بهار و یار
شاعر:ابوالفضل دادا (تبریز)
فصل گل و درخت و هزار آمده ست باز
وقت وصال و عشرت یار آمده ست باز
عطر نیایش از لب شب بوست اشکار
طرف چمن نسیم نگار آمده ست باز
دلدادگان سروسهمی را نوید باد
نرگس به گل نشست و بهار آمده ست باز
باری کمال سجده و تسبیح غنچه ها
گلبوته ها و سبزه به بار آمده ست باز
عمری پی اش اسیرم و یارم به پای خویش
مانند سایه زیر چنار آمده است باز
شوق پرندگی
حسن قدرت آبادی (تهران)
کوه شکوهمند و سبز
دست مناجات زمین
پر شده دریای بزرگ
موج به موج از یقین
وقت نماز عشق، گل
ز بند غنچه رسته است
سرو در آستان او
قامت عشق بسته است
همقدم چشمه روان
جاری و جویبار شو
حرف شکفتگی چو باغ
زمزمه کن، بهار شو
بیا به بلبل اسیر
شوق پرندگی ببخش
کوچه به کوچه با بهار
سفر
اکرم رئیسی (اصفهان)
سال ها می گذرد
لیک از یار سفر کرده من
خبری هرگز نیست
می گذرد از جلوی چشمانم
خاطرات سبزش
از غم دوری او
به کجا باید رفت؟
نه چراغی، نه نگاهی که بگوید از عشق
که بنالد زغم هجر و سفر
زیرا این سقف حیات
می زنم فریادی
من ز یار خوبم
کرده باشم یادی
بی صداترین صدا، عشق
رضا خواجوی (دزفول)
توی شهر بی صدایی، بی صداترین صدا عشق
توی خاک غربت و غم، با همه کس آشنا عشق
با تموم خستگی ها، با همه شکستگی ها
بهترین پناه و یاور برای این آدما عشق
میون این همه دشمن، میون کینه و نفرت
توی این نامردمی ها، اون رفیق بی ریا عشق
وقتی که برای آدم معنی شده ابهام
توی بهت حرف و واژه بهترین نام خدا، عشق
میون جاده غربت، توی راه بی کسی ها
بهترین پناه برای، خستگی عابرا، عشق
وقتی که سکوت و گریه، توی قلب آدما هست
توی سکوت قلب خسته، اون صدای آشنا، عشق
تبسم
هوشنگ هوشنگی (تهران)
لحظه تجسم بهار شد
و رقص برگ
لحظه شکوه آب و آینه
موسم خروش و اشک ابر
باز شد دوباره دفتر بهار
تازه شد حدیث سبز روزگار
جان گرفته فرصت دعا
می رود دعای تو، دعای من
به آسمان
جسم زندگی، گرفته جان!
لحظه تبسم است!
سبز
محمد رحیمی(رامهرمز)
یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
خواب و بیداری و رویای مرا سبز کند
پلک چشمان تر پنجره را بگشاید
سمت دلگیر تماشای مرا سبز کند
سیب لبخند به لب های تو آویزد و بعد
فصل نمناک غزل های مرا سبز کند
بعد از آن، هی هی تنهایی چوپانی دل
کسی آمد نفس نای مرا سبز کند
عند لیبانه سخن ساز کند کلک مرا
طبع شیرین شکر جای مرا سبز کند
کسی از نسل اقاقی، کسی از جنس بهار
یک نفر آمده دنیای مرا سبز کند
منبع:نشریه خانواده، شماره 394