• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادب و هنر > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادب و هنر (بازدید: 2362)
شنبه 14/5/1391 - 0:7 -0 تشکر 490532
خط فارسی و پیرامون آن

دکتر سعید نفیسی

اگر در خانه کس است یک حرف بس است

(درباره ی لزوم تغییر خط فارسی)

عیب جویی از خط عربی تازگی ندارد. ادیب و مورخ معروف ایرانی «ابوعبدالله حمزة بن حسن اصفهانی» که در میان سال های ۳۵۰ و ۳۶۰ هجری درگذشته است بیش از هزار سال پیش از ما به معایب بسیار این خط برخورده و کتاب مبسوط و مستقلی به زبان تازی در این زمینه نوشته است به نام «کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف». یگانه نسخه ی این کتاب در کتابخانه ی مدرسه ی خان مروی در طهران است و تعجب در این است که در نتیجه ی بدی خط، نام همین کتاب را به غلط خوانده و کلمه ی «حدوث» را «حروف» خوانده اند.

بحث درباره ی معایب این خط بسیار دراز است و می توان کتاب جداگانه ی پرحجمی در این زمینه فراهم کرد. ناسازگاری این خط با زبان فارسی به اندازه ای است که به این اختصار نمی توان برگذار کرد. در حال حاضر بسیاری از کلمات فارسی اصیل هست که در تلفظ و اعراب آن ها در قسمت های مختلف ایران اختلاف دارد. مثلا کلمات رایج مانند «سفید» و «دراز» را برخی از ایرانیان به کسر اول و برخی به فتح اول تلفظ می کنند. کلمه ی «گواه» را برخی به فتح و برخی به ضم ادا می کنند. کلمه ی «چادر» در شعر همه جا به فتح «دال» آمده و در حال حاضر برخی از ایرانیان آن را به ضم «دال» و برخی به کسر «دال» می گویند اگر درست دقت بکنیم تقریبا درصدی پنجاه کلمات فارسی اصیل ایرانیان امروز اختلاف دارند. همچنین در تلفظ کلماتی که از زبان تازی وارد زبان ما شده است و در این زمینه گویندگان رادیوهای ایران امروز گرفتار دشواری های بسیارند. در نتیجه ی بدی خط حتی نام برخی از آبادی های ایران تغییر کرده است از آن جمله تردیدی نیست که نام درست شهر «قوچان» در خراسان «خبوشان» و «خوجان» بوده است و به واسطه ی شباهت حروف تغییر کرده است همچنین نام شهر «طیبات» امروز قطعا نادرست و درست آن «تایباد» است. در همین اواخر که مراسمی برای افتتاح کارخانه ای در «دورود» روی داد در همه ی روزنامه های طهران نام این آبادی را«درود» نوشتند و حال آن که چون در میان دو رودخانه واقع شده است باید «دورود» نوشت.

سه سال پیش که زلزله ای در ناحیه ی فیروزکوه روی داد نام آبادی زلزله زده ای را همه جا «ترود» نوشتند و در فرهنگ جغرافیای ایرانی که دایره ی جغرافیایی ارتش تدوین کرده «طرود» چاپ کرده اند و حال آن که نام درست این آبادی «تاب رود» و «تاورود» از ماده ی تاب به معنی حرارت بسیار و رود است که اهالی محل به تلفظ محلی خود «تورود» به ضم «تا» و سکون «واو» ادا می کنند و آن چنان که همه نوشتند به هیچ وجه درست نیست.

اگر در اشتقاق بعضی از کلمات فارسی دقت بکنید می بینید که در نتیجه ی بدی خط چه تحریف ها در این کلمات راه یافته است. مثلا این چهار کلمه ی «دستور» و«رنجور» و «مزدور» و «گنجور» که ما امروز آن ها را با اشباع «واو» مانند «دور» و «شور» تلفظ می کنیم و حتی بزرگان زبان ما آن ها را به همین شکل قافیه بسته اند در اصل به فتح «واو» بوده است مانند «دانشوَر» و «هنروَر» و «پیشه وَر» و کلماتی نظیر آن ها.
یکی از معانی «دست»، اختیار است و «دستوَر» به معنی صاحب اختیار مانند «هنرور» و «پیله ور» باید خوانده شود و به همین قیاس «مزدور» و «رنجور» . «گنجور» و چون در این خط «واو» این کلمات را به دو شکل می توان خواند این کلمات را تحریف کرده اند.

در تقویم ایران پیش از اسلام، که هر ماه را سی روز حساب می کردند پنج روز از بازمانده ی سال را در پایان سال جداگانه می گرفتند و به آن پنج روز «وهیزک» یا«بهیزک» می گفتند. بسیاری از شاعران ایران این کلمه ی بهیزک را «بهترک» خوانده و در شعر به همین گونه آورده اند چنان که در وزن شعر جز بهترک نمی توان خواند. در دین زردشت نام پلی هست در میان بهشت و دوزخ که «چینوت» با «چینود» باید خواند. تصور نمی کنید که حتی بزرگان زبان ما در شعر خود این کلمه را به چه اشکال مختلف درآورده اند و می توان مقاله ی مخصوص در این زمینه نوشت.

در کلمه ی «خوید» به معنی محصول نارس غلات «واو» آن خوانده نمی شود و مانند «خید» باید تلفظ کرد. مرد بزرگی مانند سعدی «واو» این کلمه را خوانده و در شعر چنین آورده است.

هرکه مزروع خود بخورد  /  خوید وقت خرمنش خوشه باید چید

حتی در نام های مردان تاریخ از این گونه اشتباهات روی داده است. نام پادشاه معروف سلجوقی «الب» یا «الپ» ارسلان به فتح «الف» و سکون «لام» به معنی شیر دلیری است زیرا که در زبان ترکی الب یا الپ و ارسلان شیر معنی می دهد. بسیاری از شاعران حتی نزدیک به عصر او کلمه ی الب را به فتح اول و دوم خوانده اند. بدی این خط بسیاری از اشعار بزرگان ما را تباه کرده است. آشکارتر از همه این شعر معروف سعدی است.

بنی آدم اعضای یکدیگرند   /   که در آفرینش زیک گوهرند

قطعن سعدی آن را چنین سروده بوده است.

بنی آدم اعضای یک پیکرند  /  که در آفرینش زیک گوهرند

زیرا کسانی که در آفرینش از یک گوهر باشند اعضای یک پیکر می شوند نه اعضای یکدیگر و بنی آدم نمی توانند اعضای یکدیگر باشند. در زمان سعدی خط رایج خط رقاع بوده است و درین خط برخی از حروف را که ما جدا می نویسیم به یکدیگر می چسباندند و از آن جمله برای رعایت تند نویسی دال دیگر را به حرف یای بعد از آن متصل می کردند و هنگامی که خواسته اند این شعر سعدی را از خط رقاع به خط دیگری نقل کنند «یک پیکر» را «یک دیگر» خوانده اند و این نقص فاحش در شعر سعدی پیش آمده است.

چون مقصود از این سطور تنها بیان مجلمی از معایب و نواقص خط کنونی است به همین چند مثال ساده تر بسنده می کنیم و گر نه می توانستم شواهد بسیار از این داستان دور و دراز به میان بیاوَرم. خوانندگانی که در این زمینه انصاف توانند داد می توانند به چند کتاب ممتع [1] که در همین زمینه فراهم شده است رجوع کنند :

۱- الفبای بهروزی - کارخامه میرزا رضاخان افشار بکشلو - چاپ استانبول ۱۲۹۹ قمری.

۲- رساله در وجوب خط اسلام - چاپ تهران ۱۳۰۳ (این رساله، بی نام مولف چاپ شده است اما پیداست که از مرحوم میرزا یوسف خان مستشار الدوله ی تبریزی آزادی خواه مشهور ایران است که در زندان استبداد جان سپرد.)

۳- الفبای خط نو - تالیف علی محمد خان اویسی - استانبول ۱۹۱۳ میلادی.

شنبه 14/5/1391 - 0:22 - 0 تشکر 490543

ملکم تغییر الفبای فارسی و گرفتن الفبای اروپایی را پیشنهاد نمی کرد، بلکه از ترکیب حروف الفبای فارسی، خط دیگری ساخته بود که به نظرش ساده تر و مفید تر می نمود.

او شرح خط اختراعی خود را در رساله ای به نام "نمونه ی خط آدمیت" در سال ١٣٠٣ ق به ضمیمه ی رساله ی روشنایی، در لندن منتشر کرد و در این باره دو رساله نیز با نام های "مبدا ترقی" و "شیخ و وزیر" نوشت و با دستیاری میرزا محمد علی خان فریدالملک همدانی، منشی سفارت ایران در لندن، چند حکایت از گلستان سعدی و نیز کلمات قصار حضرت علی امیرالمومنین را با خط موسوم به "ملکمی" در آورد و در سال ١٣٠٢ ق در لندن به چاپ رسانید.

ملکم همان گونه که خود در مقدمه ی گلستان اشاره کرده است، بیست و پنج سال در این راه زحمت کشید، ولی الفبای جدید او نیز به علت همان اشکالات و موانعی که برای آخوند زاده هم وجود داشت و هم به علت نواقصی که در آن بود، رواج نیافت و نمی توانست رواج یابد.

میرزا یوسف خان مستشارالدوله

میرزا یوسف خان مستشارالدوله تبریزی نیز از پیروان جدی این فکر جدید بود و زحمات زیادی در این راه کشید. از جمله در سال ١٢٩٧ ق که در مشهد بود، مساله ی تغییر الفبا را از علمای معروف آن شهر پرسید و از میرزا نصرالله مجتهد چون این فتوا گرفت:

«تغییر در خط کتب یا اختراع خط جدید مطلقن جایز است بلا اشکال، بلکه هرگاه موجب تسهیل تعلیم و تعلم و نصحیح قرائت بشود راجح خواهد بود. اگر کسی توهم کند که این تغییر تشبه به اهل خارجه است و جایز نیست، این توهم ضعیف است که این گونه تشبیهات حرام نیست و الا استعمال سماور هم باید جایز نباشد». ( شرح این مذاکرات و نظر علما در شماره ی ٢٢ روزنامه ی اختر، سال ١٢٩٧ ق درج شده است)

مستشارالدوله در سال ١٣٠٣ ق رساله ی بسیار مفیدی هم با عنوان " اصلاح خط اسلام " نوشت و در تهران چاپ کرد.

این درست است که همه ی این خطوط کمابیش معایبی داشت و هیچ کدام از آن ها قابل اجرا نبود، اما مطلب این جا است که مسوولان دولت ها ابدن توجهی به آن ها نداشتند و همه را به دور می افکندند.

علاوه بر کسانی که مستقیمن و مشروحن درباره ی الفبا اظهارنظر کرده اند، بیش تر دانشمندان و نویسندگانی که نوشته های آنان در پیدایش اندیشه ی آزادی و مشروطیت موثر بوده است به معایب و مفاسد خط فارسی اشاره و از فکر اصلاح آن حمایت کرده اند.

از جمله عبدالرحیم طالبوف نویسنده ی مشهور آن دوران در نوشته های خوددر چند جا از گرفتاری ملت ایران در دست این " الفبای مندرس و بی مصرف" صحبت می کند و اظهار امیدواری می کند که " سایر معایب تدریس اطفال یحتمل وقتی الفبای ما را تغییر دادند، اصلاح گردد». ( کتاب احمد، برگ های ١٠، ١١ و ٣٢ و مسالک المحسنین، برگ ٢٤٨)

پس از جنگ بین الملل اول و انقلاب بزرگ اکتبر، مساله ی تغییر الفبا و به وجود آوردن خطی که پیشرفت و تعمیم علم و دانش را در میان توده ی وسیع مردم تسهیل کند، در کشورهای شرقی (یعنی کشورهایی که در تحت لوای فرهنگ و خط اسلامی به سر می بردند) مطرح گردید و در بیش تر این کشورها درک گردید که الفبای عربی یکی از مهم ترین عواملی است که از بسط و توسعه ی دانش و فرهنگ جلوگیری می کند.

کوشش های دیگر درباره ی تغییر الفبای فارسی

پس از جنگ جهانی اول، باز کسانی در ایران به کوشش برخاستند و رساله هایی نوشتند که از آن میان میرزا علی اصغر خان طالقانی (پدر مهندس خلیل طالقانی، که از اعضای حزب دموکرات بود و در روزنامه ی " زبان آزاد "، ارگان این حزب مقاله می نوشت)، سعید نفیسی، رشید یاسمی، سید حسن تقی زاده و میرزا ابوالقاسم آزاد مراغه ای را می توان نام برد.

همه ی این کسان و کسانی که بعد از آنان در این باره بحث کرده اند، جز عده ی معدودی مانند کاظم ایرانشهر و احمد کسروی، اصلاح خط کنونی را کوششی بی فایده و ناصواب می دانستند و همگی اعتقاد داشتند که الفبای آینده ی زبان فارسی جز الفبای لاتینی نمی تواند باشد، زیرا حروف لاتین که اکنون در زبان های اروپایی به کار می رود زیباترین و مناسب ترین اشکال خط است. از لحاظ خواندن و نوشتن کامل ترین و غنی ترین همه ی خط هاست. این الفبا از حروف منفصل تشکیل یافته و اکثر مردم با سواد جهان با آن آشنا هستند، و همین خط است که در مراکز دنیای متمدن رایج است.

دکتر سعید نفیسی از هواداران معتقد و سرسخت تغییر الفبا بود. او خیلی زود به معایب خط کنونی پی برد و تا پایان عمر به عقیده ی خود وفادار ماند. پروفسور ژیرکوف روسی که در سال ١٩٢٨ م با نفیسی در تهران ملاقات کرد، در مقاله ای که با عنوان " الفبای لاتین برای زبان فارسی» در مجله ی "فرهنگ و خط شرقی" ( شماره ی ١، مسکو ١٩٢٨) نوشته است می گوید:

« نفیسی پس از گفت و گو با من و اطلاع یافتن بر اقداماتی که ما برای الفبای زبان های شرقی در اتحاد جماهیر شوروی انجام داده ایم، در صدد بود که یک الفبای عملی بر اساس حروف لاتین برای زبان فارسی به وجود آورد. او می دانست که تغییر الفبای فارسی به لاتین به این زودی ها میسر نخواهد شد و کوشش های وی در این زمینه به نتیحه ی آنی نخواهد رسید و عقیده داشت که فعلن باید راهنمایی جهت آموختن لهجه های محلی ایرانی به بیگانگان تهیه کرد. نفیسی به این نکته توجه داشت که حروفی که برای الفبای فارسی اختیار خواهد شد باید از میان حروف لاتین رایج و موجود در چاپ خانه های دنیا انتخاب شود و حروف مرکب و دارای علامات، حتی الامکان در آن نیاید و نیز همه ی حروفی که هم صدا هستند تنها با یک حرف نشان داده شود».

زشید یاسمی، شاعر، ادیب، محقق و عضو فرهنگستان ایران، علاوه بر هواداری جدی از عقیده ی تغییر الفبا اشعاری دارد که در آن ها عیوب خط فارسی را یکایک برشمرده است.

ابوالقاسم آزاد در سال ١٣٢٤ش به فکر تبدیل الفبا افتاد و در مهرماه آن سال " الفبای آسان " را چاپ کرد و در همان سال انجمنی به نام " گروه طرفداران الفبای آسان" تاسیس نمود و خود دبیری آن جمعیت را به عهده گرفت و در صدد بر آمد که با تقدیم طرحی قانونی به مجلس شورای ملی در دوره ی پانزدهم به این امر رسمیت دهد و آن را در سراسر کشوز معمول سازد، اما عمرش وفا نکرد و پیش از گشوده شدن مجلس در تاریخ پنجم خرداد ماه ١٣٢۵در گذشت.

اما احمد کسروی، اگر چه تغیبر الفبا را لازم می دانست، ولی از قرار نظر وی نه آن بوده که الفبای جدید از میان حروف لاتین انتخاب شود، بلکه قصد داشته است که الفبایی بسازد به قول خود او درست و رسا و آن را به جای الفبای کنونی بگذارد.

در سال ١٣٣٨ش انجمنی به نام " انجمن اصلاح خط" از جمعی از دانشمندان ( از جمله دکتر نصرالله شیفته، مسعود رجب نیا، ابراهیم گرانفر، منوچهر امیری، یدالله رویایی، یحیی ذکا، سهیل آذری و چند تن دیگر) به ریاست استاد سعید نفیسی در تهران تشکیل یافت و الفبایی پیشنهاد کرد و در جراید و رادیو توضیحاتی درباره ی نقص الفبای کنونی فارسی و لزوم تغییر آن داد. این انجمن اصلاح خط فارسی را مهم ترین اصلاح اجتماعی در ایران می دانست، ولی معتقد بود که این قبیل اصلاحات مهم و جاودانی را نباید با قوه ی قهریه عملی کرد، زیرا در آن صورت واکنش مردم شدیدتر می شود و نتیجه ی مطلوب به دست نمی آید، بلکه باید فکر مردم را با منطق قوی و دلایل محکم حاضر کرد و هر روز بر عده ی هواخواهان آن افزود تا همه ی افراد ملت پشتیبان آن گردند.

در سال ١٣٤٣ ش انجمنی به نام " انجمن ترویج زبان فارسی" در تهران دایر شد و مجله ای به نام " بنیاد فرهنگ" انتشار داد و الفبایی به نام " الفبای فارسی به خط جهانی" پیشنهاد کرد و از خوانندگان خود خواست تا هرگونه نظری در باره ی این الفبا دارند به انجمن بنویسند.

در سال ١٣٤٤ موضوع تغییر خط فارسی در دو مجله ی پایتخت، یعنی "روشنفکر" و " سپید و سیاه" مطرح شد و به مجلات دیگر هم سرایت کرد و هر کس از موافق و مخالف درباره ی آن اظهار نظر کرد. در این زمینه مقالات دکتر رحمت مصطفوی ، مدیر مجله ی روشنفکر، به ویژه بسیار چشمگیر بود. او الفبای فعلی را "مردار" نامید و گفت :

« این خط مثل بختک روی زبان ما، روی روح و فکر نوآموزان ما و روی روح و فکر همه ی کسانی که حرفه شان نویسندگی یا ادبیات نیست و خط را برای احتیاجات روزانه و شغلی می خواهند افتاده است"

و در پایان مقاله افزود که:

« اگر عرب زبانش را به طور مخصوصی در دهانش می چرخاند و صدایی مانند ص یا ض درمی آورد و ما نمی توانیم این صدا را دربیاوریم، نباید لج کنیم و حرفی را که علامت آن صدا است در رسم الخط خود نگاه داریم. به دیوانگی ماند این داوری ( روشنفکر، شماره های ٦٢٨ و ٦٢٩ در ٢٩ مهر و ٦ آبان ١٣٤٤)

وی در شماره ی بعدی این مجله ادامه می دهد:

« در ترکیه، تیراژ روزنامه های درجه اول از ٢٠٠ هزار بیش تر است. در ایران تیراژ بزرگ ترین روزنامه ها به یک سوم این تعداد هم نمی رسد، چرا ؟ برای این که یک ترک با سواد خیلی عادی، در حدود شش ابتدایی ما، که روزنامه ی ترکی در دستش می گیرد، تردید ندارد که روزنامه را می تواند بخواند، اسامی ناآشنا را، اعم از داخلی و خارجی، می تواند درست تلفظ کند و می تواند آن را با صدای بلند برای دیگران بخواند. چند درصد از باسوادهای ایرانی می توانند روزنامه ای را با صدای بلند بخوانند و ده بار و بیست بار بر سر تلفظ کلمه ای، اعم از ایرانی و بیگانه، گیر نکنند ؟ »

( روشنفکر، شماره ی ٦٣٠، در ١٣ آبان ١٣٤٤)

۩ ۩ ۩




از : از نیما تا روزگار ما، جلد سوم، تهران ١٣٧٤

( از دیگر بزرگانی که از هواداران جدی تغییر خط فارسی بوده اند و به ما نزدیک تر هستند، از جمله می توان شاد روان دکتر پرویز ناتل خانلری و زنده یاد احسان طبری را نام برد که ما در همین بخش ( موضوع شماره ی ٦ ) مقالاتی از این دو ادیب و دانشمند بزرگ را نیز در پاسخ به دلایل مخالفان تغییر خط نارسا و غیر علمی فارسی آورده ایم که من در این جا نظر خوانندگان ارجمندم را به خواندن آن ها نیز جلب می کنم. با سپاس، آریا ادیب )




شنبه 14/5/1391 - 0:25 - 0 تشکر 490544

دکتر پرویز ناتل خانلری

درباره ی تغییر خط فارسی

بارها خوانندگان از ما پرسیده اند که درباره ی تغییر خط فارسی و خاصه تبدیل آن به خط لاتینی چه عقیده ای داریم ؟

نخست باید دانست که هیچ خطی در دنیا کامل نبوده و نیست و اگر بخواهیم خطی داشته باشیم که صوت های گفتار را تمامی ثبت کند، چون آن که خواننده، از روی علامت های خط، درست به صورت ملفوظ کلمات پی ببرد، علامت های آن به اندازه ای فراوان می شود که آموختن و به کار بردن خط را بسیار دشوار می کند.

دیگر آن که، میان خط هایی که در کشورهای گوناگون جهان و نزد ملت های مختلف معمول است، البته بعضی نارساتر، بعضی کامل تر، بعضی آسان تر و بعضی دیگر دشوارتر است. از خط چینی که برای هر کلمه علامتی جداگانه دارد و نشانه های خطی آن غالبا نه بر لفظ، بلکه بر معنی دلالت می کند و از خط ژاپونی که پس از چینی از دشوارترین خط های دنیا است در این جا گفتگو نمی کنیم. اما میان خط هایی که نزد ملت های غربی متداول است، و درست یا نادرست، امروز چشم همه ی ما به ایشان است، باز بعضی در کمال دشواری و نارسایی است.

در باره ی نقص های خط انگلیسی و فرانسوی دانشمندان آن دو کشور خود بحث های مفصل و دقیق و گاهی پرشور کرده اند، تا آن جا که یکی از دانشمندان فرانسه خط امروزی متداول در آن کشور را " شرمساری ملی " خوانده است.

نقص هایی که برای خط فارسی برشمرده اند این ها است :

١ ما سه مصوت کوتاه، یعنی حرکت های زیر (کسره)، زبر (فتحه) و پیش (ضمه) را از نوشتن حذف می کنیم.

۲ برای یک حرف چند علامت داریم. مانند علامت های " س، ص، ث " که هر سه در فارسی یکسان خوانده می شود و همچنین " ذ، ز، ض و ظ " و " ت، ط " و مانند آن ها.

٣ – یک علامت را برای دلالت بر چند حرف مختلف استعمال می کنیم. مانند حرف " و " که پنج مورد ِ نوشتن دارد :

یکی یبان ضمه ( یا پیش ) در کلمات خوش و تو .

دیگر بیان مصوت ممدود مانند شور و او.

سوم بیان حرف صامت واو در کلماتی چون آواز، والی و عفو.

چهارم بیان حرف مصوت مرکب که در کلمات نو، جوشن و مانند آن ها .

پنجم حرفی که که در زبان کنونی خوانده نمی شود. مانند واو معدوله در کلمات خواهر و خواستن و واو در کلمه عمرو.

۴ – حرف هایی هم هست که در کلمات خاصی، از نوشتن حذف می شود. مانند حرف الف در کلمات اسحق ( اسحاق)، و اسمعیل (اسماعیل) و الله (اللاه).

۵ – نقطه های متعدد در بالا و پایین حرف که هم سبب دشواری و هم موجب اشتباه در خواندن می شود.

یک عیب دیگر هم برای خط فارسی ذکر کرده اند و آن این است که از راست به چپ نوشته می شود و من این یکی را با همه ی توضیحاتی که درباره ی آن شنیده ام هنوز درست نفهمیده و باور نکرده ام که عیبی باشد.

این ها خلاصه ی عیب هایی است که برای خط فارسی شمرده اند و جز آخری همه درست است. این نقص ها را هم برای آن می شمارند تا از آن نتیجه بگیرند که با خط کنونی فارسی نمی توان خواندن و نوشتن را خوب و درست آموخت، و شاید گروهی معتقد باشند که سبب بی سوادی اکثر ملت ایران همین خط است، و اگر آن را اصلاح کنیم یا خط لاتینی را جانشین آن بسازیم به آسانی می توان همه ی مردم این سرزمین را با سواد کرد..

در این که امکان دارد که برای نوشتن زبان فارسی خطی ساده تر و مناسب تر وضع یا اتخاذ کرد هیچ جای گفتگو نیست. این امکان برای همه ی زبان ها وجود دارد. همه ی خط ها را می توان اصلاح کرد. اگر بخواهند خط زبان انگلیسی را اصلاح کنند شاید صورت نوشتن بیش از نیمی از کلمات آن تغییر کند چون آن که دیگر خط جدید با خط کنونی آن زبان شباهت کمی داشته باشد.

اما تاکنون در هیچ یک از کشورهای پیشرفته دست به این کار نزده اند و اگر گاهی اصلاحات مختصری صورت گرفته است نسبت به مجموع موارد آن قدر جزئی است که به حساب نمی آید. اگر توجه کنیم که آن کشورها وسایل مادی و معنوی برای این کار را هزار بار بیش از ما دارند و بسیار زودتر از ما در این بحث، آن هم با اصول و موازین علمی، وارد شده اند، ناچار به این نتیجه می رسیم که تغییر خط کار آسانی نیست و مشکلاتی در این راه پیش می آید که محتاج رسیدگی و دقت است.

برای کسانی که بخواهند درباره ی حل این مشکل بزرگ اندیشه کنند لازم است که نخست درجه و میزان ضرورت و فایده ی این امر را با دقت و نه از روی هوس و عواطف، معین کنند و آنگاه مشکلات کار را نیز درست دریابند و این دو امر را با یکدیگر بسنجند تا معلوم شود که آیا باید با شتاب تمام به این کار پرداخت و آن را در صدر اصلاحات کشور گذاشت، یا می توان در آن درنگ کرد و به کارهایی پرداخت که دشواری و زیان آن کمتر است و فایده و ضرورت بیشتر دارد.

این که گناه بی سوادی ملت ایران را به گردن خط بکذاریم البته درست نیست. طرفداران اصلاح خط بارها کشور ترکیه را مثال آورده اند که خط خود را به لاتینی تبدیل کرد و از آن نتایج و فواید فراوان به دست آورد.

من نمی دانم که آن فواید تا چه درجه بوده است، اما می دانم که در این اواخر که آماری از شماره ی بی سوادان آسیا منتشر شد، در آنجا شماره ی نسبی مردم بی سواد در ترکیه که بیش از سی سال است خط خود را به لاتینی تغییر داده است گویا هشتاد درصد بود، اما شماره ی نسبی بی سوادان کشور ژاپن، که خط قدیم خود را با همه ی دشواری آن حفظ کرده است از یک درصد هم نمی گذرد.

پس آسانی و دشواری خط نیست که موجب رواج سواد یا بی رواجی آن در کشوری می شود و لا اقل باید یقین کرد که یگانه علت ِ بی سوادی نیست.

اما مخالفان تغییر خط نیز به دلایلی متوسل می شوند که در نظر من قوت و اعتبار ندارد. از جمله این که خط را از شعائر ملی می شمارند و می پندارند که با تغییر خط یکباره ملیت ما دستخوش زوال خواهد شد.

من این دلیل را درست نمی دانم. اگر راستی تغییر خط فایده ی عظیم داشته باشد البته در آن تامل نیاید کرد، چون آن که بسیاری از آداب و رسوم و شیوه های زندگی ما تاکنون به حکم ضرورت، بسیار تغییر یافته است.

مشکل دیگری که طرفداران خط کنونی در اصلاح خط می بینند، این است که " هنر خوش نویسی ما " از میان می رود. من از طرح این مشکل تعجب می کنم. هنر خوش نویسی تنها تا هنگامی که خط فارسی رایج است اعتبار دارد. خوش نویسان قدیم البته هنرمند بوده اند و آثار ایشان در موزه ها نگهداری خواهد شد. اما هنرمندان آینده، اگر راستی هنرمند باشند، هنر خود را به جای آن که در ترسیم دایره ی نون و جیم نشان بدهند البته در رشته ی دیگر و موضوع دیگر آشکار خواهند کرد.

همچنین می گویند این خط با زبان و شعر سعدی و حافظ ارتباط دارد و اگر آن را تغییر بدهیم ناچار آثار آن سخنوران هم از میان خواهد رفت. این استدلال هم غلط محض است. شعر بزرگان ادبیات فارسی را با هر خطی که بنویسیم در آن تغییری داده نخواهد شد. ممکن است بعضی مضمون های شعری که با شکل حروف رابطه ای دارد برای نسل آینده، یعنی کسانی که محقق ادبیات نیستند و شعر را تنها به قصد لذت بردن می خوانند نامفهوم بشود، مثلا عامه ی فارسی زبانان، در صورت تغییر خط، نفهمند که مراد از تشبیه زلف به جیم و لب به میم چه بوده است ؟ اما من گمان می کنم که این امر ضایعه ی عظیمی نیست و از چند مضمون بی مزه مانند این ها آسان می توان چشم پوشید.

شعر حافظ و سعدی و فردوسی را امروز با خط ناقص فعلی، بیشتر ِ خوانندگان غلط می خوانند و به طبع معنی آن را هم درست در نمی یابند. اگر این شعر ها به طریقی نوشته شود که هر کس بتواند آن ها را بی اشتباه بخواند و فهم آن ها برای جویندگان آسان تر شود، البته در حفظ این آثار سودمند تر خواهد بود.

اما نکته ای که دو طرف موافق و مخالف کم تر به آن توجه کرده اند مشکلاتی است که تغییر خط فارسی در راه آموختن زبان رسمی کشور ایجاد خواهد کرد.

چون آن که می دانیم از قرن ها پیش از این، مهم ترین وسیله ی ارتباط مردم این سرزمین پهناور که هر یک به لهجه های ایرانی و گاهی غیر ایرانی سخن می گفته اند، همین زبان رسمی کشور، یعنی زبان فارسی دری بوده است.، چنون آن که امروز نیز هست. امروز همه می کوشیم که دانش و ادبیات و فرهنگ متناسب با دنیای کنونی را به این زبان بیان کنیم. پس اگر تغییر خط موجب آن بشود که به زبان فارسی، یعنی زبان رسمی و مشترک همه ی ایرانیان ، خللی برسد، البته باید در این کار تامل کرد.

در خط کنونی فارسی، چون سه حرف مصوت ( فتحه، کسره و ضمه ) نوشته نمی شود اختلاف هایی که در تلفظ بیش تر کلمات هست آشکار نیست. یعنی نقص خط، که مانع از آن شده است تا هر کلمه ای در فارسی نیز مانند همه ی زبان های رسمی و ادبی، صورت ملفوظ واحدی داشته باشد، این اختلاف و پراکندگی را پرده پوشی می کند. اما همین که کلمات را با الفبای دقیق بنویسیم این اختلاف و تفرقه ظاهر می شود.

برای توضیح مطلب مثالی می آوریم : کلماتی که در خط کنونی به های بیان حرکت ختم می شود ( مانند خانه) در تلفظ فارسی زبانان امروز دو گونه ادا می شود : بعضی حرف صامت آخر را به فتحه و بعضی به کسره تلفظ می کنند. در بعضی نقاط هم در این دو مورد دو نوع تلفظ هست، یعنی اگر کلمه مستقل باشد، تلفظ حرف آخر آن، با کسره است و اگر کلمه ی دیگری در دنبال بیاید که صورت ترکیبی به آن بدهد ( مانند : رفته بودم)، آنگاه حرف آخر را به فتحه تلفظ می کنند.





این نکته را نیز باید دانست که در فرهنگ های قدیم تلفظ حرف آخرین این گونه کلمات به فتحه ضبط شده است.

همه ی این اختلافات (در تلفظ)، در خط کنونی پنهان است. اما همین که الفبای دقیقی اتخاذ کردیم با این مشکل روبرو می شویم که کدام صورت را باید قبول کرد و در نوشتن و تدریس به کار برد.

این تنها یک نمونه از مشکلاتی است که در پیش است، و هزاران نمونه دیگر می توان ذکر کرد. شاید بعضی کسان که در این کار تامل کافی نکرده اند گمان داشته باشند که حل این گونه مشکل ها آسان است.

مجله ی سخن در این باب آزمایشی کرد و یک نکته ی ساده را که گمان می رفت درباره ی آن اتفاق نظر حاصل شود به معرض رای اهل فن گذاشت. آن نکته ی کوچک آن بود که : آیا حرف اضافه ی به را جدا باید نوشت، یا به کلمه ی بعدش وصل باید کرد ؟

کسانی که در این بحث شرکت کردند همه دانشمند و اهل فن بودند. اما هر یک موضوع را از طرفی نگریسته و بنای استدلال را بر پایه ی دیگری گذاشته بود. سر انجام چندین صفحه ی مجله در شماره های متعدد به درج عقاید ادیبان صرف شد و از این بحث نتیجه ای به دست نیامد تا تکلیف کسانی که با خواندن و نوشتن سر و کار دارند اما شغل و پیشه شان بحث و تعمق در قواعد زبان نیست، معین باشد.

اتخاذ الفبای لاتینی یا هر الفبای دیگری، و قرار دادن یک شکل برای دلالت بر یک حرف فارسی، آسان ترین قسمت این کار است و با کمال تاسف می بینیم که طرفداران اصلاح خط فارسی کا ر را از آخر کرده و تنها ساده ترین مرحله ی آن را در نظر گرفته اند.

شک نیست که نیت اصلی ما در تغییر یا اصلاح خط فارسی آن است که تعلیم خواندن و نوشتن را برای عامه آسان کنیم. اما اگر این عمل ما، بر خلاف قصد و منظور، این نتیجه را به بار بیاورد که کلمه چندین صورت پیدا کند و نوآموز بیچاره در بماند که کدام یک را باید بپذیرد و به کار ببرد آیا نقض غرض نکرده و بر دشواری کار نیفزوده ایم ؟

ممکن است گفته شود که این مشکلات را در ضمن عمل رفع خواهیم کرد. اما چرا پیش از آن که به مشکلی دچار شویم در پی حل آن برنیاییم ؟ در همین خط کنونی در موارد متعدد کلمه ی واحد به صورت های مختلف نوشته می شود و هر نویسنده ای شیوه ای مخصوص خود در پیش گرفته است. برای آن که ثابت شود که مشکلات آینده را می توانیم از پیش برداریم، چه عیب دارد که به عنوان نمونه یکی دو مشکل را طرح کنیم و نشان دهیم که قابلیت حل آن را داریم. بعد به کارهای بزرگ تر دست بزنیم

از : زبان شناسی و زبان فارسی







شنبه 14/5/1391 - 0:28 - 0 تشکر 490545

دکتر پرویز ناتل خانلری

شیوه ی خط فارسی

درباره ی نقص های خط فارسی و لزوم تغییر آن بسیار کسان گفتگو کرده و داد سخن داده اند. کار جعل و وضع و اختراع خط تازه داوطلب فراوان دارد، زیرا که کاری آسان شمرده می شود.

پیش از این درباره ی نقص همه ی خط های متداول در جهان امروز بحث کردیم و گفتیم که اگر چه خط فارسی دارای نقص و عیب هست، خط لاتینی که برای نوشتن بعضی از زبان های مهم دیگر معمول است نیز همان قدر یا بیش تر نقص دارد. مسلم است که نقص و عیب خط انگلیسی از خط فارسی کم تر نیست، اما این امر نه موجب بی سواد ماندن انگلیسی زبانان و نه مانع رواج این زبان در میان ملت های دیگر جهان شده است. بنابراین گناه بی سوادی بیش از هشتاد درصد مردم ایران را بر گردن خط فارسی نباید گذاشت.

البته وضع الفبایی که برای نوشتن حروف و کلمات فارسی مناسب تر باشد امری ممکن است، اما پیش از این اشاره شد که اتخاذ الفبای جدید چه مشکلات و مفاسدی در بر خواهد داشت. پهلوانان میدان تغییر خط، آسان ترین قسمت امر را گرفته و قسمت های دیگر را که مستلزم فهم و دقت و کوشش بیشتر است فرو گذاشته اند.

در میان خط های مهم معمول دنیا، تنها خط فارسی است که برای استعمال ِ همان شکل ها و علامت های متداول خود دارای هیچ گونه قاعده و ضابطه ای نیست. معلوم نیست که کدام کلمات را باید متصل نوشت و کجا باید به جدا کردن علامت ها مقید شد. برای نوشتن یک کلمه چندین صورت متداول است و هر کس با استدلالی جداگانه وجهی را ترجیح می دهد و می نویسد که دیگران نمی پذیرند، و کار این هرج و مرج به جایی رسیده است که تکلیف هیچ نوآموز و دانشجویی معین نیست، مگر آنکه خود راهی را برگزیند و اجتهادی بکند و شیوه ای را در پیش بگیرد که البته خاص او خواهد ماند و مورد قبول دیگران نخواهد شد.

گفتیم که خط انگلیسی ، فرانسوی و عربی و زبان های دیگر هم پر از نقص است . اما در همه ی این خط ها در هر حال قاعده های ثابتی هست. در عربی از وقتی که قواعد صرف و نحو را تدوین کردند به قاعده ی نوشتن کلمات هم توجه داشتند و قرن ها است که خط عربی برای استعمال خط، شیوه ی ثابت و معینی دارد. معلوم است که حرف جر به را همیشه باید به کلمه ی بعد که مجرور است متصل ساخت. و هرگز کسی پیدا نشده است که در این قاعده شک کند و این حرف را جدا بنویسد. در خط انگلیسی و فرانسوی هم، اگر چه حرف های بسیار هست که نوشته می شود و خوانده نمی شود، یا به یک صورت می نویسند و به صورت های گوناگون تلفظ می کنند، یا به چندین صورت می نویسند و به صورت واحد می خوانند، ولی در هر حال هر کلمه صورت مکتوب معینی دارد که می توان آموخت و همیشه به کار برد.

تنها خط فارسی است که دستخوش تفنن هر کاتبی است و هنوز تکلیف نوشتن کلمات آن معین نیست و هنوز هر کس شب دچار بی خوابی می شود، قاعده ی تازه ای برای شیوه ی نوشتن کلمات و اتصال و انفصال حروف اختراع می کند، یا هنگام کتابت هر چه به قلمش آمد می نویسد و بعد برای اثبات درستی آن دلیل و برهان می تراشد.

به گمان من، خط امری وضعی است،پس باید قرار و قاعده ی واحدی داشته باشد و این قرار میان همه ی نویسندگان و خوانندگان معهود باشد تا غرض و مقصود از نوشتن حاصل شود. یعنی نویسنده بتواند برای ثبت کلماتی که در ذهن اوست علامت های مکتوب به کار ببرد و خواننده از روی آن علامت ها درست همان را که مقصود نویسنده بوده است دریابد. بنابراین به ضرورت باید هر نشانه صورت واحد ثابتی داشته باشد.

در خط فارسی، نقص فقط نبودن یا به کار نرفتن علامت سه مصوت کوتاه، یعنی حرکات (فتحه، کسره، و ضمه) و تعدد علامات برای هر حرف نیست. در مواردی هم که خط مشکل و نقصی ایجاد نمی کند ما لیاقت آن را نداریم که قراری میان خود بگذاریم و روش واحدی در نوشتن پیش بگیریم. در نوشته های فارسی امروز کلمه ی " آمده ای " به چهار صورت نوشته می شود : آمدۀ ، آمده ئی ، آمده یی ، آمده ای .

این دیگر نقص و عیب خط نیست. بلکه نقص نویسندگان است که نتوانسته اند با هم درباره ی امر ساده ای توافق کنند. بسیاری از مشکلات خط فارسی از این قبیل است و به آسانی می توان آن ها را رفع کرد.

اما، برای آن که چنین قراری گذاشته شود و همه درباره ی آن همداستان شوند، لازم است نخست در اصول و مبانی ِ بحث، با هم موافقت داشته باشند. یعنی بدانند که برای قبول یک وجه و ترک وجوه دیگر بنا را بر چه باید گذاشت.

اصولی که ادیبان، در مباحثات راجع به رسم الخط، بر آن ها تکیه می کنند، از این قرار است :

١ – شیوه ی متداول کاتبان قدیم، یعنی سنت دیرین خط فارسی

۲ – آسانی ِ خواندن و پرهیز از اشتباه

٣ - زیبائی ترکیب کلمات

۴ اتکاء به قواعد منطقی دستور زبان فارسی

۵ پیروی از شیوه ی خط عربی، در موارد مشترک میان دو زبان فارسی و عربی

از این جمله، اصل اول هرگز ما را به جایی نمی رساند . کسانی که با نسخه های خطی قدیم فارسی و خطوط خوش نویسان معروف آشنایی دارند می دانند که اولا در هیچ موردی خط فارسی قاعده ی ثابت و واحدی نداشته است و ثانیا در طی قرون متعددی که آثار ادبی زبان فارسی کتابت شده است، تحول و تغییر بسیار در شکل حروف و شیوه ی نوشتن کلمات روی داده است. بنابراین از نسخه های قدیم نمی توان حکم واحدی استخراج کرد. برای مثال می توان شیوه ی کتابت کسره ی اضافه را در حالی که کلمه به های غیر ملفوظ ختم شده باشد ذکر کرد. در این مورد ابتدا بعد از کلمه، شکل ی نوشته می شد. مانند : خانه ی من، بعد برای آن که نشان بدهند که این حرف، یای اصلی نیست و تنها بر اثر التقاء (بهم رسیدن) دو کسره چنین تلفظ می شود، در کتابت شکل آن را اندکی تغییر دادند و فقط سر ِ حرفِ ی را نوشتند ( یعنی نیمی از آن را)، پس از آن شاید برای آن که حروف و کلمات کم تر جا بگیرد، این علامت را بالای حرف ِ هاء قرار دادند و آن را به شکل همزه در آوردند و این صورت از آن حاصل شد : خانۀ من.

در موارد فصل و وصل حروف و کلمات هم کم تر نسخه ای را می توان پیدا کرد که که در سراسر آن قاعده ی واحدی برای نوشتن یک وجه مراعات شده باشد.، تا آنجا که گاهی در یک سطر کاتب کلمه ی واحد را به چند صورت نوشته است. یک مثال ِ این مورد حرف اضافه ی به است که گاهی به کلمه ی بعد وصل شده و گاهی جدا نوشته شده است.

با توجه به این نکته ها در می یابیم که اتکاء به شیوه ی نوشتن کاتبان قدیم، ما را به جایی نمی رساند و مشکلی را حل نمی کند. پس باید در پی اصول دیگری رفت.

اصل دیگر، زیبایی شکل کلمات است. بسیاری از کاتبان، خاصه کسانی که خوش نویس بوده اند، در ترکیب کلمات از این اصل پیروی کرده اند و شاید اختلاف و هرج و مرجی که در شیوه ی خط فارسی حاصل شده است بیش تر نتیجه ی توجه به همین نکته بوده باشد. در هر حال باید در نظر بگیریم که غرض اصلی از نوشتن زیبایی نیست، بلکه بیان مقصود است و اگر هم در بعضی از انواع خطوط چنین غرضی در کار باشد، اکنون که نوشته ها با حروف سربی چاپ می شود دیگر تفنن در کتابت میسر نیست و زیبایی به کار نمی آید. پس باید این اصل را هم مردود دانست و به کنار گذاشت.

اما پیروی از شیوه ی خط عربی هم اصلی نیست که در همه ی موارد قابل مراعات باشد. با آن که خط فارسی و عربی یکی است و بسیاری از لغات در این دو زبان مشترک است، از حیث ساختمان زبان، میان عربی و فارسی آن قدر تفاوت و اختلاف وجود دارد که هرگز نمی توان قاعده های کتابت یکی را در دیگری نیز درست دانست و به کار برد. مثال این مورد حرف ِ های غیر ملفوظ است که در عربی وجود ندارد، یعنی مثلا صورت به که در فارسی نشانه ی یک حرف صامتِ ب و یک حرف مصوت ( کسره) است، در عربی همین شکل برای نشان دادن دو حرف صامتِ ب و ه ، و دو مصوت پس از هر یک، نوشته می شود.

بنابراین در اتخاذ روش واحد برای نوشتن کلمات فارسی تنها دو اصل می ماند که باید مراعات شود : یکی اتکاء به قواعد منطقی دستور زبان فارسی و دیگر کوشش برای وضوح و پرهیز از اشتباه.

اما در ضمن این دو اصل، باید همواره در نظر داشت که تا هر جا ممکن باشد از بدعت و دوری از اسلوب معمول پرهیز شود، زیرا اگر بخواهیم در این شیوه افراط کنیم روش ما با روش متداول، اختلاف بسیار حاصل خواهد کرد و این اختلاف، خود بسیاری از مشکلاتی را که از تغییر اساسی و کلی خط پدید می آید، در بر خواهد داشت.

از : زبان شناسی و زبان فارسی

شنبه 14/5/1391 - 0:29 - 0 تشکر 490546

دکتر پرویز ناتل خانلری

مسئله ی اصلاح خط فارسی

مسئله ی اصلاح خط فارسی یکی از مسائلی است که مدت ها است ذهن اصلاح طلبان این سرزمین را مشغول داشته است. درست نمی دانیم که توجه به نقص خط فارسی از چه زمانی پیدا شده و نخستین کسی که به این فکر افتاده که بوده است. مراد ما نیز در اینجا تاریخ نویسی نیست. آنچه مسلم است این است که از همان آغاز آشنایی ایرانیان با علوم و معارف اروپایی، این توجه به وجود آمده و شاید میرزا ملکم خان معروف را بتوان پیشقدم این راه شمرد.

عیب و نقص خط فارسی

پس از او دیگران نیز در این باب در رسالات و مقالات، به تفصیل یا اجمال، مطالبی گفته و نقص های خط فارسی را بر شمرده اند. جای آن نیست که در تکرار این مطالب گفتگو را دراز کنیم، اما سزاوار است که به اختصار ایرادهایی را که بر این خط وارد شده و می شود یک یک بشماریم.

نداشتن علامت برای حروف مصوت ( حروف صدادار : فتحه، کسره، ضمه)

خطی که امروز در نوشتن فارسی به کار می رود، برای مصوت های کوتاه در جزو حروف، علاماتی ندارد و حرکات را که بالا و پایین حروف گذاشته می شود، به سبب کثرت نقطه، در نوشتن و حروف چینی ِ چاپ به کار نمی توان برد. نتیجه آن که هر کلمه را به چندین وجه مختلف می توان خواند و دریافتن تلفظ صحیح از روی صورت مکتوب کلمات، نه دشوار، بلکه محال است.

مشابهت حروف

حروف خط فارسی چه در صورت مجرد و چه در شکل ترکیبی، بسیار با هم مشابهت دارد و فقط مایه ی امتیاز آن ها نقاط است و کثرت نقاط کار خواندن و نوشتن، هر دو را دشوار می کند و موجب اشتباه خواننده می شود.

تعداد اشکال

هر حرف در خط امروز ما اشکال مختلف دارد و به حسب آن که در اول، وسط و یا آخر کلمه واقع شود صورتی دیگر می پذیرد. پس نوآموز باید برای هر حرف چند شکل مختلف بیاموزد و این امر موجب دشواری تعلیم خط و زبان فارسی شده و مانع تعمیم سواد است.

قواعد املاء

قواعد گوناگون املاء نیز که اغلب از زبان عربی اقتباس شده بر این دشواری ها می افزاید : ی نوشتن در کلماتی مانند عیسی و موسی و الف خواندن ِ آن، نوشتن ِ تنوین مفتوح به صورت الف ( مانند فعلا) و الف نامکتوب در کلماتی مانند اسمعیل و از این قبیل، آموختن خط فارسی را چنان مشکل کرده که جوانان ما حتی در دانشکده نیز از آموختن شیوه ی نوشتن فراغت نمی یابند، سهل است، ادیبان نیز پیوسته با هم بحث و جدل می کنند و مشکلات حل نشده هنوز میان ایشان هست.

نقص خط برای کارهای علمی

از این ها گذشته الفبای ناقص ما برای کارهای علمی و فنی ِ زبان شناسی سد و مانع بزرگیست. لهجه های محلی را به این الفبا ثبت نمی توان کرد، زیرا که ما با این خط فقط کلماتی را می توانیم بخوانیم که قبلا تلفظ درست آن ها را آموخته باشیم و گرنه صورت مکتوب کلمه هرگز ما را به تلفظ اصلی آن رهبری نمی کند. پس با این خط نمی توانیم در لهجه های مختلف فارسی که اکنون در نقاط ایران معمول است تحقیق کنیم و برای این منظور محتاج به الفبای دیگری هستیم. همچنین کلمات تازه و اسماء خاصی که در زندگی امروزی مورد احتیاج ماست با این خط نوشتنی و خواندنی نیست . ناگزیر باید آن ها را با حروف لاتین نیز ثبت کرد و یا به رسم قدیم، برای هر کلمه باید فتحه و کسره و ضمه و سکون اول و ثانی و ثالث و رابع را نیز قید نمود که این کار موجب اتلاف وقت خواننده و نویسنده است و با زندگی پرمشغله ی امروز سازگار نیست.

همچنین تا این خط میان ما معمول است، در استنباط و بیان قواعد دستوری زبان فارسی به مشکلاتی دچار می شویم. بسیاری از مسائل مربوط به قواعد زبان فارسی است که به سبب رسم الخط فعلی فارسی، اصلا مورد توجه نیست تا درباره ی آن ها بحثی پیش بیاید. از جمله، این نکته که آیا اسماء در فارسی مانند بعضی از زبان ها صرف می شود و در حالات فاعلی و مفعولی و اضافه و ندا و غیره، جزء آخر آن ها تغییر می پذیرد، یا حروف و اصوات اضافی مانند آ در حالت ندا، را در حالت مفعول و ا در حالت اضافه و جز این ها، باید کلمات مستقلی فرض شوند ؟

آنچه در این باب ذکر شد به عنوان نمونه و مثال بود، و گر نه بسیار موارد دیگر می توان شمرد که نقص خط فارسی را برای کارهای علمی نشان دهد و ثابت کند که این خط مانع پیشرفت ما در این گونه امور و مسائل است.

تاثیر روحی

از آن چه ذکر شد یک نتیجه ی دیگر گرفته می شود که شاید مهم تر از همه ی این نکات باشد.

الفبای ما با این همه دشواری و نقص که دارد از آغاز تحصیل، ذهن نوآموز را به عدم دقت و سهل انگاری عادت می دهد، زیرا که کودک در خواندن، تلفظ صحیح کلمات را در نمی یابد و ناچار به حدس و قیاس و تخمین متوسل می شود و به تقریب قناعت می کند و این شیوه در روح او موثر وا قع می شود و در نتیجه ی همین عادت است که در میان ایرانیان دقت ذهن و علاقه به صراحت و وضوح چه در امور زندگی و چه در کارهای علمی بسیار کم دیده می شود. این صفت برای ملتی که می خواهد در دنیای پر غوغا و هنگامه ی امروز مقامی داشته باشد یا دست کم مقام خود را حفظ کند، نقصی بزرگ است و خطرهای عظیم در بر دارد. پس اصلاح الفبای فارسی نه تنها برای تسهیل آموختن ضروری است، بلکه مقدمه ی انقلاب روحی و تجدد معنوی ملت ایران خواهد بود.

شنبه 14/5/1391 - 0:31 - 0 تشکر 490547

اشکالات مخالفان

مخالفان اصلاح خط نیز برای حفظ خط فعلی دلایلی دارند و اگر چه ندیده ام که رساله یا مقاله ای در این باب منتشر کرده باشند و ظاهرا هنوز خطر را چندان بزرگ ندیده اند که به دفاع سخت برخیزند، اما هر جا که از این مقوله گفتگویی به میان می آید ایرادهایی می کنند که خلاصه ی آن ها را نیز باید ذکر کرد :

▼ جنبه ی ملی

ایراد نخستین آن که معتقدند که خط هر قوم یکی از آداب و رسوم ملی او شمرده می شود و تغییر آن به ملیت آن قوم صدمه می زند، زیرا مستلزم قطع ارتباط با سابقه ی تاریخی اوست. خط فارسی بیش از هزار سال است که میان ایرانیان معمول شده و همه ی آثار علمی و ادبی و کتیبه ها و نقوش و لوح مقابر را با این خط توشته اند و اکنون اگر آن را ترک کنیم و خط لاتین یا خط دیگری بپذیریم باید سوابق تاریخی و ملی خود را کنار بگذاریم و این کار به زیان ملیت و استقلال ماست.

▼ دشواری ثبت تلفظ صحیح

اشکال دیگر آن که امروز در نقاط مختلف ایران لهجه های متفاوت هست و بیش تر کلمات در هر نقطه به طریقی تلفظ می شود و چون الفبای امروزی ما صراحت ندارد، همه ی تلفظ های مختلف را به صورت واحدی می نویسند. اگر الفباء دقیق شود، کلمات فارسی در نوشتن نیز به حسب تلفظ اشکال گوناگون پیدا می کند و این امر موجب تشتت و اختلاف میان فارسی زبانان خواهد شد و وحدت کلمه از میان خواهد رفت.

▼ اشکال نقل کتب به خط جدید

مشکل بزرگ دیگری که با تغییر الفباء پیش می آید نقل کتب فارسی از خط امروزی به خط جدید است. می ترسند که در این کار اولا آثار ادبی قدیم تحریف شود و ثانیا با مشکلاتی که برای تجدید چاپ کتب هست، به این زودی این نقل صورت نگیرد و در نتیجه کتاب های ادبی قدیم متروک شود و از این حیث به زبان و ادبیات فارسی لطمه ی بزرگ و جبران ناپذیری وارد آید.

▼ زیبایی خط

گروهی خط فارسی را زیبا و یکی از آثار هنرهای ظریف ملی می شمارند و می گویند ذوق و قریحه ی ایرانی قرن ها در تحسین اشکال و صور این خط کوشیده و آن را به مرتبه ی هنری بزرگ بالا برده و نامدارانی مانند میرعماد و درویش و دیگران، زیبایی این خط را به کمال رسانده اند. تغییر خط، همه ی این کوشش ها را بر باد خواهد داد و نام خطاطان بزرگ را به فراموشی خواهد سپرد و در خطوط دیگر هرگز این جمال و کمال ِ صوری نیست.

▼ وارد شدن کلمات خارجی

ایراد دیگر بیش تر متوجه اتخاذ الفبای لاتین است. می گویند اگر ما نیز الفبای لاتین را که امروز در کشورهای اروپا و امریکا معمول است به کار بریم، به سبب یگانگی الفباء راه برای وارد شدن لغات خارجی در زبان فارسی باز خواهد شد و نویسنده یا مترجمی که به زبان های اروپایی آشناست، عین کلمات خارجی را با همان حروف و املاء فارسی نقل خواهد کرد و این امر موجب خرابی و فنای زبان ملی ما خواهد شد.

▼ نقص الفباهای دیگر

نکته ی آخرین این که، اگر الفبای فارسی ناقص است، الفباهای دیگر نیز بی نقص نیست و مثلا در کلمات زبان های فرانسه و انگلیسی، حروف مکتوب و غیر ملفوظ بسیارست و علامات کافی برای نشان دادن همه ی اصوات نیست و چون آن کشور ها هنوز در صدد اصلاح یا تغییر الفبای خود برنیامده اند، معلوم می شود که این مطلب آن قدرها اهمیت ندارد یا زیانش بیش از سود آن است. پس ما نیز نباید در این کار اصرار یا عجله داشته باشیم.

رد ایرادهای مخالفان

اما به ایراد های مخالفان اصلاح خط به آسانی پاسخ می توان داد :

درباره ی ملی بودن خط باید گفت که خط نزد اکثر ملل جنبه ی ملی ندارد و بیشتر ایشان الفبای معمول خود را از دیگران گرفته اند و همه ی الفبا ها که نزد ملل بزرگ و معروف جهان مستعمل است به یک یا چند اصل بر می گردد. در این باب، اگر از تاریخ ظهور و رواج خط در جهان بحث کنیم، گفتگو دراز خواهد شد و آن مجالی دیگر می خواهد. اما درباره ی خط فارسی امروزی به هر حال می توان گفت که از مخترعات ایرانیان نیست و ماخوذ از دیگران است و خطوط پهلوی و میخی نیز هیچ یک اصلا ایرانی نبوده است. خط فعلی فارسی را از عرب گرفته ایم و در آن تاریخ، این اقتباس برای ما شاید سودمند بوده، زیرا که آن روزکار دنیای عرب بود و در اکثر نواحی جهان متمدن، به این زبان نوشته می شد و از زبان های دیگر نیز همه ی آثار علمی و ادبی را به عربی ترجمه می کردند و ما با اتخاذ الفبای عربی به دنیای علم و ادب آن روز نزدیک تر شدیم و فایده ها بردیم.

امروز دیگر این موجب نیست. دانش و فرهنگ از مشرق به اروپا رفته و عرب خود مانند ما محتاج استفاده از اروپائیانست. این بحث را که ما در ایجاد تمدن اسلامی یا عربی تا چه اندازه سهیم بوده ایم کنار می گذاریم، اما در هر حال ما آنچه از تمدن معروف به عربی گرفتنی بود گرفتیم و بهره ای که می توان برد بردیم و امروز در آن برای ما بهره و سودی نیست. پس ، از بریدن این پیوند زیانی نمی بینیم و در پیوستن به تمدنی کامل تر و عالی تر احتمال سود بیش تر است.

اختلافی که در ثبت کلمات فارسی با الفبای جدید ممکن است پیش بیاید، درست است. البته در آغاز کار این خطر هست، اما همین اشکال به سود زبان فارسی تمام می شود، زیرا که ما را به تحقیق و دقت و بحث در این باب وا می دارد و پس از قرن ها نخستین بار کلمات فارسی ضبطی دقیق خواهد یافت و ناگزیر یکی از انواع مختلف تلفظ ِ یک کلمه را به عنوان تلفظ فصیح قبول خواهیم کرد. پس همین پراکندگی موجب جمعیت، و ویرانی مایه ی آبادی خواهد شد.

اما دشواری نقل کتب به خط جدید نمی تواند لزوم اصلاح یا تغییر خط را نفی یا رد کند، بلکه باید برای این مشکل و مشکلات دیگری که پیش خواهد آمد، چاره ای اندیشید و راهی جست. همین قدر مسلم است که این کار اگر چه دشوار باشد محال نیست. و با پیش بینی لازم و نقشه ی درست می توان از عهده ی آن بر آمد.

زیبایی خط فارسی را نیز نمی توان دلیل حفظ آن دانست، زیرا چون آن که معلوم است زیبایی خطوط امری اعتباری است. هر خطی زشت و زیبا دارد و همیشه مجال هنرنمایی برای اهل ذوق هست. اما خطوط زیبای گذشتگان و کتیبه ها و نقوش زیبای قدیم البته به جا خواهد ماند و نگهداری خواهد شد. چون آن که آثار معماری گذشته را نگه می داریم و این امر ما را مجبور نمی کند که از ساختن بناهای درخور احتیاج امروز دست بکشیم و عمارات تازه را درست از روی بناهای ساسانی یا صفوی بسازیم.

درباره ی وارد شدن کلمات خارجی نیز خطر آن قدر که می گویند بزرگ نیست، زیرا که الفبای جدید فارسی البته درست مانند یکی از الفباهای اروپایی نخواهد بود و ناچار باید به تناسب اصوات و حروف زبان فارسی علاماتی وضع یا اتخاذ کرد و به هر حال اگر نادانی یا بی سوادی کلمه ی خارجی را به همان صورت اصلی در فارسی بنویسد از قبیل غلط هایی است که امروز هم بسیاری از نویسندگان کم مایه می کنند و باید ایشان را راهنمایی کرد.

اما نقص الفباهای دیگر نباید برای ما بهانه شود که از اصلاح خط خود و فوایدی که این کار در بر دارد دست برداریم، زیرا که ملل اروپایی امروز بسیار در فرهنگ و دانش پیش تر رفته اند و شماره ی بیسوادان در کشورهای ایشان بسیار کم تر از ماست و اصلاح الفبا برای ایشان اگر فوایدی دارد شامل زیان هایی نیز هست و حال آن که نزد ما سود این کار بی شک از زیانش بیش تر خواهد بود و ما را در تعمیم سواد و ترویج دانش که بسیار محتاج آنیم کمک خواهد کرد و به هر حال دیگران را در خودداری از اصلاح الفباء تحسین نمی کنیم و در این امر پیروی از ایشان را لازم نمی دانیم.

این است مطالبی که موافق و مخالف درباره ی اصلاح خط فارسی می گویند و البته درباره ی هر یک از این نکات جای بسط و تفصیل هست و ما به سبب تنگی مجال از آن چشم پوشیدیم. اما طرفداران تغییر اصلاح خط نیز درباره ی خطی که باید اتخاذ شود هم عقیده نیستند. بعضی معتقد به اصلاح همین خطند و بعضی اتخاذ الفبای اوستایی را که یادگار گذشته ی درخشان و تاریخی ایرانست پیشنهاد می کنند و گروهی قبول الفبای لاتین را ضروری می شمارند. کسانی هم هستند که معتقدند باید الفبای تازه ای اختراع کرد که کامل تر از الفباهای معمول جهان باشد و این افتخار نصیب ما شود که سرمشق ملل متمدن امروز باشیم و ایشان از ما بیاموزند.

در این باب نیز جای بحث است و این بحث را به آینده می گذاریم، زیرا که مراد ما در اینجا طرح مسئله بود تا دیگران، خاصه اهل فن، عقاید خود را به موافقت یا مخالفت بگویند و این دعوا طی شود و نتیجه ای ثابت و قطعی به دست آید و البته پس از آن که اصل مسئله حل شد باید درباره ی خط تازه گفتگو کرد و راه های مختلفی را که پیشنهاد کرده اند سنجید و به ترین طریق را از آن میان برگزید.

اینک در انتظار عقاید و آرای دانشمندان، این گفتگو را به پایان می رسانم.

از : فرهنگ و اجتماع

شنبه 14/5/1391 - 1:51 - 0 تشکر 490560

مریم ) است در چهار قسمت تقدیم می‏شود. اینکه آیا با سرعت نور از پل جهنم می‏گذریم یا خود در اثر ماندن در آن تبدیل به نار می‏شویم؟
به گزارش افکار نیوز به نقل از مهر، در آیه ۷۱ سوره مریم آمده: وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا

دوازده ترجمه از این آیه عبارت است:

آیتی: و هیچ یک از شما نیست که وارد جهنم نشود، و این حکمی است حتمی، از جانب پروردگارتو.

الهی قمشه ‏ای: و هیچ یک از شما(نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود، این حکم حتمی پروردگار توست.

انصاریان: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ می‎شود[ورود همگان به دوزخ] برپروردگارت مسلم و حتمی است.

بانوی اصفهانی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه به آن در آید-یا بر آن بگذرد- این [حکم و وعده‏ای است که] بر پروردگار تو بایسته و گزاردنی-انجام دادنی- است.

بروجردی: هیچیک از شما ممکن نیست که وارد دوزخ نشود و این حکم مسلم و حتمی پروردگار تو است.

حداد عادل: و هیچ یک از شما نیست که پای درون دوزخ ننهد و این اراده بی چون و چرای خداوند است.

رهنما: و (هیچکس) از شما نیست مگر آنکه وارد آن شود و این (وعده) برپرورگار تو حتم(و) واجب شده است.

فولادوند: و هیچ کس از شما نیست مگر[اینکه] در آن وارد می‏گردد، این [امر] همواره برپروردگارت حکمی قطعی است.

قرائتی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ می‏شود، (و این ورود شما) از جانب پروردگارت حکمی قطعی است.

مجتبوی: و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه به آن درآید- یا بر آن بگذرد- این [ حکم و وعده‏ای استکه] پروردگار تو بایسته و گزاردنی- انجام دادنی- است.

آیت الله مکارم شیرازی: و همه شما(بدون استثنا) وارد جهنم می‏شوید این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت.

موسوی همدانی در ترجمه المیزان چنین ترجمه کرده: هیچ کس از شما نیست مگر وارد جهنم می‏شود که بر پروردگارت حتمی و مفقرر است.

بر طبق این آیه شریفه همه از پل صراط ، پلی که از جهنم می‎گذرد رد خواهیم شد. منتها سرعت رد شدن از این پل تنها بر مبنای امتیاز تقوای افراد یعنی انجام بایدها و پرهیز از نبایدها است. دردرجات عالی تقوا با سرعت نور از آن رد می‏شویم و آتش جهنم هیچ آسیبی به فرد نمی‏رساند که این حالت فقط مختص معصومین و اولیای الهی است.

به اندازه تقوایت بالاخره از پل رد خواهی شد ولی اگر تقوای انسان از حداقل نیز برخوردار نباشد که طی چند هزار سال از پل صراط بگذرد به داخل آتش پرتاپ می‎شود. شدت پرتاپ و عمقی که به آن می‏افتد فقط بر مبنای امتیاز منفی سرکشی و نافرمانی است. نافرمانی هم یعنی عدم انجام بایدها و عدم پرهیز از نبایدها. تنها راه نجات انسان پایین بردن نمره نافرمانی و بالا بردن نمره قبولی اوست.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.