امام در مجالی دیگر به پرسش و شبهه ای دیگر پاسخ داده و تصریح کرده است: «لازم و ضروری است که این عمل (میزان مدارا با نفس و اندازه نیاز واقعی آن به لذت های حلال) با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد، انجام گیرد.
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمـات است بترس از خطر گمـراهـی
و اگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد، که با وجود قرآن و علم شریعت که جمله بیان خداست، سالک را چه احتیاج به دلیل است؟ جواب این است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن نمی توان طی کرد…(چنان که در امراض جسمی به طبیبی نیاز است) همچنین در امر اض قلبی و بیماری های روحی تنها دسترسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه باید تعیین داروهای معنوی با نظر طبیب متخصص باشد که فرمود: «طبیب دوّار بطبّه قد أحمی مواسمه و أحکم مراسمه.»
بر این اساس، امام در مباحث اخلاقی خود، دانشوران حوزه های علمیه را نیز به تعیین استاد اخلاق برای خویش دعوت می نمود و می فرمود:
«چگونه است که علم فقه و اصول استاد و مدرس لازم داشته باشد، ولی علوم معنوی و اخلاق نیاز به معلم نداشته باشد.»
ایشان به سرگذشت موسی و خضر و آیه قرآن استناد جسته است که خداوند می فرماید: «قال له موسی هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشداً؛(کهف،66)
امام با استفاده از این آیات، حدود بیست ادب از آداب تعلیم و تعلم را استفاده کرده و مورد استناد قرار داده است. و با استفاده از آیات مربوط به خدمت موسی در محضر شعیب، نتیجه می گیرد که آن خدمت نیز در باطن امر، درس آموزی ازمحضر پیامبری از پیامبران بوده است.