رویكردِ درمان گر
براى درمان گر تنها داشتن نگرش هاى مذكور كافى نخواهد بود, او باید این نگرش ها را در اثناى برخورد درمانى به مراجع ابراز نماید. رویكرد درمان شامل سه قسمت حضور درمانى (therapeutic presence), همدلى(empathy) و علاقه مندى عمیق شخصى(personal involvement) است.
حضورِ درمانى به معناى این است كه درمان گر در طى جلسه درمان به مراجع نشان دهد كه زندگى, تلاش و كش مكش ها, و حضور مراجع براى او در درجه اول اهمیت قرار دارد. درمان گر, براى حفظ حضور هر آن چه را كه مانع توجه به مراجع است, كنار مى گذارد. این موانع ممكن است مشكلات و دل نگرانى هاى شخصى درمان گر, نظریه ها و تشخیص هاى روان شناختى در مورد مراجع, یا حتى تصویرى از مراجع باشد كه براساس پیشینه او و یا جلسات قبلى درمان, شكل گرفته است. هر جلسه در (این جاو اكنون) رخ مى دهد. مقصود از این اصطلاح این است كه درمان گر توجه كامل خود را به آن چه كه در همان لحظه در اطاق درمان اتفاق مى افتد, معطوف داشته و توجهى به مسائل گذشته, آینده, حوادث خارجى و موارد دیگر ندارد.
همدلى, یعنى درك و شناخت حالات, تفكرات, احساسات و محتوى گزارشات مراجع, و سپس انعكاس آنهابه وسیله درمان گر. در همدلى باید سعى شود آن چه مراجع تجربه مى كند, بدون این كه هرگز قضاوتى در مورد آن صورت گیرد, درك شده و این درك به صورت بازخورد ارائه گردد و سپس مُراجع, به تأیید یا اصلاح درك درمان گر بپردازد.
درمان گر با قرار دادن اساس همه تعاملات بر پایه همدلى, مراجع را در جلسه درمان, جهت دهنده ى درمان قرار داده, شریك تجربیات او شده و تا حد امكان سعى مى كند این تجربیات را از دیدگاه و منظر او فهم كند. درمان گر ممكن است ایضاح بیشترى مطالبه كند, اما از جلسه درمان, براى كسب اطلاعات یا بیان نظرات خویش استفاده نمى كند. این برخورد حاوى این پیام است كه مراجع تنها كسى است كه مستقیماً, به طریق و جریان رشد خود, دست رسى دارد.
این مراجع است كه باید این پروسه و جریان رشد را براى درمان گر آشكار كند, نه درمان گر. وانگهى گرچه جریان و پروسه رشد از جهتى, یك پدیده مشترك بین همه انسان ها است, اما موانع آن منحصر به فرداند. این موانع, بستگى به متغیرهایى از قبیل تجربه گذشته, خلق وخو, وراثت, ساختارهاى شناختى, تحصیلات, پیشینه فرهنگى و مانند آن دارد. هدف طریق و جریان رشد, پرده برداشتن از روى عقل است و درمان گر در امتداد این مسیر همراه مراجع بوده و با همدلى به او كمك مى كند كه موانع و سد راه هاى رسیدن به هدف را بردارد. در توحید درمانى تجربه شده است كه شایع ترین اشتباهى كه درمان گر مى تواند مرتكب شود, اشتباهى كه مطمئناً درمان را از ثمربخشى دور مى كند, تجزیه و تحلیل, هدایت, عجله و یا هر نوع دخالت دیگردر پروسه و جریان رشد مراجع است. در عوض, توحید درمان گر با تكیه بر همدلى كه عبارت است از تلاش مستمر براى درك و شناخت و سپس انعكاس و ابراز, همراه با مراجع در مسیر كاملاً شخصى رشد او قرار مى گیرد.
سومین جنبه از رویكرد درمان علاقه مندى عمیق شخصى است, به این معنى كه درمان گر با گفتار و رفتارش, باور خود را مبنى بر توانایى مراجع در ایجاد تغییر, به وى منتقل مى كند. چه بسا در مواقع مناسب, نگاهى اجمالى به تلاش هاى شخصى درمان گر در فرآیند درمان, از جمله شكست ها و موفقیت هایش, این امكان را به مراجع مى دهد كه تصویر مشخص ترى از درمان گر داشته باشد. درمان گر هم چنین متعهد است كه در جهت ایجاد تغییر در مراجع جد و جهد كند و با حوصله و از روى اعتقاد, توجه و دل نگرانى خود را نسبت به مراجع ابراز كند. مراجع, به وسیله علاقه مندى عمیق شخصى كه درمان گر نسبت به او دارد باور, امید و پذیرش جدیدى نسبت به خود پیدا كرده و خود را شخصى مى یابد كه مى تواند یك زندگى مبتنى بر فضیلت و شرافت بنا كرده و به ارزش هاى درونیِ حقیقى خود وفادار باشد.
شیوه برخورد توحید درمان گر مى تواند سرمشق و الگویى براى بسیارى ارزش ها باشد كه مراجع سرانجام براى خود مى پذیرد. ارزش ها و فضایل باید منبعث از درون فرد باشد, نه این كه از بیرون تعلیم داده شود. رفتارهاى فضیلت آمیزى كه مراجع در درمان گر مشاهده مى كند, همچون نیروهاى جاذبه, فضایل باطنى خودِ مراجع را شكوفا مى سازد. این شیوه برخورد مستلزم این نیست كه درمان گر یك انسان كامل بدون نقص باشد, بلكه اعمال و رفتار او باید آشكارا نشان دهنده این بوده باشد كه نسبت به اصول و معیارهاى خاصى متعهد است. درمان گر با مقر اصلى عقل خود در ارتباط بوده و قادر است از آن پایگاه, با عقل درونى مراجع ارتباط برقرار سازد. درمان گر ویژگى هایى همچون شرافت, ایمان, احترام, توجه, خویشتن دارى, مدارا, شكیبایى, صداقت و پذیرش را عینیت و تجسّم مى بخشد (بحرالعلوم, 1967).