• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 493)
پنج شنبه 19/5/1391 - 20:10 -0 تشکر 500570
توحید درمانى

این نظام درمانى منحصر به فرد, كه دست یابى به همان اهداف درمان هاى رشدى (growth) را در نظر داشته, به وسیله یك ایرانى پیرو ارزش هاى اسلامى به نگارش درآمده و نخست در محیط دانشگاهى (دانشگاه فردوسى مشهد) و سپس در محیط زندان بسط یافته است. اولین تماس دكتر جلالى طهرانى با من, به دلیل خواندن نوشته هایم در مورد زندان بود. معلوم شد كه وى یك نظام روان درمانى منحصر به فرد ایجاد كرده است كه باعث بهبود زندگى زندانیان مى شود و به اعتقاد من, نه تنها در زندان هاى سراسر جهان, بلكه براى همه مردم در هر كجاى جهان و با هر دین و مسلكى ارزش مند است.

خوانندگان از بررسى این نظام درمانى, فایده مضاعفى نیز خواهند برد, چرا كه تا حدى فلسفه و نظریه اسلام و نیز نظریه و روش روان درمانى را تبیین مى كند. این بررسى عمدتاً در حوزه روان شناسى وجودى ـ انسانگراى (existential-humanistic) قرار مى گیرد, كه نمونه هاى متعددى از آن در این كتاب وجود دارد. مفهوم توحید مستلزم داشتن یك سیستم ارزشى وحدت بخشى است كه براى جهت بخشیدن به زندگى شخص به كار مى آید. این سیستم ارزشى مى تواند مبتنى بر یك جهت گیرى اصیل دینى یا معنوى باشد, سیستم ارزشى اى كه ویكتور فرانكل (Viktor Frankl) و او. هوبارت مورر(O. Hobart Mowrer) نیز به آن اشاره كرده اند.

این شیوه درمان كه روش آن شش نكته را در بر مى گیرد, به عنوان درمان كل فرد توصیف شده و به وسیله یك گروه كه معمولاً متشكل ازمدیربالینى درمان, درمان گر, مددكار اجتماعى, كارشناس تحصیلى, كارشناس پزشكى و مشاور همتا است, انجام مى پذیرد.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:23 - 0 تشکر 500586

نگرش درمان گر



دیدگاه هاى اسلامى و انسان گرایانه, كه انسان را ذاتاً خوب, جایزالخطا و در مورد فعالیت به سوى تكامل و رشد مسئول مى دانند, همه در نگرشِ درمان گر منعكس شده اند. نگرشِ درمان گر درتوحید درمانى, شامل سه مؤلفه باور, احترام و پذیرش است.


درمان گر كارآمد در توحید درمانى بر این باور است كه انسان سرشتى (فطرتى) پاك دارد, به سوى كمال برانگیخته شده است و مخیّر است كه فعالیت در مسیر این انگیزش را انتخاب كرده و یا از این مسئولیت شانه خالى كند. این درمان گر هم چنین باور دارد كه توانایى و انگیزش براى تغییر, با این كه به وسیله نفس انجام مى پذیرد, ولى در واقع از منبعى متعالى سرچشمه مى گیرد. از نظر مسلمانان, این منبع متعالى با نام مقدس الله سبحانه و تعالى, در نظر دیگران با نام هاى مختلفى كه براى پروردگار به كار مى برند و نزد برخى دیگر به روح مطلق, حقیقت مطلق, یا نیروى متعالى دیگرى مشهور است.


توحید درمان گر (integration therapist) بر این باور و اعتقاد است كه انسان ذاتاً درصدد تحصیل رشد, شكوفائى و كمال خویش مى باشد و مراجع كسى است كه براى به فعلیت رساندن و شكوفائى خود, درمان را انتخاب كرده است, لذا از نظر او بسیار مورد احترام و كرامت است.


علائمى كه به عنوان بیمارى هاى روانى شناخته مى شوند به منزله كش مكش عمیق و رنج آور فرد, در نظر گرفته مى شود. مى توان درد و رنج و بحران هایى را كه شخص را به سمت درمان سوق مى دهند, موهبت به حساب آورد, زیرا این امور فرد را وادار به استعانت كرده و توجه دقیق تر او را به فرایند رشد مى طلبد.


توحید درمان گر كسى است كه در فرایند و جریان رشد خود قرار دارد, با چالش هاى زیادى مواجه شده, ناكامى هایى را چشیده و موفقیت هایى را تجربه كرده است. از آن جایى كه درمان گرعلت اصلى تغییر را امرى فراتر از نقش خود در درمان مى داند, دلیلى ندارد كه دچار غرور یا احساس برترى نسبت به مراجع شود.


درمان گر, مراجع را چون هم سفرى در امتداد طریق رشد مى پذیرد. او خود را نه به منزله كسى كه به سلامت روان رسیده است, مى بیند, بلكه به عنوان فردى مى داند كه متعهد به تلاش است براى پیمودن مسیرى كه به رشد و تكامل مى انجامد. این تعهد, تعهدى مادام العمر است. توحید درمان گر فرصت همراهى بامراجع را در این سیر و سلوك غنیمت شمرده و در عین تفاوت مشكلات و چالش هاى مراجع با خودش, آنها را به خوبى شناخته و درك كرده و احساس همدلى دارد.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:24 - 0 تشکر 500587

رویكردِ درمان گر



براى درمان گر تنها داشتن نگرش هاى مذكور كافى نخواهد بود, او باید این نگرش ها را در اثناى برخورد درمانى به مراجع ابراز نماید. رویكرد درمان شامل سه قسمت حضور درمانى (therapeutic presence), همدلى(empathy) و علاقه مندى عمیق شخصى(personal involvement) است.


حضورِ درمانى به معناى این است كه درمان گر در طى جلسه درمان به مراجع نشان دهد كه زندگى, تلاش و كش مكش ها, و حضور مراجع براى او در درجه اول اهمیت قرار دارد. درمان گر, براى حفظ حضور هر آن چه را كه مانع توجه به مراجع است, كنار مى گذارد. این موانع ممكن است مشكلات و دل نگرانى هاى شخصى درمان گر, نظریه ها و تشخیص هاى روان شناختى در مورد مراجع, یا حتى تصویرى از مراجع باشد كه براساس پیشینه او و یا جلسات قبلى درمان, شكل گرفته است. هر جلسه در (این جاو اكنون) رخ مى دهد. مقصود از این اصطلاح این است كه درمان گر توجه كامل خود را به آن چه كه در همان لحظه در اطاق درمان اتفاق مى افتد, معطوف داشته و توجهى به مسائل گذشته, آینده, حوادث خارجى و موارد دیگر ندارد.


همدلى, یعنى درك و شناخت حالات, تفكرات, احساسات و محتوى گزارشات مراجع, و سپس انعكاس آنهابه وسیله درمان گر. در همدلى باید سعى شود آن چه مراجع تجربه مى كند, بدون این كه هرگز قضاوتى در مورد آن صورت گیرد, درك شده و این درك به صورت بازخورد ارائه گردد و سپس مُراجع, به تأیید یا اصلاح درك درمان گر بپردازد.


درمان گر با قرار دادن اساس همه تعاملات بر پایه همدلى, مراجع را در جلسه درمان, جهت دهنده ى درمان قرار داده, شریك تجربیات او شده و تا حد امكان سعى مى كند این تجربیات را از دیدگاه و منظر او فهم كند. درمان گر ممكن است ایضاح بیشترى مطالبه كند, اما از جلسه درمان, براى كسب اطلاعات یا بیان نظرات خویش استفاده نمى كند. این برخورد حاوى این پیام است كه مراجع تنها كسى است كه مستقیماً, به طریق و جریان رشد خود, دست رسى دارد.


این مراجع است كه باید این پروسه و جریان رشد را براى درمان گر آشكار كند, نه درمان گر. وانگهى گرچه جریان و پروسه رشد از جهتى, یك پدیده مشترك بین همه انسان ها است, اما موانع آن منحصر به فرداند. این موانع, بستگى به متغیرهایى از قبیل تجربه گذشته, خلق وخو, وراثت, ساختارهاى شناختى, تحصیلات, پیشینه فرهنگى و مانند آن دارد. هدف طریق و جریان رشد, پرده برداشتن از روى عقل است و درمان گر در امتداد این مسیر همراه مراجع بوده و با همدلى به او كمك مى كند كه موانع و سد راه هاى رسیدن به هدف را بردارد. در توحید درمانى تجربه شده است كه شایع ترین اشتباهى كه درمان گر مى تواند مرتكب شود, اشتباهى كه مطمئناً درمان را از ثمربخشى دور مى كند, تجزیه و تحلیل, هدایت, عجله و یا هر نوع دخالت دیگردر پروسه و جریان رشد مراجع است. در عوض, توحید درمان گر با تكیه بر همدلى كه عبارت است از تلاش مستمر براى درك و شناخت و سپس انعكاس و ابراز, همراه با مراجع در مسیر كاملاً شخصى رشد او قرار مى گیرد.


سومین جنبه از رویكرد درمان علاقه مندى عمیق شخصى است, به این معنى كه درمان گر با گفتار و رفتارش, باور خود را مبنى بر توانایى مراجع در ایجاد تغییر, به وى منتقل مى كند. چه بسا در مواقع مناسب, نگاهى اجمالى به تلاش هاى شخصى درمان گر در فرآیند درمان, از جمله شكست ها و موفقیت هایش, این امكان را به مراجع مى دهد كه تصویر مشخص ترى از درمان گر داشته باشد. درمان گر هم چنین متعهد است كه در جهت ایجاد تغییر در مراجع جد و جهد كند و با حوصله و از روى اعتقاد, توجه و دل نگرانى خود را نسبت به مراجع ابراز كند. مراجع, به وسیله علاقه مندى عمیق شخصى كه درمان گر نسبت به او دارد باور, امید و پذیرش جدیدى نسبت به خود پیدا كرده و خود را شخصى مى یابد كه مى تواند یك زندگى مبتنى بر فضیلت و شرافت بنا كرده و به ارزش هاى درونیِ حقیقى خود وفادار باشد.


شیوه برخورد توحید درمان گر مى تواند سرمشق و الگویى براى بسیارى ارزش ها باشد كه مراجع سرانجام براى خود مى پذیرد. ارزش ها و فضایل باید منبعث از درون فرد باشد, نه این كه از بیرون تعلیم داده شود. رفتارهاى فضیلت آمیزى كه مراجع در درمان گر مشاهده مى كند, همچون نیروهاى جاذبه, فضایل باطنى خودِ مراجع را شكوفا مى سازد. این شیوه برخورد مستلزم این نیست كه درمان گر یك انسان كامل بدون نقص باشد, بلكه اعمال و رفتار او باید آشكارا نشان دهنده این بوده باشد كه نسبت به اصول و معیارهاى خاصى متعهد است. درمان گر با مقر اصلى عقل خود در ارتباط بوده و قادر است از آن پایگاه, با عقل درونى مراجع ارتباط برقرار سازد. درمان گر ویژگى هایى همچون شرافت, ایمان, احترام, توجه, خویشتن دارى, مدارا, شكیبایى, صداقت و پذیرش را عینیت و تجسّم مى بخشد (بحرالعلوم, 1967).

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:24 - 0 تشکر 500588

پرداختن به محتوا



درمان با توجه به محتواى جلسات سه عامل را دربرمى گیرد:


(1)حل مشكل,


(2)برملاسازى عقل و فعال سازى فضایل و


(3)وحدت بخشى(یك پارچه سازى) معنا.


همه این مراحل غالباً به طور هم زمان روى مى دهند, گرچه نسبت هایشان در طول دوره درمان تغییر مى كنند. در جلسات آغازین درمان, حل مشكل اهمیت بیشترى مى یابد, پس از آن بیدارسازى قوه عقلیه و فعال سازى هدایت درونى و فضایل خواهدبود. در مراحل بعدى, یك پارچه سازى و یا وحدت دادن به معنا براى مراجع از درجه اوّل اهمیت برخوردار است.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:25 - 0 تشکر 500589

حل مشكل



مراجعى كه براى درمان حضور پیدا مى كند, در حال رنج بردن از فشارهاى روانى است. تجربه این فشارهمراه با درد, اندوه و محنت بوده و تحت عنوان مشكل فعلى, مورد توجه درمان گر قرار مى گیرد. این مشكل, به عنوان محور ارتباط درمانى واقع مى شود.


اولین وظیفه درمان گر این است كه بامراجع احساس همدلى كند و براى یافتن راه حلّى كه این فشار را برطرف كند, تلاش نماید. احساس همدلى در این جا نه تنها به معناى شناخت و درك حالات و احساسات مراجع است, بلكه دربرگیرنده درك و فهم این مطلب هم هست كه مشكل موجود موجب درد و رنج واقعى مراجع شده و لازم است برطرف گردد. براى مثال, اگر مراجعى اظهار كند كه نتوانسته كار پیدا كند, خوابش زیاد شده و به خاطر ناتوانى در تأمین مایحتاج خانواده اش احساس عجز و درماندگى مى كند, همدلى درمان گر تنها به این نیست كه بگوید (به نظر مى رسد چون نمى توانى كار پیدا كنى, احساس بى ارزشى مى كنى); یعنى این كه صرفاً حالات و اوضاع روانى مراجع را منعكس كرده و بروز دهد, بلكه راه هاى دیگرى براى حل مشكل او در خارج از جلسه درمان نیز ترتیب خواهد داد. وى ممكن است مراجع را به یك كارشناس اشتغال براى آشنا شدن با مهارت هاى كاریابى یا دست یابى به فرصت هاى شغلى ارجاع دهد. یا ممكن است از یك مددكاراجتماعى نیز براى سنجش سطح معیشت خانواده و كمك به آنها استمداد جوید. از این رو, ممكن است مُراجع, هم زمان با فرایند جارى درمان, به اقتضاى شرایط, به تحصیلات جبرانى پرداخته, در نشست هاى مهارت هاى حل مشكل و درس هاى گروهى در زمینه تفكرات منطقى و توان بخشى جسمى شركت كند, و در عین حال از خدمات اجتماعى بهره مند شود. تكالیف مطالعاتى نیز ممكن است مكمّل این برنامه ها باشد.


باید در نظرداشت كه در خلال دوره درمان, مراجع مستمراًمشكلات متفاوتى را مطرح مى كند, درمان گر با احترام و همدلى با تمام این مشكلات مواجه شده, وقت صرف مى كند, ولى در امتداد پیش رفت درمان, مراجع احساس فشار كمترى نسبت به مشكلاتش دارد, لذاطبعاًوقت كمترى براى حل مشكل صرف خواهد شد.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:26 - 0 تشکر 500590

بیدار كردن مركز عقل و فعال ساختن فضایل



وقتى مراجع بر اضطرارى ترین مشكل فائق مى آید, فشار كاهش پیدا مى كند; موانع كه در اثر وحشت زدگى, ترس, تنش, گناه و موارد دیگرى از این قبیل, در راه وصول به پایگاه عقل پدید آمده, به تدریج بر طرف مى شوند. مراجع به هدایت درونى دست مى یابد و از این رو قادر مى شود در برخورد با موقعیت هاى مختلف ازعقل خود تبعیت كند. وى با تواناتر شدن درحل مشكلات, باورش به این عقل رفته رفته افزایش مى یابد و احتمال این كه به این هدایت درونى اتكاو اعتماد كند, بیشتر مى شود. بنابراین, پرداختن به مشكل مطرح شده, نه تنها به كاهش فشارروانى موجود كمك مى كند, بلكه مركز عقل را نیز به طور كلى فعال مى سازد.


به موازات فروكش كردن دل مشغولى مراجع نسبت به مشكلات, وى قادر مى شود به مسائل بیرون از خود آگاهى بیشترى یافته ودر نتیجه بهتر مى تواند درمان گر را به عنوان الگو و اسوه, درك كرده و بشناسد. درمان گر با بردبارى و حمایت نسبت به مراجع, از قدردانى و احترام وى برخوردار مى گردد و مراجع به تدریج جذب خصلت ها و فضیلت هایى مى شود كه در درمان گر مى یابد و این امر به نوبه خود, این فضایل را در درون نفس مراجع, جذب و فعّال مى سازد.


مُراجع در مواجهه با زندگى به وسیله این مركز عقل و فضیلت بیدار شده غالباً آرامش و رضایت مندى فوق العاده اى احساس مى كند. این امر بدان معنى است كه مراجع صرفاً به آموختن مهارت ها و تغییر رفتارها نمى پردازد, بلكه چه بسا براى اولین بار به گونه اى مى تواند عمل كند كه با سرشت درونى اش هماهنگى داشته و عمیقاً احساس رضایت داشته باشد. این گونه اعمال, خود تقویت كننده است و موجب ارتباط هر چه بیشتر و بیشتر با فضیلت و شكوفایى فزاینده عقل مى شود. حالت هاى فضیلت آمیز سرانجام به صفات فضیلت آمیز تبدیل گشته و ملكه نفس مى گردد.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:27 - 0 تشکر 500591

وحدت بخشى معنا



درصورتى كه فرد در موقعیت هاى مختلف زندگى با رفتارهاى فضیلت آمیزى كه از مركز اصلى عقل نشأت گرفته باشند, روبرو شود, زندگى براى وى معناى دیگرى خواهد داشت. فردى كه با موفقیت, حل مشكلات زندگى را آموخته و به تدریج به مقام عقل باطنى اعتماد پیدا كرده و فضایل درونى را فعال ساخته است, در راه ایجاد درون مایه اى روشن و منسجم براى زندگى گام بزرگى برداشته است. این درون مایه یك نظام ارزشى هدف دارى است كه به همه رفتارهاى فرد انسجام داده, معنا و یك پارچگى مى بخشد. این نظام ارزشى مشتمل بر یك معیار اخلاقى كه روش یا طریقه زندگى است و كاملاً با هدف هماهنگى دارد, مى باشد. یعنى تعارضى بین هدف و وسیله وجود ندارد. نه رفتارهاى مناسب و فضیلت آمیز قربانى رسیدن به هدف خواهند شد, و نه هدف فداى رفتارها و اعمال خواهد گردید. هدف, كه حقیقت فضیلت است, با روش, كه رفتارهاى فضیلت آمیزاند, هماهنگ است. همه رویدادهاى زندگى, در بستر این درون مایه زندگى, نگریسته مى شوند و معناى خود را از جایگاهشان در این زمینه فراگیر و كلى به دست مى آورند. در نتیجه این تغییر دیدگاه, یعنى از دیدگاهى كثرت نگر به دیدگاهى توحیدى و یا از مادى به متعالى, فرد از رویدادهاى زندگى دیگر دچار پریشانى و اضطراب و محنت نخواهد گردید.


با وجود این, درون مایه جدید زندگى, وقایع و مشكلات دیگر بدبختى و درماندگى تلقى نمى شوند, بلكه چالش ها فرصت هایى براى رشد و درس هایى براى آموختن قلمداد مى گردند. هر مشكلى به لحاظ این كه نشان دهنده مانع بر سر راه شكوفایى قوه عقلیه است, ارزش مند شمرده مى شود. بدین صورت, چالش ها و مشكلات زندگى, فشار و اضطرارشان را از دست مى دهند. مُراجع وقتى در صدد درك معنایى كه هر چالشى در خود دارد, بر مى آید, بردبارى بیشترى از خود نشان مى دهد. در نتیجه, حمایت كمترى را براى حل مشكلاتش مطالبه مى كند. در سراسر فرایند درمان, پرداختن به محتواى جلسات درمان (حل مشكلات, بیدار كردن قوه عقلیه و فعال كردن فضیلت, وحدت دادن به معنا) نسبت مستقیم با سطح رشد فرد خواهد داشت. یعنى در توحید درمانى, هرگز تا زمانى كه مراجع مهارت هاى عملى براى مواجه شدن با مشكلات را به دست نیاورده, حمایت از او دریغ نمى شود. هیچ گاه به مراجع دستور داده نمى شود كه از مرحله اى به مرحله دیگرمنتقل گردد, بلكه این امكان به او داده مى شود كه با آهنگى مطابق با توان و سرعت خود پیش رفت كند. با این كه نوعاً در مراحل اولیه درمان, مراجع حمایت بیشترى براى حل مشكلاتش درخواست مى كند و در مراحل بعد, به معنادادن و وحدت بخشیدن به زندگى مى پردازد, امّا گه گاه پیش رفت هایى در جهت معنا دادن, در مراحل آغازین رخ مى دهد و بحران هاى مهمى كه مقتضى حمایت عملى اند در مراحل بعدى درمان پیش مى آیند.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:28 - 0 تشکر 500592

تداوم



پس ازورود به مرحله معنا, كار اصلى مراجع در زندگى روزمره مراقبت مستمر و دائمى براى معنا بخشیدن و در جهت توحید حركت كردن است. رشد یافتن در مسیر كمال, هرگز زندگیِ بدون مشكل را نوید نمى دهد. در حقیقت, غالباً چالش ها به موازات پیش رفت هاى فرد, یعنى مطابق توانایى فرد در پرداختن به آنها, ابعاد فزاینده اى به خود مى گیرند. به عبارت دیگر, فرد در فرایند رشد, توان مواجهه با موقعیت هایى كه زمانى ویران كننده بوده اند را, به وسیله بردبارى, ایمان و عقل پیدا مى كند.


در این مرحله, افراد غالباً به جست وجوى منابع متعالى عمیق ترى براى معنا بخشیدن, كشیده مى شوند و ممكن است تعهد جدیدى نسبت به دین خود پیدا كنند, یا به دنبال دین جدیدى باشند كه آن را بستر و زمینه سفر معنوى خویش قرار دهند. یك بار دیگر خاطر نشان مى گردد كه هر چند توحید درمانى به این اصل معتقد است كه برترین حكمت ها در تعالیم مقدس اسلام یافت مى شوند, و در صورت تقاضاى مراجع در اختیار او قرار خواهند گرفت, و این امر هرگز به مراجع تحمیل نخواهد شد. منابع شناخت در مورد دین و معنویت, به صورت كتاب, نوار, مشاور و از همه مهم تر فرصت هایى براى تأمل و درون نگرى در اختیارمراجعینى كه درخواست كنند, قرار مى گیرد.


تداوم حمایت وضعیت رشدیافتگى فرد مى تواند مادام العمر باشد و افراد مختارند هر زمان كه خواستند, مجدداً از توحید درمانى منتفع گردند. مراجعان غالباً با دست یابى به كتاب ها, فعالیت به عنوان مشاوران همتا, یا شركت در جلسات رشد, حضور در كلاس ها, یا درمان گروهى تماس خود را با مركزتوحید درمانى شان حفظ مى كنند.

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:28 - 0 تشکر 500593

كاربردها



توحید درمانى را مى توان در بسیارى از شرایط بالینى, سازمانى و خصوصى به كار برد (Jalali - Tehrani, 1996a). اما با توجه به مجموعه گسترده خدماتى كه از سوى این شیوه درمانى ارائه مى شود براى استفاده در مراكز سلامت روان كه معمولاً طیف گسترده اى از خدمات و تأمین كنندگان خدمات در آن وجود دارند, مناسب مى باشد. این شیوه در مراكز سلامت روان دانشگاهى نیز به نحو موفقیت آمیزى استفاده شده است.


توحید درمانى به عنوان برنامه ثمربخشى علیه استفاده سوء از مواد مخدر, كاربرد و موفقیت گسترده اى داشته است. هم چنین به اثبات رسیده كه این شیوه موجب تغییرات بسیار گسترده اى در جمعیت هاى سازمانى, همچون زندان ها, (Jalali - Tehrani, 1996b) و مدارس شده است, كه از دیرباز به عنوان جمعیت هایى شناخته شده اند كه در مقابل تغییر و درمان مقاوم اند.


توحید درمانى, به نحو موفقیت آمیزى, در مورد گروه هاى متفاوت اجتماعى اقتصادى و پیشینه هاى فرهنگى مختلفى استفاده شده است. این امر از طریق ارائه بیشتر(آشناسازى) براى آن دسته از افرادى كه از هدف و جریان درمان اطلاعى ندارند, انجام مى پذیرد. موفقیت این روش تا اندازه اى متأثر از درك دینى و معنوى افراد است كه منحصر به طبقه خاصى نیست. وجود تیم درمان كه در خدمت ارضاى نیازهاى اساسى مراجعین مختلف است, این امكان را براى آن گروه از مراجعینى كه قادر به شروع و یا ادامه درمان نیستند, فراهم مى كندكه از توحید درمانى بهره مند گردند. توحید درمانى, در شرایط فردى, گروهى, خانوادگى و درمان ماراتون (marathon tehrapy), بكار گرفته شده است. این وجوه مختلف را مى توان جداگانه مورداستفاده قرار داد, یا بسته به نیاز مراجع, تركیبى از آنها را به كار برد. تحقیقات نشان داده است كه این روش, در مراجعینى كه براساس آزمون ها, به عنوان روان پریش(psychotic), جامعه ستیز(psychopathic), افسرده(depressive), مضطرب(anxious) و وسواسى(obsessive-compulsive) تشخیص داده شده اند, موفقیت آمیزبوده است. افرادى نیز كه علائم بیمارى را نشان ندادند, با شركت در توحید درمانى, افزایش هایى در معنا و هدف زندگى گزارش داده اند (Jalali - Tehrani, 1996b).

پنج شنبه 19/5/1391 - 20:29 - 0 تشکر 500594

خلاصه



هدف توحید درمانى آشكار ساختن درون مایه زندگى, دریافت كلى از معنا و هدف و پیدا كردن یك انگیزش محورى در زندگى مى باشد. یك درون مایه زندگى دینى كه به طور واقعى پذیرفته شده, به طور منحصر به فردى وحدت بخش مى باشد, زیرا تمام جنبه هاى زندگى را در برگرفته و از آن فراتر مى رود. توحید درمانى این اصل روان شناسى انسان گرا را كه انسان هسته درونى مثبتى دارد و این عقیده اسلامى را كه این هسته درونى مركز عقل است, مى پذیرد. هدف از درمان بیدار كردن و آشكارساختن جایگاه عقل است. طیف گسترده اى از خدمات اجتماعى و جنبه هاى درمانى ارائه مى شود تا بتوانیم به این مركزعقل دست یافته و موانع شخصى هر فرد را در راه رسیدن به عقل كنار بگذاریم. وقتى مركز عقل آشكار مى شود, فرد را در رفتارهاى فضیلت آمیز و در انجذاب به منبع همه فضیلت ها هدایت مى كند.


ابزار اصلى براى تغییر, رابطه درمانى است. كلید این رابطه درمانى, نگرش درمانى مبتنى بر باور, احترام و پذیرش است. درمان گر از طریق ارتباط درمانى, حضوردرمانى, همدلى و علاقه مندى عمیق شخصى, به مراجع نزدیك مى شود.


ویژگى مراحل اولیه توحید درمانى, كار كردن بر روى مشكل مطرح شده است. علاوه بر استفاده از روش هاى كلاسیك همدلى, با استفاده از گروه حمایتى, توجه گسترده ترى به مشكل مطرح شده مبذول مى گردد. وقتى فشار مشكلات مطرح شده رو به كاهش مى گذارد, فرد در تماس با مركز عقل خود قرار مى گیرد.


مراجع با درك ماهیت رابطه درمانى و ویژگى هاى درمان گر كه به عنوان الگو مشاهده مى كند و با عمل بر مبناى انگیزش درونى, با استفاده از فضایل در برآوردن احتیاجات زندگى اش مبادرت مى كند. مراجع این فضایل را عمیقاً رضایت بخش مى یابد و در صدد راه هایى براى استفاده وسیع تر از آنها برمى آید. درمان از این تلاش ها حمایت مى كند و فرد درمى یابد كه این فضایل و نظام معنایى كه از آنها حاصل مى شود, منبع اصلى وحدت بخشیدن به زندگى هستند.


این چارچوب معنایى چارچوبى است كه در آن فضیلت آشكار مى گردد و در سراسر زندگى به كار گرفته مى شود. بنابراین, درمان پیوسته در جریان است. فرد در امتداد مسیر رشد, هرچه بیشتر به توحید رسیده تا غایت الامر به هدف نهایى, یعنى قرب پروردگار سبحانه و تعالى نائل خواهد گردید.

يکشنبه 22/5/1391 - 11:58 - 0 تشکر 506052

سلام شادی خانم 

مبحث خیلی جالبی ثبت کردید. نیاز به تامل زیادی داره. من با این مقوله آشنا نبودم و برام جدید بود. از بطن دین، کلی مسائل روانشناسی در میاد که با رعایت اصول دینی می تونیم بهشون برسیم. 











خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.