• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 951)
جمعه 20/5/1391 - 13:38 -0 تشکر 502015
معنویت همزاد و همگام انسان نگاهی دینی ـ روان‏شناختی

رحیم ناروئی نصرتی


«معنویت» از واژگان متداول در میان خواص و مردم عادی می‏باشد. خواص و اهل فن در عبارت‏هایی نظیر «معنویت چیست»، «دینداری، معنویت و اخلاق چه رابطه‏ای با هم دارند» و «رشد معنوی چیست»، از این لفظ استفاده می‏كنند. افراد عادی نیز این واژه را در ضمن جملاتی مانند «فردی معنوی»، «رهبر معنوی» و «هدایت معنوی» به كار می‏گیرند.

این واژه در ادبیات معاصر نیز به طور گسترده به كار می‏رود. معمولا در متونی كه از ارتباط انسان با وجودی فراتر از جهان مادی سخن به میان می‏آید، به نحوی این لفظ یا مترادف آن به چشم می‏خورد. در منابع مربوط به ادیان، روان‏شناسی، روان‏شناسی دین، تعلیم و تربیت نیز می‏توان آن را یافت. به هر حال، این واژه بیانگر یكی از ویژگی‏های آدمیان است كه گاه و بیگاه در رفتار آدمی نمود پیدا می‏كند. همان‏گونه كه شادی و غم، آرامش و اضطراب، و شجاعت و جبن، خصوصیات انسان را بر ملا می‏سازند، معنویت و معنوی نیز اغلب در قلمرو انسان به كار می‏روند.

قرابت معنایی سه واژه دین، اخلاق، و معنویت موجب گردیده كه محققان درصدد بررسی و بیان تمایز این واژگان برآیند.

جمعه 20/5/1391 - 14:17 - 0 تشکر 502049

مؤلفه‏ های معنویت در اسلام




خدا


آغاز و پایان معنویت در اسلام به خدا ختم می‏شود. اولین قدم در معنویت اسلامی، پذیرش موجودی برتر و تأثیرگذار تام در زندگی انسان و عالم هستی می‏باشد. بدون اعتراف اجمالی به چنین واقعیتی، معنویت اسلامی شروع نمی‏شود. در قرآن می‏خوانیم: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَیٍْ عَلِیمٌ) (حدید: 3) آیات اول سوره عصر نیز آغاز حركت انسان را به نحو صحیح بیان می‏كند كه با ایمان به خدا شروع می‏شود و با خصوصیات ویژه‏ای پایان می‏یابد. برخی خصوصیات آن به طور پراكنده در متون دینی نظیر قرآن و روایات آمده است. مثلا، در قرآن ویژگی‏هایی برای خدا ذكر شده كه انسان در سیر معنوی خود دقیقا به مفاد آن‏ها علم پیدا می‏كند، به گونه‏ای كه دیگر تردید در وجود او باقی نمی‏ماند. ویژگی‏های روانی او نیز صورتی خاص می‏یابد، به گونه‏ای كه هیچ امری در زندگی او را از یاد خدا باز نمی‏دارد، نفس آرام می‏شود و دیگر دغدغه‏ای سراغ او نمی‏آید. اینكه خدا فرموده: ما از رگ گردن به تو نزدیك‏تریم، چنین رابطه‏ای را در عالی‏ترین حدّ ممكن درك می‏كند و صفات جمال و جلال خدا را می‏فهمد و تسلیم محض می‏گردد و سؤالی برایش باقی نمی‏ماند؛ یعنی از آن نقطه‏ای هم كه حضرت ابراهیم فرمود: خدایا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده می‏كنی، می‏گذرد و در مسیر مستقیم با سرعت وصف‏ناپذیر در محضر خدا به حركت در می‏آید. بی‏تردید بهترین ویژگی‏های انسان كامل همان است كه در زندگی‌ائمه‌(دوازده امام) در شرایط مختلف نمودار گشت؛ مانند آنچه از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، علی(علیه‌السلام) و اولاد معصوم او سراغ داریم كه به تفصیل از آن بحث شده است.


وساطت


معنویت در اسلام به ویژه در میان شیعیان، حداقل در برخی مراتب آن، بدون واسطه میسّر نیست. كسانی هستند كه می‏پرسند وجود اشیا یا اشخاصی كه نقش واسطه را بین انسان و خدا دارند، در زندگی انسان چه نقشی دارند؟ آیا اگر كسی در جایی بنشیند و همواره تلاش كند به یاد خدا باشد و بگوید: من می‏دانم خدا هست و از طرفی می‏دانم هدف تمام برنامه‏هایی را كه خدا فرستاده یاد خودش می‏باشد، من نیز به یاد خدا هستم، بنابراین چیز دیگری لازم ندارم، آیا معنویت مطلوب در اسلام به این‏صورت تحقق پیدا می‏كند؟ به راستی چرا در اسلام گروهی پیدا شده‏اند و معتقدند بدون پیامبر و امام معصوم نمی‏توان به نهایت مطلوب انسانی دست یافت؟ اینكه امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: من از شروط كلمه «لاالهَ الاالله» هستم، دقیقا به چه نكته مهم روان‏شناختی انسانی اشاره می‏كند؟ بعید است كه كلام حضرت از یك واقعیت ارتباطی در نفس الامر حكایت نكند. به عبارت دیگر، اگر كسی «یا خدا» را بدون توجه به معارف محمدی و علوی بگوید، آیا در مسیر صحیح سیر به سوی خداوند قرار دارد یا خیر؟ در اینجا به نكته‏هایی اشاره می‏كنیم تا قدری بحث بیشتر روشن شود:


1. ارتباط ذاتی: انسان با خدا ارتباط ذاتی دارد؛ به این معنا كه در ذات خود به علت خود وابستگی تام دارد.


2. آشنایی ذات با خالق: انسان در این آشنایی ذاتی و اعتراف به وجود و سلطنت، به واسطه نیاز ندارد؛ یعنی اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام(علیه‌السلام) هم نباشد، چنین ارتباط و شناخت ذاتی برای انسان وجود دارد. ظاهرا وجود یا عدم این رابطه و شناخت جنبه مقدمی دارد و امری غیر اختیاری می‏باشد و وجود آن برای افراد انسان نسبت به همدیگر موجب ارزشمندی نمی‏شود و فعلیت آن برای انسان نسبت به نقطه نهایی امری بالقوه به حساب می‏آید.


3. رابطه از راه دور و مفهومی: در این نوع رابطه هر چند انسان می‏تواند بدون نیاز به واسطه با خدای خود ارتباط برقرار كند، مثلا او را صدا بزند، ولی انتخاب مفاهیم، كه نمود باور انسان درباره خدا هستند، باید از شناختی صحیح ناشی شوند، تا پیش برنده باشند. در قرآن، برخی باورهای نادرستی كه نسبت به خدا در انسان وجود دارد، ذكر شده است: «انسان را وقتی خدا می‏آزماید و روزی او را تنگ می‏گیرد، می‏گوید: خدا مرا خوار گردانید.» (فجر: 15) یا وقتی از حضرت علی(علیه‌السلام) پرسیدند، توحید چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: «توحید آن است كه خدا را توهم نكنی؛ یعنی او را به‏ گونه‏ای خاص به ذهن نیاوری و عدل آن است كه خدا را متهم نكنی.» ظاهرا آدمی در وصف مفهومی خالق و كیفیت ارتباط خود با او دچار اشتباه می‏شود. بنابراین، در دریافت این مفاهیم و انطباق آن‏ها بر خداوند به انسانی نیاز دارد كه در حدّ تام ظرفیت انسان، این رابطه را بداند. هر چند در فهم برخی مفاهیم مانند «وجود خدا، قدرت، رازقیت» به طور عام، دچار مشكل نمی‏شود و رابطه‏ای ناقص می‏تواند با خدا برقرار كند. دعای كمیل را در نظر بگیرید: تمام شروع و پایان این دعای شریف یك رابطه مفهومی در قالب الفاظ با خدا می‏باشد. این رابطه در جای خود، از نوعی رابطه متناسب با خدا حكایت می‏كند. تمام دعاها از همین دست می‏باشند كه تربیت شدگان آستان الهی در قالب آن‏ها با خدا رابطه برقرار كرده‏اند و به دیگران نیز آموخته‏اند. این نوع وساطت، كه از نوع واسطه در اثبات می‏باشد، بی‏تردید در زندگی انسان‏ها ضرورت دارد و بدون آن آدمی به سختی به اوصاف خداوند دست می‏یابد.


4. رابطه عملی و برنامه‏ای: یعنی ارائه برنامه تربیت معنوی كه انسان را به كمال مقصود می‏رساند. همچنین كمك به انسان در برخی‏شرایط به صورت تكوینی تا آدمی همواره در مسیرمستقیم قرار گیرد. در اینجا نیز برنامه باید ارسالی باشد. هر برنامه دیگری كه از عقل بشری سرچشمه گیرد، ممكن است انسان را به جای برساند كه به جایی شكوفا شدن، به پژمردگی بگراید. بنابراین، این رابطه نیز از نوع رابطه در اثبات می‏باشد.


5. وصول و رابطه واقعی: در وصول واقعی و ارتباط وجودی طبق قاعده و بیان روایات، این رابطه واقعی و بدون واسطه می‏باشد. هر چند ممكن است در تسهیل رابطه افرادی مانند پیامبر و اوصیای او كمك كنند و موانع را برطرف نمایند.


6. تدرّج در رابطه: همان‏گونه كه گذشت، رابطه اختیاری انسان در آغاز با رابطه مفهومی و وصفی آغاز می‏شود و در قالب یك برنامه همه جانبه و مؤثر در ابعاد وجودی انسان به پیش می‏رود و در نهایت، به لقاء تام و درك حضوری و اختیاری منجر می‏شود. مراد از معنویت اسلامی، هر دو قسم اول و دوم است، ولی مقصود رابطه‏ای كه در برخی شرایط اضطراری و بدون اختیار آن را درك می‏كند، نیست.

جمعه 20/5/1391 - 14:19 - 0 تشکر 502052

معنویت در سایه برنامه خاص




طراح هر برنامه، هدفی خاص را از برنامه خود دنبال می‏كند. هر برنامه‏ای بسته به آگاهی و شناخت برنامه‏ریز نسبت به موضوع آن، از ویژگی‏هایی خاص معطوف به هدف برخوردار خواهد بود. تغییر برنامه‏های آموزشی یك مقطع سنی، مثلا بچه‏های شش ساله، در طول تاریخ تربیتی انسان و یا از یك مدرسه تا مدرسه دیگر و یا از یك مربی تا مربی دیگر، از دخالت مستقیم هدف و شناخت برنامه‏ریز در چگونگی تدوین برنامه حكایت می‏كند.


در محدودیت شناخت انسان نسبت به خود و جهان پیرامون تردیدی وجود ندارد. یكی از مراحل نسبتا پیشرفته برنامه آدمی بر خود همان است كه در قرن بیستم و بیست و یكم رخ داده است. اگر واقعیت انسان در این دوران جلوه‏ای عالی از پیشرفت انسان باشد، با اندكی دقت كاستی‏های فراوان برنامه‏های انسانی را، كه از نواقص وجودی انسان ناشی می‏شود، درخواهیم یافت. برای مثال، نظر فروید و یونگ را در نظر بگیرید. دوران مدرن با اطمینان خاصی به پیش آمد و تعینی خاص، یعنی اوج پیشرفت مادی، شناخت و سیطره بر نیروهای پیرامون را دیكته كرد. یكباره پُست مدرن به جنگ همین اصول قطعی آدمی آمده است. به عبارت دیگر، تمام دارایی علمی انسان به دست خود او زیر سؤال می‏رود. هر برنامه‏ای توسط هر گروهی تدوین شود، حداقل دو امر مهم در آن لحاظ می‏شود: 1. هدف 2. شرایط و خصوصیات كسانی كه برنامه برای هدایت و پرورش آن‏ها تدوین شده است. هدف را برنامه‏ریز در نظر دارد. هدف، همان غایتی است كه برنامه‏ریز می‏خواهد موضوع را به آنجا برساند. بی‏تردید خود برنامه‏ریز چنین هدفی را باید به روشنی بداند، هر چند موضوع و فرد تحت برنامه از چنین هدفی اطلاع نداشته باشد. فرض كنید مؤلفانِ كتاب‏های دوره دبستان ندانند چرا كتاب اول دبستان را تدوین می‏كنند؛ یعنی ندانند این كتاب‏ها چرا تدوین می‏شود و یا در ورای تدوین، هدفی نداشته باشند و یا هدفمند بوده ولی شرایط دانش‏آموزان این دوره را از لحاظ شناختی، عاطفی و موانع گوناگون ندانند، در این‏صورت، وضعیت آموزش در چنین دوره‏ای چه حاصلی خواهد داشت؟! بی‏تردید چنین رفتاری بر آن برنامه صدق نمی‏كند، و مفید بودن یا غیر مفید بودن آن نیز جایگاهی نمی‏یابد؛ زیرا این امور همواره با توجه به هدف و شرایط ارزیابی می‏شوند.


برنامه دینی و فراگیری كه از ناحیه خداوند برای سیر آدمی تا مرحله رشد نهایی آمده، تمام خصوصیات یك برنامه كامل را داراست؛ یعنی خلقت انسان هدفمند است، چنان‏كه در آیه قرآن آمده است: «من جن و انس را تنها به منظور عبادت خود آفریده‏ام.» (ذاریات: 56) و یا خداوند می‏فرماید: «آیا پنداشته‏اید كه ما شما را بدون هیچ هدفی خلق كرده‏ایم و شما به سوی ما باز نمی‏گردید؟» این برنامه نیز در راستای همین هدف قرار دارد؛ یعنی در ابعاد مختلف گام به گام دست انسان را می‏گیرد تا به مقصد نهایی برساند.


یكی از بخش‏های قطعی دین اسلام، فعالیت همیشگی به نام نماز می‏باشد. نماز برنامه‏ای معنوی است كه كاملا در ارتباط با خدا معنا پیدا می‏كند، ابزاری معنوی است كه در آن تمام شرایط وجودی انسان لحاظ گردیده است. در اینجا به نكات اندكی درباره نماز اشاره می‏شود تا قدری از شگفتی‏های روانی آدمی برملا شود:


1. هماهنگی با هدف خلقت؛ نماز از آغاز تا پایان عبادت خداست، همان هدفی را تأمین می‏كند كه انسان برایش به این جهان گام نهاده است.


2. هماهنگی با ویژگی‏های روانی انسان؛ آدمی در برخورد با این جهان به روابط موجود در آن پی می‏برد. به برخی چیزهای موجود در آن با اكرام و اعظام نگاه می‏كند، و در نظر او امری استقلالی جلوه می‏كند در نتیجه، نسبت‏های ناصحیح در روان انسان پدیدار می‏شود. مثل اینكه، افراد دیگر نظیر خود را مؤثر در عالم هستی در نظر می‏گیرد. برای امور مادی ارزش مستقل در نظر می‏گیرد تا جایی كه فكر می‏كند آمدن او به اینجا برای ایجاد همین تغییراتی است كه می‏شود در عالم ماده ایجاد كرد. نماز این نگاه را دگرگون می‏كند. یكباره در مقابل چنین رویكردی هر روز حداقل ده بار می‏گوید: خدایا من فقط تو را می‏پرستم و فقط از تو كمك می‏خواهم، یعنی می‏خواهم بر خلاف باورهای قبلی خود حركت كنم.


3. هماهنگی با توان و شرایط انسان؛ نماز نه چندان آسان است كه هیچ سختی نداشته باشد و نه چندان سخت است كه فرد توان انجام آن را نداشته باشد.


4. فراگیری نماز نسبت به ابعاد فردی، اجتماعی، زمانی و مكانی (فراگیری عرضی)؛


5. فراگیری طولی (تمام دوران زندگی را فرا می‏گیرد)؛ كسی كه تازه به تكلیف می‏رسد نماز می‏خواند و صورت نماز عالم و امام معصوم(علیه‌السلام) حتی علی(علیه‌السلام) و پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) یكسان است. در واقع، یك ماشین عمومی برای همه است. نماز با مراتب تشكیكی كه مفاد آن نسبت به رتبه معنوی افراد دارد و با پذیرش قلّت و كثرت در میزان نسبت به خصوصیات فردی اشخاص همه را پوشش می‏دهد.


6. قاعده بر آن است كه انسان به خودی خود در این جهان مشكلِ وجود پیدا می‏كند، و با مشكلِ وجودی پیدا كردن در واقع سنت‏های اصیل را به چالش می‏كشد، نماز مشكلات وجود انسان را می‏زداید. تعجب نكنید. بزرگ‏ترین مشكل وجودی آدمی كه در این جهان بر او عارض می‏شود، فراموش كردن خدا و روآوردن بی‏حد و حصر به این جهان مادی می‏باشد. نماز همین آفت را می‏زداید.


7. حفظ واسطه انسانی: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در نماز حضور دارد، بدین وسیله، یكی از نیازهای روانی آدمی نیاز به الگوی انسانی بر طرف می‏شود.


8. تأمین حالت‏های مطلوب انسانی و تضعیف و زدودن تدریجی حالت‏های غیر اصیل؛


9. القای اندیشه صحیح در رابطه انسان با خالق. (تحقق مفاد سوره حمد و توحید در وجود انسان)؛


10. پدیدآوری ابزار معنوی همه جانبه (یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیَاما وَقُعُودا و َعَلَی جُنُوبِهِمْ.) (آل عمران: 191) نماز ابزار معنوی است كه انسان در هر شرایطی می‏تواند از آن استفاده كند و به خدای خود تقرّب جوید.

جمعه 20/5/1391 - 14:21 - 0 تشکر 502055

جایگزین ناپذیری برنامه اسلام




آیا می‏توان به جای نماز خواندن به صورت خاص، برخی رفتارهای شبیه آن را انجام داد؟ چرا آب درمانی جای روزه را نمی‏گیرد؟ اصلا روزه وصال چرا حرام است؟ چرا در دین اسلام مستحب است كه امام جماعت بعد از پایان نماز جماعت بلافاصله صورت خود را به طرف مأمومین بگرداند و رو در روی آن‏ها بنشیند؟ مطالب گذشته قدری این موضوع را روشن می‏كند، ولی توجه به نكات زیر در این زمینه حایز اهمیت است:


1. مطلوبیت انسان خاص در این عالم: چنان نیست كه انسان به هر صورتی كه در این عالم رشد كرد، هر صفات شناختی، اخلاقی، فردی و اجتماعی او مطلوب باشد، بلكه انسان با ویژگی‏های خاصی با هدف عالم هستی هماهنگ است. قطعا می‏دانیم بدون نماز نمی‏توان فردی را پرورش داد كه مصداق كریمه (لا یریدون علوا فی الارض و لافسادا) باشد، یعنی انسانی كه هیچ نوع برتری نسبت به دیگران را نمی‏جوید و هیچ فسادی را در جهان اراده نمی‏كند.


2. آثار متفاوت برنامه‏ها بر انسان: ما به روشنی اثر متفاوت دو برنامه تربیتی را حتی با اندكی تغییر متوجه می‏شویم. مثلا، قصد امر و اراده مطلوبیت از ناحیه خداوند، در یك رفتار چه تأثیری می‏گذارد؟ تمام عبادات قربی این‏گونه هستند. در نمازی كه به قصد تمرین و آموزش دادن و یا به جهت ادای تكلیف انجام می‏شود، چه تفاوتی وجود دارد؟ چه بسا در ظاهر تفاوتی به نظر نیاید، ولی اهل فن اولی را نماز نمی‏دانند. آیا انسان در زندگی خود باید تلاش كند كه مال دنیا نداشته باشد و قهرا حق واجب و مستحبی به گردنش نیاید؟ آیا چنین نگاهی به مال و دارایی كمال آفرین است؟ یا مال دنیا را داشته باشد، ولی به دقت حقوق واجب و مستحب را بدهد؟ كدام آدمی را در مسیر كمال نگه می‏دارد و به پیش می‏برد؟


3. تأثیر متقابل بین رفتار انسان و سنت‏های دیگر عالم هستی: در تمام منابع مقدس تصریح شده است كه بین ویژگی‏های شخصیتی (درونی) و رفتار انسان از یك سو، و سایر سنت‏های الهی مانند نزول رحمت، نزول كمك، هدایت، نزول باران و چیزهای دیگر مانند فرود آمدن عذاب رابطه متقابل وجود دارد. در قرآن از وجود این رابطه به روشنی سخن به میان آمده و از نظر مسلمانان تردیدی در آن وجود ندارد. در سوره نوح آمده است: (اِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحا إِلَی قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ.) (نوح: 1) به عبارت دیگر، فرد باید رفتاری انجام دهد كه اطمینان داشته باشد كه با سایر سنت‏های الهی همخوانی دارد و در تقابل با آن‏ها نیست. هرچند عذاب خدا از پی هر خطای انسانی بدون فاصله نمی‏آید، ولی عكس‏العمل آن به صورتی در عالم هستی پدید خواهد آمد. بنابراین، با دقت وسواس‏گونه باید برنامه زندگی خود را انتخاب كرد، تا انسان در مسیر و هدف عالم هستی تربیت شود.

جمعه 20/5/1391 - 14:27 - 0 تشکر 502065

ویژگی‏های حالت‏های معنوی




وقتی به منابع مختلف درباره معنویت مراجعه می‏كنیم، عمدتا معنویت را به حالت‏های خاصی از جمله دغدغه نهایی، بهت و حیرت نسبت به عالم هستی، احساس ارتباط با موجود بی‏نهایت، احساس وحدت یافتگی با عالم (از درون یا برون)، احساس جاودانگی، از دست دادن احساس زمان و مكان و... تعریف كرده‏اند. به راستی چنین حالت‏هایی آیا از نگاه دین اسلام مطلوبیت دارد؟ آیا برای پیدایش چنین حالت‏هایی برنامه‏ای خاص تدوین شده است؟ در این زمینه توجه به اموری ضروری می‏نماید:


الف: معنویت بدون اعتراف به وجود خدا معنی پیدا نمی‏كند. اگر كسی همه عمر خود را در این جهان بگذراند و به این نتیجه برسد كه خدایی با علم مطلق و یا قدرت مطلق ندارد ـ هر چند این حالت‏ها را احساس كند ـ چنین حالت‏هایی معنویت مقبول در دین اسلام نیست و یا اصلا معنویت بر آن صدق نمی‏كند.


ب: غایت برنامه دینی وصول به این حالت‏ها نیست.


ج: غایت برنامه دین اسلام، پرورش انسانی خاص می‏باشد كه یكی از خصوصیات چنین انسانی، درك خدا با علم حضوری و به صورت اختیاری می‏باشد.


د: این وصل به جهت‏نامحدودبودن خدا به احساس وحدت تام منجرنمی‏شود به‏طوری‏كه فردخودرا از ارتباط مفهومی بی‏نیاز ببیند.


ه: آدمی همواره حالتی ویژه با خود دارد كه كم و بیش خصوصیات شخصیتی او را نشان می‏دهند. در كوچه و خیابان هم كه می‏رویم گاهی شادیم، گاهی غمگین؛ گاهی با خود نجوا می‏كنیم، گاهی با خدا و گاهی درباره زندگی فكر می‏كنیم و گاهی درباره ترك این جهان. به طور كلی می‏توان گفت آدمی دو حالت اساسی دارد:


1. حالت‏های عارضی و زودگذر؛ 2. حالت‏های دائم.


الف) حالت‏های زودگذر: همان حالت‏هایی هستند كه افراد در هر صورت به آن‏ها متصف هستند و تنها بر اثر عوامل مختلف تغییر می‏كنند. عارض شدن نوع این حالت‏ها به میزان زیاد به جهان‏بینی فرد، شخصیت او، و عوامل محیط بستگی دارد. بدون تردید، دین اسلام برای حالت‏های موقت روانی حساب ویژه باز كرده است. تمام حالت‏های ممكن را برای انسان نپسندیده‌است. برخی‌حالت‏های انسانی مذموم شمرده‌شده‏اند؛ مانند غفلت و پیروی از خواسته‏های نفس و برخی ممدوح‏اند؛ همانند حالت توجه به مبدأ و معاد. در میان این حالت‏ها هر كدام كه انسان را به مبدأ به گونه‏ای نزدیك كند و وجود او را توسعه داده و در مسیر اهداف انسانی سوق دهد، آن حالت در دین اسلام مطلوبیت دارد و برای پدید آمدن آن زمینه‏سازی شده است. مثلا، دستور داده‏اند به صورتی خاص از خوردن و آشامیدن در ماه رمضان خودداری كنیم و حالت گرسنگی و تشنگی را با نیت خاص تجربه كنیم تا شاید خوردن و آشامیدن ما نیز از صورت مكانیكی و حیوانی خارج شده و به خوردنی هدفمند و خدایی مبدّل گردد. نماز بخوانیم تا با خدای خود با حالتی ویژه راز و نیاز كنیم و با تأمّل در محتوای نماز به واقعیت آن از لحاظ وجودی برسیم. به عبارت دیگر، دین اسلام حالت‏های انسان را جهت می‏دهد، روی روان او فیلم‏های خاصی را به نمایش می‏گذارد و او را به سویی خاص هدایت می‏كند. این حالت‏هایی كه در سایه برنامه دینی اسلام پدید می‏آیند، حالت معنوی هستند، هرچند برای فرد در لحظه حلول رضایت‏بخش نبوده و حتی ناراحت‏كننده باشند.


ب) حالت‏های دائم: مراد خصوصیاتی است كه فرد در سایه آن‏ها در مسیر كمال مطلوب قرار می‏گیرد و بین این حالت‏ها و حالت‏های زودگذر تعامل وجود دارد. حالت‏های دائم موجب پدیدایی حالت‏های گذرا و حالت‏های گذرا موجب تقویت حالت‏های دائم می‏گردند. ایمان به خدا اولین حالت دائمی است كه بدون آن چیزی به نام معنویت با تعریف اسلامی رخ نمی‏دهد. ایمان آدمی را در برنامه‏ای خاص قرار می‏دهد و عمل طبق برنامه روز به روز ایمان را تقویت می‏كند و تا به آن‏جا پیش می‏برد كه: (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ) (ق: 16) را به عیان درك می‏كند، بلكه چیزی غیر خدا به صورت مستقل درك نمی‏كند.

جمعه 20/5/1391 - 14:30 - 0 تشکر 502068

تعریف معنویت


در غرب واژه‏ای كه برای این محتوا به كار رفته، «­spirituality» می‏باشد كه ریشه در دین مسیحیت دارد. اگر بخواهیم مرادف این واژه را در متون اصیل اسلام یا زبان اصلی اسلام بیابیم مناسب است به زبان عربی، فارسی، و یا تركی مراجعه كنیم. اگر به این زبان مراجعه كنیم در می‏یابیم كه واژگانی نظیر «روحانیت» و «معنویت» در مقابل این واژه به كار رفته‏اند. هر دو واژه برای «معنایی» كه از قرآن به دست می‏آید تناسب دارند؛ زیرا هر دو كلمه ریشه عربی دارند و از قرآن و وحی گرفته شده‏اند. اولین كلمه یعنی «روحانیت» از كلمه روح گرفته شده كه در قرآن آمده و در مقابلِ جنبه مادی و فیزیكی انسان قرار داده شده است. واژه دیگر از كلمه «معنی» مشتق گردیده و به معنای باطن در مقابل ظاهر است.


بنابراین، روحانی و معنوی یعنی كسی كه درگیر امور غیرمادی می‏باشد و به واقعیتی فراتر از ماده می‏پردازد و خود را به خود خدا منتسب می‏كند. به طور خلاصه، این واژه‏ها وقتی در میان مسلمانان به كار می‏روند وارد شدن به حوزه روح و نزدیك شدن به خدا را به ذهن می‏آورند.


با توجه به مباحث پیشین، اكنون ارائه مفهوم برای معنویت اسلام سهل‏تر به نظر می‏رسد؛ تعریفی حتی‏المقدور جامع و مانع كه نمایی تقریبا روشن را به ذهن خواننده بیاورد. به طور خلاصه می‏توان گفت: معنویت مجموعه‏ای از حالت‏ها را شامل می‏شود كه در چارچوبه برنامه دین اسلام در ارتباط با خدا به صورت‏های مختلف بر روان انسان عارض می‏شود. در این تعریف، امور عام و خاصی آمده كه كمی توضیح درباره آن‏ها ضروری می‏نماید:


حالت: معنویت نیز نظیر سایر حالت‏های انسانی در زمره حالت‏های او قرار می‏گیرد. هرچند این حال به مرور برای آدمی حال غالب و حتی همیشگی شود، در هر صورت حالتی از حالت‏های انسان است كه در سایه برنامه اسلام پدید می‏آید.


برنامه اسلام: این حالت باید در سایه پذیرش و عمل به برنامه اصیل اسلامی حاصل شود تا بتوان آن را معنویت مطلوب دانست. درغیر این صورت حالت پدید آمده هرچند با سایر حالت‏های انسان تفاوت دارد و ممكن است بسیار شگفت‏انگیز، لذت‏بخش و بهت‏آمیز باشد و یا موجب كمال و برطرف‏كننده موانعی نیز باشد، ولی در زمره حالت‏های معنوی مورد نظر در دین اسلام به حساب نمی‏آید. بنابراین، حالت‏هایی كه با برنامه‏های خودساخته نظیر برنامه‏های یوگا، ذن، و مواد روان گردان پدید می‏آید، هرچند از لحاظ پدیدارشناختی با حالت‏های معنوی اسلامی تفاوت نداشته باشد، حالت معنوی اصیل به حساب نمی‏آید.


ارتباط با خدا: این حالت باید در ارتباط با خدا تحقق پیدا كند. البته ارتباط با خدا صور مختلفی دارد كه هر كدام به نوبه خود از مصادیق معنویت می‏باشند، یاد خدا به صورت‏های مختلف، یاد و راز و نیاز با اولیای خدا و واسطه‏های فیض، عمل به برنامه دینی اسلام هرچند عمل قربی نباشد، همه از مصادیق معنویت می‏باشد. بنابراین، صرف بیدار ماندن در شب‏های قدر در زمره معنویت قرار دارد، ولی اگر كسی به قصد تمرین كردن بیدار بماند هرچند این دو رفتار با هم شباهت دارند، ولی بر یكی معنویت صادق است و بر دیگری صادق نیست. بنابراین، به طور مشخص گفت‏وگوی كلامی با خدا از طریق دعا، عمل به دستورات قربی و غیرقربی، قرآن خواندن، با واسطه‏های فیض یعنی اولیای خدا سخن گفتن ـ مثلا دعای توسل خواندن ـ همه از مصادیق معنویت هستند. البته همه این‏ها آدمی را به سوی صفات مطلوب انسانی سوق می‏دهند كه همان سیر به سوی مظهر صفات الهی شدن است كه در نهایت فرد خالق خود را به عینه درك می‏كند.

جمعه 20/5/1391 - 14:31 - 0 تشکر 502075

فراگیری معنویت در دین اسلام




وقتی انسان به این جهان چشم می‏گشاید، اولین بار با موجودات مادی آشنا می‏شود. وجود آن‏ها را باور می‏كند، تأثیر و تأثرشان را می‏فهمد و حاصل فعالیت‏های خود را درمی‏یابد. در كنار رفتار عادی او نظیر خوردن، آشامیدن، رفتار جنسی، كار و فعالیت، رفتار دیگری شكل می‏گیرد كه به آن رفتار معنوی می‏گویند. روان‏شناسان نوعا بروز چنین رفتاری را با بلوغ جنسی قرین دانسته‏اند.


در بسیاری از ادیان و نحله‏ها رفتار سنخ اول را از رفتار سنخ دوم جدا دانسته و برای هر كدام حساب جداگانه‏ای باز كرده‏اند. گویا آدمی دو حوزه جداگانه رفتاری دارد كه هیچ‏كدام با دیگری در ارتباط نیستند، بلكه در بسیاری موارد باهم در تعارض قرار دارند. كم نیستند افرادی كه رفتار جنسی را پلید و در تعارض با كمال انسان می‏دانند. ولی در دین اسلام هرچند دو سنخ رفتار به رسمیت شناخته شده، ولی اهداف بنیادین كل برنامه بر تمام رفتارها سایه افكنده و تمام رفتار انسان را در مسیر معنویت اسلامی قرار داده است. به طوری كه تمام رفتار انسان را می‏توان صبغه معنوی داد. در چنین نگاهی كسب روزی حلال همان اندازه رفتار معنوی به حساب می‏آید كه نماز خواندن با شرایط، هرچند هیچ‏كدام جای دیگری را نمی‏گیرد و هر كدام به نوبه خود ضرورت دارند. چنان‏كه پیامبر گرامی فرموده‏اند: «عبادت ده جزء دارد؛ نه جز آن را كسب روزی حلال تشكیل می‏دهد.»

جمعه 20/5/1391 - 14:34 - 0 تشکر 502084

غایت زندگی معنوی




شاید بپرسید غایت زندگی معنوی در دین اسلام چیست؟ غایت زندگی معنوی همان است كه به عنوان هدف برای برنامه دین اسلام در نظر گرفته‏اند. خداوند در آیه‏ای شگفت فرموده‏اند: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) (ذاریات: 56)، (من (خداوند) جنّ و انس را تنها به منظور آنكه مرا عبادت كنند، آفریدم.) امام صادق(علیه‌السلام) در تفسیر این آیه فرموده‏اند: «یعنی مرا بشناسید.» چنین غایتی گاهی به عنوان هدف نهایی و گاهی متوسط در منابع اسلامی به ویژه قرآن ذكر شده است. بدون تردید، اولین غایت برای زندگی معنوی شناخت مبدأ به عنوان موجود اصیل و دارای تمام تأثیر در عالم هستی می‏باشد. تمام برنامه ارسالی خداوند به همین منظور تدوین شده است. قطعا در اینجا منظور از شناخت، حكم به وجود نیست، بلكه یقین نفسانی مدّنظر است كه جلوی انواع تردید را می‏بندد. می‏توان گفت: تمام سنّت‏های الهی به مدد سنّت اختیار ذاتی آدمی آمده‏اند تا او را در نهایت از اصالت دادن به امور پیرامونی و خیالی خارج نموده، به موجود اصیل برساند. خداوند پیوسته آیات خود را در تمام جهان و نفس انسان‏ها نشان می‏دهد تا بالاخره بفهمند حقیقت اصیل غیر او وجود ندارد. دومین حاصل زندگی معنوی جهت‏ یابی اصیل عاطفی انسان می‏باشد؛ بدین معنا كه حبّ آدمی بالاصاله به خدا تعلق می‏گیرد و همه چیز را از لحاظ نظری و عملی در طول خداوند می‏بیند نه عرض. سومین اثر مهم خروج تدریجی آدمی از بند هوای نفس و خواسته‏های دل و قرار گرفتن در مسیر دستورات الهی می‏باشد. البته چنین زندگی آثار فردی و اجتماعی دارد كه دراین مختصر نمی‏توان از آن سخن گفت.

جمعه 20/5/1391 - 14:35 - 0 تشکر 502085

ماهیت ملاقات یا ادراك




بسیاری افراد را می‏شناسید كه به افراد معنوی شهرت دارند و شما نیز این شهرت را احتمالا تأیید می‏كنید، همین افراد به عنوان سردمداران امور معنوی گاهی سخنانی را می‏گویند كه ما می‏شنویم، معنای كلمات مورد استفاده را می‏دانیم، و چیزی را هم به ذهن خود به عنوان معنای واقعی كلمات می‏آوریم، ولی اگر به دقت از ما پرسیده شود، در ارائه جواب دچار مشكل خواهیم شد. در اینجا مثالی كوتاه می‏آوریم تا قدری مرادمان روشن‏تر شود. حضرت علی(علیه‌السلام) در جواب ذعلب كه گفت: آیا خدا را دیده‏ای؟ فرمود: من خدایی را كه نبینم عبادت نمی‏كنم. به راستی علی(علیه‌السلام) از این كلمات چه چیزی را اراده می‏كند؟ چرا غیر او با چنین قاطعیتی نمی‏گویند: «من خدا را می‏بینم» بلكه زندگی علی نشان می‏دهد كه او غیر خدا را نمی‏دید مگر در حد بندگانی فقیر به تمام معنا. آیا آنچه را علی(علیه‌السلام) می‏گوید نظیر یقینی است كه برای فیلسوف با براهین عقلی حاصل می‏شود و تا پایان عمر نیز بر خلاف یقینش تردید حاصل نمی‏شود؟ یا باید بگوییم علی(علیه‌السلام) و دیگر انسان‏های برتر از مرتبه‏ای از كمال انسان سخن می‏گویند كه تنها برای جمعی خاص و در هر مراتب عالی كمال انسانی حاصل می‏شود؟ در اینجا مجال سخن گفتن به تفصیل وجود ندارد، ولی تنها نكته‏ای را یادآور می‏شویم و نظر خود را طبق شواهد و قراین عرضه می‏كنیم.


می‏دانیم ادراك پدیده‏ای روانی است؛ یعنی موجود درك‏كننده روح است. هر فردی وقتی حكم به دیدن یا شنیدن می‏كند در واقع از چیزی خبر می‏دهد كه با او ارتباط پیدا می‏كند. به همین صورت علی(علیه‌السلام) وقتی می‏گوید من خدا را می‏بینم، می‏توان آن را به این معنا دانست كه »من در وقت عبادت با خدای خود ارتباط پیدا می‏كنم»، این ارتباط از نوع ارتباط از راه دور نیست؛ زیرا این ارتباط را همه افراد انسان می‏توانند داشته باشند. به علاوه، مراد حضرت، آن ارتباط وجودی خام و اولیه‏ای كه هر انسانی با خدای خود دارد نمی‏باشد؛ زیرا این ارتباط نیز در وجود همه انسان‏ها به ودیعت گذاشته شده است. بنابراین، می‏توان گفت: این ارتباط از نوع ارتباط وجودی است كه در سایه عمل به برنامه اسلام حاصل می‏شود و با شدت یافتن وجود آدمی رخ می‏دهد. مثلا، رادیویی كوچك و ضعیف را در نظر بگیرید كه بسیاری از امواج اطراف خود را نمی‏گیرد، ولی یك رادیوی دیگر كه دستگاه‏های قوی‏تر روی آن نصب شده است، امواجی را رصد می‏كند كه از عهده رادیوی ضعیف برنمی‏آید. واقعیت آن است كه همه افراد انسان رادیوهایی ضعیفی درمعرض امواج عالم هستی قرار دارند. تنها تفاوت آن است كه ضعفا تنها امواج محسوسات را درك می‏كنند و اگر تنها به وجود آن‏ها متقاعد شوند آرام آرام قدرت دریافت امواج ظریف‏تر را از دست می‏دهند، ولی رادیوهای قوی امواج دیگری كه در ورای محسوسات قرار دارند درك می‏كنند و روز به روز قوی‏تر می‏شوند و وجود آن‏ها موج غیرخدایی نمی‏گیرد. چنین قوت روحی در غیر عمل به دین مَرضی حاصل نمی‏شود. بنابراین، به طور جدی هر كسی باید در آنچه باید باشد تردید كند و از عمل به كمترین بخش برنامه دین كوتاهی نكند؛ زیرا عمل به همان بخش ممكن است مكمل وجود او باشد و او را به دیدار یار برساند.

جمعه 20/5/1391 - 14:37 - 0 تشکر 502086

ابزار معنویت



ابزار معنوی از محوری‏ترین امور در معنویت اسلامی به شمار می‏رود. آدمی میان رفتار معنوی و غیرمعنوی فرق می‏گذارد و مطلوبیت و ارزشمندی حالات معنوی را كم و بیش درك می‏كند، ولی در انتخاب سنخ حالت‏های معنوی و ابزار پدیدآوری معنویت به شدت از امور بیرونی و درونی متأثر می‏شود. دین اسلام برای معنویت حالت‏های ویژه و رفتارهای خاصی به ارمغان آورده و ابزار معینی را بدین منظور ارائه كرده است. برای توضیح بیشتر توجه به نكاتی ضروری می‏نماید:


الف) هر فردی می‏تواند معنویتی خاص را برای خود ترسیم كند و جهت وصول به آن نقطه تلاش خود را مبذول نماید. با انتخاب هر برنامه معنوی روان آدمی به گونه‏ای خاص پرورش می‏یابد و فرد به طرف همان هدف حركت می‏كند. آن فردی كه خود را مقیّد می‏كند كه گناه نكند و مدت طولانی در عمل نیز گناه نمی‏كند، از لحاظ وجودی با فردی كه چنین تقیّدی را ندارد تفاوت دارد.


ب) عمل به برنامه اسلام انسانی را پرورش می‏دهد كه غیر از انسانی است كه در سایه سایر برنامه‏ها نظیر یوگا، ذن، و سایر برنامه‏های خود ساخته پرورش می‏یابد. بنابراین، روزه آن‏گونه كه در اسلام آمده، به طور قطع غیر از نخوردن و نیاشامیدن و آب درمانی می‏باشد، روزه آدمی را از نوعی شدت وجودی برخوردار می‏كند كه در مسیر كمال واقعی او قرار دارد، اما آب درمانی آثار مثبت یا منفی ممكن است داشته باشد كه قرار داشتن آن در مسیر كمال معنوی او معلوم نیست.


ج) به طور خلاصه می‏توان ابزار معنویت را امور زیر دانست:


1. پذیرش برنامه اسلام (ایمان)؛ در اسلام معنویت بدون ایمان تحقق پیدا نمی‏كند.


2. عمل مداوم به برنامه‏های عبادی اسلام.


3. گسترش معنویت به سایر بخش‏های دینی؛ مثلا، معاملات و در نهایت، تمام رفتار تا جایی كه گفتار و كردار آدمی یك رنگ و بو پیدا می‏كند و غیر آن در وجود انسان چیزی خلجان نكند. بنابراین، بعد از ایمان به عنوان مثال، نماز خواندن، روزه، خمس دادن، حج رفتن، امر به معروف و نهی از منكر بدون تردید از امور معنوی به حساب می‏آیند. نكته مهم آن است كه فرد نمی‏تواند چیزی من درآوردی را كه به نظر خودش نیكو می‏آید برگزیده و به جای آن قرار دهد. مثلا، بگوید: به جای نماز صبح به شیوه خاص قدری ذكر بگوییم یا اندكی به مراقبه مشغول شویم، یا معنویت را صرفا در گشت و گذار در طبیعت بیابد و لذت‏هایی كه از این طریق به دست می‏آید، هر چند این نیز می‏تواند از ابزارهای وصول به معنویت مقبول باشد.

جمعه 20/5/1391 - 14:39 - 0 تشکر 502088

رشد معنوی




سیر همیشگی، رشد دایم و قوت وجودی یافتن از ویژگی‏های غیرقابل تردید معنویت در اسلام می‏باشد. برنامه‏ریزی تكوینی و تشریعی خداوند همواره مؤمن را دگرگون می‏كند و به سوی هدفی پیش می‏برد. خدا یاور مؤمنان است، آن‏ها را از تاریكی‏ها به سوی نور می‏برد. ما هرچند در آغاز چنین حركتی را به وضوح متوجه نمی‏شویم، ولی با قدری دقت در روابط پیرامونی و رخدادهای درون روانی به چنین دگرگونی دایمی می‏توان پی برد. برای اینكه اندكی توجه خوانندگان به سیر همیشگی معنوی در اسلام جلب شود نماز را در نظر می‏گیریم و با دقت در معنای دو جمله از سوره حمد، حركت روانی و سیر معنوی مؤمن را توضیح می‏دهیم.


همه با دو آیه (ایّاكَ نَعبُدُ وَ ایّاكَ نَستَعین) در سوره حمد آشنا هستیم. روزانه حداقل ده مرتبه این آیات را می‏خوانیم. در این دو جمله می‏گوییم: «خدایا من تنها تو را می‏پرستم و تنها از تو درخواست كمك می‏كنم.» در آغاز وقتی انسان نماز را شروع می‏كند احتمالا معنای این عبارت‏ها تنها در حد گفتن زبانی در وجود او تحقق دارد؛ زیرا چه بسا فرد معنای این عبارت‏ها را نمی‏داند و فكر می‏كند چیزهای فراوانی وجود دارند كه به طور مستقل می‏تواند از آن‏ها كمك بگیرد. وقتی این جملات را می‏گوید در واقع، صلاحیت عبادت و استعانت را برای همه چیز غیر خدا نفی می‏كند. این فرد وقتی نمازش تمام شد دوباره سراغ همنوعان خود می‏رود و تأثیرات واقعی آن‏ها را مشاهده می‏كند و در می‏یابد كه از آن‏ها نیز می‏تواند درخواست كمك كند. در برخورد با چنین واقعیت‏هایی آن باورها در روان او كم‏رنگ می‏شود و توجه فرد به اسباب ظاهری معطوف می‏گردد. مثلا، می‏گوید: بروم نزد فلانی تا حاجتم را برآورده كند. وقتی دوباره در نمازی دیگر عبارت‏های فوق را تكرار می‏كند، مفاد آن‏ها را در وجود خود تحقق می‏بخشد و همین‏طور تا جایی پیش می‏رود كه واقعا معنای «ایّاكَ نَعبُدُ وَ ایّاكَ نَستَعین» در او تحقق می‏یابد. لازم به ذكر است كه ما در ظاهر فكر می‏كنیم آزاد و رها هستیم و هر كار دلمان خواست می‏توانیم انجام دهیم. هرچند چنین برداشتی تا حدودی درست می‏نماید، ولی برای دچار نشدن به چنین مشكلات شناختی و عاطفی در نتیجه معنوی، خداوند در راستای سنّت‏های خود فعالیت‏های لازم را انجام می‏دهد، مثلا، جلوی تحقق گناه را با ممانعت از برخی عوامل دخیل می‏گیرد. گاهی مسئله را چنان به پیش می‏برد كه همان فردی را كه گمان می‏كنیم تمام حاجت ما را برآورده می‏كند، برایمان كاری انجام نمی‏دهد. گاهی اتفاق افتاده كه به طور قطع انجام كاری را اراده كرده‏اید، ولی یكباره چیزی بر خلاف میل شما رخ داده و همه چیز به هم خورده است. حضرت علی(علیه‌السلام) چنین رویدادهایی را درس‏های خدا و مربی اعظم می‏داند تا وجود آدمی را به گوهر «ایاك نعبد و ایاك نستعین» بیاراید و تا به آنجا برساند كه صدای وجود او چیزی غیر این نباشد. بدون تردید، آدمی در همین رفت و برگشت از اسباب عادی به مسبب‏الاسباب رشد می‏كند و دیگر وقتی قرآن می‏خواند، خود مصداق قرآن می‏شود و «ایاك نعبد و ایاك نستعین» در او تحقق می‏یابد و هر روز مصداق كامل‏تری برای آیه می‏گردد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.