• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 484)
پنج شنبه 19/5/1391 - 21:43 -0 تشکر 500608
تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسی و متون دینی

تاریخچه این مسئله دست كم 2400 سال سابقه دارد و در نقطه نظرات افلاطون و ارسطو و یونان باستان می توان آن را پی گیری كرد.

افلاطون در كتاب جمهوریت درباره تفاوت زن و مرد با كمال صراحت، ادعا می كند كه زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند كه مردان بر عهده می گیرند، و از همان حقوقی بهره مند گردند كه مردان از آن بهره مند هستند. وی در رساله پنجم، درباره امور ذیل بحث كرده است: اشتراك زن و فرزند; اصلاح نژاد و بهبود نسل و محروم كردن بعضی از زنان و مردان از تناسل، و اختصاص دادن تناسل به افرادی كه از خصایص عالی تری برخوردارند; درباره تربیت فرزندان در خارج از محیط خانواده و نیز اختصاص تناسل به سنین معیّنی از عمر زن و مرد، كه سنین قوّت و جوشش نیروی حیاتی آن ها به شمار می رود.

افلاطون معتقد است: همان گونه كه به مردان تعلیمات جنگی داده می شود، به زنان نیز باید داده شود; همان گونه كه مردان در مسابقات ورزشی شركت می كنند، زنان نیز باید شركت كنند. در عین حال، وی اعتراف می كند: زنان از مردان، چه در نیروهای روحی و دماغی، چه در نیروهای جسمی ناتوان ترند; یعنی تفاوت زن و مرد را از نظر كمّی می پذیرد، هر چند مخالف تفاوت كیفی آن ها از لحاظ استعدادهاست.

وی معتقد است: استعدادهایی كه در مردان و زنان وجود دارند مثل یكدیگرند، منتها زنان در هر رشته ای از رشته ها از مردان ناتوان ترند، ولی این سبب نمی شود كه هر یك از زن و مرد به كاری غیر از دیگری اختصاص داشته باشد.

افلاطون به همین دلیل كه زن را از مرد ضعیف تر می داند، خدا را شكر می كند كه مرد آفریده شده است، نه زن. او می گوید: خدا را شكر می كنم كه یونانی زاییده شدم، نه غیر یونانی; آزاد به دنیا آمدم نه برده; مرد آفریده شدم، نه زن.»

پس از افلاطون ، كسی كه آراء و عقایدش از دنیای قدیم در دست است، شاگرد وی ارسطو ست. ارسطو در كتاب سیاست ، عقاید خویش را درباره تفاوت زن و مرد اظهار داشته و با عقاید استاد خویش،افلاطون سخت مخالفت كرده است.

ارسطو معتقد است: تفاوت زن و مرد تنها از جنبه كمّی نیست، بلكه از جنبه كیفی نیز این دو متفاوتند. او می گوید: نوع استعدادهای زن و مرد متفاوتند و وظایفی كه قانون خلقت به عهده هر یك از آن ها گذاشته و حقوقی كه برای آن ها خواسته، در قسمت های زیادی با هم تفاوت دارند. به عقیده ارسطو ، فضایل اخلاقی زن و مرد نیز در بسیاری از قسمت ها متفاوتند.

با نگاهی دقیق تر و گسترده تر به فرهنگ ها و تمدن های یونان، روم، هند، چین، ژاپن، ایران و مانند آن ها روشن می شود كه مسئله تفاوت بین زن و مرد، هم در بعد ساختاری و هم در بعد كاركردی، از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در بسیاری از موارد، زن را موجود غیر انسانی بر می شمردند و آن را در ردیف اموال و دارایی های غیر انسانی خود معرفی می كردند و تقریباً می توان گفت: تفكر ارسطو یی در بسیاری از این فرهنگ ها و تمدن ها غالب و حكمفرما بود.

در كتب آسمانی نیز از این موضوع سخن به میان آمده است; از جمله می توان به تورات ، سفر «تكوین»، فصل دوم مراجعه كرد; مثلا، درباره خلقت آدم و حوّا آمده است: خداوند آدم را از خاك زمین خلق كرد و در بینی او از نقش حیات دمید و آدم موجودی زنده شد. خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آنجا كار كند و از آن نگه داری كند و خداوند به آدم دستور داد: می توانی از میوه هر درختی در باغ تناول كنی، اما از درخت علم به حق و باطل نباید تناول كنید; چون وقتی از آن بخوری حتماً خواهی مرد. خداوند گفت: خوب نیست آدم تنها باشد; من یك یار مناسب برای او خلق می كنم ... و خداوند او را خواب كرد یكی از دنده های او را برداشت و زن را آفرید.

بنابراین، ماهیت تكوینی مرد و زن (آدم و حوا) از نظر عهد عتیق متفاوت است. مرد (حضرت آدم) از خاك آفریده شد و زن (حضرت حوا) از دنده او. ثانیاً، زمان خلقت زن تا پس از ورود آدم به بهشت و منع وی از درخت ممنوعه به تعویق افتاد و پیش از آن صحبت از نیاز به خلقت زن مطرح نبود و خلقت زن مقدّمه ای برای گناه كردن آدم و هبوط وی از بهشت بود. به عبارت دیگر، به زن به عنوان ابزار و وسیله نگاه شده و موجودی طفیلی تلقّی گردیده است. این موضوع را در ادامه همین مقال مورد توجه قرار داده و با ذكر روایتی از امام صادق(علیه السلام) به تبیین آن می پردازیم.

جالب اینجاست كه وقتی به ادامه همین مطلب در سفر تكوین تورات توجه شود، حوّا را عامل اصلی انحراف و گناه حضرت آدم معرفی می كند. به عبارت دیگر، زن عامل گناه و هبوط آدم تلقّی می شود; زیرا حضرت حوّا اقرار می كند كه مار مرا فریب داد و از آن درخت خوردم و به همسرم آدم(علیه السلام) نیز مقداری از آن را دادم.

دیدگاه های ارسطو تا دهه 1970 در میان اندیشمندان و صاحبان نظریه، مثل فرانسیس بیكن ، دكارت ، نیچه و روسو مورد توجه بود و از این سال به بعد طرفداران نظریه برابرنگرانه به زنان تحت عنوان «نهضت اجتماعی زنان» 3 و به صورتی برنامه ریزی شده به مخالفت با پیشینیان پرداختند.

نكته قابل توجه اینكه علی رغم شكل گیری «نهضت اجتماعی زنان» با افزایش و تعمیق مطالعات پزشكی روانی و اجتماعی، تفاوت های فراوان تری بین زن و مرد كشف شده است كه در دنیای قدیم، برای محققان و اندیشمندان رشته های گوناگون ناشناخته بودند. علاوه بر این، در قدیم، تفاوت های زن و مرد در چند موضوع خلاصه می شد و در نهایت تفاوت عمده آن ها را در دو امر كلی «عقل» و «احساسات» می دانستند، اما امروزه با پیشرفت و تخصصی تر شدن علوم و فناوری جدید، تفاوت های بیشتری بین زن و مرد از نظر ساختاری و كاركردی ادعا و گاهی آن ها را اثبات می كنند و به گونه ای بر این تفاوت در ساختار و كاركرد تصریح و تأكید دارند كه برخی برای این دو جنس دنیای جداگانه ای قایل می شوند; مثلا، پروفسور ریك ، كه سالیانی دراز به تحقیق درباره مسائل زنان و مردان پرداخته، بر این باور است كه دنیای مرد با دنیای زن به طور كلی فرق می كند و می گوید: اگر زن نمی تواند مانند مرد فكر كند یا عمل نماید به این دلیل است كه دنیای آن ها با هم فرق می كند و یا اریك فروم پس از بررسی تفاوت دنیای زن و مرد، می گوید: زن و مرد می توانند یكدیگر را بفهمند و مكمّل یكدیگر باشند، ولی هیچ گاه یكی نمی شوند و این به علت تفاوت هایی است كه در وجود آن ها نهادینه شده است

پنج شنبه 19/5/1391 - 22:15 - 0 تشکر 500629

فقدان رشد عقلی در زنان



برخی در زمینه كاستی مغز و توان هوشی زن، به افراط گراییده و گفته اند. «زنان مغز ندارند; اگر سر كوچكشان را پر كنیم، از كار می افتد. شناخت های فكری برای زن به بهای از دست دادن ویژگی های زنانه ارزشمند پدید می آید. زنان با هوش نازا هستند و همه ناظران تأیید می كنند كه زنان با هوش صفات و حالات مردانه دارند.»


عدم رشد عقلی در برخی اندیشه ها، از بزرگ ترین نقطه ضعف های شخصیت زن به حساب آمده است; امری كه به نااستواری و غیرقابل اعتماد بودن شخصیت وی می انجامد و سبب می شود دیر یا زود نتواند معنویات و كمالاتی را كه به دست می آورد، نگاه دارد و در اثر دخالت های عاطفی، عقل از مسیر خودش انحراف یابد.


از نظر دكتر پل زولیوس موبیئوس ، ناتوانی ذهنی یا ضعف فكر زن نه فقط واقعیت، بلكه ضرورت است و نه تنها مواهب فكری زن از مرد كمتر است، بلكه آن ها را بسیار سریع تر از دست می دهد. سر زن كوچك تر از سر مرد است و سر كوچك به طور طبیعی مغز كوچك را در خود جای می دهد. ضعف فكری او را از استدلال دور می كند.


در نظر اگوست كنت ، «مرد برای اندیشیدن ساخته شده است و زن برای دوست داشتن.»


از نظر روسو، تقریباً تمام دخترها خواندن و نوشتن را با اكراه می آموزند، اما كاربرد سوزن را همیشه داوطلبانه یاد می گیرند. هیچ هنری را نه دوست دارند و نه یاد می گیرند و هیچ نبوغی هم ندارند.


از دیدگاه پرودون ، زن حد وسط میان مرد و دنیای حیوانی است و به خودی خود، علت وجودی ندارد. او زمانی كه هوش خود را به كار گیرد، زشت و دیوانه می شود.


پل بروكا می گوید: نباید از نظر دور داشت كه زن به طور متوسط، كم عقل تر و كم هوش تر از مرد است، و ممكن است درباره این تفاوت مبالغه شده باشد، اما در هر حال تفاوتی واقعی است. بنابراین، می توان فرض كرد كه كوچكی مغز زن در عین حال، تابع كهتری جسمانی و كهتری فكری اوست.


ژرژ ساند ، كه خود زن است، زن را به طور ذاتی احمق می داند، و لامند آن را مجسمه زنده حماقت به حساب می آورد.


ایپولیت تن می گوید: اگر استدلال، اندیشه و هوش را در اختیار زن بگذاریم مثل آن است كه چاقویی را به دست بچه بدهیم.

پنج شنبه 19/5/1391 - 22:21 - 0 تشکر 500632

فقدان رشد عقلی در زنان



برخی در زمینه كاستی مغز و توان هوشی زن، به افراط گراییده و گفته اند. «زنان مغز ندارند; اگر سر كوچكشان را پر كنیم، از كار می افتد. شناخت های فكری برای زن به بهای از دست دادن ویژگی های زنانه ارزشمند پدید می آید. زنان با هوش نازا هستند و همه ناظران تأیید می كنند كه زنان با هوش صفات و حالات مردانه دارند.»


عدم رشد عقلی در برخی اندیشه ها، از بزرگ ترین نقطه ضعف های شخصیت زن به حساب آمده است; امری كه به نااستواری و غیرقابل اعتماد بودن شخصیت وی می انجامد و سبب می شود دیر یا زود نتواند معنویات و كمالاتی را كه به دست می آورد، نگاه دارد و در اثر دخالت های عاطفی، عقل از مسیر خودش انحراف یابد.


از نظر دكتر پل زولیوس موبیئوس ، ناتوانی ذهنی یا ضعف فكر زن نه فقط واقعیت، بلكه ضرورت است و نه تنها مواهب فكری زن از مرد كمتر است، بلكه آن ها را بسیار سریع تر از دست می دهد. سر زن كوچك تر از سر مرد است و سر كوچك به طور طبیعی مغز كوچك را در خود جای می دهد. ضعف فكری او را از استدلال دور می كند.


در نظر اگوست كنت ، «مرد برای اندیشیدن ساخته شده است و زن برای دوست داشتن.»


از نظر روسو، تقریباً تمام دخترها خواندن و نوشتن را با اكراه می آموزند، اما كاربرد سوزن را همیشه داوطلبانه یاد می گیرند. هیچ هنری را نه دوست دارند و نه یاد می گیرند و هیچ نبوغی هم ندارند.


از دیدگاه پرودون ، زن حد وسط میان مرد و دنیای حیوانی است و به خودی خود، علت وجودی ندارد. او زمانی كه هوش خود را به كار گیرد، زشت و دیوانه می شود.


پل بروكا می گوید: نباید از نظر دور داشت كه زن به طور متوسط، كم عقل تر و كم هوش تر از مرد است، و ممكن است درباره این تفاوت مبالغه شده باشد، اما در هر حال تفاوتی واقعی است. بنابراین، می توان فرض كرد كه كوچكی مغز زن در عین حال، تابع كهتری جسمانی و كهتری فكری اوست.


ژرژ ساند ، كه خود زن است، زن را به طور ذاتی احمق می داند، و لامند آن را مجسمه زنده حماقت به حساب می آورد.


ایپولیت تن می گوید: اگر استدلال، اندیشه و هوش را در اختیار زن بگذاریم مثل آن است كه چاقویی را به دست بچه بدهیم.

پنج شنبه 19/5/1391 - 22:24 - 0 تشکر 500634

تفاوت در توانمندی های هوشی



این دیدگاه عامل جنسیت را در توانمندی های هوشی مؤثر می داند و به امتیازات نسبی و برتر هریك از دو جنس در عوامل هوشی اشاره می كند و آن ها را ناشی از عوامل زیستی و هورمونی و مسائل وراثتی و امور طبیعی مانند دیگر تفاوت های موجود بین زن و مرد می انگارد و ضمن آنكه محیط و عوامل اجتماعی و فرهنگی را در بروز استعدادها مؤثر می شمارد، بر نقش مسائل فیزیولوژی، به ویژه هورمونی، تأكید میورزد. در این زمینه از نتایج برخی تحقیقات نیز كمك گرفته اند:


الف. جمجمه زنان و كودكان نازك تر از مردان است و حجمی حدود 10 درصد كمتر از جمجمه مردان دارد. اندازه مغز زنان كوچك تر و وزن آن سبك تر است. در عین حال، اگر از ارتباط بین اندازه مغز و هوش سؤال شود، با یافته های كنونی نمی توان پاسخ قطعی داد، هرچند گفته شده: ضریب همبستگی بین حجم مغز و بهره هوشی بین10تا30درصداست.


ب. بر اساس یك فرضیه، میزان هوش بر اثر ساختمان سلولی و شیمیایی مغز افراد متفاوت است. تحقیقات نیز نشان داده اند كه لایه خارجی مغز نقش مهمی را در هیجان آدمی بر عهده دارد و چون در این پدیده روانی، زن و مرد متفاوتند و هیجانات در زن نمود بیشتری نشان می دهند، می توان دریافت كه دو جنس از این نظر، تفاوت هایی دارند. بدین سان، برخی از تفاوت های درونی مغز بین دو جنس آشكار می شوند و اگر توجه شود میزان هوش با چین خوردگی های سطح خارجی مغز مرتبط است و نقش جنسیتی را نمی توان در آن نادیده گرفت.


ج. درباره توانایی ها و مهارت های كلامی نیز باور غالب آن است كه دختران برتری اندكی بر پسران در این زمینه دارند.  در مرحله كودكی، دختران از پسران نسبت به تعداد یادگیری نخستین كلمات و ساختن جمله ها و ادای رسا و روشن آن ها، میزان استفاده از كلمات، حفظ خزانه لغات، خواندن و خلّاقیت كلامی، نوشتن و هجّی كردن و نكات گرامری برتر به نظر می رسند. آزمون های مربوط به كاربرد زبان و مهارت های كلامی این مطلب را تأیید می كنند.


مخفی نماند گروهی نیز با توجه به تحقیقات اخیر نظر داده اند كه تفاوت در توانایی های كلامی بین دختران و پسران در مقایسه با سه دهه گذشته كمتر شده است. از این مطلب، می توان نتیجه گرفت كه ممكن است این تفاوت از عوامل محیطی و زمینه های فرهنگی ناشی شود.


این نكته مهم نیز قابل توجه است كه برتری زنان در توانایی های كلامی از حد سیّالی كلام فراتر نمی رود و در درك كلامی و استدلال به آن (مانند قیاس كردن) دختران بر پسران برتری ندارند. در آزمون های غیركلامی، تفاوت چشمگیری میان دختر و پسر بروز می یابد. این تفاوت همواره (بجز آزمون رمزنویسی) به نفع پسرهاست.


د. در تفاوت زن و مرد در هوش كلی، گفته شده: گرچه برخی نمره هوش بهر زنان و مردان را تا حد زیادی مشابه دانسته و گفته اند: شواهد مبنی بر اینكه از نظر هوش كلی، یكی از دو جنس بر دیگری برتری داشته باشد، یافت نشده است و نابرابری های خاصی در بعضی از عوامل، یكدیگر را خنثا و تعدیل می كنند، اما پیداست كه بعضی از استعدادهای خاص در یكی از دو جنس قوی تر و رشد یافته تر از دیگری است.


«هوش كلی» همان عوامل هوش است كه از مجموعه آزمون های كلامی و غیر كلامی به دست می آید و توانایی عددی، روانی، كلامی، حافظه، استدلال، درك روابط فضایی و سرعت ادراك را شامل می شود.


پسران به طور نسبی در تجسّم فضایی، استعدادمكانیكی،استدلال های ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند. برتری دختران نیز بر اساس گزارش ها در عوامل زیباشناسی (اشكال، رنگ ها، تصاویر)، توانایی های كلامی (تعریف كلمات) مهارت های یدی (دكمه كردن، نخ كردن) مورد تأیید است.


با توجه به این اظهارنظرها و این مطلب كه تفاوت های فردی در هوش آشكارند و اشخاص گوناگون بهره های هوشی متفاوت دارند، برخی در تصوّر و تصویر كردن قوی هستند و استعداد بعضی برای یادگیری زبان زیاد است; همچنین دسته ای از افراد حافظه قوی دارند و می توانند واقعیت های مرتبط به همه چیز را در نظر بگیرند. نیز هوش تحت تأثیر عامل وراثت است و ژن های متعدد به میزان زیاد، آن را مشخص می كنند. حتی گفته شده است: هورمون های فرد در آغاز، رشد هوش را آسان می سازند و تجویز آندروژن ها به افرادی كه از نظر وراثت ماده اند، بهره هوشی آن ها را به میزان قابل توجهی از بهره هوشی میانگین افراد ماده طبیعی بالا می برد. این موضوع ما را به این گفته دیوید وكسلر نزدیك می كند كه گفته است «یافته های ما نوید همان چیزی است كه شاعران و داستان نویسان غالباً ادعا كرده اند و مردم عامی مدت هاست معتقدند، و آن این است كه مردها نه تنها رفتاری متفاوت با زنان دارند، بلكه به صورتی متفاوت می اندیشند.»

پنج شنبه 19/5/1391 - 22:25 - 0 تشکر 500636

تفاوت توانایی های شناختی در طبقه بندی بلوم



به دلیل آنكه توانایی های عقلی به مقدار زیادی با توانایی های شناختی مربوط می شوند و زنان و مردان در توانایی های شناختی با یكدیگر متفاوتند، برای تبیین، بجاست بیشتر این موضوع با تأكید بر طبقه بندی شناختی بلوم مورد توجه قرار گیرد.


بلوم اهداف تعلیم و تربیت و یادگیری را به سه حیطه «شناختی»، «عاطفی» و «عملكردی» تقسیم كرد. حیطه شناختی را نیز به شش طبقه تقسیم نمود كه عبارتند از:


الف. دانش: شامل یادآوری (بازخوانی بازشناسی) امور جزئی و كلی كه این سطح مربوط به حافظه است. تحقیقات نشان می دهند كه زنان از حافظه قدیمی قدرتمندی برخوردارند و حافظه آنان دقیق و سریع است. خانم ها تمام جزئیات و ظرایف را درك می كنند و از هر 100 محرّك، 90 محرّك را دریافت می كنند و به حافظه می سپارند، در حالی كه تعداد محرّك هایی كه مردان دریافت می كنند كمتر است. از این رو، دختران در دروس حفظ كردنی قوی تر و موفق تر از پسران هستند و پسران در دروس ریاضی قوی ترند.


ب. فهم: درك مطالب به گونه ای كه هدف اصلی مطلب موردنظر را بیابند و بفهمند، فهم است. از عوامل مؤثر در فهم بهتر، دانش، گذراندن تحصیلات دانشگاهی، سن و سال و موقعیت های طبیعی مناسب است. زنان در مقایسه با مردان، از نظر فهم سرعت كمتری دارند و شاید علت اینكه عمدتاً افراد برتر كنكور آقایان هستند، همین سرعت آنان در فهم است.


ج. به كاربستن: نسبت به فهم سطحی، به كار بستن پیچیده تر است و فرد باید در این قسمت، مفاهیم انتزاعی را در در زمینه های عینی به كار برد. به دلیل آنكه زنان تفكر انتزاعی گسترده تری نسبت به مردان دارند و اجرای این تفكر بسیار ریز و جزئی است و مردان كلیات هر موضوعی را درك می كنند، مردان به وقت كمتری برای پردازش نیاز دارند. به همین دلیل، سرعت تصمیم گیر آن ها سریع تر است. به هر حال، مردان به خاطر سرعت در پردازش اطلاعات و درك كلی مطالب، از سرعت بیشتری در كاربرد (به كار بستن) برخوردار هستند، ولی سرعت زنان در این زمینه كمتر و دقتشان بیشتر است.


د. تحلیل یا تجزیه: در این مرحله، فرد یك مطلب را شكسته و به اجزای كوچك یا عناصر تشكیل دهنده آن تقسیم می كند. این مرحله نیاز به تمركز زیاد دارد; زیرا هر جزئی باید به نحوی منطقی با كل در ارتباط باشد. در مرحله «تجزیه و تحلیل»، در نگاه اول به نظر می رسد مردان از دیدگاه متمركز برخوردار بوده، قوی تر از زنان باشند; زیرا زنان جزئی نگرند، اما در فرایند تحلیل، كارشناسان بر این باورند كه مطالعه جزئیات بدون در نظر گرفتن رابطه آن ها با همدیگر و با كل، موجب پریشانی فكر خواهد شد، در حالی كه مطالعه از كل به جزء قدرت تجزیه و تحلیل را افزایش می دهد. بنابراین، شاید بتوان گفت: در این مورد زنان از مردان قوی ترند; زیرا زنان هوشیاری با حواس باز دارند و مردان هوشیاری با حواس متمركز و از این رو، كمتر قادر به ایجاد تناسب اجزای یك كل هستند.


هـ . تركیب: عناصر و اجزای یك كل یكپارچه را كنار هم گذاشتن و طرح جدیدی تولید كردن تركیب است; همان فعالیت ذهنی كه به آفرینندگی یا «خلّاقیت» معروف است. قدرت خلّاق زنان به طور قابل ملاحظه ای ضعیف تر و محدودتر از مردان است. توجه به محیط آموزشی و شیوه زندگی و فرهنگ حاكم بر جامعه در بروز خلّاقیت نقش دارند. خلّاقیت مردان بیش از زنان است و در این زمینه، مردان استعداد ذاتی دارند. حتی در خلّاقیت های ادبی نیز مردان درخشان تر از زنان هستند.


و. ارزشیابی: این، مرحله داوری نتیجه گیری و قضاوت است. به دلیل آنكه زنان تفكر جزئی گرا دارند، در مرحله ارزشیابی موفقیت كمتری نسبت به مردان دارند. آن ها برای استنتاج به سرعت انتقال و اطلاعات نیاز دارند، و چون در این زمینه دچار نقص و مشكل هستند، در نتیجه گیری نیز با مشكل مواجه خواهند شد. زنان در جزئیات زندگی فرو می روند و به آن ها بها می دهند و كمتر به مرحله تفكر فیلسوفانه می رسند.

پنج شنبه 19/5/1391 - 22:26 - 0 تشکر 500637

نتیجه‌گیری



در یك جمع بندی كلی می توان گفت: در ماهیت و سرشت وجودی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو از گوهر انسانی مشتركی برخوردار هستند. همچنین زن و مرد در هدف غایی آفرینش، اشتراك دارند نه آنكه یك جنس محور اصلی هستی باشد و جنس دیگر فرعی و یا طفیلی و هیچ كدام مقدّمه وجود دیگری نیست. هرچند با استناد به برخی متون دینی می توان گفت: زنان عواطف و احساسات بیشتری در مقایسه با مردان دارند و ثانیاً، از آنجا كه نقش مدیریت در خانواده نیازمند اِعمال و نگرش منطقی و خردمندانه نسبت به قضایا در زندگی است، گذاشتن مسئولیت مدیریت خانواده به عهده مرد نشانه رجحان نوع مردان در برخورداری از این نگرش است. و در نتیجه می توان به نوعی تفاوت ادراكی بین زن و مرد قائل شد. و البته این تفاوت ناشی از قوّت خود مرد نیست بلكه معلول صفت تعقل در اوست. به عبارت دیگر، در هر دو قدرت تعقل وجود دارد ولی در مرد مانع ها كمتر است و اقتضای تعقل بیشتر است. در روان شناسی نیز این تفاوت را می توان با مراجعه به توانایی های شناختی كه بلوم مطرح كرده است مورد تأیید و تأكید قرار داد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.