• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ایران سرای من (بازدید: 3035)
پنج شنبه 19/5/1391 - 23:17 -0 تشکر 500690
تاریخ و جغرافیای استانها

توضیح : ترتیب استانها صرفا براساس حروف الفباست


استان آذربایجان شرقى (1)

 

   موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان

آذربایجان شرقى با وسعت ۴۵۲۶۱/۴ کیلومترمربع در گوشه ٔ ‌ شمال غربى فلات ایران قرار دارد. رود ارس حدود شمالى آن را با جمهورى‌هاى آذربایجان، ارمنستان و ایالت خودمختار نخجوان مشخص مى‌کند. رود قطور و آب‌هاى دریاچه ٔ ارومیه حدود غربى آن با استان آذربایجان غربى است. در جنوب، کشیدگى رشته‌کوه‌ها، دره‌ها، جلگه‌ها و دشت‌ها موجب پیوستگیِ توپوگرافیک استان با آذربایجان غربى و زنجان شده است و در شرق نیز دره و رودخانه دره‌رود، کوه‌هاى سبلان، چهل نور و گردنه ٔ صائین این خطه را از استان اردبیل جدا مى‌کند. مدارهاى ۵ دقیقه و ۴۵ درجه و ۲۲ دقیقه و ۳۶ درجه منتهى‌الیه غربى و شرقى مختصات جغرافیایى این استان را مشخص مى‌کند.

 

آذربایجان شرقى در طول ۲۳۵ کیلومتر خط مرزى با جمهورى‌هاى آذربایجان و ارمنستان همسایه است. دو شهرستان این استان (مرند و اهر) با جمهورى آذربایجان ۲۰۰ کیلومتر و با جمهورى ارمنستان ۳۵ کیلومتر مرز مشترک دارند. در طول این مرز رود ارس جارى است. در حال حاضر ارتباط استان با کشورهاى همسایه تنها از سه نقطه ٔ مرزى جلفا، خداآفرین و کردشت انجام مى‌‌گیرد؛ در این میان جلفا از اهمیت خاصى برخوردار است. شهر مرزى جلفا از طریق خط آهن نخجوان، ایروان و تفلیس به جمهورى اکراین و بنادر دریاى سیاه وصل مى‌شود. ارتباط این استان با دریاى سیاه، اهمیت و جایگاه خاصى به آن بخشیده است.

 

منطقه ٔ آذربایجان به علت موقعیت خاص جغرافیایى یکى از مناطق حساس و مهم کشور است. همین اهمیت، حساسیت، و گستردگى باعث شده است تا این منطقه با وجود خصوصیات مشترک جغرافیایى، ‌ فرهنگى و تاریخى، به سه استان آذربایجان شرقى، غربى و اردبیل تقسیم شود. در حال حاضر استان آذربایجان شرقى داراى ۱۲ شهرستان، ۳۱ شهر، ۳۰ بخش، ۱۳۳ دهستان و ۳۱۴۹ آبادى است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از : اهر، بستان‌آباد، ‌ بناب، تبریز، سراب، شبستر، کلیبر، مراغه، مرند، ‌ میانه، هریس و هشترود. مرکز آذربایجان شرقى شهر تاریخى و توسعه یافته ٔ تبریز است.

 

   جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان

فلات آذربایجان را دیواره‌هاى رشته جبال مرتفع و پوشیده از برف آرارات در شمال غربى، رشته‌هاى پراکنده و نامنظم ارسباران - قره‌داغ و قوشاداغ و سبلان در شمال شرقى، رشته‌کوه‌هاى بزغوش در شمال و مشرق، ارتفاعات قافلانکوه در شرق و جنوب شرقى، رشته کوه سهند در جنوب و دریاچه ارومیه در غرب در بر گرفته است.

 

در فلات آذربایجان، دو منطقه بارز و قابل نفوذ وجود دارد، ‌ یکى دشت چالداران و دره قُطور در شمال غربى، دیگرى دشت مغان در شمال شرقی. در سایر قسمت‌ها، به علت وجود ارتفاعات، دره‌هاى عمیق و سایر موانع طبیعى، ‌ معابر قابل نفوذ کمترى یافت مى‌شود.

 

آذربایجان منطقه ٔ ‌ مرتفعى است که کوه‌هاى بلند از جهات مختلف سراسر آن را فرا گرفته و موجبات پیدایش جلگه‌هاى مغان، تبریز، سراب و مراغه را فراهم کرده است. بلندترین نقطه ٔ استان، قله ٔ ‌ سهند (۳۷۲۲+ متر) در ۵۰ کیلومترى جنوب تبریز و پست‌ترین نقطه ٔ ‌ آن در حوالى دریاچه ٔ ارومیه (۱۲۲۰+ متر) قرار دارد. استپ‌هاى کوهى قسمت پهناورى از نواحى بلندِ آذربایجان را پوشانده است.

 

در شمال آذربایجان به ویژه در بخش قره‌داغ‌ (ارسباران)، هر جا امتداد کوه‌ها در مقابل وزش بادهاى باران‌زاى مدیترانه‌اى، ‌ غربى و خزرى قرار گرفته، جنگل‌هاى تنک یا انبوهى به وجود آمده است که در بعضى قسمت‌ها فاقد گیاهان زیردرختى است. جنگل‌هاى موجود آذربایجان شرقى نشانگر آن است که در روزگاران گذشته، سراسر منطقه در اثر آب و هواى گرم و مرطوب و خاک حاصلخیز، شرایط مساعدى براى پیدایش و رشد جنگل در دامنه ٔ ‌ کوه‌ها و ارتفاعات داشته است که متأسفانه در اثر استفاده بى‌رویه عمدتاً تخریب و نابود شده‌اند.

 

آب و هواى استان آذربایجان شرقى به طور کلى سرد و خشک است، ولى به علت تنوع توپوگرافیکى، از اقلیم‌هاى متفاوتى برخوردار است.

 

موقعیت کوهستانى و عرض جغرافیایى استان از عوامل برودت و سرماى قسمت اعظم این منطقه است. کم ارتفاعى و اثرات ملایم‌کننده بخارهاى دریاى خزر در پاره‌اى از مناطق از عوامل اعتدال اقلیمى آن به شمار مى‌آید. به علاوه آذربایجان تا حدودى تحت تأثیر جریان‌هاى مرطوب دریاى مدیترانه از سمت غرب و جنوب غربى قرار دارد و توده‌هاى هواى سرد سیبرى نیز از شمال بر آب و هواى آن اثر مى‌گذارد. وجود دریاچه ٔ ارومیه آب و هواى قسمت محدودى از سواحل استان را تحت تأثیر قرار داده است.

 

به استناد گزارش سازمان هواشناسى کل کشور، درجه ٔ حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است. متوسط درجه حرارت در تبریز ۱۲/۵، مراغه ۱۲/۲، اهر ۹/۷، سراب ۷/۶ و میانه ۱۲/۷ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد است. حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت در جلفا با ۴۰/۳ درجه ٔ سانتى‌گراد و حداقل مطلق آن در سراب با ۳۱/۴- درجه ٔ سانتى‌گراد در سال ۱۳۷۲ گزارش شده است. حداکثر مطلق درجه حرارت در ایستگاه‌هاى تبریز، مراغه و میانه به ترتیب ۳۶/۶، ۳۵ و ۳۹/۲ و حداقل مطلق آن ۹/۵-، ۸- و ۱۱/۲- درجه ٔ سانتى‌گراد قید گردیده است.

 

از نظر بارندگى، استان آذربایجان شرقى به دو ناحیه ٔ متفاوت تقسیم مى‌شود:

 

- ناحیه ٔ سردسیر شامل دامنه‌هاى کوهستان سهند، شهرهاى تبریز و مرند که در مسیر بادهاى مرطوب قرار دارند. معمولاً میزان بارندگیِ سالانه ٔ این ناحیه در شرق استان بیشتر از سایر نواحى است و مقدار آن به ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلى‌متر مى‌رسد.

 

- ناحیه ٔ معتدل که عمدتاً در دالان‌ها، کوهپایه‌ها، دامنه‌هاى جنوبى و مناطق آفتابگیر واقع شده است و از تأثیر مستقیم جریان‌هاى سرد شمالى محفوظ است و آب و هواى معتدلى دارد. سواحل دریاچه ٔ ‌ ارومیه و شهرستان‌هاى‌ مراغه و میانه جزو ناحیه ٔ معتدل به حساب مى‌آیند.

 

در فصل تابستان، مناطق جلگه‌اى استان و پیرامون دریاچه ٔ ارومیه گرم است و منحنى همدماى ۱۲ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد از آن نواحى عبور مى‌کند، در حالى که در زمستان اوضاع جوى تغییرات شدیدى مى‌کند و میانگین حداقل درجه ٔ حرارت به یک درجه زیر صفر مى‌رسد.

 

در استان آذربایجان شرقى اوضاع جوى بسیار متغیر است. به طورى که درجه ٔ ‌ حرارت در برخى از ماه‌هاى گرم سال، گاهى به ۳۸ درجه ٔ سانتى‌گراد یا بیشتر مى‌رسد و برودت هوا در ماه‌هاى سرد، گاهى به بیش از ۲۰ درجه زیر صفر کاهش مى‌یابد. رطوبت هوا نیز از اواخر پاییز تا اوایل بهار زیاد مى‌شود، که علت آن علاوه بر کاهش درجه ٔ حرارت، ورود توده‌هایى از هواى سرد و مرطوب اروپاست که با گذشته از دریاى مدیترانه وارد آسمان ایران مى‌شوند.

 

در سال ۱۳۷۲، سازمان هواشناسى استان مجموع روزهاى یخبندان شهر تبریز را ۱۰۳ روز گزارش کرد که جزئیات آن به شرح زیر است:

 

فروردین ماه ۳ روز، آبان‌ ماه ۱۴ روز، آذر ماه ۹ روز، دى ماه ۳۱ روز، بهمن ماه ۲۸ روز و اسفند ماه ۸ روز.

 

براساس این گزارش، بیشترین روزهاى یخبندان با ۱۳۱ روز به شهر سراب و کمترین آن به قسمت شرقى تبریز اختصاص داشت که در طول سال تنها ۸۰ روز یخبندان بود. اهر با ۱۱۵، میانه با ۱۰۱ و سراب با ۱۳۱ و تبریز با ۱۰۳ روز یخبندان شهرهایى بودند که در طول سال، بالاتر از ۱۰۰ روز یخبندان داشتند.

 

آذربایجان همواره تحت تأثیر بادهاى سرد شمالى و سیبرى و بادهاى مرطوب دریاى سیاه مدیترانه و اقیانوس اطلس است. به علاوه بادهاى محلى نیز تحت تأثیر شرایط طبیعى استان، ‌ از سوى کوهستان‌هاى بلند و دریاچه‌هاى اورمیه و خزر، به سوى دشت‌ها و جلگه‌ها مى‌وزند.

 

بادهایى که از شمال و شمال شرقى به سوى آذربایجان مى‌وزند، کلاً سرد و مرطوب‌اند و در فصل زمستان سبب نزول برف سنگین و یخبندان مى‌شوند. باد مرطوب مدیترانه‌اى که از غرب به آذربایجان مى‌وزد باران‌زا و بسیار مفید است.

 

بادهاى شرقى با عبور از دریاچه ٔ خزر، در مسیر ارسباران، مرند، اردبیل، ‌ دره‌‌اى بین سبلان و قوشاداغ، بزغوش و سهند به طرف غرب مى‌وزند. در اکثر نقاط آذربایجان مانند سراب و تبریز این باد را مه‌یئلى یا باد مه مى‌گویند که بادى سرد و مرطوب است. این باد در امتداد دامنه‌هاى جنوبى سهند به طرف مراغه پیش مى‌رود و در حدود دریاچه ٔ ارومیه تغییر مسیر مى‌دهد. کوه‌هاى مرزى در غرب آذربایجان و کردستان باعث مى‌شوند باد مه در جهت جنوب غربى و جنوبى بوزد که نام آن در این منطقه باد زریان است.

 

جریان باد مهمى که از فراز دریاى مدیترانه و دریاى سیاه و اقیانوس اطلس به سمت غرب و شمال غرب ایران مى‌وزد، چند شاخه مى‌شود که تعداد این شاخه‌ها در فصل پاییز در برخورد با ارتفاعات استان افزایش مى‌یابد و در فصل بهار، به ریزش نزولات جوى فراوانى منجر مى‌گردد.

 

علاوه بر بادهاى فوق بادهاى محلى دیگر استان به شرح زیر است:

 

- باد «آغ یئل» یا گرمیچ یا گرمیش که بسیار تند و شدید است و معمولاً باعث خسارت مى‌شود. آغ یئل در تبخیر و خشکانیدن رطوبت زمین مؤثر است و بادى گرم و مرطوب است که در زمستان موجب ذوب برف و یخ مى‌شود و یا به حرکت در آوردن ابرهاى باران‌زا موجبات ریزش باران را فراهم مى‌کند. این باد معمولاً رطوبت دریاى مدیترانه را به همراه دارد.

 

- خزریئلى یا باد خزر، چون از سوى دریاى خزر مى‌وزد به این نام مشهور شده است و قسمتى از آن منطقه ارسباران را در بر مى‌گیرد.

 

- وزش بوغاناق یئلى که همان گردباد است، باعث ریشه‌کن شدن درختان و تخریب و ویرانى منازل و بناهاى کم دوام مى‌شود.

 

براساس گزارش سال ۱۳۷۰ ایستگاه سینوپتیک شهر تبریز، مجموع روزهایى که این شهر در معرض وزش بادهایى با سرعت حداقل ۱۸ و حداکثر ۵۰ متر در ثانیه قرار دارد، ۱۶۸ روز است. بیشترین سرعت باد در ماه اردیبهشت با ۵۰ متر در ثانیه و کمترین سرعت آن در آذرماه و دى ماه با سرعت ۱۸ متر در ثانیه است.

 

با توجه به ویژگى‌هاى اقلیمى، این استان از اواخر اردیبهشت ماه تا پایان مهرماه مناسب‌ترین زمان براى گردش‌هاى تابستانى و سایر ماه‌هاى سال مناسب گردش‌هاى زمستانى است. ایرانگردانى که در ماه‌هاى بهار و تابستان به منطقه مسافرت مى‌کنند به نحو مطلوبى مى‌توانند از زیبایى‌هاى طبیعى و دیدنى‌هاى تاریخى و باستانى استان بهره‌مند شوند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 19/5/1391 - 23:34 - 0 تشکر 500736




استان ایلام




موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان




استان ایلام با ۰۸۶ ‚ ۱۹ کیلومتر مربع، حدود ۱/۴ درصد مساحت کل کشور را تشکیل مى‌دهد. این استان در غرب دامنه ٔ سلسله جبال زاگرس بین ۳۱ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۴ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالى از خط استوا و ۴۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۱۰ دقیقه طول شرقى از نصف‌‌النهار گرینویچ در گوشه ٔ ‌ غربى کشور قرار گرفته است .



استان ایلام از جنوب با خوزستان، از شرق با لرستان، از شمال با کرمانشاه (استان‌هاى داخلی) و از سمت غرب با ۴۲۵ کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق همجوار است .



براساس آخرین تقسیمات کشورى در سال ۱۳۷۵، استان ایلام مشتمل بر ۷ شهرستان، ۱۷ بخش، ۱۵ شهر، ‌ ۳۶ دهستان و ۷۵۳ آبادى داراى سکنه بوده است .



شهرستان‌هاى استان ایلام عبارتند از : آبدانان، ایلام، ایوان، ‌ دره شهر، دهلران، شیروان و چرداول و مهران. مرکز استان شهر ایلام است که به علت زیبائى‌هاى طبیعى فراوانى که دارد، عروس زاگرس نام گرفته است .












جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان




ناهموارى‌هاى استان ایلام از چین‌خوردگى‌هاى موازى در جهت شمال غربى و جنوب شرقى به وجود آمده است. این کوهها از رسوبات دوران اول تا چهارم زمین‌شناسى به یادگار مانده‌اند، ولى شکل‌گیرى کلى آن‌ها عموماً به دوران دوم و سوم زمین‌‌شناسى مربوط است. این کوه‌ها چنان گسترده و فشرده‌اند که امکان شکل‌گیرى دشت‌هاى میانکوهى در میان آن‌ها فراهم نشده است .



با توجه به نقشه ناهموارى‌هاى استان به خوبى معلوم مى‌شود که شمال و شمال شرقى استان از ارتفاعات و کوهستان‌هاى بلند تشکیل یافته و نیمه ٔ غربى و جنوب غربى آن از نواحى کم ارتفاع با شیبى به طرف غرب شکل گرفته است که دشت‌هاى وسیع گرمسیر منطقه ٔ مهران - دهلران و دشت عباس را در بر مى‌گیرد. ارتفاع این دشت‌ها از ۳۰۰ متر کمتر است. وجود این ناهموارى‌ها که در مجاور سرزمین پست قرار گرفته‌اند، اختلاف ارتفاع این دو نیمه را به حدود ۳۰۰۰ متر مى‌رساند. با توجه به این خصوصیت طبیعى، شکلى از زندگى اجتماعى پدید آمده است که امروزه به نظام عشایرى و ایلى معروف است .



به طور کلى نواحى شمالى و شمال شرقى استان ایلام کوهستانى و نواحى جنوب غربى و غرب آن از اراضى پست و کم ارتفاع تشکیل یافته است. مهم‌ترین ارتفاعات استان کبیر کوه و دینار کوه مى‌باشند .



استان ایلام از نظر شرایط اقلیمى جزو مناطق گرمسیر کشور محسوب مى‌شود، ولى به علت وجود ارتفاعات، اختلاف درجه حرارت و بارندگى در بخش‌هاى شمالى، جنوبى و غربى آن زیاد است، به طورى که مى‌توان از نظر اقلیمى، مناطق سه گانه ٔ ‌ سردسیرى، گرمسیرى و معتدل را در این استان به خوبى مشاهده نمود. این مناطق سه گانه عبارتند از :



- مناطق کوهستانى شمال و شمال شرق: استان که آب وهواى نسبتاً سردسیرى با زمستان طولانى دارد. حداقل درجه ٔ حرارت این مناطق در زمستان تا ۱۵ درجه زیر صفر مى‌رسد و میزان بارندگى آن نیز به بیش از ۵۰۰ میلیمتر در سال بالغ مى‌‌گردد .



- مناطق جلگه‌اى غرب و جنوب غربى استان: آب و هواى گرمسیرى دارد. حداکثر درجه ٔ حرارت این مناطق تا ۴۵ درجه سانتیگراد بالاى صفر مى‌رسد. میزان بارندگى این مناطق، حدود ۲۰۰ میلیمتر در سال است .



- مناطق میانى: آب و هواى معتدل دارد و درجه ٔ حرارت آن در زمستان تا ۵ درجه زیر صفر و حداکثر حرارت آن در نقاط جنوبى و دره شهر در تابستان به بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد مى‌رسد. براساس گزارش ایستگاه سینوپتیک ایلام در سال ۱۳۷۵، در مرکز استان حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۰/۴ - درجه ٔ سانتیگراد در بهمن ماه، مقدار بارندگى سالانه ۵۷۸/۴ میلیمتر، حداکثر رطوبت نسبى ۶۴ درصد و حداقل رطوبت نسبى ۲۴ درصد و تعداد روزهاى یخبندان در فصل زمستان ۲۷ روز ثبت شده است .



در شهرستان دهلران، حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۴۹/۶ درجه سانتیگراد در تیرماه و حداقل مطلق درجه ٔ حرارت ۰/۲- درجه سانتیگراد در بهمن ماه، مقدار بارندگى سالانه ۳۴۰/۳ میلیمتر، حداکثر رطوبت نسبى ۵۶ درصد و حداقل رطوبت نسبى ۳۲ درصد و تعداد روزهاى یخبندان آن ۳ روز گزارش شده است .



بارندگى‌هاى سالانه ٔ فراوان از یکسو و نقش استان به عنوان زهکش آب‌هاى سطحى سلسله جبال زاگرس از سوى دیگر، موجب پیدایش رودخانه‌هاى زیادى شده که به منظور استفاده از آب‌ آن‌ها سدهاى انحرافى و کانال‌هاى متعددى نیز احداث شده است. آب‌هاى زیرزمینى استان ایلام به دلیل شرایط ویژه توپوگرافى و زمین‌ساختى غناى قابل توجهى ندارد. با این وجود استفاده از قنات و چاه‌هاى آب زیرزمینى نیز رواج دارد .












جغرافیاى تاریخى استان




سرزمینى که اکنون استان ایلام نام دارد، بنا به اسناد تاریخى فراوان، بخشى از کشور عیلام باستان بوده است. این کشور در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد به وجود آمده و تا سال ۶۴۰ پیش از میلاد به حیات اجتماعى خود ادامه داده است. در این سال، به فرمان آشور بانى‌پال به خاک و خون کشیده شده و منقرض شده است. از شهرهاى این کشور، به اسامى شوش «پایتخت اصلی » ، ماداکتو «پایتخت تابستانی»، اهواز، خایدالو، ماساباتیک و کابیانه اشاره شده است .



در کتیبه‌هاى بابلى، عیلام را « آلامتو» یا «آلام» خوانده‌اند که به قولى به معناى کوهستان یا «کشور طلوع خورشید » است. مدتى پس از سقوط عیلام، حوزه فرمانروایى آنان به دو منطقه ٔ تحت نفوذ پارس‌ها در شرق و مادها در غرب تقسیم شد. اقوام ساکن زاگرس در دوره ٔ هخامنشى جزئى از امپراطورى هخامنشى بوده است. ولى ظاهراً ارتش هخامنشى براى عبور از زاگرس ناچار به پرداخت باج به کوه‌نشینان مقتدر آن بوده است .



بنا به نوشته ٔ مورخان یونانى، در زمان سلوکیه، ساکنین زاگرس اکثر اوقات با اقوام مهاجم و بیگانه در نبرد بوده‌اند . وجود آثار باستانى فراوانى از دوره ٔ ساسانى در استان‌هاى ایلام و لرستان، ‌ نشان مى‌دهد که این منطقه در آن زمان بسیار آباد و با اهمیت بوده است. اسامى شهرهایى مانند «ماسبندان»، «مهرگان کدک»، «دارشهر»، «سیمره»، «اریوخ» و «شیروان» این نظر را تأیید مى‌کند. محل دقیق برخى از این شهرها هنوز روشن نشده است .



در اواخر دوره ٔ ساسانى، خاندان فیروزان بر این سرزمین و خوزستان حکومت داشته‌اند که آخرین آن‌ها پس از شکست در جنگ جولا به دارالخلافه اعزام شده است. بعد از تسخیر ایران به وسیله ٔ عرب‌هاى مسلمان، ‌ احتمال دارد که این ناحیه جزئى از ایالت کوفه شده باشد و اسامى شهرهاى ماسبندان، مهرگان و سیمره معرب شده باشند .



در اواخر قرن چهارم هجرى قمرى، حسنویه کرد بر لرستان و ایلام فعلى حکومت مى‌کرده است و تا اوایل قرن ششم هجرى قمرى، حکومت این خاندان ادامه داشته است .



از سال ۵۷۰ تا ۱۰۰۶ هجرى قمرى، اتابکان لُر بر لرستان و پشتکوه حکومت کرده‌اند. آخرین اتابک لُر به نام شاهوردیخان را شاه‌عباس صفوى به قتل رسانده و حسین خان سیلورزى جد والیان ابوقداره را به حکومت لرستان و پشتکوه منصوب کرده است. این خاندان پس از مدتى، مقر حکومت خود را به پشتکوه (ایلام کنونی) منتقل کرده‌اند و غلام‌رضا خان والى ابوقداره، آخرین والى پشتکوه پس از کودتاى ۱۲۹۹ شمسى به نحوى نسبتاً مسالمت‌آمیز، منطقه تحت حکومت خود را رها کرده و به کشور عراق رفته است .



از سال ۱۳۰۹ شمسى در تقسیمات کشورى، ایلام جزو استان پنجم یعنى کرمانشاه گردید. سپس به علت موقعیت مهم سیاسى و مرزى و محرومیت‌هاى فراوان به فرماندارى کل تبدیل شد و اکنون یکى از استان‌هاى مهم کشور محسوب مى‌شود .


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

پنج شنبه 19/5/1391 - 23:36 - 0 تشکر 500739


استان ایلام (2)




وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان





در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، جمعیت استان ۸۸۶ ‚ ۴۸۷ نفر بوده است، ‌ از این تعداد حدود ۵۳/۵ درصد در نقاط شهرى و حدود ۴۴/۵ درصد در نقاط روستایى سکونت داشته و بقیه غیرساکن بوده‌اند.



در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از ۸۸۶ ‚ ۴۸۷ نفر جمعیت استان، ۲۷۵ ‚ ۲۴۹ نفر مرد و ۶۱۱ ‚ ۲۳۸ نفر زن بوده‌اند و نسبت جنسى آن برابر ۱۰۴ بوده است. این نسبت براى اطفال کمتر از یکساله ۱۰۹ و براى بزرگسالان (۶۵ ساله و بیشتر) ۱۵۱ بوده است. نسبت‌هاى مذکور در نقاط شهرى به ترتیب، ۱۰۸ و ۱۳۴ و در نقاط روستایى ۱۱۱ و ۱۶۶ بوده است. از جمعیت این استان حدود ۴۵ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۵۱/۵ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۳/۷۲ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بیشتر قرار داشته‌اند و سن بقیه ٔ افراد نیز نامشخص بوده است.



در سال مذکور، از جمعیت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۹۳ درصد و در نقاط روستایى ۹۹/۸۸ درصد بوده است.



در فاصله ٔ سال‌هاى‌ ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، تعداد ۹۸۳ ‚ ۹۴ نفر به استان وارد و یا در داخل این استان جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۲۳/۵۶ درصد مهاجران سایر استان‌ها، ۳۴/۹۹ درصد در شهرستان‌هاى دیگر همین استان و ۳۸/۹۶ درصد در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت بقیه افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است.



در آبان ۱۳۷۵، از ۸۳۷ ‚ ۴۱۵ نفر جمعیت ۶ ساله و بیشتر استان، ۷۶/۷۴ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۹۴/۵۶ درصد و درگروه سنى ۱۵ ساله و بیشتر ۶۷/۰۲ درصد بوده است. در بین افراد لازم‌التعلیم (۱۴-۶ ساله)، نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۶۱ درصد و در نقاط روستایى ۹۳/۰۶ درصد بوده است.



در این استان، نسبت باسوادى در بین مردان ۸۲/۰۴ درصد و در بین زنان ۷۱/۲۱ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتیب ۸۷/۶۷ درصد و ۷۹/۲۹ درصد و در نقاط روستایى ۷۷/۱۸ درصد و ۶۳/۸۰ درصد بوده است.



در سال مذکور، از جمعیت ۲۴-۶ ساله استان، ۷۱/۱۸ درصد در حال تحصیل بوده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۷۸/۰۲ درصد و در نقاط روستایى ۶۵/۷۱ درصد بوده است. در این استان ۹۲/۵۶ درصد از کودکان، ۸۹/۳۲ درصد از نوجوانان و ۴۲/۷۰ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشته‌اند.



در سال فوق‌الذکر، در این استان، افراد شاغل و افراد بیکار (جویاى کار) در مجموع، ۳۱/۸۸ درصد از جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر را تشکیل مى‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى، ۳۱/۸۸ درصد و در نقاط روستایى ۳۱/۲۶ درصد بوده است. از جمعیت فعال این استان، ۸۸/۲۲ درصد را مردان و ۱۱/۷۸ درصد را زنان تشکیل مى‌داده‌اند.



در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از شاغلان ۱۰ ساله و بیشتر استان، ۲۹/۷۱ درصد در گروه‌هاى عمده کشاورزى، ۱۹/۹۱ درصد در گروه عمده ٔ صنعت، ‌ ۴۸/۱۴ درصد در گروه عمده خدمات و ۲/۲۵ درصد اظهار نشده گزارش شده است. این نسبتها در شهرها به ترتیب ۷/۳۹ درصد، ۲۳/۶۴ درصد، ۶۶/۸۰ درصد و ۲/۱۸ درصد و در روستاها ۵۳/۳۵ درصد، ۱۶/۵۹ درصد، ۲۷/۶۱ درصد و ۲/۴۶ درصد بوده است.



استان ایلام از استان‌هاى عشایرنشین کشور است و شرایط اقلیمى و جغرافیایى آن، امکانات مساعدى براى ییلاق و قشلاق عشایر فراهم آورده است. نظام اجتماعى در ایلام تا دهه‌هاى اخیر مبتنى بر نظام ایلى بود. هر ایل مشتمل بر چند طایفه و هر طایفه مشتمل بر چند تیره و هر تیره مرکب از تعدادى مال یا هوز (خانوار) بوده است. در رأس هر ایل یک توشمال قرار داشت که در ایلات مختلف میر، ملک، رئیس یا کاید نامیده مى‌شد و به منزله ٔ خان ایل تلقى مى‌شد. امروزه هرچند این نظام ایلى از هم پاشیده است، ولى باز هم ایلاتى در داخل قلمروهاى مشخصى به ییلاق و قشلاق مى‌پردازند. طوایف و ایلات ساکن استان ایلام به شرح زیر گزارش شده است:



- ایل ملکشاهى : شامل طوایف گچى، خمیس، کله‌وند، رسیله‌وند، باولک، خلیل‌وند، کارى‌وند، قیطون، کاظم‌بگ، باریاب، باوه، صمدتک و خوزى‌وند.



- ایل هلیلان و زردلان : شامل بالاوند، زردلانى، طرهانى، جلالوند و عثمانوند.



- ایل شوهان : شامل طوایف سفرکلى، بلوچ، شرف، قیطول، کاورى، فلک، کلاى‌وند و کوهرو باره.



- ایل کرد : شامل طوایف مرادخانى، شکربیگى، سلیمان‌خانى، دیناروند و کایدخوره.



- ایل ایوان : شامل طوایف بان سیرى و چولک.



- ایل خزل : شامل طوایف شمسى‌‌وند، خفروند، مرشدوند و طایفه قلیوند.



- ایل ارکوازى : شامل طوایف کردل، مورت، میثم، قیطونى، میر، مومه، قروش‌وند، بى، ملکشوند و کارشوند.



- عشایر عرب : شامل طوایف صیفى و ملخطاوى (ملک خطایی).



هر یک از ایلات و طوایف یاد شده مسیرهاى کوچ و ایل راه‌هاى مخصوصى دارند که در طى سال‌هاى متمادى از آن عبور کرده‌اند و امروزه نیز از همان مسیر، کوچ خود را انجام مى‌‌دهند.



استان ایلام از مناطق محروم کشور است. وضعیت اقتصادى در این استان به نسبت سایر استان‌هاى کشور شاخص‌هاى بسیار پائینى دارد.



در این استان بیشتر فعالیت اقتصادى بر روى دامدارى و کشاورزى متمرکز شده است و زمینه‌هاى مساعدى نیز جهت پرورش زنبور عسل دارد. ولى در زمینه ٔ صنعت وضعیت چندان مطلوبى فراهم نشده است. کشاورزى در اکثر نقاط استان به صورت سنتى انجام مى‌شود بدین صورت که مراحل مختلف آن از داشت، کاشت و برداشت با استفاده از اصول و روش‌هاى ابتدایى و سنتى صورت مى‌گیرد.



مهم‌ترین محصول کشاورزى استان، ‌ گندم است. در این استان امکانات بالقوه فراوانى براى توسعه و گسترش دامدارى و دامپرورى وجود دارد و هم اکنون نیز بخش مهمى از درآمد و حتى اشتغال مردم استان در بخش کشاورزى متمرکز شده است. آب و هواى متنوع، وجود کوهستان‌ها، جنگل‌ها و مراتع نسبتاً سرسبز و انواع گل و گیاه در بهار و تابستان و وجود مناطق گرمسیرى و سردسیرى در مجاورت یکدیگر، بهترین شرایط را براى پرورش زنبور عسل فراهم آورده است.



استان ایلام یکى از محروم‌ترین استان‌هاى کشور از لحاظ صنعت است و به علت شرایط خاص اقتصادى و اجتماعى از دیرباز، صنایع، خصوصاً صنایع نوین کارگاهى، در آن رونق چندانى نیافته است.



بخش صنعت سهم بسیار ناچیزى از اشتغال را نسبت به بخش خدمات و کشاورزى به خود اختصاص داده است. صنعت استان ایلام عمدتاً در صنایع خانگى و کارگاهى خلاصه مى‌شود و صنایع دستى آن عبارتند از : قالى و قالیچه، جاجیم، خورجین، سیاه چادر، رسن، نمد، گیوه و گلیم که با توجه به فراوانى مواد اولیه مانند پشم و موى بز تولید آن‌ها از قدیم‌الایام رایج بوده است.



منابع معدنى استان نیز منحصر به منابع رسوبى است و عمدتاً شامل کانى‌هاى غیرفلزى مى‌باشد. تاکنون ذخایر کانى فلزى در استان شناخته نشده است ولى استان ایلام ذخایر بالنسبه غنى نفت و گاز دارد.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:43 - 0 تشکر 502611

استان بوشهر


موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان



استان بوشهر با مساحتى حدود ۶۵۳ ‚ ۲۷ کیلومترمربع بین ۲۷ درجه و ۱۴ دقیقه ٔ عرض شمالى و ۵۰ درجه و ۶ دقیقه تا ۵۲ درجه و ۵۸ دقیقه ٔ طول شرقى از نصف‌النهار گرینویچ قرار دارد. این استان از شمال به استان خوزستان و قسمتى از کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به خلیج‌فارس و قسمتى از استان هرمزگان، ‌ از شرق به استان فارس و از غرب به خلیج‌فارس محدود است. استان بوشهر با خلیج‌فارس بیش از ۶۰۰ کیلومتر مرز دریایى دارد و از اهمیت سوق‌الجیشى و اقتصادى قابل توجهى برخوردار است.



براساس آخرین تقسیمات سیاسى کشور استان بوشهر مشتمل بر ۸ شهرستان، ۱۷ بخش، ۱۳ شهر، ۳۶ دهستان و ۷۰۶ آبادى داراى سکنه است. شهرستان‌هاى استان بوشهر عبارت‌اند از : بوشهر، تنگستان، دشتستان، دشتى، دَیِر، ‌ دیلم، کنگان و گناوه.

جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان



استان بوشهر از نظر پستى و بلندى به دو قسمت جلگه‌اى و کوهستانى تقسیم مى‌شود:



- قسمت جلگه‌اى: استان در امتداد خلیج‌فارس قرار دارد که عرض آن نیز در جهت شمال غربى (ناحیه بندر دیلم) به قسمت جنوب شرقى افزایش مى‌یابد و حداکثر به ۱۴۰ کیلومتر در امتداد دره رود مند مى‌رسد. جلگه ٔ مذکور از رسوبات رودهاى دالکى، شاپور، اهرم و مند تشکیل یافته است. از جمله ٔ این نواحى مى‌توان به دشت بوشهر و برازجان اشاره کرد که سطح وسیعى از شمال استان را در بر گرفته است. این مناطق تا دوران چهارم زیر آب بود. اکثر شهرها و مراکز جمعیتى استان بوشهر در این جلگه استقرار یافته‌اند. این جلگه‌ها تا کویت و دشت‌هاى جنوبى خلیج‌فارس ادامه دارد.



- قسمت کوهستانى: استان از دو رشته کوه عمده تشکیل مى‌شود که در سراسر طول استان به موازات هم امتداد یافته‌اند. این رشته‌کوه‌ها مشتمل بر ارتفاعات گچ ترش و ارتفاعات نوکند است که به ترتیب در محدوده ٔ شمالى و شرق استان قرار دارند.



با توجه به استقرار استان بوشهر در منطقه ٔ فوق حاره‌‌اى، مهم‌ترین پدیده و فرآیند مشهود اقلیمى آن گرماى هواست. این ناحیه تحت تأثیر فشار زیاد عرض‌هاى متوسط قرار دارد و فاقد بارندگى قابل توجه است، ولى فرآیند تبخیر آن به علت طولانى بودن فصل گرما شدت و حدت بیشترى دارد. در فصل زمستان به دلیل هجوم و گسترش جبهه‌هاى هواى سرد شمالى و دریاى مدیترانه به سمت شرق، آب و هواى مناسبى توأم با ابر و باران به‌وجود مى‌آید.



به ‌طور کلى آب و هواى بوشهر در نوار ساحلى گرم و مرطوب و در قسمت‌هاى داخلى گرم و خشک صحرایى است. در استان بوشهر دو فصل محسوس وجود دارد‌: زمستان نسبتاً خنک شامل ماه‌هاى آذر، دى، بهمن، اسفند و تابستان گرم و خشک و طولانی. پاییز و بهار این استان بسیار زودگذر است.



متوسط دماى سالانه ٔ استان ۲۴ درجه ٔ سانتیگراد است که بیشترین مقدار آن در تابستان حدود ۵۰ درجه و کمترین مقدار آن در زمستان حدود ۶ درجه ثبت شده است. دماى هوا در سردترین ماه‌هاى سال به ندرت به صفر درجه مى‌رسد. گرماى متوسط خنک‌ترین ماه‌هاى این منطقه یعنى دى‌ماه ۱۵ درجه گزارش شده است. در استان بوشهر بین دهم اردیبهشت تا دهم مهرماه (حدود ۱۴۰ روز) درجه ٔ ‌ حرارت بیش از ۱۰ درجه است. در ۶۳ روز از این مدت درجه ٔ ‌ حرارت بین ۴۰ تا ۵۰ درجه است.



میزان بارندگى در استان بوشهر کم و متغیر است. زمان بارندگى معمولاً بین ماه‌هاى آبان و اردیبهشت است. در طول این مدت بادهاى باران‌زا به طور متوسط ۳ تا ۶ بار سراسر استان به خصوص سواحل آن را تحت تأثیر قرار مى‌دهند. متوسط بارش سالیانه ٔ استان ۲۱۷ میلى‌متر و از نوع باران با دوره‌هاى ریزش بسیار محدود است. ریزش باران در پاییز و بهار به صورت رگبارهاى شدید، کوتاه ‌مدت و همراه با رعد و برق است، در حالى که در زمستان به صورت باران ریز و مداوم است. ریزش برف در منطقه بى‌سابقه است، ولى تگرگ به طور پراکنده مشاهده شده است.



در ماه‌هاى خرداد و تیر دماى بیش از حد و رطوبت شدید هوا که به علت شرایط خاص جوى به حالت اشباع مى‌رسد، هواى دم کرده و کم تحرکى به وجود مى‌آورد که در اصطلاح محلى به «شرجی» معروف است و تحمل آن بسیار دشوار است. میزان رطوبت نسبى تقریباً در تمام مدت سال یکنواخت است و معدل سالیانه ٔ آن ۷۱ درصد است.



بادهاى محلى استان بوشهر در حقیقت قسمتى از طوفان‌هاى خلیج‌فارس است که در اثر اختلاف فشار بین صحراى عربستان و ارتفاعات جنوبى ایران در فصول مختلف پدید مى‌آید. این بادها تقریباً در تمام سواحل خلیج‌فارس مى‌وزند و در نقاط مختلف خلیج‌فارس اسامى متفاوتى دارند. این اسامى که بنا به مقتضیات زمانى (فصل وقوع آنها) و تصورات ذهنى دریانوردان و همچنین خطرات ناشى از آن‌ها است عبارت‌اند از:



- باد لهیمر یا لهیما:ر که معمولاً در پاییز و به قول دریانوردان در برج عقرب مى‌وزد. شدت این باد به اندازه‌اى ناگهانى و غافلگیرکننده است که ممکن است در عرض چند دقیقه و یا چند ساعت خسارات سنگینى به بار آورد.



- باد لچیزب یا «گول‌زن»: که معمولاً در پاییز مى‌وزد، ولى روز و ساعت معینى ندارد. دریانوردان محلى معتقدند که این باد ده روز پیش از عقرب مى‌وزد و شدت آن نیز کمتر از باد لهیمر است.



- باد قوس: که جهت جنوب شرقى - شمال غربى دارد و از مدار رأس‌السرطان در جهت شرقى حرکت مى‌‌کند. این باد در تابستان گرم و سوزان و در زمستان گرم و مرطوب و اکثراً باران‌آور است. این باد نیز شدید است و گاهى خسارات جانى و مالى فراوان به همراه دارد. در گذشته براى حرکت کشتى از هند به بوشهر از این باد استفاده مى‌شد. باد باران‌آ‌ور قوس در زمستان جهت شمال شرقى دارد و باعث ریزش باران بیشترى مى‌شود.



- باد شمال: برعکس باد قوس باد خشکى است، وزش آن در زمستان دما را کاهش مى‌دهد و گاهى نیز باعث بارندگى مى‌شود. معمولاً جهت وزش باد قوس به شمال غربى تغییر مى‌یابد و باد شمال نامیده مى‌شود. این باد معروف‌ترین باد محلى بوشهر است و تقریباً تنها بادى است که هواى گرم تابستان را تا حدودى متعادل مى‌کند. به همین جهت در گذشته اکثر ساکنین بوشهر پنجره‌هاى منازل خود را به طرف شمال غربى نصب مى‌کردند. این باد نه تنها در زندگى مردم، بلکه در بافت شهرى شهرستان بوشهر نیز تأثیر داشته است.



- باد بررد: که غالباً شب‌ها به سوى دریا مى‌وزد و خشک است.



- باد سهیلى: که اواخر تابستان و اوایل زمستان مى‌وزد و مردم محلى معتقدند که این باد ناشى از طلوع ستاره ٔ سهیل است.



- باد غیوب:، باد تریه، باد توبیخ، باد پیرزن و باد سبعه از دیگر بادهاى محلى استان بوشهر است.




اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:43 - 0 تشکر 502612


استان بوشهر (۲)


جغرافیاى تاریخى استان


به ‌طورى که از اسناد و اطلاعات برمى‌آید، این منطقه به علت موقعیت استراتژیکى مناسب براى احداث پایگاه دریایى و بندرگاه، مورد استفاده پادشاهان عیلام قرار مى‌گرفت.



در زمان هخامنشیان که کشور ایران به بیست ساتراپ‌نشین (استان) تقسیم مى‌شد، سرزمین بوشهر جزء ساتراپ‌نشین پارس بود. داریوش فرمان داد که حفر ترعه ٔ نیل به دریاى سرخ را دنبال کنند. این کانال محققاً راهى بود که به جاى کانال سوئز امروز مى‌توانست خلیج‌فارس و دریاى عمان را از طریق دریاى سرخ مستقیماً به مصر و مدیترانه اتصال دهد. مقابر کنده شده بر سطح سنگى جزیره ٔ خارک دلیل بر حضور سربازان هخامنشى در استان بوشهر است که براى نگهبانى از چنین راه طولانى تدارک شده بود.



خلیج‌فارس به دلیل موقعیت سوق‌الجیشى و به لحاظ اهمیت اقتصادى و بازرگانى، در طول تاریخ همواره از سوى کشورها و دولت‌ها براى تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت مورد توجه قرار گرفته است. اولین یورش دولت‌‌هاى اروپایى به سواحل خلیج‌فارس در سال ۱۵۰۶ میلادى با حمله ٔ پرتغالى‌ها تحت عنوان محافظت و حراست از منافع پرتغال در برابر تجار مصرى و ونیزى صورت گرفت. در سال ۱۰۳۱ هجرى قمرى شاه‌عباس با انگلیسى‌ها متحد شد و دست پرتغالى‌ها را از خلیج‌فارس کوتاه کرد.



از سال ۱۱۴۸ هجرى قمرى نادرشاه بوشهر را که دهکده‌اى بیش نبود مورد توجه قرار داد و مشغول آماده کردن بوشهر به عنوان یک بندر و اسکله ٔ کشتى‌سازى با استفاده از چوب جنگل‌هاى مازندران شد. همچنین براى تأمین ارتباط جزایر و سواحل خلیج‌فارس درصدد تأسیس نیروى دریایى برآمد. در سال ۱۱۴۹ هجرى قمرى لطیف‌‌خان را به ایالت دشتستان و کاپیتانى کل سواحل خلیج‌فارس انتخاب و اعزام کرد. این شخص براى تهیه ٔ ناوگانى در خلیج‌فارس، بوشهر را مرکز دریایى خود قرار داد. در اواخر سلطنت نادر ایران ۲۳ تا ۲۵ فروند کشتى جنگى در خلیج‌فارس داشت. بدین‌ترتیب از زمان نادرشاه بوشهر روى به پیشرفت نهاد و حتى مدتى بندرعباس را نیز تحت‌الشعاع خود قرار داد. پس از قتل نادر در اثر هرج و مرجى که در ایران پدید آمد، کشتى‌هاى جنگى توسط حکمرانان و شیوخ اطراف خلیج‌فارس ضبط گردید. همچنین بندر بوشهر و بندرعباس نیز اهمیت سابق خود را از دست دادند. تجار هلندى که در سال ۱۶۲۳ میلادى روابط تجارى خود را با ایران شروع کرده بودند پس از قتل نادر ایران را ترک کردند و بصره را مرکز تجارت خود قرار دادند، اما پس از مدتى در اثر دسیسه ٔ رقباى انگلیسى و به منظور نزدیکى بیشتر با دهانه ٔ ‌ خلیج‌فارس، تأسیسات تجارى خود را به خارک منتقل کردند و در عین حال از پرداخت اجاره‌بهاى خارک به میرمُهنّا حاکم بندر ریگ و جزیره ٔ خارک خوددارى نمودند. میرمهنا در سال ۱۷۵۶ به تأسیسات هلندى‌ها حمله برد، دژ آنها را تسخیر کرد و آنها را از جزیره بیرون راند، ولى به سبب اینکه در دفعات متعدد بناى سرکشى و تمرد از دستورات کریم‌خان زند را گذاشت و مدتى آرامش خلیج‌فارس را برهم زد، کریم‌خان او را شکست داد و جزیره ٔ خارک و بندر ریگ را تصرف کرد. در همین زمان نفوذ انگلیسى‌ها در سواحل و جزایر خلیج‌فارس و به خصوص سرزمین بوشهر رو به گسترش نهاد و آنها موفق شدند اجازه ٔ تأسیس تجارتخانه‌اى را در بوشهر با امتیازات فوق‌‌العاده به دست آوردند.



سلسله ٔ قاجاریه که پس از زندیه روى کار آمد. چندان نفوذى در خلیج‌فارس نداشت، به همین دلیل، رفته‌رفته نفوذ انگلیسى‌ها در خلیج‌فارس بیشتر شد و زمام امور خلیج‌فارس و دریاى عمان به دست آنها افتاد و جنرال کنسول در بوشهر مدت ۲۰ سال بر همه ٔ خلیج‌فارس حکمرانى کرد.



در زمان ناصرالدین ‌شاه ارتش ایران هرات را اشغال کرد و به دنبال آن حالت جنگى بین ایران و انگلیس به وجود آمد. به دنبال این مسئله ناوگان انگلیس در خلیج‌فارس مرکب از هشت کشتى جنگى و تعدادى ناوگان بخارى و بادى به ایران حمله کردند و جزیره ٔ خارک را متصرف شدند. پنج روز پس از آن قواى انگلیسى در حوالى بوشهر در خاک ایران پیاده شدند و شروع به پیشروى به سوى برازجان کردند. قواى ایران برازجان را تخلیه و عقب‌نشینى کرده بود. بنابراین قواى انگلیس انبار اسلحه و مهمات برازجان را منفجر کرد و سپس به بوشهر بازگشت. سرانجام در نبردى که در نهم ژانویه ۱۸۵۷ میلادى در خوشاب بین ایران و انگلیس رخ داد، انگلیسى‌ها موفق شدند سپاه ایران را شکست دهند.



پیش از جنگ اول جهانى بار دیگر دولت انگلیس منطقه ٔ بوشهر را مورد تجاوز قرار داد و در سال ۱۹۱۳ میلادى جنگ سختى بین نیروى انگلیس و دلیران دلوارى در گرفت. در جریان این جنگ رئیس على دلوارى و مردم تنگستان و دشتستان نقش برجسته‌اى ایفا کردند.



رئیس على دلوارى از مشروطه‌خواهان به نام جنوب ایران بود که در سال ۱۲۹۹ هـ.ق در روستاى دلوار تنگستان دیده به جهان گشود. در ۲۵ سالگى به صفوف مبارزین مشروطه‌خواه جنوب ایران پیوست و همکارى نزدیکى را با محافل انقلابى و عناصر مشروطه‌طلب ایران شروع کرد. با کودتاى ضد‌انقلابى لیاخوف روسى علیه مشروطه‌خواهان در ۱۳۲۶ هـ.ق و بمباران مجلس شوراى ملى و استقرار دیکتاتورى محمدعلى شاه قاجار، رئیس على به همراه سید مرتضى علم‌الهدى اهرمى به مبارزه علیه استبداد صغیر پرداخت. در سال ۱۳۲۷ هـ.ق با کمک تفنگچى‌هاى تنگستانى، بوشهر را از عناصر مستبد وابسته به دربار محمدعلى شاه پاک کرد و اداره ٔ گمرک و انتظامات و دیگر ادارات را تسخیر کرد. این کار دلیران تنگستان بر انگلیسى‌ها که اداره ٔ ‌ گمرک را در اجاره داشتند گران آمد و آنان براى تضعیف مشروطه‌خواهان و استمرار سلطه بر حیات اقتصادى و سیاسى جنوب ایران به جنگ با دلیران تنگستانى پرداختند و در این راه از دیگر خوانین جنوب ایران یارى جستند. جنگ بین رئیس على و دلیران تنگستان از یک طرف و انگلیسى‌ها و خوانین متحد آنان از سوى دیگر به طور متوالى و پراکنده تا شوال ۱۳۳۳ هـ.ق ادامه یافت و انگلیسى‌ها نتوانستند بر رئیس على و یارانش تفوق یابند. تا این که درگیر و دار حمله ٔ انگلیسى‌ها به بوشهر در شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ هـ.ق (سوم سپتامبر ۱۹۱۵. م) هنگامى که رئیس على در محلى به نام «تنگک صفر» قصد شبیخون به قواى انگلیسى‌ها را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکى از همراهان خائن قرار گرفت و در دم به شهادت رسید. وى هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت. مبارزات رئیس على دلوارى برگ زرین دیگرى در تاریخ مقاومت دلیر مردان ایران در مبارزه با استعمار است.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:44 - 0 تشکر 502613


استان بوشهر (۳)


وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان


براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعیت استان بوشهر ۶۷۵ ‚ ۷۴۳ نفر بود که از این تعداد ۵۳/۰۵ درصد در نقاط شهرى و ۴۴/۷۶ درصد در نقاط روستایى سکونت داشتند و بقیه غیرساکن بودند.



از کل جمعیت استان در همین سال، ۳۹۰ ‚ ۳۷۷ نفر مرد و ۲۸۵ ‚ ۳۶۶ نفر زن بودند نسبت جنسى جمعیت برابر ۱۰۳ به دست مى‌آید. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۳ نفر مرد وجود داشت.



از جمعیت استان بوشهر ۴۲/۵۲ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ ساله، ۵۳/۷۲ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ ساله و ۳/۷۴ درصد در گروه سنى ۶۵ ساله و بالاتر قرار داشتند و سن بقیه ٔ ‌ افراد نامشخص بود.



در آبان‌ماه سال ۱۳۷۵، از جمعیت استان ۹۹/۹۱ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌دادند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۸۸ و در نقاط روستایى ۹۹/۹۴ درصد بود.



در فاصله ٔ سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، حدود ۴۲۹ ‚ ۱۰۲ نفر به استان وارد و یا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۴۱/۰۹ درصد مهاجران سایر استان‌ها، ۲۲/۳۳ درصد شهرستان‌هاى دیگر همین استان و ۳۵/۱۰ درصد شهرستان محل سرشمارى بود. محل اقامت قبلى بقیه ٔ افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بود. مقایسه ٔ محل اقامت قبلى مهاجران با محلى که در آن سرشمارى شده‌اند نشان مى‌دهد ۲۰/۴۸ درصد از روستا به شهر، ۵۰/۰۷ درصد از شهر به شهر، ۱۲/۹۷ درصد از روستا به روستا و ۱۵ درصد از شهر به روستا طى ۱۰ سال قبل از سرشمارى آبان ۱۳۷۵ مهاجرت کرده‌اند.



در آبان ۱۳۷۵، از ۶۶۹ ‚ ۶۳۸ نفر جمعیت ۶ ساله و بالاتر، ۸۰/۵۶ درصد باسواد بودند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ ساله ۸۸/۹۶ درصد و در گروه سنى ۱۵ ساله و بالاتر ۷۲/۴۹ درصد بود. در بین افراد لازم‌التعلیم (۱۴-۶ ساله) نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۷/۹۷ درصد و در نقاط روستایى ۹۶/۴۲ درصد بود. در این استان نسبت باسوادى در بین مردان ۸۵/۷۴ درصد و در بین زنان ۷۵/۲۲ درصد بود. این نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتیب ۹۰/۳۶ درصد و ۸۲/۳۱ درصد و در نقاط روستایى ۸۱/۱۲ درصد و ۶۸/۸۰ درصد بود.



براساس همین سرشمارى، از جمعیت ۲۴-۶ ساله ٔ استان، ۶۸/۲۹ درصد در حال تحصیل بودند. این نسبت در نقاط شهرى ۷۲/۳۹ درصد و در نقاط روستایى ۶۵/۰۶ درصد بود. در این استان ۹۵/۲۵ درصد از کودکان، ۸۸/۹۰ درصد از نوجوانان و ۳۵/۶۹ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشتند.



در آبان‌ماه ۱۳۷۵، در استان بوشهر، افراد شاغل و افراد بیکار (جویاى کار) در مجموع ۳۰/۹۷ درصد از جمعیت ده ساله و بالاتر را تشکیل مى‌دادند. این نسبت در نقاط شهرى ۳۲/۳۵ درصد و در نقاط روستایى ۲۸/۷۳ درصد بود. از جمعیت فعال این استان ۹۲/۷۱ درصد را مردان و ۲۹/۷ درصد را زنان تشکیل مى‌دادند. بیشترین فعالیت مربوط به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۵۳/۱۴ درصد و کمترین میزان مربوط به گروه سنى ۱۴-۱۰ ساله با ۱/۵۶ درصد بود. بالاترین میزان فعالیت براى مردان مربوط به گروه سنى ۳۹-۳۵ ساله با ۹۵/۸۰ درصد و براى زنان مربوط به گروه سنى ۲۹-۲۵ ساله با ۹/۷۳ درصد بود. براساس همین سرشمارى، از شاغلان ۱۰ ساله و بیشتر استان ۱۹/۴۲ درصد در گروه عمده ٔ کشاورزى، ۲۰/۳۶ درصد در گروه عمده ٔ صنعت، ۵۸/۸۶ درصد در گروه عمده ٔ خدمات فعالیت داشتند و ۱/۳۶ درصد نامشخص بود. این نسبت در نقاط شهرى به ترتیب ۶/۲۹ درصد، ۱۸/۱۶ درصد، ۷۴/۳۵ درصد و ۱/۲۰ درصد و در نقاط روستایى به ترتیب ۳۲/۴۷ درصد، ۲۴/۹۴ درصد، ۴۱ درصد و ۱/۵۹ درصد بود. بدین‌ترتیب ملاحظه مى‌شود که بیشترین میزان فعالیت هم در نقاط شهرى و هم در نقاط روستایى اختصاص به گروه عمده ٔ فعالیت‌‌هاى خدماتى دارد.



اقتصادى استان بوشهر به بخش‌هاى کشاورزى، دامدارى، شیلات و تا حدودى به صنعت متکى است. کشاورزى استان از نظر نوع محصولات تولیدى و روش‌هاى تولید به دو قسمت محصولات زراعى و محصولات درختى تقسیم مى‌شود. مهم‌ترین محصولات زراعى را گندم و جو آبى و دیم، تنباکو، پیاز، کنجد، سبزى، صیفى و نباتات علوفه‌اى تشکیل مى‌دهد. به علت شورى زیاد خاک، اراضى قابل کشت به صورت محدوده‌‌هاى مجزا و دور از هم در سطح استان پراکنده‌‌اند.



در زمینه ٔ ‌ باغدارى استان بوشهر امکانات زیادى ندارد. بیشترین باغ‌هاى منطقه را نخلستان‌ها تشکیل مى‌دهند. همچنین باغ‌هاى محدود و کوچک مرکبات نیز به طور پراکنده به چشم مى‌خورند. شهرستان دشتستان و تنگستان از لحاظ تولید سالانه ٔ خرما و مرکبات مقام اول و دوم را در استان کسب کرده‌اند. میزان تولید خرما در حدود هشتاد هزار تن و میزان تولید مرکبات حدود ده هزار تن است.


امکانات دامدارى استان بوشهر از نظر تأمین خوراک و علوفه ٔ دام اندک است. مساحت مناطق تحت پوشش مراتع در حدود ۲/۵ میلیون هکتار برآورد شده است که ظرفیت مراتع موجود علیرغم وسعت زیاد به علت فقر پوشش گیاهى جوابگوى یک پنجم دام‌هاى فعلى نیز نیست. از سوى دیگر دام‌هاى عشایر قشقایى و بویراحمدى براى زمستان‌گذرانى به مناطق مختلف این استان کوچ مى‌کنند. این امر فشار چراى دام‌ها را بر مراتع افزوده و سبب تخریب بیش از حد آنها شده است. دامدارى به شیوه سنتى انجام مى‌گیرد، در نتیجه تولید گوشت و شیر آنها قابل توجه نیست. بیشترین دام‌هاى استان را بز، گوسفند، گاو و شتر تشکیل مى‌دهد. پرورش زنبور عسل نیز در این استان از اهمیت نسبى برخوردار است. در حدود ۱۵۰۰ کندوى جدید و ۱۰۰۰ کندوى سنتى در استان وجود دارد.


یکى از مهم‌ترین فعالیت‌هاى اقتصادى استان بوشهر صید ماهى است، ولى به واسطه ٔ استفاده از وسایل قدیمى و روش‌هاى سنتى صیادى امر صید ماهى، که یک منبع مهم اقتصادى به شمار مى‌رود، نقش واقعى خود را بازنیافته است، به طورى که در بعضى نواحى، نیازهاى غذایى مردم سواحل را نیز تأمین نمى‌کند. با این حال در تمام بنادر و سواحل استان بوشهر عده ٔ زیادى به صید ماهى و میگو اشتغال دارند.



صنایع استان بوشهر به دو بخش صنایع دستى و صنایع ماشینى تقسیم مى‌شود. صنایع دستى از گذشته‌هاى دور نقش مهمى در زندگى و معیشت روستائیان داشته است. صنایع دستى استان بوشهر در حال حاضر جنبه ٔ تجارتى و ارزش صادراتى ندارد و بیشتر تأمین‌کننده ٔ ‌ نیازهاى بومى منطقه است. مهم‌ترین صنایع دستى منطقه عبارت‌اند از کشتى و لنج‌سازى، توربافى، قالیبافى، گبه‌بافى، گلیم، نمد، کوزه و سفال. صنایع جدید نیز در حال حاضر نسبت به سایر استان‌ها رشد و توسعه ٔ محدودى دارد. صنایع جدید استان غالباً متوسط کوچک و عموماً تبدیلى هستند. در صنایع متوسط بوشهر و برازجان و در صنایع کوچک ابتدا شهرستان دشتستان و سپس بوشهر و شهرستان‌هاى دشتى و گناوه به ترتیب داراى اهمیت هستند. به غیر از شرکت ملى صنایع دریایى و نیروگاه اتمى، مالکیت صنایع استان عمدتاً به بخش خصوصى تعلق دارد. این واحدهاى صنعتى شامل صنایع غذایى و دارویى، شیمیایى، کانى غیرفلزى، برق و الکترونیک، فلزى و ریخته‌گرى، ماشین‌سازى، تجهیزات خودرو، نیروى محرکه و لوازم و ابزار صیادى است که عمده‌ترین آنها را صنایع غذایى و دارویى و ماشین‌سازى تجهیزات تشکیل مى‌‌دهند.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:44 - 0 تشکر 502614


استان تهران


موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان


استان تهران با وسعتى حدود ۹۵۶ ‚ ۱۸ کیلومترمربع بین ۳۴ تا ۳۶/۵ درجه ٔ عرض شمالى و ۵۰ تا ۵۳ درجه ٔ طول شرقى واقع شده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوین محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.



بر پایه ٔ آخرین تقسیمات کشورى، استان تهران در سال ۱۳۷۵ داراى ۹ شهرستان، ۲۲ شهر، ۲۰ بخش، ۶۲ دهستان و ۱۹۴۷ آبادى است. شهرستان‌هاى آن عبارت‌اند از:



- شهرستان تهران: داراى دو بخش و دو دهستان (سولقان و سیاه‌رود) و یک شهر (تهران) است.



- شهرستان دماوند: داراى دو بخش و هشت دهستان (پشت‌کوه، حبله‌رود، شهرآباد، قزقان‌چاى، ابرشیوه، آب‌على، تارود و جمع آب‌رود) و چهار شهر (دماوند، رودهن، گیلان و فیروزکوه) است.



- شهرستان رى: داراى سه بخش و شش دهستان (حسن‌آباد، وهن‌آباد، قلعه نو، کهریزک، فشاپویه و غنى‌آباد) و یک شهر (حسن‌آباد) است.



- شهرستان ساوجبلاغ: شامل دو بخش و سیزده دهستان (بالا طالقان، میان طالقان، پایین طالقان، ‌ احمدآباد، برغان، تنکمان، جمال‌الدین، چندار، چهاردانگه، ‌ رامجین، سعیدآباد، نجم‌آباد و هیو) و دو شهر (نظرآباد و هشتگرد طالقان) ‌است.



- شهرستان شمیرانات: داراى دو بخش و سه دهستان (رودبار قصران، لواسان بزرگ و لواسان کوچک) و دو شهر (لواسان و فشم) است.



- شهرستان شهریا:ر شامل دو بخش و یازده دهستان (اسماعیل‌آباد، امام‌زاده ابوطالب، منجیل‌آباد، اخترآباد، بى‌بى‌سکینه، جوقین، رزکان، فردوس، قائم‌آباد، ملارد و مویز) و سه شهر (رباط کریم، شهریار و شهر قدس) است.



- شهرستان کرج: شامل دو بخش و هفت دهستان (آدران، آسارا، گرم‌دره، محمدآباد، پلنگ‌آباد، کمال‌آباد و اشتهار) و سه شهر (کرج‌، اشتهارد و ماه‌دشت) است. ) این شهرستان اخیرا به استان تبدیل شده که مراحل مقدماتی خود را طی می کند .)



- شهرستان ورامین: شامل سه بخش و هشت دهستان (بهنام پازوکى شمالى، ‌ بهنام سوخته ٔ شمالى، فیلستان، بهنام سوخته ٔ جنوبى، بهنام پازوکى جنوبى، بهنام وسط شمالى، بهنام عرب جنوبى و بهنام وسط جنوبی) و چهار شهر (ورامین، قرچک، پیشوا و پاک‌دشت جوادآباد) است.



- شهرستان اسلام‌شهر: شامل دو بخش و چهار دهستان (فیروز بهرام، چهاردانگه، ده عباس و صالح‌آباد) و یک شهر (اسلام‌شهر) است.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:44 - 0 تشکر 502615


استان تهران (۲)


جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان


استان تهران با رشته‌کوه‌هاى البرز از استان‌هاى شمالى ایران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمال استان به ۱۵۰۰ متر مى‌رسد که در سمت شمال غربى کشیده شده است. در ارتفاعات بالایى کوهستان البرز که داراى شیب نسبتاً تندى است، امکاناتى بسیار محدود براى دست‌یابى به منابع آب و کشاورزى وجود دارد. از این رو جمعیتى بسیار اندک در این نواحى ساکن شده‌اند. شهرستان و تقریباً همه ٔ شهر دماوند در این ارتفاعات قرار گرفته است.



ارتفاع رشته‌کوه‌هاى البرز به سوى شرق افزایش مى‌یابد و در ارتفاع ۵۶۷۸ مترى (قله ٔ دماوند) به بالاترین حد خود مى‌رسد. قله ٔ ‌ دماوند در مرکز البرز قرار دارد و مرتفع‌ترین قله میان چکادهاى آسیاى غربى و اروپا است. قله ٔ دماوند آتشفشانى خاموش است که اکنون آخرین مرحله‌هاى پیش از خاموشى کامل را مى‌گذراند و خروج گازهاى گوگردى و چشمه‌هاى معدنى این ادعا را تأیید مى‌کند.



در شمال شرقى استان، کوه‌هاى سوادکوه و فیروزکوه قرار دارد و به ارتفاعات شهمیرزاد در شرق مى‌پیوندد.



دیواره ٔ جنوبى کوه‌هاى البرز مرکزى را در استان تهران کوه‌هاى لواسانات و قره‌داغ و کوه‌هاى شمیرانات که بلندترین نقطه ٔ آن قله ٔ ۳۹۳۳ مترى توچال مى‌باشد، در بر گرفته است. از دیگر ارتفاعات استان مى‌توان به کوه‌هاى حسن‌آباد و نمک در جنوب، بى‌بى شهربانو و القادر در جنوب شرقى و ارتفاعات قصر فیروزه در شرق اشاره کرد.



موقعیت آب و هوایى استان تهران، چه در مناطق کوهستانى و چه در دشت‌ها، موجب پوشش گیاهى از نوع نیمه صحرایى شده است. بارندگیِ اندک و خشکى هوا باعث رشد خار و بوته ٔ استپ‌هاى صحرایى و نیمه صحرایى به ویژه در بلندى‌هاست.



نواحى جلگه‌اى و دشت‌هاى استان تهران با شیبى ملایم از شمال شرقى به سوى جنوب غربى کشیده شده است. این مناطق به علت هموار بودن، وضعیتى مناسب براى کشاورزى و تجمع کانون‌هاى زیستى فراهم آورده است.



دشت‌هاى گسترده ٔ ایران در محدوده‌هاى ورامین، تهران و کرج گسترش یافته و شهرهایى پرشمار را در حوزه‌هاى خود پدید آورده است. دشت‌هاى استان تهران از هشتگرد آغاز مى‌شوند و تا دشت ورامین ادامه مى‌یابند. بخشى از این دشتِ آبرُفتى، در جنوب استان تهران واقع شده است که با ارتفاع ۷۹۰ متر از سطح دریا پست‌ترین قسمت استان است. این دشت‌ها از شمال به دامنه‌هاى جنوبى البرز و از جنوب به شوره‌زارها و حاشیه ٔ کویر مرکزى و یا رودخانه‌هاى شور مى‌انجامند. پوشش گیاهى این ناحیه از گونه‌هاى گیاهى خاردار است.



در نواحى مختلف استان تهران به علت موقعیت ویژه ٔ جغرافیایى، آب و هواى متفاوتى شکل گرفته است. سه عامل جغرافیایى در شکل‌گیرى آب و هواى آن نقش اساسى و تعیین‌کننده دارند:



۱. کویر یا دشت کویر که: در جنوب استان تهران قرار گرفته است و عاملى منفى به حساب مى‌آید. زیرا باعث گرما و خشکى هوا مى‌شود و به همراه خود گرد و غبار مى‌آورد.



۲. رشته‌کوه‌هاى البرز: که در شمال تهران واقع شده و باعث تعدیل آب و هوا مى‌شود و از این دیدگاه نقشى مثبت ایفا مى‌کند.



۳. ‌ بادهاى مرطوب و باران‌زاى غربى: که نقش آن در آب و هواى استان محسوس و مؤثر است، ولى نمى‌تواند به طور کامل نقش کویر را خنثى کند.



استان تهران را مى‌توان به سه بخش اقلیمى زیر تقسیم کرد:



- اقلیم ارتفاعات شمالى، که بر دامنه‌هاى جنوبى بلندى‌هاى البرزِ مرکزى، در ارتفاعى بالاى ۳۰۰۰ متر قرار گرفته و آب و هوایى مرطوب و نیمه مرطوب و سردسیر با زمستان‌هایى بسیار سرد و طولانى دارد. بارزترین نقاط این اقلیم، دماوند و توچال است.



- اقلیم کوه‌پایه‌ها، این اقلیم در ارتفاع دو تا سه هزار مترى از سطح دریا قرار گرفته است و آب و هوایى نیمه مرطوب و سردسیر با زمستان‌هایى به نسبت طولانى دارد. آب‌على، فیروزکوه، دماوند، گلندوک، سد امیرکبیر و درّه ٔ طالقان در این اقلیم قرار دارند.



دماى متوسط سالانه در مناطق کوه‌پایه‌اى استان میان ۱۰ تا ۱۵ و در دشت‌هاى مجاور آن ۱۵ تا ۲۰ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد است.



- اقلیم نیمه خشک و خشک که زمستان‌هاى کوتاه و تابستان‌هاى گرم دارد، در ارتفاعات کم‌تر از ۲۰۰۰ متر واقع شده است. هرچه ارتفاع کاهش مى‌یابد، خشکى محیط بیش‌تر مى‌شود. ورامین، شهریار و جنوب شهرستان کرج در این اقلیم قرار گرفته‌اند.



گرم‌ترین ماه‌هاى سال در دو ایستگاه کرج و مهرآباد، ‌ ماه‌هاى مرداد و شهریور است که دماى آن‌ها به ترتیب ۲۵/۴ و ۲۹/۶ درجه ٔ سانتى‌گراد گزاش شده است. سردترین ماه سال نیز در ایستگاه کرج ۱/۲ درجه ٔ سانتى‌گراد در طى دوره ٔ ‌ آمارگیرى بوده است. به این ترتیب، اختلاف متوسط دماى سالانه ۲۸/۴ درجه است. در ایستگاه مهرآباد از ماه دى رفته رفته میزان درجه ٔ حرارت افزایش مى‌یابد و در ماه تیر به بیش‌ترین حد خود مى‌رسد. در ماه‌هاى خرداد، تیر و مرداد افزایش دما به تدریج صورت مى‌‌گیرد، در صورتى که از شهریور و مهر، میزان حرارت به سرعت کاهش مى‌یابد و در دى به کم‌‌ترین حد خود مى‌رسد. به این ترتیب، تابستان‌ها در تهران به ویژه در جنوب و مرکز شهر، گرم و در شمال شهر معتدل است.



در زمستان نیز مرکز شهر تهران معتدل است، مرکز بخش‌هاى شمالى شهر سرد است و دما بارها به زیر صفر مى‌رسد. میانگین روزهاى یخ‌بندان در سال‌هاى ۵۵-۱۳۳۰ در ایستگاه کرج ۸۳ روز و در ایستگاه مهرآباد تهران ۶۱ روز گزارش شده است.



وضعیت اقلیمى شهرستان فیروزکوه و دماوند در زمستان‌هاى بسیار سرد و در تابستان‌ها خنک است. اقلیم شهرستان‌هاى ورامین و رى نیز زمستان‌ها به نسبت سرد و تابستان‌ها، گرم گزارش شده است.



بین ایستگاه‌هاى تهران، در مورد میزان رطوبت نسبى، به علت نقص دیدبانى‌‌ها تنها ایستگاه مهرآباد مورد بررسى قرار گرفت. در طول سال، بیش‌ترین میزان رطوبت در ماه‌هاى زمستان و کم‌ترین حد آن در ماه‌هاى تابستان بود. این میزان براى ایستگاه مهرآباد در ماه مرداد در کم‌ترین حد بود. میزان رطوبت نسبى در ماه‌‌هاى تابستان از نقطه ٔ اشباع، بسیار دور است، ولى هر چه به زمستان نزدیک مى‌شویم، این فاصله کوتاه مى‌شود و در صورت وجود موقعیت مساعد، نقطه ٔ اشباع امکان‌پذیر مى‌شود.



سازمان هواشناسى میزان بارندگى تهران و شهرستان‌هاى مجاور آن را از سال ۱۳۳۵ به بعد مورد مطالعه قرار داد. نتیجه‌هاى به دست آمده از این ایستگاه‌ها نشان مى‌دهد نوسان بارش از سالى به سال دیگر بالا رفته و مقدار بارش در سال‌هاى گوناگون متفاوت بوده است، میزان بارندگى در این استان از جنوب به شمال بیش‌تر مى‌شود. میانگین بارندگى سالانه در سال‌هاى ۵۵-۱۳۳۰ در ایستگاه کرج با ۲۳۹ میلى‌متر، بالاترین میزان و در ایستگاه مهرآباد با ۲۱۸ میلى‌متر کم‌ترین مقدار بوده است. بیش‌ترین میزان بارندگى در بسیارى از ایستگاه‌هاى استان در ماه اسفند است ولى در ایستگاه ورامین بیش‌ترین مقدار بارش در ماه دى است. در همه ٔ ایستگاه‌ها کم‌ترین میزان بارش در ماه‌هاى مرداد، شهریور و مهر است. در سراسر تابستان، هوا خشک و بدون بارندگى یا با بارندگى بسیار ناچیز است. در کوه‌پایه‌هاى جنوبیِ بلندى‌هاى البرز نیز مقدار بارش تا اندازه‌هاى بیش‌تر است و نسبت به دشت‌هاى حاشیه ٔ ‌ کویر تفاوت دارد. در هر دو بخش، بین ۴۰ تا ۵۰ درصد کل بارش در فصل زمستان صورت مى‌گیرد.



در استان تهران، ‌ بیش‌ترین فشار هوا در اواخر پاییز و اوایل زمستان دیده مى‌شود. این، نشانگر غلبه ٔ توده‌هاى سرد هوا در این ماه‌هاست. در فصل زمستان، ‌ به علت عقب‌نشینى جبهه ٔ ‌ سرد به سوى شمال کشور، توده هواى خشک این ناحیه را تحت نفوذ قرار مى‌دهد و به همین سبب حالتى کم‌فشار پیدا مى‌کند. در بیش‌تر ماه‌هاى سال جهت باد، غربى است و تنها در دو ماه از سال باد از جنوب شرقى و در دو ماه دیگر از شمال مى‌وزد. به این ترتیب، در بیش‌تر ماه‌ها، بادهاى غربى با نوسان زیاد همراه است. جهت عمومى این جریان‌ها، ‌ با جهت کلى کوه‌هاى البرز تقریباً موازى است و به این ترتیب، تأثیر این کوه‌ها بیش‌تر به صورت کاهش متوسط باد در دره‌هاى کوه‌‌پایه‌هاى جنوبى است. در مجموع، هواى شهر تهران آرامش و سکون بیش‌ترى نسبت به نقاط مجاور خود دارد و بادهاى چندانى ندارد.



هواى تهران در مناطق کوهستانى از نوع آب و هواى معتدل است و در دشت‌ها از نوع نیمه‌بیابانى با ویژگى‌هایى است که بیش‌تر از موقعیت جغرافیایى آن، که بین دو ناحیه متفاوت قرار گرفته، ناشى مى‌شود. تهران در مرز شرایط جوى برّى و اقیانوسى قرار گرفته و تمایل آن به موقعیت برّى بیش از وضعیت اقیانوسى است.



طول روزها در تابستان که ارتفاع آفتاب ۷۴ درجه و ۴۸ دقیقه است، به طور متوسط ۱۴ ساعت و ۲۶ دقیقه است و در زمستان به ۹ ساعت و ۳۴ دقیقه کاهش مى‌یابد. در زمستان، ارتفاع آفتاب ۳۰ درجه و ۵۲ دقیقه است.



با توجه به ویژگى‌هاى آب و هوایى که به اجمال گفته شد، زمان مطلوب و مناسب اقلیمى در استان تهران را از نظر جهانگردى مى‌توان به شرح زیر بیان کرد:



- دامنه‌هاى جنوبى البرز که مشرف به استان تهران است از ارزش‌هاى تفرج‌گاهى در ساحل رودخانه‌ها، دریاچه‌هاى پشت سدها و دریاچه‌هاى طبیعى برخوردار است.



- در تمام زمستان‌، مناطقى از شمال استان تهران به دلیل پوشش برف سنگین در دامنه‌ها، دره‌ها و شیب‌هاى البرز جنوبى، موقعیتى مساعد براى ورزش‌هاى زمستانى از جمله اسکى روى برف فراهم مى‌آورد.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:45 - 0 تشکر 502616
























































































































استان تهران (۳)


موقعیت تاریخى استان



تهران امروزى که در ردیف بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهرهاى جهان قرار دارد، فراز و نشیب‌هاى تاریخى فراوان داشته است. «طهران» که زمانى قریه‌اى بیش نبود، امروزه به تهران بزرگ با بیش از ده میلیون نفر جمعیت تبدیل شده است. از زمانى که این شهر در سال ۱۲۰۰ هجرى قمرى به پایتختى ایران برگزیده شد، تا به امروز حوادث بى‌شمارى را به خود دیده است.



وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان


جمعیت استان تهران در سال ۱۳۷۳ در حدود ۱۱ میلیون و ۶۴۷ هزار و ۱۰۳ نفر برآورد شده است. از این تعداد ۷۶۸ ‚ ۱۵۹ ‚ ۱۰ نفر در مناطق شهرى (۸۷/۲۳ درصد کل استان) و ۳۳۵ ‚ ۴۸۷ ‚ ۱ نفر در مناطق روستایى (۱۲/۷۷ درصد کل استان) زندگى مى‌کنند. نرخ رشد جمعیت بین سال‌هاى ۷۰ تا ۷۳ در کل استان ۲/۷ درصد، در مناطق شهرى ۳/۸ درصد و در مناطق روستایى ۳/۷ درصد بوده است. در توزیع شهرستانى جمعیت، بیش از نیمى از جمعیت استان در شهرستان تهران ساکن هستند (۵۷/۷۳ درصد جمعیت کل استان) و شهرستان کرج با ۵۴۳ ‚ ۱۲۰ ‚ ۱ نفر (۹/۶۲ درصد کل استان) در مرتبه دوم قرار دارد. کم‌جمعیت‌ترین شهرستان، شمیرانات با ۲۰۱ ‚ ۲۲ نفر (۰/۱۹ درصد کل استان) است. بالاترین نرخ رشد جمعیت بین سال‌‌هاى ۷۰ تا ۷۳ را شهرستان شهریار با ۱۱/۸ درصد داشته است.



نسبت جنسى جمعیت در استان تهران ۱۰۷ و در مناطق شهرى و روستایى استان به ترتیبت ۱۰۷ و ۱۰۹ است. بیش‌ترین نسبت جنسى جمعیت در شهرستان شمیرانات ۱۱۲ و کم‌ترین آن در شهرستان ساوجبلاغ ۱۰۶ است. میانگین جمعیت خانواده در استان تهران ۴/۵ و درمناطق شهرى و روستایى به ترتیب ۴/۴ و ۴/۹ بوده است. شهرستان رى بالاترین میانگین جمعیت خانواده، (۵/۳ نفر) و شهرستان شمیرانات پایین‌‌ترین آن (چهار نفر) را دارا بوده است.



همچنین بیشترین سهم در گروه‌هاى سنى مربوط به گروه ۹-۵ ساله با ۱۶/۱۶ درصد در کل جمعیت استان بود و کم‌ترین سهم تا پیش از ۶۵ سالگى مربوط به ۵۹-۵۵ ساله با ۲/۱۶ درصد کل جمعیت استان بوده است.



در سال ۱۳۷۳، جمعیت فعال استان تهران در حدود ۹۶۴ ‚ ۲۲۰ ‚ ۳ نفر برآورد شد که نسبت به سال ۱۳۷۰ افزایشى برابر ۳۲۵ ‚ ۲۷۳ نفر را نشان مى‌داد. درصد افزایش جمعیت فعال نسبت به آمارگیرى سال ۱۳۷۰ در مجموع این دوره، ۹/۲ درصد و به طور سالانه ۳ درصد بود. در مناطق شهرى، جمعیت فعال ۹۵۶ ‚ ۷۴۹ ‚ ۲ نفر بود که نسبت به سال ۱۳۷۰ افزایشى برابر ۵۲۴ ‚ ۲۶۱ نفر (‌با نرخ رشد ۱۰/۵ درصد در مجموع این دوره و ۳/۵ درصد سالانه) را نشان مى‌داد. در مناطق روستایى، جمعیت فعال ۰۰۸ ‚ ۴۷۱ نفر برآورد شد که با رشدى معادل ۹/۲ درصد در مجموع این دوره و ۳ درصد به طور سالانه افزایشى برابر ۹۶۹ ‚ ۳۹ نفر داشته است.



نرخ اشتغال در کل استان ۹۴ و نرخ بیکارى ۶ درصد بود. در مناطق شهرى نرخ اشتغال ۹۴/۴ درصد و در مناطق روستایى این رقم ۸۹/۴ درصد بود.



توزیع شاغلان استان تهران برحسب گروه‌هاى عمده ٔ ‌ فعالیت در سال ۱۳۷۳ نشان مى‌داد ۴/۹ درصد شاغلان در بخش کشاورزى، ۰/۸ درصد در بخش معدن، ۲۳/۸ درصد در گروه صنعت، ۸/۸ درصد در گروه ساختمان، ۱/۴ درصد در بخش آب، برق و گاز، ۸/۸ درصد در بخش عمده‌فروشى و خرده‌فروشى و ۴۴/۳ درصد در بخش خدمات، حمل و نقل و ارتباطات، خدمات مالى و ملکى، ‌ خدمات اجتماعى و عمومى فعالیت داشتند و بقیه نیز نامشخص بودند. بیش‌ترین نرخ رشد جمعیت شاغل را بخش‌هاى صنعت و خدمات، حمل و نقل و ارتباطات داشت. در توزیع شاغلان در بخش‌هاى عمده اقتصادى، بخش کشاورزى ۴/۹ درصد، ‌ صنعت و معدن ۳۶/۲ درصد و خدمات ۵۲/۱ درصد کل شاغلان را در بر داشت و بقیه غیرقابل طبقه‌بندى بود. در زیر بخش صنعت، بیش‌ترین سهم شاغلان در گروه صنعت (۶۹/۶ درصد) و ساختمان (۲۴/۳ درصد) بود. هم‌چنین در زیر بخش خدمات، بیش‌ترین سهم به خدمات اجتماعى و همگانى (۶۲ درصد) تعلق داشت.



براساس آمار سال ۱۳۷۳ از کل جمعیت استان، ۵۲۱ ‚ ۱۳۱ ‚ ۷ نفر متولد محل اقامت خود و تعداد ۵۸۲ ‚ ۵۱۵ ‚ ۴ نفر متولد محلى غیر از محل اقامت خود بوده‌اند. از این میان، ۸۴/۸ درصد در مناطق شهرى و بقیه در مناطق روستایى هستند. در نقاط شهرى ۹۵۱ ‚ ۵۰۹ ‚ ۲ نفر متولد شهر هستند و ۵۷۵ ‚ ۱۱۶ نفر متولد آبادى‌هاى اطراف و ۴۱۲ ‚ ۱۵۱ نفر متولد خارج از کشور (همه ٔ متولدان محلى غیر از محل اقامت خود) هستند. این ارقام براى نقاط روستایى به ترتیب برابر با ۰۷۲ ‚ ۳۵۴، ۷۰۷ ‚ ۲۷۳ و ۵۶۵ ‚ ۶۰ نفر است. در مجموع‌، ۶۱/۱ درصد کل جمعیت استان (شهرى و روستایی) متولد محل اقامت خود و ۳۸/۸ درصد متولد محلى غیر از محل اقامت خود هستند.



استان تهران به ویژه شهر تهران و شهرستان‌هاى نزدیک آن از نظر مهاجرپذیرى، بیش‌ترین تعداد مهاجران را تاکنون جذب کرده است. برپایه ٔ تحقیقات انجام شده، در حدود نیمى از جمعیت کل شهر تهران و شهرستان‌هاى نزدیک آن به عنوان مهاجر شناخته شده‌اند. در حدود یک چهارم این مهاجران از شهرستان‌هاى استان‌هاى تهران و مرکزى به تهران آمده‌اند. یک پنجم آن‌ها را متولدان استان‌هاى شمال غربى کشور تشکیل مى‌دهند و در حدود یک دهم آن‌ها را از اهالى گیلان و دیگر نقاط هستند.



یکى از ویژگى‌هاى مشترک تهران با بسیارى از پایتخت‌هاى جهان این است که بیش از نیمى از سکنه ٔ آن را مهاجران اطراف تشکیل مى‌دهند. این وضع، پدیده‌اى تازه هم نیست، زیرا تهران از آغاز پایتخت شدن، همواره انبوهى از ساکنان شهرستان‌ها به ویژه بخش‌هاى غربى کشور مانند آذربایجان، و نیز شهرستان‌هاى مرکزى و اصفهان را جذب کرده است.



مهاجرت به تهران مانند دیگر نواحى، داراى انواع مهاجرت فصلى، موقتى و دائمى است. بیش‌تر مهاجران فصلى تهران روستائیان هستند. روستائیان و عشایرى که در نزدیکى تهران یا در برخى از استان‌هاى نزدیک تهران زندگى مى‌‌کنند و براى تأمین کسرى معاش خود و کسب درآمدهاى اتفاقى و فصلى راهى تهران مى‌شوند، معمولاً در مشاغل کاذب مانند دست‌فروشى، واسطه‌گرى و ... سرگرم کار مى‌شوند.



زبان اصلى مردم استان تهران فارسى است، اما به علت مهاجرت گسترده به این استان، گویش‌هاى دیگرى چون زبان آذرى و لهجه‌هاى متفاوتى از دیگر مناطق ایران به آن افزوده شده است. براساس سرشمارى سال ۱۳۶۵، در حدود ۹۸/۱ درصد از جمعیت استان تهران به زبان فارسى سخن مى‌گویند که این نسبت در نقاط شهرى ۹۸/۳ و در نقاط روستایى ۹۶/۸ درصد است.



براساس همان سرشمارى بیشتر جمعیت استان تهران (۹۸/۳۰ درصد) را مسلمانان تشکیل داده‌اند که این نسبت در نقاط شهرى ۹۸/۱ و در نقاط روستایى ۹۹/۵ درصد است.



استان تهران یکى از قطب‌هاى اصلى اقتصاد کشور است. تجمع کانون‌هاى عمده ٔ ‌ اقتصادى در این استان و موقعیت سیاسى - ادارى و مرکزیت آن باعث شده است بخش عمده ٔ امکانات صنعتى و خدماتى در محدوده ٔ آن متمرکز شود. بخش کشاورزى نیز از جایگاهى چشم‌گیر در بافت اقتصادى آن برخوردار است. ولى در مقایسه با دیگر بخش‌ها، وزن ناچیز و اندکى را به خود اختصاص داده است. دلایل عمده ٔ محدودیت کشاورزى در استان ویژگى‌هاى طبیعى این منطقه است. کمى بارش، نزدیکى کویرها و بیابان‌ها، کمبود آب مورد نیاز کشاورزى و تبدیل زمین‌هاى کشاورزى به مناطق مسکونى و تولیدى - صنعتى از مهم‌‌ترین دلایل این رویکرد است.



منطقه ٔ تهران را از نظر موقعیت طبیعى و کشاورزى به دو ناحیه مى‌توان تقسیم کرد:



- ناحیه ٔ کوهستانى معتدل: که در برگیرنده ٔ نواحى شمالى استان مانند بخش‌هاى فیروزکوه، دماوند، لواسانات، رودبار قصران، طالقان و بخش‌هایى از شمال ساوجبلاغ است که به علت ناهموارى‌هاى شدید سطح زمین، وضعیت نامساعد جوى و اقلیم سرد، مردم این ناحیه بیش‌تر به فعالیت‌هاى باغ‌دارى و دام‌دارى مى‌پردازند و باغ‌هاى سیب، گوجه‌سبز، گیلاس، زردآلو و هلو از مهم‌ترین فرآورده‌هاى این ناحیه به شمار مى‌رود.



- دشت‌ها و کوه‌پایه‌هاى جنوبى البرز: ناحیه ٔ دیگر شامل دشت‌ها و کوه‌پایه‌هاى جنوبى البرز است که ورامین، رى، شهریار، رباط کریم، اشتهارد و بخش‌هاى مرکزى و جنوبیِ ساوجبلاغ در این ناحیه واقع شده‌اند. این ناحیه براى کشاورزى مساعد است، ولى در ناحیه‌هایى که در نزدیکى شوره‌زارها واقع شده‌اند، مشکلاتى در کار کشاورزى وجود دارد. محصولات عمده ٔ این ناحیه را گندم، جو، یونجه، ذرت علوفه‌اى، گوجه‌فرنگى، خیار، سبزى‌ها، سیب‌زمینى، ‌ نباتات علوفه‌اى، ‌ انگور، چغندرقند و پنبه تشکیل مى‌دهد.



سطح زیر کشت فرآورده‌هاى سالانه استان ۸۰۵ ‚ ۱۴۹ هکتار است که ۰۰۷ ‚ ۱۲۲ هکتار آن به کشت محصولات عمده ٔ سالانه اختصاص دارد. سطح باغ‌هاى استان نیز ۲۱۴ ‚ ۵۵ هکتار است که شامل درختان نهال و بارور است.



از نواحى مهم کشاورزى استان تهران مى‌توان به رودبار قصران در شمال شرقى تهران اشاره کرد که اراضى حاصل‌خیز و باغ‌هاى پرشمار دارد. لواسانات در غرب شهرستان دماوند از دیگر نواحى کشاورزى تهران است که داراى زمین‌هاى حاصل‌خیز است. دره‌هاى این ناحیه نیز باغ‌هاى پرشمار دارد. در شهرستان کرج محصولاتى مانند چغندرقند، میوه و فرآورده‌هاى دامى تولید مى‌شود.



دره‌ها و دامنه‌‌هاى بلندى‌هاى البرز با مراتع سرسبز و غنى، موقعیتى مناسب براى فعالیت‌هاى دام‌دارى دارند. در سطح استان، دامدارى هم در دشت‌ها و هم در نواحى کوهستانى و کوه‌پایه‌اى رواج دارد، ‌ولى سهم آن همه در اقتصاد استان ناچیز است.



استان تهران یکى از کانون‌هاى عمده ٔ ‌ صنایع کشور است. برابر آخرین آمارهاى منتشره، از ۵۶۰ ‚ ۸ واحد صنعتى کل کشور، ۲۹۵ ‚ ۳ واحد آن (۴۰ درصد کل صنایع کشور) در استان تهران قرار دارد. بیش‌تر این صنایع در امتداد سه محور غربى، جنوبى و شرقى متراکم شده است. هم‌چنین ۴۴ درصد کارگران کارگاه‌هاى صنعتى کل کشور در استان تهران کار مى‌کنند.



یکى از ارکان اصلى اقتصاد استان تهران صنایع ماشینى وابسته است که بیش‌تر آن‌ها به مونتاژ و تولید کالاهاى مصرفى اشتغال دارند. توسعه ٔ این صنایع بیش‌تر در امتداد راه‌هاى ورودى به تهران به ویژه در مسیر تهران - کرج، تهران - دماوند، تهران - ساوه و تهران - قم است.



صنایع استان را برحسب نوع تولیدات مى‌‌توان به گروه‌هاى زیر تقسیم کرد:



- صنایع غذایى : شامل کارخانه ٔ قندسازى، روغن نباتى، لبنیاتِ پاستوریزه، فرآورده‌هاى گوشتى، تصفیه قند، بیسکویت‌سازى، نان ماشینى، نوشابه‌سازى، ‌ کنسرو و مرباسازى و ... سهم این صنایع از کل صنایع مشابه آن‌ها در سطح کشور نزدیک به ۳۰ درصد است.



- صنایع نساجى و چرم : شامل ریسندگى و بافندگى پنبه‌اى و پشم، تریکو، ‌ کف‌پوش، فرش ماشینى، موکت، پتو، حوله، تهیه ٔ انواع پوشاک، کفش، چرم، کیف و چمدان که به تازگى تولید برزنت و الیاف نیز جزء این رشته از صنایع درآمده است. سهم این رشته از کل صنایع هم‌رشته ٔ خود در کشور نزدیک به ۵۰ درصد است.



- صنایع کانى غیرفلزى : این رشته از صنایع، مصالح ساختمانى و لوازم بهداشتى خانه‌ها و شیشه، تهیه و تولید مى‌کنند که کارخانه ٔ سیمان از جمله ٔ آن‌هاست. این صنایع ۲۸ درصد صنایع کانى غیرفلزى کشور هستند.



- صنایع فلزى : این رشته از صنایع، اتومبیل و مینى‌بوس، وانت، لوازم خانگى مانند بخارى، کولر، اجاق‌گاز، یخچال، ماشین‌لباس‌شویى و مانند آن‌ها و هم‌چنین مخازن تحت فشار، لوله پروفیل، و پنجره و بسیارى دیگر از فرآورده‌هاى فلزى را تولید مى‌کنند و در غرب تهران (دو سوى مسیر تهران - کرج) و شرق تهران (به سوى جاده ٔ تهران - آب‌علی) قرار دارند.



- صنایع سلولزى : شامل مؤسسه‌هایى است که به تولید کاغذ، مقوا، کارتن، کیسه و پاکت کاغذى، کاغذهاى بهداشتى و تولیدات چوبى مانند نئوپان، فیبر، کبریت و مداد اشتغال دارند.



- صنایع شیمیایى و دارویى : شامل کارخانه‌ها و کارگاه‌هایى است که به تولید دارو، مواد بهداشتى، مواد ضدعفونى‌کننده، لاستیک و پلاستیک، رنگ‌هاى ساختمانى و صنعتى، پاک‌کننده‌هاى جامد و مایع، فرآورده‌هاى نفتى، روغن موتور و سموم دفع آفات نباتى اشتغال دارند.



- صنایع برق و الکترونیک : شامل مؤسسه‌هایى است که به مونتاژ وسایل برقى و الکتریکى، تولید کابل، باطرى و لامپ اشتغال دارند. تولیدات این صنایع در سطح استان، نسبت به دیگر گروه‌هاى صنعتى چشم‌گیر نیست، اما در مجموع کل کشور سهمى بسیار بالاتر از صنایع مشابه خود را در بر مى‌گیرد.



از معدن‌هاى کل کشور نیز ۱۵/۴ درصد آن در محدوده ٔ استان تهران است. کانسارهاى استان تهران را مى‌توان به دسته‌هاى زیر تقسیم کرد:



- معادن فلزى : شامل مس، سرب، مولیبدن، منگنز و آهن است؛ تقریباً همه ٔ منگنز استخراجى کشور از معادن منگنز استان تهران به دست مى‌آید که در جنوب و جنوب غربى آن قرار دارند.



- معادن غیرفلزى : در برگیرنده ٔ ذخایر سنگ آهک و دولومیت است.



- معادن خاک‌نسوز : شامل کائولن (خاک‌‌چینی) است که ۵۱ درصد تولید کل کشور از این استان استخراج مى‌شود. معدن‌هاى سنگ‌ گچ استان نیز داراى ذخایرى بزرگ است؛ معادن نیتونیت و خاک صنعتى در بخش‌هاى شرق و جنوب شرقى استان کشف شده است.


اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:46 - 0 تشکر 502618

استان چهارمحال وبختیارى


موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان


استان چهار محال و بختیارى در قلمرو مرکزى رشته‌ کوه‌هاى زاگرس بین پیشکوه‌هاى داخلى و استان اصفهان استقرار یافته است. این استان از شمال و شرق به استان اصفهان، از غرب به استان خوزستان و از جنوب به استان کهگیلویه و بویراحمد محدود است.



استان چهارمحال و بختیارى حدود ۵۳۲ ‚ ۱۶ کیلومتر مربع مساحت دارد و بین ۳۱ درجه و ۱۴ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۴۷ دقیقه ٔ عرض شمالى و ۵۹ درجه و ۴۹ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۲۴ دقیقه ٔ طول شرقى قرار گرفته است.



براساس آخرین تقسیمات سیاسى کشور، استان چهار محال و بختیارى ۵ شهرستان، ۱۷ شهر، ۱۰ بخش و ۳۴ دهستان دارد. شهرستان‌هاى این استان مشتمل است بر شهر کرد، بروجن، لردگان، فارسان و اردل.

جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان


استان چهار محال و بختیارى در ناحیه ٔ ‌ مرکزى سلسله جبال زاگرس که از شمال غربى به جنوب شرقى امتداد دارد استقرار یافته است. بلندترین نقطه ٔ استان در ناحیه ٔ ‌ غربى با ۴۵۴۸ متر ارتفاع، قله ٔ ‌ زردکوه بختیارى و پست‌ترین نقطه ٔ آن، ناحیه ٔ سپید دشت و لردگان در قسمت شرقى چهار محال است. از کوه‌هاى مرتفع استان، زردکوه، بزکوه، سبزکوه، سفیدکوه، کارکنان، منگشت، سالداران، جهان‌بین و کوه ریگ را مى‌توان نام برد. این کوهها کانون اصلى آبخیز رودخانه‌هاى دائمى زاینده رود و کارون هستند که در سراسر سال پوشیده از برف مى‌باشند و جزو حوزه‌هاى آبگیر دائمى ایران به شمار مى‌روند. این کوه‌ها از شمال غربى به جنوب شرقى امتداد دارند و از غرب به شرق، از بلندى ارتفاعات و تراکم آن‌ها کاسته شده و به دره‌هاى باز و دشت‌هاى نسبتاً وسیع ختم مى‌شوند. در شرق استان، دشت‌هاى محدودى از قبیل لار، فرادنبه، کیار و خانمیرزا و در جنوب غربى و جنوب شرقى آن دشت‌هاى نسبتاً وسیعى از جمله لردگان، فلارد و گندمان قرار گرفته‌اند.



منطقه ٔ ‌ چهارمحال و بختیارى به علت کوهستان‌‌هاى بلند و ارتفاعات برفگیر، در فصل زمستان از برف پوشیده مى‌شود. کوه‌هاى مرتفع این منطقه، کانون ذخیره آب‌هاى روان دائمى و منشأ و سرچشمه ٔ شبکه ٔ آب‌هاى جارى استان هستند. زردکوه بختیارى از کوهستان‌هاى آبگیر دائمى استان است و دو رودخانه ٔ دائمى ایران یعنى زاینده‌رود و کارون از ارتفاعات آن سرچشمه مى‌گیرند.



به دلیل جهات شیب ارتفاعات بختیارى که از شمال غربى به جنوب شرقى کشیده شده‌اند، شبکه آب‌‌هاى روان منطقه به دو قسمت عمده تقسیم مى‌شوند. قسمتى به سمت بستر شیب شرقى سرازیر شده و حوزه ٔ زاینده رود را تشکیل مى‌دهند و قسمت دیگرى به سمت غرب و جنوب غربى جریان یافته و حوزه ٔ کارون علیا را به وجود مى‌آورند.



با توجه به عوارض طبیعى، موقعیت جغرافیایى و توپوگرافى استان از یک سو و کمبود ایستگاه‌ها و آمار هواشناسى از سوى دیگر جزئیات ویژگى‌هاى آب و هوایى تمام مناطق به طور دقیق و علمى روشن نشده است.



به طور کلى در ارتفاعات بالاى ۲۰۰۰ متر که مساحت عمده ٔ استان را در بر گرفته است، ریزش برف و باران از اواسط پائیز تا فروردین ادامه دارد. ولى در مناطق پست که درجه ٔ حرارت در تابستان به بیش از ۴۰ درجه ٔ سانتى‌گراد مى‌رسد، حجم نزولات جوى کمتر است. بدین ترتیب، از شمال به جنوب ضمن کاهش ارتفاعات، دما افزایش مى‌یابد. فصل سرما از اواسط آبان آغاز مى‌شود و ۴ تا ۵ ماه ادامه پیدا مى‌کند. سردترین ماه‌هاى سال استان، دى و بهمن است. براساس گزارش ایستگاه سینوپتیک شهر کرد، در سال ۷۱ متوسط درجه ٔ ‌ حرارت ۱۰/۳ درجه ٔ ‌ سانتى‌گراد، حداکثر مطلق درجه ٔ حرارت ۳۵/۲ و حداقل مطلق آن ۱۵/۶- درجه ٔ سانتى‌گراد بود در همین سال میزان بارندگى سالانه ۴۲۶ میلى‌متر و تعداد روزهاى یخبندان ۱۲۷ روز ثبت شده است. از اردیبهشت تا آبان در شمار ماه‌هاى خشک و ماه‌هاى آذر، دى، بهمن و اسفند جزو ماه‌هاى یخبندان به شمار مى‌رود.



با توجه به اختلاف ارتفاع در سطح استان، زمان و مکان بارش از شرایط یکسانى برخوردار نیست. در مناطق کم ارتفاع از قبیل دشت شهر کرد، چغاخور و گندمان ماه‌هاى آبان و اردیبهشت و در دره‌‌هاى زردکوه و دوپلان (بین سرچشمه‌هاى آب سبز و ماربره) ماه اردیبهشت پر باران‌ترین ماه‌هاى سال است. نوع بارش در مناطق مرتفع عمدتاً برف و در مناطق کم ارتفاع باران است.



استان چهارمحال و بختیارى تحت تأثیر بادها و توده‌هاى هواى غربى ایران قرار دارد. این بادهاى بارانزا به طرف رشته کوه‌هاى زاگرس حرکت مى‌کنند و در برخورد با آن سبب ریزش برف و باران مى‌شوند. نقاط کفه‌اى از جمله دشت‌هاى شهر کرد، لردگان، کیار و گندمان در معرض بادهاى جنوب غربى و غرب قرار گرفته و در طول زمستان با سوز و سرما همراه هستند. در حالى که در دره ٔ دوپلان، آب سبز و دامنه‌هاى غرب دوپلان، حصارهاى کوهستانى مانع وزش سریع باد و سوز آن مى‌شوند. مناسب‌ترین ماه‌هاى سال براى مسافرت به استان و بهره‌گیرى از اقلیم و مناظر زیباى آن، ماه‌هاى فصل تابستان است؛ در حالى که پربرفى دامنه‌هاى ارتفاعات بختیارى، به ویژه زردکوه براى انجام انواع اسکى‌هاى آلپى و اسکاندیناوى در روزهاى آفتابى زمستان بسیار مناسب است.




اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 20/5/1391 - 19:47 - 0 تشکر 502619

استان چهارمحال وبختیارى (۲)

جغرافیاى تاریخى استان

بنا به گزارش‌هاى تاریخ‌نویسان در اواخر دوره ٔ ساسانى شخصى به نام «فرامرز» که مذهب زردشتى داشت در سرزمین بختیارى حکومت مى‌کرد و بختیارى‌ها نیز به معتقدات خود در عهد فرامرز گبر اشاره‌ها دارند. در اوایل تسلط خلفاى عباسى دو برادر در سرزمین لرستان که به دو شعبه ٔ لر کوچک (لرستان فعلی) و لر بزرگ (بختیارى و کهگیلویه و بویراحمد) تقسیم مى‌شد، حکومت داشتند. آن که بر سرزمین لر بزرگ حکومت مى‌راند «بدر» نام داشت. بعدها اتابکان فضلوئیه قریب سیصد سال بر بختیارى حکومت کردند. در زمان یکى از اتابکان فضلوئیه (اتابک تکله)، مغولان بر بختیارى و کوه‌هاى آن دست یافتند، اما اقتدار این قوم دوام نیاورد و سلطه مغولان بر بختیارى‌ها وضعى ناپایدار به خود گرفت.

از آغاز سلسله صفوى تاریخ بختیارى‌ها روشن‌تر است. در زمان صفوى یکى از تیره‌هاى بختیارى موسوم به «آستریک» که هم اکنون نیز طایفه ٔ کوچکى از بختیارى است به ریاست شخصى به نام «تاجمیر» و با فرمان شاه اسماعیل اول بر بختیارى حکومت مى‌راند. این شخص در زمان شاه‌ طهماسب به دلیل استنکاف از پرداخت مالیات به قتل رسید. در همین زمان بختیارى‌ها به دو بخش «هفت لنگ» و «چهار لنگ» که در اصل یک تقسیم‌بندى مالیاتى است، تفکیک شدند.

پس از دودمان تاجمیر شخصى به نام میرجهانگیرخان به حکومت بختیارى‌ها منصوب شد و در زمان همین شخص تونل معروف به «کارکنان» یا «شاه‌عباس» در نزدیکى محل تونل فعلى کوهرنگ حفر شد که به دلائل نامعلومى عملیات حفارى آن ناتمام ماند.

پس از فوت میر جهانگیر خان برادر وى «میر خلیل خان»، از ریاست طایفه ٔ آستریک خلع شد و طوایف عمده ٔ بختیارى و تعدادى از تیره‌ها در حیطه ٔ اقتدار محمدتقى خان چهار لنگ باقى ماندند. طوایف هفت لنگ نیز به ریاست دو دسته خوانین «دورکی» و «بختیاروند» از طوایف عمده ٔ هفت لنگ گردن نهادند. از اواسط پادشاهى قاجار، حسینقلى خان‌ (رئیس طایفه ٔ دورکی) با شکست قطعى خوانین بختیاروند (بهداروند)، همه ٔ طوایف هفت لنگ را متحد ساخته و خود را «ایلخان» و برادرانش را «ایل بیگی» نامید و ریاست ایل هفت لنگ و اداره ٔ ‌ امور کل منطقه ٔ ‌ بختیارى را به عهده گرفت. ریاست این طایفه تا همین اواخر در بازماندگان این دودمان موروثى بود.

بررسى‌هاى تاریخى ایران از اواخر دوره ٔ صفویه به بعد نشان مى‌دهد که ایل بختیارى و در رأس آن خوانین بختیارى به دلیل برخوردارى از شرایط ویژه ٔ جغرافیایى قلمرو ایلى، سازمان قبیله‌ایى و نظام ایلى منسجم که الزاماً اطاعت و فرمانبردارى بى‌قید و شرط گروه‌هاى فرو دست از رهبران و سرکردگان فرادست را در پى داشت، در بیشتر حوادث و وقایع تاریخى کشور حضورى مؤثر و فعال داشتند که، برخى از نمونه‌هاى آن به شرح زیر اشاره مى‌شود:

- سواران بختیارى از زبده تفنگچیان نادرشاه بودند که با فتح قندهار، دروازه ٔ ‌ هند را به روى لشکریان نادر گشودند.

- علیمردان خان بختیارى با شکست افاغنه و بازسازى سلطنت انقراض یافته ٔ صفوى، خود نیز مدعى سلطنت شد.

- محمد تقى خان چهار لنگ علم طغیان بر علیه حکومت قاجار برافراشت و «قلعه تل» مقر خود را در منطقه ٔ مالمیر به عنوان مرکز حکومت بختیارى انتخاب کرد و با کمک و مشاورت «لیارد» انگلیسى (سیاح معروف)‌ با انگلستان رابطه ٔ سیاسى برقرار کرد.

- در طول دوره ٔ حکومت سلسله‌هاى صفوى، افشار، زندیه و قاجار عمده قشون سلاطین سلسله‌هاى مزبور از بختیارى‌ها تشکیل مى‌شد، به طورى که على قلى خان سردار اسعد فرزند حسین قلى خان اشاره دارد همواره صد نفر از سواران بختیارى به ریاست چند تن از خانزادگان بختیارى حفظ نظم تهران، حتى نگهبانى از دربار قاجار را به عهده داشتند.

- بارزترین نقش بختیارى‌ها در تحولات دوران مشروطیت روى داد؛ سرکردگان بختیارى (خوانین و تفنگچیان) با مشارکت و راهبرى بخش مهمى از این جنبش عظیم ملى، ضمن اخذ وجاهت، با قبضه کردن پست‌هاى کلیدى کشورى و لشکرى و تقسیم مناصب بین خود و اطرافیان، زمینه ٔ دست‌یابى به منابع سرشار و ثروت را فراهم کردند.

بررسى‌هاى تاریخى وضع اجتماعى و سیاسى ایلات بختیارى نشان مى‌دهد که بختیارى‌ها یکى از بزرگ‌ترین طوایف کوچنده ٔ ایران بوده‌اند که سالیان درازى با قدرت و سلطه‌جویى فراوان توانستند بر قسمتى از اراضى ایران حکومت کنند.

سران این ایل در زمان حکومت قاجار از قرب و منزلتى فراوان برخوردار بودند و براى خود تشکیلات و مقررات خاصى داشتند. حتى در بعضى مواقع خان‌هاى ایل به عنوان عامل حکومتى تلقى مى‌شدند و از این راه درآمدهاى کلان و ثروت فراوان و زمین‌هاى وسیعى را تصاحب مى‌کردند. از دولت و حکومت‌ مرکزى مستمرى دریافت مى‌کردند و از طرف دیگر از رعایاى خود مالیات نقدى و جنسى، باج و خراج و حتى حق سرزمینى از درآمد استخراج نفت و همچنین انواع هدایا و تحفه‌‌ها را اخذ مى‌کردند. به هر صورت سران ایلى چون جعفر قلى‌خان سردار اسعد، امیر مجاهد، سردار جنگ، سردار محتشم و دیگران توانستند پس از انقلاب مشروطیت به پست‌هاى حساس کشورى و لشگرى دست یابند. چنانکه صمصام‌السلطنه ٔ بختیارى در سال ۱۳۳۶ قمرى به سمت نخست‌وزیرى و وزارت امور خارجه و عموزاده‌اش لطفعلى‌خان امیر مفخم نیز به وزارت جنگ گمارده شد.

پس از به قدرت رسیدن رضاخان و دگرگونى شدید در نظام سیاسى کشور، وضع زندگى سنتى ایل بختیارى از هم پاشید. رضاخان براى کسب قدرت هر چه بیشتر و متمرکز کردن آن در تهران، به سرکوب شدید عشایر پرداخت و عده ٔ زیادى از آنان را اعدام و یا به زندان افکند و در مسیر کوچ آنان نیز حکومت نظامى برقرار کرد.

پس از آن جنگ‌هاى متعددى بین سران و عوامل سلطنت پهلوى و خوانین قدرت ‌طلب بختیارى در گرفت. عشایر خواهان خودمختارى و لغو فرماندارى نظامى شدند، ولى آخرالامر اکثر آنان خلع سلاح و سرکوب شدند.

این زد و خوردهاى ریشه‌دار خوانین و دولت پس از تبعید رضاخان به جزیره ٔ موریس کاهش یافت و حتى بعضى از ایلات که به زور سرنیزه مجبور به اسکان و یکجانشینى شده بودند مجدداً سیاه چادرها را برافراشتند و زندگى ایلى را از سر گرفتند.

کوچ‌نشینى مجدد دیر زمانى به طول نکشید و شاه سابق همان سیاست پدر را در پیش گرفت و آرام آرام سیاست «تخته‌قاپو» کردن عشایر تحقق یافت. در حال حاضر نیز جریان تحولات کشور به منظور مساعدت و ارائه خدمات به عشایر محروم بختیارى، سیاست اسکان آنان را دنبال مى‌کند.

وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان

براساس سرشماى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعیت استان ۱۶۸ ‚ ۷۶۱ نفر گزارش شده است. از این تعداد ۴۵ درصد در نقاط شهرى و ۵۴/۸ درصد در نقاط روستایى سکونت داشتند و بقیه غیرساکن یا کوچرو بودند.

از کل جمعیت بالاى ۶ ساله ٔ ‌ استان ۷۷ درصد باسواد بودند. این نسبت‌ها در نقاط روستایى براى مردان و زنان به ترتیب ۷۸/۸۷ درصد و ۶۳/۲۷ درصد گزارش شده است. ۱۴/۹۸ درصد زنان جمعیت غیرساکن باسواد گزارش شده است.

استان چهارمحال و بختیارى منطقه ٔ عشایرى است. نوع زندگى، آداب و رسوم حاکم بر جامعه ٔ بختیارى و ساخت و بافت روستاها مبیّن استقرارهاى کهنه و نوى عشایرى در منطقه است. زندگى عشایرى در غرب استان هنوز هم کاملاً مشهود است، ولى در بخش‌هاى شرقى یعنى اطراف شهر کرد و بروجن سیماى زندگى از کیفیت و شاخص‌‌هاى روستا - شهرى برخوردار شده است.

جامعه ٔ عشایرى تحت تأثیر شدید اقتصاد دامدارى است و از کوچ به عنوان تحرک اجتماعى و اقتصادى استفاده مى‌کند. در سال‌هاى اخیر تعداد کوچ‌کنندگان عشایر آرام آرام کاهش مى‌یابد.

قشلاق ایل بختیارى در شمال شرقى استان خوزستان و در منطقه ٔ کوهستانى شهرستان‌هاى دزفول، شوشتر، مسجد سلیمان، هفتگل، بهبهان و ایذه قرار دارد. محدوده ٔ قشلاق ایل بختیارى از طرف غرب به رودخانه ٔ دز، از طرف شرق به حدفاصل بین شهرستان‌هاى بهبهان و ایذه و از طرف جنوب به منطقه ٔ کوهستانى و دشت خوزستان محدود مى‌شود.

منطقه ٔ ییلاقى عشایر بختیارى محدوده‌هاى شهرستان‌هاى فارسان، بروجن و قسمت‌هایى از شهرستان لردگان، شهرستان فریدن در استان اصفهان و قسمت‌هایى از شهرستان الیگودرز در استان لرستان را در بر مى‌گیرد.

با توجه به میزان نزولات جوى و جارى شدن رودخانه‌هاى پر آب، کشاورزى یکى از مهمترین ارکان اقتصادى به ویژه در شرق استان چهارمحال و بختیارى محسوب مى‌شود. از میان محصولات سالانه ٔ این استان غلات از اهمیت قابل توجهى برخوردار است، به طورى که ۷۰/۴ درصد از کل سطح زیر کشت محصولات سالانه به غلات اختصاص داده شده است. بعد از غلات، نباتات علوفه‌اى با ۲۱/۳ درصد بیشترین میزان سطح زیر کشت محصولات سالانه را به خود اختصاص داده‌اند. همچنین علاوه بر رمه‌هاى کوچنده، پرورش انواع دام، رایج‌ترین فعالیت عشایر و مردم روستاهاى استان چهارمحال و بختیارى است.

با توجه به غلبه ٔ ‌ معیشت روستایى و عشایرى، جریان توسعه ٔ صنعت از رونق چندانى برخوردار نیست، به طورى که صنایع استان عمدتاً در شهرهاى شهرکرد، بروجن و فارسان استقرار یافته‌اند. از مهم‌ترین کارخانه‌هاى صنعتى استان مى‌‌توان به کارخانه ٔ ‌ قند شهرکرد، کارخانه ٔ ‌ ریسندگى شهرکرد، کارخانه ٔ یخچال‌سازى فارسان، کارخانه ٔ آردسازى و ریسندگى بروجن و صنایع شیر و لبنى شهرکرد اشاره کرد.

در استان چهارمحال و بختیارى تولید صنایع دستى نیز رایج است و در میان عشایر بختیارى رونق بسزایى دارد. از صنایع دستى مهم استان مى‌توان به قالبیافى، قفل‌سازى و انواع بافته‌هاى خانگى اشاره کرد که تولید آنها به طور عمده براى مصارف خانوار عشایرى و روستایى صورت مى‌گیرد. بخشى از محصولات صنایع دستى استان به بازار مصرف عرضه مى‌شود.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.