در دیدگاه امام فلسفه نبوت و هدف اصلی پیامبران، هدایت انسان است، چنان که قرآن کتاب انسان سازی است، دغدغه اصلی پیامبران سرنوشت آدمی بوده است، دانش ایشان تربیت انسان بوده و همواره نگران بوده اند که چرا گمراهان و کافران رو به روشنایی ندارند و به سوی سعادت نمی آیند.34
امام حتی از نمونه های به ظاهر قهرآمیز و خشن زمان پیامبر، برداشت عطوفت آمیز وعشق ورزانه دارد، چنان که احساس پیامبر را از دیدن اسرای کفار چنین بیان می کند: «…پیامبر(ص) غصه می خورد برای کفار، کفار که نمی آیند. در یک جنگی که یک دسته ای را اسیر کرده بودند و می آوردند، فرمود که ببین، ما با زنجیر می خواهیم اینها را به بهشت ببریم، اینها را ما اسیر کردیم، آوردیم آدم شان کنیم و بفرستیم شان به بهشت…»
پیامبر(ص) چنان از هدایت ناپذیری مردم اندوهگین بود که خداوند او را تسلیت می دهد، مبادا دل پرمهر و لطیف او از غصه منکران و از شدت دلسوزی برای نادانان تاب نیاورد.
«سبحان الله! تأسف به حال کفار و جاحدین حق و علاقه مندی به سعادت بندگان خدا کار را چقدر بر رسول الله(ص) تنگ نموده که خدای تعالی او را تسلیت دهد و دل لطیف او را نگهداری کند، مبادا از شدت همّ و حزن به حال این جاهلان بدبخت، دل آن بزرگوار پاره شود و قالب تهی کند.»
امام خمینی به رهپویان طریق معنویت و اخلاق، و داعیه داران صلاح و اصلاح توصیه می کند که از آیات قرآن و شیوه انبیا درس آموزند و برنامه های خود را با رأفت و عطوفت درهم آمیزند:
«…با قلب پر از محبت و دل با عاطفه با بندگان خداوند ملاقات کن و خیر آنها را از صمیم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحمانی و رحیمی یافتی به امر و نهی و ارشاد قیام کن تا دل های سخت را برق عاطفه قلب نرم کند و آهن قلوب به موعظت آمیخته با آتش محبت لیّن گردد.»
درجای دیگر با الهام از آیه «اذهبا الی فرعون انّه طغی. فقولا قولاً لیّناً لعلّه یتذکّر او یخشی» (طه، 43 ـ 44) شیوه مدارا و رفق را از اصول مؤثر در تربیت و هدایت می شمارد و بدان اولویت می دهد: «واین دستور کلی است از برای هدایت کنندگان راه حق که راه فتح قلوب را باز می کند…»