اجمال و تفصیل قرآن و نهج البلاغه(4)
»
و نیز قرآن مجید، نسبت به كسانی كه به دامن غیر خدا دست زدهاند، میگوید:
«أُولئِكَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ؛ (اسراء/ 57) كسانی را كه شما میخوانید هر كدامشان به پروردگار نزدیكتر است، در راه خدا طلب دستاویز میكند.»
«أِنَّ أَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللهِ ـ سُبْحانَهُ وَ تَعالی ـ الْإیمانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهادُ فی سَبیلِهِ فَإِنَّهُ ذَرْوَةُ الْإِسْلامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلاصِ فَإِنَّها الْفِطْرَةُ وَ إقامُ الصَّلوةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إیتاءُ الزَّكوةِ فَإِنَّها فَریضَةٌ واجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمادِهِ فَإِنَّها یَنْفِیانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّها مَثْرَأَةٌ فیِ الْمالِ وَ مَنْسَأَةٌ فی ِالْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّها تُكَفِّرُ الْخَطیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلانِیَةِ فَإِنَّها تَدْفَعُ مَیْتَهَ السُّوءِ وَ صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّها تَقی مَصارِعَ الْهَوانِ؛ (خطبة 109) برترین چیزی كه تقرّب جویندگان در راه خدا دستاویز خود قرار میدهند، ایمان به خدا و فرستادة او و جهاد در راه خدا میباشد (تا آنجا كه ده چیز را میشمارد و آثار و خواص هر یك را بیان میكند كه به طور اختصار آن ده چیز، عبارت است از: 1ـ ایمان 2ـ جهاد 3ـ كلمه اخلاص 4ـ نماز 5ـ زكوة 6ـ روزه 7ـ حج 8ـ صله رحم 9ـ صدقه پنهان و آشكار 10ـ كارهای نیك).»
14ـ نهی از حسد
«وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلی بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً؛ (نساء/32) آرزو مكنید چیزی را كه به وسیلة آن خدا شما را بر یكدیگر برتری داده است مردان را از آنچه كردهاند، بهرهای هست و زنان را از آنچه كردهاند، بهرهای هست. خدا را از كرمش سؤال كنید كه خدا به همه چیز داناست.»
«وَ لا تَحاسَدَوُا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْكُلُ الْإِیمانَ كَما تَأْكُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ (خطبة 85) بر یكدیگر حسد نبرید زیرا حسد ایمان را میخورد چنانكه آتش هیزم را میخورد.»
«... وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَواعٍ إِلَی التَّقَحُمِّ فیِ الذُّنُوبِ؛ (حكمت 363) حرص و تكبر و حسد موجب فرو افتادن در گناهان است.»
«وَ لا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرٍ عَلَی اَبْنِ أُمِّهِ مِنْ غَیْرِ ما فَضْلٍ جَعَلَهُ اللهُ فیهِ سِوی ما أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَداوَةِ الْحَسَدِ...؛ (خطبة 234) و مانند آن بر پسر مادرش گردنكشی كرد، نباشید ـ مقصود قابیل است كه از روی حسد برادر خود هابیل را كشت ـ كه بر او تكبّر نمود بدون آنكه خداوند در او برتری قرار داده باشد جز آنكه خودبینی ناشی از دشمنی حسد، به او روی آورد.»
«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ؛ (حكمت 248) درتس تن از كمی رشگ بردن است.»
«اَلْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَةِ الْأَجْسادِ؛ (حكمت 216) شگفتا از غافل ماندن رشگ بران از سلامتی بدنهایشان.»
15ـ چگونه باطل با حق اشتباه میشود
قرآن مجید دربارة قوم یهود كه بعضی از تورات را كه متضمن صفات پیغمبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود، قبول نكردند و قسمتهای دیگر آن را پذیرفتند، میفرماید:
«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ (بقره/42) شما در حالی كه میدانید، حق را به باطل میامیزید و حق را نهان مدارید.»
«یا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؟؛ (آل عمران/71) ای اهل كتاب چرا حق را به باطل میآمیزید و حق را در حالی كه میدانید، نهان میدارید؟»
«فَلَوْ أَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتادینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلكِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ فَیُمْزَجانِ فَهُنالِكَ یَسْتَوْلِی الشَّیطانُ عَلی أَوْلِیائِهِ وَ یَنْجُو الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللهَ الْحُسْنی؛ (خطبة 50) اگر باطل از آمیزش با حقّ خالص میشد، بر جویندگان مخفی نمیگشت و اگر حق از آمیزش با باطل خالص میشد، زبان ستیزه كنندگان از آن بریده میگشت؛ لیكن دستهیی از حق گرفته میشود و دستهیی از باطل، آنگاه شیطان بر دوستان خود تسلّط پیدا میكند، و كسانی كه لطف خدا شامل حالشان است، نجات مییابند.»
16ـ آرزوی بدون عمل، حماقت است
«وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصاری تِلْكَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ؛ (بقره/111) گفتند: «هرگز به بهشت داخل نشود مگر كسی كه یهودی یا نصرانی باشد.»این سخن از جملة آرزوهای آنها است؛ بگو: اگر راست میگویید دلیلتان را بیاورید.
«وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ؛ (بقره/78) بعضی از یهودان بیسوادند و از تورات جز آرزوهایی به پندار خود، چیزی نمیدانند.»
هم چنین قرآن مجید، خطاب به مشركین، میفرماید:
«لَیْسَ بِأَمانِیِّكُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلَ الْكِتابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَ لا یَجِدْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ؛ (نساء 123و124) جزای اعمال، مطابق آرزوهای شما و آرزوهای اهل كتاب نیست (كه شما بگویید قیامت و عذاب دروغ است و اهل كتاب بگویند غیر از ما كسی داخل بهشت نشود)؛ هر كه گناهی مرتكب شود، بدان سزا داده میشود و غیر از خدا برای او یار و یاوری پیدا نمیگردد و هر كس از مرد و زن كه مؤمن باشد و كارهای شایسته كند، داخل بهشت میشود.»
«أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی... وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری ثُمَّ یُجْزیهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی؛ (نجم/ 24و39و40و41) مگر چنین است كه انسان هر چه آرزو كند، به دستش آید؟ دنیا و آخرت از آن خدا است... و انسان جز نتیجة كوشش خویش بهرهیی ندارد و حاصل كوشش او بزودی دیده میشود، آنگاه به او پاداش كامل میدهند.»
قرآن مجید بعد از بیان این كه منافقین از مؤمنین در قیامت تقاضایی میكنند و نتیجه نمیگیرند، میفرماید:
«... أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلی وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِیُّ حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ... (حدید/14) مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟)اهل ایمان(میگویند: آری. لیكن شما خویشتن را به فتنه افكندید و منتظر ماندید و شك آوردید و آرزوها فریبتان داد تا فرمان خدا آمد.»
علی ـ علیه السّلام ـ به پسر ارجمند امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ مینویسد:
«وَ إِیّاكَ وَ الْإِتِّكالَ عَلَی الْمُنی فَإِنَّها بَضائِعُ النَّوْكی...؛ (نامة 31) از پشت گرمی به آرزوها برحذر باش، زیرا آرزوها سرمایة نابخردان است.»
«... وَ الْأَمانِیُّ تُعْمی أَعْیُنَ الْبَصائِرِ...؛ (حكمت 267) آرزوها دیدههای بینایی را كور میگرداند.»
17ـ استقراض خداوند از بندگانش
«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ (بقره 245) كیست كه به خدا وامی نیكو دهد تا خدا وام او را به چند برابر افزون كند؟ خداست كه تنگی آرد و گشادگی دهد و به سوی او بازگشت مییابید.»
«وَ اسْتَقْرَضَكُمْ وَ لَهُ خَزائِنُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ وَ إِنَّما أَرادَ أَنْ یَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ (خطبة 182) و خداوند از شما وام میطلبد در صورتی كه خزانههای آسمان و زمین از اوست و او بینیاز وستوده است و فقط میخواهد شما را بیازماید كه كدامیك كردارتان نیكوتر است.»
بیان:
مراد از وام خواستن خداوند از بندگان، ترغیب كردن به اعمال مستحب و نوافل است و كلمة قرض در این مورد مجاز است؛ زیرا كه حقیقت قرض در مورد احتیاج مستقرض به كار میرود و چون خداوند متعال از هر گونه احتیاجی منزّه و مبّری است، بدین جهت استعمال این كلمه در این مورد خارج از معنی حقیقی خودش میباشد.
چون این آیه شریفه نازل شد، یهود گفتند: «خداوند از ما قرض خواسته است، پس ما غنی هستیم و او فقیر است». لذا آیة شریفه نازل شد:
«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ؛ (آل عمران/ 181) خدا گفتار آن كسان را كه گفتند خدا فقیر است و ما توانگرانیم، بشنید و ما گفتارشان را با قتل ناحق پیغمبران ثبت میكنیم و میگوییم عذاب سوزان را بچشید.