رمزگشایی از پیامهای اخلاقی «خداحافظ بچه»!
اسراف كاغذ كار بدی است: در یكی از سكانسهای این سریال مرتضی علامت ضربدری را كه برای یك خلاف دیگر كشیده اند(ولی موفق به انجام آن خلاف نشده اند)، به پای خلاف جدید می گذارد و نمی رود در یك برگه دیگر ضربدر بزند و كاغذ را حرام كند! اینكار به وضوح اهمیت صرفه جویی در مصرف كاغذ را نشان می دهد. و البته این شائبه را بوجود می آورد كه نكند سازمان حفاظت از جنگلها اسپانسر این سریال بوده باشد!
نشان دادن مرز ظریفی كه بین اسراف و خساست وجود دارد: گدابازی در آوردن و نوشتن نامه به مادر بچه پشت برگه تتعمیرگاه موجب شد تا رد و نشان آنها لو رود. همانقدر كه باید در مصرف كاغذ صرفه جویی كرد، باید مواظب باشیم كه به دام خست و گدابازی نیفیتم!
احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی: اگر مرتضی در هنگام رانندگی حواسش را جمع می كرد و با با ماشین 206 قرضی، به مانع نمی زد، مجبور نبود ماشین را به تعمیرگاه ببرد و بعد خسرو ادرس را از این طریق بدست آورد.
استفاده از وسایل نقلیه عمومی هنگام بچه دزدی: مرتضی و لیلا اگر ماشین دوستشان را قرض نمی گرفتند و با وسایل نقلیه عمومی به پرورشگاه برای بچه دزدی می رفتند، اصلا تصادفی بوجود نمی آمد تا مرتضی ماشین را به تعمیرگاه...(ادامه در بند بالا)
خلاف بد است اما نه برای یكبار: در این سریال خلافكار بودن مرتضی و داشتن تجربه سرقت در بسیاری از موارد(مانند دزدین بچه از خانه زن دوم خسرو) به كمك او آمد. در نتیجه خلافكار ماندن بد است اما خلاف كار بودن خیلی هم بد نیست!
دوری از خرافه گرایی: در این سریال با خرافه ای بدین عنوان كه ننه نصرت با دیدن نبیره خود وارد بهشت می شود به شدت مقابله شده و این خرافه رد شد. در حالی كه درستش این است و در بسیاری از متون قدیمی آمده است كه ننه نصرت اگر نتیجه خود را هم میدید وارد بهشت می شد، كه دیده بود!
ساده گرفتن ازدواج و پرهیز از معیارهای سخت: خواهر لیلا اگر ازدواج را ساده می گرفت و به مجتبی جواب مثبت می داد. خیلی از مشكلات بعدی پیش نمی آمد. در نتیجه دختران این سرزمین باید توجه كنند كه به سادگی دوستِ شوهرخواهرشان را رد نكنند چون ممكن است خواهرشان نازا بوده و بچه دزدی كرده باشد و از طرفی خواستگار هم ماجرا را بداند و از این طریق پته آنها بریزد روی آب. واویلا!
تاكید بر رحمانیت خدا: در این سریال نشان داده شد كه خداوند ستار و غفور است و گناهان كوچكی مثل دروغگویی های پی در پی را می بخشد و لذا نیاز به ضربدر زدن برای آنها نیست. در عوض جعل شناسنامه و... گناهان بزرگی هستند كه دروغگویی پیش انها مثل عمل مستحب است!
نقش بی بدیل والدین در تربیت فرزندان: نبودن سایه پدر و مادر بالای سر نوزادی كه مرتضی و لیلا قصد داشتند از پرورشگاه بدزدند موجب شد تا او ادب نداشته و جلوی نگهبانی گریه كرده و مانع انجام موفقیت آمیز عملیات بچه دزدی شود. حال آنكه او اگر تربیت درستی دیده بود سكوت اختیار كرده و اجازه می داد نگهبان گول بخورد كه اختیار نكرد و او هم گول نخورد! بچه بد!
لزوم حفظ پیوندهای دوستی و نگسستن رشته رفاقت‌ها: مرتضی با اینكه توبه كرده بود اما رشته رفاقتش با همكاران سابق را نگسسته و این پیوند را حفظ كرده بود. این مهم موجب شد تا او بتواند برای درد دل به سراغ آنها برود و دل درد نگیرد. ضمنا بسیاری از كارها مانند جعل و... هم با عنایت به همین رفاقتهای قدیمی میسور شد كه خیلی ممنونیم!
كارها را باید كامل و با برنامه ریزی درست انجام داد: سرسری گرفتن كار بچه دزدی توسط مرتض و لیلا برای آنها مشكلات بعدی را بوجود می آورد. حال اگر آنها با در نظر گرفتن همه جوانب و اندیشیدن همه تمهیدات بچه ای را برای دزدی انتخبا می كردند، سریع به مقصود خود كه همانا یك بچه بی دردسر بود می رسیدند وسریال هم در همان سه چهار قسمت ابتدایی تمام می‌شد و دیگر مردم مجبور نبودند در این گرما سی روز روزه بگیرند!
تاثیرگذاری اعمال نسلهای بعدی در سعادت اخروی انسان: توجه نكردن لیلا به سلامت جسمی خود، و همچینین تلاش نكردن او در دزدیدن یك بچه خوب و بی دردسر موجب شد تا ننه نصرت با آن همه فاصله خویشاوندی، از ورود به بهشت محروم شود!
