• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 382)
شنبه 21/5/1391 - 0:24 -0 تشکر 502960
‌ ‌گواهی ‌

‌ رابرت‌ آئودی‌

‌ ‌ترجمه: علی‌اكبر احمدی‌

 

اگر تنها منابع‌ شناخت‌ و دستیابی‌ به‌ باور توجیه‌ شده‌ عبارت‌ بودند از ادراك‌ حسی، حافظه، خودآگاهی‌ و عقل، در این‌ خصوص‌ دچار فقر می‌شدیم. حتی‌ حرف‌ زدن‌ و فكر كردن‌ را هم‌ بدون‌ كمك‌ دیگران‌ یاد نمی‌گیریم‌ و بخش‌ اعظم‌ دانسته‌های‌ ما به‌ مطالبی‌ كه‌ دیگران‌ به‌ ما انتقال‌ می‌دهند، وابسته‌ است. كودكان‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ خود برای‌ شناختن‌ جهان، كاملاً‌ به‌ دیگران‌ وابسته‌اند. فیلسوفان‌ برای‌ بحث‌ پیرامون‌ وابستگی‌ ما به‌ حرف‌های‌ دیگران‌ در مورد توجیه‌ و شناخت، از واژه‌ «گواهی» استفاده‌ می‌كنند. اگر ادراك‌ حسی، حافظه، خودآگاهی‌ و عقل‌ به‌ منزله‌ منابع‌ منفرد اصلی‌ ما برای‌ دستیابی‌ به‌ توجیه‌ و شناخت‌ باشند، در آن‌ صورت‌ گواهی‌ نیز منبع‌ اجتماعی‌ اولیه‌ ما در كسب‌ توجیه‌ و شناخت‌ است. به‌ هر حال، انواع‌ گوناگونی‌ از گواهی‌ وجود دارد و این‌ سؤ‌ال‌ پیش‌ می‌آید كه‌ هر كدام‌ چگونه‌ باعث‌ شناخت‌ و توجیه‌ می‌شود.

شنبه 21/5/1391 - 0:36 - 0 تشکر 503009

‌ ‌پشتیبانی‌ از باورهای‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ توسط‌ گواهی، بدون‌ استفاده‌ از گواهی‌


اگر در دیدگاه‌ دیوید هیوم‌ راجع‌ به‌ گواهی، مبنی‌ بر اینكه‌ گواهی‌ می‌تواند فقط‌ براساس‌ یك‌ نوع‌ كسب‌ مشروعیت‌ از طریق‌ رجوع‌ به‌ منابع‌ دیگر، شناخت‌ را پایه‌گذاری‌ كند، تأمل‌ كنیم، این‌ سؤ‌ال‌ برایمان‌ پیش‌ می‌آید كه‌ شناخت‌ و توجیه‌ مبتنی‌ بر گواهی، حتی‌ اگر مورد به‌ مورد در نظر گرفته‌ شوند، تا چه‌ اندازه‌ می‌تواند به‌وسیله‌ شناخت‌ و توجیهی‌ كه‌ از نوع‌ دیگری‌ باشند، پشتیبانی‌ شوند. از نظر هیوم، «اطمینان» ما در خصوص‌ هر موضوعی‌ كه‌ به‌ گواهی‌ وابسته‌ باشد، «از هیچ‌ اصلی‌ به‌ جز مشاهده‌ حقانیت‌ گواهی‌ آدمی، و همچنین‌ مشاهده‌ سازگاری‌ معمول‌ واقعیت‌ها با گزارش‌ شاهدان، ناشی‌ نمی‌شود.»


بیایید بپرسیم‌ كه‌ ایا به‌ ازای‌ هر گزاره‌ای‌ كه‌ در باور داشتن‌ به‌ آن‌ (تماماً) بر پایه‌ گواهی‌ توجیه‌ شده‌ایم، دارای‌ توجیهی‌ از منابع‌ دیگر هستیم‌ یا خیر. نظر به‌ اینكه‌ این‌ منابع‌ دیگر آنچه‌ را كه‌ به‌طور موجه‌ و بر پایه‌ حافظه‌ باور می‌كنیم، شامل‌ می‌شوند، لذا می‌توانند به‌ سادگی‌ در تشكیل‌ گزاره‌هایی‌ كه‌ در اصل‌ بر پایه‌ گواهی‌ بوده‌اند سهمی‌ داشته‌ باشند كه‌ در این‌ صورت‌ مستقل‌ از گواهی‌یی‌ كه‌ نیازمند پشتیبانی‌ است، عمل‌ می‌كند. بیشتر مطالبی‌ را كه‌ در حافظه‌ خود نگهداری‌ می‌كنیم، چیزهایی‌ هستند كه‌ شخصاً‌ از طریق‌ گفته‌ها یا نوشته‌های‌ دیگران‌ باور كرده‌ایم. اگر آنچه‌ از طریق‌ گواهی، آموخته‌ شده‌ و در حافظه‌ نگهداری‌ می‌شود، بتواند باور داشتن‌ به‌ گزاره‌ای‌ را كه‌ مورد گواهی‌ كسی‌ بوده‌ است، توجیه‌ كند، آنگاه‌ ممكن‌ است‌ در مورد هر چیزی‌ كه‌ به‌ نحوی‌ موجه‌ بر پایه‌ گواهی‌ باور می‌نماییم، مجهز به‌ توجیهاتی‌ باشیم‌ كه‌ به‌طور مستقل‌ پایه‌گذاری‌ شده‌ باشند. مثلاً‌ بسیاری‌ از باورهای‌ ما دربارة‌ شرایط‌ قابل‌ اعتماد بودن‌ مردم، در حافظه‌مان‌ نگهداری‌ شده‌اند؛ بنابراین، حتی‌ اگر هم‌ هیچ‌ مدركی‌ درخصوص‌ P نداشته‌ باشیم، شاید برای‌ این‌ تصور خود دلیلی‌ داشته‌ باشیم‌ كه‌ گفته‌ شدن‌ گزاره‌P از سوی‌ شخص‌ گواهی‌دهنده، دلیلی‌ است‌ برای‌ باور كردن‌ آن. به‌ هر حال، برخی‌ از این‌ باورهای‌ توجیه‌ شده‌ از طریق‌ حافظه، توجیه‌ نمی‌شوند مگر آنكه‌ در مرحله‌ای، در باور كردن‌ چیزی‌ بر پایه‌ گواهی‌ توجیه‌ شده‌ باشیم‌ (مثلاً‌ هنگامی‌ كه‌ گواهی‌ كسی‌ را در بررسی‌ گواهی‌ شخص‌ دیگری‌ می‌پذیریم). شاید یك‌ نوع‌ دور باطل‌ در كار باشد، اما می‌توان‌ چنین‌ استدلال‌ نمود كه‌ چون‌ حافظه‌ یك‌ منبع‌ بنیادی‌ برای‌ توجیه‌ است‌ و چون‌ گواهی‌ فی‌نفسه‌ منبعی‌ برای‌ توجیه‌ غیر استنتاجی‌ است، حداقل‌ لازم‌ نیست‌ كه‌ درخصوص‌ پشتیبانی‌ یك‌ گواهی‌ از طریق‌ توسل‌ به‌ باورهای‌ موجه‌ حافظه‌ای، بدان‌ صوت‌ كه‌ در اصل‌ بر پایه‌ یك‌ گواهی‌ دیگر توجیه‌ شده‌ باشند، هیچ‌ دور باطلی‌ وجود داشته‌ باشد.


برای‌ نشان‌ دادن‌ این‌ نكته‌ها درباره‌ توجیه‌پذیری‌ یك‌ باور بر پایه‌ گواهی، مورد و مثالی‌ را درباره‌ یك‌ كشور كه‌ من‌ از نزدیك‌ آن‌ را نمی‌شناسم، درنظر می‌گیریم. برنامه‌ اخبار رادیو وقوع‌ زمین‌لرزه‌ای‌ را در اندونزی‌ اعلام‌ می‌كند. از سویی‌ به‌ شبكه‌ خبری‌ مورد نظر و اینكه‌ چقدر در اعلام‌ اخبار اشتباه‌ می‌كند فكر می‌كنم‌ و از سوی‌ دیگر، به‌ وضعیت‌ زمین‌شناسی‌ اندونزی، و البته‌ هیچكدام‌ از این‌ افكار برایم‌ واضح‌ و دقیق‌ نیست. می‌توان‌ گفت‌ كه‌ چنین‌ توجیهی‌ بسیار ضعیف‌ است، به‌ویژه‌ بدان‌ سبب‌ كه‌ من‌ به‌ باورهای‌ به‌دست‌ آمده‌ از طریق‌ گواهی‌ متكی‌ هستم‌ (اگرچه‌ گواهی‌ مورد نظر ممكن‌ است‌ مستقل‌ از قابل‌ اعتماد بودن‌ شبكه‌ خبری‌ مزبور باشد). مسلماً‌ چنین‌ توجیهی‌ اصلاً‌ قطعی‌ نیست. اما دلیل‌ خوبی‌ هم‌ وجود ندارد كه‌ بگوییم‌ حتماً‌ ناقص‌ است.


می‌توان‌ پرسید كه‌ آیا امكان‌ دارد كه‌ یك‌ توجیه‌ سراسری‌(global justification) را برای‌ تمام‌ مجموعه‌ گزاره‌هایی‌ كه‌ بر پایه‌ گواهی‌ باور می‌كنیم، یا در اصل، باور كرده‌ایم، فراهم‌ آوریم. در اینجا حداقل‌ با دو پرسش‌ سر و كار داریم. اگر بخواهیم‌ به‌ همه‌ گزاره‌هایی‌ كه‌ باور داریم، به‌طور پیوسته، رجوع‌ كنیم‌ - یعنی‌ به‌ یك‌ گزاره‌ طولانی‌ متشكل‌ از گزاره‌ اول‌ و دوم‌ و سوم‌ و غیره‌ - در آن‌ صورت‌ حتی‌ تصور چنین‌ عظمتی‌ ناممكن‌ است، چه‌ رسد به‌ توجیه‌ آن. اگر به‌ مجموعه‌ باورهای‌ مبتنی‌ بر گواهی‌ یك‌ فرد به‌صورت‌ خلاصه‌ شده‌ و فشرده، رجوع‌ كنیم، هنوز هم‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ توجیه‌ آن‌ را چگونه‌ دریابیم. با این‌ اوصاف، اگر اجازه‌ ندهیم‌ كه‌ بعضی‌ از باورهای‌ مبتنی‌ بر گواهی، بعضی‌ دیگر را توجیه‌ كنند و بكوشیم‌ تا قضاوت‌ خود را درباره‌ همه‌ این‌ باورهایی‌ كه‌ در ذهن‌ خود داریم‌ معوق‌ نگاه‌ داریم‌ (به‌ فرض‌ آنكه‌ معوق‌ نگه‌داشتن‌ چنین‌ حجم‌ عظیمی‌ از قضاوت‌ها امكان‌پذیر باشد)، گمان‌ نمی‌كنم‌ كه‌ یك‌ چنین‌ طرح‌ توجیهی‌ مشترك‌(corporate) سراسری‌ و فراگیری‌ بتواند مؤ‌ثر واقع‌ شود.


جای‌ تردید است‌ كه‌ بتوانیم‌ همواره‌ در حین‌ ارزیابی‌ گواهی، حداقل‌ به‌طور غیرمستقیم، از اتكا به‌ گواهی‌ پرهیز كنیم. مثلاً‌ حتی‌ احساس‌ ما دربارة‌ سابقه‌ گواهی‌دهنده‌ غالباً‌ به‌ آنچه‌كه‌ بر پایه‌ گواهی‌ باور داریم، برمی‌گردد. به‌عنوان‌ مثال، از طریق‌ رجوع‌ به‌ یك‌ شبكه‌ خبری‌ می‌توان‌ شبكه‌ دیگری‌ را از لحاظ‌ صحت‌ اخبار، امتحان‌ كرد.


چنین‌ به‌ نظر نمی‌رسد كه‌ یك‌ روش‌ عمومی‌ برای‌ فراهم‌ آوردن‌ یك‌ توجیه‌ سراسری‌ نسبت‌ به‌ این‌ گزاره‌ كه‌ تمام‌ مجموعه‌ باورهای‌ مبتنی‌ بر گواهی‌ (یا حتی‌ قسمت‌ عمده‌ای‌ از عناصر آن) موجه‌ است، وجود داشته‌ باشد. اما نیازی‌ به‌ فراهم‌ آوردن‌ چنان‌ طرح‌ توجیه‌ سراسری‌ و فراگیری‌ نداریم‌ و معرفت‌شناسی‌ گواهی، آنگونه‌ كه‌ من‌ آن‌ را مطرح‌ كردم، تلویجاً‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ باورهای‌ موجه‌ مبتنی‌ بر گواهی، به‌طور منفرد و برحسب‌ منابع‌ بنیادی‌ باور، برای‌ فرد باوركننده‌ توجیه‌ شده‌اند. در مورد شناخت‌ مبتنی‌ بر گواهی، حتی‌ این‌ هم‌ لازم‌ نیست؛ به‌ نظر می‌رسد كه‌ شرایط‌ انتقال‌ شناخت‌ از طریق‌ گواهی، به‌ همین‌ نحو، وابسته‌ به‌ توجیه‌ نیست: اگرچه‌ باورهای‌ موجهی‌ كه‌ بر ضد باور اصلی‌ باشند می‌توانند گواهی‌ را ابطال‌ كنند، اما در صورت‌ فقدان‌ چنان‌ باورهایی، شخص‌ مخاطب، شناخت‌ را از طریق‌ گواهی‌ به‌دست‌ می‌آورد. اگر این‌ طور نبود، توضیح‌ چگونگی‌ یادگیری‌ زبان‌ از سوی‌ كودكان‌ بسیار دشوار یا حتی‌ ناممكن‌ می‌شد.


گواهی‌ منبعی‌ طبیعی‌ و گسترده‌ برای‌ باورها است. بسیاری‌ از این‌ باورها موجه‌اند و یا تشكیل‌ شناخت‌ می‌دهند. حتی‌ ممكن‌ است‌ تشكیل‌دهنده‌ی‌ شناخت‌ بنیادی‌ و یا باور بنیادی‌ باشند، به‌ این‌ معنا كه‌ این‌ شناخت‌ها و باورها مبتنی‌ بر پیش‌فرض‌هایی‌ نیستند و ضمناً‌ در زندگی‌ فرد باوركننده‌ نیز نقشی‌ اساسی‌ ایفا می‌كنند. بنابراین‌ می‌توانیم‌ بگوییم‌ كه‌ باورهای‌ مبتنی‌ بر گواهی، از لحاظ‌ روان‌شناختی، معرفت‌شناختی‌ و وجودی، بنیادی‌ هستند. اما بنیادی‌ بودن‌ آنها از لحاظ‌ معرفت‌شناختی‌ فقط‌ به‌ این‌ معنا است‌ كه‌ به‌طور استنتاجی، به‌ شناخت‌ یا باور توجیه‌ شده‌ هیچ‌ پیش‌فرضی‌ وابسته‌ نیستند. باورهای‌ مزبور، به‌ این‌ معنا كه‌ فرد دارای‌ شالوده‌هایی‌ برای‌ شناخت‌ و توجیه‌ است، برخلاف‌ باورهای‌ ادراكی‌ از نظر معرفت‌شناختی‌ مستقل‌ نیستند، و به‌ این‌ معنا كه‌ فرد دارای‌ شالوده‌ای‌ به‌ لحاظ‌ تجربی‌ متفاوت‌ از گواهی‌ (مثلاً‌ شنیدن‌ حرف‌های‌ دیگری) است، از لحاظ‌ روان‌شناختی‌ هم‌ مستقل‌ نیستند. بنابراین، باورهایی‌ كه‌ مبتنی‌ بر گواهی‌ هستند، وابسته‌ به‌ منابع‌اندdependent) نsource)، اما لزوماً‌ وابسته‌ به‌ پیش‌فرض‌ها نیستند. گواهی‌ به‌عنوان‌ منبعی‌ برای‌ شناخت‌ و توجیه، هم‌ از لحاظ‌ معرفت‌شناختی‌ و هم‌ از لحاظ‌ روان‌شناختی، به‌ منابع‌ دیگر وابسته‌ است. با این‌ اوصاف، این‌ موضوع‌ با ایفای‌ نقش‌ بسیار اساسی‌ و مهم‌ خود در رشد بهنجار توجیهات‌ و شناخت‌های‌ ما، كاملاً‌ سازگار است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.