لزوم درک و فهم خلاقانه مادر و مربی
بزرگسالی که میبیند کودک در نقش مادر عروسک قرار میگیرد، اول به او غذا میدهد و یا لباس او را عوض میکند و تعلیم و تربیت عروسک را بهعهده میگیرد، اگر مفهوم خلاقیت را نادرست فهمیده باشد، نخواهد فهمید که این رفتار کودک، خلاقانه ، شاد و پرجنب و جوش میباشد. در نتیجه در رابطه با کودک پیشرفت چندانی نخواهد داشت. یعنی قادر نیست خلاقیت کودک را بالا ببرد و پرورش دهد. همچنین زمانیکه مادری از سوی کودک به میهمانی چای دعوت میشود و در آن میهمانی، ظروف و فنجان و قند و... همه نامرئی هستند و کودک وقتی چای مینوشد احساس میکند که چای داغ است ولی مادر هیچ واکنشی نشان نمیدهد، چای را به سرعت مینوشد و سریع میخواهد این بازی را به پایان برساند و عروسک را در نوشیدن چای دعوت نمیکند در اصل خلاقیت کودک را محو کرده و نادیده گرفته است. والدین و مربیان میتوانند در کنار کودکان و با استفاده از بازیهای عروسکی، علاوه بر پرورش خلاقیت، نوآوری و نواندیشی کودکان، باعث رشد شخصیتی و تعادل روانی آنان گردیده و زندگی سالمی را به کودکان هدیه دهند.
▪ در هیچ وضعیتی به بازیهای کودکان بیتوجه و بیمیل نباشید و همیشه سعی کنید با دقت، بازیهای عروسکی بچهها را پیگیری کنید و نگذارید سایر اعضاء خانواده، امنیت بازی آنها را بههم بزنند.
▪ هر اسمی که بچههای برای عروسکهای خود انتخاب میکنند را محترم شمارید و سعی کنید آن اسم را یاد بگیرید و عروسک را به آن نام صدا بزنید. هیچ اصراری نباید روی نامگذاری عروسک داشته باشید. اینکار باید کاملاً بهعهده خود کودک باشد.
▪ عروسک میتواند باعث کاهش خلاقیت منفی در کودک شود ولی این مهم در صورتی اتفاق میافتاد که بزرگترها، بازی عروسکی کودکان را بهحال خودشان رها کنند نه اینکه مرتب در کارهای بچهها و عروسکها دخالت کنند.
کودک در ارتباط با عروسک، در حقیقت میل خود به گروه و دیگران را تقویت میکند. وقتیکه تعداد ۱۵ نفر از دخترهای جوانی که در کودکی یا عروسک بازی کمتری داشتهاند و یا بهعلت گرایشهای پسرانه از عروسکبازی محروم بودهاند، شناسائی شدند یک واقعیت قابل توجهی را از خود نشان دادند. واقعیت مذکور این بود که بهعلت محرومیت در ارتباط با عروسک، روابط اجتماعی آنان از نظر کمی و کیفی دچار آسیب شده است.
اولاً میل به انزوا در این افراد بیشتر از گروههای همسن و همجنس آنها بود که این شاهدی بر کاهش میل اجتماعی آنان بود ثانیاً توجه و دقت به روابط اجتماعی آنان کمتر از گروههای همسان خود بود. مثلاً اکثراً از این مسئله شکایت داشتند که ارتباط با دوستان بهعلت یکسری دلایل گنگ موجب قطع رابطه میشود. در حالیکه دخترهای جوانی که در کودکی با عروسک خود ارتباط خوبی داشتهاند، در بزرگسالی و جوانی از کفایت اجتماعی و روابط صمیمی و گرمی برخوردار هستند.
ذاتاً آدم بایستی مهربان باشد تا عروسکها را دوست داشته باشد یعنی اینکه بعضیها به عروسک علاقهمند هستند و این نشان میدهد که آدمهای سالمی هستند.