• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 3335)
جمعه 13/5/1391 - 17:17 -0 تشکر 490142
آیین زندگى از دیدگاه امام رضا (علیه السلام )

مقدمه - زندگى مادى امروز از یك طرف انسان را به صورت ((ابزار)) و از طرف دیگر به صورت ((حیوان )) در آورده است . آثار و نتایج شوم و تلخ ناشى از این امر، در ملتهایى كه به آخرین مرحله تمدن مادى رسیده اند، به وضوح دیده مى شود. آمارهاى وحشتناك تخلفات و جنایات در این ملتها، مى تواند دورنمایى از حقیقت این تراژدى را نشان دهد.
یگانه عاملى كه مى تواند آدمى را از ضایعه ((ماده پرستى )) برهاند و كیان و شخصیت او را از خطر خود بیگانگى مصون دارد، برخوردارى از حیات طیبه است .
از بررسى دقیق منابع اسلامى بر مى آید، راه تحصیل حیات طیبه در این جهان معلول چهار عامل است :
1 - سلامت جسم
2 - سلامت روح (آرامش خیال )
3 - مساعد بودن شرایط همزیستى (همسر و فرزند و همنشین شایسته )
4 - حسن عاقبت
آدمى در سفر حیات با موانع و گردنه هاى زیادى مواجه است و این موانع او را از هر سو به گمراهى مى كشاند. انسان از هر گردنه اى بگذرد، خطرى دیگر با قیافه اى جدید عرض اندام مى كند. هیچكس در این سفر نمى تواند بدون راهنما باشد، تنها كسانى مى توانند در این سفر پرخطر راهنماى انسان باشند كه به همه مقتضیات جسمى و روانى و نیازمندیها و خواهشهاى طبیعى این اعجوبه آفرینش آشنایى كامل داشته باشند تا بتوانند او را به درك صحیح از اصول مسلم نظام آفرینش نایل كرده به شاهراه زندگى شرافتمندانه و آزاد رهنمون سازند.
آرى ، تنها پیشوایان راستین دین مقدس اسلام ، نمونه و شاخص چنین امرى هستند.
معمولا این بزرگواران با پرستش خداوند متعال به همه بندگى ها پشت پا زدند و در كوتاهترین مدت ، بزرگترین مواهب الهى را كه لایق یك انسان پاكباز است ، به دست آوردند. پیروى از تعالیم حیاتبخش این وارستگان مى تواند آب زندگانى را در كام انسان زلال و گوارا سازد و زندگى جاودانه اى را براى او به ارمغان آورد.
هر كه مى خواهد از ((حیات طیبه )) برخوردار باشد. باید این راه قدسى را بپیماید تا حقیقت انسانیتش بشكفد و رشد یابد و به معراج رسد. چه در غیر این صورت حیات واقعى ممكن نیست و كسى كه برنامه و نقشه زندگى خود را با تعالیم این بزرگواران ترسیم نكند، نه تنها بدبخت است ، بلكه صلاحیت زندگى هم ندارد، تعالیمى كه از پیشوایان دین براى سعادت انسانها وضع شده است ، اگر چه قسمتى از تمایلات آزاد آدمى را محدود مى كند ولى در واقع همین قوانین ضامن حفظ آزادى واقعى بشر و حفظ آن از خطر هرج و مرج و نابودى است .
((نخستین شرط آزادى محدودیت است ، زندگى تعادل نیروهاى متخالف است . همچنان كه معلق بودن زمین در فضا، نتیجه تعادل نیروهاى متخالف مى باشد)).(1)
((زیباترین و عمیق ترین حالتى كه ممكن است به ما دست دهد، روحانیت بذر است . روحانیت بذر هر علم حقیقى را مى افشاند. كسى كه از این حالت بى خبر باشد و نتواند واله و شیدا شود و به حالت جذبه و شور در آید. بتى بیجان است . به راستى چیزى وجود دارد كه دركش براى ما مقدور نیست و به صورت برترین دانشها و درخشنده ترین زیبایى ها تجلى مى كند و استعدادهاى محدود و ناقص جزبه ظاهر بسیار مقدماتى آن را درك نمى تواند كرد. این علم و این احساس ، در درون ایمان واقعى نهفته اند.(2)
قرآن مى فرماید:
من عمل صالحا من ذكر او انثى وهو مؤ من ، فلنحیینه حیوة طیبة .(3)
((هر كس عمل صالح انجام دهد و (نیكوكارى كند) در حالى كه مومن باشد، خواهد مرد (باشد) و خواه زن ، ما او را به (داشتن ) حیات طیبه ، (زندگى خوش و صاف و بى كدورت ) زنده خواهیم كرد.))
((نكته جالب در این آیه كریمه ، این است كه قرآن كریم مردم بى ایمان و بدكار را زنده و حساس نمى خواند. مى فرماید كسانى كه نیكوكارى كنند و ایمان و علاقه به معنویت داشته باشند، ما آنها را زنده مى كنیم و از مردگى خارج مى سازیم ، آن وقت مى فهمند كه زندگى بى معنا و بى هدف نیست ، مى فهمند سعادت واقعیت دارد، مى فهمند كه مى شود در این دنیا طورى زندگى كرد كه كدورتى از رنج و ناراحتى وجود نداشته باشد)).(4)
كتابى را كه در برابر خود گشوده اید، رهنمودهاى امام هشتم (علیه السلام ) در زمینه حیات طیبه است . امید است مطالعه و دقت در سخنان گوهر بار آن حضرت ، چنان توفیقى را برایمان فراهم آورد كه بتوانیم تمایلات مادى و معنوى خود را با تعالیم ارزشمند آن حضرت تطبیق داده ، آنها را از فناپذیرى مصون داشته و به آن رنگ جاودانگى بخشیم و از این طریق فضاى زندگى خود را روشن و با طراوت سازیم .
اصفهان - محسن كتابچى
منابع
1- لذات فلسفه ، ص 345.
2- كتابهایى كه دنیا را تغییر داده اند، ص 336.
3- سوره نحل ، آیه 97.
4- حكمتها و اندرزها ((شهید مطهرى ))، ص 41.

 
 محسن كتابچى

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 13/5/1391 - 18:49 - 0 تشکر 490276

منابع
568- اصول كافى ، جلد 1، ص 24.
569- بحار الانوار، جلد 78، ص 335.
570- فروع كافى ، جلد 6، ص 510.
571- بحار الانوار، جلد 75، ص 356 و جلد 74، ص 167.
572- مجالس پسر شیخ طوسى ، ص 232.
573- بحار الانوار، جلد 2، ص 258 - امالى ((مفید))، ص 383 - مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 288.
574- بحار الانوار، جلد 97، ص 77.
575- بحار الانوار، جلد 75، ص 26.
576- سفینة البحار، جلد 2، ص 84.
577- تحف العقول ، ص 467.
578- بحار الانوار، جلد 75، ص 66.
579- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 294.
580- مستدرك الوسایل ، جلد 2، ص 283.
581- بحار الانوار، جلد 75، ص 357.
582- مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 413.
583- میراث امامان ، ص 445 - بحار الانوار، جلد 74، ص 175.
584- بحار الانوار، جلد 75، ص 118.
585- بحار الانوار، جلد 75، ص 66.
586- اصول كافى ، كتاب ایمان و كفر، باب خاموشى و نگهدارى زبان ، حدیث 4
587- اصول كافى ، جلد 1، ص 113.
588- خصال ((صدق ))، باب الواحد
589- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 297.
590- مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 493.
591- بحار الانوار، جلد 74، ص 409 - وسائل الشیعه ، جلد 11، ص 528.
592- بحار الانوار، جلد 74، ص 409 - وسائل الشیعه ، جلد 11، ص 528.
593- رجال ((كشى ))، ص 448.
594- مكتب اسلام ، سال 5، شماره 1.
595- بحار الانوار، جلد 74، ص 141 - فروع كافى ، جلد 6، ص 298.
596- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 284 - انوار البهیه ، ص 345.
597- ستارگان درخشان ، جلد 10، ص 39.
598- بحار الانوار، جلد 79، ص 303.
599- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 299
600- بحار الانوار، جلد 75، ص 111.
601- تحف العقول ، ص 326 - كافى ، جلد 5، ص 301 - مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 285.
602- بحار الانوار، جلد 78، ص 352.
603- بحار الانوار، جلد 78، ص 346
604- بحار الانوار، جلد 49، ص 90.
605- كافى ، جلد 4، ص 481.
606- تفسیر نورالثقلین ، جلد 1، ص 564.
607- مسند الاامام الرضا، جلد 1، ص 288.
608- تحف العقول ، ص 442.
609- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 274.
610- بحار الانوار، جلد 75، ص 188.
611- مسند المام الرضا، جلد 1، ص 294
612- وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 563.
613- میزان الحكمه ، جلد 8، ص 340.
614- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 276.
615- كافى ، جلد 2، ص 297.
616- اصول كافى ، كتاب الایمان والكفر ((باب الصمت وحفظ اللسان ))، حدیث 4
617- بحار الانوار، جلد 75، ص 140 - معانى الاخبار، ص 52.
618- بحار الانوار، جلد 13، ص 266.
619- بحار الانوار، جلد 75، ص 66
620- بحار الانوار، جلد 75، ص 341.
621- بحار الانوار، جلد 71، ص 44 - میزان الحكمه ، جلد 5، ص 153.
622- جامع الاخبار، ص 125 - تحف العقول ، ص 274 - مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 296.
623- رجال كشى ، ص 487
624- وسائل الشیعه ، جلد 5، ص 563.
625- بحار الانوار، جلد 72، ص 126
626- مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 413.
627- بحار الانوار، جلد 72، ص 284.
628- بحار الانوار، جلد 75، ص 391.
629- بحار الانوار، جلد 75، ص 391.
630- بحار الانوار، جلد 75، ص 391.
631- مستدرك الوسائل ، جلد 2، ص 67.
632- بحار الانوار، جلد 75، ص 143.
633- نام ((ابوالعتاهیة )) اسماعیل بن قاسم است و عتاهیه به معنى ((مرد قد دراز)) است یا به معنى ((فرد دوستدار مزاح و شوخى ))

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 13/5/1391 - 18:50 - 0 تشکر 490277

آفات حیات طیبه یا موانع رشد و كمال در كلام امام رضا (علیه سلام )


1 - شكمبارگى (برخورى ) - ضمن حدیثى مفصل كه از حضرت على بن موسى الرضا (علیه سلام ) وارد شده است . یحیى شیطان را دید و از داها و وسایل فریب او كه براى گمراه كردن مردم به كار مى برد، سوال كرد. در پایان حدیث چنین آمده است :
قال یحیى (علیه سلام ): ((فهل ظفرت بى ساعة قط))؟ قال : ((لا ولكن فیك خصلة تعجبنى )). قال یحیى : ((فما هى ))؟ قال : ((انت رجل اكول . فاذا اكلت وبشمت فیمنعك ذلك من بعض صلواتك وصیامك باللیل )). قال یحیى (علیه سلام ): ((فانى اعطى الله عهدا ان لا اشبع من الطعام حتى القاه )). قال له ابلیس : وانا اعطى فى الله عهدا ان لا انصح مسلما حتى القاه .(634)
یحیى از شیطان پرسید: آیا تا حال شده است كه لحظه اى بر من تسلط یابى ؟ شیطان پاسخ داد: نه ، ولى در تو خصلتى است كه مرا به شگفت آورده است . یحیى پرسید: آن خصلت چیست ؟ شیطان پاسخ داد: تو مردى پرخوراك هستى ، در هنگام افطار غذاى سنگین مى خورى و این عامل تو را از انجام برخى از نمازهاى مستحب شبانه روز باز مى دارد. یحیى (به نقطه ضعف خود پى برد و در مقام اصلاح برآمد): گفت : من با خدا عهد مى بندم كه از این پس غذاى سیر نخورم تا خدا را ملاقات نمایم . شیطان (از تذكر خود پشیمان شد و) گفت : من نیز با خدا عهد مى بندم كه هرگز مسلمانى را نصیحت نكنم تا خدا را ملاقات نمایم .
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): ان الله یبغض بطن الذى لا یشبع .(635)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: خداوند شكمى را كه سیر نگردد، دشمن مى دارد.
2 - عدم استفاده صحیح از فرصتهاى طلایى
التفریط مصیبة ذوى القدرة .(636)
تفریط و نابودكردن موقیعت ، مصیبتى است براى شخص صاحب قدرت .
3 - ترس
الهیبد خیبة .(637)
ترس آدمى را ماءیوس مى كند و اشخاص ترسو دنبال هیچ كارى نمى روند.
4 - بى تفاوتى
قال الرضا (علیه سلام ): كان رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) یقول : اذا امتى تواكلت الامر بالمعروف والنهى عن المنكر فلتاءذن بوقاع من الله تعالى .(638)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است : هرگاه امت من امر به معروف و نهى از منكر را بر دوش ‍ یكدیگر بار كنند، از طرف خداوند اعلام بلا مى شود.
اجتماعى كه افراد در آن زندگى مى كنند، بسان كشتى است كه سرنوشت همه را از هر نظر به هم مربوط مى سازد، هرگاه گوشه اى از اجتماع دچار آلودگى شود، آثار آلودگى آن به نواحى دیگر نیز سرایت مى كند و دامن افراد بى تفاوت را نیز مى گیرد.
5 - دشمنى وكینه توزى
ایاكم ومشاجرة الناس فنها تظهر الغرة ، وتدفن العزة .(639)
از خصومت با مردم دورى كنید، زیرا خصومت عیوب نهفته را آشكار مى سازد و عزت را از بین مى برد.
6 - بحث و جدل بى فایده
قل لاولیائى : بترك الجدال فیما لا یعنیهم .(640)
به ((عبدالعظیم حسنى )) فرمود:
به دوستان و شیعیان من بگو از بحث و جدلهاى بیفایده و گفتار بیهوده دورى كنند.
لا تمارین العلماء فیرفضوك ، و لا تمارین السفهاء فیجهلوا علیك .(641)
به علما مراء و جدال مكن كه تو را از پاى در مى آورند و نیز با سفیهان مراء مكن كه تو را به نادانى نسبت مى دهند.
7 - افراط و تفریط در موضوع معاشرت
احبب حبیبك هونا ما، عسى ان یعصیك یوما ما، و ابغض بغیضك هونا ما عسى ان یكون حبیبك یوما ما.(642)
با دوست خویش در دوستى زیاده روى مكن ، زیرا شاید روزى دشمن تو شود و با دشمنت در دشمنى میانه روى كن ، چون ممكن است روزى دوست تو شود.
8 و 9 - حرص و حسد
ایاكم والحرص والحسد، فانهما اهلكا الامم السالفة .(643)
از ((حرص )) و ((حسد)) بپرهیزید، زیرا این دو صفت امتهاى پیشین را نابود كرده است .
10 - سوء خلق
ایاكم وسوء الخلق ، فان سیى ء الخلق فى النار لا محالة .(644)
از اخلاق ناپسند بپرهیزید زیرا این اخلاق صاحب خود را داخل جهنم مى كند.
11 - دروغ
الكذب باب من ابواب النفاق .(645)
دروغ درى از درهاى نفاق است .
ایاكم والكذب فانه یهدى الى الفجور وهما فى النار.(646)
از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ آدمى را به فسق وفجور مى كشاند و سرانجام صاحب این دو صفت زشت ، ورود در آتش جهنم است .
12 - پرخاشگرى
لا تحاشموا، فانه (روى ) المحتشم والمحتشم فى النار.(647)
با هم خشم نگیرید و به هم سخن ناروا نگویید كه روایت شده دو نفر كه با هم چنین باشند، اهل دوزخ هستند.
13 - توجه به كمیت نعمت نه كیفیت نعمت
لا تستقلوا قلیل الرزق ، فتحرموا كثیره .(648)
روزى كم را اندك نشمارید كه از روزى زیاد محروم مى شوید.
14 - خوش باورى
لم یخنك الامین ، ولكن ائتمنت الخائن .(649)
این هركز به تو خیانت نمى كند، این تویى كه خائن را امین دانسته اى .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 13/5/1391 - 18:50 - 0 تشکر 490278

15 - بخل
ایاكم والبخل ، فانها عاهة لا تكون فى حر ولا مؤ من ، انها خلاف الایمان .
از بخل بپرهیزید، زیرا صفت بخل آفتى است كه در هیچ مؤ من و آزادمردى وجود نخواهد یافت ، به علاوه این صفت زشت مخالف ایمان است .
ان الجبن والبخل والحرص عزیزة واحدة یجمعها سوء الظن .(650)
ترس ، بخل و حرص تمایلات واحدى هستند كه جامع آنها سوءظن به خداى بزرگ است .
16، 17، 18 - مشاجره ، اسراف ، پرجانگى (پرسش زیاد در امور بى فایده )
ان الله یبغض القلیل والقال ، واضاعة المال وكثرد السؤ ال .(651)
خداوند قیل و قال (جروبحثهاى بیفایده ) و به هدردادن مال و كثرت سول را دشمن مى دارد.
19 - مال اندوزى
لا یجتمع المال الا بخصال خمس : ببخل شدید، وامل طویل ، و حرص ‍ غالب ، وقطیعة الرحم ، وایثار الدنیا على الاخرة .(652)
20 - استخفاف (كوچك شمردن ) گناه و اصرار بر آن
الصغائر من الذنوب طرق الى الكبائر ومن لم یخف الله فى القلیل لم یخفه فى الكثیر.(653)
گناهان كوچك راههاى رسیدن به گناهان بزرگ است ، هر كه در گناه كوچك از خداى نترسد، در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید.
لا تستكثروا كثیر الخیر ولا تستقلوا قلیل الذنوب یجتمع حتى یكون كثیرا وخافوا الله فى السر حتى تعطوا من انفسكم النصف .(654)
كار خیر زیادى ار كه انجام داده اید، زیاد محسوب ندارید و گناه كم و قلیل را كم و بى ارزش نشمارید زیرا گناهان كم روى هم جمع شده باعث زیادى گناهان مى شود، از خداوند در خفا و پنهان بترسید تا در نفس شما حالت انصاف و دورى از گناه پیدا شود.
21 - هدایتخواهى از غیرقرآن
كلام الله لا تتجاوزوه ، ولا تطلبوا الهدى فى غیره فتضلوا.(655)
از كلام خدا تجاوز مكنید و در غیر آن جویاى راه مشوید كه گمراه خواهید شد.
22 - ریا و تظاهر
عن محمدبن عرفة قال : قالى لى الرضا (علیه سلام ):... اعملوا لغیر ریاء وسمعة فانه من عمل لغیر الله وكله الله الى ما عمل ، ویحك ! ما عمل احد عملا الا رداه الله ، ان خیرا فخیر، وان شرا فشر.(656)
براى دستیابى به مرحله رشد:
بدون ریا (نمایاندن كار نیك خود به مردم ) و بدون سمعه (شنوانیدن عمل خیر خود به مردم ) عمل كنید، زیرا هر كه براى غیر خدا كار كند، خداوند او را به كارش وا مى گذارد، هیچ كس عملى نكند مگر اینكه خدا به سبب آن عمل اراده (پاداش بارى ) او مى كند، اگر عملش خوب باشد، پاداش خوب و اگ ربد باشد، پاداش بد است .
درگه خلق همه زرق و فریبست و هوس ... رو به درگاه خداوند جهان آور و بس
هركه او نام كسى یافت از آن درگه یافت ... اى برادر او باش و میندیش ‍ زكس
23 - كفران و ناسپاسى
احسنوا جوار النعم فانها وحشیة ما ناءت عن قوم فعادت الیهم .(657)
با نعمتها نیكو همدمى و همسایگى (خوشرفتارى ) كنید زیرا آنها وحشیند از قوى كه دور شدند، به آنان برنمى گردند.
24 - مراء
المراء فى كتاب الله كفر.(658)
در قرآن مجید، مراء و پرخاش كفر به شمار آمده است .
لا تمارین السفهاء فیجهلوك .(659)
با سفیهان (سبكمغزان ) مراء مكن كه تو را به نادانى نسبت مى دهند.
25 - مناظره با مردم ، بدون در نظرگرفتن استعدادهاى ذهنى و سطح فهم آنها
یا یونس ! حدیث الناس بما یعرفون ، واتركهم مما لا یعرفون .(660)
امام رضا (علیه سلام ) خطاب به یكى از یارانش فرمود: اى یونس ! با مردم به اندازه اى كه مى توانند شناخت ، سخن گو و آنچه را كه نمى توانند دانست ، رها كن .
26 - شایع كردن گناهان
المذیع بالسیئة مخذول .(661)
كسى كه بدى را فاش كند، خواراست .
ان الازاعة كفر.(662)
بدون تردید، افشاگرى كفر است .
مفاسد آشكاركردن گناه
آشكار نمودن گناه خلاف مروت و جوانمردى است و كسى كه منكرى را در میان جامعه مسلمین اشاعه دهد:
1 - مانند كسى است كه آن منكر را بجا آورده است .
2 - از شر و آفت بلا درامان نیست .
3 - روزى اعمال زشتش آشكار مى شود و در جامعه رسوا خواهدشد.
4 - آشكاركردن گناه از نزدیكترین امورى است كه آدمى را به مرز كفر نزدیك مى كند.
5 - آشكاركردن گناه همچون دیدن اندام عریان برادر دینى است .
27 - سستى در طلب رزق
لیس للناس بد من طلب معاشهم ، فلا تدع الطلب .(663)
آدمى براى ادامه حیات ، چاره اى ندارد جز اینكه در جستجوى معاش ‍ برآید، پس دست از طلب برندار و در تحصیل رزق سستى به خود راه مده .
28 - همنشینى با جاهل
صدیق الجاهل فى تعب .(664)
همنشین نادان ، آدمى را در رنج و ناراحتى قرار خواهد داد.
29 - غفلت
من غفل عن نفسه خسر.(665)
كسى كه از محاسبه نفس خویش غفلت ورزد، زیان مى نماید.
30 - یاءس و ناامیدى
ایاك والشیطان ان یكون له علیك سیل حتى یقنطك .(666)
از پیروى راه شیطان برحذر باش كه مبادا بر دل تو راهى باز كند تاتو را ناامید نماید.
انما سمى ابلیس لانه ابلس من رحمة الله .(667)
ابلیس را از این جهت ابلیس نامیده اند كه از رحمت خدا نومید است .
31 - پیروز از هواى نفس
ایاك والمرتقى الصعب اذا كان منحدره وعرا، وایاك ان تتبع النفس هواها، فان فى هواها رداها.(668)
از بالا رفتن به كوهى كه بالا رفتن آن آسان و پایین آمدن آن دشوار است ، بپرهیز (كنایه از رعایت حال سبكبارى است ). از پیروى هواى نفس برحذر باش كه سبب سقوط و هلاكت است .
32 - سوال تكلف آمیز
سا تفقها، ولا تساءل تعننا.(669)
به قصد فهمیدن بپرس ، نه به قصد زحمت دادن .
33 - خشم و غضب
ان العبد اذا غضب لم یرنفسه وجهل قدره من عظم الغضب .(670)
همانا زمانى كه آدمى خشمگین شود، از عظمت خشم خود را نبیند و قدر خود را نشناسد.
34 - بى توجهى به مقتضیات زمان (شرایط زندگى را بر خود سخت و ناگوار نمودن )
قال معمربن خلاد، ان اباالحسن اشترى دارا وامر مولى له ان یتحول الیها وقال : ((ان منزلك ضیق )). فقال : قد احدث هذه الدار ابى . فقال ابوالحسن (علیه سلام ): ان كان ابوك احمق ، ینبغى ان تكون مثله .(671)
معمر بن خلاد گوید:
حضرت امام رضا (علیه سلام ) براى یكى از خدمتكاران خود منزلى خرید و به وى دستور داد كه به آنجا نقل مكان كند و فرمود چون منزل شما تنگ است ، در آن منزل ساكن شوید.
خدمتكار حضرت گفت : پدرم در اینجا زندگى مى كرد.
امام فرمود: اگر پدرت احمق بود، تو هم باید مانند او باشى .
35 - عدم تحمل براى پذیرش حقایق
لا تغضبوا من الحق اذا صدعتم .(672)
مبادا از حق خشمگین شوید، هرگاه به گوشتان رسید.
36 - استبداد راءى
خاطر بنفسه من استغنى .(673)
كسى كه خویشتن را بى نیاز داند، خود را به مخاطره و هلاكت خواهد افكند.
37 - دنیاپرستى
لا تغرنكم الدنیا فانها لا تصلح لكم كما لا تصلح لمن كان قبلكم ممن اطماءن الیها وروى ان الدنیا سجن المؤ من ، والقبر بیته ، والجنة ماءواه ، والدنیا جنة الكافر، والقبر سجنه ، والنار ماءواه .
مبادا دنیا شما را فریب دهد، زیرا دنیا به صلاح شما رفتار نمى كند چنانچه با پیشینیان كه دل به آن بسته بودند، خوب رفتار نكرد و روایت شده كه دنیا زندان مؤ من و قبر خانه اوست و بهشت جایگاهش ولى دنیا براى كافر بهشت و قبر زندان و جهنم جایگاه اوست .
38 - ریاست طلبى و شهرت خواهى
الامام الرضا (علیه سلام ) قال على بن الحسن (علیه سلام ):... فاذا وجدتم عقله متینا، فرویدا لا یغركم ! حتى تنظروا اءمع هواه یكون على عقله ، ام یكون فى عقله على هواه ؟ وكیف محبته للرئاسات الباطلة وزهد فیها؟ فان فى الناس من خسر الدنیا والاخرة ، یترك الدنیا للدنیا، ویرى اءن لذة الرئاسة الباطل افضل من لذة الاموال والنعم المباحة المحلله ، فیترك ذلك اجمع طلبا للرئاسة ، حتى ((اذا قیل له : اتق الله ! اخذته العزة بالاثم ، فحسبه جهنم ولبئس المهاد)) فهو یخیط عشواء، یقوده اول باطل الى ابعد غایات الخسارة ویمده ربه - بعد طلبه لما لایقدر علیه فى طغیانه ، فهو یحل ما حرم الله ویحرم ما احل الله ، لا یبالى بمافات من دینه ، اذا سلمت له الرئاسة التى قد شقى من اجلها فاولئك الذین غضب الله علیهم ولعنهم واعدلهم عذابا مهینا.(674)
امام رضا (علیه سلام ) مى فرماید: حضرت على بن الحسین (علیه سلام ) فرمود: ((پس اگر عقل كسى را استوار یافتید، درنگ كنید و فریب نخورید تا در آن بنگرید كه آیا با عقل خود در پى هواى خویش مى رود، یا در هواى خود از عقل خویش فرمان مى برد و نیز بنگرید كه آیا ریاستهاى زایل دنیا را دوست دارد، آیا از آنها دامن فرو چیده است ؟ چه در میان مردم كسانى هستند كه دنیا و آخرت هر دو را از دست مى دهند، دنیا را براى دنیا رها مى كنند و برآنند كه لذت ریاست باطل از لذت مال و نعمت حلال عالیتر است ، پس این همه را به خاطر دست یافتن به ریاست از دست مى دهند تا چنان شوند كه قرآن مى فرماید: ((هنگامى كه به آنها گفته شود ((از خدا بترسید!)) (لجاجت آنها بیشتر مى شود) و لجاجت و تعصب ، آنها را به گناه مى كشاند. آتش دوزخ براى آنان كافى است و چه بدجایگاهى است )).(675)
چنین كسى بى ملاحظه و اندیشه عمل مى كند و نخستین كار باطل ، او را به بدترین زیانها مى كشاند و خدا او را - پس از آنكه چیزى را مى طلبد كه بر آن توان ندارد - در طغیان و سركشى رها مى كند و او آنچه را خدا حرام كرده است ، حلال و آنچه را حلال كرده است ، حرام مى شمارد و اگر بتواند ریاستى را كه با بدختى به دست آورده نگاه دارد، هیچ در بند آن نیست كه دینش از دستش برود. اینان كسانى هستند كه خدا برایشان خشم گرفته و لعنتشان كرده و عذاب خواركننده اى برایشان آماده ساخته است .
عن معمربن خلاد، عن ابى الحسن الرضا (علیه سلام ) انه ذكر رجلا فقال انه یحب الرئاسة فقال (علیه سلام ): ما ذئبان ضاریان فى غنم قد تفرق رعاؤ ها باضر فى دین المسلم من الرئاسة .(676)
معمربن خلاد مى گوید: در محضر حضرت رضا (علیه سلام ) نام مردى به میان آمد كه سخت دوستدار ریاست بود. حضرت فرمود: ضرر و زیان دو گرگ درنده اى كه به گله بى نگهبان هجوم برده باشند، بیش از ضرر ریاست براى براى دین یك مسلمان نیست .
39 - اتكاى به خود و نادیده گرفتن اراده الهى
اذا اراد الله امرا سلب العباد عقولهم ، فاءنفذ امره وتمت ارادته ، فاذا انفذ امره رد الى كل ذى عقل عقله ، فیقول : كیف ذا ومن این ذا؟!(677)
هرگاه خداوند اراده امرى را بنماید، عقل را از مردم مى گیرد و كار خود را اجرا. ینماید و اراده اش به اتمام مى رسد. وقتى تمام شد، هوش و عقل آنها را برمى گرداند، آن وقت اظهار نظر مى نمایند كه چه شد و از كجا به وجود آمد؟!
40 - علم آموزى بدون تعهد (سكوت در برابر ستمگران و همگارى با آنها)
الامام الرضا (علیه سلام ): اعطى بلعم بن باعورا الاسم الاعظم وكان یدعو به فیستجاب له ، فمال الى فرعون فلما مرفرعون فرمود فى طلب موسى واصحابه ، قال : فرعون لبلعم : اءدع الله على موسى و اصحابه لیحبسه علینا فركب حمارته لیمر فى طلب موسى ... فانسلخ الاسم من لسانه وهو قوله ... (فانسلخ منها فاءتبعه الشیطان فكان من الغاوین ولو شئنا لرفعناه بها ولكنه اخلد الى الارض واتبع هواه ، فمثله كمثل الكلب ان تحمل علیه یلهث او تتركه یلهث ) وهو مثل ضربه .(678)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: به بلعم باعورا اسم اعظم دادند كه با آنها دعا مى كرد و مستجاب مى شد، سپس متمایل به فرعون شد، زمانى كه فرعون به دنبال موسى و یارانش به راه افتاد، فرعون به بلعم گفت : دعا كن تا خدا موسى و یارانش را براى ما متوقف سازد. بلعم با الاغ خویش براى یافتن موسى به راه افتاد... آنگاه اسم اعظم از او گرفت شد همانگونه كه خداوند مى فرماید: ((ولى سرانجام از آیات الهى خارج شد و گرفتار وسوسه هاى شیطان گشت و از گمراهان گردید. اگر مى خواستیم ، مى توانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار نگاه داریم و به وسیله آن آیات و علوم ، مقام والا بدهیم و لكن او به پستى گراید و بر اثر پیروى از هوى و هوس مراحل سقوط را طى كرد. در ین صورت مثل او به سگى ماند كه اگر به او حمله كنى ، دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذارى ، باز چنین است ))(679) و این مثالى است كه خداوند آورده است .
از روایت امام هشتم (علیه سلام ) مطالب زیر به دست مى آید:
1 - گرچه آیه به روشنى اشاره به داستان بلعم باعور است ولى مى توان آن را عمومیت داد و گفت : هر دانشمندى كه از مسیر الهى گام بیرون گذارد و به وسوسه شیطان اعتنا كند. مشمول چنین حكمى است و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى منجر مى شود.(680)
2 - طرفداران باطل و طاغوتها براى پیشبرد اهداف شوم خود، از لباس حق حداكثر استفاده را مى كنند.
3 - دانشمندان و كسانى كه در اجتماع از موقعیت و نفوذ بیشترى برخوردارند، باید بیش از همه در اعمال و رفتار خود دقت و مواظبت نمایند.
4 - مردم باید بدانند جباران زمان براى استحمار آنها، از این گروه دانشمندان سوء استفاده مى كنند. پس مردم نباید به ظاهر لباس و قیافه حق به جانب برخى افراد فریفته شوند.
41 - عجب
عن على بن سهیل عن ابى الحسن (علیه سلام ): قال : ساءلته عن العجب الذى یفسد العمل . فقال : العجب درجات ، منها ان یزین للعبد سوء عمله فیراه حسنا فیعجبه ویحسب انه یحسن صنعا، ومنها ان یؤ من العبد بربه فیمن على الله عزوجل ولله علیه فیه المن .(681)
على بن سهیل مى گوید: از حضرت رضا (علیه سلام ) درباره عجبى كه عمل را فاسد مى كند سوال نمودم .
امام در پاسخ فرمود: عجب داراى مراتب و درجاتى است . یك قسم آن ، این است كه عمل بد آدمى در نظر خودش خوب جلوه كند و آن را نیكو پندارد و بر اثر آن دچار اعجاب و خودبینى شود، و قسم دیگر آن ، این است كه افراد با ایمان از عبادت خود دچار عجب شوند، خویشتن را از عذاب الهى درامان بدانند وتصور كنند كه با عبادات خود بر خداى منت دارند، یا آنكه بر آنان منت دارد.
42 - همنشینى با افراد لجوج
اذا سمعت الرجل یجحد الحق ویكذب به ویقع فى اهله ، فقم من عنده ، ولا تقاعده .(682)
هرگاه شنیدى مردى حق را انكار و تكذیب مى كند و با اهل آن ماءنوس ‍ است ، پس از نزد او برخیزد و با وى معاشرت مكن .
43 - اعتماد به روزگار
من وثق بالزمان صرع .(683)
هر كسى به زمان خود اعتماد بورزد، با پشت به زمین خواهد افتاد.
44 - شكوه و شكایت از اوضاع و احوال
من عتب على الزمان طالت معتبته .(684)
هر كه به زمان خود خشمگین شود، ناراحتى او زیاد به طول انجامد.
45 - اظهار حاجت نزد نااهلان
وجهك ماء جامد یقطره السؤ ال فانظر عند من تقطره .(685)
صورتت آبى است منجمد، سوال كردن آن را تقطیر مى كند. دقت كن كه نزد چه انسانى تقطیرش مى نمایى .
دست طمع به سوى كسان مى كنى دراز ... پل بسته اى كه بگذرى از آبروى خویش
46 و 47 - تلقین به فقر و طول عمر
لا تحدثوا انفسكم بالفقر، ولا بطول العمر، فانه من حدث نفسه بالفقر بخل ، ومن حدثها بطول العمر حرص .(686)
به خود تلقین به فقر نكنید و آرزوى طول عمر نداشته باشید، زیرا كسى كه فقر را به خود تلقین كند، دچار بخل مى گردد و كسى كه خویشتن را به طول عمر امیدوار كند، حریص مى شود.
48 - سؤ ال كردن و تقاضاى از مردم
((سوال ))، عبارت است از درخواست مال یاكارى از كسى كه درخواست كننده در مقابل آن عوضى نمى دهد و مورد خواهش را نیز طلبكار نباشد.
سؤ ال به حسب اسباب و مقتضیات به پنج قسم منقسم مى گردد:
1 - سوال واجب
2 - سوال حرام
3 - سوال مستحب
4 - سوال مكروه
5 - سوال مباح
1 - سوال واجب :
آن است كه در فعلش ثواب و در تركش عقاب باشد و آن در موردى است كه جان ، سلامت بدن ، آبرو، ناموس شخص سائل یا فرد دیگرى در معرض ‍ تلف و خطر قرار گیرد و تنها راه نجات منحصربه سوال باشد. در این صورت نظر به اینكه حفظ امور فوق از نظر اسلام واجب است ، درخواست و سوال ضرورى و واجب مى شود.(687)
2 - سوال حرام :
نقطه مقابل واجب است ، بدین معنى كه در ارتكابش كیفر و در اجتنابش ‍ پاداش مقرر است و آن در موردى است كه انسان بدون نیاز مبرم و بى آنكه حقى داشته باشد، از كسى درخواست مال یا كارى كند (و یا زندگى خود را از راه تكدى از مردم تاءمین نماید).
3 - سوال مستحب :
پرسشى است كه سائل آن ماءجور است ولى ترك كننده چنین سوال معاقب نیست و آن در موردى است كه نتیجه سوال ، مطلوب خداوند متعال باشد، ولى به حد وجوب نرسد، مانند اینكه شخص سائل یا مسلمان دیگرى سخت در مضیقه و تنگدستى باشد، ولى نه به طورى كه جان یا سلامت یا آبرویش به خطر افتد.
4 - سوال مكروه :
عكس مستحب مى باشد و آن درجایى است كه رجحان شرعى در آن نباشد، مانند این كه ظرف آبى در دسترس دیگران نباشد و از دیگران خواهش كند.
5 - سوال مباح :
سوالى كه فعل و تركش مساوى است و در آن نه كیفر باشد، نه پاداش . مانند اینكه مرد از همسر یا فرزند خود آب طلبد كه غالبا از سنخ مباح است.(688)
قال على بن موسى الرضا (علیه سلام ): المسئلة مفتاح البؤ س .(689)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: سوال و تقاضا كلید ((فقر و تنگدستى )) است .
علامه و عارف بزرگ مرحوم آیت الله سید على آقا قاضى طباطبایى (استاد مرحوم علامه طباطبایى صاحب تفسیر المیزان ) روزى در كوچه اى از كوچه هاى نجف اشرف عبور مى كرد، در حالى كه چند عدد كاهوى پلاسیده و زرد به دست گرفته بود و به خانه اش مى رفت . یكى از شاگردان به او رسید و پس از احوالپرسى سوال كرد: ((چرا كاهوى زرد خریده اى ))؟!
او در پاسخ وى چنین گفت :
این كاهو را از فلان میوه فروش فقیر خریده ام . راستش این میوه فروش ‍ نیازمند است ، من فكر كردم پولى رایگان به او بدهم ، دیدم به عزت و شرافت نفس او آسیب مى رسد، از طرفى ممكن است به پول گرفتن بدون عوض عادت كند، وانگهى این كاهوها را كسى نمى خرد بعد از چند ساعت آنها را مى برد و به زباله دان مى ریزد ولى من اینها را مى برم ، آن قسمتهایى كه قابل استفاده است ، مى خورم .(690)
الامام الرضا (علیه سلام ): قال رجال للنبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) یا رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم )! علمنى عملا لا یحال بینه وبین الجنة ؟ قال : لا تغضب ، ولا تساءل الناس شیئا.(691)
امام رضا (علیه سلام ) فرمود: مردى محضر رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و معروض داشت : اى رسول خدا! عملى به من تعلیم دهید كه بین آن عمل و (رسیدن به ) بهشت حائل و فاصله اى نباشد. (نزدیكترین راه وصول به بهشت باشد). حضرت در پاسخ فرمود: (بدون جهت ) بر كسى غضب مكن واز دیگران (بدون احسان ضرورت ) چیزى مخواه .
عن ابى الحسین الرضا (علیه سلام ): قال سمعت ابى یحدث عن ابیه (علیه سلام ) اءنه قال :
انما اتخذ الله ابراهیم خلیلا، لانه لم یرد احدا، ولم یساءل احدا قط غیر الله تعالى .(692)
حضرت رضا (علیه سلام ) فرمود: از پدرم شنیدم كه او از پدرش حدیث نمود كه فرمود:
((خداوند متعال بدین سب حضرت ابراهیم را ((دوست )) خود قرار داد كه هرگز احدى را بدون انجام حاجتش رد نكرد، و هیچگاه از غیر خدا چیزى درخواست ننمود)).
چه افتخارى براى بنده از این بالاتر، كه خداوند او را به ((مقام دوستى )) خود برگزیند، تمام عقول از تصور این معنا، عاجز است . زیرا هركس به این درجه رسد، اگر همه نعمتهاى بهشت را به او دهند، به آنها نظر نكند، بلكه تمام نظرش محو جمال الهى است . حضرت ابراهیم ، داراى امتیازات فراوانى بود كه (به سبب آنها) خداوند مقام دوستى خود را به او بخشید. از روایت امام هشتم (علیه سلام ) استفاده مى شود كه یكى از این امتیازات محروم نساختن تقاضاى نیازمندان ، و عرض حاجت نكردن از احدى جز خداوند بوده است .
((زمانى كه ابراهیم را در منجنیق نهادند، تا در آتش بیفكنند، جبرئیل نزد او آمد و گفت : آیا حاجتى دارى ؟ ابراهیم پاسخ داد: آرى ! اما نه به تو!))(693)
مرحوم امام خمینى (ره ) فرموده است :
((اى واى به حال ما اهل غفلت كه تا آخر عمر از خواب برنمى خیزیم ، و در سكر طبیعت باقى هستیم ، بلكه هر روز بر مستى و غفلت ما مى افزاید. جز مقام ((حیوانیت )) و ((ماءكل )) و ((مشرب )) و ((منكح )) آنها چیز دیگر نمى فهمیم ، و هر چه مى كنیم ، گر چه از سنخ عبادت هم باشد، باز براى اداره بطن و فرج مى كنیم ، گمان كردى كه نماز خلیل الرحمن مثل نماز ما بوده ؟! خلیل عرض حاجت به جبرئیل امین نفرمود، و ما حاجات خود را از شیطان ، اگر گمان كنیم حاجت رواكن است ، مى طلبیم !!))(694)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 13/5/1391 - 18:50 - 0 تشکر 490279

منابع
634- بحار الانوار، جلد 14، ص 173
635- محاسن برقى ، ص 446.
636- بحار الانوار، جلد 78، ص 357
637- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 305
638- مشكوة اللانوار، ((طبرسى ))، فصل 13.
639- محاسن (پسر شیخ طوسى )، ص 307 - مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 274
640- الاختصاص ، جلد 1، ص 247.
641- بحارالانوار، جلد 2، ص 137
642- مجالس پسر شیخ طوسى ، ص 232 - وسائل الشیعه ((باب العشرة ))
643- بحار الانوار، جلد 78، ص 346.
644- جامع الاخبار، ص 125 - تحف العقول ، ص 274 - 267.
645- میزان الحكمة ، جلد 8، ص 340
646- میزان الحكمة ، جلد 8، ص 340
647- بحار الانوار، جلد 78، ص 347
648- بحار الانوار، جلد 78، ص 347
649- تحف العقول ، ص 442.
650- بحار الانوار، جلد 73، ص 304.
651- تحف العقول ، ص 326 - فروع كافى ، جلد 5، ص 301.
652- بحار الانوار، جلد 70، ص 138، خصال ((باب الخمسه ))
653- بحار الانوار، جلد 70، ص 353.
654- وافى ، جلد 3، ص 168.
655- بحار الانوار، جلد 92، ص 117، از كتاب امالى ((صدوق ))، ص 326.
656- اصول كافى ، جلد 2، ص 297 - 294.
657- بحار الانوار، جلد 75، ص 341.
658- وسائل الشیعه ، جلد 18، ص 150
659- منید المرید، ((شهید ثانى ))، ص 193
660- رجال كشى ، ص 487
661- بحار الانوار، جلد 70، ص 356.
662- بحار الانوار، جلد 78، ص 347
663- وسائل الشیعه ، جلد 12، ص 18.
664- بحار الانوار، جلد 78، ص 352
665- بحار الانوار، جلد 78، ص 353.
666- اصول كافى ، جلد 2، ص 488
667- تفسیر المیزان ، جلد 8، ص 59
668- مشكوة الانوار، ص 260
669- خصال ، باب الخمسة .
670- عیون اخبار الرضا، جلد 1، ص 257
671- وسائل الشیعه ، جلد 3، ص 559
672- بحار الانوار، جلد 78، ص 347
673- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 293.
674- احتجاج ((طبرسى ))، جلد 2، ص 53
675- سوره بقره / آیه 206
676- كافى ، جلد 2، ص 297
677- بحار الانوار، جلد 78، ص 335
678- بحار الانوار، جلد 13، ص 378 - 377، از ((تفسیر قمى ))
679- سوره اعراف / آیه 175 و 176
680- امام باقر (علیه سلام ) فرموده است : اصل آیه درباره بلعم باعور است . سپس خداوند آن را به عنوان یك مثال درباره كسانى كه هواپرستى را بر خداپرستى و هدایت الهى در این امت مقدم بشمرند، بیان كرده است . (تفسیر مجمع البیان ، جلد 4، ص 500)
681- كافى ، جلد 2، ص 313.
682- تفسیر نورالثقلین ، جلد 1، ص 564
683- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 293
684- مسند الامام الرضا، جلد 1، ص 292.
685- مستدرك الوسائل ، جلد 1، ص 541
686- بحار الانوار، جلد 78، ص 346
687- همچنین سوال از احكام واجب دین و پرسش از مسائلى كه برطرف كنده شك شبهه در موضوعات اعتقادى است ، از همین مقوله است .
688- مثالهایى كه ذكر شد، از باب نمونه است و هركه به فقه اسلام آشنا باشد، مى تواند كاملا مصداقهاى اقسام سوال را تشخیص دهد.
689- جامع احادیث الشیعه ، جلد 8، ص 458
690- مهر تابان ، ص 20
691- كشف الغمه ، جلد 2، ص 247 - امالى ((طوسى ))، جلد 2، ص 121
692- سفینة البحار، جلد 1، ص 584 - بحار الانوار، جلد 12، ص 4
693- تفسیر مجمع البیان ، ذیل آیه 69، سوره انبیاء
694- چهل حدیث ((مرحوم امام خمینى ))، ص 205

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

جمعه 13/5/1391 - 19:12 - 0 تشکر 490298

سلام
ممنون از مبحث مفیدتون اگه کم کم ثبت میکردین مثلا هر قسمتیش و در روزهای مختلف میزدید کاربران بهتر دنبال میکردن.
من کمیش وخوندم روش زندگی جامعی بود اگه ما به این موارد توجه کنیم زندگی شاد و خوبی میتونیم داشته باشیم.

 

  به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند          كه برون درچه كردي، كه درون خانه‌آئي

 

                                    

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.