منتظر در منظر آن یار كیست ؟
منتظر باید به راه منتظر
بگذرد از هستی و از جان و سر
گر بیاید آن امام با وفا
در همین تهران ما پرسد ز ما
كو نشان شیعگی شهرتان
تا نمایم من دعایی بهرتان
خویش را در محلكه انداختید
كه امام خویش را نشناختید
گوییا درس جدیدی خوانده اید
غافل از رسم مریدان مانده اید
زود آدم های دنیایی شدید
با گناه خود پزیرایی شدید
رفت از یاد شما آن روزها
گریه هاو ناله هاو سوزها
دوری از راه سعادت می كنید
غفلت از شوق شهادت می كنید
یك نفر بی جرم و بی تقصیر نیست
این كدورت ها كه بی تاًثیر نیست
عفت و شرم وحیا ، ایمان چه شد ؟
غیرت ناموسی مردان چه شد ؟
نان شبه لقمه ی مردم شده
چادر زن های شیعه گم شده
كو حجاب فاطمیه بانوان ؟
كو مرام خالص نسل جوان؟
نیست از حجرم دلی غرق ملال
بسكه كردید هر حرامی را حلال
نیست یك خانه نجیب و بی گناه
تا شبی آنجا بگیرم من پناه
من امامم سر پناه من كجاست ؟
هیاًتی ها جایگاه من كجاست ؟
وای در هیاًت اگر غفلت كنی
از زنا بدتر است اگر غیبت كنی
عمرتان صرف سخن چینی شده
درلباس دین بر بی دینی شده
من چراغ و ریسه می خواهم چه كار
شیعه می خواهم كه باشد پای كار
شیعه خالص به دنبال من است
دائمافكر من و آل من است
منتظر باشید تاآیم ز راه
بی پناهان را دهم آخر پناه
من دعا گوی شما هستم ولی
از شما خواهم گدایی از علی (ع)
راه جرم مرتضی راه من است
هركه در این راه باشد ایمن است