• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن کارآفرینی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
کارآفرینی (بازدید: 1536)
چهارشنبه 11/5/1391 - 9:33 -0 تشکر 487513
با همه رازهای کسب و کار حرفه ای استیو جابز آشنا شوید

به گزارش ایران ویج ، جی الیوت، معاون ارشد سابق کمپانی اپل، در دوران فعالیت استیو جابز در سمت مدیرعامل این کمپانی از همکاران بسیار نزدیک او بود تا جایی که بعضی ها او را به عنوان دست راست استیو یاد می کردند. می توان گفت هیچ کسی بهتر از او نمی تواند زندگی حرفه ای استیو جابز را به تصویر بکشد. او سال ها همراه استیو جابز در رشد اپل حضور داشته و تمام شیوه های رهبری خاص استیو را از نزدیک دیده است. جی الیوت تمام مراحل بزرگ شدن سیب گاززده جابز را دنبال کرده و رازهای موفقیت او را به چشم دیده بود و می دانست چطور استیو جابز به یکی از موفق ترین آدم های دنیا تبدیل شد و خودش را در تاریخ فناوری جاودانه کرد. تمام این رازها را از زبان جی الیوت بشنوید.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:37 - 0 تشکر 487527

به همه دستور می داد اما…

دستور می داد اما طوری رفتار می کرد که حس می کردیم از «خودمان است» مدام به همه سر می زد و سؤال های دردناک و گاه دقیق و گیج کننده ای می پرسید، به خصوص مهندسان بعضی وقت ها حس می کردند مثل بچه های کودکستان با ایشان رفتار می کند.اما هیچگاه در دفتر کارش نمی نشست تا دستور صادر کند بلکه پای کار می آمد و درست کنار دیگران مشغول کار می شد. دیدارها و سؤال هایش شدت دلبستگی و توجهش را بیش از پیش آشکار می کرد. او به طور عمیق متوجه تمام جنبه ها و کوچک ترین جزئیات ممکن بود تا از مک کالایی شگرف بسازد، حتی وقتی راضی نبود، مشخص بود که این به دلیل اهمیتی است که برای همه چیز قائل است، او به حق موفقیت را در توجه به جزئیات می دید.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:38 - 0 تشکر 487528

شیوه سختگیرانه او برای ساعات حضور

در نظر استیو یکی از ابزار سنجش میزان از خودگذشتی به ویژه برای مهندسان خبره کامپیوتر گروه مک، تعداد ساعاتی بود که صرف کار می کردند. ۱۶ ساعت حتی آخر هفته. نه یکی از مدیران پرتوقع اما بسیار خلاق و موفق که بعدها با استیو همکار شد، اینطور تعریف می کرد که اگر شنبه (روز تعطیل) سرکار نیامدی لازم نیست یکشنبه (دومین روز تعطیل) را بیایی یا به عبارت دیگر کار بی کار.

او می گفت: «اگر واقعا ایمان داشتی که با کار خود مسیر صنعت و شاید حتی مسیر تاریخ را تغییر می دهی، آن وقت حاضر می شدی که ساعات بیشتری کار کنی و زندگی خصوصی ات را فدا کنی تا جزو آن گروه برگزیده و خوش وقت محسوب شوی.»

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:38 - 0 تشکر 487529

کار سخت تر از همه جا اما لذت بخش تر

یک بار که از این دیدارهای سرزده به گروه مهندسی برمی گشتیم، استیو به من نگاه کرد و گفت: «می دانم که از دستم شکایت می کنند اما یک روز به گذشته نگاه خواهند کرد و این روزها را بهترین ایام زندگی خود خواهند دانست. هنوز متوجه نیستند ولی من می دانم که این کار یک معجزه است». من گفتم: «استیو خودت را گول نزن خودشان این را می دانند و از آن لذت می برند.»

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 487531

قصه یک اشتباه از استیو

اما حتی استیو هم در ارزیابی دیگران خطاناپذیر نبود. یکی از تصمیم هایی که هزینه زیادی را دربرداشت، ناشی از تحسین و احترام بیش از حد استیو نسبت به یکی از کارکنان محوری بود. مک اینتاش یک هارددیسک می خواست. استیو اطلاعات وسیعی درباره قطعات کامپیوتر موجود در بازار و آنچه که جدید و پرطرفدار بود داشت اما تا جایی که می دانست گزینه های کمی در مورد هارددیسک موجود بود و او چیزی را که بپسندد، نمی یافت و می گفت هیچ کدام به اندازه کافی به عنوان یک قطعه حساس برای مک اینتاش خوب نیستند.سپس روزی او مردی آلمانی را به من معرفی کرد که بسیار باهوش بود و اطلاعات وسیعی درباره هارددیسک داشت.استیو به دلیل حس اطمینان به این آلمانی قربانی شیفتگی به کالای خارجی شد و بعد از آن مشکلات زیادی را تحمل کرد.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 487532

محیطی که او برای کار ساخت

در سال ۱۹۸۱ گروه مک به ساختمانی در خیابان بندلی درایو که در گذشته مورد استفاده گروه اپل بود نقل مکان کرد. در مرکز این ساختمان یک لابی بزرگ وجود داشت. استیو دفترش را در نزدیکی ورودی ساختمان قرار داد و دیگران در دفاتر دیگر مستقر شدند و آزمایشگاه ها به صورت کمانی شکل در اطراف او دایر شدند. به این ترتیب استیو مانند یک رهبر ارکستر در مرکز بود و نوازندگان هم روبه رویش قرار می گرفتند. در لابی یک پیانوی بزرگ، بازی های ویدیویی و یخچالی بزرگ وجود داشت که پر از انواع آبمیوه بود. این مکان به سرعت پاتوق کارکنان شد.موتورسیکلت قدیمی استیو را هم که انگار نو بود، آنجا گذاشته بودند که هم نشان از عالی ترین طراحی کاربردی داشت و هم به نظر من نمادی از رهبری متفاوت این گروه بود. شرکت های پیکسار و گوگل هم بعدها با خلق محیط های مشابه کاری برای کارکنان خود حسابی در مطبوعات سرو صدا راه انداختند اما استیو مثل همیشه پیشگام بود.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 487533

هیچ غیرممکنی وجود ندارد

جابز حقایق بازدارنده را نمی پذیرفت چون از نظر استیو واقعیت چکش خوار و منعطف است. او می توانست عملا با دست خالی هر کسی را قانع کند. هنگامی که با او بودید، داشتن یک برنامه واقع بینانه مشکل بود. در واقع جابز برای خودش یک دایره تحریف واقعیت داشت که برای اطرافیانش قرار گرفتن در آن بسیار خطرناک بود و درحقیقت همین دایره یگانه سلاح او برای دگرگون کردن طبیعت بود. دایره تحریف واقعیت آمیزه ای بود از سخنوری کاریزماتیک اراده سرکش و اشتیاق برای خم کردن هر حقیقتی در راستای انطباق با هدف جاری. من کشف کردم که چیزهای اندکی می توانست کسی را از شمول دایره جابز معاف کند؛ شگفت آور اینکه حتی با وجود اطلاع از دایره تحریف واقعیت، تاثیرش از بین نمی رفت. ما بیشتر تکنیک های پنهانی را برای بی اثر کردنش بررسی کردیم ولی بعد از مدتی بیشترمان خسته شدیم و آن را به عنوان نیرویی از نیروهای طبیعت پذیرفتیم. او هیچ غیرممکنی را قبول نداشت و سرانجام آن را به واقعیت بدل می کرد.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:39 - 0 تشکر 487534

می توانید مثل استیو خود را نظر کرده بدانید

به طور کلی استیو اعتقاد داشت، قوانین جاری شامل حال او نمی شود و برای این مدرک هم داشت. می گفت در کودکی بیشتر قادر بودم واقعیت را به نفع خودم تغییر دهم. به عبارتی می توان گفت تمرد و خودسری در شخصیت او ریشه دوانده بود و این احساس که خاص، هدایت شده و دارای فکری روشن است در ذهنش تثبیت شده بود. او اعتقاد داشت که فقط افراد معدودی مثل اینشتین،گاندی و مرشدهایی که در هند ملاقات کرده بود، خاص هستند و اینکه خودش هم یکی از آنهاست. اگر واقعیت با خواست او تطبیق نداشت آن را نادیده می انگاشت؛ درست مثل رفتاری که در قبال تولد دخترش داشت و تولد او را منکر شد. یا رفتاری که سال ها بعد، پس از تشخیص سرطانش در پیش گرفت و هیچگاه باور نکرد که سرطان دارد.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:40 - 0 تشکر 487535

  آدم ها یا سیاه هستند یا سفید

جنبه کلیدی دیگر در جهان بینی جابز، روش صفر و صد در دسته بندی ها بود، برای او آدم ها یا «عوضی» بودند یا «روشنفکر» کارشان یا عالی بود یا کاملا بد.بیل اَتکینسُن، طراح مک که در طرفِ خوب این دسته بندی جای داشت، آن را اینطور برای من شرح داد: کار کردن زیر نظر استیو سخت بود، اگر در کارت خدا بودی، که خب مثل مجسمه های خدایان روی پایه قرار داشتی و هیچ کار اشتباهی نباید از تو سر می زد. خدایانی که مثل من روی پایه بودند، از فناپذیری و تصمیم های مهندسی اشتباه و خطا های خود مطلع بودند بنابراین همیشه این واهمه وجود داشت که نکند استیو از روی سکو سرنگون مان کند؟! اما برعکس گروه دیگر. این دسته بندی چندان پابرجا نمی ماند.

چهارشنبه 11/5/1391 - 9:40 - 0 تشکر 487536

اگر کمی ذهن بخوانید توانایی کنترل به دست می آورید

او از منظر هیجانی احساسی فوق العاده تیز و قادر بود ذهن دیگران را بخواند و قدرت ها و ضعف های روانی شان را دریابد. قربانی های خاموش جامعه را از طریق ضربه های احساسی ناگهانی، دستپاچه و به خوبی شناسایی می کرد. به طور غریزی کلک زدن افراد یا راستگویی شان را متوجه می شد. این توانایی ها او را استاد مچ گیری، مسخره بازی، ترغیب، چاپلوسی و ایجاد رعب کرده بود و می توانست به خوبی دیگران را اداره کند.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.