درس بیست و چهارم : الرجال قوامون على النساء
در هر اجتماعى كه از دو یا چند انسان تشكیل مى شود و مى خواهند مدتى با یكدیگر زندگى كنند، یك رئیس و تصمیم گیرنده لازم است تا حكومت خان خانى و خودسرانه پیش نیاید و اختلاف سلیقه و درگیرى و نزاع ، امور زندگى را مختل و معوق نسازد.
در نظام خانوادگى از نظر اسلام ، مرد رئیس است . زیرا قدرت بازوانش بیشتر است و مسئول تمام مخارج خانه مى باشد، پس اگر زن و شوهرى در مورد خرید یا اجاره منزل ، منزل كوچكتر یا بزرگتر، بالاى شهر یا پائین شهر اختلاف نظر داشته باشند، از نظر اسلام ، راى و نظر مرد مقدم است و باید عملى شود، زیرا اوست كه هزینه را مى پردازد، مخارج را تحمل مى كند. عقل سالم چنین قضاوت مى كند، حقوق و قانون چنین دستور مى دهد. همچنین اگر زن و شوهر در خرید قالى یا گلیم ، ظرف ملامین یا مسى ، مسافرت با قطار یا هواپیما، خرید استكان یا فنجان و ده ها و صدها امر دیگر مانند این امور، اختلاف پیدا كردند، نظر مرد مقدم است ، زیرا صندوق بدست اوست و حساب و دخل و خرج زندگى را او مى داند.
البته نسبت به خرید لباس و كفش زن مرد از نباید از حد متعارف و معمول پائین تر آید، مثلا در زمان ما لباس كرباس پائین تر از حد معمول است و آن را براى كفن میت به كار مى برند به براى لباس زن ، مگر آنكه زن و شوهرى به خاطر علت و نظرى خاص ، با لباس كرباس هم توافق كنند.
و نیز اگر دزدى یا دشمنى به خانواده حمله كند، تصمیم گیرى و قیمومت به دست مرد است كه نعره زند و از اموال خود دفاع كند. در اینجا زن نباید دخالت كند؛ زیرا كه حنجره او جاذب است نه دافع و خانه و اموال هم بیشتر از آن مرد است . همچنین در تولید فرزند بیشتر اختیار بدست مرد است . این است معنى آیه شریفه :
الرجال قوامون على النساء
البته چنانكه در درس چهل و هشتم (اختلاف سلیقه ) خواهیم گفت : با وجود آنكه اسلام حق تقدم را به مرد داده است ، ولى توصیه مى كند، حتى الامكان مستحب است براى مرد كه رضایت همسر خود را جلب كند، و در رابطه با او خدا را در نظر بیاورد.
بعضى از مردان جاهل و مغرور، از آیه شریفه (( الرجال قوامون على النساء )) . سوء استفاده كرده ، بر زنان خود تحكم و زورگویى مى كنند و تحكم خود را به قرآن مجید مستند مى نمایند. چنانچه شوهران مغرور و بى خبر دیگرى كتك زدن زنان را به قرآن كریم مستند مى كنند و محبوس كردن زن را در خانه به اسلام نسبت مى دهند. توضیح هر یك از اینها در جاى خود گفته شد (به درس هشتم و هیجدهم مراجعه شود.)