• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1356)
سه شنبه 17/5/1391 - 22:43 -0 تشکر 496584
مروری برچیستی شعر وشعر نیمایی ونوگرایی

نوشته ی علیرضا زرّین بر گرفته از http://www.vazna.ir/?p=2198



«شعر چیست؟» این پرسشی است که هزاران هزار‌بار در بارۀ آن نوشته‌اند و سخن گفته‌اند.هرکسی که با شعر سرو‌کاری داشته به زعم خود تعریفی کرده است.از قدیم ترین گفته‌ها و نوشته‌ها در‌باره‌ی آن که بر می‌گردد به فیلسوفان عهد باستان، به ویژه یونانیان، تا فیلسوفان نوین فرانسه و آمریکا و روس وغیره.شاعران هم دراین زمینه سکوت نکرده اند و نظرهایشان  را در این باره ابراز کرده اند. قصد من این‌جا جمع بندی یا ارائۀ این نگرش‌ها نیست، بلکه شکافتن این موضوع است همراه با گرته برداری یا بر خورد با نگرش‌های دیگران است.در بست بگویم من کمابیش تمامی این تعریف‌ها را قبول دارم. اما  یک معنی تعریف  دست کم، حد ومرز قائل شدن است برای پدیده‌ای و من اگر با جنبه‌ای از تعریف شعر مخالفم، همین حد و مرز قائل شدن است برای شعر.هر چند آگاهم که حد و مرز هم در نظر نگرفتن برای شعر خود نیز نوعی حد ومرز گذاردن است بر این مقوله‌ی بسیار پیچیده وکبریایی.

سه شنبه 17/5/1391 - 22:54 - 0 تشکر 496606


بخش دیگر موفقیت شعر دهۀ چهل در رابطه است با عاملی که م. آزاد در در نقد نامه ای به دفترچۀ نخستین شعرم، در جای هر گلوله، برایم نوشت و شرح مختصر آن این است که در آن سال‌ها، گروهی از اهل شعربا هم رفاقت و دوستی صمیمانه و آفریننده ای داشتند و یک روند عالی ادبی- هنری را تشکیل دادند و به پیش بردند.   می خواهم اضافه کنم که شاید مرکز اصلی این گروه و کانون آن فروغ بود . با مرگ او انگار این روند و تجمع این گروه، کم کم به سوی افول و پراکندگی رفت.

سه شنبه 17/5/1391 - 22:54 - 0 تشکر 496608

علت دیگر این درخشش و موفقیت را می توان در شرائط جهانی یا به قول آلمانی‌ها  زایت گایست دید.روحیۀ عصر در این دهه سرشار بود از تحول و تغییر. به طور مثال در نظر بگیرید جنبش حقوق مدنی به ویژه سیاهان و زنان در همین دهه در آمریکا، جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ در فرانسه و چکسلواکی، جنبش ضد جنگ ویتنام، جنبش موسیقی نوین بیتلها و راک اندرول و غیرو…. در تمام این موردها، زمینه‌ی اصلی تغییر و تحول و نوگرایی و آفرینندگی است و تفاوت ایجاد کردن با شیوه ها و ساختتارهای گذشته و کهنه و مستهلک.   پایان دهۀ ۱۹۶۰، پایان  این گونه تغییر و جنبش و روند است و پایان دهۀ چهل، پایان دورۀ زرّین شعر نوی پارسی.  دوره ای که شاهد اوج گیری شعر فروغ و شاملوو اخوان و آتشی و رویایی و آزاد و نادرپور و رحمانی و حتی دیگران بود از جمله حقوقی ، براهنی،خویی،شفیعی کدکنی، واقدی، مطهری، احمدی، و دیگران… در این دهه شعر مدرن نیمایی، مدرن به هر حدی که بود، دچار تحول و تغییر ویژه شد: زبان شعر نیمایی، شسته رفته و سخته و تر و تمیز و روان و سلیس شد.  این کار به ویژه در شعرهای اخوان و نادرپور به چشم می خورد.  شعر نیمایی شهری و ماشینی و صنعتی و جهانی شد از طریق شعر فروغ و محملی شد برای بیان احساسات و امید ها و تجربه های روحی و جنسی یک زن بسیار شاعرو حساس و هوشیار و هنرمند ایرانی.  شعر نیمایی به شعر سپید شاملو رسید و از نرمش و انعطاف و لطافت خاصی بهره گرفت، حتی به عاشقانگی و عشق فردی و رمانتیک به جنس مخالف دست یافت.  شعر نیمایی به تجربۀ عرفانی پانتئیستی در شعر سپهری تبلور یافت که تجربه ای بسیار ساده اما ناب بود.  شعر نیمایی با در بر گیری از حالت های محلی و بومی به نواحی دیگر ایران اشاعه یافت و  به ابن سان شعر آتشی بال و پرگرفت.  شعر نیمایی یه صلابت کلام و وزن و آهنگ زبان رسید در اشعار زیبای م. آزاد وشفیعی کدکنی و واقدی و مطهری و خویی.

سه شنبه 17/5/1391 - 22:55 - 0 تشکر 496610

آری بی شک نیما بود که شعریت نوین و مدرن به شعر پارسی بخشید و نمونه هایی عالی از این گونه شعر را ارائه داد.  او ساختمانی از زبان، استعاره و بازی با زبان و خیال و سمبول و وزن و قافیه به وجود آورد که در عین حالی که انگارۀ ایرانیان را از شعر ویران یا دگرگون می کرد، پایه های یک معناسازی دل فریب و سحر انگیز را می گذاشت.  سوای آن که اسامی درختان و پرندگان و کوه ها و امثال آن ها را که بومی دیار او بودند به شعر فارسی وارد کرد، او به واژگان فارسی لایه های نوینی از از معنی و شگرد معناسازی  افزود.  این گونه غناکاری و غنی سازی را می توان در زمینۀ کار و بررسی و تجزیۀ اشعار او نشان داد و مقدمۀ این کار را از چند سال پیش آغازیده ام و امید وارم در آیندۀ نزدیک یه انجام برسانم.

البته به معنایی عام و همگانی هر شعر خوبی از شعریت برخوردار است و هر کلام پر معنایی دارای شعریت است، یعنی دارای لایه های گوناگون و بازی های معنا سازانه و تخیل پرورانه  در ذهن خواننده است، اما شعر نیما، در نوع خودش و با تمام کمی و کاستی وکژی هایش،  این گونه معنا سازی را به حد عالی و زیبا و سرشار رساند.  از سوی دیگر زبان نیما خالی از اشکال نیست.  برخی این اشکال را در سبک و ذهن و انگارۀ او یافته اند، در این که زبان فارسی، زبان مادری او نبود.  شنیدم از زبان کیومرث منشی زاده که او زبان نیما را در تخالف قرار داد با زبان پارسی، زیرا که نیما از خارج از این زبان، یعنی از درون یک زبان بیگانه به فارسی نگریست وخود این ایجاد “تخالف” کرد.  اما حقیقت عمده این است که نیما نمی خواست تخالف را به نفع به اصطلاح سلامت زبان فارسی حل کند،  آن سان که به مثل حسین شهریار انجام داد.  او می خواست در وهلۀ نخست، این تخالف را به نفع شعریت و بیان شعری و هسته و گوهر شعری در شعر خود به انجام برساند و بدین خاطر از هیچ چیز ابا نداشت و آنجا که فلز زبان فارسی را باید خم یا کج می کرد و می شکست،خم یا کج کرد و حتی شکست، اما در عوض زمینه ها و اشکال صوری و خیالی و شعری نوینی برای زبان فارسی به ارمغان آورد. به مثل این مصراع معروف او که می گوید: “هنگام که گریه می دهد ساز″ که گفته اند طبق دستور زبان فارسی بایست می بود: هنگامی که.. در عرض این چند دهۀ اخیر دیده ایم که این گونه استفاده از زبان در شعر، که پیش از نیما مصطلح نبود، کم کم، جا افتاده است و اکنون استفاده می شود وبرخی هنوز اشکال می گیرند و برخی در آن زیبایی  و آفرینندگی می بینند.

سه شنبه 17/5/1391 - 22:57 - 0 تشکر 496612

علت اصلی دیگر این است که کار تازه و سبک تازه و حرف تازه، زبان تازه و اغلب” خام” می طلبد، یعنی باید از صفر آغازید، باید از زیر بنا شروع کرد.  باید حتی آجر ها را خود ساخت و به رنگی که به دلخواه معمار و سازندۀ تازه است، حتی اگر این رنگ “جیغ بنفش” [۳]باشد و گوشخراش باشد برای اذهانی که تاب و تحمل صدا و تصویر تازه را ندارند.  نیما اگر این گونه نمی اندیشید و عمل نمی کرد، نمی توانست انقلاب شعری خود را به پیش ببرد.  او طراح و اجرا کننده و پیاده کننده و برپا کنندۀ یک بنیان نوین است در شعر فارسی و به این خاطر حتی ترکیب کلمات و افعال و صفات و اسامی را هم دستکاری کرد و می بایست می کرد.  زیبایی و زشتی کار او در همین است.  بزرگترین زیبایی کار او در آفرینندگی و نوگرایی و ماهیت شعری و تخیل و شعریت بهترین سروده های اوست، ولی عیب وایرادگیری از او آسان است و دیده ام که بارها “استادان” زبان پارسی این کار را در حضور من انجام داده اند، انگار که خود را داناتر و قابل تر از نیما می دانند، اما نکته این است که اهداف اصلی نیما را متوجه نیستند و البته نمی بینند که با تمام “استادی” هیچگاه کار آنها در زمینۀ ادب پارسی، ژرفا و کارآیی و تاثیرگذاری نیما را نخواهد داشت و درست مثل کشتی گیرسبک وزنی است که هر چند فرز و چابک است اما به مصاف سنگین وزنی قهرمان و جهان پهلوان در میدان کشتی رفته است که مضحک و خنده دار و حتی رقت انگیز است و البته کمی هم به نوع خود، تماشایی.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.