، بازخورد آنها آن را تایید خواهد کرد. شما مسئول رشد و پیشرفت خودتان هستید.


زیر بار تعهداتی بروید که از عهده آن برمی‌آیید.


یکی از جدی‌ترین علت‌های استرس و ناراحتی در کار این است که نمی‌توانید تعهداتتان را جامه عمل بپوشانید. خیلی از افراد مدام در حال بهانه آوردن هستند که چرا نتوانسته‌اند تعهدشان را انجام دهند و نگران عواقب عمل نکردن به تعهداتشان هستند تا اینکه کاری که قول داده‌اند را انجام دهند. سعی کنید کارهایتان را سازماندهی کنید و برای کارتان برنامه‌ریزی داشته باشید که میزان تواناییتان برای انجام یک تعهد را به شما نشان دهد. اگر وقت ندارید برای کاری داوطلب نشوید. اگر حجم کارتان از مقدار زمان و انرژیتان بیشتر است، یک برنامه جامع بریزید و از رئیستان کمک بگیرید. تا می‌توانید نباید زیر قول و تعهداتتان بزنید.


از منفی‌بافی دوری کنید.


اینکه انتخاب کنید در محل‌کار شاد باشید یعنی از مکالمات منفی‌گرایانه، غیبت کردن و افراد افسرده و ناراحت دوری کنید. هرچقدر هم که احساس مثبتی داشته باشید، افراد منفی تاثیری عمیق بر روحیات شما دارند. نباید گذارید آنها شما را افسرده کنند.


شجاعت حرفه‌ای را تمرین کنید.


اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، احتمالاً از مبارزه خوشتان نمی‌آید. و دلیل آن هم ساده است. شما هیچوقت برای شرکت در یک مبارزه معنادار تمرین نداشته‌اید، به همین دلیل به مبارزه بعنوان چیزی ترسناک، مضر و آسیب‌رسان نگاه می‌کنید. مبارزه می‌تواند به شما کمک کند ماموریت کاریتان و دیدگاه شخصیتان را انجام دهید. به شما کمک می‌کند به مشتری‌ها رسیدگی کنید و محصولاتی موفق خلق کنید. افراد شاد هدفشان از کار کردن را به انجام می‌رسانند. چرا باید اجازه دهید کم بودن شجاعت کاریتان شما را از رسیدن به اهداف و امیالتان دور کند؟ مبارزه را دوست خود بدانید.


دوست پیدا کنید.


لذت بردن از همکاری و همنشینی با همکاران یک تجربه عالی و لذت‌بخش در محل‌کار است. برای آشنا شدن با همکارانتان وقت بگذارید. ممکن است از آنها خوشتان بیاید و از بودن با آنها لذت ببرید. آنها می‌توانند کمک و حمایت خوبی برای شما در محل‌کار باشند.


اگر همه راهکارها با شکست مواجه شد، جستجوی کار سرحالتان می‌آورد.


اگر همه این ایده‌ها باعث شادتر شدن شما در محل‌کار نشد، وقت آن رسیده که کارفرما، کار یا کلاً شغلتان را دوباره ارزیابی کنید. مطمئناً نمی‌خواهید همه عمرتان را در کاری بگذرانید که از آن متنفر هستید. اکثر محیط‌های کاری خیلی با گذر زمان تغییر نمی‌کنند. اما کارمندانی که شاد نیستند روز به روز افسرده‌تر هم می‌شوند. می‌توانید ساعاتی که در محل‌کار نیستید را به دنبال کار جدید باشید. با گذشت زمان کار دلخواهتان را پیدا خواهید کرد و بالاخره لبخندی عمیق به چهره‌تان می‌نشیند.


مردمان

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:28 - 0 تشکر 516045

۴ روش ساده برای احترام به کارمندان



اگر شما رئیس هستید، توصیه می کنیم حتما این گزارش نه چندان طولانی را بخوانید، چرا که با خواندن آن متوجه خواهید شد که ریاست کردن برخلاق تصور بسیاری از مدیران، داد و فریاد، عصبانیت و غضب نیست، بلکه با احترام و خوشرویی هم می توان مدیر خوبی بود!


به گزارش بانکی ، بازدهی کارمندان زیردست شما زمانی بهتر و بالاتر خواهد بود که برای آنها در درجه اول ارزش قائل شوید و بعد به آنها احترام بگذارید. اما ارزش قائل شدن و احترام گذاشتن هم روش های خاص خود را دارد که در این گزارش با ۴ روش آشنا می شوید.


۱٫ چشم انداز و راهبرد را مشخص کنید


تصور برخی مدیران این است که اگر کارمندشان از چشم اندازها و راهبردهای مجموعه شان اطلاع داشته باشند، در صدد برمی آیند که جای آنها را بگیرند! در حالیکه کارمند شما زمانی احساس شخصیت، انگیزه و علاقه مندی به کار را تجربه می کند که خود را سهیم در همه چیز شرکت یا نهاد متبوعش ببیند.



۲٫ انتظارات منطقی داشته باشید


اگر جزو مدیرانی هستید که فکر می کنید، هر چه گفتید کارمندتان “باید” بتواند انجام دهد، سعی کنید در تفکرات خود تجدید نظر کنید، چراکه به قول معروف، هیچکس کامل نیست. پیش از اینکه کارمند استخدام کنید، به توانایی های او توجه کنید و آنها را بررسی نمایید تا در طول همکاری با او با کمترین مشکل مواجه شوید.


انتظارات بی منطق شما می تواند تنها استرس و اضطراب را برای کارمندان تان به ارمغان بیاورد و نتیجه این استرس هم چیزی جز پایین آمدن بازده کاری نخواهد بود.


داشتن انتظاراتی در حد توانایی کارمندانتان خود نوعی احترام به آنها محسوب می شود.


۳٫آمورش را جدی بگیرید


در دنیای حاضر که همه چیز دائما در حال تغییر و تحول است، دانش و آموزش برگ برنده هر مجموعه ای می تواند باشد و با این حساب نهادها و سازمان هایی در کار خود موفق ترند که کارمندان و کارکنانشان دانش بیشتری داشته باشند و بهتر آموزش ببینند. پس با فراهم کردن شرایط آموزش کارمندان، آنها را محترم شمارید.


۴٫ برای موفقیت ها ارزش قائل شوید


واکنشی که شما به عنوان مدیر و کارفرما نسبت به موفقیت کارمند خود نشان می دهید، می تواند تاثیر مستقیمی بر روند کاری کارمندتان داشته باشد و می تواند به او انگیزه دهد یا ناامیدش کند. اگر خواهان کارمندانی با انگیزه هستید، به پیشرفت آنها، هر چند هم کوچک باشد، احترام بگذاریذ و برایش ارزش قائل شوید.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:28 - 0 تشکر 516047

روش های رفع خستگی هنگام کار




همه ما روزهایی احساس خستگی می‌کنیم. ممکن است شب دیر خوابیده باشیم، بد خوابیده باشیم یا حتی ممکن است بی هیچ دلیلی خسته باشیم. اما وقتی کارهایی دارید که باید انجام دهید—چه در محل‌کار، چه کارهای خانه و چه کارهای شخصی خودتان—دیگر نمی‌توانید به رختخواب بروید و استراحت کنید. می‌خواهید هوشیار باشید، بیشتری استفاده را از وقتتان بکنید و کاری کنید که حواستان پرت نشود و اشتباه هم نکنید.


اینجا به شما می‌گوییم که وقتی خسته هستید چطور کارهایتان را انجام دهید:


• ببینید دقیقاً چه کاری را باید انجام دهید


خوب است که همیشه هدف مشخصی در سر داشته باشید، مخصوصاً وقتی خسته هستید. بنشینید و فکر کنید که آن روز باید چه کارهایی را انجام دهید. اگر مشغول کار روی یک پروژه بزرگ هستید، امروز باید دقیقاً چه کاری انجام دهید؟ فصل بعدی؟ آن قسمت با آن اطلاعات آماری که باید چک کنید؟ اگر مشغول خانه‌تکانی عید هستید، هر کاری که به چشمتان خورد را انجام ندهید، برنامه داشته باشید.


اگر تمرکز درستی روی کارهایی که باید انجام دهید نداشته باشید، ممکن است درگیر انجام کارهای غیرضروری شوید. مطمئناً روزهایی بوده که وقتی به عقب نگاه کردید عجب کردید که آن همه ساعت را چطور وقتتان را تلف کردید. ازاینرو باید اطمینان حاصل کنید که وقتتان را روی کاری که ارزشش را داشته باشد صرف کنید.


• مراقب چیزهایی که حواستان را پرت می‌کند باشید.


این توصیه همیشه خوب است اما وقتی خسته هستید، باید توجهتان را دو برابر کنید. وارد ایمیلتان، فیس‌بوک، و از این قبیل سایت‌های اینترنتی نشوید، و سعی هم نکنید که مدام بین کار به خودتان استراحت بدهید. وقتی خوب روی کارتان تمرکز نداشته باشید، احتمال اینکه حواستان پرت شود زیاد است و این فقط تمرکز کردن را سخت‌تر می‌کند.


• به اندازه کافی آب بنوشید.


کم آب شدن بدن تمرکز شما را بر هم می‌زند. پس حتماً وقتی خسته هستید به اندازه کافی آب بنوشید. بااینکه کافئین می‌تواند به طور موقتی انرژی شما را بالا ببرد، سعی کنید کمتر از قهوه استفاده کنید.
بهتر است همیشه یک بطری آب روی میز کارتان داشته باشید که به راحتی در دسترستان باشد و یادآوری کند که باید آب بنوشید.


• تحرک داشته باشید.


اگر احساس خواب‌آلودگی دارید، بدترین کاری که می‌توانید بکنید این است که یک جا ساکت و راحت بنشینید—مطمئناً خوابتان خواهد برد! درعوض سعی کنید کمی تحرک داشته باشید. بلند شوید و کمی بدنتان را بکشید، کمی پیاده‌روی کنید و دمای بدنتان را کمی بالا ببرید.


• دوش بگیرید.


دوش گرفتن واقعاً حس خستگی و خواب‌آلودگی شما را از بین می‌برد. اگر برای بیرون آمدن از رختخواب مشکل دارید، مستقیم به حمام بروید: به محض اینکه زیر دوش آب قرار گرفتید، احساس سرزندگی بیشتری خواهید کرد.


اگر در خانه کار می‌کنید، دوش عصرگاهی می‌تواند راه خوبی برای از بین بردن خستگی باشد. اگر در اداره هستید، آبی به دست و رویتان بزنید  تا کمی سرحال‌تر شوید.


• کارهای ساده‌تری انجام دهید.


اگر واقعاً احساس خستگی می‌کنید اما هنوز هم کارهایی هست که باید انجام دهید، سعی کنید کارهای راحت‌تری را انجام دهید: کارهایی مثل جواب دادن به ایمیل‌ها، پر کردن مدارک، و از این قبیل. با این روش انرژیتان  تقریباً دوباره برمی‌گردد.


شما چطور با خستگی کنار می‌آیید و به کارتان ادامه می‌دهید؟ راهکارهای خودتان را در قسمت نظرات بنویسید تا دیگران هم از تجربیات شما استفاده کنند.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:28 - 0 تشکر 516048



برای موفقیت خود این کارها را ترک کنید


شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که بعد از یک تعطیلات طولانی، هیچ تمایلی برای بیدار شدن و برگشتن سر کارتان نداشته باشید، این تنها یکی از عادتهایی است که می تواند وقت شما را تلف کند.


به گزارش اختصاصی سایت ایران ویج ، شما می توانید در جایی که دیگران شکست می خورند، موفق شوید. می توانید عادتهای تازه ای در خود ایجاد کنید و عادتهای قدیمی را در خود از بین ببرید. می توانید همین امروز زندگیتان را تغییر دهید. آیا می خواهید اعتیاد خود به موادمخدر را ترک کنید؟ آیا می خواهید وزنتان را پایین بیاورید؟ سیگار کشیدن را کنار بگذارید؟ اعتیاد به خوردن قهوه را؟ دعوا کردن و داد و بیداد با بچه هایتان را؟ آیا می خواهید در کار کمی فعال تر باشید؟ چه عادتی را می خواهید وارد زندگیتان کرده یا از آن خارج کنید؟


اکثر مردم وقتی می خواهند عادت جدیدی در خود ایجاد کنند، فراموش می کنند که این ١٠ قدم را طی کنند. اگر حتی یکی از این مراحل نادیده گرفته شوند، ممکن است در کارتان موفق نشوید، اما اگر این مراحل را به طور کامل طی کنید، موفقیتتان تضمین خواهد شد. پس با برداشتن این ١٠ قدم، واکنش های خود به زندگی و عادات خود را تغییر دهید.


١) شناخت عادت: در تشخیص عادت خود دقیق باشید. مثلاً اگر می خواهید وزنتان را پایین بیاورید، مشخص کنید که در چه مدت و چه میزان از وزنتان را می خواهید کم کنید. تحقیقات خود را انجام دهید. مثلاً اگر می خواهید رژیم غذایی را امتحان کنید، باید ببینید از رژیم غذاییتان چه می خواهید. کم کردن یک تا دو پوند در هفته و در نتیجه ٣٠ پوند در شش ماه هدف معقولی است و به راحتی به دست می آید. چرا راحت به دست می آید؟ چون اگر از این مراحل پیروی کنید، موفقیتتان را تضمین کرده اید. هیچ جادو و جمبلی هم در کار نیست طولانی اما زیبا حتما بخوانید کمکتان می کند


٢) میل به شروع یا شکستن آن عادت: برای پیمودن این راه، شما نیاز به میل و رغبت فراوان دارید که شما را به جلو هل بدهد و انگیزه لازم را برای شما فراهم کند. باید خودتان مشتاقانه بخواهید که طریقه زندگی فعلیتان را تغییر دهید. این تنها راه ایجاد تغییر است. اگر از وضع کنونی زندگیتان راضی باشید، در تغییر دادن آن موفق نخواهید شد. یا شاید هم چون دیگران به شما می گویند باید فلان عادتتان را تغییر دهید می خواهید دست به این کار بزنید. اما این برای انگیزه دادن به شما اصلاً کافی نیست. باید از آنها بپرسید چرا؟ آیا خودتان تاثیرات عادتتان را انکار می کنید؟ به حرف کسانی که دوستتان دارند گوش دهید، و بگذارید که حرفهایشان در شما اثر کند و میل به تغییر عاداتتان را در شما ایجاد کند. ببینید اگر این عادت جدید را در خود ایجاد نکنید چه چیزهایی را از دست می دهید یا اگر آن عادت قدیمی را در خود از بین ببرید چه چیز به دست می آورید. برای موفق شدن، باید اول بدانید که اصلاً برای چه می خواهید عادتتان را تغییر دهید. اگر برای موفق شدن برنامه ریزی کنید، حتماً موفق خواهید شد. اما اگر در برنامه ریزی کردن شکست بخورید، در واقع برای شکست برنامه ریزی کرده اید.


٣) ببینید چرا انجامش می دهید (یا نمی دهید): از وضعیت کنونی چه چیز نصیبتان می شود؟ ببینید کدام نیازهای شما را برآورده می کند؟ آیا این عادت به شما کمک می کند تا با موقعیت های مختلف کنار بیایید یا استرس و بیحالی را از زندگیتان رفع می کند. شما می توانید به طریقی مثبت و سالم هم استرس زندگیتان را کنترل کنید و با یک تغییر سالم، به خوشبختی واقعی برسید. آیا عادت شما واکنشی مشروط به اتفاقاتی است که برای ایجاد لذت و خوشی آنی در لحظات ناراحتی و خستگی انجام می گیرد؟ می توانید روشتان را تغییر دهید و جایگزین های سالمتری برای آن عادت ها ایجاد کنید. آیا می خواهید یک عادت جدید را شروع کنید؟


مثلاً اگر میخواهید برای خودتان یک برنامه ی ورزشی ایجاد کنید، می توانید وقت های اضافه در طول روزتان را صرف این عادت سالم کنید. به جای تماشای تلویزیون، ورزش کنید. فکر میکنید چرا زودتر این عادت را شروع نکرده اید؟ فکر میکنید به خاطر تنبلیتان بوده باشد و باید طرز فکرتان را تغییر دهید؟ اگر نیاز به دیدگاه فکری جدید دارید، با یکی از دوستانتان صحبت کنید. در این راه نیاز به تلاش فوق العاده دارید، پس شروع کنید.اگر دردها و مشکلاتی جدی دارید، برای رفع آن لازم است با کسی حرف بزنید. از بین بردن دردها و آسیب ها زمان می برد، اما شما باید واکنش هایتان را نسبت به این مشکلات تغییر دهید تا حالتان بهتر شود. برای تسکین یافتن باید عادت هایتان را عوض کنید. شیوه ی زندگی کنونیتان چه پیامی به شما می دهد و این چطور عادات منفی را در شما تقویت می کند؟


۴) پیامهای مثبت را جایگزین پیامهای منفی کنید: همیشه به یاد داشته باشید آن لحظه ای که یک عادت جدید را شروع کرده اید یا یک عادت قدیمی را کنار گذاشته اید، تغییر کرده اید. بگویید: “من وزنم را پایین می آورم، من سیگار را ترک کرده ام، من در کارم فعال تر شده ام و…” و هرچه که با هدفتان جور در می آید. اگر واقعاً باور داشته باشید که تغییر کرده اید، تغییر خواهید کرد. هیچوقت دوباره به عقب برنگردید. شما برای زندگی نیاز به یک شعار تازه دارید، شعاری که به شما حالی کند که “میتوانید!” اگر باور نکنید که می توانید، هیچوقت نخواهید توانست. آیا باور دارید که در زندگی چه قصدی دارید؟ آیا قطار زندگیتان به سمت خاصی می رود؟ پیامهای جدیدی را جایگزین پیامهای قدیمی خود کنید. خودتان را دوست داشته باشید، از آن عادت قدیمی متنفر باشید و همانطور که خداوند می بخشدتان، شما هم خودتان را ببخشید! شما انسان باارزشی هستید. البته انجام این کارها برای خیلی از مردم دشوار است. از دوستان و نزدیکانتان کمک بگیرید. باور توانایی خود برای موفقیت، برای موفق شدنتان الزامی است!


۵) برنامه ای دقیق داشته باشید: برای موفقیت برنامه ریزی کنید. برای موفق شدن شما نیاز به جزئیات دارید. برای شروع یک برنامه ی ورزشی، تصمیم بگیرید که دقیقاً در چه روزها و چه ساعاتی میخواهید تمریناتتان را انجام دهید. آیا می خواهید با خرید تجهیزات لازم، تمریناتتان را در خانه دنبال کنید، یا می خواهید به باشگاه بروید؟ برای یک هفته ی کامل برنامه ریزی کنید و حواستان هم باشد که بیش از حد ورزش نکنید که به سلامتیتان لطمه وارد شود. درصورت نیاز می توانید با پزشکتان هم مشورت کنید. برای ترک سیگار هم باید یک برنامه ی دقیق و جزء به جزء داشته باشید. باید ابتدا ببینید که برای این منظور به چه لوازم و وسایلی نیاز دارید.


برای کاهش وزن هم باید مراقب باشید که برنامه ای مضر و ناسالم را پیش نگیرید. بعضی از رژیم های غذایی علاوه بر اینکه پول زیادی از شما می گیرند، به متابولیسم بدنتان هم آسیب می رسانند. اگر به شما وعده داده اند که میزان زیادی وزن در یک مدت کوتاه کم خواهید کرد و این به نظرتان بیش از حد خوب است که واقعیت داشته باشد، مطمئن باشید که همینطور است. این رژیم ها فقط پول شما را هدر میدهند و وقتی یک میزان وزنتان کاهش یافت، با گذشت مدت کمی دوبرابر به آن اضافه خواهد شد. در این زمینه هم باید برنامه ای دقیق داشته باشید و لیستی دقیق از غذاهایی که باید بخورید و غذاهایی که باید از برنامه تان حذف شود فراهم کنید. یک برنامه ی دقیق برای یک هفته ی خود تنظیم کنید. ببینید برای شروع اولین هفته ی زندگی جدیدتان به چه جزئیاتی نیاز دارید!


۶) مسئولیت قبول کنید: اگر خودتان بخواهید می توانید همان آدمی شوید که همیشه می خواستید. این ده قدم موفقیت شما را تضمین خواهد کرد، اما فقط این شمائید که می توانید ضمانت کنید که این ده قدم را برمی دارید. کنترل همه ی امور دست شماست. چه نیاز باشد که با چسباندن یک تکه کاغذ یادداشت روی یخچال یادتان بیفتد، چه با زنگ زدن به دوستتان و یادآوری برنامه تان از طرف او، یا حتی نیاز به بستری شدن و درمان داشته باشید، انتخاب با شماست. این زندگیِ شماست. میتوانید با خودتان قرارداد ببندید که از همین امروز به طریقی متفاوت زندگی کنید. ایوان پتروویچ پاولو، دانشمند روسی و برنده ی جایزه ی نوبل در اوایل دهه ی نود، مسئول آزمایش معروف “سگ پاولو” است. از این مثال معمولاً در گفتگو برای اشاره به فردی که به جای استفاده از تفکر انتقادی، فقط به موقعیت های مختلف واکنش می دهد استفاده می شود. در این آزمایشات، پاولو متوجه شد که سگ ها در واکنش به غذا، بزاق ترشح می کنند. سپس او با استفاده از تکنیک های مختلف که شامل سوت زدن، تکان دادن چنگال و محرک های بینایی خاص، این واکنش ها را تغییر داد. سگ، بعد از شنیدن صدا و مشاهده ی غذا با هم، حتی با شنیدن صدا به تنهایی هم شروع به ترشح بزاق می کرد. این روند آموزشی برای ایجاد یک الگوی واکنشی جدید و از میان برداشتن یک الگوی واکنشی قدیمی به کار می رفت. بدن شما هم تا حد زیادی به همین طریق کار می کند. با تغییر شرط ها، عادت هایتان هم تغییر خواهد کرد. درمورد عمل ها و عکس العمل هایتان هوشیار باشید و به جای واکنش دادن، جواب بدهید. رفتارهایتان را با توجه به عواقب و نتایج آن انتخاب کنید.


٧) رفتارتان را تقویت کنید: شروع یا کنار گذاشتن یک عادت چه نتایج و عواقبی را برایتان در پیش خواهد داشت؟ این قسمتی از شرطی سازی دوباره در واکنش سگ پاولو است. باید بتوانید سیستم پاداش خود را تغییر دهید. اگر شرط را موفق شدن خود بگذارید، حتماً موفق خواهید شد. صبح که از خواب بیدار می شوید برای کسب پول از خانه بیرون می روید، درست است؟ چه چیز باعث می شود که صبح زود از خواب بیدار شده و از خانه بیرون بزنید؟ چون دوست ندارید برق خانه قطع شود و می خواهید که سقفی بالای سرتان و سوخت اتومبیلتان هم تامین باشد. برای شروع یا قطع یک عادت، باید همان سیستم شرطی/پاداشی را برای خود ایجاد کنید. اگر هدفتان پاین آوردن وزن یا ترک سیگار است، می توانید پولی را که همیشه صرف خرید تنقلات یا سیگار می کردید، در یک ظرف نگاه داشته و هر هفته جایزه ای به خود بدهید. برای خود لباس جدید بخرید، به سینما بروید، یا ان را صرف تفریحات دیگر بکنید. همچنین می توانید حساب پس اندازی باز کرده و شاهد رقم آن باشید که روز به روز بالا می رود. علاوه بر بستن یک قرارداد با خودتان، که اگر برای حرف خودتان ارزش قائلید، باید آن را سفت و سخت بگیرید، فکر می کنید چه نتایج ملموس دیگری می توانید خلق کنید؟ نباید با خودتان خیلی بیرحم و سخت گیر باشید. راحت، اما محکم برخورد کنید.


۸) برای مواقع ناامیدی که احتمال دست کشیدن از کار در شما زیاد است، برنامه داشته باشید: این یکی از اصلی ترین مؤلفه ها در شروع یا ترک یک عادت است. باید در قراردادی که با خود بسته اید، متعهد باشید. لیستی از آیه های قرآن و جملات تشویق کننده ی دیگر تهیه کنید که در این مواقع بخوانید. اگر فشار وارد بر شما برای دست کشیدن از قدمی که برداشته اید ادامه پیدا کرد، با کسی در مورد آن صحبت کنید. هیچوقت خودتان را برای شکست توجیه نکنید. دوباره و دوباره این مطالب را بخوانید و فراموش نکنید که “شما می توانید!” برای تغییر پیامهای قدیمی، پیامهای جدیدی برای خود بفرستید. مثلاً اگر هدفتان کاهش وزن بوده باشد و فکر می کنید با این روندی که پیش می روید جانتان گرفته خواهد شد، ببینید حقیقت چیست؟ آیا برنامه ای را که از جانب پزشکتان تایید شده دنبال می کنید؟ اگر می بینید که بدنتان گرسنه است، مطمئن باشید تا وعده ی غذایی بعدیتان زنده خواهید ماند. اما اگر از لحاظ روحی احساس گرسنگی می کنید: ببینید شاید احساس عصبانیت، تنهایی یا خستگی باشد؟ سعی کنید به جای خوردن غذا، این خلاء ها را پر کنید. از همان ابتدا برای خود حد و حدود تعیین کنید.


اگر هدفتان ترک مصرف مشروبات الکلی است، از رفتن به چنین مجامعی خودداری کنید. اگر به چنین مکانهایی رفتید، این برایتان یک چراق هشدار دهنده خواهد بود چون از مرزی عبور کرده اید که شما را دارد یک وادی خطرناک می کند. این نواحی خطر را باید از همان ابتدا برای خود مشخص کنید. سعی کنید هیچوقت وارد آن نشوید. بگذارید این محل آخرین مفرِ شما باشد. آیا اعصابتان ضعیف شده است؟ دلیل ندارد آن را سر دیگران یا خودتان خالی کنید، باید سعی کنید آن را تحت کنترل خود درآورید. و در چنین مواقعی به سمت همان برنامه ای بروید که گفتیم در مواقع دلسردی و ناامیدی باید برای خودتان تنظیم کنید. وقتی احساس می کنید که رو به شکست می روید، تا ١٠ بشمارید، یک نفس عمیق بکشید و به سمت همان برنامه تان بروید. باید این برنامه آنقدر طولانی باشد که حداقل ١٠ دقیقه وقت شما را به خود اختصاص دهد. اگر بعد از این ١٠ دقیقه هنوز هم می خواستید دست از کار بکشید، باز دوباره به سمت برنامه تان بروید. این برنامه را آنقدر تکرار کنید که احساس ناامیدی کاملاً در شما برطرف شود. نباید هیچ وقتِ آزادی داشته باشید که بتوانید به شکست فکر کنید. اگر قبلاً شکست خورده اید، خود را متهم نکنید. شاید آن موقع ابزارهای لازم برای موفقیت در اختیارتان نبوده است. مطمئن باشید که اینبار می توانید. با دنبال کردن این ١٠ قدم، این بار نتیجه ی متفاوتی در انتظارتان خواهد بود.


۹) برای افسوس خوردن وقت بگذارید: تغییر در عادت هایتان چه آنقدر برایتان خوب و عالی باشد که چند دقیقه بیشتر به طول نینجامد، و چه هر چند وقت یکبار روی آن کار کنید، باز هم نیاز به افسوس خوردن خواهید داشت. ٢٠ تا ٣٠ روز اول، روزهای بحرانی موفقیت شما خواهند بود. یکی از دلایل آن این است که شما همینطور که تغییر می کنید، افسوس می خورید. اگر آن عادتتان از نوع بسیار جدی باشد، حتی ممکن است با گذشت یکسال هم باز غصه بخورید. برای هزینه هایی که برای شما داشته است، برای آسیب هایی که ممکن بوده به خودتان یا دیگران وارد کند، و بر انچه که از دست می دهید افسوس بخورید.


ممکن است از دیدگاه بقیه کاری عجیب باشد. اما بعد از تغییر در عادت هایتان، زمانهایی خواهد رسید که دلتان برای عادت های قبلی تنگ می شود. گاهی اوقات وقتی شکست می خورید به سراغ شما می آید، و دلتان برای روزهایی تنگ می شود که این شکست هایتان را گردن آن عادت قدیمی می انداختید. آیا فکر می کنید این عادتتان می تواند بهانه ای برای این باشد که باور کنید فردی شکست خورده هستید و هیچوقت برای موفقیت تلاش نکنید؟ آیا از این عادت برای احساس امنیت بیشتر استفاده می کنید؟ مثلاً در کار و تجارت، بعضی ها عادت دارند بقیه را برای همه چیز مقصر کنند و به خاطر ندیدن توانایی های لازم در خودشان، هیچوقت هیچ تقصیری را متوجه خود ندانند. اما باید بلند شوید و برای شکست ریسک کنید، این تنها راهی است که می توانید موفق شوید.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 6:28 - 0 تشکر 516050

چرا آرزوهای شما براورده نمی شوند ؟!


نخستین باری که شبکه ۴، مستند راز را با یک دوبله جذاب پخش کرد هر آدم معمولی دلش می خواست بدون معطلی فهرست آرزوهایش را بنویسد تا مثل علا ءالدین قصه های هزار و یک شب یک شبه به همه رویاهاش برسد اما در دنیای واقعیت نه چراغی بود و نه غولی و اینطور شد که مستند راز کنار لوازم غیرقابل استفاده دیگر خاک خورد و رویاها هم فراموش شدند اما برای آن هایی که هنوز رویاهای شان را دنبال می کنند و صفحات موفقیت را برای پیدا کردن جوابی درست ورق می زنند، راهی وجود دارد تا شاید غول چراغ جادو آن ها را بیدار کند.


● جوگیر نشوید


به گزارش گروه ایران ویج ، من یک رویا دارم، رویای من انتقال از این وضعیتی که در آن هستم به وضعیتی دیگر است که در آن خودم را بهتر و خوشبخت تر تصور می کنم. این رویا بیشتر شبیه یک جا به جایی است درست مثل این که می خواهیم از یک مکان مثلا از خانه به محل کار خود برویم. هرچه قدر فاصله محل کار شما تا خانه دورتر باشد باید مسافت بیشتری را طی کنید. رویاهای شما هم برای به ثمر رسیدن نیاز به زمان دارند. ممکن است شما در یک سمینار موفقیت شرکت کنید و تحت تاثیر سخنران آنقدر هیجان زده شوید که به محض رسیدن به خانه طوماری از آرزوهای تان را فهرست بندی کنید و برای رسیدن به آن خودتان را به آب و آتش بزنید اما فراموش کرده باشید که برای رسیدن به هر چیزی نیاز به زمان، صبر و فاکتور مهم تر، مبارزه و تلاش دارید. از خودتان بپرسید من به دنبال چه هستم و اگر جوابی که به این سوال می دهید در شما شور و انگیزه کافی ایجاد می کند، این رویایی است که باید به دنبالش باشید. هر روز این سوال را از خود بپرسید و هر روز واکنش تان نسبت به این رویا را بسنجید تا متوجه شوید آرزوی شما تنها یک واکنش احساسی به خواندن یک کتاب یا صحبت با یک سخنران بوده یا واقعا آرزویی بوده که طی سال ها توسط خود شما نادیده گرفته شده است.


● من بدشانس به دنیا آمدم


وارد یک بیمارستان می شوید، تابلوی سکوت تقریبا هرکسی را مجبور می کند که ساکت باشد. افرادی که در اتاق انتظار نشسته اند ظاهرا ساکتند و هر از گاهی یک سرفه یا کوباندن پای بچه ای روی صندلی تنها ترین صدایی است که در فضا می پیچد اما آیا داستان در ذهن این افراد نیز به همین صورت است؟ محققان می گویند، در ذهن یک فرد معمولی روزانه ۵۰ هزار فکر و ایده رد و بدل می شود که متاسفانه بیشتر این فکرها و گفت وگوهای ذهنی منفی هستند. این جملات برای شما آشنا نیستند؟ « من اصلا شانس ندارم، از دست این کار لعنتی خسته شدم، همکارانم فقط دنبال این هستند که کارم را یک جورایی از دست من بگیرند، انگار زندگی هر چه موفقیت بوده به دیگران بخشیده و بدبختی هایش را برای من نگه داشته است». این جملات قاتل بدون این که متوجه شوید چنان هیپنوتیزم قوی را روی شما اعمال می کند که به مرور زمان تبدیل به همان چیز منفی می شوید که همیشه به خودتان گفته اید. شاید در شروع به نظرتان کمی غیرطبیعی برسد اما با تکرار جملات مثبت، از شر جملات قاتل خلاص شوید و جایگزینی را برایش به وجود آورید که به مرور زمان تبدیل به واقعیت خواهد شد. با این جمله شروع کنید: «من لیاقت شادی و موفقیت در زندگی را دارم.»


● از جان خاطرات بد چه می خواهید؟


گذشته همیشه تو را به عقب می اندازد، چه آن زمان که با یادآوری خاطره ای خوش و بی فایده، کار مهمی را به تعویق می اندازی و چه آن وقت هایی که با فکر کردن به حاشیه های تلخ یک حادثه می خواهی از زمین و زمان انتقام بگیری و در نهایت این تصور غلط به وجود می آید که نمی توانی به خواسته هایت برسی و رویاها به مرور زمان در ذهن خفه می شوند. «گذشته بد را دور بینداز » ساده ترین و خلاصه ترین جمله روان شناسی است که نیازی به توضیح ندارد. یک ورق و کاغذ بردار و در آن موفقیت ها و تغییرات خوبی که در تمام این سال ها به دست آورده ای را فهرست کن البته در نوشتن این کارنامه کاری فقط به دنبال ثبت کارهای خیلی بزرگ نباش، ممکن است درگذشته آدم خیلی عصبانی بوده باشی و حالا توانسته ای این ویژگی بد را اصلاح کنی. بعد از نوشتن تغییرات خوب و موفقیت های ریز و درشت در طول سال های زندگی، متوجه می شوی که به چیزهای زیادی رسیده ای و همین حس خوب این اعتماد به نفس را به وجود می آورد که از این به بعد هم می توانی به هرچیزی که آرزو کرده ای برسی.


● به بیراهه نزدیک شده ای


من یک راننده خوب هستم اما اگر وارد یک شهر ناآشنا شوم و از من بخواهند بدون نقشه و تابلوی راهنمایی و رانندگی، مسیری خاص را طی کنم و مثلا بسته ای را به کسی برسانم هرگز به مقصد نمی رسم اما چرا؛ ممکن است به مقصد برسم ولی در این شرایط با خودم می گویم من حتما آدم خوش شانسی بوده ام.


رسیدن به مقصد بدون داشتن یک نقشه نه تنها در رانندگی بلکه در هرکار دیگری تقریبا وقت تلف کردن است. شب و روز کار می کنید، تمام هفته را اضافه کاری می کنید اما شب وقتی خسته و کوفته به منزل می رسید با خود می گویید، با همه این تلاش ها باز هم به آن چیزی که می خواهم نرسیده ام. شما امتحان کنید، از همین حالا از همه افرادی که در کنارتان هستند این سوال را بپرسید: هدف شما از زندگی چیست؟ و آن وقت متوجه می شوید که بیشتر افراد با شنیدن این سوال به فکر فرو می روند درحالی که هدف باید از پیش تعیین شده باشد. یادتان باشد به هرچیزی که در زندگی روی آن بیشتر از بقیه تمرکز می کنید، خواهید رسید. اگر رویایی در سر دارید و به آن نرسیده اید حتما به اندازه کافی روی آن تمرکز نکرده اید اما تنها بیان کردن و به زبان آوردن آرزوها راه منطقی برآورده شدن آن ها نیست. برای رویاها یک نقشه راه تهیه کنید. مثلا هدف من رسیدن به وزن ایده آل است. برای این کار برای خودم زمان خاصی را در نظر می گیرم و آن روز را در تقویم علامت گذاری می کنم. بعد ا ز آن کارهایی که به رسیدن به این وزن ایده آل منتهی می شود را فهرست بندی می کنم و در نهایت تصمیمم خود را با افرادی که در من انگیزه و اشتیاق ایجاد می کنند درمیان می گذارم. چون اگر در بین راه خستگی یا بی انگیزگی به سراغم آمد با فکر این که دیگران من را به خاطر نیمه رها کردن تصمیمم سرزنش خواهند کرد، خود را موظف به انجام دادن تعهداتم خواهم دانست.


● وقتی خسته می شوید


کودکی تان را به یاد آورید، آن زمان آرزوها به کوچک و بزرگ تقسیم نمی شد. اگر می خواستید به ماه بروید یا تبدیل به یک فوتبالیست حرفه ای بشوید تنها آرزو نبود بلکه یک خواسته معمولی بود که باید به آن می رسیدید اما وقتی بزرگ تر شدید یاد گرفتید که رویاها یا کوچکند یا بزرگ و دنیای محدودیت ها روی شیرین خواستن را برای شما از بین برد. اما برای رسیدن به آرزوها باید جسارت دوباره کودک شدن و دوباره خواستن را پیدا کنید. در این راه یک اصل را فراموش نکنید. تمام تغییرات بزرگ و کوچکی که در این جهان اتفاق افتاده به خاطر رویای افرادی بوده که می خواستند در دنیا تغییرات بزرگ و خوبی ایجاد کنند. ادیسون، اینشتین، نیوتن و میلیون ها دانشمند دیگر رویای داشتن دنیایی بهتر را داشتند. اگر رویای شما با هدف بهتر کردن دنیای اطراف تان باشد زودتر به نتیجه خواهید رسید. از همین حالا با خود فکر کنید رسیدن به این رویایی که در سر دارید چه خدمتی را به اطرافیان شما خواهد کرد و بعد از آن با برداشتن قدم های کوچک اما پیوسته مسیر را طی کنید. در بین راه خود را ارزیابی کنید و بعد از رسیدن به تغییرات کوچک اولیه به خودتان جایزه دهید تا قدردان این تغییر خوب باشید. البته یک موضوع دیگر را باید به خاطر بسپارید و آن این که هرکاری که فکر می کنید را انجام دهید تا در آینده حسرت نخورید. هیچ کس دلش نمی خواهد با یادآوری روزهای گذشته به این حسرت دچار شود که کاش در گذشته تلاش بیشتری را برای رسیدن به رویاهایش می کرد.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.