• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعلیم و تربیت (بازدید: 1537)
دوشنبه 16/5/1391 - 0:53 -0 تشکر 493463
بایسته های اخلاقی از منظر امام خمینی(ره)

مقاله ای از آقایحسین شرفی بر گرفته از
http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineArticleID=47924&MagazineNumberID=5247

دانش و بینش، دو مشخصه عمده حیات انسانی و وجه تمایز آن با سایر نمودهای حیات در پهنه گیتی هستند. با این حال، اگر این دو عنصر ارجمند به ساحت عمل راه نیابند و بر اخلاق و منش و رفتار انسانی اثر نگذارند، حرمت و کرامت انسانی شکل نخواهد گرفت و آدمی چون ظرفی گلین خواهد بود که در آن جواهراتی چند نهاده اند، بی آنکه ظرف کمترین ارزش افزوده، یافته باشد.

دوشنبه 16/5/1391 - 1:1 - 0 تشکر 493477

2. آموختن از استاد و پرهیز از خودمحوری


امام با الهام از آیات قرآن که ارسال رسولان و تعیین اسوه و الگوی عملی را برای تزکیه و تهذیب و تعالی انسان ها ضروری دانسته است و نیز آیاتی چون آیات مربوط به رویارویی موسی(ع) با فردی که سمت استادی بر او داشت ـ خضر نبیّ(ع) ـ و نیز با توجه به اینکه حر کت بدون راهنما در مسیر سلوک عرفانی و اخلاقی، به طور معمول لغزشگاه های فراوان داشته و در عمل دیده شده است که رهپویان بی راهنما گرفتار کجروی شده اند و رهزنان راه را بر آنان بسته اند، بر این نکته تأکید دارد که سالک طریق عرفان که تزکیه و تهذیب اخلاقی ثمره طبیعی و ضروری آن است، می بایست به استادی بصیر و آزموده اقتدا کند و با امامی وارسته، در راه تقرب به خداوند و رهایی از نفس، عروج نماید. «بدان که طیّ این سفر روحانی و معراج ایمانی را با این پای شکسته و عنان گسسته و چشم کور و قلب بی نور نتوان نمود (و من لم یجعل الله له نوراً فما له من نور). پس در سلوک این طریق روحانی و عروج این معراج عرفانی، تمسک به مقام روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار را ه هدایت که واصلان الی الله و عاکفان علی الله اند حتم و لازم است، و اگر کسی با قدم انانیت خود بی تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طی کند، سلوک او الی الشیطانوالهاویةاست.»


امام، این توصیه را از مکتب اهل بیت دارد که امام سجاد(ع) فرموده است: «هلک من لیس له حکیم یرشده  کسی که از ارشاد و راهنمایی حکیمی فرزانه برخوردار نباشد، تباه می شود.

دوشنبه 16/5/1391 - 1:2 - 0 تشکر 493478

امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است: «لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذت های حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.


قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن


ظلمـات است بترس از خطر گمـراهـی


و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمی توان طی کرد…(چنان که در امراض جسمی به طبیبی نیاز است) همچنین در امر اض قلبی و بیماری های روحی تنها دسترسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد أحمی مواسمه و أحکم مراسمه.»


بر این اساس، امام در مباحث اخلاقی خود، دانشوران حوزه های علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق برای خویش دعوت می نمود و می فرمود:


«چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد، ولی علوم معنوی و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.»


ایشان به سرگذشت موسی و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند می فرماید: «قال له موسی هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً؛(کهف،66)


امام با استفاده از این آیات، حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است.  و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسی در محضر شعیب، نتیجه می گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر، درس آموزی ازمحضر پیامبری از پیامبران بوده است.

دوشنبه 16/5/1391 - 1:2 - 0 تشکر 493479

3. باور به مقامات معنوی


امام، یکی از موانع دستیابی به مراتب معنوی را انکار و ناباوری آن مقامات می داند، چرا که وقتی انسان منکر امری بود، در راه دستیابی به آن تلاش نمی کند. از این رو به نظر ایشان بدترین آفت اصلاح نفس و خودسازی، بی اعتمادی و بی اعتنایی به مراتب کمال است. ایشان می فرماید: «بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطّاع الطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیه معنویه است، که این انکار و جحود، سرمایه تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که براق وصول به کمالات است می میر اند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانی کمالی است خاموش می کند، پس انسان را از طلب بازمی دارد.»

دوشنبه 16/5/1391 - 1:3 - 0 تشکر 493484

مراحل راهبردی، ازمنظر امام


امام خمینی برای تهذیب و تزکیه نفس و سیر و سلوک اخلاق، مراحلی را برمی شمارد که با منازل سیر و سلوک و مراتب خودسازی که اهل اخلاق شمرده اند، اندکی تفاوت دارد. اصحاب اخلاق و عرفان، چهار منزل، هفت منزل، چهل میدان تا صد مرحله، بیش و کم شمرده اند، اما امام(ره) مراحل (مجاهده با نفس) را چهارمرتبه دانسته است:


1. تفکر


«بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی (تفکر) است…و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری ـ و لو کم هم باشد ـ فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده، و بدن سالم و قوای صحیحه که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند به او عنایت کرده، و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتاب ها نازل کرده و راهنمایی ها نموده و دعوت ها کرده، آیا وظیفه ما با این مالک الملوک چیست؟»


امام در تأکید بر ضرورت تفکر در هدف آفرینش و فرجام هستی و…می فرماید: «امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس اماره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شوی به منزل دیگر از مجاهده.»  «بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است، و تفکر، مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است. و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است، و در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل ازآن گردیده…»


امام خمینی(ره) برای تفکر، درجات و مراتبی قائل است که هر مرتبه نتایجی دارد، مانند تفکر در حق و اسماء و صفات و کمالات او، یا تفکر در لطایف صنعت و اتقان نظام آفرینش و دقایق خلقت و اسرار هستی، افلاک، نظم سیارات و اسرار آفرینش خود انسان که پس از این جای تردید و غفلت نمی ماند: «آیا پس از این تفکر، عقل شما محتاج به مطلب دیگری است برای آن که اذعان کند به آن که یک موجود عالم قادر حکیمی که هیچ چیزش شبیه موجودات دیگر نیست، این موجودات را با این همه حکمت و نظام و ترتیب متقن ایجاد فرموده: «أفی الله شکّ فاطر السموات و الأرض»(ابراهیم، 12)…. تفکر در احوال نفس است که از آن نتایج بسیـار و معارف بی شمار حاصل شود.»

دوشنبه 16/5/1391 - 1:5 - 0 تشکر 493488

2. عزم


در مسیر مجاهده با نفس، دومین منزل، (عزم) است که عبارت است از: «بناگذاری و تصمیم برترک معاصی، و فعل واجبات، و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات، و بالأخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان، عقلی و شرعی نماید.»


امام خمینی به نقل ازمشایخ خود درباره اهمیت عزم می نویسد: «عزم، جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است؛ و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم اوست.»


و در جای دیگر می نویسد: «عزم و اراده قویه در آن عالم خیلی لازم است وکارکن است. میزان یکی از مراتب اهل بهشت، که از بهترین بهشت هاست، اراده و عزم است، که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد دارای آن بهشت و مقام عالی نشود.»


این قدرت و نفوذ اراده برای سیر و سلوک و مجاهده با نفس بسیار لازم و کارساز است، زیرا آن که اراده اش خمود و عزمش مرده است، نخستین گام سیر را نمی تواند بردارد و همواره در معرض سقوط است و بازیچه هوس هاست. برای ترک محرمات، انجام واجبات و التزام به آداب شریعت، نفسی می خواهد که صاحب عزمی مقتدر و اراده ای مصمم باشد.


«ای عزیز، بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بی مغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرأت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم کند و این جوهر شریف را از انسان می رباید.»؛


امام، دومین منزل تهذیب را مستند به این آیه قرآن می داند که خداوند به پیامبر فرموده است: «فاذا عزمت فتوکّل علی الله إنّ الله یحبّ المتوکّلین» (آل عمران، 159)

دوشنبه 16/5/1391 - 1:5 - 0 تشکر 493490

3. مشارطه، مراقبه و محاسبه


امام پس از تفکر و عزم برای جهاد با نفس و خودسازی، مشارطه و مراقبه و محاسبه را ضروری دانسته است:


«مشارطه آن است که در اول روز مثلاً باخود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک وتعالی رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد…پس از این مشارطه وارد (مراقبه) شوی و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن؛ و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کرده ای باز دارند.


و به همین حال باش تا شب که موقع محاسبه است، و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کردی که آیا بجا آوردی، و با ولی نعمت خود در این معامله جزئی خیانت نکردی.»  «اگر مثلاً حساب ما درست بود و خود ما قیام به محاسبه خود کرده، وحشت از حساب نداشتیم، زیرا که آنجا حساب عادلانه و محاسب عادل است، پس ترس ما از حساب، از بدحسابی خود ماست.)

دوشنبه 16/5/1391 - 1:6 - 0 تشکر 493491

4. تذکر پیوسته


از امور دیگری که انسان را در مجاهده با نفس و شیطان بسیار کمک می کند و انسان سالک باید از آن بهره فراوان ببرد «تذکر» است و به فرموده امام «یاد خدای تعالی و نعمت هایی که به انسان مرحمت فرموده»  «بدان که تذکر از نتایج تفکر است، و لهذا منزل تفکر را مقدم دانسته اند از منزل تذکر. جناب خواجه عبدالله فرماید: «…تذکر فوق تفکر است؛ زیرا که این طلب محبوب است، و آن حصول مطلوب تا انسان در راه طلب و دنبال جست وجوست، ازمطلوب محجوب است.»


در دیدگاه امام خمینی(ره) یاد تمام وکمال الهی، راه لقاء خدا و عامل تقرّب به درگاه خداوند متعال است. امام با استفاده دقیق و لطیفی از قرآن این برداشت عرفانی و اخلاقی را یادآور می شود.


«…بدان ای عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس، موجب گشوده شدن چشم باطن قلب شود که به آن لقاء الله کهقرة العین اولیاست حاصل گردد.»


«والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا…. کسانی که در راه ما بکوشند، به راه های خویش هدایت شان می کنیم.» (عنکبوت، 69)


غفلت از یاد حق تعالی و اشتغال به لهو و لعب و هوس های نفسانی و خواسته های دنیایی سخت ترین آفت و جدی ترین مانع در راه رستگاری است. این عامل به طور کلی انسان را از حقیقت باز می دارد: «اگر نفوس، یکسره متوجه دنیا و تعمیر آن باشند و منصرف ازحق باشند، گرچه اعتقاد به مبدأ و معاد هم داشته باشند، منکوس هستند. و میزان در انتکاس قلوب، غفلت ازحق و توجه به دنیا و تعمیر آن است.»

دوشنبه 16/5/1391 - 1:7 - 0 تشکر 493493

اخلاص، توصیه محوری امام


از توصیه های اخلاقی که امام خمینی(ره) بدان بسیار توجه داشته و با استناد به آیات قرآنی همواره بدان اهتمام می ورزیده خالص کردن انگیزه ها و اعمال برای خداست؛ اخلاص، هم درعمل و هم در نیّت؛ زیرا میزان و معیار در اعمال، انگیزه هایی هستند که مقصد اعمال قرار می گیرند.


هرگونه قصد و آهنگ غیرالهی، یک نوع شرک و ضد توحید به شمار می آید، انگیزه هایی مانند خودبینی، خودخواهی، غرور، عجب، خودبزرگ بینی، تحقیر دیگران، خودستایی، تظاهر، خودنمایی و…«شرک خفی» شمرده می شوند و باعث بیگانه شدن از حق هستند.


«میزان در عرفان و حرمان، انگیزه است، هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حجب و حتی حجب نور وارسته تر، به مبدأ نور وابسته ترند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است.»


شرک، هرگونه دخالت رضای غیرحق در اعمال ـ به ویژه اعمال عبادی ـ است، چه رضای خود و چه رضای دیگران. امام با استناد به آیه شریفه روایتی را در تفسیر آن آورده است: «یوم لاینفع مال و لابنون. الاّ من أتی اللّه بقلب سلیم» (شعراء/90 ـ 89)


«فرمود: قلب سلیم آن است که ملاقات می کند پروردگار خود را و حال آنکه نیست در آن احدی سوای او و فرمود هر قلبی که در آن شرک یا تردید باشد ساقط است.»

دوشنبه 16/5/1391 - 1:8 - 0 تشکر 493494

حضرت امام ضمن شمردن مراتب اخلاص، نخست اخلاصی را که شرط صحت عمل است و به کار فقه و فقها می آید بیان می کند و سپس اخلاص در اخلاق و عرفان و از نظر اهل معنا را مورد اشاره قرار می دهد، چنان که حقیقت اخلاص را تصفیه عمل از شائبه غیر خدا و صافی نمودن دل از رؤیت غیر حق تعالی درجمیع اعمال صوریه و لبیّه و ظاهریّه و باطنیّه می داند. با استناد به آیه «ألا لله الدین الخالص» کمال آن را ترک غیر مطلقاً دانسته و پانهادن بر انیّت و انانیّت و بر غیر و غیریت.   سپس مراتب اخلاص را چنین بیان می کند:


1. تصفیه عمل از شائبه رضای مخلوق و جلب قلوب آنها.


2. تصفیه عمل از دستیابی به مقاصد دنیوی و رسیدن به مقصودهای فانی و زودگذر.


3. تصفیه عمل از رسیدن به جنّات جسمانیه و حور و قصور و امثال آن از لذّات جسمانیّه.


4. تصفیه عمل از خوف عقاب و عذاب های جسمانی موعود.


5. پیراستن عمل از رسیدن به سعادت عقلیه و لذّات روحانیّه دائمه ازلیّه ابدیّه.


6. تصفیه عمل از خوف عدم وصول به این لذّات و حرمان از این سعادات.


«اوّل قدم سفر الی الله، ترک حب نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است. و بعضی گویند یکی از معانی آیه شریفه: «و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله: این است که کسی که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی، پس از آن او را فنای تامّ ادراک کرد، اجر او بر خدای تعالی است.»

دوشنبه 16/5/1391 - 1:9 - 0 تشکر 493495

عشق به انسان ها، تبلور اخلاق و عرفان امام


آنچه بیش از همة عناصر و ویژگی ها اخلاق و عرفان امام را صبغه قرآنی بخشیده است، عنصر خدمت و خیراندیشی و ایثار برای بندگان خداست. عنصری که ناب ترین و نایاب ترین آن در وجود انبیای الهی یافت می شد و آنان را از حدّ یک معلم تا اوج یک پدر دلسوز و شیفته انسان ها ارتقا می بخشید. این نکته ای است که در کمتر کتاب عرفانی و اخلاقی به این شکل دیده می شود، و امام به توضیح و ترسیم آن پرداخته و خود عامل به آن بوده است:


(چرا یک ذره از آن چیزی که در دل انبیا بود در دل ما نباشد «فلعلّک باخع نفسک» شاید می خواهی خودت را هلاک کنی! غصه می خورد از بس برای این مردم، غصه پیامبر برای این کفار بود، غصه می خورد که اینها نمی فهمند دارند چه می کنند، اینها دارند برای خودشان جهنم می سازند.


چرا ما یک ذره ای یک بارقه کوچکی از این نفس های مطمئنه شریف در قلب مان نباشد که برای این امت کار بکنیم نه برای خودمان؟…[پیامبر] به همه بندگان خدا عشق می ورزید و عشق به خدا عشق به جلوه های اوست…انبیاء مظهر رحمت حق تعالی هستند، می خواهند که همه مردم خوب باشند، می خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، می خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتی می بینند که این مردم دارند رو به جهنم می روند، آنها افسوسش را می خورند. در قرآن هم اشاره ای به این هست، «فلعلّک باخع نفسک»
ُ

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.