• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 908)
چهارشنبه 25/5/1391 - 0:13 -0 تشکر 513166
بهشت خانواده

سپاس و ستایش بیكران ، خداوند یگانه رحمان را سزاست كه در روى كره اى متحرك و لرزان ، معلق و آویزان ، كوه و صحرا رقم زد، جزیره و دریا ترسیم نمود، گیاه و جاندار آفرید و انسان و بشر پدید آورد، تا ظلمتكده تیره و تاریك زمین را به نور و صفا زینت بخشد و در میان خرابى و ویرانى ، عمران و آبادى آرد.
اراضى موات و بائر را به بوستان و گلستان سبز و خرم تبدیل كرد. از میان كره زمینى كه بصورت جمادى بى حس و بى شعور ساخته شده بود، نبات و حیوان برافراشت و بر تارك سرش انسانى خردمند گذاشت و او را بر همه اقطار جهان حاكم و فرمانروا ساخت ، تا از میان كره اى خاكى و تاریك ، جنبش و حركت ، سعادت و عزت و عیش و عشرت پدید آورد. مشك و عنبر، ریاحین معطر، نور و صفا، عشق و وفا، نغمه و نوا، تمدن و ترقى ، تكامل و تعالى ، دستگیرى و رحمت و نوازش و عطوفت ، همگى از میان همین كره تیره و ظلمانى برخاست و همگى از بركت عقل و احساسى بود كه به انسان عنایت فرمود.
خداوند رحمان ، به انسان ستمگر ناسپاس ، جفتى از جنس او به صورت زن عنایت فرمود، تا با وى انس و الفت گیرد. میان دختر و پسرى بیگانه و ناآشنا، مودت و رحمت مقرر داشت تا یكدیگر را در آغوش گیرند، توالد و تناسل نمایند، تشریك مساعى كنند، خانه و مدرسه بسازند، آموزش و پرورش دهند، محیط آبادى را كه از پدران و مادران خود، به ارث گرفته اند، آبادتر كنند و باز هم براى آبادى بیشتر به فرزندان خود تحویل دهند.
و درود و رحمت بى پایان خداوند متعال ، به روان مطهر رسولان و پیغام آورانش ، مخصوصا اشرف و خاتم آنها حضرت محمد مصطفى و بر خاندان و عترت معصومین آنحضرت ، كه همگان ، عمر عزیز خویش را در راه رسانیدن به اوج تكامل و سعادت مصروف داشتند و در پیمودن این راه ، هر گونه بلا و مصیبتى تحمل نموده و حتى از بذل جان شریف دریغ نفرمودند - صلوات الله علیه اءجمعین من الان الى قیام یوم الدین -
اما بعد: پسر و دخترى كه با یكدیگر ازدواج مى كنند، در حقیقت تولد تازه اى مى یابند و در اقیانوس تازه اى وارد مى شوند كه یا باید كار آموزى و تجربه قبلى كسب كرده و یا داراى هوش و فراستى باشند كه بتوانند خود را با جزر و مد دریا هماهنگ نموده ، همچون مرغان و ماهیان با محیط سازگار شوند و گرنه عمرى كوتاه و پر مشقت دارند و به زودى در گردابها غرقه و هلاك مى شوند.
دین مقدس اسلام كه براى راهنمائى و تامین سعادت بشر، نازل گشته و تمام ابعاد وجودى او را در تمام مراحل زندگیش رعایت كرده است ، دختر و پسرى را كه مى خواهند در آینده پدر و مادر خانواده و ركن اجتماع انسانى باشند، در این وادى خطرناك بدون راهنما رها نكرده ، بلكه با كمال لطف و عنایت ، دست ایشان را گرفته و قدم به قدم رهبرى و راهنمایى نموده و آنان را از خطرات طوفانها و گردابها بر حذر داشته است .
نویسنده براى تامین این هدف ، روابط زن و شوهر را در مراحل زندگى مشتركشان ، از قرآن مجید، نهج البلاغه ، وسائل ، بحار، وافى و مستدرك استخراج و عرضه نموده است . اگر در این راه موفق گشته خدا را سپاسگزار است و اگر فتور و قصورى پیش آمده ، بر سستى قلم و كوتاهى فكر حمل مى شود و در همه حال از خوانندگان محترم امید راهنمائى و خیر خواهى دارد.
مباحث این كتاب شامل هفتاد درس است كه مهمترین آنها را پنج بخش زیر تشكیل مى دهد:
1- عوامل الفت و محبت میان زن و شوهر.
2- عوامل اختلاف و كدورت آنها و راه علاج آن .
3- موقعیت واقعى زن در خانواده از نظر اسلام و تحلیل و بررسى آیات و روایاتى مانند (ضعف عقل او، شر بودن او، استخوان كج بودن او، تادیب او، مشورت با او، بر حذر بودن از خوبانشان و مانند اینها).
4- موضوع حجاب و نظر اسلام نسبت به مقدار محدویت زن .
5- اظهار مطالب غریزه جنسى و تعیین مرز بین حرام و جایزش و مطالب متفرقه بسیار دیگرى ، مانند سواد آموزى زن ، داشتن فرزند، ضرب المثلها، پزشكیها و روابط فامیلى ، در این كتاب بحث مى شود كه به خاطر تنوع مطالب و تفنن خاطر خوانندگان ، تمام این مباحث درهم و آمیخته و معجونوار بررسى شده است . در پایان این مجموعه را (( بهشت خانواده )) نامیدیم به سه اعتبار:
1- آیات قرآن مجید و احادیثى كه از زادگاه منابع وحى صادر شده و در این كتاب آمده است در حقیقت بهشتى است كه در خانواده موجود است .
2- عمل به این آیات و احادیث محیط خانواده را بهشت برین مى سازد.
3- بیشتر مباحث این كتاب مربوط به زن است و زن مسلمان متعهد، بهشت آفرین خانواده است .
در هر حال به كسانى كه ذوق و عاطفه ندارند خواندن این كتاب را توصیه نمى كنیم و براى كسانى كه همسر ندارند، مطالعه این كتاب تضییع عمر و اتلاف وقت است اما كسانى كه بخواهند در پرتو تعالیم اسلام ، یك عمر با همسر خود با محبت و صفا زندگى كنند، این مطالعه را لازم مى دانیم و انتقاد را از كسانى كه تمام كتاب را خوانده باشند، با كمال حوصله گوش ‍ مى كنیم . و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم .


سید جواد مصطفوى

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:15 - 0 تشکر 513181

درس یازدهم : عطر و رنگ


خوشبو كردن مسلمان ، بدن لباس خود را به مشك و عنبر و عطر و بخور و گلاب و هر ماده بویائى ، از مستحبات اكید اسلام است ، تا آنجا كه روایت شده است : مخارج عطر و بخور پیغمبر اكرم (ص ) بیش از مخارج خوراكش ‍ بود. عطر هم مانند نظافت ، از مظاهر زیبایى است و زنان به آن علاقه بیشترى دارند و همت بیشترى مى گمارند.
پیغمبر اسلام (ص ) نسبت به استعمال عطر و ماده بویا، میان زن و شوهر فرقى گذاشته است كه بسیار لطیف و ظریف است ، و آن فرق این است كه به زن دستور مى دهد، از مواد خوشبو، ماده ئى را استعمال كن كه بیشتر رنگ داشته باشد و كمتر بو، بر عكس مردان كه باید ماده ئى را استعمال كنند كه بویش بیشتر و رنگش كمتر باشد.
بعضى از زنان تنها هنگامى كه به عروسى یا مهمانى مى روند، خود را زیبا و مرتب و پاكیزه و معطر مى كنند، این عمل بر خلاف دستور اسلام است ، زن باید همواره براى شوهرش جالب و جاذب باشد، و در مهمانیها هم باید زیبایى و عطر او را تنها زنان ببینند و استشمام كنند، نه مردان اجنبى تا تحریك شوند و آن زن سبب گناه آنان گردد. زنى كه در عروسیها و مهمانى ها خود را زیاد زینت مى كند، او كسر شخصیت دارد، یعنى چون هنر و سواد شوهردارى خوبى ندارد، مى خواهد از راه زیور و زینت زیاد، خود را نشان دهد و بنمایاند، زنان با شخصیت متینند، در پوشاك زیبا و زیور و آرایش ، زیاده روى نمى كنند.
اسلام دین فطرت است و دین خدا، و چنین دینى باید احساسات و عواطف مردم را كه مخلوق همان خداست ، در نظر بگیرد و راهنمائى كند، درست است كه هر زنى در فطرت و سرشتش ، زیبا پسندى و آراسته گرى ، نهفته است ؛ ولى این عشق و علاقه باید كنترل و راهنمائى شود. اسلام مى گوید: آراستگى و زیباگرى زن ، تنها باید درون خانه و زندگى خود و در برابر شوهر خود و به خاطر شوهر خود باشد. در اینصورت آب نهر زندگى در مسیر خود حركت كرده ، گل و ریحان مى رویاند و بلبلان و مرغان تشنه را سیر آب مى كند، ولى اگر زیبایى و آراستگى زن ، براى مردان بیگانه باشد، چنانست كه آب نهر، زیر پایه ساختمان منحرف شود و خرابى و تلفات به بار آورد. ذوق و شامه مرد اگر در خانه خود و از همسر خویش اشباع نشود، در خارج خانه چشم چرانى مى كند و از فكر و كار و تلاشى كه براى تامین زندگى دارد، منصرف مى شود.

دلیل
38- قال رسول الله (ص ): طیب النساء ما ظهر لونه و خفى ریحه و طیب الرجال ما ظهر ریحه و خفى لونه
رسول خدا (ص ) فرمود: بوى خوش زنان ، چیزى است كه رنگش آشكار و بویش نهان باشد و بوى خوش مردان چیزى است كه بویش آشكار و رنگش ‍ نهان باشد. (42)
39- و قال علیه السلام : اءیما امراءه تطیبت لغیر زوجها لم تقبل منها صلاه حتى تغتسل من طیبها كغسلها من جنابتها.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر زنى كه براى غیر شوهرش خود را خوشبو كند، خداوند نماز او را قبول نكند تا زمانى كه مثل اینكه غسل جنابت مى كند، خود را از آن بوى خوش پاك گرداند. (43)
خواننده بصیر و شیرین ذوق ، از این گونه روایات لطیف و عمیق ، با عجله و شتاب نمى گذرد.
40- عن اءبیعبدالله (علیه السلام ) قال : كان رسول الله (ص ) ینفق فى الطیب اءكثر مما ینفق فى الطعام
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: رسول خدا (ص ) براى بوى خوش بیشتر از خوراك خرج مى كرد. (44)
41- قال الصادق : ان الله تعالى یحب الجمال و التجمل و یكره البؤ س و التباؤ س ...
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: خداى متعال ، زیبایى و خود آرایى را دوست مى دارد و نیازمندى و اظهار نیازمندى را مبغوض ‍ مى دارد. (45)
42- عن ابن عباس اءنه قال : انبى لا تزین لا مراءتى كما تتزین لى ؛ لقوله تعالى : (( و لهن مثل الذى علیهن بالمعروف ))
ابن عباس گوید: (( من خودم را براى همسرم آرایش مى كنم ، چنانكه او خودش را براى من مى آراید، زیرا خدا فرموده است : زنان را نیز مانند وظائفشان حقوقى شایسته است . (46)
در پایان درس ، اشعارى را از خوشدل تهران مى آوریم تا بدانید كه زشتى آرایش نمایى زن به بیگانگان ، منحصر به اسلام نیست ، بلكه یك فرهنگ ایرانى نیز هست .
یكى بامدادان به فصل بهار         جوانى به باغى فتادش ‍ گذار
بشاخى گلى دید خوشرنگ و بو         كه از جان و دل گشت مشتاق او
گلویش بیفشرد و كردش جدا         ز گلهاى دیگر به جور و جفا
چو آن گل جدا شد ز شاخ درخت         بیفتاد در دست آن تیره بخت
بكرد از طریق تحسر نگاه         به یاران و از دل برآورد آه
بگفتا كه اى خواهران عزیز         براى شما هست این روز نیز
گذارید آرایش خود كنار         بگیرید در زیر برگى قرار
نمایید خود را از این دم نهان         كه مانید ایمن ز غارتگران

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:15 - 0 تشکر 513182

درس دوازدهم : كمك مرد به زن در كار خانه


شوهر باید گاهى در كارهاى خانه به زنش كمك كند: در شستن فرش و لباسهاى سنگین ، در پرده آویختن ، هنگام مهمان داشتن و كار زیاد، او هم باید با همسرش تشریك مساعى كند.
مرد باید بداند كه اگر موضوع خلوص و صفا و یكرنگى و رفاقت نباشد، زن وظیفه ندارد - چنانكه در درس نهم گفتیم - هیچ كارى در خانه بكند، زن اگر بخواهد لجبازى كند، مى تواند بگوید: غذا براى خودم مى پزم و ظرف و لباس خودم را مى شویم و خانه خودم را نظافت مى كنم ، ولى چنان كه گفتیم این سخنان از نظر اسلام در مرحله ثانوى است . در مرحله اول ، زن و شوهر باید مانند دو رفیق باشند كه مدتى در اتاقى هستند یا به مسافرتى رفته اند. اینان كار پخت و پز و شستشو را با خلوص و صفا انجام مى دهند. هر یك از آنها كه ببیند كارى معطل مانده ، فورا بر مى خیزد و انجام مى دهد و دیگرى به فكر كارى دیگر مى افتد كه تاخیر نشود.
اگر كارى باشد كه قامت بلند لازم دارد، رفیقى كه قدش بلندتر است متصدى مى شود اگر كار سنگینى باشد آنكه قویتر است انجام مى دهد و كار ظریف را آنكه دست و انگشتانش لطیف تر است ، در عین حال اگر یكى از آنها از كار مخصوصش خسته شد، دیگرى به كمكش مى شتابد و نمى گوید: آن كار مخصوص رفیق من است و من باید كار خودم را بكنم .
خلوص و یكرنگى و صمیمیت میان زن و شوهر، بسى عمیقتر و طولانى تر و زیباتر از دوستى میان دو رفیق است . شوهر اگر فكر كند، كار كردن در خانه مخالف حرمت و شخصیت اوست اشتباه كرده است . امیرالمومنین (علیه السلام ) كه جانم به فدایش باد در خانه كار مى كرد. شوهر باید بدون اینكه زن تقاضا كند، در كارهاى سنگین به او كمك كند، زیرا ممكن است ، زنى عاقل و فعال و فداكار باشد و با خود فكر كند، كارهاى بیرون خانه هم كه شوهرم انجام مى دهد، كار آسانى نیست . كارى نیست كه من بتوانم انجام دهم ، او هم خسته است . مزاحمش نشوم ، ولى لذت زندگى در این است كه مرد بدون تقاضاى زن ، گاهى به او كمك كند و او را خدا قوتى دهد و تشكر كند و گلى بگوید و گلى بشنود.
مرد باید در بغل كردن كودك به همسرش كمك كند، خصوصا در بیرون خانه و هنگام سوار شدن و پیاده شدن . بعضى از مردان پر عاطفه را شنیده ام كه كودك را تر و خشك هم مى كنند و هنگامى كه كودك مى گرید و مادر در خوابست ، پستان مادر را یا پستانك را به دهان كودك مى گذارند. درود خدا بر این مردان پر عاطفه و با صفا باد.
زن و شوهرى را دیدم كه در بغل كردن كودك در میان خیابان ، جر و بحث داشتند، زن مى خواست با آنكه خسته بود، كودك را بغل كند و مرد مى گفت در خیابان و كوچه نگهدارى كودك با مرد است . از خلاصه مباحثات آنها فهمیدم كه زن مى خواهد بگوید: بچه دارى كار زن است چه در خانه و چه در كوچه ، مرد را همان كارهاى مشكل زندگى بس است و مرد مى خواست بگوید: من به غیرتم نمى گنجد، كه زن ضعیف كه مى بایست حجاب خود را حفظ كند، كودك را هم بغل كند.
من از مباحثه آنها لذت بردم و درود فرستادم بر اسلام عزیزى كه اینگونه پیروان متعهدى تربیت مى كند و فكر مى كردم اگر بحث آنها فیصله نیابد و هیچیك نتواند دیگرى را قانع كند و این مرافعه را نزد حاكم شرع ببرند، آیا او چه خواهد گفت و اسلام براى این مشكل هم چاره ئى اندیشیده است ؟ در آنجا موضوع حضانت به یادم آمد كه روایات بسیارى دارد و فتواى مشهور فقها این است كه ، مادر براى نگهدارى پسر تا دو سال و نگهدارى دختر تا هفت سال اولویت دارد.

دلیل
43- دخل رسول الله (ص ) على على فوجده هو و فاطمه (ع ) یطحنان فى الجاروش ، فقال التبى اءیكما اءعیى ؟ فقال على : فاطمه یا رسول الله ، فقال لها: قومى یا بنیه ، فقامت و جلس النبى (ص ) موضعها مع على (علیه السلام ) فواساه فى طحن الحب .
رسول خدا (ص ) به خانه على (علیه السلام ) وارد شد. او و فاطمه را دید كه با كمك یكدیگر با آسیاب دستى آرد مى كنند. پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به او فرمود: برخیز دختر جان ، فاطمه برخاست و پیغمبر به جاى او نشست و على (علیه السلام ) را در آرد كردن كمك نمود. (47)
از این تاریخ كوتاه و مختصر لطایفى برداشت مى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنیم :
1- پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با همه گرفتاریها و كارهاى مشكلى كه دارد مانند تحمل وحى و تبلیغ و دعوت و تعلیم و جنگ و صلح و غیره ، از صله رحم و خبرگیرى از دختر و دامادش هم فراموش نمى كند.
2- رفتن پیغمبر سرزده و بدون تشریفات است .
3- براى كمك به دختر و داماد است نه براى جانبدارى از یكى از آنها.
4- فاطمه و على (علیه السلام ) نان خود را با دست خود تهیه مى كنند.
5- براى ورود پیغمبر (ص ) تشریفاتى قائل نمى شوند و به كار خود مشغولند تا صفا و صمیمیت خدشه دار نشود.
6- على (علیه السلام ) كه كارهاى بیرون خانه را بعهده گرفته است ، گاهى هم به كارهاى درون خانه مى پردازد و به همسرش كمك مى كند.
7- بسیار لطیف است كه پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در مرحله اول به فاطمه نمى فرماید: تو خسته ئى برخیز تا من بجایت بنشینم ، بلكه سوال مى فرماید: كدام یك خسته ترید تا تساوى را رعایت كرده باشد، صفاى زن و شوهر را باقى گذاشته باشد، خود را حمایت كننده دخترش نشان نداده باشد.
8- لطیف تر از سخن پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) سخن على (علیه السلام ) است ، كه پیش از آنكه خود فاطمه (س ) بفرماید: من خسته ام ، على (علیه السلام ) مى فرماید: فاطمه خسته تر است . صلوات الله علیهم اجمعین .
درود و رحمت خدا بر رهبرانى كه با گفتار و رفتار چند لحظه ئى خود به میلیونها خانواده از امت خویش ، درس محبت ، صفا و صمیمیت آموختند. و درود خدا بر خانواده هاى مسلمانى كه آداب و وظایف همسرى و زناشوئى خود را از چنین رهبرانى دانا و دلسوز و مهربان فرا گرفتند و یك عمر با همسر و فرزند و داماد و عروس خویش با یكرنگى و مودت و صفا زندگى كردند. به جاى آنكه كتابهاى بیگانگان را بخوانند، چنین احادیث و اخبارى را مطالعه كردند و در لطایف و دقایقش تامل نمودند و در خانواده خود بكار بستند و به دیگران هم توصیه كردند.
44- عن اءبیجعفر (علیه السلام ) قال : ان فاطمه علیها السلام ضمنت لعلى (علیه السلام ) عمل البیت و العجین و قم البیت و ضمن لها على (علیه السلام ) ما كان خلف الباب : نقل الحطب و ان یجى بالطعام .
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: فاطمه (س ) در خانه على (علیه السلام ) كار خانه و خمیر كردن و نظافت را به عهده گرفت و على (علیه السلام ) كارهاى بیرون خانه را مانند آوردن هیزم و مواد خوراكى . (48)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:15 - 0 تشکر 513183

درس چهاردهم : مجالس عروسى و عزا


شوهران عاقل مى دانند كه زنان به عروسى رفتن علاقه مفرط دارند، شاید خداوند متعال ، این علاقه مفرط را در نهاد و سرشت آنان نهفته است . تا در این مجالس دختران فامیل را ببینند و براى پسران خود عروس انتخاب كنند دختران خود را همراه ببرند و براى آنها با پسند مادرانى كه در مجلس ‍ حضور دارند، شوهر پیدا شود. زیبایى و نظافت و اظهار سلیقه و ترتیب و تنظیم مجلس را یاد بگیرند و نیز آداب معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود و سوال و جواب را بیاموزند. اینان به مجالس فامیلشان بروند تا آنان هم در مجالس ایشان شركت كنند و میان مسلمین الفت و مودت و صفا و صمیمیت ایجاد شود. و نیز بدین وسیله صله رحم كنند و از عقوبت قطع رحم بر حذر باشند. مگر صله رحم تنها بر مردان واجب است ؟
آرى در عروسى باید گناه و حرامى نباشد، میگسارى و رقص مرد و زن و اختلاط آنان نباشد، چشم چرانى و عشوه گرى و نگاه حرامى نباشد، و شوهر هم باید بدون جهت احتمال این امور را بهانه نكند و از اجازه دادن به زن براى رفتن به اینگونه مجالس جلوگیرى ننماید.
شاید گاهى بر زنان با شخصیت و محترم نزد فامیل كه دیگران از آنها شنوایى دارند، واجب باشد كه در این گونه مجالس شركت كنند و با طرز لباس ‍ پوشیدن اسلامى خود، حجاب اسلامى را به دیگران بیاموزند. یا با زبان خود آنها را نصیحت كنند یا اگر نصیحت سودمند نبود، با برخاستن از مجلس ، آنان را نهى از منكر نمایند.
بعد از همه اینها بانوان عاقل و متعهد مى دانند كه ، غالبا شوهران به اوضاع و احوال زمان ، از آنان آگاه ترند. اخلاق اسلامى یا غیر اسلامى صاحبان مجالس را آنها بهتر مى دانند، زیرا در كوچه و بازار رفت و آمد بیشترى دارند، با مردم خرید و فروش و گفت و شنود بیشترى دارند، و به خاطر همین آشنایى است كه خداوند متعال اجازه رفتن آنان را به این گونه مجالس در اختیار شوهران گذاشته است . زن مسلمان در رفتن به این گونه مجالس با شوهرش مشورت مى نماید و از او اجازه مى گیرد و شوهران مسلمان هم بدون جهت از رفتن زن به اینگونه مجالس ممانعت نمى كنند، زیرا مى دانند كه در آنصورت همسر و همبستر خود را تا چند روز پكر و افسرده و آماده مخالفت كرده اند.

دلیل
51- عن عبدالله الكاهلى قال : قلت لاءبى الحسن (علیه السلام ) ان امراءتى و امراءه ابن مارد تخرجان فى الماتم ، فاءنها هما، فتقول لى امراءتى : ان كان حراما فانهنا عنه حتى نتركه ، و ان لم یكن حراما فلاى شى تمنعناه فاذا مات لنا میت لم یجئنا اءحد، قال : فقال ابوالحسن (علیه السلام ) عن الحقوق تساءلنى ؟ كان اءبى یبعث اءمى و ام فروه تقضیان حقوق اءهل المدینه
عبدالله كاهلى گوید: به حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) عرض ‍ كردم : زن من با زن ابن مارد به تعزیه اى مى روند و من آنها را منع مى كنم . همسرم مى گوید: اگر رفتن به این مجالس حرام است ، ما را نهى كن تا دیگر نرویم ؛ ولى اگر حرام نیست ، چرا ما را نهى مى كنى ؟ اگر ما به این مجالس ‍ نرویم ، وقتى كسى از ما بمیرد، هیچكس به خانه ما نخواهد آمد. حضرت فرمود: درباره حقوق مومنین بر یكدیگر از من سوال مى كنى ؟ پدرم امام صادق (علیه السلام ) مادر من وام فروه (خواهرم یا جده مادریم ) را مى فرستاد تا در این گونه مجالس بروند و حقوق اهل مدینه را ادا كنند. (55)
پیداست كه سوال و جواب در این روایت ، مربوط به تمام مجالس ‍ خانوادگى است كه زنان در آن شركت مى كنند و اختصاصى به مجلس عزا ندارد و سخن از رفت و آمدهاى مسلمین با یكدیگر است ، به هر عنوانى كه باشد و این كه هر رفتنى ، آمدنى دارد و چنانكه دیگران به مجالس شما مى آیند، شما هم به مجالس آنها بروید و این حكم اختصاصى به مردان ندارد، بلكه از پاسخ امام (علیه السلام ) دانسته مى شود، اگر زنى از اهل مدینه مریض مى شد یا مثلا از مكه برمى گشت ، یا مى مرد، حضرت همسرش را با ام فروه مى فرستاد، به منزل آنها بروند، اگر چه بیگانه باشند و اگر چه دعوت نكرده باشند، زیرا در این باره حضرت به اداء حقوق اهل مدینه استشهاد فرموده است یعنى حقوق مردان و زنان مومن بر یكدیگر به علاوه حق همسایه و فامیل .
مرحوم شیخ حر عاملى در جلد اول وسائل ، ص 375 احادیثى نقل مى كند به این مضمون كه زنان را نباید اجازه داد تا به مجاس عزا و عروسى و حمام بروند و لباس نازك بپوشند، سپس در آخر خودش مى گوید: (( در احادیث مربوط به جنازه و تجارت انشاء الله خواهیم گفت كه آن احادیث دلالت دارد بر اینكه : جایز است زنان به مجالس عزا و ادا حقوق مسلمین و مجالس ‍ نوحه گرى و تشییع جنازه بروند و اینكه حضرت فاطمه (علیها السلام ) و زنان ائمه ، به این مجالس مى رفته اند و این دلیل است بر آنچه ما در عنوان بحث گفتیم . )) (كه حرمت بیرون رفتن زن از خانه در صورتى است كه شك و تهمت و مفسده ئى در كار باشد) یعنى وضع لباس و اخلاق زن مورد شك و تردید باشد یا وضع زمان به گونه ئى باشد كه آن زن یا شوهر مورد تهمت قرار گیرند یا جوانان هرزه بى بند و بار، در راه باشند یا در مجلس حرامى انجام گیرد و نهى از منكر ممكن نباشد و امثال این امور.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:16 - 0 تشکر 513184

درس شانزدهم : آیا وجود زن شر است


روایتى در نهج البلاغه موجود است به این مضمون كه : همه وجود زن شر است و از همه بدتر آنكه وجودش ضرورت دارد و زندگى مرد لابد و ناچار باید زن وجود داشته باشد.
روایت دیگرى در كتاب (( من لا یحضره الفقیه )) است كه امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: بیشتر خیر در وجود زنان است .
هر دو روایت در 2 كتاب معتبر حدیث موجود است و هیچیك هم قابل خدشه و انكار نیست .
راه حل : اگر چه به صورت ظاهر و در نظر ابتدائى این دو روایت مخالف یكدیگر بلكه ، متناقض به نظر مى رسد: یكى زن را شر مى داند و دیگرى خیر، ولى با دقت تامل در جهت و سیاق این دو روایت ، اشكال تناقض بر طرف مى شود.
شر بودن زن در جهت كارهاى مرد و مسیر زندگى اختصاصى اوست و خیر بودنش در جهت نظام كلى جهان و بقاء نسل بشر است .
مسیر مرد در زندگى دنیا یا كسب مال و ثروت است یا تحصیل علم و دانش ‍ و یا رسیدن به مقام و منصب . مردى كه در راه كسب مال قدم برمى دارد، به زراعت و دامدارى یا تجارت و صنعتگرى یا كارگرى و پیشه ورى مى پردازد و از این راه مالى كسب مى كند تا براى زندگى خود، مصرف كند یا براى آینده خویش پس انداز نماید.
ولى وجود زن و دخالت او در این میان ، مانع و مزاحم است و شر، و باز دارنده و یا خرج كننده در آمد مرد است كه آن هم مزاحمت و شرى دیگر است .
همچنین براى مرد محصل و دانشجو كه مى خواهد از راه مطالعه و مباحثه و سخنرانى و تفكر و نوشتن ، علم و سوادى بدست آورد، وجود زن و دخالت او مانع و مزاحم است و بازدارنده او از مطالعه و تفكر.
همچنین نسبت به مردى كه براى احراز مقام و منصبى كوشش و تلاش ‍ مى كند، دخالت زن در كار او شر است و اخلال گرى ، زیرا زن مى خواهد كه شوهرش با تمام وجود متوجه او باشد و همسرش او را از هر مقام و منصبى بهتر بخواهد. مردانى كه مشغول ریاضت و خودسازى و مجاهدت با نفس ‍ باشند، كه شر بودن وجود زن براى آنها روشن است . (63) و همچنین فساد زن در روى زمین به همین معناست ولى از طرفى دیگر این كاسب و محصل و مرتاض ، از داشتن چنین مزاحم و مفسدى ناچارند، چنانچه تمام افراد بشر موجود و نیز همه گذشتگان شهادت مى دهند كه در رحم مادرى بوده و در دامن مادر یا دایه ئى بزرگ شده اند و نیمى از كارهاى زندگى انسان بلكه تمام كارهاى خانه را زن انجام داده و مى دهد.
و اما روایت دوم كه بیشتر خیر را در وجود زن مى داند. اشاره به همین معنى دارد كه بقاء نسل بشر مرهون وجود زن است . پرورش و تربیت نخستین بشر، در دامن پر مهر زن است . كارهاى ظریف و لطیف زندگى انسان ، با دست همین موجود شریف سامان مى گیرد، گواراترین لذتها، عمیقترین احساسات و دقیقترین عواطف را همین بانوى عزیز مطرح مى كند و پاسخ مى دهد. بلكه زن همان ملكه زنبوران عسلى است كه اگر یكروز نباشد، تمام كندو از هم مى پاشد.
زن چو باشد هنرور و دانا         چون بهشت برین شود دنیا
زن چو هشیار و كاردان گردد         خانه چون روضه جنان گردد
خرمى ها بود در آن خانه         كه در آن بانوئى است فرزانه
عشق و شور و هنر بود از زن         پیشرفت بشر بود از زن
(یغمائى )
در اینجا زنانى باید افتخار كنند و بر خود ببالند كه پیرو حضرت فاطمه و زینب كبرى صلوات الله علیهما باشند، آنها خیرشان از مردان بیشتر است ، اگر چه آنان بقدرى شریف و عالى طبعند كه هیچگاه زبان به مدح خود نمى گشایند و همواره خود را مقصر مى دانند.

دلیل
60- المراءه شر كلها و شر ما فیها اءنه لابد منها.
تمام زن شر است و بدتر از همه آنكه از بودنش گریزى نیست . (64)
61- عن یونس بن یعقوب عمن سمع ابا عبدالله (علیه السلام ) یقول : اءكثر الخیر فى النساء.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: بیشتر خیر در وجود زنان است . (65)
و نیز در آیه 19 سوره نساء مى فرماید: اگر از زنان ناخرسند بودید، بدانید كه بسا مى شود كه شما از چیزى ناراضى هستید، ولى خداوند، در آن چیز خیر بسیارى نهاده است چنانكه در درس 38 خواهیم گفت

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:16 - 0 تشکر 513185

درس هفدهم : احترام زن


امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: كسى كه زن مى گیرد باید او را اكرام كند، یعنى احترام كند و گرامیش دارد، این جمله یك لفظ است به جاى صدها معنى كه برخى از آنها ضمن دلیل این درس بیان مى شود.
زن از نظر اسلام مهمان محترمى است كه از جنبه احترام ، مهمان است و از جهت دخالت در امور زندگى ، شریك صاحبخانه (شوهر) و از نظر امور داخلى ، مدیر و سرپرست و وقتى بچه دار شود، مادر خانواده و مادر اجتماع است و بلكه زن خوب ملكه ایست در كندوى عسل خانواده .
مرد مسلمان باید قبل از ازدواج تامل كند و بپذیرد كه وظیفه سنگینى به دوش او گذاشته مى شود.
دین او گاهى همسرش را (( امانت خدا )) معرفى مى كند و گاهى مهمان صاحب اختیارى كه باید احترامش نمود و از خطایش درگذشت و او را مانند استخوان كجى دانست كه با وجود كجى و انحرافى كه دارد در نظام كلى جهان راست و مستقیم است - چنانكه در درس سى و هفتم توضیح خواهیم داد - پس باید با او مهربانى و با او سازش نمود.
عنوان (( امانت خدا )) را اگر تحلیل كنیم ، به این نتیجه مى رسیم كه گویا پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم )، دست بانوئى را گرفته و در خانه دامادى آورده و به او گفته است : این امانتى است از جانب خدا كه به دست تو مى سپارم ، باید او را مطابق امانت خدایى اكرام و احترام كنى ، و اگر بدرفتارى كرد، باید با احترام طلاقش دهى ، چنانكه در درس طلاق خواهیم گفت و على (علیه السلام ) چون همسرش فاطمه علیها السلام را به خاك سپرد، فرمود: امانت خدا از دست من گرفته شد.
مردى كه سعادت دنیا و آخرت بخواهد، به سخن پیغمبرش گوش مى دهد. این سخن در گوش بى دین و غیر مسلمان فرو نمى رود، او لیاقت شنیدن این سخن را ندارد، ولى اگر مسلمان سخن پیغمبر و رهبران دینى خود را نشنود، سخن چه كسى را خواهد شنید؟ راستگوتر و داناتر و مهربانتر از پیغمبر و عترتش براى مسلمان چه كسى تواند بود؟ امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: هر كه با خانواده اش خوشرفتارى كند، خداوند عمرش را زیاد كند.

دلیل
62- عن الصادق ، عن اءبیه علیهما السلام قال : من اتخذ امراءه فلیكرمها فانما امراءه اءحدكم لعبه فمن اتخذها فلا یضیعها.
امام صادق از پدرش (علیه السلام ) نقل مى فرماید: هر كس زنى بگیرد باید احترامش كند. زن شما لعبت و دلبر است ، هر كس لعبتى بدست آورد، نباید آن را ضایع سازد. (66)
63- عن امیرالمومنین (علیه السلام ) قال : ان النساء عند الرجال لا یملكن لا نفسهن ضرا و لا نفعا و انهن امانه الله عندكم فلا تضاروهن و لا تعضلوهن
امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود: زنان در نزد مردان مالك سود و زیان خود نیستند (زیرا طلاق در دست شوهر است و مخارج آنها نیز در دست او است و وظائفى هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت مگیرید. (67)
دو جمله اخیر را على (علیه السلام )، از قرآن مجید اقتباس فرمود است كه در آیه 6 سوره طلاق و آیه 232 سوره بقره و آیه 19 سوره نساء آمده است .
64- قال رسول الله (ص ) اخبرنى اخى جبرئیل و لم یزل یوصینى بالنساء حتى ظننت ان لا یحل لزوجها اءن یقول لها اف ... اءخذ تموهن على امانات الله ...
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: برادرم جبرئیل به من خبر مى داد و همواره سفارش زنان را مى نمود، تا آنجا كه من گمان كردم ، براى شوهر جایز نیست كه به زنش اف بگوید... شما زنان را به عنوان امانت خدائى گرفته اید... (68)
65- عن امیرالمومنین (علیه السلام )... و احسنوا لهن المقال لعلهن یحسن الفعال .
امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود:... با زنان خوش گفتار و نیكو سخن باشید، تا ایشان هم خوش كردار و نیكو رفتار شوند. (69)
66- فان المراءه ریحانه و لیست بقهرمانه .
زن مانند ریحان است نه قهرمان . (70)
انتظار شوهر از همسرش ، باید مثل انتظار مردم از شاخه ریحان باشد. ریحان لطیف و ظریف است . پس نباید كارهاى مشكل و دشوار را از زن انتظار داشت و بر دوش او گذاشت . ریحان را كسى با دست خود افسرده و پژمرده نمى كند، شما هم نخواهید كه همسرتان پژمرده و افسرده باشد.
67- قال اءمیرالمومنین (علیه السلام ) فدارها على كل حال و اءحسن المصاحبه لها لیصفو عیشك .
امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود: در هر حال با همسرت مدارا كن و با او به نیكى معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود. (71)
68- قال الصادق (علیه السلام ): رحم الله عبدا اءحسن فیما بینه و بین زوجته فان الله تعالى قد ملكه ناصیتها و جعله القیم علیها.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: خدا بیامرزد مردى را كه رابطه میان خود و همسرش را نیكو سازد. خداوند اختیار او را به دست مرد داده و وى را سرپرست او قرار داده است . (72)
69- قال رسول الله (ص ): خیركم خیركم لنسائه و انا خیركم لنسائى .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: بهترین شما مردى است كه با زنش خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم . (73)
70- عن اءبیعبدالله (علیه السلام ) قال :... و من حسن بره باهله زاد الله فى عمره .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: هر كس با خانواده اش نیكرفتار باشد، خداوند بر عمرش بیفزاید. (74)
بعضى از زنان اسم این سفارشها را ترحم و دلسوزى مى گذارند و از قبول آن استنكاف مى ورزند، ولى من نمیدانم از كجاى جمله (( زن را اكرام كنید، او امانت خداست ، با او خوش گفتار و خوشرفتار باشید )) ترحم برداشت مى شود؛ بلكه كلمه (( ضعیفه و ریحانه )) هم تنها براى تحریك عواطف خالص مرد است و هیچ گونه نظر تحقیرى نسبت به زن ندارد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:16 - 0 تشکر 513186

درس هجدهم : تاءدیب زن


در قرآن مجید آیه ئى هست كه مى فرماید: از نعمتهاى خدا بخورید و بیاشامید، ولى پشت سرش ، فورا مى فرماید: اسراف نكنید. بعضى از مردم ، خوردن و آشامیدن را در گوش مى گیرند و اسراف نكردن را فراموش ‍ مى كنند.
كلوا واشربو را تو در گوش كن         ولا تسرفوا را فراموش ‍ كن
موضوع تادیب زنان هم در مآخذ اسلامى و برداشت بعضى از مسلمین خام و مغرور اینچنین است .
یك كلمه در قرآن كریم هست كه (( اضربوهن )) یعنى زنان را بزنید، در صورتیكه این دستور چنانكه توضیح خواهیم داد.
اولا: در موردى است كه شاید قرنى یكبار و در میان میلیونها زن و شوهر، یك مصداق پیدا كند.
ثانیا: ده ها آیه و حدیث و روایت معتبر در مدارك اسلامى موجود است كه این دستور را تفسیر و توجهى شایسته مى كند. در قرآن كریم آیات دیگرى هم مانند: لا تعضلوهن ، عاشروهن بالمعروف ، و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن موجود است كه در درس سابق ذكر شد.
دستور تادیب زن مانند، چهار شاهد در زناست كه از صدر اسلام تا كنون یكبار هم شاید اتفاق نیفتاده است و مانند ازدواج دختر 9 ساله است كه بسیار نادر و اندكست و اسلام این احكام را به خاطر مصالح عالى ترى بیان كرده است كه اكنون مجال توضیح آن نیست .
درباره زدن زن ، پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: (( چگونه مردى همسرش را مى زند كه مى خواهد او را در آغوش ‍ گیرد و گردن به گردن او گذارد؟ ))
در این جمله كوتاه رسول اكرم ، مانند كلمات دیگرش براى خردمندان و نكته سنجان ، معانى بسیارى نهفته است ، پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) عقل و خرد انسان را مخاطب مى سازد، به قلب و مغز انسان سك مى زند، هوش و احساس و تمام قواى دراكه انسان را زیر سوال مى كشد و مى فرماید: كدام یك از شما فتوى مى دهید كه انسان گلى و لعبتى را كه مى خواهد سالها با او زندگى كند و از دیدنش لذت برد و با او عشق ورزد، با دست خود سیلى بزند و پژمرده و افسرده اش كند؟!! كدام عقلى اجازه مى دهد كه مردى بخواهد با زنى رقص حلال كند و پیش از رقصیدن او را كتك بزند و رخسار سرخش را كبود كند؟ چهره با نشاط و لب خندانش را افسرده و وارفته كند؟ آیا رقصیدن با چنین انسان ناموزونى مسخره نیست ؟ آیا عاقلان به تو نمى خندند؟ مگر ركن اصیل رقص ، روح پر نشاط و احساس ‍ بیدار و شور و عشق و طراوت نیست ؟! گویا پیغمبر اكرم - كه جان همه ظریف گویان به قربانش باد - به شوهرى كه همسرش را كتك مى زند. مى فرماید اف بر سلیقه و تف بر ذوقت كه لباست را با دست خود كثیف و پاره مى كنى ؛ بلكه چشمت را با دست خود كور مى كنى !! تو مگر الاغى كه عشق و احساس را نمى فهمى !! تو كه از گنجشك و كبوتر؛ بلكه از شغال و سگ هم كمترى !! برو و زندگى و عشقبازى نر و ماده آنها را ببین و خودت آب دهنى به صورت خود بینداز. (75)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) - كه جان اهل ادب به قربانش باد - تمام این فحشهاى مرا با كمال ادب در یك جمله كوتاه علمى گنجانیده و به صورت سوالى بسیار لطیف و ظریف بیان فرموده است :
(( چگونه همسرت را مى زنى و سپس در آغوشش مى گیرى ؟ ))
ولى در روى كره زمین ابوالعجائب و باغ وحش اخوالغرائب ، مردمى هستند یا بوده اند و زنان و شوهرانى زندگى مى كنند یا مى كرده اند كه معناى سخن پیغمبر را نمى فهمند، آنها دهها سال با یكدیگر زندگى مى كنند و دست به گردن یكدیگر مى شوند، تنها براى تخلیه درون و رقص واژگون ، آنها حاضرند با مریض و محتضر هم برقصند، آنها با حیوانات هم نزدیكى مى كنند. اسلام هم سعه صدر دارد و نمى خواهد هیچ آفریده و انسان دو پائى را از هدایت و رحمت خود مایوس كند. اسلام مانند دین یهود كنونى نیست كه غیر از بنى اسرائیل را نپذیرد.
اسلام به این گونه مردان و زنان اگر خداى نكرده پیدا شوند دستور مى دهد: اگر زن از تنها وظیفه او كه تمكین است ، بدون غذر و علت سرباز زند، شوهر باید ابتدا او را موعظه كند كه قرارداد ازدواج ما بر اساس مقرراتى بوده است كه من مخارج خانه را تكفل كنم و تو هم در رقص حلال ما موافقت كنى ، چرا مخالفت مى ورزى ؟ اگر زن لجبازى كرد و به سرپیچى خود ادامه داد، شوهر در شب هاى بعد باید از او اعراض كند و در بستر، پشت به او بخوابد. در اینجا گمان ندارم ، زنى از كمترین درجه تعقل برخوردار باشد و باز هم مخالفت كند، مگر آنكه مرد دیگرى پیدا كرده و به فكر طلاق گرفتن و بهانه تراشى باشد.
در هر حال اسلام دستور مى دهد، در مرحله سوم ، براى اینكه كار به شكایت و مرافعه نكشد و راز شوهر و زن نزد دیگران فاش نشود، شوهر حق دارد با پشت دست مثلا به ران و پشت پهلوى چنین زن نادانى بزند، شاید بیدار شود ولى این زدن چنانكه گفتیم باید تنها در این موقعیت باشد و به خاطر این هدف و بدون سیاه و كبود شدن بدن او تنها براى اظهار انزجار و تنفر شوهر و به عنوان آخرین علاج و چاره كردن لجاجت و سرپیچى زن از ادا وظیفه قانونیش طبق قراردادى كه خود او امضا كرده است .
(به نظر نویسنده چون سیاق آیه شریفه راه علاج نشوز و مخالفت زن را بیان مى كند، چنانكه از موعظه و اعراض در بستر پیداست ، پس اگر شوهر بداند كه همان زدن خفیف هم ، موجب تشدید مخالفت زن مى گردد، نباید انجام دهد بلكه باید به راه دیگرى متوسل شود).
مردى كه ادبیات و اصول بسیار خوانده بود و درس عشق و احساس كمتر با همسرش اختلاف پیدا كرد و كار به حكمیت ریش سفیدان كشید، در آن مجلس زن گفته بود: شوهرم مرا زده است و شوهر به آیه اضربوهن استشهاد كرده بود، ولى زن قانع نگشته و طلاق واقع شده بود.
یكى از حكمین مرد مسلمان عاقلى بود كه شاید سواد خواندن و نوشتن هم نداشت . روزى به اینجانب گفت : ما بى سوادها هنگام سرپیچى زن از همبسترى ، پولى به دستش مى گذاریم یا كفش و جورابى به او وعده مى دهیم و با رضایت و نشاط او همبستر مى شویم ؛ چرا آن مرد كتك مى زد. و مى گفت این دستور اسلام است . به او گفتم عمل شما مطابق دستور اسلام است و آن مرد اشتباهى كرده بوده و براى رفع خجالت خود در برابر شما عذرى بدتر از گناه آورده است .
در هر حال اگر شوهر در اثر زدن ، خراشى به بدن زن وارد كند كه خون نیاید، باید قیمت یك شتر را به زن بپردازد و اگر خونى شود قیمت دو شتر و اگر سیلى به صورت زن بزند، در صورتى كه رخسار زن سیاه شود، باید قیمت شش مثقال شرعى طلا (مثقال بازارى ) به زن بپردازد، و اگر كبود شود قیمت 3 مثقال شرعى طلا و اگر تنها سرخ شود، قیمت یك مثقال و نیم شرعى را باید بپردازد و حتى قبل از دیه گرفتن ، زن حق قصاص كردن دارد - چنانكه از قول پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) خواهیم گفت -
به عقیده اینجانب هدیه دادن و دل زن را نرم نمودن هم از مصادیق موعظه كردن است كه در درجه اول قرار دارد، كدام زن است كه با گرفتن هدیه و یا شنیدن كلمات محبت آمیز رام نشود و كار را به قهر و كتك برساند و آنگاه ادب شود؟ او حتما زنى است كه بیمارى روانى دارد و در میان باغ وحش ‍ دنیا اینگونه انسان نماها هم یافت مى شوند.
با عالمى روستازاده كه مردم روستاى او معروف به خشونت بودند، درباره تادیب زن و كلمه (( اضربوهن )) بحث مى كردم ، كه این زدن در چه حد است ؟ مرد عالم بدون توجه به مدارك دیگر، بلكه طبق طبیعت خشن روستائیش گفت : باید به قدرى بزند كه زن تسلیم شود. گفتم : مگر اسلام تنها براى زنان و مردان و روستاى شما نازل شده است ؟ كدام زن عاقلى ، بلكه كدام مرد عاقلى چنین قضاوت را مى پذیرد؟ و آیا اگر دین و مذهبى باشد كه احساسات و عواطف انسانها را نادیده بگیرد، صحت و قبولیش ، زیر علامت سوال قرار نمى گیرد؟ مگر زنان عارف و عاقل جهان ، اگر بخواهند مسلمان شوند، اسلام دست رد به سینه آنها مى زند؟
خیر، چنین نیست ، اسلام همگان را مى پذیرد، براى همگان خوراك دارد، برنامه دارد، به مردان عارف ، بلكه همه مردانى كه از اندك شعورى برخوردار مى باشند، سخن نغز و زیباى پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را بیان مى كند كه (( چگونه مرد زنش را مى زند و سپس دست به گردن او مى كند )) و نیز روایات دیگرى كه ضمن دلیل این درس خواهیم نوشت ، همگى دلالت بر زشتى و قبح این عمل ، و دنائت و پستى مردى دارد كه به خود اجازه مى دهد، زنش را چون ضعیف و ناتوان است كتك بزند، مانند الاغى كه با بره مظلومى در یكجا باشند و الاغ چون زورش از بره بیشتر است به او لگد مى زند. بالاخره مرد عالم تصدیق كرد و پوزش ‍ خواست .
طبیعى است كه هر انسانى مى خواهد فكر و نظر خود را به طرف مقابلش ‍ بفهماند و بقبولاند، اگر طرف مقابل قبول نكرد، انسان عاقل ، از راه منطق و برهان پیش مى آید و فكر زیاد مى كند تا بالاخره منطقى را كه مناسب با افكار طرف باشد، پیدا كند و بیان نماید تا او را قانع كند؛ ولى اگر اهل منطق و برهان نباشد، به شیوه دشنام و زشت گوئى متوسل مى شود، زیرا نه مى تواند از عقیده خود دست بردارد و نه منطق و برهان مى داند. اگر دشنام هم اثر نكرد به زور و كتك متوسل مى شود، ولى شما خواننده محترم بدانید كه دشنام و كتك حربه مردم نادان و بى منطق است ، مانند روستائیان درس ‍ نخوانده و بى سوادى كه در گذشته بودند و غالبا بر سر تقسیم آب رودخانه ، دشنام را حربه خود مى كردند و سپس بیل و كلنگ را برمى داشتند و به جان هم مى افتادند.
انشاء الله این عادت زشت كه در قدیم مرسوم بوده اكنون از میان رفته است و در جمهورى اسلامى و از بركت باسواد شدن و مودب شدن مردم به تعلیمات مقدس اسلام ، راه منطق و برهان جایگزین كتك و دشنام گشته است .
علاوه بر همه آنچه گفتیم چنانچه در دلیل همین بحث خواهیم گفت پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) زدن را به گرسنگى و برهنگى تفسیر مى فرماید، نه با چوب زدن .
و باز شنیدم شخصى مى گفته است : من چند زن گرفته ام و همگى مطیع من هستند و در زندگى ما هیچوقت جنگ و نزاع و سر و صدائى نیست . علتش ‍ اینست كه ، من در همان روزهاى اول یك سیلى محكم به هر زنى مى زنم ، او دیگر حساب كار خودش را مى كند و جرات سركشى و نافرمانى ندارد.
من با این مردك بى ذوق و عاطفه سخنى ندارم . زیرا او میان معاشرت با همسر بانشاط و با سرور و معاشرت با همسرى پژمرده و سوت و كور، فرق نمى گذارد، براى او بوسیدن چهره براق و گلى با چهره زرد و نیلى فرق ندارد.
شما خواننده محترم ، اگر چنین نادانى را دیدید، به او بگویید: تو چون نمى توانى از راه لطف و محبت با همسرانت زندگى كنى ، راه عصبانیت و خشونت پیش مى گیرى ، تو نمى دانى كه آن سیلى بى جا:
اولا: قصاص و دیه دارد.
ثانیا: چنانكه پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: خداوند عادل در روز قیامت به مالك دوزخ فرماید كه در میان آتش غضبش به او سیلى بزند.
ثالثا: او باید بداند كه اثر آن سیلى براى همیشه در روح همسرش باقى مى ماند و همسرش اگر حساس باشد - كه بیشتر زنان چنین هستند - از همان روزهاى اول ضعف اعصاب مى گیرد و او باید یك عمر با رنجورى و آه و ناله و بیخوابى همسرش مواجه باشد و آن مرد نادان و مغرور به جاى اینكه پنجاه سال با همسرى شاداب و سالم و بانشاط زندگى كند، سنواتى اندك با هسمرى بیمار و افسرده و بى نشاط زندگى خواهد كرد. شما خواننده محترم به او بگویید: اگر دامادت با دختر و خواهرت چنین كند، تو مى پسندى ؟ او چون عاطفه ندارد، شاید بگوید: آرى !
شما خواننده محترم ، هر چه مى خواهى به او بگو، اما من درباره او سخن امیر مومنان على (علیه السلام ) را به یاد مى آوردم كه مى فرماید: بعضى از مردم به قدرى پست و بى مقدارند كه لبهاى انسان حتى این لیاقت را ندارند كه انسانى لب به نكوهش و بد گوئیشان بگشاید.
این گونه افراد نباید این كتاب را مطالعه كنند، زیرا مایه فهم مطالب این كتاب كه ماخذ اسلامى را بیان مى كند، ذوق و عاطفه و تحقیق و تعهد است و آن مردك كور دل هیچیك را ندارد. به گمان اینجانب او نباید خود را مسلمان بخواند و از امت پیغمبرى بداند كه آن همه سفارش درباره دوست داشتن زنان ، احترام زنان ، سخت گیرى نكردن بر زنان و تحمل كج خلقى زنان دارد و در آخرین لحظات زندگى هم ، آخرین سفارش او به امتش ، رعایت حال زنان بوده است .
این گونه افراد، لااقل نباید خود را با تقوى بدانند، زیرا چنانكه شیخ بهائى در كتاب (( كشكول )) نقل مى كند: (( شخصى درباره عروس كردن دختر خویش با امام مجتبى (علیه السلام ) مشورت كرد. حضرت فرمود: (( دخترت را به ازدواج مرد با تقوى درآور، زیرا اگر او دخترت را دوست بدارد، گرامیش خواهد داشت و اگر او را دوست ندارد بر او ستم نخواهد كرد. ))

دلیل
و كلوا و شربوا و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین .
بخورید و بیاشامید ولى اسراف نكنید كه خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد. (76)
72- قال رسول الله اءیضرب اءحدكم المراءه ثم یظل معانقها؟!!
چگونه یكى از شما همسرش را مى زند و سپس در آغوشش ‍ مى گیرد؟!! (77)
73- و قال النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) انى اءتعجب ممن یضرب امراءته و هو بالضرب اءولى منها، لا تضربوا نساءكم بالخشب فان فیه القصاص ‍ و لكن اضربوهن بالجوع و العرى حتى تریحوا فى الدنیا و الاخره .
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من در شگفتم از مردى كه هسمرش را مى زند، در صورتى كه خودش به كتك خوردن سزاوارتر است . زنان را با چوب تادیب نكنید، بلكه با گرسنگى و برهنگى تادیب كنید تا در دنیا و آخرت راحت باشید. (78)
این حدیث پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) تفسیر روشنى است از آیه شریفه (( اضربوهن )) كه تادیب زن ، در صورتى كه او بدون عذر از همخوابى امتناع ورزد پس از موعظه و اعراض ، باید به وسیله گرسنه نگه داشتن و لباس كافى ندادن به او باشد، نه به وسیله زدن با چوب ، زیرا در آنصورت ؛
اولا: باید شوهر قصاص شود و به همان مقدارى كه زده است ، كتك بخورد،... و اگر زن راضى شد كه قصاص نكند و دیه بگیرد، شوهر باید دیه بپردازد.
ثانیا: در آخرت هم خداوند متعال او را عذاب خواهد كرد، براى اینكه بنده او را كتك زده است و به امانت او خیانت كرده است ، ولى اگر شوهر مجازات زن نافرمان را گرسنگى و برهنگى قرار دهد، هم در دنیا راحت است كه قصاص و دیه ندارد و هم در آخرت ، زیرا مخالفتى نكرده است .
و اما گرسنگى و برهنگى به معنى ندادن نفقه است ، و آن هم طبق قرارداد اولیه زن و شوهر است كه نفقه در مقابل موافقت زن در امر همخوابى قرار گرفته و زمانى كه همخوابى نبود، نفقه هم نخواهد بود.
بنابراین رسول گرامى اسلام ، مشكل تادیب را كاملا حل نموده و كتك زدن حتى با پشت دست را هم روا نمى داند.
و آنچه از همه بیشتر این اشكال را مرتفع مى كند و غیر قابل توجیه مى سازد، این است كه در عصر ما چنین زنى پیدا نمى شود كه وظیفه نشناس باشد تا كار به گرسنگى و برهنگى او برسد. بانوان گرامى این دوران اگر فرضا و احیانا، زنى را ببینند كه در مجالس مى نشیند و از گریختن خود از خلوتخانه سخن مى گوید و به آن افتخار مى كند، به او خواهند گفت : اگر تو مرد مى بودى و چنین زن گریزانى مى داشتى چه مى كردى ؟ گمان مى كنم آخرین جواب این است كه مى رفتم زنى دیگر مى گرفتم و زنم را گرسنه و برهنه نمى گذاشتم .
و اگر فرار زن از بزم خلوت ، به خاطر بیمارى جسمى و ضعف غریزه جنسى باشد، باید بداند؟ پزشكان خوردن رازیانه (بادیان ) را براى چنین زنى دستور مى دهند.
در هر حال او باید سرد مزاجى خود را به نوعى درمان كند.
74- و قال امیرالمومنین (علیه السلام ): و ان كان الرجل لیتناول المراءه فى الجاهلیه بالفهر اءو الهراوه فیعیربها و عقبه من بعده .
على (علیه السلام ) فرمود: اگر مردى در زمان جاهلیت زنى را با سنگ یا چوب و چماق مى زد، مردم ، خود او و فرزندانش را پس از مرگ او سرزنش ‍ مى كردند. (79)
75- و هل خلفتم الا فى حثاله لا تلتقى بذمهم الشفتان استصغارا لقدرهم و ذهابا عن ذكرهم .
و فرمود: مگر نه اینست كه شما در میان مردم پست و بى ارزشى باقى مانده اید كه لبهاى انسان براى مذمتشان به حركت نمى آید، به خاطر بى مقدارى آنها و اینكه براى همیشه یادشان فراموش باشد. (80)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:16 - 0 تشکر 513187

درس نوزدهم : كار زن


از نظر اسلام ، خوبست و مستحب ، مطلوب است و محبوب كه زن ، در مرحله اول در خانه و در مرححله دوم ، با حفظ عفاف ، در خارج به كارى مناسب خلقت و نهاد خود مشغول باشد و به جاى سرگرمى هاى زیان آور و بیهوده و بى ثمر، مانند تخمه شكستن و غیبت مردم را كردن و قواره آنان را اندازه گرفتن ، به كارى مفید و مثبت پردازد.
در حدیثى كه از پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسیده : ریسندگى را كار خوب زن شمرده است ، پیداست كه بافندگى و خیاطى و سایر كارهاى ظریف دستى هم در ردیف ریسندگى قرار دارد. و باز چنانكه قبلا متذكر شدیم در امور اجتماعى كه میان مردم مرسوم است ، در هر موردى كه اسلام منع و نهى ننموده باشد، دلیل بر تصویب و امضاى آن است ، بنابراین هر حرفه و شغلى كه اسلام زن را از آن منع نكرده و منافى عفاف و حجاب او نیست مورد تصویب اسلام مى باشد و زن مى تواند به آن كار مشغول شود. در آمد كار زن هم متعلق به خود اوست و شوهر حق دخالت در مال زن را ندارد، مگر آنكه طبق قراردادى باشد كه با یكدیگر گذاشته اند. البته براى زن مستحب است كه در خرج كردن اموال خویش ، با شوهرش ‍ مشورت كند، تا یكرنگى و صمیمیت آنها پررنگتر و مستحكم تر شود.
اگر شوهر نتواند به تنهایى مخارج خانه را تامین كند و زن عفیف بتواند با كارى مناسب ، كمبود خرج خانه را جبران نماید، خوبست این كار را بكند و حتى اگر ترس از هزینه زندگى بخواهد، مانع ازدواج شود یا آن را به تاخیر اندازد، كار كردن زن تا سرحد وجوب هم مى رسد. پسر و دخترى كه به سن بلوغ و رشد رسیده اند، باید با حذف تشریفات ، با كمك پدر و مادر و فامیل ، یا كار كردن زن ، هر چه زودتر ازدواج كنند و این سنت موكد پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را به تاخیر نیندازند پدران و مادران نباید از گستاخى و بى بند و بارى جوانان بالغ و عزب شكایت كنند. غریزه جنسى متعدد است كه تنها برخى از آن را از رسانه هاى گروهى جهان و آمار فحشائى كه مى دهند باخبر مى شویم .
موضوع دیگر، آشپزى و طبخ غذاست كه چون كار هر روز است و زن بیشتر در خانه است ، باید او بعهده بگیرد، حتى مردانى كه شغلشان آشپزى است و غذاهاى مطبوع و لذیذ براى دیگران درست مى كنند، لذتش در اینست كه : در منزل غذاى دست پخت خانم خود را بخورند و به او تعلیم دهند و تمجید كنند و معایب طباخى خانم را گاهى با زبان خوش گوشزد كنند و گاهى چشم پوشى نمایند و گاهى هم تشكر كنند.
ولى اگر شوهر آشپز نباشد، خانمهاى محترمه مى دانند كه غذاى خوب پختن كار ساده و آسانى نیست . بدون جهت نیست كه امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: بهترین زنان آن است كه غذایى پاكیزه تر بپزد. خانمها مى دانند: براى تهیه غذاى مطبوع باید، مواد اولیه خوب را در وقت مناسب تهیه كرد و در ظرف مناسب و جاى مناسب نگهدارى نمود و با ظروف و ادوات مناسب طبخ نمود و دستور طبخ را از متخصصان فن تعلیم گرفت یا كتابهاى مربوطه را مطالعه كرد. در آموختن نباید مسامحه كرد و از یاد گرفتن نباید خجالت كشید.

دلیل
76- قال النبى (ص ) نعم اللهو المغزل للمراءه الصالحه .
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرمود: چه سرگرمى خوبى است ریسندگى براى زن شایسته . (81)
77- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم )... علموهن المغزل و سوره النور.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: به زنان ریسندگى و سوره نور را بیاموزید (سوره نور در قرآن مجید، شامل آیات حجاب و منع از زنا و فحشاء است . (82) )
78- قال اءبو عبدالله (علیه السلام ): خیر نسائكم الطیبه الریح ، الطیبه الطبیخ .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: بهترین زنان شما (مسلمین ) زنى است كه خوشبو و خوش دستپخت باشد. (83)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:17 - 0 تشکر 513188

درس بیستم : تعصب بیجا


بعضى از مردان به همسر خود بدگمان مى شوند، یا در حفظ عفت و پاكدامنى او تا سر حد وسواس پیش مى روند، و بر او سخت گیرى بى جا مى كنند. مى گویند: كفش زنانه را نباید مهمان مرد ببیند، اسم همسرم را نباید هیچ مردى بداند، در صورتى كه دانستن نامهاى حضرت زهرا علیها السلام و مادران ائمه علیهم السلام را خوب و مستحب مى شمارد. به همسرش ‍ مى گوید: با پیرمرد رفتگر، و یا پسر شش ساله نباید حرف بزنى .
این مردم اگر مسلمان و شیعه على بن ابیطالب (علیه السلام ) هستند باید بدانند كه آنحضرت آنان را از این عمل زشت منع مى كند و از ضمیر روشن و قلب منور خود كه با عالم وحى و ملكوت آسمانى و حقایق جهان ارتباط دارد، روانكاوى خویش را نسبت به زنى كه در مضیقه چنان مردى قرار گرفته بیان مى كند و مى فرماید:
(( این گونه سخت گیریها زن سالم را به فساد مى كشاند و پاكدامن را به سوى آلودگى مى برد )) روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مى دهد و شانه خالى مى كند و پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: دین اسلام متین است ، با رفق و ملایمت با آن برخورد كنید، دستورات متین الهى را به صورت زشت و ناپسند بر مردم عرضه نكنید كه سوارى كه چهار اسبه بتازد، نه به مقصد مى رسد و نه مركبى باقى مى گذارد. حتى اگر زنى نانجیب یا آماده لغزش باشد، راه تادیب او غیرت ورزى بیجا نیست . آن زنى را یا باید طلاق داد و یا راه عاقلانه دیگرى پیش گرفت .

دلیل
79- ایاك و التغایر فى غیر موضع غیره فان ذلك یدعو الصحیحه الى السقم و البریئه الى الریب .
از غیرت ورزى نابجا بپرهیز، كه چنین كارى زن سالم را به نادرستى مى كشاند و پاكدامن را به سوى شك و تردید مى برد. (84)
80- ان هذا الدین متین فاءوغلوا فیه برفق و لا تكرهوا عباده الله الى عباده فتكونوا كالراكب المنبت الذى لا سفرا قطع و لا ظهرا اءبقى .
این دین متین است ، با ملایمت در آن وارد شوید، عبادت خدا را به صورتى ناپسند به بندگان خدا عرضه نكنید تا مانند سوارى باشید كه در اثر تندروى نه به مقصد رسیده و نه مركبى باقى گذارده است . (85

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:17 - 0 تشکر 513189

درس بیست و یكم : حجاب


چون در درس گذشته گفتیم : (( شوهر نباید نسبت به زنش تعصب و غیرت ورزى بیجا داشته باشد )) ، اكنون باید روشن شود كه موارد غیرت ورزى از نظر اسلام ، كجا و در چه حد است ، تا اضافه بر آن را بیجا بشماریم .
غیرت ورزى شوهر درباره زن ، نسبت به حجاب و عفاف او مى باشد. در این درس درباره دستور اسلام نسبت به حجاب زن بحث مى كنیم :
در آیات قرآن و احادیث و روایات اسلامى چنانكه در ضمن (( دلیل )) خواهیم گفت حجاب زن به دو گونه مختلف مطرح شده است . در برخى از مآخذ سخت گیرى و محدودیت زیادى براى زن قائل مى شود تا آنجا كه :
1- شوهر اگر بتواند كارى كند كه هیچ مردى زنش را نشناسد، بهتر است .
2- صداى زن عورت است و نباید به گوش نامحرم برسد.
3- زن نباید پاهایش را طورى به زمین بزند كه صداى خلخال پایش به گوش ‍ مردى برسد.
در مقابل این دسته از مآخذ، ادلى دیگرى وجود دارد كه در نظر ابتدائى مخالف با اینهاست ، مانند:
1- هر مرد و زن نامحرمى مى توانند با یكدیگر دست بدهند به شرط آنكه با دستكش باشد و دست یكدیگر را نفشارند، البته این عمل كراهت دارد.
2- هر مردى مى تواند به هر زنى سلام كند، و او را به غذائى كه مى خورد، دعوت كند مگر زن جوانى كه صدایش محرك و وسوسه انگیز باشد. كه نسبت به چنین زنى كراهت دارد.
3- پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در جنگها و مسافرتها یكى از همسرانش را همراه خود مى برد و در جنگ احد دخترش حضرت فاطمه علیها السلام ، حضور داشت .
4- اصحاب پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) چهره فاطمه علیها السلام را كه از گرسنگى زرد شده بود دیده اند.
اینها نمونه هائى بود، از دو دسته مآخذ مختلف كه درباره حجاب و عفاف زن نقل شده است . نمونه هاى بسیار دیگرى هم وجود دارد كه جوینده در آیات و احادیث مشاهده مى كند.
در مقام حل مطلب و رفع اختلاف هر زن مسلمانى باید به مرجع تقلیدش ‍ رجوع كند و فتواى او را بخواند و عمل كند، اما از نظر طرح یك مساله علمى ، به عقیده نویسنده ، تضاد و تناقضى بین این دو دسته از ماخذ وجود ندارد، زیرا:
اولا: محدودیت و در خانه نگهداشتن زن ، مشروط شده است به اینكه (( اگر مرد بتواند )) یعنى اگر وضع اجتماعى و خانوادگى ، در شهر یا روستایى چنین باشد كه براى زن هیچ لزومى نداشته باشد كه از خانه بیرون برود، به طورى كه تمام احتیاجات خود و شوهر و فرزندانش با بودن او در خانه تامین شود، و رابطه با مردان بیگانه را شوهر و فرزندانش به عهده گیرند، بهتر است چنین زنى با مردان بیگانه رفت و آمد و آشنایى نداشته باشد. اگر خواننده محترم بگوید: در زمان ما، از میان صدها زن یك زن مى تواند اینگونه زندگى كند، اسلام پاسخ مى دهد: این دستور هم نسبت به همان یك زن صادر شده است .
ثانیا: بدون شك تاكید اسلام در امر حجاب ، به خاطر خیر خواهى و دلسوزى نسبت به خود زن و حفظ عفاف و شخصیت اوست ، و زنان در جذابیت و دلربائى مختلفند، اسلام به زنانى كه قیافه و صداى وسوسه انگیزى دارند، محدودیت مى دهد كه در برابر مردان ، مخصوصا جوانان آشكار نشوند و آنان را تحریك نكنند، ولى نسبت به زنان عادى و كهنسال و روستائیان ساده پوش تا حدى آن محدودیت را برمى دارد.
ثالثا: از لحاظ مقررات اسلام ، چنانكه رعایت عفت بر زن واجب است ، صله رحم هم بر او واجب است و ترك آن از گناهان كبیره بشمار مى رود، چنانكه قضاء حوائج زنان مسلمان واداء حقوق آنها هم بر هر زن مسلمانى واجب است به طورى كه در درس چهاردهم گفته شد. بنابراین زن باید هم به دیدن خویشانش برود و هم عفت خود را حفظ كند.
رابعا: تاریخ نشان داده است كه قدرت غریزه جنسى و فریبكارى و وسوسه شیطانى خیلى بیشتر از آن است كه پسر یا دختر جوانى فكر كند كه او مى تواند در میان آتش برود و خود را حفظ كند. شما به هر دختر جوانى بگویید: حجاب خود را حفظ كن ، مبادا پسران هرزه فریبت دهند مى گوید: من قویتر از آنم كه در دام هرزگان افتم ، من حجاب و محدودیت نمى خواهم ، ولى خداوند مهربان و پیغمبر خیرخواه او مى گوید: براى زن بهتر است ، حجاب خود را رعایت كند.
اگر وضع اجتماعى طورى باشد كه مثلا از میان ده دختر یك دختر فریب بخورد، اسلام دلسوز و خیرخواه به همه دختران دستور مى دهد حجاب را رعایت كنند و از مرآ و منظر جوانان به دور باشند، زیرا آن دخترى كه فریب مى خورد، معلوم نیست كدام یك از آنهاست ، بنابراین لزوم حجاب 9 دختر را شما به عنوان پیشگیرى و رعایت احتیاط فرض كنید، شما دختران عزیز از انواع حیله گریها و دغل بازیهاى جوانان هرزه اطلاع ندارید. تاریخ نشان مى دهد كه آنها حتى زنان شوهردار را فریب داده و به دام انداخته اند.
خامسا: چنانكه مراعات عفت بر زنان لازم است ، سهولت و رواج كارهاى اجتماعى چنانكه مردم در فشار و سختى نباشند هم واجب است شاید استثناء وجه و كفین یعنى عدم وجوب پوشیدن صورت و كف و پشت دستها بر زنان ، هر چند جوان باشند، به همین جهت است ، چنانكه در زمان احرام حج و عمره بر زنان واجبست كه صورت خود را باز گذارند، هر چند در میان انبوه مردان باشند. و نیز بنده ئى كه در خانه زنى خدمت مى كند، اگر موى سر و ساق پاى خانمش را ببیند، مانعى ندارد.
بنابر آنچه گفتیم حدود غیرت ورزى باجا و بیجا كاملا مشخص مى شود: غیرت ورزى شوهر نسبت به زن زمانى پسندیده و مطلوب است كه احتمال فریب خوردن و بدام افتادن او عاقلانه باشد یا حتى اگر وضع زن طورى باشد كه پسر جوان را تحریك كند و به اصطلاح به نظر ریبه (با سوء نیت و قصد لذت ) به او نگاه كند، خود زن وظیفه دارد كه در آن مورد و با آن وضع ظاهر نشود و شوهر هم باید او را از قبآن كار منع كند، ولى اگر وضع زنى عادى است و هیچ گونه احتمال فساد و ریبه ئى در كار نیست ، شوهر نباید سخت گیرى و جلوگیرى كند و آیات و روایات مختلف اسلامى هم به همین جهت ناظر است ، یعنى در مورد زنان جاذب و صاحب وضع جالب سخت گیرى و محدودیت است و براى زنان عادى و داراى وضع غیر جاذب ، دستور اسلام هم ساده و عادى است و در موردى هم كه فساد و ریبه مشكوك باشد، عقل حكم مى كند، به عنوان پیشگیرى و رعایت احتیاط و نیز به خاطر اهمیت عفت زن و سلامت نسل ، لباس زن و حركات و نگاه او جاذب و جالب نباشد.

دلیل
81- و ان استطعت اءن لا یعرفن غیرك فافعل .
اگر بتوانى كارى كن ، كه زنانت غیر تو نشناسند. (86)
82- فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض .
شما زنان نباید صداى خود را در گفتار نازك كنید تا مرد بیمار دل به طمع افتد. (87)
از آیه شریفه استفاده مى شود كه اگر سخن گفتن زن ساده و عادى باشد مانعى ندارد و حرمت در صورتى است كه زن عمدا صدایش را نازك و محرك كند، و شرط دیگرى كه از آیه استفاده مى شود اینست كه حرمت در صورتى است كه آن صدا را مرد بى تقوایى بشنود و در زن طمع كند، پس اگر زن چنین وضعى را در شنوندگان سراغ نداشته باشد، مثل اینكه شنوندگان ، زنان و كودكان و سالخوردگان باشند، سخن گفتن و حتى نازك كردن صدا هم مانعى ندارد و نیز استفاده دیگرى كه از آیه شریفه مى شود، این است كه : بستر و حجاب و محدودیتى كه اسلام براى زن قائل است ، به خاطر مفاسدى است كه از بى پرده بودن و آشكار شدن او در برابر مردان بى تقوى حاصل مى شود، - چنانكه در درس چهاردهم از قول شیخ حر عاملى نقل كردیم - ولى این سخن به آن معنا نیست كه حجاب و تستر بر زن لازم نیست ، مگر در صورتى كه فساد و ریبه ئى در كار باشد، زیرا چنانكه در همین درس گفتیم ، چون وقوع فساد آشكار نیست و دختر سست عنصر و پسر هرزه شناخته نمى شود، به عنوان احتیاط و پیشگیرى از وقوع مفسده احتمالى ، به حكم عقل تستر و حجاب بر همه زنان لازم مى شود تا عده قلیل و حتى یك درصد آنها هم به تباهى و فساد كشانده نشوند.
83- یا اءیها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ، ذلك اءدنى ان یعرفن فلا یؤ ذین . اى پیغمبر به همسران و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو، روپوشهایشان را به خودشان بپیچند این مناسبتر است كه آنان را بشناسند و آزارشان نكنند. (88)
وقتى زنان چادر یا عباى روپوشى را به خود پیچیدند، جوانان هرزه اى كه در سر راه ایستاده اند، مى فهمند كه آنها زنان عفیف و پاكدامن مى باشند، لذا ایشان را با شوخى كردن و متلك گفتن آزار نمى دهند.
84- والقواعد من النساء اللاتى لا یرجون نكاحا فلیس علیهن جناح اءن یضعن یثابهن غیر متبرجات بزینه و اءن یستعففن خیر لهن .
و زنانى كه از عادت و زائیدن وامانده اند و امید شوهر كردن ندارند، گناهى بر آنها نیست كه بدون نمایش زینت ، روپوش خویش نزد نامحرمان ، از تن برگیرند، ولى اگر خوددارى كنند، برایشان بهتر است . (89)
مقصود از روپوش ، عبا یا چادر یا هر جامه دیگرى است كه زن روى پیراهن و روسرى خود مى پوشد. پوشیدن چنین روپوشى براى زنان جوان لازم است و براى زنان پیرى كه امید شوهر كردن ندارند، لازم نیست به شرط اینكه به قصد نمایش زینت نباشد ولى آنها هم اگر رعایت عفت كنند و آن روپوش را كنار نگذارند بهتر است .
85- استاءذن ابن ام مكتوم على النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) و عنده عایشه و حفصه ، فقال لهما: قوما فادخلا البیت ، فقالتا: انه اءعمى ، فقال ان لم یركما فانكما تریانه .
ابن ام مكتوم - كه نابینا بود - اجازه گرفت و خدمت پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسید، در حالى كه دو زوجه آنحضرت : عایشه و حفصه نزدش ‍ بودند، حضرت به آنها فرمود: برخیزید و به خانه روید، آنها گفتند: او كه نابیناست . فرمود: اگر او شما را نمى بیند، شما كه او را مى بینید. (90)
پیداست كه این حدیث در مورد نهى از نگاه كردن زن به مرد است نه مرد به زن ، بعلاوه فقهاء عظام در این حدیث احتمال خصوصیت مورد مى دهند و مى گویند این حكم را نمى توان تعمیم داد، یعنى تنها به استناد به این حدیث نمى توانیم بگوییم : اگر زنى در برابر مرد كورى قرار گیرد و تصمیم جدى بگیرد كه به آن مرد نگاه نكند، باز هم لازم باشد، از نزد او برخیزد و برود، بلكه در چنین موردى مى توان گفت : زن اختیار دارد كه یا آنجا بنشیند و به مرد نگاه نكند، یا از آنجا برخیزد و برود تا او را نبیند، مگر این كه دلیل دیگرى داشته باشیم كه برخاستن را به طور كلى لازم بداند.
86- و لا یضربن باءرجلهن لیعلم ما یخفین زینتهن .
زنان پاهاى خود را جورى به زمین نزنند كه زینتهاى نهانى ایشان دانسته شود. (91)
87- عن اءبیعبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم ) قال : ما یاءمن الذین ینظرون فى اءدبار النساء اءن ینظر بذلك فى نسائهم .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: كسانى كه به پشت و عقب زنان نگاه مى كنند، ایمن نباشند از این كه دیگران به عقب زنان آنها نگاه كنند. (92)
88- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): اذا جلست المراءه مجلسا فقامت عنه فلا یجلس اءحد فى مجلسها حتى یبرد.
هر گاه زنى از جائى كه نشسته بر خیزد، مردى در آنجا ننشیند مگر زمانى كه سرد شود. (93)
89- عن ابى بصیر، عن اءبیعبدالله ، قال : قلت له : هل یصافح الرجل المراءه لیست بذات محرم ؟
فقال : لا، الا من وراء التوب - و فى اخرى - و لا یغمزكفها.
ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام ) پرسیدم : آیا مرد مى تواند با زن نامحرم دست بدهد؟ فرمود: نه ، مگر از زیر پارچه ئى . و در روایت دیگر است كه دست زن را فشار ندهد. (94)
90- عن اءبیعبدالله (علیه السلام ) قال : كان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) یسلم على النساء و یرددن علیه و كان امیرالمومنین (علیه السلام ) یسلم على النساء و كان یكره اءن یسلم على الشابه منهن ...
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به زنها سلام مى كرد و زنها جواب مى دادند و امیرالمومنین (علیه السلام ) به زنها سلام مى كرد، ولى از سلام كردن به زن جوان كراهت داشت . (95)
91- كان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اذا اراد سفرا اءقرع بین نسائه فاءیتهن خرج سهمها خرج بها...
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) هر گاه مى خواست به سفر برود، براى بردن زنى همراه خویش قرعه مى كشید و اسم هر زن كه در قرعه بیرون مى آمد، او را همراه خود مى برد. (96)
92- عن عمران بن الحصین ، قال : كنت عند النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) جالسا اذ اءقبلت فاطمه علیها السلام و قد تغیر وجهها من الجوع
عمران گوید خدمت پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نشسته بودم كه فاطمه (س ) وارد شد، در حالى كه چهره اش از گرسنگى دگرگون بود. و در روایت دیگر جابر بن عبد الله انصارى چهره حضرت فاطمه را از گرسنگى زرد مى بیند. (97)
93- عن اءبى بصیر، عن اءبیعبدالله (علیه السلام ) قال ساءلته عن قول الله عزوجل (( و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها )) قال الخاتم و المسكه .
ابو بصیر گوید از امام صادق (علیه السلام ) پرسیدم از معنى آیه شریفه (( زنان نباید زینت دست خود را آشكار كنند مگر آنچه خود ظاهر است )) فرمود: (مقصود از آنچه ظاهر است ) انگشتر و دست برنجن مى باشد. (یعنى دیدن انگشتر و دست بند زن مانعى ندارد زیرا پوشیدن و نگاه داشتن آن موجب عسر و حرج است . (98)
94- فلما كان لیله الزفاف اءتى النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) ببغلته الشهباء و ثنى علیها قطیفه و قال لفاطمه : اركبى و اءمر سلمان اءن یقودها.
حضرت فاطمه (علیه السلام ) در شب عروسیش سوار بر استرى بود و سلمان افسار آن را گرفته و مى برد. (99)
95- سمعت اءبا عبدالله (علیه السلام ) یقول : ان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) دخل بیت ام سلمه فشم ریحا طیبه فقال اءتتكم الحولاء فقالت هوذا هى ... (100)
زنى به نام (( حولاء )) در مدینه عطر فروشى مى كرد و یكى از مشتریانش ‍ پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بود. (101)
96- سمعت اءبا عبدالله (علیه السلام ) یقول : لاباءس بالنظر الى راءوس ‍ اءهل تهامه و الاعراب و اءهل السواد والعلوج لاءنهم اذانهوا لا ینتهون .
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: نگاه كردن به موى سر زنان چادرنشین و روستائیان و گبران آتش پرست و اقلیتهاى مذهبى مانعى ندارد، زیرا اگر آنان را نهى كنى ، گوش نمى كنند. (102)
از دلیلى كه امام (علیه السلام ) در آخر روایت فرمود، معلوم مى شود كه هر زن روستایى شامل این حكم نیست ، بلكه روستائى اى كه قدرت فهم مسائل دین را نداشته باشد، چنانكه زن دیوانه هم چنین است .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

چهارشنبه 25/5/1391 - 0:17 - 0 تشکر 513190

درس بیست و دوم : مشورت با زن


روشن است كه انسان عاقل مى خواهد با عنصر متخصص مشورت كند: با مهندس در امر ساختمان ، با قابله در امر زایمان و با آشپز در امر غذا پختن ، بعلاوه انسان درباره این امور مایل است كسى را پیدا كند، كه در فن خود متخصص تر تجربه دیده تر و عاقلتر باشد، از این رو كلمه (( ریش سفید و گیس سفید )) را براى این اشخاص بكار مى برند، یا كلمات (( سرد و گرم چشیده ، پستى و بلندى دیده و پیراهن بیشترى پاره كرده )) و امثال آن را.
دین مقدس اسلام ، درباره مشورت با زن عینا همین مطلب عقلى را بیان مى كند. خداوند متعال زن را براى امور خانه دارى و تربیت فرزند آفریده است ، تربیت فرزندانى كه همان ، عالمان و شاعران و عارفان و مجتهدان و سلحشوران و نوابغ زمان مى شوند و همه اینها قسمتى از آغاز عمر خود را كه آماده شكل گیرى براى تخصصهاى بعدى مى شوند، در دامن مادران مى گذرانند، ولى از خود بانو نباید انتظار داشت كه همه تخصصها را داشته باشد تا به فرزند خود بیاموزد. فرزند قسمت عمده تخصصها را بعد از بلوغ و از مردان عالم و عارف و سلحشور و هنرمند مى آموزد.
خداوند مرد را براى امور خارج خانه ، امور سخت و طاقت فرسا، مانند حرفه و صنعت ، جنگ و صلح ، كشتى و زورآزمایى ، كسب و پیشه ، و خلاصه براى مبارزه در برابر مشكلات زندگى آفریده است و از زمانى كه انسان ، روى كره خاكى قدم نهاده است ، روش زندگى او این گونه بوده است ، البته موارد استثنائى هم وجود داشته كه اسلام روشن بین حتى موارد استثنا را هم در نظر گرفته است .
اسلام مى گوید: در امورى كه مربوط به زنان نیست ، با آنها مشورت نكنید، و در امورى كه مختص به آنهاست ، با ایشان مشورت كنید، مانند امور مربوط به دخترانشان ، و نیز در امور مربوط به مردان هم با زنان مشورت نكنید، مگر با زنى كه در امر مورد نظر عقل و تجربه كافى داشته باشد.
اى عاقلان و اندیشمندان واى عارفان و خردمندان جهان آیا در این جهان مكتبى و آئینى ، اندیشمندانه تر، منصفانه تر، واقع بینانه تر از اسلام یافته اید؟

دلیل
97- ائتمروا النساء فى بناتهن .
با زنانتان در امور مربوط به دخترانشان مشورت كنید. (103)
98- ایاك و مشاوره النساء، فان راءیهن الى اءفن و عزمهن الى وهن .
از مشورت با زنان بپرهیز كه نظریه آنها ناقص است و تصمیمشان بسستى مى گراید. (104)
(على (علیه السلام ) در خطبه 78 نهج البلاغه مقدار نقص عقل زن را نسبت به مرد معین نموده و با استشهاد به آیه قرآن كه شهادت دو زن را مطابق یك مرد بیان كرده است ، عقل یك زن را نصف عقل یك مرد مى داند، آن هم در امور مربوط به شهادت و مانند آن كه مردان در آن امور تجربه بیشترى دارند. چنانكه در درس چهل و ششم بیان مى كنیم .)
99- ایاك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل .
از مشورت با زنان بپرهیز مگر با زنى كه كمال عقل او آزمایش شده باشد. (105)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.