یازدهم: چون حکم روشن شد، در داوری از همه برنده تر باشد.
ثناخوانی ها به خودخواهی گرفتارش نسازد و با چرب زبانی، شاهین ترازویش به کژی نگراید. چنین افرادی اندکند!(أصرمهم عند اتضاح الحکم ممّن لایزدهیه اطراء و لایستمیله اغراء و أولئک قلیل)
آدمی طبق طبع اوّلیه اش وقتی مدح و ثنا بر عملش می شنود و وی را تحسین کرده و کارش را نیکو می شمرند، خوشحال می شود، زیرا پی به سلامت نفس خویش برده و می فهمد درترقی و تکامل موفق بوده است، چنان که اگر وی را نکوهش کنند و کارش را زشت شمرند، غمگین و ناراحت می شود، زیرا احساس حقارت و ناتوانی و ایستایی و شکست یا انحطاط و عقب ماندگی خواهد کرد، بویژه اگر چنین ارزیابی، علنی و در محضر مردم باشد. از این رو گفته شده: احثوا التراب فی وجوه المدّاحین؛ بر روی چاپلوسان خاک بپاشید.
نصیحت و راهنمایی یا نکوهش برای برطرف کردن کاستی هر چه مخفیانه تر باشد، سودمندتر و بهتر است. اگر می باید مدح یا نکوهش کرد، می بایست به اندازه درست و شایسته باشد، چون مدح و ستایش بسیار چاپلوسی است و کوتاهی در آن، حسد است، چنان که در فرمایش امام علی(ع) است:
الثناء بأکثر من الاستحقاق ملق و التقصیر عن الاستحقاق عیّ أو حسد؛
ستایش بیش از استحقاق، چاپلوسی است و ستایش کمتر از استحقاق، درماندگی یا حسادت است.
قاضی هرکس باشد بعد از قضاوت قضیه ای، اغلب یکی از طرفین و گاه هر دو طرف دعوی از وی ناراضی اند و قاضی و قضاوت و عملش را نکوهش می کنند. کسانی نیز ممکن است به مدح و ستایش قاضی بپردازند. قصد اینان آن است که نکوهش یا ستایش شان به گوش قاضی برسد. در این حال ویژگی روحی قاضی آشکار می شود که تأثیر می پذیرد و منفعل می شود یا نشان می دهد که برتر است از آنچه که می گویند. اگر قاضی از کسانی باشد که در راه خدا از سرزنش نکوهندگان نهراسد، توجهی به سخنانشان نخواهد کرد، چه بیهوده گفته باشند یا به درستی، در غیر این صورت، از آنچه شنیده، تأثیر می پذیرد و منفعل خواهد گشت. چنین واکنشی حتی اگر پس از حکم و قضاوت باشد، در دیگر قضاوت ها و حکم هایش تأثیر خواهد گذاشت و پیش از حکم با خود خواهد گفت که ممکن است مدح و ثنایش گویند یا نکوهش و تقبیحش کنند. دراین صورت باطل بدو راه یافته، از راه به در خواهد شد و به راست یا چپ خواهد گرایید و از حق دور خواهد گشت. همین نکته، مقصود امام است که فرمود: قاضی باید وقتی حق و حکم برایش روشن شد و طبق عدالت و آنچه خدا دستور داده، حکم را صادر کند و به خود بینی و توقع ستایش و شادمانی دچار نشود. هر چه قاضی در این حالت قاطع تر و پایدارتر باشد، برای قضاوت سزاوارتر است.
امام علی(ع) پس از بر شمردن این ویژگی ها و بیان چنین حالاتی فرمود: «افرادی چنین اندکند». مقصود از این قید یا آن است که افرادی که دارای ویژگی اخیر باشند چیست، یعنی کسی که ثناخوانی و ستایش، به خود خواهی گرفتارش نکند و نکوهش و تقبیح، ملولش نسازد کم است، یا مقصود آن است: کسی که تمامی اوصاف یازده گانه پیشین را داشته باشد، کمیاب است ؟ مصادیق احتمال نخست، کم است و مصادیق احتمال دوم از کم هم کمتر است.
آنچه گفتیم، گزیده مطالبی است که تحت عنوان «آداب» در باب قضاوت و صفات قاضی آمده است.