• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1256)
شنبه 14/5/1391 - 2:48 -0 تشکر 490612
حقوق از منظر امام سجاد

بسم الله الرحمن الرحیم

و اکبر حقوق الله علیک ما اوجبه لنفسه تبارک و تعالی من حقه الذی هو اصل الحقوق ومنه تفرع ؛ ثم (ما) اوجبه علیک لنفسک من قرنک الی قدمک علی اختلاف جوارحک .

ترجمه : بزرگترین حقوق خداوند بر تو حقیست که آن ذات مقدس به عنوان حق خود رعایت آنرا برتو واجب نموده است ؛ حقـی که اصل حقوق است و از آن حقـوق دیـگر منتشر ومتفرع میشود و در درجه دوم حق خودت بر خودت  میباشد ؛ که این حقوق از فرق سر تا کف پای ترا شامل میشود .

فجعل لبصرک علیک حقا و لسمعک علیک حقا و للسانک علیک حقا و لیدیک علیک حقا و لرجلک علیک حقا و لبطنک علیک حقا و لفرجک علیک حقا فهذه الجوارح السبع التی بها تکون الافعال .

ترجمه : پس خداوند متعال بر تو واجب کرده رعایت حق چشمت و حق گوشت و حق زبانت و حق دستهایت و حق پایت و حق شکمت و حق عورتت را ؛که این اعضای هفت گانه ؛ سبب افعال و اعمال تو میباشد و از این اعضا بعنوان وسیله ای برای رسیدن به امیال و آرزوهایت استفاده مینمائی

ثم جعل عزوجل لافعالک علیک حقوقا فجعل لصلاتک علیک حقا و لصومک علیک حقا و لصدقتک علیک حقا و لهدیک علیک حقا ولافعالک علیک حقا

ترجمه : سپس خداوند متعال از برای افعال و کردار تو نیز به عهده تو حقوقی را قرار داد پس بر گردن تو گزاشت حـق نماز و حق روزه و حق صدقه و حق قربانی را و هم چنین سایر افعال و کارهائی که از تو صادر میشود همه را بر عهدهء تو حقـوقی است که از طرف خدای متعال جعل شده است .

ثم تخرج الحقوق منک الی غیرک من ذی ( ذوی ) الحقوق الواجبه علیک و اوجبها علیک حق ائمتک ثم حقوق رعیتک ثم حقوق رحمک .

ترجمه : آنگاه حقوقی را که غیر تو برتو دارد از کسانی که دارای حقوق لازم و واجب الرعایه برتو میباشند و خداوند آن حقوق و رعایت آنرا بر تو واجب نموده است  پس واجب ترین آن ؛ حق پیشوایان ؛ بعد حقوق زیر دستان و بعد حقوق نزدیکان میباشد .

فهذه حقوق یتشعب منها حقوق .

ترجمه : این حقـوقی که ذکر شد ریشه و اصل سایر حقوق است و تمام حقـها به این حقوق برگشته و از آن منتشر میشود

فحقوق ائمتک ثلاثه اوجبها علیک ؛ حق سائسک بالسلطان ؛ ثم( حق ) سائسک بالعلم ؛ ثم حق سائسک بالملک ؛ و کل سائس امام .

ترجمه : پس حقوق پیشوایانی که خداوند برذمه توگزاشته است و رعایت آنرا واجب نموده است ؛سه قسم است ؛حق کسی که پیشوای تو در حکومت است و بعد حق کسی که پیشوای تو در علم است و بعد حق کسی که پیشوای تو در مُلک است و هرکسی که ترا از جهتی اداره کند پیشوای تو به حساب می آید .

و حقوق رعیتک ثلاثه اوجبها علیک ؛ حق رعیتک بالسلطان ؛ ثم حق رعیتک بالعلم فان الجاهل رعیه العالم ؛ و حق رعیتک بالملک من الازواج و ما ملکت من الایمان .

ترجمه : حقـوق رعیت یا کسانی که به نحوی از انحاء  تحـت سرپرستی تو قراردارند نیز سه قسم است  که خداوند رعایـت آنرا بر تـو واجب نمـوده است ؛ کسی که تحـت سیـطره و حکومت تو قرار دارد برتو حقـی دارد و کسی که از تو علم فرا میگیرد برتو حقی دارد زیرا که جاهل رعیت عالم است .

و کسی که تحت تکفـل تو قرار دارد مثل زنی که با او ازدواج نموده ای یا  کسانی کــه مملوک تو هستند همه برتو حقوقی دارند .

و حقوق رحمک کثیره متصله بقدر اتصال الرحم فی القرابه ؛ فاوجبها علیک حق امک ؛ ثم حق ابیک ؛ ثم حق ولدک ؛ ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب و الاول فالاول .

ترجمه : اما کسانی رحم تو هستند؛ پس حقـوق آنان زیاد است ؛باندازهء تعداد  اقارب و نزدیکان انسان و خداونـد بر تو واجـب نموده است حق مادرت و حق پدرت  و حـق فرزندانت و.حق برادر و خواهرت و بعد حق سایر نزدیکانت ؛ پس هرکه  قریبتر است مقدم تر است و رعایت حقش در اولویت قرار دارد .

ثم حق مولاک المنعم علیک ؛ ثم حق مولاک الجاری نعمته علیک ( علیه نعمتک ) ثم حق ذی المعروف لدیک ؛ ثم حق موذنک بالصلاه ؛ ثم حق امامک فی صلاتک ؛ ثم حق جلیسک .

ترجمه : بعد حـق مولا و ولی تست که بر تو احسان میکند و بعد حـق غلام و نوکرت هست که تو به او احسان مینمائی و بعد حق کسانی که نسبت به تو احسان نموده اند وبعد حق اذان گوینده برای نماز و بعد حـق کسی که امام تو در نماز است و بعد حـق کسی که هم مجلس یا هم نشین تو میباشد .

ثم حق جارک ؛ ثم حق صاحبک ؛ ثم حق شریکک ؛ ثم حق مالک ؛ ثم حق غریمک الذی تطالبه ؛ ثم حق غریمک الذی یطالبک ؛ ثم حق خلیطک ؛ ثم حق خصمک المدعی علیک ؛ ثم حق خصمک الذی تدعی علیه ؛ ثم حق مستشیرک ؛ ثم حق المشیر علیک .

ترجمه : سپس حق همسایه و حق رفیق و حق شریک و حق مال و حق کسی که به او قرض داده ای و حق کسیکه از او قرض گرفته ای و حق کسی که باتو معاشرت دارد  و حق کسی که مدعی تو میباشد  و حـق کسی که تو مدعی او میباشی و حق کسی که از تو مشورت می خواهد و حق کسیکه تو از او مشورت می خواهی .

ثم حق مستنصحک ؛ ثم حق الناصح لک ؛ ثم حق من هو اکبر منک ؛ ثم حق من هو اصغر منک ؛ ثم حق سائلک ؛ ثم حق من سالته ؛ ثم حق من جری لک علی یدیه مسائه بقول او فعل او مسرّه بذلک بقول او فعل عن تعمد منه او غیر تعمد منه ؛ ثم حق اهل ملتک عامه ؛ ثم حق اهل الذمه ثم الحقوق الجاریه بقدر علل الاحوال و تصرف الاسباب فطوبی لمن اعانه الله علی قضاء ما اوجب علیه من حقوقه و وفقه و سدده .

ترجمه : سپس حق کسیکه اورا راهنمائی نموده ای وحق کسی که ترا راهنمائی کرده هست و حق کسیکه بزرگتر است و حق کسیکه  کوچک تر است ؛ و حـق کسیکه چیزی از تو میخواهد و حق کسیکه تو از او چیزی میخواهی ؛ و حق کسیکه بـدی یا خوبی از او به تو رسیده است ؛ چه از روی عمد یا از روی خطا ؛ اعـم از آنکه آن خـوبی یا بدی گفتار باشد  یا رفتار ؛ بعد حق همه مسلمانها به طـور عموم ؛ و حق غیر مسلمانها کـه در حال جنگ و نبرد با مسلمانها نباشند ؛ وبعد حقوق هر حادثه و پیش آمدی که پیش می آید و اتفاق می افتد .

پس خوشا به حال کسیکه خداوند اورا کمک نماید بر انجام آنچه که بر او واجب  کرده است از حقوق و رعایت آن و توفیقش دهد و راهنمائی اش نماید .

شنبه 14/5/1391 - 5:5 - 0 تشکر 490683

حق نصیحت شونده .

واما حق المستنصح فإن حقه ان تودی إلیـه النصیحه علی الحـق الذی تری لـه انه یحمل ویخرج المخرج الذی یلین علی مسامعه و تکلمه من الکلام بما یطیقه عقله ؛ فإن لکل عقل طبقه من الکلام یعرفه ویجتنبه ولیکن مذهبک الرحمه ولا قوه الا بالله.


ترجمه : اما حق کسیکه نصیحتش میکنی یا از تو خواسته است که نصیحتش کنی بر تو آنست که: او را صحیح و به حق نصیحت نمائی و چیزی بگوئی که او بتواند به آن عمل کند و از حد توان و قدرتش بیرون نباشد ؛ و قسمی با او سخن بگوی که در خـور فهم و درک او باشد زیرا که همه از نظر تعقل و فکر در یک حد نیستند بلکه هر انسانی دارای مرتبه ای از عقل می باشد و روشت در حال نصیحت کردن نـرم ؛و گفتارت نیـز دوستانه باشد و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .

شنبه 14/5/1391 - 5:19 - 0 تشکر 490684

حق نصیحت کننده .

واما حق الناصح فان تلین له جناحک ثم تشرئب له قلبک وتفتح له سمعک حتی تفهـم عنه نصیحته ثم تنظر فیها  فإن کان وفق فیها للصواب حمدت الله علی ذلک و قبلت منه وعرفت له نصیحته وإن لم یکن وفق لها فیها  رحمته ولم تتهمه وعلمت انه لم یالک نصحا إلا انه اخطا ؛ إلا ان یکون عندک مستحقا للتهمه فلا تعبا  بشئ من امره علی کل حال ؛ و لا قوه الا بالله .


ترجمه : اما حق کسیکه که ترا نصیحت می کند آنست کـه در برابر او متواضع باشی و با شنیدن نصیحتهایش قلبت را سیـراب کنی ؛و گـوشت را در اختیار او قرار دهی تا هرچه میگوید متوجه شوی ؛ بعد از شنیدن در گفتار او تفکر کن چنانچـه نصایحش را درست و صواب دیدی بپزیر؛ و خداوند را بـه خاطر این نعمت شاکر باش ؛ و چنانچـه آنرا نا صواب یافتی ؛ ضمن تشکر با مهربانی از کنارش بگزر و او را متهم نکن زیرا که میدانی او قصد نصیحت داشت نه چیز دیگر اما اشتبـاه کـرده است ؛مگر اینکه او را از قبل می شناسی و میدانی که او آدم خیر خواهی نیست ؛ در این صورت به نصیحت او اعتناء و اعتماد نکن .

شنبه 14/5/1391 - 5:21 - 0 تشکر 490685

حق بزرگترها .

و اما حـق الکبیـر فإن حقـه توقیـر سنه  و إجلال اسلامه إذا کان من اهل الفضل فی الاسلام بتقدیمه فیه و ترک مقابلته عند الخصام ولا تسبقـه إلی طریـق ولا تومه فی طریـق ولا تستجهلـه وإن جهـل علیک تحملت واکرمته بحـق اسلامـه مـع سنه فانما حق السن بقدر الاسلام ولا قوه الا بالله .


ترجمه : اما حق بزرگتر بر تو آنست که او را به خاطر سنش احترام نمائی و چنانچـه فضل و سابقه در اسلام دارد مورد تکریم و تجلیلش قرار دهی و بر خود مقـدم داری و اگر با تو به منازعه پرداخت با او مقابله نکنی و اگر در راهی همراه بودید؛ از او سبقت نگیری و پیش روی او حرکت نکنی و چنانچه به مطلبی جاهل بود ؛جهلش را به رخش نکشی و اگر او ترا جاهل خواند تحمل نموده به خاطر اسلام و سنش گزشت کنی؛ زیرا حق سن باندازهء حق سابقه در اسلام است و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .

شنبه 14/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 490686

حق کوچکترها .

واما حق الصغیر فرحمته و تثقیفه و تعلیمه و العفوعنه و السترعلیه و الرفق به و المعونه له والسترعلی جرائر حداثته فإنه سبب للتوبه والمداراه له وترک مماحکته فإن ذلک ادنی لرشده .


ترجمه : اما حق کوچکتر بر بزرگتر آنست کـه نسبت بـه او مهربان بوده در تربیت و تعلیم او بکوشد ؛ خطاهایش را نادیده گرفته عیبش را بـر او بپوشاند ؛ با او بـه مدارا رفتار نموده و در مشکلات کمکش نماید ؛ و چون بـه خاطر حداثت سن و جوانی؛ اعمال و حرکات نا بخردانهء از او سرزند ؛ مستور نگه دارد زیرا که سبب توبه او خواهد شـد و با او نزاع و مخاصمه نکند که مانع رشد او می شود .

شنبه 14/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 490687

حق کسیکه از تو کمک می خواهد .

واما حق السائل فإعطائه اذا تهیات صدقه وقدرت علی صد حاجته والدعاء لـه فیما نزل به والمعاونه له علی طلبته وإن شککت فی صدقه و سبقت إلیه التهمه لـه و لم تعزم علی ذلک لم تامن ان یکون من کید الشیطان اراد ان یصدک عن حظک  و یحول بینک و بین التقرب الی ربک و ترکته بستره ورددته ردا جمیلا وإن غلبت نفسـک فی مره واعطیته علی ما عرض فی نفسک منه فإن ذلک من عزم الامور .


ترجمه : اما حق کسیکه از تو کمک می خواهـد آنست که اگـر در قدرت و توانت هست برای رفع نیازش اقدام نموده و حاجتش را برآورده سازی ؛ اگر صدقهء آماده داری به او عطا نموده و برای رفع گرفتاریش در حقش دعا کن ؛ چنانچه در صدق گفتارش شک و تردید در دلت پیدا شد و گمان بردی که دروغ می گوید پس به این شک وگمان اعتناء ننموده و بدان که بعید نیست ؛ این شک و گمـان از وسوسه های شیطان باشد کـه می خواهد ترا از این ثواب محروم نموده و مانع تقرب تو به پروردگارت شود .

پس اگر چیزی به او ندادی ؛ محترمانه و بدون آنکه خوارش کنی با سخنان زیبا و نرم که او را آزرده خاطر نسازد جوابش کن .

چنانچه بر شکت غالب آمدی و علی رغم آنچه در دلت گزشته است کمکش نمودی بدان که این از کارهای مهم و قابل اطمینان است .

شنبه 14/5/1391 - 5:27 - 0 تشکر 490688

حق کسیکه تو از او کمک میخواهی .

واما حق المسئول فحقه إن اعطی قبل منه ما اعطی بالشکر له و المعرفه لفضلـه و طلب وجه العذر فی منعه واحسن به الظن واعلم انه إن منع ( فماله) منع وان لیس التثریب فی ماله ؛ وإن کان ظالما فإن الانسان لظلوم کفار .


ترجمه : اما حق کسیکه از او کمک خواسته ای پس حق او آنستکه؛ اگر چیزی تـرا عطا کرد با تشکر و سپاس و قدر دانی بپزیری و اگر نخواست کمکت کند نسبت به او گمان بد پیدا نکن بلکه برایش عذری در ذهنت جستجو نموده و منعش را حمـل بر آن کـن و حسن ظن داشته باش و بدان که اگر او ترا منع کرده ؛ازمال خودش به تو نداده است و کسی را به خاطر اینکه مالش را به دیگری نمیدهد ؛ ملامت و سرزنش نمی کنند ؛ و اگر با این کارش ظلم نموده است؛ پس انسان بسیار ظالم و کفران کنندهء نعمتهای خداوند متعال است .

شنبه 14/5/1391 - 5:32 - 0 تشکر 490689

حق کسیکه سبب خوشحالی تو شده است .

واما حق من سرّک الله به وعلی یدیه؛ فإن کان تعمدها لک حمدت الله اولا ثم شکرته علی ذلک بقـدره فی موضع الجزاء و کافاته علی فضل الابتداء وارصدت له المکافاه و إن لم یکن تعمدها حمدت الله و شکرته وعلمت انه منه ؛ توحّّـدک بها واحببت هذا إذا کان سببا من اسباب نعم الله علیک وترجوله بعد ذلک خیرا فإن اسباب النعم برکه حیث ماکانت و إن کان لم یعتمد ولا قوه الا بالله .


ترجمه : اما حـق کسیکه خداوند او را سبب سـرور و خوشحـالی تـو قـرار داده است پس اگر با آگاهی و خواسته خودش ترا مسرور نموده است خداوند را ستایش نمـوده و بعد از حمد و ثنای الهی از آن شخص به اندازهء ارزش کارش قـدر دانی کن ؛ زیرا که که برتری عمل او از آنجهت است که اول اقدام نموده است ؛مراقب باش تا تو نیز در او سبب سرور و خوشحالیش شوی .

و اگر ناخود آگاه و بدون قصد سبب شده است ؛  خـدای را سپاسگزار باش و بدان کـه این نعمت از ناحیهء اوست که ترا بـه آن اختصاص داده است ؛ و شخصی را کـه سبب سرور تو شده است دوست بدار چون سببی از اسباب نعمتهـای خداونـد است و برای

او طلب خیر کن زیرا که اسباب نعمت هرجا باشد مایهء برکت است ؛اگرچه بـدون قصد باشد و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .

شنبه 14/5/1391 - 5:34 - 0 تشکر 490690

حقی کسی که به سبب او نکبتی به تو رسیده است .

واما حق من ساءک القضاء علی یدیه بقول او فعل فإن کان تعمدها کان العفـو اولی بک لما فیـه له مـن القمع و حسن الادب مع کثیر امثالـه مـن الخلـق فإن الله یقـول : (وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَاُولَئِکَ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ ـ الی قوله ـ :  مِـنْ عَزْمِ الْاُمُورِ) و قال عـزّوجـل : ( وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُـوا بِمِثْلِ مَا عـُوقِبْتُمْ بِـهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُـمْ لَهُـوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ) هذا فی العمد ؛ فإن لم یکن عمدا لم تظلمه بتعمد الا نتصار منه فتکون قد کافاته فی تعمد علی خطا ؛ ورفقت به ورددته بالطف ما تقدرعلیه ولا قوه الا بالله .


ترجمه : اما حق کسیکه بخاطر گفتار یا رفتارش ؛سبب نکبت و گرفتاری تو شده است آنستکه اگر از روی عمد و آگاهی بتو ضرر رسانیده است بهتر آنست که او را ببخشی زیرا عفو موجب می شود که از این کار در آینده دست بر دارد و با خلق خدا مودبانه و بدون آزار برخورد نماید زیرا خداونـد متعال می فرمایـد :  ( و کسی کـه بعد از مظلوم‏ شدن یاری طلبد، ایرادی بر او نیست ؛ایراد و مجازات بر کسانی است که بر مردم ستم می کنند و در زمین به نا حــق ظلم روا می دارند برای آنان عـذاب درد ناکی است ؛ اما کسانی که شکیبائی و عفو کنند ؛این از کارهای پر ارزش است [شوری 41/43] ) . و هم چنین می فرمایـد : ( و هرگاه خواستید مجازات کنید؛ تنها به مقـداری که بـه شما تعدی شده کیفر دهید ! و اگـر شکیبائی کنیـد این کار برای شکیبایان بهتر است [نحـل 126] ) .

این در صورتی است که عمدی در کار باشد .

اما اگر ضرری که به تو رسیده است غیر عمدی بوده باشد؛از ستم بر او به نیت انتقام پرهیز کن تا ضرر عمدی به کسی که از روی خطا مرتکب عملی شده است نرسانی . بلکه با او به رفق و مدارا رفتار کن؛ و خطایش را با مهربانی و لطفی کـه در توان داری پاسخ بده ؛ وقوتی نیست مگر به خداوند متعال .

شنبه 14/5/1391 - 5:37 - 0 تشکر 490691

حق همه مسلمانان به طور عموم .

واما حـق اهل ملتک عامه فإضمار السلامه ونشر جناح الرحمه والـرفق بمسیئهم و وتالفهم واستصلاحهم وشکرمحسنهم إلی نفسه وإلیک فإن احسانه الی نفسه احسان إلیک إذا کف عنک اذاه و کفاک موونتـه و حبس عنک نفسه فعمهم جمیعا بدعوتـک  و انصرهم جمیعا بنصرتـک وانزلتهـم جمیعـا منک منازلهـم ؛ کبیرهـم بمنزلـه الوالـد و صغیرهم بمنزله الولد و اوسطهم بمنزله الاخ ؛ فمن اتاک تعاهدته بلطف و رحمه  ؛ وصل اخاک بما یجب للاخ علی اخیه .


ترجمه : اما حق همهء مسلمانان بر تو آنست که در دل نسبت به آنان کدورتی نداشته باشی و بالهای مهربانی و لطفت را بر سر خطاکاران ایشان بیفشانی و به جهت اصلاح و ایجاد الفت بیـن آنها و خـود بکوشی و شکـر و سپاست را از نیکـوکاران آنها دریـغ نداری ؛ کسانی که احسان و نیکی آنها برای خــود شان و بـرای تست ؛زیرا که احسان آنها به خود شان احسان بتو نیز هست وقتیکه آزاری بتـو نرسانند و تـرا گرفتار دفع آن آزار نکنند و خود را از آسیب رساندن بتو دور نگه دارند .

پس برای همهء مسلمانان دعا کن و به یاری همـهء آنها بشتاب و همـه را در مراتبی که دارند مورد عنایت و تکریم قرار ده .

شنبه 14/5/1391 - 5:37 - 0 تشکر 490692

حق غیر مسلمانانی که در حال جنگ با مسلمانان نباشند .


واما حق اهل الذمه فالحکم فیهم ان تقبل منهم ما قبل الله وتفی بما جعل الله لهم من ذمته وعهده وتکلهم الیه فیما طلبوا من انفسهم واجبروا علیه وتحکم فیهم بما حکم الله به علی نفسک فیما جری بینک (وبینهم) من معامله ولیکن بینک وبین ظلمهم من رعایه ذمه الله والوفاء بعهده وعهد رسول الله صلی الله علیه واله حائل فانه بلغنا انه قال : " من ظلم معاهدا فانا خصمه " فاتق الله و لا حول ولا قوه الا بالله .


ترجمه : اما حق کسانیکه مسلمان نیستند ؛و در هر حال جنگ با مسلمانها هم نیستنـد و شرایط زندگی در مملکت اسلامی را پزیرفته اند ؛ آنست که بپزیری از آنان چیزی را که خدا پزیرفته است و وفا کنی بـه عهـد و پیمانی که بین آنها و دولت اسلامی منعقـد شده است و مزاحم آنان در آنچه که از خود شان میخواهند و به آنچه که مجبور به آن هستند نشوی ؛وحکم کن در آنها همانگونه که خداوند بر تو حکم نموده است ؛در آنچه واقع می شود بین تو وآنها از معامله ؛ و حائل و پرده قرار بـده  بین خـود و بین  ظلم به آنها پیمان خداوند و وفا به عهد خدا و رسول خدا را ؛  زیرا از پیامبر صلی الله علیـه و اله و سلم بما رسیده است که فرمود : کسیکـه کافـرذمی و معاهد را مورد ظلـم قرار دهد من خصم او خواهم بود . پس تقوای الهی را پیشه کن و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.