تصمیم تجدید نظر در قانون اساسی
تجدید نظر در قانون اساسی در هر كشوری سر فصل مهمی در تاریخ قانونی آن كشور به حساب می رود و نقشی اساسی در تحولات حقوقی و سیاسی جامعه ایفا می كند. به طور طبیعی در هر زمان و در اثر وزش هر نسیم سیاسی و یا اجتماعی ممكن است عده ای را به فكر بیاندازد كه قانون اساسی را به میل خود تغییر دهند و آن را به گونه ای درآورند كه مطابق میل و سلیقه آنان درآید. تحقق چنین امری می تواند ماهیت قانون اساسی را كه ماهیت آن ثبات آفرینی است دچار خدشه و آسیب قرار دهد و شأن آن را تا حد قوانین عادی پایین آورد.
قوانین عادی را نمایندگان مردم هر از چند گاهی می توانند مطابق مقتضیات دگرگون كنند، اما قانون اساسی در هر كشوری مایه ثبات سیاسی و حقوقی به شمار آمده مكانیزم های سخت تر و دشوارتری را برای تحول آن پیش بینی می كنند. در كشور ما مكانیزم تغییر قانون اساسی بر اساس محدودیت زمانی نیست و سعی شده بر اساس شرائط دیگری همچون شیوه پیشنهاد بازنگری و مكانیزم تصمیم گیری در مورد بازنگری ضریب عقلانیت در این خصوص افزایش یابد و بر اساس اصل یكصد و هفتاد و هفتم قانون اساسی كه در بازنگری سال 1368 در قانون اساسی گنجانده شده است .
اولاً: بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در موارد ضروری و نه به هر بهانه ای، انجام می گیرد.
ثانیاً: مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص تصمیم می گیرد.
ثالثاً: در زمینة موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی با پیشنهاد هایی بازنگری را به سمت صلاح جامعه جهت دهی می كند.
اینكه تصمیم به تجدید نظر در قانون اساسی با مقام رهبری نظام و تحت نظارت وی می باشد، بر اساس سیره حضرت امام (ره) در اولین بازنگری قانون اساسی، در قانون اساسی گنجانده شده و این شیوه مطمئن ترین راه نیز به شمار می آید، زیرا در این شیوه كل جریان بازنگری و تجدید نظر در اختیار رهبری كه رأس هرم نقطه اعتماد ملی است قرار می گیرد. ابتكار بازنگری، موارد اصلاح و تتمیم، تصویب و امضای رهبری، تركیب اعضای شورای بازنگری همه حاكی از این است كه مردم باید چیزی را تأیید كنند كه تا حد ممكن نظر مساعد رهبری نظام را نیز به همراه خود دارد و بدینسان در بازنگری نیز پیوند میان رأی رهبری و اراده عمومی متجلی شده است.